تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845538391




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اندكه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: پايان عمليات رزمي آمريكا«پايان عمليات رزمي آمريكا» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ جام جم به قلم رحيم محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ در پي عقب نشيني آخرين گردان جنگي نيروهاي آمريكايي از عراق باراك اوباما رئيس جمهوري آمريكا در نامه‌اي از اين نيروها تقدير و پايبندي واشنگتن را به عقب‌نشيني كامل از عراق تا سال 2011 مورد تاكيد قرار داده است.7 سال پيش آمريكا طي يك ائتلاف مجعول بين‌المللي به بهانه دسترسي صدام به سلاح‌هاي كشتار جمعي به عراق لشكر كشيد و نظام بعث به رهبري صدام حسين را دراين كشور سرنگون ساخت. نيروهاي آمريكايي اكنون درحالي خارج مي‌شوند كه هنوز ناامني‌ها وويراني‌ها ي بسياري در عراق وجود دارد و از نظر سياسي نيز در يك خلأ نگران‌كننده به سر مي‌برد.به اين ترتيب آمريكا درحال حاضر حدود 56 هزار نيرو در عراق دارد كه تا پايان ماه جاري ميلادي (يعني تا ده روز ديگر) اين تعداد به 50 هزار نفر خواهند رسيد. از اين تعداد گفته مي‌شود حدود 4500نفر از نيروهاي ويژه و بقيه جزو واحدهاي عادي خواهند بود كه ماموريت ادامه آموزش نيروهاي عراقي و كمك به دولت براي مبارزه با گروه‌هاي تروريستي را به عهده خواهندداشت. همچنين قرار است از ابتداي سپتامبر نام ماموريت نيروهاي آمريكايي از عمليات آزادي عراق به عمليات افق تازه تغيير كند.فيليپ كراولي، سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا، گفته است از اين پس اين كشور بر امور غيرنظامي و ديپلماتيك در عراق تمركز خواهد كرد. همچنين جف مورل سخنگوي وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) نيز اعلام كرد: خروج نيروهاي نظامي آمريكا از عراق به هيچ عنوان به معناي پايان جنگ در اين كشور نيست. وي افزود: تا جايي كه من مطلع هستم تصور نمي‌كنم كسي پايان جنگ عراق را اعلام كرده باشد. مقابله با تروريسم همچنان بخشي از مأموريت نيروهاي باقيمانده آمريكا در عراق است.به استثناي برخي مقامات نظامي عراق مانند ابوبكر زيباري رئيس ستاد مشترك ارتش عراق كه خروج آمريكايي‌ها را نگران‌كننده دانست و خواستار تعويق آن شد، اكثر مقامات و مردم عراق از خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور خشنود هستند و آن را يك پيروزي بزرگ براي خود تلقي مي‌كنند زيرا نشان مي‌دهد كه عراق به درجه‌اي از توانمندي و قدرت رسيده است كه بدون دخالت بيگانگان مي‌تواند امنيت و رفاه خود را تامين كند.از سوي ديگر به باور آنان اين حضور نيروهاي بيگانه بود كه شبكه‌هاي تروريستي نظير القاعده را به عراق گسيل داشت و بنابراين خروج آنان مي‌تواند به امنيت اين كشور كمك برساند. با اين حال عراقي ها بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه درواقع آمريكايي‌ها از عراق خارج نشده‌اند بلكه نوع ماموريت خود را تغيير داده و به قولي از درخارج و از پنجره داخل مي‌شوند. درواقع حضور سياسي و اقتصادي آمريكا درعراق همچنان تا اطلاع ثانوي به قوت خود باقي خواهد ماند و حتي بر آن افزوده خواهد شد و رهايي از اين استعمار درازمدت و نوين، مسووليت سنگين‌تري را بر دوش عراقي‌ها مي گذارد.كيهان:فهرست آدرس هاي غلط«فهرست آدرس هاي غلط»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛از يك جنبه، شايد مهم ترين خسارتي كه ناآرامي هاي سال 88 به جا گذاشت و مستقيما با امنيت ملي كشور درگير است، چيزي است كه مي توان آن را ارسال آدرس هاي غلط به دشمن خواند. آنچه به تصميم هاي دشمن در مورد ايران شكل مي دهد، ارزيابي است كه از توانايي ها و ناتواني هاي ايران دارد و آنچه اين ارزيابي ها را بوجود مي آورد مجموعه كدها و آدرس هايي است كه درباره ايران جمع آوري مي كند. اين كدها علي الاصول يا به طور پنهان جمع آوري مي شود يا به روش هاي آشكار . آمريكا در جمع آوري اطلاعات پنهان از ايران در طول 30 سال گذشته همواره بسيار ناتوان بوده است.علت اين امر بيش از هر چيز به اين باز مي گردد كه شبكه جاسوسي كه آمريكايي ها پيش از انقلاب در ايران داشتند با ارتكاب اشتباه هاي پي در پي در ابتداي انقلاب و دست يابي نظام به اسناد ساواك و لانه جاسوسي به سرعت كشف و خنثي شد و بعد از آن هم آمريكايي ها هرگز اين امكان را نداشته اند كه اين شبكه را مجددا در ايران بازسازي كنند.و در مورد محيط آشكار، آمريكايي ها همواره خود گفته اند كه در شكل دادن به يك مكانيسم كارآمد جمع آوري داده هاي آشكار درباره ايران و -مهم تر از اين- تحليل صحيح آنها عموما دچار مشكل هستند چرا كه محيط آشكار بيش از حد شلوغ و سردرگم كننده است. تحت اين شرايط، يعني در وضعيتي كه آمريكا نه به طور پنهان و به طور آشكار، هيچ درك صحيحي از ايران ندارد، آسان ترين و قابل پيش بيني ترين اتفاق اين است كه با دريافت آدرس هاي غلط از داخل و با توجه به اينكه توان ارزيابي ميزان صحت اين آدرس ها ندارد، به سرعت دچار اشتباه محاسبه شود و به دنبال آن تصميم هاي اشتباه بگيرد.اين اتفاقي است كه در سال 88 تمام و كمال رخ داد. دوستان داخلي آمريكايي ها كه درباره ميزان توان خود در پيش بردن پروژه تغيير شكل ساختاري نظام دچار سوء تفاهم بودند، غربي ها را هم كه هم به طمع افتاده بودند و هم در عين حال نمي توانستند بفهمند واقعا در ايران چه مي گذرد، دچار سوء تفاهم هايي بزرگ تركردند. نتيجه، آغاز دور جديدي از توطئه عليه ايران اسلامي بود كه اين بار هدفي جز تعقيب آدرس هايي كه از داخل ايران بيرون رفته بود نداشت. آمريكا تصميم گرفت به راهي برود كه دوستان داخلي اش پيشنهاد مي كردند چرا كه تصور مي كرد اين بار اتفاقي در ايران رخ داده كه پيش تر سابقه نداشته است.نخستين آدرس غلطي كه در سال 88 از ايران بيرون رفت اين بود كه رخدادهاي پس از انتخابات يك بحران ساختاري است و مكانيسم هاي تعبيه شده درون ساختار نظام جمهوري اسلامي كه در گذشته عموما در مهار بحران ها موفق عمل كرده، اين بار توان جمع كردن اوضاع را ندارد. خصوصا رفتار برخي از افراد كه در تقسيم بندي هاي سياسي داخلي ايران پيروان نظام و امام (ره) خوانده مي شدند و عدم تبعيت مكرر آنها از تكليفي كه به روشني از آن خبر داشتند، طرف غربي را دچار اين سوء تفاهم كرد كه آن دوراني كه بحران ها درايران نيامده مي رفتند گذشته است و ايران در سطح سياسي دچار بحراني شده است كه اين بار زماني طولاني دوام خواهد آورد. صف كشي خواص در مقابل يكديگر و مخصوصا اينكه كساني به خاطر بغض ناحقي كه از دولت به عنوان طرف پيروز در انتخابات در دل داشتند، جلوي اصل نظام ايستادند، دشمن را به اين نتيجه رساند كه آنچه در ايران خراب شده به آساني قابل بازسازي نخواهد بود. به طور طبيعي نتيجه اي كه دشمن از اين اوضاع گرفت اين بود كه به جاي تعامل با نظام بايد انرژي خود را صرف افزايش به هم ريختگي دروني آن بكند. اين آدرس فقط زماني كه غربي ها دريافتند (مثلا در مذاكرات هسته اي) اوضاع در ايران نه فقط از كنترل رهبري خارج نشده بلكه بيش از هر زمان ديگري تحت اختيار ايشان است، تا حدودي تصحيح شد.آدرس غلط دوم از درون جامعه سياسي و برخي نهادهاي تصميم ساز بيرون رفت. اين آدرس غلط دو جنبه داشت. اول اينكه با مشاهده برخي اختلاف نظرهاي داخل نظام درباره طيفي از موضوعات مهم و استراتژيك گرفته تا مسائل دم دستي و پيش پا افتاده، غربي ها به اين نتيجه رسيدند كه سيستم تصميم سازي استراتژيك ايران دچار اختلال شده و به قول خانم كلينتون ايران قادر به اتخاذ تصميم هاي بزرگ نيست. جنبه دوم خطرناك تر بود.طرف هاي غربي در چند ماه اول پس از انتخابات، با رصد برخي اظهارنظرهاي خاص از درون ايران كه مثلا پي درپي نسبت به مذاكره سطح بالا با آمريكا ابراز تمايل مي كرد يا تاكيد مي كرد كه فلان پرونده خاص حاضر است شروطي آسان گيرانه وضع كند، به اين نتيجه رسيدند كه ايران براي حل مشكلات داخلي خود موضع خود در خارج را نرم كرده و بسا حاضر است برخي خط قرمزها را تعديل كند يا حتي امتيازهايي بدهد.غافل از آن كه اين پيشنهادها در چارچوب تعريف شده نظام ارائه مي شد. مثلا مورد مربوط به پيشنهاد وين را در نظر بگيريد. چرا غربي ها تقاضاي اصلاح پيشنهاد وين از جانب ايران را به منزله رد آن تلقي كردند و گفتند كه ايران بايد عينا همان چيزي را كه از جانب غرب ارائه شده بپذيرد. اصلاحات مورد نظر ايران اصل مكانيسم مبادله را كه قلب پيشنهاد وين بود مي پذيرفت و فقط براي عملي شدن آن تضمين هايي مطالبه مي كرد. يك جواب براي اين سوال كه اطلاعات كنوني نشان مي دهد كاملا درست است اين است كه غربي ها با مشاهده وضعيت داخلي خاص ايران به اين تحليل رسيده بودند كه اگر سرسختي كنند و فشار بياوردند ايران پيشنهاد آنها را عينا خواهد پذيرفت و بر روي موضع خود پافشاري نخواهد كرد.آدرس غلط سوم اين بود كه غربي ها تصور كردند اجماع داخلي در ايران خصوصا پشتيباني مردم از هدف گذاري هاي استراتژيك نظام تضعيف شده و ايران ديگر از پشتوانه مردمي گذشته براي ايستادن روي مواضعش برخوردار نيست. علت اينكه طرف غربي درستي چنين آدرسي را پذيرفت جز اين نبود كه در ماليخولياي دوستان سبز پوشش در داخل ايران شريك شده بود و هيچ راهي هم براي ارزيابي مستقل ادعاهاي بي ربط آنها نداشت. از مقطعي به بعد، غربي ها با مشاهده چند فقره سطل آشغال سوخته در خيابان هاي تهران و پشت بند آن درشت گويي هاي يكي دو نفر جوزده كه خود را «رهبران انقلاب سبز» ايران مي خواندند، پشت سر هم براي خلايق رهنمود صادر مي كردند و از پيروزي هاي بزرگ در آينده نزديك خبر مي دادند، فكر كردند كه به راستي ديگر از آن اجماع داخلي پولادين كه مهم ترين سرمايه نظام براي مقاومت در مقابل زياده خواهي هاي آنها بوده، چيز زيادي باقي نمانده است. علاوه بر اين، طرف غربي تا حدودي متقاعد شده بود كه اين وضعيت يك الگوي تاريخي مهم در رفتار ملت ايران را تغيير داده و آن هم اين است كه داخل اين بار در اثر فشار خارجي نه فقط متحد نخواهد شد بلكه هرگونه فشار مستقيما بحران هاي موجود در روابط مردم و نظام را بيشتر خواهد كرد و آنها را در مقابل هم قرار خواهد داد؛ در حالي كه در گذشته همواره اينگونه بوده است كه هرگونه فشار خارجي بلافاصله به كمرنگ و بلكه محو شدن مرزبندي هاي داخل ايران مي انجاميد و همه جناح ها و افراد صرف نظر از ميزان مخالفتشان با يكديگر در مقابل دشمن خارجي متحد مي شدند. دقيقا همين آدرس غلط بود كه آمريكايي ها را به سمت تلاش براي اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران و تشديد تهديدهاي لفظي در مورد حمله نظامي به ايران سوق داد. تا همين چند ماه پيش استراتژيست هاي متخصص در امور ايران در واشينگتن و جاهاي ديگر به صراحت مي گفتند كه توان مقاومت ايران در مقابل فشارها به دليل از دست رفتن اجماع داخلي تا حدود زيادي ضعيف شده، پس اگر غرب به نحو هوشمند فشارهاي خود را افزايش دهد قادر خواهد بود در زماني كوتاه «از داخل ايران» نتيجه بگيرد. قطعنامه 1929 مستقيما محصول همين تحليل است.اين فهرست را مي توان تكميل تر و دقيق تر كرد. اما نكته اينجاست كه وقتي مي دانيم طرف غربي دچار اشتباه محاسبه است و بر مبناي محاسبات اشتباه خود دائما تصميم هاي اشتباه مي گيرد، آيا كاري فوري تر از اين هست كه اين اشتباهات تصحيح شود؟ سخنان حكيمانه رهبر بصير انقلاب اسلامي در انتهاي هفته گذشته شايد موثرترين و مهم ترين تلاشي است كه در ماه هاي گذشته صورت گرفت تا آدرس هاي اشتباهي كه از مجاري مختلف در ذهن غربي ها راه يافته و جاي گير شده بود، اصلاح شود. در وهله اول، فرمايشات رهبري نشان مي دهد كه بر خلاف آنچه غربي ها تصور كرده اند «توان جمع كنندگي» نظام نه فقط آسيب نديده بلكه قدرتمندتر هم شده است. در مرحله بعد، تاكيد رهبري بر اينكه اختلافات بايد حد و مرزي داشته باشد و اصرار به آتش افروزي و سوء تفاهم درست كردن خلاف شرع است به غربي ها نشان داد كه نبايد وزن مشاجرات ميان افراد و گروه ها را بيش از آنچه هست محاسبه كنند و مهم تر از اين معياري فراهم كرد تا در آينده بتوان درباره كارنامه افراد قضاوت كرد. مهم تر از اينها، سخنان رهبري هشداري بود به همه آنها كه تصور مي كنند با اظهارات خلاف اصول مي توانند دكاني براي خود دست و پا كنند. رهبري تاكيد كردند كه هيچ يك از اصول و ارزش هاي انقلاب اسلامي تغيير نكرده است و ضرورتي هم به تغيير آنها نيست. مثلا درباره موضوع آمريكا آرام آرام سوء تفاهم ها در حال عبور از حد معقول بود و آمريكايي ها به اين باور رسيده بودند كه در داخل ايران خبري است. سخنان صريح رهبري در اين باره كه قصدي و اراده اي براي مذاكره با آمريكا وجود ندارد، توهم هرگونه اثرپذيري از فشارها در داخل ايران را براي غربي ها از بين برد.اكنون و با وجود اين رهنمودهاي روشن، ارسال آدرس هاي غلط به دشمن بسيار دشوارتر شده است. يك كار بسيار مهم اين است كه مسئولان و متوليان امور، يك بار بنشينند و محاسبه كنند كه اقدامات آنها در يك سال گذشته چه آدرس هايي به دشمن ارسال كرده و اين آدرس ها تا چه حد درست بوده است. و بعد از خود بپرسند آيا روا بوده است كه به دليل اختلافات داخلي، دشمني را كه اساسا فرقي ميان اين مسئولان نظام قائل نيست، به طمع بيندازند؟رسالت:مسائل اساسي امروز ما«مسائل اساسي امروز ما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد کاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛روانشناسان معتقدند اگر کسي قادر باشد فشار رواني برخود را درست مديريت کند ، مي تواند جلوي بيماري افسردگي را بگيرد. ملت ما طي يکصد سال اخير همواره مورد هجوم و فشار رواني دشمن براي دست کشيدن ازوحدت و همگرايي بوده اند. ملت ايران در نهضت مشروطيت با وحدت توانستند بر استبداد داخلي و استعمار خارجي غلبه کنند و مطالبات خود را که همانا بسط عدالت و آزادي و تضمين پيشرفت و ترقي کشور بود مطرح کنند. اما دسيسه هاي دشمن و جنگ رواني بي امان قدرتهاي جهاني و دربار، آنها را به واگرايي انداخت.رهبران نهضت نتوانستند فشار رواني وارد برخودشان ومردم رامديريت کنند. فشار وارد تا درجه اي مي رسيد که “ نوعي  تنافر در بين رهبران نهضت و نيز لايه هاي مياني ايجاد مي شد. اين فشار آنها را به وادي افسردگي سياسي “ مي انداخت. در اين وادي هيچ کس حال دفاع از نظام و مردم را پيدا نمي کند . طرفين دعوا به هيچ عنوان رضايت نمي دادند ديگري تفوق پيدا کند لذا علي رغم تمايل و اعتقادات خود رضايت به طرفي مي دانند که نمي خواهد سر به تن هيچ کدام از آنها باشد. براي همين رهبران نهضت به راحتي به چوبه دار سپرده مي شدند و يا به حبس محکوم مي شدند و يا طوري منزوي مي شدند که هيچ کس حاضر نمي شده يادي از آنها بکند. ازدل همه اين حوادث تلخ يکباره يک ديکتاتوري سربرمي آورده که حداقل دودهه با استظهار به پشتيباني اجانب مملکت را اداره مي کرده است. برسر نهضت مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت همان رفت که در سطور پيشين گفته آمد. انقلاب اسلامي ايران با اين پديده يک برخورد موفق و درخور ستايش داشته است. جايگاه ولايت فقيه در نظام و نقش او در مديريت فشارهاي رواني بر ملت و رهبران و مسئولان کشور همواره مانع از واگرايي بوده است. ولي فقيه در مرکز ثقل مديريت وحدت و همگرايي ملت ومسئولان است و فشارهاي رواني را با علم ، عدالت ، شجاعت و تدبير درست مديريت کرده است. عصر چهارشنبه هفته گذشته مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام مسائل مهمي را مطرح فرمودند. طي يکسال گذشته دشمن همواره بر شدت حملات رواني و رسانه اي خود افزوده است. هدف از اين فشارها فعال کردن شکاف ها و گسل هاي سياسي ، اجتماعي و فرهنگي، براي ايجاد يک زلزله سياسي10  ريشتري است که همه ارکان  نظام را ويران کند و موج واگرايي را تاجايي هدايت کند که مردم با افسردگي سياسي که پيدا مي کنند به همه چيز و همه کس بدبين شوند.هدف دشمن زدن تير خلاص به اعتماد مردم به انقلاب و نظام است. رهبر انقلاب در ابتداي بحث خود پيرامون  شان ماه مبارک رمضان و فلسفه توبه و انابه به خداوند متعال همگان را به تقواي الهي دعوت فرمودند و نوعي آسيب شناسي از فشارهاي رواني دشمن عليه ملت و مسئولان را مورد بازخواني قرار دادند.