واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا معصومین نیز استغفار می کردند؟
همان طور که می دانیم ، استغفار و توبه دارای مراتب و درجاتی متناسب با توبه کنندگان است . همانطور که خود گناه درجات و مراتبی دارد ، استغفار و توبه از آن هم ، دارای مراتب است . هر کسی به تناسب گناه خود، استغفار می کند ؛ یعنی همان گناهی که البته برای صاحب مقام پایین تر، اصلا گناه محسوب نمی شود ؛ بلکه ممکن است برای او حسنه باشد ، برای مقام بالاتر گناه و سستی باشد . بنا براین هر استغفارو توبه ای ، لزوماً از یک گناه شرعی و منافی با عصمت نیست .نور ایمان امامان زیاد است ، و لذا كارهای ریز هم دیده میشوند. نور ما به اندازه چراغ قوه است ، تا میگویند گناه ! میگوییم مگر من آدم كشتم ؟ مگر ما از دیوار كسی بالا رفتیم ؟ یعنی ما فقط كامیون و بشكه را میبینیم . چون نور ایمانمان مثل نور چراغ قوه است ، گناهان بزرگ را میبینیم . اما هر چه نور بیشتر باشد ، چیزهای ریز هم بیشتر دیده می شود . امام حسین(ع) از خوبی هایش استغفار می کند ، ما از خلافهایمان استغفار میكنیم ، امام حسین(ع) میگوید : «الهی! مَن كانَ محاسِنُهُ معاصِی» خدایا محاسن یعنی حسن ، خوبیهایم هم بدی است . یعنی یك كسی وقتی نگاه میكند به پولهای بانك مركزی ، اصلاً قلكش هم فقر است . ولی كسی كه توجه به بانك مركزی ندارد ، میگوید : این قلک پولش زیاد است .افرادی هستند كه ظرفیتشان كم است . دو ركعت نماز شب میخواند ، هی میگوید . می گوید : من نماز حاجت هم خواندم ، دعایم مستجاب نشد . خیلی نمازش را مهم میداند . من دعا كردم ، ولی مستجاب نشد. ما اگر بزرگی بزرگان را ببینیم ، اگر پولهای بانك مركزی را ببینیم ، دیگر قلكمان نزدمان سرمایهای نیست .صاحب کتاب « کشف الغمه » می گوید: « انبیاء و ائمه (ع) ، انسان هایی بودند که دائم دریاد و نام خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی سیر می کردند ، پیوسته مراقب بودند که لحظه ای از یاد و نام او غافل نشوند . پس هر گاه اندکی از این مرتبه عالی تنزل می کردند و برای حفظ حیات و بقا ، مسائلی همچون خوردن و آشامیدن ویا حل و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند ، اینها را بزرگترین گناه برای خویش تلقی می کردند . استغفار و توبه آنها نیز از چنین اعمالی بوده ، که ترک آنها مقتضای مقام محبت و قرب الهی است . 1در تقسیم بندی گناه می توان گفت : گناه دو قسم دارد ،قسم اول ؛ گناه تشریعی و دوم ؛ گناه تکوینیگناه تشریعی در اثر سوء اختیار انسان ها می باشد و قابل ترک است و مربوط به تکوین او نمی باشد ، همان گناهی است که منافی با عصمت می باشد . ائمه (ع) از این سنخ از گناه به طور مطلق مبرّی هستند و هیچ کدام از مراتب و مصادیق این قسم در آنها راه ندارد . زیرا همانطور که گفته شد ، گناه تشریعی در اثر سوء اختیار است و انسان در مقام سوء اختیار، منفعل و متأثر از شیطان می باشد (شیطان درونی یا بیرونی) ؛ و ائمه (ع) از هر گونه تعرض شیاطین مصون می باشند . بنابراین گناهی که به ائمه نسبت داده می شود ، از سنخ گناه تکوینی است که از حیطه اختیار بیرون است و مربوط به عالم تکوین می باشد نه عالم تشریع .مثلا همانطور که گفته شد ، آن بزرگواران از توجه به امور ضروری حیات مادی خود ، استغفار می کردند ؛ اموری که مقتضای حیات و بقا در نشئه دنیا است . آیا امام می تواند از توجه و التفات به نشئه دنیا که اراده خداوند به وجود او در آن تعلق گرفته ، صرف نظر کند ؟ آیا برای او ممکن است که به امور ظاهری خود و دیگران نپردازد ، در حالی که مسلّماً این مطلوب معبود اوست ؟ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: « انّ رسول الله کان یتوب الی الله عزوجل و یستغفره فی کل یوم و لیلة مأة مرة من غیر ذنب... ؛رسول خدا(ص) توبه می کر د به سوی خدای عزوجل و در هر روز و هر شب، صد مرتبه استغفار می نمود ، بدون اینکه مرتکب گناهی شده باشد. » 2خدایا ، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسود گی که جز از طریق انس با تو حاصل آید ؛ از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود ؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم »در حقیقت استغفار پیامبر و امامان (ع) به معنای سرزدن گناه از آنان نیست ، تا با مقام عصمت آنان از گناه منافات داشته باشد ، بلکه به نظر می رسد پیامبران و امامان (ع) با توبه واستغفار خود چند هدف را دنبال می کرده اند؛ـ تعلیم و تربیت عده ای از بزرگان از جمله ملا مهدی نراقی معتقدند پیامبر و امام با توبه و استغفار، طریق بازگشت به خدا را به مردم آموخته اند.3 یعنی ادب بندگی و روش توبه و آداب آن ، موضوعی است که می توان از کلام و عمل معصومان فرا گرفت .ـ بازگشت به خدا
بعضی از بزرگان مانند مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی ، توبه پیامبر و امامان را توبه از التفات به غیر خدا و اشتغال به امور دنیا دانسته اند .4توضیح آن که ؛ پیامبر و امام تنها برای آموزش دیگران توبه نمی کردند ، بلکه واقعاً با توبه ، به دنبال بازگشت به خدا بودند ، اما نه بازگشت از گناه ، بلکه آن بزرگواران چون توجه به امور مادی را ( که لازمه ی زندگی مادی است) دور از شأن و بندگی و مقام عصمت خود و گناه تلقی می کردند ، از این امور گریز ناپذیر توبه می نمودند . افعالی که برای دیگران مباح یا مکروه شمرده می شود ، برای آنان گناه نامیده می شود و جمله معروف ؛«حسنات الابرار سیئات المقرّبین ؛ اعمال نیک خوبان ، گناه مقربان خدا محسوب می شود »5 ، ناظر به همین حقیقت است .بر این اساس امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: «استغفرک من کلِّ لذّة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر اُِنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و مِن کلّ شغل بغیر طاعتک ؛ خدایا ، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسود گی که جز از طریق انس با تو حاصل آید ؛ از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود ؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم ».6به بیان دیگر می توان گفت : استغفار و توبه داراى مراتب و درجاتى متناسب با توبه کنندگان است . توبه گنهکاران از گناه است و توبه اهل سلوک ازپرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق . اولیاى الهى چون توجه به مقام ربوبى - که کمال مطلق است - دارند ، وقتى به خود و اعمال خویش مىنگرند با تمام عظمت و بزرگى که آن اعمال دارند ، آنها را در برابر عظمت بى نهایت الهى بسیار کوچک مىبینند . مانند کسی که مهمترین دارایىاش مقدارى آب گلآلود بود و آن را براى سلطان هدیه برد و چون شکوه شاهى را دید ، از آن چه آورده بود ، سخت شرمسار و سرافکنده گردید .آرى على (ع) همان عبادتی را که برتر از عبادت جن و انس است در برابر جمال و جلال الهى ، برگ سبز درویش مىبیند و سر به زیر مىافکند و این خود یکى از عالىترین مراتب عبودیت مطلقه و فناى فى الله مىباشد . زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان1- کشف الغمّه / ج 3 / ص 46 - 48 2- معانب الاخبار / ص 383 – 384 / باب النوادر 3- ملا محمد مهدی نراقی / جامع السعادات / ج 3 / ص 811 4- جعفر سبحانی / منشور جاوید / ج 8 / ص 228 / با تلخیص5- کشف الغمّه / ج3 / ص 42 - 456- مفاتیح الجنان / مناجات ذاکرینمنابع :1- تفسیر المیزان / علامه طبابایی2- تفسیر مجمع البیان / طبرسی 3- مفردات راغب / راغب اصفهانی 4- مراحل اخلاق در قرآن / آیت الله جوادی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 941]