تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835190047




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کمدی غیرمحترمانه نساختم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کمدي غيرمحترمانه نساختم
از ما بهترون
گفت‌وگو با مهرداد فريد، كارگردان «ازمابهترون»وقتي در بازار داغ و البته تأسف‌برانگيز کمدي‌هاي نازل و مرسوم اين روزها، کسي بخواهد با ظاهري شبيه همان طنزهاي لوده و باطني متفاوت ظاهر شود، سخت مي‌توان درباره‌اش قضاوت کرد؛ اينکه بايد آن را قدم خوبي دانست يا به آن پشت کرد، بايد به آن اعتماد کرد يا ترديد، تحسينش کرد يا منتقدانه به او يادآور شد که شترسواري دولا‌دولا در اين سينما اگر ناممکن نباشد، به اين راحتي‌ها هم نيست.اينها حکايت «از ما بهترون» ساخته مهرداد فريد است؛ فيلمي که ناچاري فيلمسازان را در رعايت فاکتورهاي گيشه براي پرداختن به دغدغه‌هايشان عيان مي‌کند؛ مسيري که نتيجه حرکت در آن، معمولا به افتادن در چاله‌اي ميان دوراهي ذائقه مخاطب عام و سليقه شخصي است؛ هرچند بي‌انصافي است اگر نگوييم که اقدام مهرداد فريد در اين وانفساي سينماي ايران دستاوردهايي هم دارد و شايد اين اقدام دوپهلو از کنار گود ايستادن و سر به نشانه تأسف تکان دادن بهتر باشد.آقاي فريد فيلمتان با توجه به فاکتورهايي که براي فروش در شرايط حال حاضر دارد اقبال چنداني در گيشه به‌دست نياورده است.چرا؟ چون نظام گروه‌بندي سينماي ايران به‌خصوص در تهران همچنان بر مدار سال‌هاي دور مي‌چرخد و اگر حتي فيلم‌هايي با اقبال عمومي هم مواجه شوند با اين سيستم زمين مي‌خورند. جالب است بدانيد به‌طور مثال سينماي غيرممتازي در ميدان انقلاب روزي 700هزارتومان اگر مي‌فروشد، عصر جديد که ممتاز است و سرگروه، روزي 200هزار تومان. سالني صلاحيت سرگروهي را دارد که مخاطب داشته باشد. وقتي مخاطب با سالني قهر کرده باشد فرقي نمي‌کند چه فيلمي در آن روي پرده باشد. همه فيلم‌هاي به‌نمايش‌درآمده در سال89 در سينما عصر جديد به جز «پسر آدم، دختر هوا» زير کف فروش بودند. يکي از فغان‌هايي که ما در مجمع فيلمسازان سينماي ايران سر داديم و 3-2سال است که پيگيريم و نتيجه نداده اين است که اصلا نظام سرگروهي و گروه‌بندي نمي‌تواند بر سنت‌هاي گذشته استوار باشد چون اصلا ترکيب جمعيتي عوض شده، جغرافياي تهران متغير است، بافت جمعيتي مردم متفاوت شده. سالن‌هاي قديمي زماني در منطقه‌هاي مسکوني قرار داشت، حالا آن مناطق اداره شده و مردم بيشتر دوست دارند در پرديس‌ها فيلم ببينند.پس فکر مي‌کنيد فيلمتان از آن دست فيلم‌هايي بود که بايد با استقبال مواجه مي‌شد و مانعش گروه‌بندي سينماهاست.
