واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خالق "آنگاه هدایت شدم" در تبیانچرا شیعه شدم؟
گالری تصاویر از دکتر تیجانیقسمت اول از مصاحبه تبیان با دکتر تیجانیتبیان : سلام علیکم و رحمة الله. حقیقتا از دیدار شما بسیار خرسندیم. در واقع آنچه باعث شد که ما مشتاق دیدار جنابعالی باشیم شخصیت شایسته و گرانقدر شما در جهان اسلام خصوصا در نزد شیعیان است و در حقیقت میتوان گفت که شخصیتهایی همانند شما به ندرت در جهان اسلام دیده میشوند و تمامی کسانی که از اهل علم و فرهنگ به شمار می آیند مشتاق آشنایی با شخصیت شما و معرفی آن به دنیا هستند البته خصوصیت ویژه ای هم در شخصیت شما وجود دارد که مسئله ی استبصار است و ما دوست داریم بدانیم علت اساسی و رازی که باعث تشرف شما به تشیع شده است و شما را از جمله شخصیتهای مطرح و بزرگ شیعه قرار داده است چیست؟ دکتر تیجانی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ من همواره و در همه ی احوال به این کلام الهی تمسک میجویم که به ما یاد داد که بگوییم «الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله» و در واقع تمامی این امور توفیقی است از جانب خداوند متعال و میتوان آن را رجوع و بازگشتی به اصل و ریشه خود دانست چرا که خانواده ی من از جمله سادات علوی هستند که از عراق مهاجرت کردند، کسانی که از دست دولت عباسی که آنان را محکوم به اعدام دانسته بود به تونس در شمال آفریقا فرار کردند و به مرور زمان از اهل تسنن شدند و راه تقیه را در پیش گرفتند و مشیت خداوند متعال هم اینگونه تعلق گرفت که ما را به اصالت و ریشه ی خودمان باز گرداند تا حقیقت را درک کنیم . سفر من به مکه هم سفری موفقیت آمیز بود و در مسیر بازگشت خداوند متعال مرا متوجه عراق کرد و در مسیرم مردی شیعی قرار داد که مرا به عراق برد و در آنجا هم در اجتماعی که علماء شیعه و در رأس آنها محمدباقر صدر و سید حکیم حضور داشتند شرکت کردم. در آنجا قبل از آن که با مذهب ایشان ارتباط بگیرم و تأثیر بپذیرم از اخلاق آنها متآثر شدم. شاید اخلاق شیعه بود که مرا جذب کرد و در طول مدتی هم که در آنجا به سر میبردم رفتار آنها مرا تحت تأثیر قرار داد. و در لابلای سؤالاتی که رد و بدل می شد؛ دچار شک و تردید شدم، همان شکی که غزالی در باره اش می گوید راهی است به سوی کشف حقیقت .هنگامی که به کشورم تونس برگشتم دیدم که آنها بر پیمان خود وفادار بوده اند و تمامی کتبی را که خواسته بودم به طور رایگان برایم فرستاده بودند، که این مسئله حیرت مرا بیش از پیش برانگیخت و مرا به جستجویی سه ساله وادار کرد. و بالاخره پس از بحثها و جستجوها و دقتها و مقایسات فراوان دریافتم که اهل بیت(علیهم السلام) اصل و ریشه ی اسلام هستند و کسی که از ایشان رویگردان باشد در حقیقت گمراه است و به خاطر همین بود که کتابم " آنگاه هدایت شدم " را به رشته ی تحریر در آوردم چرا که من خودم را مسلمانی گمراه می دانستم .چنانکه خودم هم در میان اهل سنت نقش امام را داشتم و احادیث مختلفی را فقط می خواندم بدون اینکه چیزی از آن را بفهمم و دائما آنها را صحیح می پنداشتم و بر محمل تأویلات منطقی حمل میکردم .باید توجه داشته باشیم که فرق است بین "مغضوب علیهم و ضالین"، چرا که "مغضوب علیهم" کسانی اند که حق را در یافته اند اما آن را انکار کرده اند لکن "ضالین" تفسیر کسانی است که حقیقت را گم کرده اند و در راه مانده اند. و من معتقدم که اهل سنت نیز امروزه از جمله ی "ضالین" هستند و ایشان قربانی این توطئه و پنهان کاری کثیف هستند و به همین خاطر است که من برادران اهل سنتم را بسیار مورد احترام قرار میدهم، خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیل الله... ولا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیاة الدنیا فعندالله مغانم کثیرة کذلک کنتم من قبل فمنّ الله علیکم» و خداوند متعال هم به واسطه این هدایت بر من منت گذاشت، هدایتی که باعث شد بر کشتی نجات سوار شده و به حبل الله المتین چنگ بزنم .
