واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فیلمسازی یا تمرین آزادی
كتاب «همزاد دوربین» از مجموعه مصاحبههایی تشكیل شده كه از ابتدای كار روبرتو برتولوچی ، كارگردان سینما تا امروز با او صورت گرفته است. این كتاب، كتابی جامع و چندبعدی است كه در آن مطالب متنوع و متكثری درباره برناردو برتولوچی منتشر شده است. با خواندن بخشهای مختلف این كتاب گاهی انسان به تناقضاتی درباره شخصیت و رویكرد این فیلمساز ایتالیایی میرسد. شاهد این نكته ـ كه البته یكی از جذابیتهای این كتاب هم هست ـ پاسخهای مختلف برتولوچی به سوالهای مشابهی است كه در مقاطع مختلف از او پرسیده میشود.گفتگوهای جمعآوری شده در این كتاب از 11سالگی او و زمانی كه شعر میسراید، آغاز میشود تا سال 2004 كه آخرین ساختهاش «رویابینها» در آمریكا اكران میشود، ادامه مییابد. شعر، سیاست، روانكاوی، خانواده، خاطره و البته آزادی مفاهیمی هستند كه برتولوچی در پاسخهایش به سوالات مختلف به آنها میپردازد. هر فیلم او زوایای مختلف و متعددی دارد و این زوایای مختلف گاهی آنقدر زیاد میشود كه ذهنیت خود برتولوچی در پاسخهایی كه به مصاحبهكنندهها میدهد، مبهم و گیجكننده به نظر میرسد. آزادی اما شاید نقطه مهمی برای شروع باشد، چرا كه او تمام مراحل فیلمبرداری و فیلمسازی را به عنوان فرآیندی از آزادی تحلیل میكند، گویی فرم و تجربه ساخت فیلم برای او از راه آزادی میگذرد و بداههپردازی ناخوداگاهانه او در طول ساخت فیلم به نوعی آزاد كردن آن چیزی است كه در درونش سركوب و پنهان شده است. برتولوچی در این مورد میگوید: «فیلم بایستی با آزادی عمل ساخته شود، حتی در لحظه خلق.» در گفتگو درباره «دنبالهرو»، وقتی مرلین گلدین روزنامهنگار سایت اندساوند از او درباره دلیل تغییر فرم و سبك پیاپی او میپرسد، برتولوچی پاسخ میدهد: «به خاطر آزادی عملی است كه در كار فیلمبرداری خودم را غرق آن میكنم.»برتولوچی شاید در تاریخ سینما نمونه كامل یك سینماگر نخبه و چند وجهی باشد. او از یك طرف متاثر از دغدغههای كلان و جدی گداری (منظور ژان لوك گدار، كارگردان سینمای نوی فرانسه است) است به همین خاطر ابتدای كارش در پی ارتباط با تودهها نیست. از سوی دیگر علاقه او به ابهام نیز باعث میشود فیلمهایش چالشبرانگیز و مواجه با آنها برای مخاطب به تجربیاتی سخت و خاص تبدیل شود: «به طور كلی من ترجیح میدهم آنچه را مهمترین است، در میان صداها و اعمال دیگر پنهان كنم» یا در ادامه همین گفتگو با لویی ماركورله و ژاك بونتمپز از كایه دو سینما بصراحت میگوید: «شفافسازی شیوه كار من نیست.» اما با وجود حفظ علاقه به ابهام و پیچیدهسازی شخصیتها در هزار توی روانكاوی، برتولوچی كمكم خاصیت تودهای سینما را در مییابد و آن را به یك مكالمه با مخاطب تشبیه میكند: «هر گفتگو ـ فیلم یك گفتگوست ـ تضمین حضور یك همصحبت را در بر دارد... دوست ندارم تنهایی صحبت كنم و این كار را نمیكنم.»دو تفكر مهم و تاثیرگذار در آثار برتولوچی در اكثر مصاحبههای كتاب محل مناقشه و بحث است. یكی روانكاوی و دیگری ماركسیسم. این دو تفكر كه یكی دریافت و تبیین انسان و ناخودآگاهش و دیگری چگونگی حضور او را در اجتماع و مناسبات كلان و خردش برای برتولوچی قابل تحلیل میسازد، به هم پیوند میخورند. برتولوچی با این دو تفكر دگرگونكننده قرن بیستم كه پایههای تمدنی انسان را زیر سوال بردند در 2 ساحت شخصی و اجتماعی درگیر میشود و از همین رهگذر، زندگی شخصیاش را به زندگی سیاسی پیوند میزند. او یك انقلابی دو آتشه است كه بیش از آنكه انقلاب را برای آزادی و نجات جمعی بخواهد آن را به مثابه درمانی برای خود مینگرد. اگر گدار از انقلاب و سیاست یك امر فردی میسازد برتولوچی در پی نمایش وجهه سیاسی زندگی خصوصی است. اما این مساله در برتولوچی، طی یك فرآیند بود كه آشكار شد. او درباره تغییر خودش پس از حوادث سال 1968 میگوید: «دریافتم من انقلاب را نه به خاطر كمك به فقرا بلكه به خاطر خودم میخواستم... در انقلاب سیاسی به نوعی فردیت رسیدم.» در جای دیگری درباره تفكراتی كه زمانی روی او و همفكران و همكارانش بسیار تاثیر داشت با همین استدلال منتقدانه میگوید: «حماقت عظیم مائوئیستهای جوان در خود شعار آنهاست «خدمت به مردم». شعار من «خدمت به خودم» است چون تنها با خدمت به خودم، قادر به خدمت به مردم هستم؛ یعنی جزئی از مردم بودن، نه خدمت به آنها.»فیلمهایی نظیر «شریك»، «آخرین تانگو در پاریس» و «رویابینها» نمایشی از نگرش سیاسی برتولوچی به زندگی روزمره و روابط خصوصی و نگاه روانكاوانه به عمل اجتماعی ـ سیاسی است. نمونه اولیه چنین تفكری در سینمای او دنبالهرو بود. فیلمی كه با نمایش روانكاوانه ارتباط یك فاشیست با اطرافیانش موضع ناخودآگاه او را نمایش میداد. اما آخرین تانگو در پاریس ظرافتی كه برتولوچی در نقد بورژوازی به خرج میدهد، بینظیر است. او با دقیق شدن در سبك زندگی بورژوازی و دلزدگی شخصیتهایش از آن، برساختهای نظام سرمایهداری را از عمیقترین نقطه یعنی ذهن انسان و قسمت ناخودآگاهش به نقد میكشد. اولین سكانس فیلم «ماه» اثری كه اواخر دهه 70 ساخته شد آنقدر در نمایش ساخته شدن ناخودآگاه انسان دقیق بود كه بیشتر از هر حس دیگری هراسناك مینمود، این فیلم به نوعی شاید مانیفست روانكاوانه برتولوچی به حساب بیاید. رویابینها شاید اوج پختگی برتولوچی درنمایش تربیت یك نسل توسط تحولات سیاسی متكی بر روان باشد، به طریقی كه انگار حوادث می 1968 در فرانسه كه منجر به انقلابی فرهنگی و درونی شد نوعی سیاست بر اساس ناخودآگاه و انقلابی روانكاوانه برای فروریزی سركوبهای جسمی و روانی جامعه سرمایهداری بود. اما برتولوچی همیشه میخواسته با مفاهیم درگیر باشد حتی به قیمت كمتر شدن خاصیت انضمامی آثارش. در جاهایی از مصاحبههای متاخرترش او نشان میدهد كه تنها این دو پرتوی سیاسی ـ روانكاوانه را برای بازشناسی شخصیتهایش كافی نمیداند. گویی كه تقلیل آنها به این دو مورد نوعی سلب زندگی و نادیده گرفتن حیات آنها به طور كامل است: «درك شخصیتهای من با كمك روانشناسی قراردادی یا سیاست، تنها یك دید كلی و اجمالی از ساختار شخصیتی پیچیده آنها نشان میدهد كه خود همین امر در پذیرفتن آنها به عنوان موجوداتی زنده در مقابل دوربین و جزئی قابل قبول از فیلم به من كمك میكند.» او در ادامه پا را فراتر میگذارد و به نوعی نشان میدهد كه در دوران متاخرتر كاریاش دركی بازتر و حسیتر از شخصیت پردازی و نمایش روابط انسانی پیدا كرده: «فهمیدم باید در میان روابطی كه از طریق فیلم ایجاد میشود، به شیوهای مستقیم و بدون ارجاعات عقلی و منطقی زندگی كرد.»بدیهی است چنین كتابی به خاطر آن كه حاصل جمعآوری مصاحبههای افراد متفاوت است، میتواند بازتابدهنده یك عمر فعالیت هنری یك فیلمساز، فیلمها و تفكرات او باشد. همین باعث میشود كارنامه او توسط خودش مورد بازخوانی و اتفاقا نقد قرار گیرد و این اتفاق از درون مصاحبه ممكن میشود. مصاحبه ـ كه بسیاری از هنرمندان سطحی داخلی تن ندادن به آن را نوعی فرهیختگی و ژست خاص میدانند ـ با ایجاد نوعی تضاد و چالش كه در ذات گفتگوست، باعث میشود به نوعی اثر و مولف آن زاویه عمیقتری نسبت به كار و تفكر خود پیدا كنند. این مساله حیاتی در بیشتر گفتگوهای خواندنی كتاب همزاد دوربین قابل درك است. نوشته : علیرضا نراقی - جامجم تنظیم برای تبیان : مسعودعجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]