از ما بهترون
بله. اين اتفاق براي «کيفر» هم افتاد و فيلم‌هاي ديگر.من بالاخره نفهميدم فيلم شما در ستايش سحر و جادو بود يا نقد آن. البته ظاهرش سحر و جادوست. ما سحر و جادو را بهانه کرديم که يک ويژگي‌ را مورد نقد قرار دهيم که عميق‌تر است و آن اين است که مردم متأسفانه از حل منطقي مشکلاتشان نااميد و عاجزند و براي همين به حل غيرمنطقي مشکلات پناه آورده‌اند.حالا براي نقد اين مسئله و نفي آن بايد شخصيتي محکم‌تر از قهرمان فعلي فيلمتان وجود مي‌داشت؟ نه، ما در اين قصه قهرمان به‌معناي کلاسيک نداريم چون اصولا قهرمان‌پردازي در سينماي پسامدرنيزم اصلا وجود ندارد.بالاخره براي اينکه ما بپذيريم شما قصد نقد داريد بايد مخالفتي اتفاق بيفتد؛ اگر همه غير‌منطقي‌اند بايد آدم منطقي وجود داشته باشد. راستش ما در دوراني زندگي مي‌کنيم که همه آدم‌ها متوسط‌اند. به عبارتي در دوره متوسط‌ها داريم زندگي مي‌کنيم. ابرانساني وجود ندارد. قهرماني نيست. اگر کسي ادعا کند من يک ابرانسانم يا خودش را فريب مي‌دهد يا بقيه را. در همين روزگار متوسط‌ها وقتي انواع مشکلات به مردم هجوم مي‌آورد شايد در چنين بازاري مسائل خرافه رونق مي‌گيرد و طرفدار پيدا مي‌کند. من حرفم اين است که قهرمان و ابرانسان وجود ندارد که فيلم من هم آن را داشته باشد.بالاخره جذابيت فيلم به‌خاطر فيلم‌بودنش را هم نبايد فراموش کرد چون اين در لايه‌هاي پنهان کار شما بايد باشد ولي در درجه اول قصه دوست‌داشتني و آدم‌هاي دوست‌داشتني لازم است؛ شخصيتي که بتواند ما را با خودش همراه کند. انفعال اين آدم در برابر اتفاقات و آدم‌ها باعث مي‌شد بر نظرات مخالف او تکيه کنيم يا دست‌کم آنها برايمان جالب‌تر باشد. البته ما در قصه بالاخره آن جادوگر را نشان نداديم و تاييد نکرديم که چنين چيزي وجود دارد. اگر هم کسي را به‌عنوان رمال بزرگ معرفي کرديم خود اين خبرنگارمان بود که به خودش نشان داديم. يعني اگر قرار است اتفاقي بيفتد به دست خودتان بايد بيفتد. در واقع اگر قرار است کسي جرياني بسازد مي‌توان گفت در قرن بيستم به بعد ارباب رسانه‌ها هستند و همين روزنامه‌نگارها جادوگر اصلي هستند و نقطه شروع تحول از سمت آنهاست.به نظرم فضاي فيلم، جنس طنز و موقعيتي که براي شخصيت فيلم شما به وجود مي‌آمد خيلي شبيه بود به فيلم «هميشه پاي يک زن در ميان است» که البته موضوع و قصه‌ آن فرق داشت. نمي‌دانم، اولين بار است مي‌شنوم اما اتفاقاً يک خبرنگار ديگر مي‌گفت قصه شبيه «محاکمه» کافکاست. يا کس ديگري مي‌گفت طنزت از جنس طنز کاري‌هاي برادران کوئن است که قهقهه ايجاد نمي‌کند و تلخي هم در آن احساس مي‌شود.البته موافقم که خيلي سعي شده به اين سمت برود فيلم، اما در چنين حالتي چرا بايد با چند ديالوگ زننده و سبک که از فيلم انتظار نمي‌رود مواجه شويم که پيداست براي خوشامد مخاطبي است که پاي ثابت تماشاي فيلم‌هاي طنز است؟ مثلاً چه ديالوگ‌هايي؟‌
از ما بهترون
مثلاً ديالوگ‌هاي پيرزن توي تاکسي يا صحبت‌‌هايي که راجع به پرنده مي‌شد در پرنده‌فروشي. به خاطر اينکه کارکرد طنز همين است. قرار است به نقايص اشاره شود. اصلاً طنزي که در آن اشاره نشود به معضلات فکري، فلسفي، اجتماعي، اقتصادي و... طنز نيست.يعني طنز محترمانه نمي‌شود ساخت؟ به نظر من غيرمحترمانه نيست. اين يک فرهنگ است که نشان داديم. به هر حال هنري که گروتسک باشد از ويژگي‌هايش اشاره‌کردن به زشتي‌‌هاست؛ ايجاد احساسات متضاد است؛ يعني همزمان که خوشش مي‌آيد بدش هم بيايد، مشمئز‌ هم بشود.بالاخره شما همانطور که يک فرهنگ غلط را نقد مي‌کنيد، از طرف ديگر فرهنگسازي هم مي‌کنيد؛ يعني به نوعي آموزش غيرمستقيم مي‌دهيد. آموزش وظيفه‌ هنر نيست.اما اتفاق مي‌افتد. ببينيد سينما و ادبيات اشتراکشان در ايجاد احساس است. در ايجاد احساس لزوماً آموزش محقق نمي‌شود. اصلي‌ترين وظيفه‌ هنر انتقال احساس است.ولي شما حتماً‌ دلتان نمي‌خواسته کارتان هم رده فيلم‌هاي طنز ديگر روي پرده باشد وگرنه به جاي اين فضاي خالي و تاريک خواب‌آور از بزن بکوب استفاده مي‌کرديد. به همين دليل يک جزئياتي مثل همان ديالوگ‌ها وصله غلطي بر فيلم شماست. شما مي‌خواهيد من را در وضعيت اخلاقي قرار دهيد که حرفتان را قبول کنم؟نه. من استنباطم را از سليقه شما گفتم بر اساس اثرتان. ما اصلاً چيزي به اسم هنر متعهد يا غيرمتعهد نداريم اما هنرمند متعهد چرا و آنجا هم تازه بايد مشخص شود که تعهد به چه چيزي.مثلاً تعهد به اخلاق.
از ما بهترون
البته. از نظر من اخلاق برتر از سينماست. من حاضر نيستم موازين اخلاقي که به آن معتقدم را زير پا بگذارم براي اينکه يک فيلم بد يا خوب بسازم يا بفروشد يا نفروشد. از نظر من اگر قرار است کسي کار غيراخلاقي بکند بايد اصلاً سينما را بگذارد کنار و معتقدم در اين کار هم هيچ اتفاق غيراخلاقي نيفتاده به خاطر اينکه اتفاق غيراخلاقي هم در فيلم‌ها مي‌تواند اندازه‌گيري شود.اما انگار طنز ما موضوعي جز اين ندارد که به آن بپردازد. اشکالي ندارد.اشکالي ندارد اما چيزهاي ديگري هم هست که به آن بخنديم، غير از موقعيتي که يک زن مسن در اين مورد پيدا مي‌کند. من شما را دعوت مي‌کنم به زندگي‌کردن در بين مردم. يعني شما مي‌گوييد چنين پيرزني که اين ديالوگ را اين‌قدر راحت بگويد نيست؟خب حتماً اين چيزها در بين مردم هست اما وقتي شما و بقيه فقط همين‌ها را ببينيد، باور مي‌کنيم جز اين نيست. در فيلم شما تنها لحظاتي که ايجاد خنده مي‌کرد همين دست ديالوگ‌هايي بود که من به آن انتقاد دارم. من فکر مي‌کنم شما اين را براي بيننده‌اي گذاشته‌ايد که از طنز توقع لودگي‌هاي کمدي بزن‌بکوب را دارد. خب بله. من حاضرم چند قدم به سمت تماشاگر بيايم به شرط آنکه او هم چند قدم به سمت من بردارد و قرار است يک جايي به هم برسيم. اين توقعي است که من از تماشاگر دارم. خنداندن براي من هدف نيست، بلکه يک وسيله است که من آن حرف اصلي و تلخ را بگويم.اما تکليف بايد روشن باشد. سليقه شما بايد روشن باشد. فيلم «اجاره‌نشين‌ها» يا «مهمان مامان» مگر کمدي نيست؟ معرکه است. کجا بي‌احترامي مي‌شود؟ يا فيلم «هيچ» که آقاي کاهاني ساختند. آقاي مهرجويي که مهمان مامان را ساخته فيلم «بانو» را هم ساخت.
از ما بهترون
بله. من هم مي‌گويم تکليف بايد معلوم باشد؛ چه زباني و چه فضايي، تلخ يا شيرين، طنز يا لودگي. اين يکي من مي‌آيم جلو يکي تو را نمي‌فهمم. تماشاگري که از آن ديالوگ‌ها خوشش مي‌آيد تماشاگر فيلم شما نيست. همان ديالوگ‌ها را دوست دارد و بس. اما به نظرم مي‌رسد که تماشاگر کاملاًٌ معمولي وقتي فيلم را تماشا مي‌کند آن‌قدر برايش اندوخته وجود دارد که ناراضي از سالن بيرون نرود. ممکن است واکنش اول رضايت نباشد اما وقتي به آن فکر مي‌کند رضايت را به دست مي‌آورد چون اين فيلم جنسش جوري است که کمي وقت مي‌خواهد تا در ذهن مخاطب ته‌نشين شود و به آن فکر کند. نوشته : ندا رجبي- همشهري تنظيم براي تبيان : مسعودعجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن