واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ناله و شکايت نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی ترجمه : میترا خطیبی ساعت 10 صبح است. ميکي کلوچه مي خواهد. او به خوبي مي داند که دراين ساعت نمي تواند کلوچه بخورد. ولي نه حالا و نه در گذشته، هرگز کسي نتوانسته است، مانع او شود، و او را از درخواست اش منصرف کند.«مامان من کلوچه مي خواهم.» او ناله مي کند و با دست کوچک اش درز شلوارِ جين مادرش را چنگ مي زند.مادر جواب مي دهد:«ميکي مي داني که بين وعده ي غذا نمي تواني کلوچه بخوري.حالا بدو برو بازي کن.»امّا باز ميکي ادامه مي دهد:«مامان من يک دانه کلوچه مي خواهم.»«مي تواني وقت ناهار يکي بخوري.حالا برو پي کارت.»«مامان،من نمي توانم صبر کنم.من همين حالا کلوچه مي خواهم.»«خب،نمي تواني بخوري.»«امّا مامان.من همين حالا يکي مي خواهم م م م م.»و اين گونه کودکان ناله مي کنند و نق مي زنند.والديني که ناله ها و نق زدن هاي فرزندان خود را تحمّل مي کنند،عاقبت تسليم مي شوند و عقب نشيني مي کنند.سرانجام مادر به ميکي مي گويد: «ممکن است،دست از اين نق و ناله برداري و تمام اش کني؟ متنفرم از اين که اين طور ناله مي کني و نق مي زني.»جاي هيچ گونه تعجبّي نيست که ميکي مانند يک حرفه اي ناله مي کند-چون معلّم خوبي دارد.حقيقت اين که،والديني که خود،مدّت زمان طولاني را به خواهش و التماس از بچّه ها اختصاص مي دهند، در نهايت فرزنداني پرورش مي دهند که متخصّص خواهش و التماس اند.بارها اتفاق افتاده است،فقط براي آن که از دست اين موسيقي يک نواخت و خسته کننده ي ناله و نق خلاص شويم،تسليم مي شويم،و با اکراه کلوچه را با چنگال در بشقاب مي گذاريم و دو دستي تقديم کودک مي کنيم.پيامي که کودک از اين نحوه ي برخورد مي گيرد،اين است که ناله و نق کارساز است.راز مواجهه ي صحيح با مقوله ي رفتاري ناله ي کودکان،درست مانند برخورد با مسئله ي بي احترامي در کودکان است.کودکان بايد ياد بگيرند،تا زماني که لحن صداي خود را تغيير ندهند،هيچ نتيجه اي عايدشان نمي شود.برخي از معلّمان مدرسه،از روش چند گزينه اي براي مقابله و مواجهه با مقوله ي رفتاري ناله در کودکان استفاده مي کند.چندي پيش من(جيم)شنيدم،که معلّمي به شاگردان خود مي گويد:«فکر مي کنيد،من چه وقت حرف شما را بهتر مي فهمم،وقتي که ناله مي کنيد يا نمي کنيد؟خب حالا چرا نمي رويد سر جاي تان بنشينيد و به اين مسئله فکر کنيد؟هر وقت که تصميم خود را گرفتيد و گزينه ي خود را انتخاب کرديد،پيش من بياييد.»ما نيز مي توانيم همين گونه عمل نماييم.گفتن:«وقتي که لحن صدايت مانند من شد،آن وقت خوشحال مي شوم،با هم حرف بزنيم.»با ذکراين جمله،مشکل واقعي و اصلي خود را در مورد ناله ي کودک که همان لحن صدايش است،به او نشان مي دهيد.بعد از پايان آن التماس و خواهش طولاني و اعصاب خردکن،حالا نوبت آن است که آيا ميکي مي تواند يک کلوچه بخورد يا نه؟در اين باره بعداً بحث خواهد شد.امّا اگر بچّه ها مقاومت نکنند،ديگر هيچي نيستند.گاهي اوقات گفتن:«تا وقتي که ناله مي کني و نق مي زني،به حرف ات گوش نمي کنم.»آنها را تشويق به ادامه ي رفتارشان مي کند،زيرا ذکر اين جمله،آن تحريک هيجاني را که خواستارش بودند،براي شان فراهم مي سازد.با گفتن اين جمله،ما شايد واقعاً به ناله و نق آنها پاسخ مثبت مي دهيم.امّا چگونه؟اگر فکر مي کنيم در مورد مسئله ي ناله و نق بچّه ها، با خواهش و التماس نتيجه اي عايدمان نمي شود،و يا اگر با آنها وارد بحث و مشاجره اي طولاني مي شويم،مي توانيم تغيير موضع و روش بدهيم،و با ناديده گرفتن ناله و نق آنها،در اين مرافعه و دعواي پيش آمده،پيروز ميدان باشيم.اين بهترين شيوه ي برخورد با اين مشکل رفتاري است.امّا قبل از به کارگيري آن را براي کودک شرح دهيد.او را زماني که از نظر هيجاني و احساسي آرام است، در کنار خود بنشانيد و سپس به او بگوييد:«ميکي، من و پدرت گاهي اوقات با تو طوري برخورد مي کنيم،مثل اين که صدايت را نمي شنويم،امّا تو خوب مي داني که ما صداي تو را مي شنويم.اين برخورد ما صرفاً به اين علّت است که مي خواهيم به تو نشان دهيم،تازماني که درست حرف نزني،ما هم صدايت را نمي شنويم، و به همين دليل است که به هيچ وجه نمي خواهيم جواب سؤال ات را بدهيم.امّا اگر بتواني خوب صحبت کني،درست با همان لحني که ما حرف مي زنيم،مطمئن باش،بعد از اين حتماً جواب ات را مي دهيم و به حرف ات گوش مي کنيم.»سرانجام،کودکان خواهند فهميد که ما تنها زماني به حرف آنها گوش مي دهيم و توجّه مي کنيم که مؤدبانه صحبت کنند.منبع:کتاب تربيت با عشق و منطق/س
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]