-هفت خوان رستم یا رسم و رسوم؟ رسم و رسوم دست و پاگیر ازدواج
چند سال پیش، پدر خدابیامرزم قبل از فوتش خاطرات آشنایی با مادرم و نحوه ازدواجشان را برایم تعریف کرد. پدرم آن زمان کارگر یک هتل بود و با مزد نه چندانی که در طول ماه به دست می آورد زندگی خودش را می گذراند. با همان حقوق تصمیم به ازدواج گرفت و به خواستگاری مادرم رفت. تمام بروبیاهایشان دو هفته به طول انجامید و هفته سوم قرار عقد گذاشته شد. سور و سات عروسی برپا شد. کل جهیزیه مادرم یک وانت وسیله و سه طبق که یکی از آنه