تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818927869




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تکثیر شاعرانه عروسک‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تکثير شاعرانه عروسک‌ها
خانه برناردو آلبا
نگاهي به نمايش خانه برناردو آلبا روايتي از لورکا و کارگرداني زهرا صبري "زهرا صبري" کارگرداني است که هرگز  از تجربه کردن و نوگرايي واهمه‌اي ندارد. او هميشه دست به خلاقيت‌هاي خاصي در اجراهايش مي‌زند و همين نيز او را در تمام نمايش‌هايش يک قدم جلو برده است.شاعرانگي، زنانگي و فانتزي در آثار اين کارگردان با هم مي‌آميزند تا او به خلق صحنه‌هايي ويژه در راستاي مفهوم نمايشي اثر برسد. نمايش "خانه برناردو آلبا" يکي از قديمي‌ترين نمايشنامه‌هاي معروف فدريکو گارسيا لورکا است که در انتقاد به جامعه سنت‌گرا و فرهنگ بسته و فالانژ جامعه فئوداليته روستايي آن زمان اسپانيا  نوشته شده است. لورکا در اين اثر خود نيز  جايگاه و موقعيت کم اهميت زنان در جامعه خرافه‌گرا و عقب افتاده و مذهبي را شاعرانه به تصوير مي‌کشد؛ آن چه که نشان مي‌دهد تعصب و عقايد ايدئولوژيک بي‌تدبيرانه نتيجه‌اي جز ويراني براي خانواده سرشناس آلبا  ندارد. برناردو بيوه يک جامعه فئوداليته روستايي است که پنج دختر دارد، اما دختران او به خاطر عقايد خشک، مذهبي و سختگيرانه‌اش از داشتن کمترين حقوق انساني محرومند و در تابلوسازي و تصويرهاي شاعرانه يکي از ويژگي‌هاي نمايش‌هاي اين کارگردان است که در کنار خلاقيت‌هاي نمايشي و بازي‌هاي او با نور و پارچه در اين اجراي عروسکي قابل توجه است.“زنداني از قوانين متعصبانه مادر اسير شده‌اند. زنداني که با نگاه زنانه زهرا صبري و با بزرگ‌نمايي اين مفاهيم در جامعه امروز ما شکل ديگري مي‌گيرد. او تراژدي لورکا را در قالب اجراي عروسکي، زنده به صحنه مي‌آورد و با فضاسازي از رنگ، نور، پارچه و عروسک آن را شاعرانه‌تر و فانتزي‌تر به صحنه مي‌کشد. اين کارگردان با استفاده از خلاقيت‌هاي نمايشي که در کاربرد عروسک، اشيا و صحنه به کار مي‌گيرد، بار ديگر ردپاي ويژه خود را در اجرا  به جا مي‌گذارد، هرچند اين رد خلاقانه در برخي از صحنه‌ها تکميل نمي‌شود و شکل ناقصي به خود مي‌گيرد. رد پاي صبري در اثر لورکا که هميشه يک شاعر منتقد است وقتي پررنگ‌تر مي‌شود که به تابلوهاي نمايشي کار دقت کنيم.تابلوسازي و تصويرهاي شاعرانه يکي از ويژگي‌هاي نمايش‌هاي اين کارگردان است که در کنار خلاقيت‌هاي نمايشي و بازي‌هاي او با نور و پارچه در اين اجراي عروسکي  قابل توجه است. در اجراي صبري که نه  مي‌توان آن را اجرايي کاملاً عروسکي دانست و نه اجرايي زنده، عناصر نمايشي و آلمان‌هاي جذابي براي شاعرانه شدن فضاي نمايش به کار گرفته مي‌شود که جاي بررسي دارد.شکل تعمدي استفاده از عروسک در اين اجرا کاملاً در جهت مفهوم اثر و پررنگ کردن وجه دراماتيک آن است: زناني که چون عروسک بي‌تدبير و بدون اراده شخصي در دنيايي از افکار مورثي متعصب و عقايد سنتي در طول قرن‌ها توسط جامعه ايدئولوژيک خود به بازي تکراري سرنوشت و عقوبتي يکسان گرفتار مي‌شوند. تأکيد صبري بر زنده عروسکي بودن اين اجرا قابل تأمل است. او هميشه به سراغ متن‌هاي نمايشي مي‌رود که بتواند در قالب زنده، عروسکي آن را دراماتيک‌تر کند. تأکيد او در اجراي متن لورکا با استفاده از شخصيت‌هايي عروسک گردان و بازيگراني است که لباس راهبه بر تن دارند؛ اما مانند عروسک‌گردانان سبک بنراکو صورت‌هايشان بسته است که اين دو کاربرد دارد، در  يک وجه اين بازيگران بازي دهنده به ايفاي نقش در راستاي تم اصلي و مفهوم اثر مي‌پردازند و در کاربردي ديگر با بيرون آوردن عروسک‌هايي يک شکل و مانند خودشان از چمدان‌هاي چوبي و بازي با آنان مفهوم مورد نظر کارگردان را به خوبي نشان مي‌دهند و در اينجاست که اجراي متن نمايشي "خانه برناردو آلبا" در قالب يک اجراي  دوپاره عروسکي، زنده قابل درک مي‌شود. به ويژه وقتي که کارگردان به عمد با دادن ميزانسن‌هايي اين بازي دهندگي عروسکي را با بازيگري بازي دهندگان توام مي‌کند.تابلوسازي و تصويرهاي شاعرانه يکي از ويژگي‌هاي نمايش‌هاي اين کارگردان است که در کنار خلاقيت‌هاي نمايشي و بازي‌هاي او با نور و پارچه در اين اجراي عروسکي قابل توجه است.“صحنه اين نمايش از چند چمدان و يک ريل قطار تشکيل شده، چمدان‌هايي که گاه به عنوان ميز، گاه صندلي بازيگران و گاه به عنوان اتاقي براي زنداني کردن شخصيت‌هاي عروسکي خانه برناردو آلبا مورد استفاده قرار مي‌گيرند همچنين در مفهوم دراماتيک اثر به عنوان نمادي کلي رفتن و رد شدن از موقعيت گذشته به موقعيت جديد مورد گذر از همه سنت‌هاي دست و پاگير تلقي مي‌شود. وسايل صحنه و نوع طراحي نيز در نمايش صبري  با کاربردهاي دوگانه‌اي مورد توجه قرار مي‌گيرد؛ چمدان‌هاي چوبي که علاوه بر پنهان کردن عروسک‌ها در لحظاتي که نيازي به استفاده از آن‌ها در صحنه نيست، کاربردهاي ديگري با تعريف‌ها و قراردادهاي نمايشي کارگردان نيز پيدا مي‌کنند. اين چمدان‌ها گاه در دست بازيگر به عنوان قراردادي براي رفتن و گذشتن از يک موقعيت مي‌شوند و گاه به روي هم  قرار مي‌گيرند تا محلي براي اجراي بازي‌هاي عروسکي شوند. همچنين ريل علاوه بر ايجاد نوعي تعادل در طراحي صحنه به خوبي معناي قطار زمان است که  چون رد پايي از يک فرهنگ گذشته مي‌ماند، حتي اگر  قطار زمان جلو برود.اين اتفاق در مورد ديگر وسايل صحنه نيز به شکل خلاقانه‌اي صورت مي‌گيرد، پارچه‌اي که با حضور عروسک‌ها قرار است از آن لباس عروسي دوخته شود تا خواهرشان را راهي خانه بخت کنند و از سوي ديگر با پنهان کردن يکي از بازيگران در زير آن تداعي‌گر، پوشاندن حسادت دروني زنانه و حس متفاوت اوست. يا حلقه چوبي گلدوزي که علاوه بر کاربرد واقعي خود با جذابيت خاصي براي خلق صحنه‌هايي سورئال مورد استفاده قرار مي‌گيرد. گاهي با سوزن زدن‌ها و نخ‌هاي رنگي درهم جولانگاه عصيان احساسات زنانه مي‌شود و در صحنه آخر در يک حرکت زيباشناسانه به عنوان حلقه‌ دار دختر کوچک خانواده مورد استفاده قرار مي‌گيرد که در يک نشانه‌شناسي مي‌توان از آن يک مفهوم فمينيستي را نيز درک کرد.استفاده از ميزانسن‌هاي جديد و خلاق نيز در اين نمايش قابل تحسين است. عروسک‌هايي که مرتب با بازيگران در يک صحنه و در يک اتفاق نمايشي جابجا مي‌شوند و گاه هر شخصيت با دو بازيگر در صحنه‌هايي خاص، يک ميزانسن و حرکت نمايشي را تکرار مي‌کنند. يکدستي و يک شکلي اين زنان که در لباس و ظاهر يک مدل هستند، به ويژه پوشانده شدن صورت  بازيگران با روبنده‌هايي يک شکل براي پنهان کردن تفاوت‌هاي ظاهري بازيگران به منظور تأکيد بر يکساني تقدير موروثي اين زنان قابل توجه است.تأکيد کارگردان بر اين تقدير يکسان و تکرار سرنوشتي ناخواسته در جامعه و خانواده فالانژ اسير در تفکرات سنتي و مذهبي به گونه‌اي است که در تن صدا و نوع بيان يک شکل سه شخصيت مادر بزرگ، مادر و دختر بزرگ خانواده نيز ديده مي‌شود، درواقع راوي ديالوگ‌هاي اين سه شخصيت يک صدا و يک گوينده است. هرچند کارگردان به عمد از ديالوگ‌هاي ضبط شده و غير زنده در صحنه خود استفاده مي‌کند؛ اما اين نوع گويش که از قبل روخواني و ضبط شده به ذات نمايشي اثر لطمه زده و موجب دور شدن فضاي ذهني مخاطب از يک فضاي نمايشي مي‌شود و کمي خسته کننده است و نمي‌تواند تماشاگر را به شکل عميقي با مفاهيم مورد نظر در اثر نمايشي درگير کند و کمي به آن ماهيتي مصنوعي و غير قابل باور مي‌دهد.همچنين اين استفاده دوگانه از عروسک و عروسک‌گردان در يک لحظه و جابجايي اين دو با هم هرچند  ايده خلاقي است اما موجب کند شدن ريتم در کارگرداني شده و به نوعي ايده‌هاي تصويري و نمايشي کارگردان آن قدر ذهن مخاطب را درگير مي‌کند که متن شاعرانه و عميق لورکا نمي‌تواند قدرت اثرگذاري را که از يک اجراي کلاسيک بر مخاطبش دارد در اين اجرا هم داشته باشد و تماشاگر براي درک مفهوم اثر لورکا بايد مدتي با خودش کلنجار برود.نوشته : فروغ سجاديتنظيم براي تبيان : مسعودعجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن