واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سنت پسندیده ازدواج ازدواج، آميزهاي از «مُلك» و «ملكوت» و «ماده» و «معنا» ست كه در آن دو دلداده در فضايي قدسى، مهمان موهبتی آسمانی میشوند تا از جام آرامش بنوشند و از سبوی عشقی پاكیزه سیراب شوند.طبع و غریزه، زوج میخواهد، روان پرتلاطم، همسر میطلبد و روح بیقرار، بدون «او» كه بیشباهت به گمشده نیست، چیزی كم دارد. خداوندگارشان نیز هر یك را بدون دیگری نمیپسندد؛ پس قطرهای از مهرش فرو میچكد و در پیوندی سكرآور، جانشان را لبریز از شوق و دلدادگی میكند و آنان را تا مرز یگانگی پیش میبرد و بدین گونه، ازدواج شكل میگیرد و بنای بلند خانواده افراشته میشود. ازدواج، همچنین گونهای همانندی با آفریدگار است؛ چرا كه در كانون گرم آن، آفرينش رخ ميدهد و جاني تازه پاي بر كره خاكي ميگذارد و اين پيوند آسمانى، آیینهای میگردد تا در آن، دهها صفت خدایی بازتابد و این دو دلداده را آینه دار خداوندگارشان كند. گلگشتی در این دشت خرّم جان مایه این نوشتار را تشكیل میدهد.ازدواج در قرآن كریمدر قرآن كریم چند بار به ازدواج و ثمرههای آن اشاره شده است.و از نشانههای او اینكه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] برای مردمی كه میاندیشند، قطعاً نشانههایی است. (روم: 21)افلاطون در كتاب ضیافت خویش، درباره نقش ازدواج در آرامش بخشی به انسان، سخنی شنیدنی دارد. وي در این باره مينويسد:ارواح آدمیان در آغاز به صورت كروی و كامل بود. آن گاه هر كدام به دو نیمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر یك به دنبال گمشده خویش میگردد. با پيوند زناشويى، آدمی به گمشده خویش میرسد و آرام میگیرد.[1]وی همچنین میافزاید:آدمی وقتی به نیمه خود میرسد، حسّ رقت و محبت و دوستی پیدا كند و اگر بتواند، نمیخواهد یك لحظه از نیمه خود جدا شود. پس بياييد پرهيزكاري پيشه كنيم و از شرّ بگريزيم كه در این صورت، به اوج سعادت رسیدهایم. بیایید خدای عشق را بشناسیم كه نیكوییهایش در حق ما بیكران است؛ خدایی كه مقرر داشته است اگر با پرهیزكاری زندگی كنیم، ما را به نیمه گمشده خود رهبری كند و به وحدتی كه داشتیم برساند.[2]به یقین پیش از تو [نیز] رسولانی فرستادیم و برای آنان زوجها و فرزندانی قرار دادیم. و هیچ پیامبری را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهای بیاورد؛ برای هر زمانی كتابی است. (رعد: 38)شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل این آیه شریفه مینویسد:پارهای از مردم بهانه جو و حق ستیز، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به دلیل ازدواج و تشكیل خانواده، سرزنش مینمودند و میگفتند: اگر این مرد به راستی پیامبر خدا بود، رسالت و پیام رسانی خدا او را از ازدواج و گزینش همسر باز میداشت؛ از اين رو این آیه شريفه در پاسخ آنان فرود آمد كه پيامبران پيشين نیز همسر اختيار كرده و ازدواج مينمودند.[3]بیهمسران خود، غلامان و كنیزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد كرد، و خدا گشایشگر داناست. (نور: 33)در تبيين و تفسير این آیه شريفه نیز آمده است:این آیه، در مقام بیان میانجیگری كردن برای ازدواج است، و مفهومش این است كه مقدمات ازدواج پسران و دختران بیهمسر را فراهم سازید و از راه كمكهای مالی ـ در صورت نیاز ـ، و یا پیدان نمودن همسر مناسب برای شخص، و یا تشویق او به مسئله ازدواج، و سرانجام پا در مياني كردن براي حل مشكلاتي كه معمولاً در این مسير پيش ميآيد، زمینه ازدواج را برای افراد بیهمسر فراهم سازید. خلاصه، مفهوم آيه به اندازهاي گسترده است كه هر گونه قدمي و سخني و درمي را در این باره شامل ميشود. بدون شك اصل تعاون اسلامی ایجاب میكند مسلمانان در همه زمینهها به یكدیگر كمك كنند، ولي تصريح به اين امر در مورد ازدواج در این آيه شريفه، دلیل بر اهمیت ویژه آن میباشد.[4]ازدواج در روایاتهر كه دوست دارد پاك و پاكیزه خدا را دیدار كند، با همراه داشتن همسری به دیدارش برود.[5]هر جوانی كه در دوره جوانی خود ازدواج كند، شیطان فریاد برآورد كه: وای بر او! دین خود را از [گزند] من حفظ كرد.[6]رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم):هر گاه بندهای ازدواج كند، نیمی از دین را كامل كرده است و برای [حفظ] نیم دیگر، باید تقوای خدا را پیشه سازد.[7]امام علی(علیه السّلام):بهترین شفاعت آن است كه میان دو نفر برای امر ازدواج، میانجیگری كنی تا این امر به سامان برسد.[8]امام صادق(علیه السّلام):مرد زندار بخواند، بهتر است از مرد مجرّدي كه شب را به عبادت سپري كند و روز را به روزهدارى.[9]امام كاظم(علیه السّلام):سه گروه در روز قیامت كه سایهای جز عرش الهی نیست، در سایه آن قرار دارند: كسی كه زمینه تزویج مسلمانی را فراهم سازد، كسی كه به هنگام نیازمندی كسی به او خدمت كند و كسی كه اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد.[10]امام رضا(علیه السّلام):اگر در باره ازدواج آیه و حدیثی هم نبود، باز موضوع نیكی به خویشاوند خویش و مأنوس شدن با بیگانه كه خداوند دراین امر ازدواج قرار داده است، انگیزهای بود كه خردمند صاحبدل به ازدواج رغبت كند و عاقل درست اندیش به سوی آن بشتابد.[11]ازدواج در كلام مقام معظم رهبرىازدواگ، یكی از نعمتها و اسرار الهی و یكی از پدیدههای اجتناب ناپذیر زندگی بشر است كه خدای متعال آن را سنّت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا میكند. خداوند ازدواج را یك ارزش قرار داده و در حقیقت كسی كه ازدواج نمیكند، خود را از این ارزش محروم نموده است.[12]از نظر اسلام، تشكیل خانواده در حد یك فریضه است. عملی است كه مرد و زن باید آن را به عنوان یك كار الهی و یك وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در زمره واجبات ذكر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است كه انسان میفهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد؛ آن هم به عنوان یك حادثه ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. برای همین است كه این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص كرده و جدایی را مذمت نموده است.[13]خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمیآید، مخصوصاً آنهایی كه جوانند و بار اوّلشان است.مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترك و مزدوج خوشش میآید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها كه همه عمر را به تنهایی میگذراند، از دید اسلام یك چیز مطلوبی نیست. مثل يك موجود بيگانه است در مجموعه پيكره انسانى. اسلام این طور خواسته كه خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیكره جامعه باشد، نه فرد تنها.[14]روایت معروفی داریم كه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند: نكاح، سنّت من است. البته این سنّت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرمودهاند سنت من بر چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد كه اسلام بر این امر تأكید بیشتری ورزیده و این تأكید در ادیان الهی دیگر كمتر است. این تأكیدی كه اسلام بر ازدواج كرده، در مكاتب اجتماعی و فلسفههای رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا وجود ندارد. اسلام اصرار دارد كه پسرها و دخترها در همان سنینی كه برای ازدواج آمادهاند، ازدواج نمایند.[15]ازدواج، علاوه بر اینكه یك تقاضای طبیعی است، يك سنت ديني و اسلامي نیز هست. بنابراین، خیلی آسان است كه كسی از طریق این اقدام و عمل و نیاز او آن را ایجاب میكند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است.[16]در اسلام بر ازدواج تأكید ویژهای شده است و این تأكید، به خاطر اهمیت این مسئله است؛ چرا كه تشكیل خانواده، تأثیر عمیق در تربیت انسان، در رشد فضايل و در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفى، رفتاری و روحی دارد.[17]پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اصرار داشتند جوانها زود ازدواج كنند ـ چه دخترها چه پسرها ـ البته با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینكه دیگران بر ایشان تصمیم بگیرند. جوانها باید در سنین مناسب وقتی از دوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق ازدواج كنند. باید از همان وقتی كه دختر و پسر احساس نیاز به داشتن همسر كنند، ازدواج صورت گیرد؛ چرا كه بركتها و خیرهایی كه در امر ازدواج وجود دارد، در وقت خود و زودتر از اینكه زمان بگذرد و عمر تلف شود، برای انسان حاصل خواهد شد. علاوه بر این، جلو طغيانهاي غريزه جنسي نیز گرفته خواهد شد.[18]مسئله ازدواج و تشكیل خانواده در شرع مقدس، امر بسیار مهمی است و فواید بسیاری هم دارد، امام مهمترین فایده و هدف ازدواج، عبارت است از تشكیل خانواده. بايد توجه داشت كه انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلي يك تمدن و يك فرهنگ در يك جامعه و انتقالش به نسلهاي پي در پى. به بركت خانواده انجام میگیرد.اگر خانواده سالمی در یك جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهدشد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد كرد.[19]ازدواج برای زن و مرد، یك وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلّی و وسیله پیدا كردن یك غمخوار نزدیك برای انسان در طول زندگی است. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان كه نیازهای غریزی و جنسی میباشد، مسئله تولید نسل و داشتن فرزند هم، خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است.[20]پي نوشت ها:[1] افلاطون، ضیافت، ترجمه: محمود صناعى، تهران، انتشارات فرهنگ، 1381، چ 1، صص 115 و 119.[2]. همان، صص 119 و 121.[3] ابو علي فضل بن حسن طبرسى، تفسیر مجمع البیان، ترجمه آیات، تحقیق و نگارش: علي كرمى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، 1380، چ 1، ج 7، ص 296 (با اندكی تلخیص)[4]. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1380، چ 21، ج 14، ص 457.[5]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، بیروت، دارالحیاء التراث، 1403 ه. ق، چ 3، ج 103، ص 220.[6]. متفي هندى، كنز العمال، بیروت، مكتبة التراث الاسلامى، 1389 ه. ق، چ 1، ح 44441.[7]. همان، ح 44403.[8]. عبدالله بن جعفر حميري قمى، قرب الاسناد، قم، مؤسسة ال البیت، 1413 ه. ق، ص 20.[9]. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، بیروت، داراحياء التراث العربى، 1402 ه. ق، چ 5، ج 14، ص 27.[10]. همان، ج 14، ص 27.[11]. حسن بن فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، ترجمه: سيد ابراهيم مير باقرى، فراهانى، 1381، ج 1، ص 385.[12]. مطلع عشق (گزیدهای از رهنمودهای حضرت آیت الله خامنهای به زوجهای جوان)، گردآوردنده: محمد جواد علي اكبرى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1384، چ 5، صص 12 و 13.[13]. همان، ص 12.[14]. همان.[15]. همان.[16]. همان، ص 13.[17]. همان.[18]. همان، ص 14.[19]. همان، صص 18 و 26.[20]. همان، ص 14.منبع: گلبرگ شماره 109/خ
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]