تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806397372




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ايرج قادري : مي‌خواهم زنده بمانم


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار دوشنبه 9 مهر 1386 تعداد مشاهده : 107 اگر بنا باشد اين نوشته را به نقد و بررسي آخرين ساخته ايرج قادري مختص كنيم، اوضاع جالبي در پيش نيست. «محاكمه» چنان فيلم بدي است، و چنان از هر چه كه به عنوان ويژگي‌ها و مولفه‌هاي سينمايي و روايت و درام و ... مي‌شناسيم خالي است كه هر نوع نگاه و زاويه نقادانه‌اي را به‌سرعت به بن‌بستي مطلق مي‌كشاند. چيزي كه به نظرم مهم‌تر است و مي‌شود درباره‌اش گفت و نوشت، سرنوشت ايرج قادري است در سال‌هاي آغاز هشتمين دهه زندگي و نيم قرن كار و تجربه مستمر سينمايي كه اگر حاصل و ثمرش فيلم روي پرده باشد، چيزي جز افسوس به جا نمي‌گذارد. اما اين همه ماجرا نيست و قادري را هم فقط به صرفِ «محاكمه» نمي‌شود به محاكمه كشاند. آمار و ارقام مي‌گويند كه ايرج قادري 70 بار جلوي دوربين رفته و 40 بار پشت دوربين در مقام كارگردان ايستاده است. اگر كارنامه سينمايي‌اش را به دو دوره مرسومِ پيش و پس از انقلاب تقسيم كنيم، هميشه چهره‌اي فعال و حي و حاضر بوده است. از ميانه دهه 1330 با بازي در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچيكيان) سينما را به پزشكي ترجيح داد (او تحصيلات نيمه تمامي در داروسازي دارد) و تا امروز در سينما ماند و خوشبختانه سراغ آن ديگري نرفت، كه اگر قرار بود آن‌طور كه «محاكمه» را ساخته، دارو مي‌ساخت، بعيد مي‌دانم نسخه شفابخشي گير بيماري مي‌آمد. نكته‌اي كه در مرور كارنامه قادري توجه علاقه‌مندان تاريخ سينماي ايران را جلب مي‌كند، حضور مداوم او و آمار بالاي كارهايي است كه هيچ‌كدام‌شان (واقعاً هيچ‌كدام‌شان) توجه ويژه‌اي در هيچ بخشي برنينگيخته است. قادريِ بازيگر نه مثل بعضي همتايان بازيگرش ستاره‌اي پر فروغ و تضمين‌كننده گيشه بوده و نه مانند بعضي ديگر قابليت‌هاي بازيگري از خودش نشان داده است. در مقام كارگردان هم (با استثناي متفاوت و قابل بحثي مثل «تاراج») به موفقيت چشم‌گير و قابل اشاره‌اي برنمي‌خوريم و خلاصه همه چيز در حد معمول و بي‌ فراز و فرود باقي مانده است. با اين‌حال، هم چهره معروفي است و هم برخلاف خيلي‌هاي ديگر (جز در فاصله‌ ممنوعيت كار ده ساله‌اش بين 1363 تا 73) هيچ‌وقت بي‌كار نمانده است. چرا؟ پرسشي كه جوابش يك ويژگي مهم و كليدي سينماي ايران را روشن مي‌كند؛ سينماي ايران، مثل اغلب شاخه‌هاي ديگر هنر و اقتصاد و علم و سياست و ...