من آن سفر و تجربه ای را که با شیعه داشتم مکتوب کردم و به واسطه ی آن به موفقیت بزرگی دست پیدا کردم و هرگز توقع نداشتم که این کتاب با این حجم اندک به چنین مقبولیتی در بین مسلمین چه شیعه و چه اهل سنت دست پیدا کند تا انجا که تعداد زیادی به فضل این کتاب به هدایت و رستگاری دست پیدا کردند و این کتاب به بیست و شش زبان دنیا ترجمه شد و از نامه ها و ایمیل هایی که به دستم میرسید متوجه شدم که برخی از روستاها به طور کامل شیعه شده اند و من خودم با برخی از کشورهای شمال آفریقا و ساحل عاج ارتباط داشتم و حساب کردم که حدود دو میلیون نفر بواسطه ی کتابم هدایت شده اند. چنانکه فقط در ترکیه بعد از ترجمه ی چهار کتابم یعنی: ثم اهتدیت، لاکون مع السابقین، فسروا اهل الذکر و الشیعة هم اهل السنة، حدود نصف علویان ترکیه که بنا به نقل رئیس علویان جمعیتی بالغ بر بیست میلیون داشتند به مذهب تشیع در آمدند و در عید غدیر سه سال پیش مرا به ترکیه دعوت کردند و در آنتالیا جمعیتی حدود سی و پنج هزار نفر از مستبصرین از من استقبال کردند که در بین آنها وزیر فرهنگ ترکیه هم حضور داشت و روزنامه ها و مجلات و خبرگزاریهای متعددی از این جشن بزرگ که از طرف برادران علوی برگزار شد گزارش تهیه و پخش کردند که خداوند متعال را بر این نعمت شکرگزارم .و من همچنان مصر بر تبلیغ و نشر شیعه هستم. یادم است که محمدباقر صدر که به من لقب "بورة التشیع" در شمال آفریقا را داده بود به من گفت که نقش و جایگاه تو همان نقش امام صادق(علیه السلام) است که آن را امام صادق علیه السلام در این روایت شریف روشن میسازد که ایشان فرمودند: خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند، پرسیدند چگونه امر شما را زنده کنیم؟ فرمودند به اینگونه که علوم ما فرا بگیرید و آن را به دیگران یاد دهید چرا که اگر مردم محاسن کلام ما را بدانند قطعا از ما پیروی میکنند؛ و در جای دیگر فرمودند: برای ما مایه ی زینت و نیک نامی باشید نه اینکه بر ضد ما مایه ی ننگ و رسوایی و بدنامی شوید؛ یا اینکه فرمودند به وسیله ای غیر از زبانتان مردم را دعوت کنید.پس از بحثها و جستجوها و دقتها و مقایسات فراوان دریافتم که اهل بیت(علیهم السلام) اصل و ریشه ی اسلام هستند و کسی که از ایشان رویگردان باشد در حقیقت گمراه است و به خاطر همین بود که کتابم " آنگاه هدایت شدم " را به رشته ی تحریر در آوردم چرا که من خودم را مسلمانی گمراه می دانستم .و من به این نصایح عمل کردم و به موفقیتی بزرگ دست پیدا کردم و خداوند را بر تمامی هدایتهایش سپاسگذارم. و الان هم مردم را به سوی خدا دعوت میکنم لکن با روشی که خودش سفارش میکند "بالحکمة و الموعظة الحسنة" به این گونه که در اولین قدم سبّ و لعن و بدگویی را کنار گذاشتم چرا که به این فرمایش امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) متقاعد شدم که میفرمایند: "لا تکونوا صباّبین و لا لعاّنین ... ولکن قولوا کان من فعلهم کذا و کذا." من این را خلاصه ی تشیع میدانم که از دشنام و لعن دوری کنی لکن حقائقی را که تاریخ در دل خود مصون و محفوظ و پنهان داشته است را آشکار کنی، همان حقائقی که در درون کتابها مستور است و مردم بی توجه از کنار آن میگذرند و آنها را نمیدانند .
چنانکه خودم هم در میان اهل سنت نقش امام را داشتم و احادیث مختلفی را فقط می خواندم بدون اینکه چیزی از آن را بفهمم و دائما آنها را صحیح می پنداشتم و بر محمل تأویلات منطقی حمل میکردم .و من مدتی است که فعالیت گسترده ای را برای نشر و گسترش تشیع به این شیوه پی گرفته ام و باید توجه داشت که تنها کسی به دشنام و ناسزاگویی متوسل میشود که دلیل و حجتی نداشته باشد اما کسی که با برهان و دلیل پیش می آید هرگز نیازی به این چیزها ندارد. و خداوند متعال هم ما را از اینکار برحذر داشته است: «یا ایها الذین آمنوا لا تسبوّا الذین یدعون من دون الله فیسب الله عدوا.» دشنام و لعن از جمله اموری است که باعث ایجاد عکس العمل شده و یک نقطه ی منفی برای تشیع به حساب می آید همچنان که هم اکنون نیز بعد از آین که سالها برای زدودن آن از دامن تشیع تلاش کردیم دوباره رخ داده است و همه ی تلاشهای ما را در یک لحظه یاسر حبیب از بین برد و ما قطعا این نوع تخریبها را محکوم میدانیم . و امروز از نقش مهاجم به مدافع عدول کرده ایم چرا شیعه در همه جا مورد لعن و تکفیر قرار میگیرد و حتی کنفرانسهایی در نقاط مختلف دنیا به این منظور برگزار میگردد . و من از فتوای رهبر انقلاب بسیار مسرور شدم چنانکه بسیاری از علمای اهل سنت را هم تحت تأثیر قرار داد و تحسین دیگر علماء را برانگیخت چرا که کلام کسی که در سطح سیاسی و علمی رهبری شیعه را برعهده دارد دارای نفوذ و اهمیت است. و قطعا ما هم در آینده جهت ترویج و گسترش تفکرات شیعه و اهل بیت علیهم السلام از این اسلوب منطقی که سیره ائمه معصومین(علیهم السلام) هم بوده است بهره خواهیم برد تا اعتلای کامل کلمه ی توحید و نابودی کامل کفر و شرک این مسیر را ادامه خواهیم داد . تبیان : بفرمائید مضمون فتوا چه بوده است؟دکتر تیجانی: از دشنام و ناسزاگویی منع کرده است و گفته اند که لعن صحابه حرام است و قطعا این کلام صحیح و به جایی است چرا که لازم نیست هر حقیقتی به طور علنی برای هر کسی گفته شود چون که سفارش شده است: خاطب الناس علی قدر عقولهم. باید بدانیم که شخص سنی مقدسات و نمادهای خاصی دارد. مثلا عایشه برای او یک سمبل و نماد است در حالی که ممکن است اصلا فاطمه(سلام الله علیها) را نشناسد، او معتقد است آنچه رسول خدا صلوات الله علیه در مورد عایشه گفته است در مورد فاطمه(سلام الله علیها) نگفته است "خذوا نصف دینکم عن هذه الحمیرة ." مصاحبه از گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 638]