محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826700046
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو
نویسندگی موراکامی از سال 1974 شروع شد؛ وسط تماشای یک بازی معمولی بیسبال – بیسبال یکی از بازیهای مورد علاقه موراکامی است... موراکامی ناگهان احساس کرد که میتواند رمانی بنویسد. این اولین رمان او بود که در 29 سالگیاش منتشر شد. رمان «آواز باد را بشنو» به زبان انگلیسی ترجمه شده ولی نایاب است چون نویسنده دلش نمیخواهد ما آن را بخوانیم. ظاهرا این رمان بسیار ضعیف است، فاقد پیرنگ است و متظاهرانه به نظر میرسد. البته این رمان آنقدرها هم ضعیف نبود چون جایزه ادبی «گونزو» را که مخصوص نویسندگان جدید است، به دست آورد. موراکامی در سال 1949 در «کیوتو» ژاپن به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو استاد ادبیات بودند. بنابراین او در چنین فضایی دلبسته ادبیات شد و بیشتر از همه نیز آثار ریموند کارور و بالزاک و داستایوسکی و کافکا را دوست داشت. ولی او هیچ دلیلی برای نویسندگی خود نمیدید، چون به نظر خودش هرگز نمیتوانست افکار و ایدههای درخشانی مثل قهرمانهای ادبی نامبرده داشته باشد. در دانشگاه در رشته هنرهای نمایشی درس خواند، ولی او از کلاسهای دانشگاهی خوشش نمیآمد و ترجیح میداد مطالعه کند. او که همیشه به عناصر فرهنگ غرب – مثل موسیقی جاز و بیسبال و ادبیات – علاقمند بود به آمریکا و اروپا رفت. اما پس از مدتی به ژاپن بازگشت و ازدواج کرد. او و همسرش یک کلوب جاز به اسم «پیتر کت» باز کردند؛ آنها در این کلوب اجرای زنده موسیقی جاز را میزبانی میکردند. در سال 1980 رمان پینبال (اولین قسمت از سه گانه موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال 1981 بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه حرفهای خودش کرد. در سال 1982، رمان تعقیب گوسفند وحشی از او منتشر شد که در همان سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد. در اکتبر 1984 به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال 1985 به سنداگایا. در سال 1985، کتاب سرزمین عجایب و پایان جهان را منتشر کرد که جایزه جونیچی را گرفت. رمان جنگل نروژی در سال 1987 از موراکامی منتشر شد. در سال 1991 به پرینستون نقل مکان کرد و در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت. در سال 1993 به شهر سانتا آنا در ایالت کالیفرنیا رفت و در دانشگاه هاوارد تفت به تدریس مشغول شد. او در سال 1996 جایزه یومیوری را گرفت و در سال 1997 رمان زیرزمینی را منتشر کرد. موراکامی در سال 2001 دوباره به ژاپن بازگشت.من یک نویسنده ژاپنی ام. در ژاپن به دنیا آمدم و بیشتر سالهای عمرم را نیز در ژاپن گذراندم. به ژاپنی فکر میکنم و به ژاپنی مینویسم. با این حال، نگاهم به همه چیز، جهانی است.موراکامی از زبان موراکامی«من یک نویسنده ژاپنی ام. در ژاپن به دنیا آمدم و بیشتر سالهای عمرم را نیز در ژاپن گذراندم. به ژاپنی فکر میکنم و به ژاپنی مینویسم. با این حال، نگاهم به همه چیز، جهانی است. بهعنوان مثال، شخصیتهای من پنیر سویای «توفو» را خیلی دوست دارند. فرض کنید یک خواننده نروژی این را در یکی از داستانهای من بخواند و با خودش بگوید: «او توفو دوست دارد.» ولی من نمیدانم که آیا این خواننده نروژی میداند توفو چیست یا نه! با این حال، او میتواند بفهمد که آن شخصیت از خوردن توفو چه حسی دارد. شما برای نوشتن یک کتاب بزرگ به دو چیز نیاز دارید: تمرکز و استقامت. دو نکته به من قدرت استقامت و پایداری در کارم را میدهد. وقتی یکی از شخصیتهای داستانی من برای ناهار اسپاگتی میپزد، بعضی از خوانندگان غربی میگویند عجیب است: «چرا یک آدم ژاپنی برای ناهار دارد اسپاگتی میپزد؟» یا مثلا وقتی یکی از شخصیتهایم در حین رانندگی به ترانههای گروه «رادیو هد» گوش میدهد، بعضیها میگویند او بیش از حد غربزده است. ولی همه اینها برای من طبیعیاند. غذای مورد علاقه من موقعی بهوجود میآید که نمیدانی چه چیزی درست کنی و در یخچال را باز میکنی و میبینی توی آن کرفس و تخممرغ و توفو و گوجه هست. در چنین موقعی از همه چیز استفاده میکنم و برای خودم غذا درست میکنم. من از این جور غذاها خوشم میآید. غذایی که بدون برنامه درست شده باشد. من یک کلوب جاز داشتم و هر روز از صبح تا شب کارم این بود که به موسیقی جاز گوش بدهم. من ریتم و بداهه نوازی را تحسین میکنم. یک موزیسین خوب خودش هم نمیداند نت بعدیای که میخواهد بنوازد چیست. همه چیز در آن و لحظه است. خود من هم وقتی رمان یا داستان کوتاهی مینویسم نمیدانم در مرحله بعد چه اتفاقی قرار است بیفتد. به اعتقاد من، جادو و قدرت یک داستان میتواند به شما قوت قلب بدهد و شما را مجذوب خود کند. در دوران ماقبل تاریخ، بیرون غار هوا تاریک بود، ولی توی غار آتش درست میکردند و یک نفر هم داستان تعریف میکرد. من هر بار که داستان مینویسم به همان غار فکر میکنم. ما همه یک گروهیم، بیرون هوا تاریک است و گرگها زوزه میکشند، ولی من داستانی. من فقط هدفم این بود که چیزی درباره دویدن بنویسم،ولی در عمل دیدم که اگر بخواهم در مورد دویدنم بنویسم باید درباره نویسندگیام بنویسم. دویدن و نویسندگی در من موازی هم هستند. این سوال مهمی است. خود من میدانم ادبیات داستانی چه اهمیتی برایم دارد، چون اگر بخواهم افکار خودم را بیان کنم، باید با داستان این کار را انجام بدهم. بعضیها اسم این را میگذارند تخیل. ولی از نظر من این تخیل نیست، بلکه راهی برای تماشا کردن است. بعضی وقتها این کار آسان نیست. باید بهطور ارادی رؤیا ببینی. بیشتر آدمها هنگام خواب و بهطور غیر ارادی رؤیا میبینند. ولی نویسنده باید در هنگام بیداری و بهطور ارادی رؤیا ببیند. بنابراین ساعت 4 صبح از خواب بیدار میشوم، پشت میز تحریرم مینشینم و تنها کاری که انجام میدهم این است که در حالت بیداری رؤیا ببینم. سه، چهار ساعت هم برای این کار کافی است. بعد از ظهرها میدوم. روز بعد، رؤیابینی در بیداری ادامه مییابد. آدم وقتی خواب است نمیتواند این کار را انجام بدهد. وقتی در خواب رؤیایی به پایان میرسد برای همیشه تمام میشود؛ نمیتوانی یک رؤیا را بهطور مداوم ببینی. ولی اگر نویسنده باشی میتوانی یک رؤیا را بهطور مداوم ببینی. این خیلی چیز جالبی است، این که بتوانی در بیداری بهطور مداوم رؤیا ببینی. من آثار ادبیات ژاپن را خیلی نمیخواندم. چون پدرم استاد ادبیات ژاپنی بود فقط به دنبال این بودم که کار متفاوتی انجام بدهم. بنابراین به خواندن آثار کافکا و داستایوسکی و تولستوی رو آوردم؛ عاشق کارهای این نویسندگان بودم. داستایوسکی هنوز هم قهرمان من است. تاریخ خاطرات جمعی است. من هنگام نویسندگی از خاطرات خودم و خاطرات جمعی استفاده میکنم. من خواندن کتابهای تاریخ را دوست دارم و به جنگ جهانی دوم علاقهمندم. من در سال 1949 به دنیا آمدم، پس از این که جنگ دوم به پایان رسید، ولی احساس میکنم یک جورهایی در برابر آن جنگ مسئولیت دارم. نمیدانم چرا. خیلیها میگویند، «من بعد از جنگ جهانی دوم به دنیا آمدم بنابراین هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارم؛ من چیزی از زنان آسایش یا قتل عام نانکینگ نمیدانم.» ولی من به عنوان نویسنده دوست دارم در این زمینهها کاری انجام بدهم. ما در برابر خاطرات مان مسئولیم. من داستانهایم را به سبک رئالیستی و واقعگرایانه نمینویسم. ولی آدم باید واقعیت را ببیند. این وظیفه شماست، وظیفه اجباری شماست.» هر اثر ادبی سترگی باید دست کم به آن ناشناخته بزرگ؛ یعنی، «معنای زندگی» اشاره کند. آثار موراکامی شما را در مغاک سرد و تاریک در ته یک چاه ترسناک رها میکند، تا در مورد همین مضمون غور کنید؛ در حالی که شما در 600 صفحه از فعالیت روزمره نقب میزنید، تماسهای تلفنی بیپاسخ، رویاهای غیر قابل درک، افسردگی ها، قرضهای رو به افزایش، نوزادهای به دنیا نیامده و دل غیر قابل شناخت کسی که عاشقش هستید، همه اینها به دنبال همان معنا هستند. به نظر من مردم کمکم دارند واقعیبودن چیزهای غیرواقعی را میپذیرند. من در زمینه یادگیری، آدم خیلی کندی هستم... به همین دلیل 30سال طول کشید تا روایت اول شخص را کنار بگذارم و به روایت سوم شخص بنویسم. وقتی هم که نوشتن به روایت سوم شخص را شروع کردم، نوشتن درباره زنان برایم خیلی راحتتر شد. بسیاری از شخصیتهای زنی که من دربارهشان نوشته بودم، مثل یک واسطه بودند که دنیای واقعی و غیرواقعی را به هم وصل میکردند. من در عین حال، درباره شخصیتهای زن بسیار واقعی و زمخت هم نوشتهام، مثل «آئومامه» قهرمان زن جدیدترین رمانم. به نظر من دخترها از پسرها قویتر و باهوشتر هستند.روزنامه «گاردین» موراکامی را «بهترین رماننویس در قید حیات جهان» نامیده است؛موراکامی از چشم دیگران«موراکامی نهتنها هدفش این است که دلهره و آشفتگی را در وجود خوانندهاش به وجود بیاورد، بلکه میخواهد تشویش عمیق تری را ایجاد کند.» این جمله را یکی از نویسندگان سایت خبری «نییوزدی» در نقدی بر رمان «وقایع نگاری پرنده کوکی» نوشته بود. روزنامه «گاردین» موراکامی را «بهترین رماننویس در قید حیات جهان» نامیده است؛ تقریبا تمام کسانی که کارهای او را خواندهاند همین نظر را در مورد موراکامی دارند. «وقایع نگاری یک پرنده کوکی»، «کافکا در ساحل»، «سرزمین عجایب خشک و پایان جهان» از جمله آثار محبوب او هستند. جذابیت این کتابها شاید به دلیل رئالیسم جادویی موجود در آنها باشد، جایی که هر اتفاقی ممکن است بیفتد و مردم اعتقادهای عجیب و غریبی دارند و ناممکنترین توهمات به واقعیتهای روزمره تبدیل میشوند. شاید موراکامی را به عنوان نابغه ادبیات پست مدرن بشناسند، ولی خودش این موضوع را به کلی رد میکند. ظاهرا ما باید کتابهای او را فقط از روی ظاهر تعبیر و تفسیر کنیم و به سرنخها و اشارههایی که ما را به سوی تعبیر عمیق تر مسائل مرموز و معمایی رهنمون میشوند، بیاعتنا باشیم.موراکامی در مصاحبهای گفته است: «اگر من تصمیم بگیرم که درباره گوسفند بنویسم، موضوع فقط این است که من بهطور اتفاقی درباره گوسفند نوشتم. هیچ تعبیر و تفسیر عمیقی وجود ندارد.» ولی آیا واقعا اینگونه است که موراکامی میگوید؟ «من خودم آدم بسیار واقع گرایی هستم. به پدیدههایی مثل موسیقی «عصر جدید» و تناسخ و تعبیر رؤیا و ورقهای فالگیری و طالع بینی اعتماد ندارم؛ به این جور چیزها به هیچ وجه اعتماد ندارم. ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشوم و ساعت 10 شب میخوابم، هر روز هم قدریمیدوم و شنا میکنم، و غذاهای سالم میخورم. من آدم خیلی واقع گرایی هستم. ولی وقتی مینویسم، عجیب و غریب مینویسم. این خیلی عجیب است. هر وقت که جدی و جدی تر میشوم، عجیب و عجیب تر میشوم. وقتی میخواهم درباره واقعیتهای جامعه و جهان بنویسم همه قسمتهای نوشته ام عجیب و غریب میشود.» این جملات را هاروکی موراکامی در خلال روزنوشتهای خود که در فاصله سالهای 2005 تا 2006 نوشته است و به تازگی با عنوان «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» با ترجمه مجتبی ویسی از سوی نشر چشمه منتشر شده است به زبان میآورد تا بار دیگر به مخاطبان خود و ادبیات داستانی این نکته را یادآوری کند که نویسنده به زعم او کسی است که از هر موقعیتی چه ذهنیت و ساختار داستانی شکل یافته در ذهن او باشد و چه خاطرات و روزنوشت هایش و چه نگاه کردن او به یک موجود بیجان میتواند داستان خلق کند و موراکامی در روزنوشتههای خود این موضوع را به کامل ترین شکل ممکن به اثبات میرساند. موراکامی با وجود اینکه در روزنوشتههای خود ورودش به عرصه ادبیات داستانی را یک اتفاق عنوان میکند اما در داستانهایش و آنچه به عنوان متن مکتوب از وی روایت میشود خود را یک نویسنده بالفطره نشان میدهد و به همین خاطر است که چه داستانهای بلندی مثل«کافکا در ساحل» او را بخوانید یا خاطرات روزنوشتش را که به تازگی در ایران منتشر شده است، با سیر منطقی روایی داستانی روبهرو خواهید شد. او یک نویسنده ذاتی و حرفهای است و خاطرات روزنوشت او نیز با تاثیر از همین موضوع شکل و سیاق داستانی به خود میگیرد و هرگز با حاشیه پردازیها و خودگوییهای نویسنده سیر روایی آن را تحت تاثیر قرار نمیدهد. موراکامی در «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» از خود و زندگی روزمرهاش میگوید، از نگاه یک نویسنده و دونده حرفهای به زندگی و پدیدهها و رخدادهایی که پیرامون او را شکل میدهند و در این میان با همراه کردن خواننده با موقعیتهایی که تصویر میکند او را در ساختن این فضاها همراه میکند. برای او فعالیتی مانند دویدن، فلسفه و استعارهای است که در دل آن نگاه جاری و غیر خطی خود را به زندگی بیان میکند و شاید برای همین است که خود وی در خاطراتش مینویسد: وقتی راجع به دویدن مینویسم تا هر کجا که دلم میخواهد میتوانم ادامه بدهم. شیما اسلامی فخرتهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]
صفحات پیشنهادی
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیونویسندگی موراکامی از سال 1974 شروع شد؛ وسط تماشای یک بازی معمولی بیسبال – بیسبال یکی از بازیهای مورد علاقه موراکامی است.
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیونویسندگی موراکامی از سال 1974 شروع شد؛ وسط تماشای یک بازی معمولی بیسبال – بیسبال یکی از بازیهای مورد علاقه موراکامی است.
جالب و عجیب : طالع بینی حرف اول اسم
جالب و عجیب : طالع بینی حرف اول اسم چگونه فردي جالب و خوش مشرب باشيم همه می خواهند که ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو او و همسرش یک کلوب جاز به اسم «پیتر .
جالب و عجیب : طالع بینی حرف اول اسم چگونه فردي جالب و خوش مشرب باشيم همه می خواهند که ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو او و همسرش یک کلوب جاز به اسم «پیتر .
چگونه فردي جالب و خوش مشرب باشيم
چگونه فردي جالب و خوش مشرب باشيم همه می خواهند که ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو او و همسرش یک کلوب جاز به اسم «پیتر کت» باز کردند؛ آنها در این کلوب اجرای .
چگونه فردي جالب و خوش مشرب باشيم همه می خواهند که ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو او و همسرش یک کلوب جاز به اسم «پیتر کت» باز کردند؛ آنها در این کلوب اجرای .
ترجمه خاطرات هاروکی موراکامی به پایان رسید
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو رمان «آواز باد را بشنو» به زبان انگلیسی ترجمه شده ولی نایاب است چون نویسنده دلش .... من در سال 1949 به دنیا آمدم، پس از این که جنگ ...
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو رمان «آواز باد را بشنو» به زبان انگلیسی ترجمه شده ولی نایاب است چون نویسنده دلش .... من در سال 1949 به دنیا آمدم، پس از این که جنگ ...
هر چی بخواهم می نویسم
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو من هر بار که داستان مینویسم به همان غار فکر میکنم. ... من فقط هدفم این بود که چیزی درباره دویدن بنویسم،ولی در عمل دیدم که اگر بخواهم ...
دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو من هر بار که داستان مینویسم به همان غار فکر میکنم. ... من فقط هدفم این بود که چیزی درباره دویدن بنویسم،ولی در عمل دیدم که اگر بخواهم ...
جهان سوم، یک قربانی
در اینجا تركیب دو واژه مجموعاً معنای جهان سوم را افاده میكند.[1]تودارو ... در اینجا تركیب دو واژه مجموعاً معنای "جهان سوم" را افاده میكند. .... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو ...
در اینجا تركیب دو واژه مجموعاً معنای جهان سوم را افاده میكند.[1]تودارو ... در اینجا تركیب دو واژه مجموعاً معنای "جهان سوم" را افاده میكند. .... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو ...
کربکندی اولین قربانی لیگ دهم
مهدی تارتار که با باشگاه پرسپولیس قرارداد همکاری داشت، پس از توافق اولیه با مسئولان باشگاه راه آهن شهرری گفتگوهایی با ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو ...
مهدی تارتار که با باشگاه پرسپولیس قرارداد همکاری داشت، پس از توافق اولیه با مسئولان باشگاه راه آهن شهرری گفتگوهایی با ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو ...
طلسم کره جنوبی شکست
احادیث و روایات: امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش .... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو · قیمت طلا هم چنان رو به افزایش ...
احادیث و روایات: امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش .... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو · قیمت طلا هم چنان رو به افزایش ...
پنج اصل شاد زیستن
كيروش تيرانداز شد!سرمربي تيم ملي با مدير آزادي ديدار كرد/ ا. ... همزمان با 28 صفر برگزار ميشود · دبير فدراسيون ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو · تفاوت افراد ...
كيروش تيرانداز شد!سرمربي تيم ملي با مدير آزادي ديدار كرد/ ا. ... همزمان با 28 صفر برگزار ميشود · دبير فدراسيون ... دویدن با نویسنده دلخواه در توکیو · تفاوت افراد ...
گفتوگوى اشپيگل باهاروكى موراكاميوقتى مىدوم احساس آرامش ...
درست در لحظه اى كه يكى از بازيكنان زمين ضربه محكمىبه توپ زد من با خودم گفتم ... اينها سخنان نويسنده اى است كه دويدن و نوشتن را از سالها پيش همدوش هم در زندگيش جارى كرده است. ... اگر بتوانم در انجام كارى سرعت دلخواه خودم را داشته باشم ترجيح مىدهم آن را خودم ... پيش از آنكه شما نويسنده يا دونده بشويد، در توكيو يك كلوپ جاز داشتيد.
درست در لحظه اى كه يكى از بازيكنان زمين ضربه محكمىبه توپ زد من با خودم گفتم ... اينها سخنان نويسنده اى است كه دويدن و نوشتن را از سالها پيش همدوش هم در زندگيش جارى كرده است. ... اگر بتوانم در انجام كارى سرعت دلخواه خودم را داشته باشم ترجيح مىدهم آن را خودم ... پيش از آنكه شما نويسنده يا دونده بشويد، در توكيو يك كلوپ جاز داشتيد.
-
گوناگون
پربازدیدترینها