معظم له شناخت اشکالات ، غفلتها و تقصيرها و قصورها را گام اول در توبه وانابه به درگاه خداوند متعال و بازگشت از “ راه و فکر و کار غلط “ دانستند و يک فهرست از وظايف و مسائل اساسي امروز ما را به  شرح زيررونمايي فرمودند.1 - ايجاد وحدت2 - فرونشاندن آتش هاي اختلاف که در جامعه ايجاد مي شود3- اصلاح ذات البين4 - فروبردن خشم و پرهيز از نفرت5 - فکرکردن به گسترش عدالت در جامعه6- گرد آوردن کساني که به هر دليل از مجموعه برادران مومن جداشده اند7 - مراقبت از زير مجموعه ها و حوزه هاي تاثير گذار کلام و رفتار آنها رهبر انقلاب چشم بيدار انقلاب و نظام ماست و موارد فوق را  مسائل امروز نظام ما در رسيدن به اهداف متعالي اسلام و انقلاب مي داند. چه خوب است در اين ماه مبارک به خود آييم و ببينيم آيا در ذهن و عقلانيت سياسي ما چنين مفهومي وجود دارد. گاهي خشم و غضب ما را به وادي اي مي برد که هم در فکر و هم درعمل و داوري به خطا مي رويم. قوه غضبيه ما توسط رسانه هاي دشمن با بزرگ نمايي اختلاف سلايق و علايق و عقايد، تقويت مي شود . آنها به طمع مي افتند و آن را تا رسيدن به درجه تنافر از هم مديريت مي کنند و اين درست همان ضربه اي است که به اعتماد عمومي و وحدت مسئولان وارد مي شود. مقام معظم رهبري براي مراقبت از اوضاع کنوني هشدار دادند: “ عده اي در حال آتش افروزي هاي سياسي ميان جناح ها و عناصر مختلف جناحها هستند ومقابله با اين تحرکات ازمصاديق بارز تقواي  الهي است. اگر ما افتخار اطاعت از رهبري را داريم بايد برمحاسبه آنچه برما گذشته به عقب برگرديم و ببينيم راه را از کجا  غلط آمديم که اکنون گاهي در وادي دشمني ونفرت از هم سير مي کنيم. امروز بنا به آنچه که مقام معظم رهبري مي فرمايند تقواي الهي ايستادن در برابر آتش افروزي هاي  سياسي کساني است که همگرايي و وحدت اصولگرايان را هدف قرار داده اند . اين کار نياز به مراقبت و معاتبه نفس دارد. اگر هر کس فکر کند در مرتبتي که ايستاده است هم درست عمل مي کند و هم درست فکر مي کند ، راه هر گونه اصلاح را مي بندد. همه بايد بدانيم حقيقت اصلي يک واقعيت خارج از ذهن ماست که تنها گوهر عقل مي تواند به کشف آن نايل شود. عقل ما را به صدق ، راستي ، انصاف ، حسن ظن ، گذشت ، کظم غيظ و.... فرا مي خواند .اگر به فراخوان او لبيک نگوييم شيطان به راحتي ما را به وادي ستم، بي انصافي ، سوء ظن ، نفرت و خشم و از آنجا به وادي دروغ و تهمت مي برد. اينها همه از عفونت خود خواهي و خودپرستي نفس است که جامعه اي را به تباهي و تبهکاري مي کشاند و همه تلاشهاي صادقانه صالحان و مومنان را براي رسيدن به جامعه نمونه اسلامي به تاخير مي اندازد. از خداوند بخواهيم دردهاي عفوني نفس ها را درمان کند و به نسخه اي که طبيب ما وولي ما در روز چهارشنبه گذشته براي درمان دردهاي امروز ما پيچيدند اعتماد نموده و به آن عمل کنيم.مردم سالاري:پيروي از رهبر و کارنامه جذب حداکثري و دفع حداقلي«پيروي از رهبر و کارنامه جذب حداکثري و دفع حداقلي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛روز چهارشنبه هفته گذشته کارگزاران نظام مهمان افطاري رهبري بودند و مقام معظم رهبري سخنان مهمي را در اين جمع ايراد فرمودند که در رسانه هاي روز پنچ شنبه منعکس شد.سخنان رهبري به مباحثي چون حمله آمريکا به ايران، وحدت و اتفاق نظر و عملکرد مسوولا ن حول محور آرمان هاي انقلا ب اسلا مي و مذاکره با آمريکا اختصاص داشت.در حوزه وحدت و اتفاق نظر عملکرد حول محور آرمان هاي انقلا ب و نظام اسلا مي به چند موضوع مغفول مانده از جمله: گسترش عدالت، فروبردن خشم، اصلا ح ذات البين، ايجاد وحدت، فرونشاندن آتش هايي که در جامعه ايجاد مي شود و گردآوردن کساني که به هر دليل از مجموعه برادران مومن جدا شده اند از ابعاد مهم تقوا برشمردند و تاکيد کردند اين موارد از جمله مسائل اساسي امروز ما نيز هست و برجذب حداکثري و دفع حداقلي به عنوان يک سياست اصولي و اساسي با ميزان و معيار ارزشها تاکيد مجدد داشتند.همه فرازهاي سخنان رهبري در اين نشست،مهم بوده و وظيفه رسانه هاست که به بسط و تحليل و تبيين آن در مصاديق حيات اجتماعي، فرهنگي و سياسي اهتمام ورزند.نگارنده در ظرفيت اين يادداشت نگاهي خواهم داشت به موضوع «جذب حداکثري و دفع حداقلي».جاذبه و دافعه به قول شهيد مطهري در کتاب ارزشمند جاذبه و دافعه علي (ع) يک قانون عمومي حاکم برسرتاسر نظام آفرينش است و انساني که جاذبه و دافعه نداشته باشد، انسان نيست بلکه مانند سنگي است در ميان انسانها و هم آن بزرگوار مي فرمايند که جاذبه تنها، به سازش و عمل منافقانه منتهي مي شود و دافعه تنها،هم دشمن ساز است، پس بايد هم جاذبه و هم دافعه در عمل انساني وجود داشته باشد. به يقين ديدگاه رهبري در جاذبه و دافعه، فراتر از جاذبه و دافعه فردي  است، و روح حاکم بر اين تاکيد جاذبه و دافعه حکومتي و حاکميتي است بين نهادهاي اجتماعي، احزاب، گروه هاي فکري و نهادهاي قدرت، چون تاکيد دارند بر محوريت  ارزش ها و اصول و بالا ترين  ارزش و اصل در نظام اسلا مي، سند مهم و اساسي قانون اساسي است و اشاره معظم له، جذب حداکثري احزاب، گروه ها، تشکل ها، نهادها واشخاصي است که به قانون اساسي اعتقاد دارند و دفع حداقلي، اقليتي که قانون اساسي را به عنوان منشور وفاق نمي پذيرند.اما وقتي بحث جذب حداکثري  به اين معنا مطرح مي شود، روش جذب نمي تواند مشابه جاذبه هاي ميان فردي و حتي گروهي باشد، بايد روش هاي جاذبه را حاکم کرد و به آن ملتزم بود. روش جاذبه هاي جمعي يعني اين که احزاب، گروه ها،نهادها و افراد معتقد و ملتزم به قانون اساسي آزاد باشند به يک اندازه از ظرفيت هاي رسانه اي و اطلا ع رساني جامعه بهره مند شده و ديدگاه و قرائت خود را از مسائل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي وحتي قرائت خود را از بند بند قانون اساسي مطرح کنند و شهروندان را از ديدگاه خود آگاه ساخته و در جهت اقناع و ترغيب آنان برآيند و در رويدادهاي انتخاباتي نظر مردم را نسبت به آنچه که بيان داشته اند در قالب آراي عمومي جويا شوند  و به نسبت راي مکتسبه در چنين فرآيندي در ارکان قدرت حضور يابند تا هم موضوع جذب حداکثري محقق شود و هم نشاط سياسي فضاي عمومي جامعه را در برگيرد و مردم پشتيبان سياست ها و برنامه ها و آفريننده اقتدار ملي شوند. آنان که مدعي پيروي از رهبري هستند، اين سخنان فصل الخطاب است، رفتار، گفتار و عمل خود را با اين سخن وزن کنند تا دليل بر ادعاي آنان باشد.سخن رهبر تنها براي شنيدن نيست، پيرو رهبري با اتخاذ تصميم هاي مناسب و ايجاد روش هاي منطبق بر شرايط و نگاه جمعي و حاکميتي، نه نگاه فردي و محدود، و در ميدان عمل به اثبات مي رساند. جاذبه حاکميتي بستر جذب فراهم ميآورد، بستري که همه تفکرات درون نظام و معتقد به قانون اساسي و رهروان امام  راحل (ره) را در برگيرد و ظرفيت هاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي را فرا روي همه مي گشايد تا هر کس به ميزان قابليت ها از اين قابليت ها بهره مند شود و جامعه را به تعالي و توسعه برساند. به همين علت است که در محاکم، بررسي اين موارد به هيات منصفه محول شده است.شايد در مفهوم جذب حداکثري نگاهي فراترهم در نظر باشد، نگاهي که از نهادها،احزاب، گروه ها و اشخاص درون نظام عبور کند و به جذب پيرامونيها هم بپردازد، شاهد اين گمان سيره علي (ع) در جاذبه و دافعه حکومتي است، شهيد مطهري در کتاب «جاذبه و دافعه علي (ع)» نکته اي را با عنوان «دموکراسي علي (ع)» مي نويسد که بسيار جالب و قابل توجه است، در پايان با تاکيد بر اين نکته که پيروان واقعي رهبري، سياست ها، روش ها و تصميمات خود را با اين سخن آسيب شناسي کنندو قدمي در تحقق جذب حداکثري بيش از آنچه که داشته اند بردارند، با ذکر فراز «دموکراسي علي (ع)» از کتاب شهيد مطهري سخن را به پايان مي برم.دموکراسي علي اميرالمومنين با خوارج در منتهي درجه آزادي و دموکراسي رفتار کرد. او خليفه است و آنها رعيتش، هرگونه اعمال سياستي برايش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلا قشان نزد و حتي سهميه آنان را از بيت المال قطع نکرد، با آنها نيز همچون ساير افراد مي نگريست، اين مطلب در تاريخ زندگي علي(ع) عجيب نيست اما چيزيست که در دنيا کمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبه رو مي شدند و صحبت مي کردند، طرفين استدلا ل مي کردند، استدلا ل يکديگر را جواب مي گفتند.شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي سابقه باشد که حکومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموکراسي رفتار کرده باشد. مي آمدند در مسجد و در سخنراني و خطابه علي پارازيت ايجاد مي کردند، روزي اميرالمومنين برمنبررفت. مردي آمد و سوالي کرد، علي في البداهه جواب گفت، يکي از خارجي ها از بين مردم فرياد زد:قاتله الله ما افقهه (خدابکشد اين را، چقدر دانشمند است)، ديگران خواستند متعرضش شوند اما علي فرمود رهايش کنيد او بمن تنها فحش داد.خوارج در نماز جماعت و به علي اقتدا نمي کردند زيرا اورا کافر مي پنداشتند، به مسجد مي آمدند و با علي نماز نمي گذاردند و احيانا اورا مي آزردند. علي، روزي به نماز ايستاده و مردم نيز به او اقتدا کرده اند، يکي از خوارج به نام ابن الکوا فريادش بلند شد و آيه اي را به عنوان کنايه به علي بلند خواند:و لقد ارحي اليک والي الذين من قبلک لئن اشرکت ليحبطن عملک و لتکونن من الخاسرين.اين آيه خطاب به پيغمبر است که به تو و همچنين پيغمبران قبل از تو وحي شد که اگر مشرک شوي اعمالت از بين مي رود و از زيانکاران خواهي بود.ابن الکوا با خواندن اين آيه خواست به علي گوشه بزند، که سوابق تورا در اسلا م مي دانيم، اول مسلمان هستي، پيغمبر تورا به برادري انتخاب کرد، در ليله المبيت فداکاري درخشاني کردي و در بستر پيغمبر خفتي، خودت را طعمه شمشيرها قراردادي و بالا خره خدمات تو به اسلا م قابل انکار نيست، اما خدا به پيغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوي اعمالت به هدر ميرود، و چون تو اکنون کافر شدي اعمال گذشته را به هدر دادي.علي در مقابل چه کرد؟!تا صداي او به قرآن بلند شد سکوت کرد تا آيه را به آخر رساند، همين که به آخر رساند، علي نماز را ادامه داد، بازابن الکوا» آيه را تکرار کرد و بلا فاصله علي سکوت نمود.علي سکوت مي کرد چون دستور قرآن است که:اذا قرء القرآن فاستمعوا له و انصتوا(1)«هنگامي که قرآن خوانده مي شود گوش فرادهيد و خاموش شويد.»به همين دليل است که وقتي امام جماعت مشغول قرائت است مامومين بايد ساکت باشند و گوش کنند.بعد از چند مرتبه اي که آيه را تکرار کرد و مي خواست وضع نماز را به هم زند، علي اين آيه را خواند:فاصبران وعدالله حق و لا يستخفنک الذين لا يوقنون. صبر کن وعده خدا حق است و خواهد فرارسيد، اين مردم بي ايمان و يقين، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند.ديگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد(نهج البلا غه ابن ابي الحديد جلد 2 صفحه 311)1)سوره اعراف، آيه 204تهران امروز:الزامات وحدت«الزامات وحدت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سادات رضوي است كه در آن مي‌خوانيد؛سخنان روز چهارشنبه مقام معظم رهبري در جمع كارگزاران نظام و دعوت به وحدت و همدلي و نيز غيرشرعي دانستن برخورد تعمدي در اقدامات وحدت شكنانه اين سوال اساسي را پيش آورده است كه رمز وحدت و دوري از اقدامات وحدت‌شكنانه چيست؟ آنچه مسلم است سخنان مقام معظم رهبري يك فراز مهم تاريخي است كه حاوي نكات مهمي در ترسيم جغرافياي سياسي كشور و استراتژي براي چگونگي پيشبرد امور در حال و آينده محسوب مي‌شود.در اين ميان تاكيد چند باره ايشان بر مسئله وحدت كه طي سال‌هاي اخير فراوان بر آن انگشت گذاشته‌اند و به‌خصوص از فرداي انتخابات رياست‌جمهوري در سال 88 هم به صورت ويژه‌اي به آن پرداخته‌اند، بيشتر از فرازهاي ديگر سخنان ايشان به چشم مي‌آيد.چرا كه در كنار اين سخنان گاهي برخي كارگزاران نظام بعضا به گونه‌اي عمل كرده‌اند كه لاجرم تذكر دوباره بر سر حفظ وحدت ضروري به نظر آمده است.به نظر مي‌رسد رجوع و تمكين به قانون يكي از رموز اصلي حفظ وحدت در جامعه و بين مردم و مسئولان و نيز در داخل كارگزاران نظام به حساب مي‌آيد. ناگفته پيداست در شرايطي كه بين مسئولان درباره چگونگي اداره كشور اختلاف نظري پيش مي‌آيد، اين اختلاف نظر نه تنها مضر نيست بلكه اگر در مجراي واقعي خود قرار بگيرد ‌اي بسا داراي ثمرات فراواني باشد. منتها تبديل اختلاف سلايق به فرصت‌هاي ناب براي كشور يك شرط اساسي دارد كه آن شرط هم چيزي نيست جز بررسي اختلاف سلايق در سايه سار قانون. به عبارت روشنتر براي اداره كشور و تبديل اختلاف رويه‌ها به وحدت رويه چاره‌اي نداريم مگر اينكه به چارچوب و روح قانون مراجعه كنيم و هر آنچه را كه در قانون آمده است به عنوان مجراي حل اختلافات بپذيريم.در قانون اساسي تكليف تمام مراكز حكومتي، مسئوليت‌ها و اختيارات آنان به خوبي روشن شده است و اگر هر مسئول يا نهادي به اختيارات، تكاليف و وظايفي كه براي او تعيين شده است، تن دهد كمترين نتيجه آن فروكش كردن اختلافاتي است كه كه علي‌القاعده نمي‌بايستي رخ دهد. ضمن اينكه كارگزاران نظام مي‌بايستي خود را به عنوان عضوي از اين نظام و نه يك جزيره مستقل قلمداد كنند. اين يك آفت براي وحدت است كه هر يك از قوا خود را جزيره‌اي مستقل از ديگري قلمداد كند. قطعا آنچه در قانون تحت عنوان تفكيك قوا آمده است به منزله جزيره‌اي پنداشتن قوا نيست بلكه تفكيك قوا براي ساده كردن اداره امور و پيشبرد بهينه حركت كشور در دل قانون اساسي طراحي شده است و در نهايت قواي سه گانه و ساير مراكز رسمي كشور نه تنها ناچار از همكاري بلكه مكلف به انجام تعامل براي بهبود امور كشور هستند.اگر اين نكته به ظاهر ساده اما در واقع مهم و اثربخش رعايت شود بسياري از بگو مگوهاي غير‌ضروري هم به خاموشي مي‌گرايد و جاي آن هماهنگي بيشتر بين مديران براي توسعه كشور را فرا خواهد گرفت.به هر حال بيانات روشنگر مقام معظم رهبري كه فصل‌الخطاب همه است بيش از لبيك گفتاري، نيازمند جامه عمل پوشاندن از سوي كارگزاران نظام مي‌باشد.وطن امروز:حرکت ايران به سوي توليد20 هزار مگاوات برق هسته‌اي«حرکت ايران به سوي توليد20 هزار مگاوات برق هسته‌اي»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي وطن امروز به قلم کاظم جلالي است كه در آن مي‌خوانيد؛در بحث‌هاي مربوط به راه‌اندازي نيروگاه هسته‌اي بوشهر، ‌در وهله اول بايد نگاهي به تاريخچه اين نيروگاه داشت زيرا بيان اين تاريخچه کمک زيادي به فهم دلايل حرکات اخير کشورهاي غربي در تهديد ايران به دليل راه‌اندازي اين نيروگاه مي‌کند. در دهه 50 و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ‌برخي قدرت‌هاي بزرگ مانند آمريکا، ‌فرانسه و آلمان قراردادي را با دولت وقت ايران نوشته و امضا کردند که 14 نيروگاه هسته‌اي براي ايران احداث کنند که راه‌اندازي نيروگاه شماره يک و 2 بوشهر برعهده آلمان‌ها گذاشته شد.البته نيروگاه‌هاي ديگري مانند دارخوين نيز بود که تاسيس آن را فرانسوي‌ها پذيرفتند و گفت‌وگوهايي نيز با آمريکايي‌ها انجام شده بود که آنها هم نيروگاه‌هايي را براي ايران احداث کنند. در همين فرآيند، انقلاب اسلامي ايران رخ داد و نيروگاه اتمي بوشهر و فاز يک آن که همين نيروگاهي است که توسط روس‌ها هم‌اکنون به مرحله سوخت‌گذاري رسيده است، به مرحله‌اي رسيده بود که تنها ساختمان‌هاي آن ساخته شده بود و در عين حال که هنوز تاسيساتي در آن نصب نشده بود، بخشي از اين تاسيسات به داخل ايران وارد شده بود.در يک‌چنين شرايطي انقلاب اسلامي به ثمر نشست و در فرآيندي، ادامه کار توسط آلمان‌ها به انسداد رسيد و آلمان‌ها به اين کار استمرار نبخشيدند. نهايتا طي سالياني اين کار تعطيل بود تا بعد از دوران دفاع مقدس که عملا جمهوري اسلامي ايران پيگير ساخت نيروگاه مي‌شود. ذکر اين تاريخچه براي بيان دو نکته درباره نيروگاه اتمي بوشهر بود: دولت‌ها و کشورهاي غربي در دهه 50 حاضر شده بودند براي رژيم پهلوي 14 نيروگاه اتمي بسازند اما همين کشورها در دهه 70 هنگامي که جمهوري اسلامي کار تاسيس نيروگاه را با روس‌ها استمرار بخشيد، ‌بلافاصله جوسازي شديدي را در سراسر دنيا شروع کردند مبني بر اينکه جمهوري اسلامي ايران که داراي اين همه منابع فسيلي است چرا بايد از نيروي هسته‌اي، برق توليد کند و اساسا نيازي به نيروگاه هسته‌اي ندارد. غربي‌ها در دهه 70 تلاششان بر اين بود که جمهوري اسلامي ايران به هيچ‌وجه داراي نيروگاه اتمي نباشد.اگر امروز مشاهده مي‌شود که همين کشورها در بسته‌هاي تشويقي‌شان اعلام مي‌کنند ما آمادگي داريم نيروگاه اتمي براي‌تان بسازيم اين نشان مي‌دهد که جمهوري اسلامي ايران توانست سياست‌هاي موفقيت‌آميز خودش را گام به گام به پيش ببرد که در حال حاضر اين کشورها چنين سياستي را دنبال مي‌کنند. اين کشورها تا ديروز همين نيروگاه را نيز بر نمي‌تابيدند و اعلام مي‌کردند جمهوري اسلامي ايران حتي نيروگاه هم نبايد داشته باشد و اين تغيير، موفقيت بزرگي براي سياستمداران ايراني است.در هر صورت جمهوري اسلامي ايران قرارداد را با روس‌ها بست و اگر چه گله‌گذاري‌هاي زيادي نيز درباره تاخيرهاي مکرر روس‌ها در راه‌اندازي اين نيروگاه وجود دارد اما به پايان رسيدن اين پروژه نشان مي‌دهد پايمردي جمهوري اسلامي ايران و ايستادگي مردم براي شکستن اين سد در داشتن نيروگاه هسته‌اي به ثمر نشسته و امروز ايران مي‌تواند ادعا کند نخستين نيروگاه هسته‌اي او در شرف در مدار قرار گرفتن است و ما داراي يک نيروگاه هستيم.بحث ديگر در مساله نيروگاه اتمي بوشهر بررسي تاريخچه شيطنت‌هاي غربي‌ها در انرژي هسته‌اي ايران است. نخستين شيطنت‌هايي که انجام شد در بعد رسانه‌اي و فضاي رواني و شانتاژ در دنيا اين بود که اساسا جمهوري اسلامي ايران نبايد داراي نيروگاه هسته‌اي باشد و اين تلاش را به شکل جدي انجام دادند و در زماني که جمهوري اسلامي با چيني‌ها و روس‌ها براي تکميل نيروگاه اتمي بوشهر قرارداد بست، آنها فضاي رسانه‌اي خيلي شديدي را عليه ايران و حتي عليه روسيه و چين انجام دادند که مي‌شود در آرشيوهاي رسانه‌ها کاملا اين را ديد.امروز که جمهوري اسلامي ايران نخستين نيروگاه هسته‌اي خود را وارد مدار مي‌کند و سوخت اين نيروگاه نيز در اختيار کشور ماست، ‌فضاي رسانه‌اي که ايجاد کرده‌اند، ‌شکل ديگري پيدا کرده است. اين فضاسازي‌هاي جديد به اين دليل است که امروز خواسته اين کشورها اين است که ايران اساسا داراي غني‌سازي نباشد لذا در بحث تکنولوژي هسته‌اي، ‌همه فرآيندهاي ديگر تکنولوژي هسته‌اي را رها کرده‌اند و جمهوري اسلامي ايران موفق شده آنها را امروز در اختيار داشته باشد. تنها فرآيندي نيز که آنها خيلي روي آن تمرکز کردند -که ايران اين فرآيند را در اختيار نداشته باشد يا اگر دارد، ادامه ندهد- غني‌سازي هسته‌اي است.البته در حال حاضر، ما هم تکنولوژي غني‌سازي هسته‌اي را در اختيار داريم و هم مواد آن را و به همين دليل نيز کشورهاي غربي به دنبال اين هستند که نشان دهند شما اساسا نيازي به غني‌سازي نداريد و بايد اين مساله تعطيل شود. امروز نيز به بهانه بهره‌برداري از نيروگاه اتمي بوشهر با بيان اينکه «شما تنها نيروگاهي که داريد، نيروگاه اتمي بوشهر است و سوخت آن نيز توسط روس‌ها تامين شده است»، اشاره مي‌کنند که ديگر چه نيازي به غني‌سازي داريد؟ حال آنکه چند نکته در اين مساله وجود دارد.داشتن تکنولوژي غني‌سازي هسته‌اي براي مصارف صلح‌آميز حق همه کشورهاي امضا‌کننده ان‌پي‌تي است.جمهوري اسلامي ايران در يک برنامه دقيق تنظيم شده مي‌خواهد در آينده نزديک 20 هزار مگاوات برق هسته‌اي توليد کند. اين تکليفي است که مجلس برعهده دولت گذاشته است و دولت موظف است در اين مسير حرکت کند. طبعا ما نيز براي داشتن سوخت براي اين نيروگاه‌هايمان نيازمند اين هستيم که غني‌سازي را استمرار بخشيم.مساله سومي که وجود دارد، راکتور تهران است. راکتور تهران تجربه خوبي براي ملت ايران بود از اين جهت که در جريان مذاکرات و توافق تهران نيز کاملا آشکار شد غربي‌ها در اين مساله صادق نيستند، ‌سوخت در اختيار ما قرار نمي‌دهند و ما بايد خودمان سوخت را تامين کنيم. بايد اين پرسش را مطرح کرد که چرا کشورهاي غربي براي راکتوري مانند تهران که راکتوري کاملا آموزشي و پزشکي است و در اختيار بيماران صعب‌العلاج قرار دارد، ‌چنين بازي و جنجال و شانتاژي را از خود نشان دادند؟ طبيعي است که اين کشورها براي راکتورهاي ديگر ما نيز سوخت در اختيار ما قرار نمي‌دهند و ما بايد خود به فکر چاره در اين باره باشيم.شواهد حاکي از اين است که چند کشور داراي سلاح هسته‌اي قصد دارند مونوپولي براي سوخت راکتورهاي اتمي ايجاد کنند و بگويند سوخت براي کشورهاي داراي سلاح هسته‌اي است تا عملا بتوانند در آينده جريان انرژي دنيا را به نوعي به نفع خودشان بچرخانند.در حال حاضر عمده سوخت دنيا در دست کشورهاي در حال توسعه است و اين براي اين کشورها يک مولفه قدرت است. هر چند اين کشورها نتوانسته‌اند از اين مولفه قدرت بخوبي استفاده کنند. کشورهاي غربي و کشورهاي داراي بمب اتم در حال حاضر به اين مساله مي‌انديشند که اين فرآيند را کاملا معکوس کنند و در آينده چون نيروگاه‌هاي هسته‌اي و اتمي اصلي‌ترين انرژي دنيا را تامين مي‌کنند، ‌سوخت اين نيروگاه‌ها يا ماده اصلي اين نيروگاه‌ها از ناحيه کشورهاي غربي بايد تامين شود و به همين جهت، پيرامون غني‌سازي در کشور ما جنجال ايجاد ‌کرده يا اعلام کنند که غني‌سازي مساوي است با بمب و بيان مي‌کنند که هيچ کشوري غير از خودشان نبايد داراي غني‌سازي باشد که در آينده اگر کشوري نيروگاه هم داشت، ‌دستش براي تامين سوخت به سمت کشورهاي غربي دراز باشد.طبعا ما چنين امري را بر نمي‌تابيم و فرآيند غني‌سازي خودمان را استمرار مي‌بخشيم. در همين راستا بايد گفت مکان‌يابي براي ساخت 10 نيروگاه هسته‌اي جديد پروسه‌اي است که با توجه به نيازهاي ايران در بحث هسته‌اي بشدت و در کمال شجاعت در داخل کشور دنبال مي‌شود و معتقديم که در اين راه انسداد و مانعي در برابر مردم ايران نبايد وجود داشته باشد و دولت نيز با تمام قدرت اين راه را تا انتها مي‌پيمايد.سياست روز:آسيب‌شناسي وحدت اصول‌گرايان«آسيب‌شناسي وحدت اصول‌گرايان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن مي‌خوانيد؛1ـ وحدت، رمز پيروزي در تمام مراحل انقلاب تاکنون مي‌باشد. ظهور انقلاب اسلامي،پيروزي در جنگ تحميلي، مقاومت و ايستادگي در مقابل تهديدات و تحريم‌هاي استکبار جهاني محصول وحدت‌اند، لذا تمام تلاش دشمن اين است که در جبهه داخلي ايجاد تفرقه و چند دستگي ايجاد نمايد واگر به اين هدف رسيد ساير تهديدات اعم از نظامي، فرهنگي و سياسي مي‌تواند موثر واقع شود. دشمن درصدد است از آسيب‌هاي حزبي، اجتماعي که تبديل به شکاف مي‌شوند يا از اختلاف سليقه بين مسئولين که تبديل به تقابل و دشمني مي‌شود استفاده نمايد.2ـ ريشه‌هاي تفرقه پيروي از هواي نفس است. حضرت امام خميني(ره) بارها فرمودند اگر تمام انبياء يک جا جمع شوند هيچ‌گونه اختلافي با هم ندارند.قدرت‌طلبي خواص و سران که به طوري عمده در پوشش‌هاي مذهبي و اصول‌گرايان جلوه‌گر مي‌گردد باعث مي‌شود که افراد چاپلوس، متملق و کساني که اهداف رسيدن به قدرت يا ثروت‌هاي بادآورده دارند به دور افراد صاحب قدرت جمع شوند و در فضاي سخن‌چيني، افترا و تهمت برعليه ديگران که فضاي مسمومي مي‌باشد عناصر وابسته به دشمني ولو با ده واسطه رخنه خواهند کرد و حرف‌هاي خويش را توسط اطرافيان متملق و چاپلوس ودنيا‌طلب روي مسئول صاحب‌قدرت به کرسي خواهند نشاند. در شرايط فعلي که سران اصول‌‌گرا همانند خوانين يک صد سال قبل هر کدام داراي دار و دسته‌اي مي‌باشند و بعضا هم به حريم يکديگر تعرض مي‌نمايند بايد از قلعه خود‌خواهي و از ميان اطرافيان چاپلوس و متملق و دنياپرست خويش بيرون بيايند و گوش به فرمان مقام معظم رهبري در جهت وحدت حرکت نمايند اگر مدعي هستند که طرف دعوي عامل اختلاف مي‌باشد بايد از سيره ائمه اطهار و حضرت امام خميني(ره) استفاده نمايند آنان بايد پا روي نفس خود‌خواهي خويش بگذارند و به طرف ديگر دعوي بروند به هر صورت چشمان تيزبين و با بصيرت مردم ايران ناظر خواص اصول‌گرا مي‌باشد هر کجا که انحرافي از مواضع رهبري مشاهده نمايند در جاي خود و به موقع آن مسئول را کنار خواهند گذاشت.3ـ افرادي در لباس اصول‌گرايي هستند که بعد از رسيدن به کرسي قدرت در اثر کم‌ظرفيتي، مست قدرت شده‌اند و اگر به آنان گفته مي‌شود که چرا به سخنان مراجع تقليد اهميت نمي‌دهيد و توجه نمي‌کنيد مي‌گويند ما تابع ولي‌فقيه و رهبري هستيم زماني که دستورات صريح و قاطع و روشن رهبري را اجرا نمي‌کنند در حرف و عمل خود را منتسب به امام زمان(ع) مي‌کنند که ما تابع ولايت و امامت هستيم در صورتيکه نهاد مرجعيت شيعه که رهبري و ولايت فقيه از ميان آنان برخاسته مي‌شود در جهت ولايت امام معصوم مي‌باشد و در غيبت امام معصوم فقيه واجد شرايط زعامت مسلمين را بر عهده دارد.4ـ به خواص بانفوذ و صاحب قدرت که در جبهه اصول‌گرايي مي‌باشند پيشنهاد مي‌گردد به موارد ذيل بيشتر توجه و دقت نمايند.الف: توجه عملي بيشتر به دستورات و فرامين رهبري در جهت افزايش وحدت ميان جبهه اصولگرايان.ب: طرد افراد چاپلوس و متملق و سخن‌چين که آتش تفرقه و جدايي را برپا مي‌کنند و به مسئولين که اطرافش هستند القا مطلق بودن در حق مي‌کنند و ساير افراد اصول‌گرا را منحرف و غيرخودي مي‌دانند که اين افراد متملق و چاپلوس فضاي نفوذ عناصر بيگانه را مستقيم يا غيرمستقيم فراهم مي‌نمايند معمولا عناصر چاپلوس و متملق به دنبال اهداف دنيايي مي‌باشد افرادي بي‌ريشه و فاقد سابقه مبارزه و شرکت در جبهه‌هاي جنگ مي‌باشند.ج: داشتن سعه صدر، بيشتر توصيه آموزه‌هاي اسلامي به کساني است که در مصدر قدرت مي‌باشند سران اصول‌گرا که در قدرت مي‌باشند به جاي تقابل رسانه‌ها، مي‌توانند با سعه صدر بيشتر با گذشت از مسائل جزيي با تحمل نمودن فضاي تقابل را به فضاي تعامل مبدل نمايند.د: سران اصول‌گرا مي‌بايستي از حصار اطرافيان متملق برون‌آيند و با برگزاري جلسات مستمر با يکديگر فاصله‌ها را کوتاه نمايند و انتقادات را درجلسات خصوصي نسبت به يکديگر ابراز نمايند مسائل تنش‌زا را در جلسات خصوصي طرح كنند و در خارج ازآن جلسات فضاي وحدت و انسجام را پيگيري نمايند.در پايان ملت ايران از کليه صاحبان قدرت که خود را اصول‌گرا مي‌نامند انتظار دارد که با وحدت و انسجام به ماموريت‌هايي که قانون برعهده آنان گذاشته عمل نمايند تا هر روز بيشتر شاهد حل مشکلات مردم و پيشرفت کشور و نااميدي دشمنان باشيم.جمهوري اسلامي:ميدان گسترده مقابله«ميدان گسترده مقابله»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛تهديد نظامي، حربه‌ايست كه اين روزها آمريكا و رژيم صهيونيستي با توسل به آن درصدد ايجاد جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي ايران هستند. مقامات آمريكائي، گاهي با به زبان آوردن اين جمله كه گزينه حمله نظامي به ايران هم اكنون روي ميز اوباما قرار دارد و گاهي با توصيه به صهيونيست‌ها كه تا دير نشده به نيروگاه اتمي بوشهر حمله كنيد و سخناني از اين قبيل تلاش مي‌كنند مسئولان ايراني را تحت تأثير قرار دهند و ملت ايران را نيز دچار تزلزل و نگراني كنند تا از حق قانوني خود در زمينه انرژي هسته‌اي كوتاه بيايند.با اشاره به همين تهديدها، رهبر معظم انقلاب در بيانات روز چهارشنبه خود در جمع كارگزاران نظام فرمودند."بعيد است آنها اين حماقت را انجام دهند، اما همه بدانند اگر اين تهديد عملي شود ميدان مقابله ملت ايران فقط منطقه ما نخواهد بود بلكه اين مقابله ميدان گسترده‌اي خواهد داشت".مقامات آمريكائي حداقل به دو دليل براي مق




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن