واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هفت خوان رستم یا رسم و رسوم؟ رسم و رسوم دست و پاگیر ازدواج
چند سال پیش، پدر خدابیامرزم قبل از فوتش خاطرات آشنایی با مادرم و نحوه ازدواجشان را برایم تعریف کرد. پدرم آن زمان کارگر یک هتل بود و با مزد نه چندانی که در طول ماه به دست می آورد زندگی خودش را می گذراند. با همان حقوق تصمیم به ازدواج گرفت و به خواستگاری مادرم رفت. تمام بروبیاهایشان دو هفته به طول انجامید و هفته سوم قرار عقد گذاشته شد. سور و سات عروسی برپا شد. کل جهیزیه مادرم یک وانت وسیله و سه طبق که یکی از آنها آینه و شمعدان بود و دو عدد دیگر لباس های پیش کش و ظرف و ظروف. دو نفر هم کمدی که در وانت جا نشده بود را با خودشان به سمت خانه تازه داماد (یعنی پدرم) آورده بودند. فردای طبق کشون، عروسی در نهایت سادگی برگزار شد. به رسم محلی های آن زمان یک نفر تشتی را به دست گرفت و نقش ارکستر و خواننده را بر عهده گرفت و مابقی به حد توان خودشان حرکات موزون و ناموزون انجام دادند و... بعد از این مراسم عروس و داماد به خانه بخت رفتند. خانه ای که از ابتدا با سادگی و بی آلایشی بنیان گذاشته شده بود. از آن خانه هایی که خانم خانه به ذوق دیدار همسر همیشه چشم به در بود که کی همسر وارد می شود تا کفش هایش را جفت کند و ... امروزه رنگ و لعاب عروسی ها از حالت سنتی خارج شده به گونه ای که بسیاری از افراد برگزاری یک مراسم ساده ولی دلنواز را عامل تضعیف شخصیت خانوادگی خود می شمرند و بر این باورند که هر چه عروسی پرهزینه تر و در مکان لوکس تر برگزار شود، خوشبختی شان سرلوحه دیگر دوستان و اقوام خواهد شد. هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم. 1- مراسم خواستگاری و خرج و مخارج آن در این دوره زمانه به مانند گذشته خواستگاری اولین قدم برای آشنایی طرفین به حساب می آید - به غیر از افرادی که اول آشنا می شوند و بعد به خواستگاری می روند- تازه داماد برای اینکه میزان سرمایه داری خود را به رخ خانواده عروس خانم بکشد یک دسته گل تهیه می کند که هر شاخه آن هشت هزار تومان یا بیشتر قیمت دارد، کت و شلوارش هم از این قاعده مستثنا نیست. در طرف مقابل خانواده عروس، خانه خود را به نحوی می آرایند که به داماد از همین ابتدا یادآوری کنند که ای کسی که به خواستگاری دختر ما آمده ای بدان که این دختر در ناز و نعمت و روی تخت روان بزرگ شده و تاکنون هیچ مشکلی از صد فرسخی او عبور نکرده است بدان اگر به او سخت بگذرد از تو نخواهیم گذشت . در این جا دور از تصور نیست که آقا داماد کت و شلوار خود را از کسی قرض گرفته باشد و خانواده عروس مبلمان را از همسایه و میوه ها را با چوب خطی که از سبزی فروش سرکوچه دارند، تهیه کرده باشند.
2- بحث شیرین مهریه حال که عروس خانم و آقا داماد تا حدی نسبت به هم آشنا شدند، رابطه آنها وارد مرحله جدیدی می شود. مرحله ای که طی آن بسیاری از خانواده ها دفتر معاملات خود را باز کرده و بر سر قیمت دختر چانه می زنند. یک مدت رسم بود که به سال تولد دختر مهریه تعیین می شد ولی به تازگی بلندترین نقاط جهان معیار مهر قرار گرفته است مثلاً ارتفاع قله دماوند (5610) و هیمالیا (8000) خیلی جالب است. معیارهای دینی به کجا رفته اند یا شاید بهتر باشد این را بگوییم که ما تا چه حد از معیارهای دینی فاصله گرفته ایم. خیلی دور نیست زمانی که می گفتند مهریه یک سکه طلا به نیت یکتایی ایزد منان، پنج سکه به نیت پنج تن، چهارده سکه به نیت چهارده معصوم و 114 سکه به نیت سوره های قرآن مجید، ولی گذری بر دفاتر ثبت ازدواج این نکته را به ما یادآوری می کند که دیگر از این معیارها خبری نیست. به هر حال عروس خانم برای اینکه جلوی دختر خاله اش که چند ماه پیش با 900 سکه عروس شده کم نیاورد 1000 سکه از آقای داماد جهت مهریه اش مطالبه می کند. آقا داماد نیز برای اینکه ثابت کند کی داده، کی گرفته قبول می کند و زندگی این دو جوان وارد مرحله دیگری می شود. به هر حال کل این مراحل که به نوبه خود زمان بر است هزینه های زیادی هم بر دوش خانواده داماد و هم بر دوش خانواده عروس تحمیل می کند. 3- خوان رنگارنگ نامزدی حال که همه چیز بر وفق مراد پیش رفته و آقا داماد خود را بدهکار حال و آینده کرده، مراسم نامزدی باید در یکی از تالارهای لوکس برگزار شود تا خدای ناکرده شان و منزلت این دو گل باغ امید پایین نیاید. بهترین ماشین تهیه می شود تا این دو گل شاخ شمشاد وقتی در خیابان های شمال شهر در حال تردد می باشند کاملاً به چشم بیایند. زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج .4- عروسی و دیدن نادیده ها مهلت شش ماهه ای که خانواده عروس به آقا داماد برای برپایی عروسی داده اند به پایان می رسد و باز هم مراسم در لوکس ترین سالن ها برگزار می شود و غذاهای رنگارنگ پیش کش میهمانان می شود و عروس و داماد به خانه بخت می روند و بازی زندگی مشترک از این لحظه آغاز می شود...
آیا عقل ومنطق حکم می کند کسی که به تازگی تصمیم به تشکیل زندگی گرفته از ابتدا خرج های گزاف کند؛ آیا این خرج ها می توانند ضامن خوشبختی طرفین شوند؟ این نکات به هیچ وجه مشخص نیست. شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که ریخت و پاش ها و خرج های کلان برای قشر مرفه جامعه مشکلی ایجاد نمی کند و به قول معروف کک آنها نمی گزد اما بی شک رواج و بسط تجمل گرایی تیشه بر ریشه هر زندگی ای چه در قشر مرفه و چه قشر ضعیف و متوسط جامعه وارد خواهد کرد. زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج . ولخرجی های بی حد و حصر طبقه مرفه جامعه باعث ایجاد روحیه مصرف گرایی می شود. با این وضعیت جوانی که به تازگی مشغول به کار شده و می خواهد زندگی مشترکی را آغاز کند در ابتدای امر کوهی از مشکلات که تمام آنها صرفاً مادی است را پیش روی خود مشاهده می کند. گرایش به خرج های اضافی و بی مورد تا آنجا در تار و پود جامعه رخنه کرده که هر کسی که به سمت خواستگاری و عروسی می رود از همان ابتدا به فکر دریافت وام و خرید اقلام قسطی می افتد. هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم. متاسفانه باید گفت امروزه کمتر جوانی را می توان یافت که از همان ابتدای زندگی، مسیر و حرکت و تلاششان برمحور در کنار هم بودن باشد. مصطفی خدا بخشی - روزنامه جوان گروه خانواده و زندگی تبیان - تنظیم : ندا داودی :اصلاح الگوی مصرف در ازدواج!؟ مشکلات نرم افزاری ازدواج با اجازه بزرگترا بله، اما...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 641]