واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کپیرایت، حلقهی مفقودهی بازار نشر
در بحث ترجمه، «شعر» ماهیتی یگانه دارد و حتی اگر با زبان مقصد نیز بیشترین و بهترین آشنایی را داشته باشیم، باز هم هیچ مترجمی، هرچند لایق و چیره دست و هنرمند و مهمتر از همه شاعر، نخواهد توانست آن حال و هوا و آن رنگ و بوی شعر در زبان اصلی را در ترجمه خود در زبان مقصد منعکس سازد. این امری اجتناب ناپذیر و بسیار تأسف بار است، اما قرنها است که همگی این واقعیت را پذیرفتهاند.این نکته در مورد آثار دینی و ترجمه قرآن مجید و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه نیز صدق میکند و به همان اندازه، در آثار دینی دیگر ادیان نیز صادق است و ما اگر بخواهیم آن آثار را به فارسی بازگردانی کنیم، باز هم نتوانستهایم حق مطلب را آن طور که باید و شاید ادا کنیم. ولی مترجم خوب، میتواند تا حد زیادی، به «بازسازی» آن شعر از زبان مبدأ دست بزند و کاری کند که تا اندازه زیادی، حال و هوای شاعری که آن شعر را سروده است، به زبان مقصد نیز بازگردانی شود.ما بارها و بارها شاهد این واقعیت بودهایم که دو مترجم، پس از ترجمه یک شعر واحد، دو نوع ترجمه متفاوت از همان شعر واحد را ارائه کردهاند و هر مترجمی، بنا بر بار عاطفی و علمی و نیز آشنایی عمیق یا نه چندان عمیقش به زبان مبدأ، ترجمه خود را ارائه کرده است.معلوم نیست چرا برخی از ناشران تصور میکنند که اگر کتابی در بازار از استقبال خوبی برخوردار شده است، باید بیدرنگ «سرقت معنوی» شود و مجددا منتشر شوداما داستان ترجمههای متعدد از یک اثر یک ماجرای دیگری است؛ معلوم نیست چرا برخی از ناشران تصور میکنند که اگر کتابی در بازار از استقبال خوبی برخوردار شده است، باید بیدرنگ «سرقت معنوی» شود و مجددا منتشر شود! حال آن که این نوع ناشران که بیشتر دارای روحیهای غیرفرهنگی هستند، به این حقیقت انکارناپذیر و غیرقابل اجتناب توجه ندارند که اگر کتابی مورد استقبال مردم قرار میگیرد، 50 درصد آن به خاطر خوب بودن آن اثر و 50 درصد دیگر هم به خاطر قلم شیوای مترجم است!حال اگر کتاب، به سرقت معنوی برود و مترجم دیگری بخواهد آن اثر را دیگر بار ترجمه کند و در دسترس مردم قرار دهد، شاید از آن میزان استقبال اولیه برخوردار نشود... نکته دیگر این که مردم ایران، در این زمینه کتابخوانانی، حرفهای و دقیق هستند و لذا آن هنگام که از سبک و نگارش و ترجمه مترجمی خوششان بیاید، دیگر به سراغ همان اثر، اما با ترجمه فردی دیگر نمیروند و همچنان به مترجمی که با آثارش آشنایی دارند با وفا و متعهد باقی میمانند.معتقدم باید خیلی سریع و قاطع فکری برای «کپیرایت» در ایران شود خصوصا برای ناشرانی که قصد دارند یکشبه ره صدساله را بپیمایند. البته نکته متناقض این ماجرا این است که این نوع ناشرانی که به سرقت معنوی روی میآورند، به سرقت آثاری «عرفانی» و «دینی» و «روحانی» میپردازند؛ سرقتی معرفتی برای افزایش معرفت جامعه از سوی یک عنصر به اصطلاح فرهنگی! فریده مهدوی دامغانیمنبع: خبرآنلاینگروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]