، ميل عجيب و غير قابل تغييري به ميان‌مايگي دارد. هميشه آدم‌هايي موردپسند بوده و هستند كه در هيچ زمينه‌اي هيچ چيز قابل توجهي نداشته باشند و كار خاصي نكنند. آسه بيايند و بروند، كارمند مسلكي را سرلوحه كنند و از يك حد متوسط تعيين‌شده در هر دوره و زمانه‌اي فراتر نروند. نه صداي‌شان در بيايد و نه صداي كسي را دربياورند و نه سر و صدايي به واسطه بود (و نبود)شان راه بيفتد. مقدمات و ابتدايي‌ترين اصول حرفه و كارشان را بلد باشند و همان را بي كم و كاست و بي ميل به تغيير و تحول و تنوع انجام بدهند، بي‌ هيچ شرط و شروطي سفارش‌پذير و كارگزار باشند و با همه‌كس بسازند و ... ايرج قادري به گواه آثارش و 50 سال حضور مداومش يكي از نمونه‌اي ترين آدم‌هاي اين شكلي است. اين چنين است كه هر سال كار مي‌كند (گاهي سالي چند كار) و حتي تحول عظيم و بنياديني مثل انقلاب اسلامي هم نمي‌تواند براي هميشه خانه‌نشين يا وادار به كوچش كند. در شرايطي كه اغلب همتاهاي سابقش در حسرت حضوري كوتاه در سينماي پس از انقلاب به خاك سپرده يا غربت‌نشين شدند، قادري سينماگر ماند. در يكي از بحراني‌ترين و ملتهب‌ترين شرايط سياسي اجتماعي كشور (1360-64) سه فيلم ساخت و بعد از آن هم با وجود وقفه‌اي ده ساله توانست 9 فيلم ديگر بسازد. جالب‌تر اين‌كه او نه تنها از ممنوعيت فيلمسازي‌ پس از انقلاب درآمد، بلكه در دو فيلم اخيرش جلوي دوربين هم رفت تا مسير كارنامه سينمايي‌اش را برعكس پيش از انقلاب تكرار كند؛ آن دوره از كارگرداني به بازيگري رسيد و اين بار از كارگرداني به بازيگري. رمز موفقيت و ماندن قادري چيزي جز ميان‌مايگي نيست. او سال‌هاي سال است كه فيلم‌هاي شبيه هم مي‌سازد و نقش‌هايش را هم يك جور اجرا مي‌كند، چه لمپن گردنه‌گير و كوچه قرق‌كن باشد و چه دكتراي حقوق و وكيل زبردست. معدود دفعه‌هايي هم كه كارهايش شبيه قبلي‌ها نبوده، به فيلم‌هاي موفق ديگران شباهت داشته است. اغلب با آدم‌هاي ثابتي كار كرده و حتي‌الامكان (تا جايي كه شرايط اجازه داده) سراغ آدم تازه و نيروي جديد و متفاوت نرفته است. قصه‌ها نشان مي‌دهد كه در الگوهاي روايت اهل هيچ ريسك و تنوعي نيست و در فرمول‌هاي اجرايي هم علاقه‌اي به تغيير ندارد. قادري حتماً آدم باهوش و موقعيت‌شناسي است كه رمز و راز بقا در صنف و صنعتش را ياد گرفته و به كار بسته است. گيرم ماحصل نيم قرن كارش را كسي چندان به ياد نياورد، اسم‌بردن از فيلم‌ها يا يادآوري نقش‌هايش كار آساني نباشد، و اصلاً گيرم كه آيندگان رد و سراغي از او نگيرند. قادري شايد خوب فهميده بوده (و هست) كه پهلوان را زنده عشق است و بايد كه حال را دريافت و در حال زندگي كرد و گذاشت و گذشت. ... با اين همه اما «محاكمه» چيز رقت‌باري شده و وضعيت فيلمساز و بازيگر كهنه‌كار، خيلي ناراحت كننده است. اين فيلم نشان مي‌دهد كه آخر و عاقبت ميان‌مايگي و كارمندمسلكي چه شكلي است، و رفتن راه‌هاي رفته چه كار عبث و خسته‌كننده و ملال‌انگيزي است. با اين‌همه، سخت است كه قضاوت كنيم كدام بهتر است؟ نبودن در هر شرايطي يا ماندن به هر قيمتي؟ ماندني كه حاصلش «سام و نرگس» و «پنجه در خاك» و «نابخشوده» و «چشمان سياه» و«محاكمه» باشد، ماندن در وضعيت آخر است. چيزي كه انگار حكم محتوم همه كساني است كه دوست دارند «باشند»، در سرزميني كه گويا هيچ‌وقت قرار نيست كسي به اين راحتي‌ها بماند و ماندگار شود. سینما ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1019]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن