تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833154233
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: «زلزله در اركان اتحاديه اروپا»زلزله در اركان اتحاديه اروپا سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:بسم الله الرحمن الرحيمبحرانهاي پي در پي و نفس گير، آينده تاريكي را در برابر اتحاديه اروپا ترسيم و نگرانيهاي فراواني را براي برنامهريزان و افكار عمومي فراهم كرده است.آنچه تا اين اواخر به عنوان بزرگترين نقطه قوت اتحاديه اروپا شناخته ميشد و ساير كشورهاي اروپايي را براي پيوستن به اين اتحاديه وسوسه كرد، اكنون جاذبههاي هميشگي خود را از دست داده است.الگوهاي رفاه اجتماعي و برقراري سياستهاي عام المنفعه در پرتو بحرانهاي مالي - اقتصادي در كشورهاي اروپايي به تدريج رنگ باخته و مشخصاً به علت بالا رفتن ميزان قرضههاي ملي، شرايطي به وجود آمده است كه دولت ها ناچار به در پيش گرفتن رياضت اقتصادي و اجراي سياستهاي سخت گيرانه بمنظور صرفه جويي در هزينههاي عمومي و كاستن از بار خدمات رفاهي شدهاند كه آثار و تبعات فوري آن در سطح زندگي جامعه بويژه اقشار آسيب پذير، به شدت محسوس و ملموس بوده است.اعتراضات خياباني بويژه در يونان و حتي فرانسه و ايتاليا نشانگر حساسيت و بلكه وخامت اوضاع كنوني اروپا است كه آنرا تا سرحد «شكنندگي» به پيش برده است.در اين زمينه تصميمات كشورهاي اروپايي در قبال مسائل مشترك، عموماً يكسان نبوده و همين امر به تضاد و تقابل بيشتر و جبهه بنديهاي جديد درون ساختار اتحاديه منجر شده است.از ميان 27 كشور عضو اتحاديه اروپا، تاكنون فقط 16 كشور به «حوزه يورو» پيوستهاند و علائم نگراني درون و بيرون «حوزه يورو» نسبت به ثبات در تصميم گيريها و موفقيت آميز بودن سياستهاي جبراني و ترميمي بيشتر شده و به ابراز ترديد آشكاري منجر گرديده كه به نوبه خود شهامت دراتخاذ سياست هاي جديد و مشترك، جاي خود را به نوعي محافظه كاري و پنهانكاري باهدف «فاصله گرفتن از تصميمات مشترك» و تلاش جداگانه براي نجات انفرادي اقتصادي هر كشور داده است.آنچه در اين ميان اهميت بيشتري دارد ، «مولفههاي اثرگذار بيروني» براي تشديد بحران، دامن زدن به مسائل گذشته و احياي فضاي تنش و ترديد درون ساختار اتحاديه اروپا است كه مشخصاً از جانب آمريكا و انگليس و اخيراً فرانسه، نوعي بدبيني و عدم اعتماد نسبت به آلمان اعمال ميشود كه به تدريج با وضوح بيشتري قابل رديابي است.در واقع نوعي قرينه سازي نزد افكار عمومي اروپا درحال تكوين است كه نشان دهد «قدرت گرفتن مجدد آلمان» ، نه تنها يك امتياز براي اتحاديه اروپا به حساب نميآيد بلكه يك خطر بالقوه براي تكرار حوادث گذشته در مقياس جديد است كه نوعي سلطه سياسي - اقتصادي براي آلمان را در مقياس اروپا به وجود ميآورد و بويژه كشورهاي ضعيفتر را درون ساختار «اروپاي بدون مرز» ، به شدت آسيب پذير ميسازد.دقيقاً براي تأمين اهداف سياسي - تبليغاتي همين طرز تلقي از روند تحولات اروپايي است كه زنگ خطر را درون اتحاديه اروپا و بويژه درون «حوزه يورو» به صدا درآورده است كه در پرتو آن، زمينههاي تضعيف و حتي فروپاشي حوزه يورو را فراهم سازد و در صورت امكان، پايان «پول واحد اروپائي» را اعلام نمايد و يا زمينههاي تحقق آنرا نزديكتر سازد.تصادفي نيست كه اين روزها در لابلاي تحليلهاي سياسي، اقتصادي و حتي اجتماعي اروپايي، شاهد قوت گرفتن «نشانههاي واگرائي نسبت به آلمان» هستيم بطوري كه مشخصاً تصريح ميكنند ايجاد «يورو» ، يك سياست تحميلي از سوي آلمان ها بوده و مهمتر آنكه «پول واحد اروپايي» ، يك پديده سياسي و نه اقتصادي محسوب ميشود كه هدف آن زمينهسازي براي اقتدار بيشتر آلمان و فراهم كردن زمينههاي نفوذ سياسي - اقتصادي آلمان بوده و هست.آنچه در اين ميان اهميت دارد، جوسازي رسانهاي براي ايجاد ذهنيت منفي نسبت به همبستگي سياسي - اقتصادي اروپا و متزلزل كردن اركان اتحاديه اروپا از ديدگاهي به شدت انتقادي و قوياً شك برانگيز است كه لبه تيز حملات را دقيقاً متوجه آلمان ميكند.اما چرا آلمان؟ علت آنست كه آلمان ها نيروي محركه اصلي اتحاديه اروپا و موتور اصلي اقتصادي در «حوزه يورو» هستند و فقط با كمك ساير كشورهاي اروپايي است كه ميتوانند به نقش آفريني درون اتحاديه و بويژه در قلمرو يورو ادامه دهند.آلمانها اصرار فراواني دارند كه بايستي وزن سياسي اروپا و نقش مورد انتظار از اروپا به شدت افزايش يابد و مشخصاً در مقابل سياست هاي واشنگتن درون ساختار «ناتو» ، جبهه گيري و مقاومت نشان دادهاند و حتي ديگران را نيز به ديدگاهها و مواضع خود علاقمند ساختهاند.اين آلمان و 5 كشور ديگر عضو ناتو بودند كه خواستار خروج سلاح هاي اتمي آمريكا از خاك اروپا شدند و برلين در برابر طرح هاي واشنگتن در مورد افغانستان مخالفتهاي جدي و موثري داشته و دارد.علاوه بر اين، روند تحولات دهههاي اخير به خوبي نشان داده كه قدرت روزافزون يورو به تضعيف هميشگي «دلار» منجر شده و دلار آمريكا را از موقعيت «ارز مسلط» در مقياس جهاني شايد براي هميشه خارج ساخته است.از اين ديدگاه، آنچه در صحنه رسانهاي و حتي در مقياس سياسي اروپا عليه آلمان شاهديم، در چارچوب «پاتك سنگين واشنگتن» عليه آلمان قابل پيگيري و اثبات است و تمامي ويژگي هاي يك سياست خصمانه و تهاجمي عليه برلين را با خود به همراه دارد.اگر از همين زاويه به سير تحولات اخير بحران اروپا بنگريم، بهتر قابل درك خواهد بود كه بيشترين بهرههاي اين روند پرشتاب، نصيب آمريكا شده و ميشود كه در آن واحد ، اركان اتحاديه اروپا و بنيان همبستگي در «حوزه يورو» را با زلزلهاي عظيم و پرتوان مواجه ساخته و «ابتكار عمل» را براي نخستين بار از آلمان ها گرفته است.واشنگتن در جريان بحران عظيم اقتصادي خود، با در پيش گرفتن سياست هاي تاخيري و عدم اعلام بموقع بحران اقتصادي آمريكا، در واقع فرصت طلبي كرد و تا آنجا كه توانست، بحران اقتصادي خود را به اروپا و ساير متحدان صادر نمود و از رمق اقتصادي ملي آنها سوءاستفاده نمود.ناگفته پيداست كه قدم اول براي مقابله با اين روند رو به رشد، آگاهي و شناخت نسبت به منبع، منشاء و اهداف اين بحران است كه بنظر ميرسد اروپا هنوز هم در مورد آن ترديد دارد.كيهان: «بن بست ديپلماسي!»بن بست ديپلماسي ! يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي خوانيد:طي چند روز اخير رسانه هاي غربي اخباري را درباره آمريكا منتشر و بازتاب دادند كه گويي به يكباره سياست هاي باج خواهانه و چپاولگرانه واشنگتن به يك ديپلماسي معطوف به اخلاق و انسانيت چرخش استراتژيك و اساسي داشته است!سه، چهار روز پيش بود كه كمك مالي آمريكا به پاكستان در صدر اخبار رسانه هاي غربي قرار گرفت و با آب و تاب فراوان به اين مسئله پرداخته شد كه در جريان سفر هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا به پاكستان، واشنگتن 500 ميليون دلار به اسلام آباد كمك مالي كرده است.در جزييات اين خبر، خبرگزاري آلمان اين كمك مالي را بخشي از بسته 7.5 ميليارد دلاري دانست كه سال گذشته توسط كنگره آمريكا به تصويب رسيد.مقامات آمريكايي هم هدف از اين كمك مالي را «مبارزه با تروريسم» ادعا كردند! از سوي ديگر؛ دو روز قبل نيز خبري در حمايت آمريكا از افغانستان منتشر شد.شبكه خبري بي بي سي با اعلام اين خبر كه واشنگتن بدهي دولت هاي پيشين افغانستان به آمريكا را بخشيده است نوشت كه كابل از پرداخت 108ميليون دلار به واشنگتن معاف گرديده است.«كارل آيكنبري» سفير آمريكا در كابل هم هدف از اين به اصطلاح بخشش مالي واشنگتن به كابل را در راستاي حمايت از افغانستان براي مبارزه با فقر ارزيابي و توصيف كرد!اگر چه ارقام 500 و 108ميليون دلار در مقايسه با هزينه هاي هنگفت آمريكا در خاورميانه، رقم درخور توجهي نيست ولي پرسش آن است كه چرا اين به اصطلاح ولخرجي را كابوهاي وحشي آمريكايي با اهدافي نظير مبارزه با تروريسم و يا مبارزه با فقر توجيه كرده اند! البته اين تعجب و شگفتي به اين خاطر نيست كه آمريكايي ها براي اغراض جاه طلبانه و نيات شوم و افزون طلبانه خود به گفتمان هايي نظير مبارزه با تروريسم يا مبارزه با فقر متوسل شده اند چون اين همواره مشي و مرام آمريكايي ها بخصوص طي سال هاي اخير بوده است.از باب نمونه و تنها نمونه ، مي توان به ريشه و عقبه گفتمان مبارزه با تروريسم آمريكايي ها اشاره كرد. همگان به ياد دارند كه آمريكايي ها پس از حادثه 11 سپتامبر 2001- 20شهريور 1380- جنگ با افغانستان را به بهانه نابودي تروريست ها يعني طالبان و القاعده كليد زدند و امروز پس از 9 سال اشغالگري در اين كشور هيچ اتفاقي رخ نداده است و كماكان روند فعاليت هاي تروريستي ادامه دارد.بنابراين تعجب و شگفتي به اين علت است كه چرا در شرايط و اوضاع و احوالي كه افكار عمومي دنيا به سياست هاي مغرضانه و چپاولگرانه واشنگتن پي برده است مقامات آمريكايي با ژست ديپلماسي بار ديگر سخن از مبارزه با تروريسم به ميان آورده اند؟!براي درك اين نكته كه چرا واشنگتن بار ديگر در شرايط كنوني جامه دلسوزي و كمك بر تن ديپلماسي پرمكر و فريب خود كرده است بايد نيم نگاهي به شرايط سياسي آمريكا در داخل اين كشور و در منطقه داشت.1- علي رغم آنكه 18 ماه از زمامداري باراك اوباما بر آمريكا مي گذرد كماكان او و دولتش نتوانسته اند به وعده هاي خود در بهبود اوضاع اين كشور در حوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، دفاعي و... جامه عمل بپوشانند. تيم دموكرات ها با شعار «تغيير» روي كار آمدند و با طرح «ديپلماسي هوشمند» - تركيبي از قدرت سخت و نرم- مدعي بودند افتضاحات به بار آمده دولت بوش را در صحنه اقتصادي، سياسي و ديپلماسي جبران خواهند كرد.اما امروز پس از گذشت 18 ماه از روي كار آمدن اوباما، تحليلگران و رسانه ها به صراحت بر اين مسئله تأكيد دارند كه ترديد درباره اقدامات اصلاحي اوباما افزايش يافته و موج دلسردي افكار عمومي از دولت وي ادامه دارد.از ميان حجم انبوه و تعداد كثير نوشته ها و گفته هاي ناظران و تحليلگران سياسي و تحليل هاي پرشمار رسانه هاي غربي مي توان به مطلب تحليلي روزنامه آلماني «تاگس اشپيگل» اشاره كرد كه سه روز پيش با تاكيد بر ناكارآمدي دولت اوباما نوشت؛ «اصلاح بخش هاي اقتصادي در اين كشور هيچ تغييري ايجاد نكرده است؛ بدهي هاي روزافزون دولتي نيز ترس از آينده را در بين مردم ايجاد كرده است، بحران لكه نفتي در خليج مكزيك و اينكهآمريكا سه ماه و نيم پس از وقوع اين حادثه با تمام امكانات خود هنوز نتوانسته است آن را مهار كند فشار بيشتري بر حكومت اوباما وارد مي كند.» جالب است كه در همين راستا به آخرين نظرسنجي درباره باراك اوباما اشاره اي داشته باشيم.اين نظرسنجي كه از سوي يك دانشگاه آمريكايي انجام شده نشان مي دهد كه روند نزولي حمايت هاي افكار عمومي از رئيس جمهور آمريكا به كمتر از نصف يعني 44 درصد كاهش يافته است.«راديو سواي آمريكا» در گزارش خود علت اين كاهش محبوبيت دولت اوباما را وضعيت اقتصادي مردم آمريكا، سياست خارجي ناموفق اوباما بخصوص در افغانستان، بحران لكه نفتي در خليج مكزيك و مهاجرت غيرقانوني برشمرده است بنابراين امروز به گواهي و شهادت آنچه كه رسانه ها و تحليلگران غربي و آمريكايي اعتراف دارند هر روز به لشگر دهها ميليوني ناراضيان در آمريكا افزوده مي شود و همين باعث شده تا فشار افكار عمومي در تصميم گيري هاي مقامات آمريكايي در صحنه منطقه اي و بين المللي نيز تاثير بگذارد.2- آمريكايي ها در سطح منطقه اي افقي چون «خاورميانه جديد» را براي خود نشانه رفته بودند. از همين رهگذر در دهه اخير در پوشش مبارزه با تروريسم در سال 2001 جنگ با افغانستان را به راه انداختند، به بهانه كشف تسليحات كشتار جمعي در سال 2003 به عراق حمله ور شدند، به پشتيباني و حمايت لجستيكي تروريست ها در پاكستان روي آوردند و در قضيه فلسطين همواره از جنايت هاي ددمنشانه و سبعانه صهيونيست ها حمايت كردند.طرح صلح اوباما نيز در تمامي ماه هاي گذشته نشان داد كه هرچند در ظاهر بر مقوله تشكيل دولت مستقل فلسطيني در اراضي 1967 پافشاري مي شود اما لايه و محور اصلي اين طرح چيزي جز وجه المصالحه قرار دادن حقوق حقه فلسطيني ها در برابر زياده خواهي ها و غارتگري هاي صهيونيست ها نيست.اما آنچه آمريكايي ها را در تمام اهداف ياد شده فوق ناكام گذاشته و اجازه نداده است واشنگتن به همراه تل آويو در اجرايي و عملياتي كردن خاورميانه جديد با مختصات كاملا آمريكايي و صهيونيستي به موفقيتي نائل شود برخورد با سدي پولادين و مستحكم به نام اقتدار و نفوذ «جمهوري اسلامي ايران» است كه همواره مانعي براي دست اندازي هاي كاخ سفيد بوده است.توانمندي و اقتدار ايران اسلامي در ناكام گذاشتن آمريكايي ها در رسيدن به اهداف منطقه اي شان و عدم توفيق آنها در شكل گيري خاورميانه اي با مختصات آمريكايي و صهيونيستي نه شعار است و نه بيانيه اي كه يك نهاد يا حزب داخل جمهوري اسلامي صادر كرده باشد؛ واقعيتي است كه تحليلگران مستقل غربي بر آن تاكيد مي ورزند.همين چند روز پيش بود كه «پاسكال بونيفاس» تحليلگر برجسته فرانسوي كه خالق بيش از 40 كتاب در زمينه مسائل راهبردي و سياست خارجي است در گفت وگو با مركز مطالعات الجزيره بيان داشت كه هنوز به تحليل خود در اينكه قدرت و هوش ايراني ها سبب شد كه آنها تنها پيروز جنگ آمريكا در عراق باشند پايبند هستم و تاكيد مي كند: «جهاني كه در آن آمريكايي ها و غربي ها سلطه داشتند رو به پايان است». پيش تر نيز رابرت بائر مامور شناخته شده سازمان اطلاعات مركزي آمريكا - CIA - تاكيد كرده بود: «اين تنها ايران است كه قادر به پايان دادن برتري غربي ها در خاورميانه است.»و بالاخره از ميان انواع تحليل ها بايد به مقاله تحليلي الحيات اشاره كرد كه در آستانه شكل گيري دولت اوباما نوشته بود: «خاورميانه جديد آنگونه كه ايران مي خواهد شكل گرفته است، باراك اوباما، هيلاري كلينتون و جرج ميچل به چشمان خود خواهند ديد كه خاورميانه جديدي شكل گرفته اما به دست آنها شكل نگرفته است.»3- آمريكايي ها در شرايط سختي به سر مي برند، چالش ها و مشكلات سياست داخلي و فشار روزافزون افكارعمومي از يكسو و ناكامي هاي پي در پي آنها در سطح منطقه اي و ناتواني در تشكيل خاورميانه جديد با مختصات مدنظرشان، همگي باعث شده است تا مقامات دولت اوباما با تاكتيك هاي مقطعي اين اميد را داشته باشند كه تا حدودي شرايط را به نفع خودشان رقم بزنند.تصميماتي چون كمك مالي آمريكا به افغانستان يا پاكستان و راه اندازي پروپاگانداي رسانه اي در اين زمينه، بيانگر آن است كه دولت اوباما به حمايت افكارعمومي كشور خود و دنيا نياز دارد تا به زعم خود آب رفته را به جوي بازگرداند.گويا آمريكايي ها به اين نكته پي برده اند كه در سطح منطقه اي و حتي بين المللي نه تنها وجهه كدخدامنشانه خود را از دست داده اند بلكه بي اعتمادي افكارعمومي جهان و دولت ها و ملت هاي مستقل و آزاديخواه به سياست هاي زورگويانه، زياده خواهانه و باج خواهانه آنها به اوج خود رسيده است و از همين رهگذر به اصطلاح به خود آمده اند تا «ديپلماسي عمومي» را احيا و بازسازي نمايند.از همين روي، اخيراً موسسه بروكينگز در گزارشي كه گفته مي شود نتيجه همفكري بيش از 300 تن از نخبگان سياسي آمريكاست به موضوع ديپلماسي عمومي آمريكا پرداخته و توصيه هايي به دولت اوباما ارايه داده است.اما به نظر مي رسد آنچه كه آمريكايي ها نمي خواهند بفهمند- يا نمي فهمند كه بخواهند- اين است كه كماكان قائل به تغيير و چرخش استراتژي خودشان نيستند و اصرار دارند با ترفندها و تاكتيك هاي مختلف به استراتژي خودشان كه همانا چپاولگري و دست اندازي به منابع و ثروت هاي مناطق مختلف دنيا است ادامه دهند كه البته در منطقه خاورميانه به علت مواجه شدن با ايران اسلامي و شكل گيري بيداري اسلامي و جريان مقاومت ناكام مانده اند بنابراين تاكتيك هاي جديد آمريكا حتي رگه اي از «تغيير» را نيز دربر ندارد و تنها از سر استيصال و ناچاري است تا شايد فشار افكارعمومي در داخل و خارج را كاهش دهند.آنچه بيش از همه آمريكايي ها را آزار مي دهد توانمندي و عمق استراتژيك ايران اسلامي است كه پيشروي آنها را در منطقه متوقف كرده است.آمريكايي ها با استيصال در عرصه مقابله با جمهوري اسلامي ايران، اكنون به خيال خود، مهار جمهوري اسلامي را در داخل از طريق فتنه سال گذشته و در خارج از كانال تحريم كليد زده اند.در به فرجام رساندن فتنه ناكام ماندند و ايران اسلامي به سلامت و با قوت از آن عبور كرد. داستان تحريم هم نيازي به دليل ندارد تا اثبات شود كه تحريم ها ناكارآمد و بي اثر بوده اند؛ آنچه مي ماند بن بست پيش رو آمريكايي ها در مواجهه با ايران در عرصه كارزار منطقه اي است.مردمسالاري: «دولت و مصوبات مجلس»دولت و مصوبات مجلس عنوان سرمقاله روزنامه مردمسالاري به قلم سيد عليرضا کريمي است كه در آن مي خوانيد:چندي پيش به دليل عدم ارسال مصوبات قوه مجريه به قوه مقننه، دولت و مجلس اصولگرا وارد مناقشه تازهاي شدند.سرپيچي آشکار دولت از اصل 138 قانون اساسي در حالي به مدت نا معلوم صورت گرفت که رسانه هاي حامي يا بهتر بگويم شيفته دولت تلاش داشتند که دولت را از اين اقدام غير قانوني تبرئه کنند.موضوع از آن جا آشکار شد که دو تن از نمايندگان در جلسه علني مجلس طي تذکري شفاهي نسبت به در تعارض بودن بر خي مصوبات دولت با مصوبات مجلس تذکر دادند و خواستار پاسخگويي هيئت رئيسه در اين خصوص شده بودند اما سردمداران مجلس در پاسخ به اين اخطار ها افشا کردند که نزديک به دو ماه است که مصوبات دولت تقديم هيئت ريسه نمي شود و به مجلس نمي آيد. پس از اين تذکرات معاون پارلماني نهاد رياست جمهوري اين قصور دولت را در اظهاراتي گنگ و پر ابهام به خاطر يک مشکل «دو ماهه» دانست و قول بر طرف شدن آن را داد اما وعده آقاي معاون اجرا نشد تا جايي که حتي برخي چهره هاي حامي دولت در مجلس مجبور شدند در برابر بي قانوني آشکار دولت واکنش نشان داده و علي رغم ميل باطني خود آن را نادرست بدانند.هر چند که در ميان اين اعتراضات حتي احتمال طرح سوال از احمدي نژاد مطرح شد اما نبايد با توجه به تجارب مجالس اصولگرا آن را جدي گرفت! کما اين که در برخي موضوعات مهم تر اصولگرايان اهالي بهارستان مماشات و کوتاه آمدن در برابر دولت احمدي نژاد را به پافشاري بر قانون و حق مسلم خود ترجيح دادند.پس از اين اعتراضات ميرتاج الديني نماينده حامي دولت ديروز در مجلس و معاون پارلماني دولت در اين روزها مدعي شد که مصوبات دولت به مانند روال گذشته به مجلس مي رود. اين در شرايطي بود که همزمان با اين اظهارات شهاب الدين صدر نائب رئيس مجلس ضمن تکذيب اظهارات آقاي معاون بيان داشت که همچنان مصوبات دولت به مجلس نمي آيد.در اين مناقشه ميان دولت و مجلس در حالي که رسانه هاي مستقل و منصف حق را به خانه ملت دادند اما برخي رسانه ها که پيش از اين عملکردشان مقابل نهاد مردمي مجلس منفي بوده و در پرونده شان پشتيباني از تجمع غير قانوني مقابل مجلس و هتک حرمت به نمايندگان ثبت شده وانمود کردند که دولت در اين مناقشه عمل خلاف قانون انجام نداده است.برخي از آنان مجبور شدند در اين خصوص چنان با شيفتگي عمل کردند که با گاف هاي عجيب و غريبي به تبرئه دولت و سيا ه نمايي عليه مجلس بپردازند. يکي ازاين رسانه ها چندي پيش در گزارشي نسبتا مفصل با توجه به اين خبر که هيات رئيسه مجلس نتايج بررسي و تطبيق مجلس درباره دو مصوبه و آيين نامه اجرايي دولت پرداخته است ، نتيجه گيري کرده بود بنابراين ادعاها در مورد بي قانوني دولت در اين مورد نادرست بوده و قوهمجريه به وظايف خودش عمل کرده و اصل 138 قانون اساسي اجرا شده است اما بايستي گفت ادعاي اين رسانه بيشتر شبيه آرزو بوده است زيرا گويا برخي شيفتگي ها باعث شده رسا نه هاي اين چنيني از برخي خبر ها و اظهارنظرهاي مهم و تاثيرگذار براي ارائه تحليل ها و گزارش ها مطابق به ميل خود صرف نظر کنند.در واقع بايستي به برخي دوستان يادآوري کرد که همزمان با اين مناقشه برخي نمايندگان اعلام کردند که مجلس در اقدامي کم سابقه يا شايد هم بي سابقه خودش به سايت دولت و يا روزنامه رسمي کشور مراجعه و از اين طريق مصوبات دولت را پيگيري مي کرده است.به عبارت ديگر آن مصوباتي که رسانه هاي شيقته دولت خبر از تطبيق آن در هيات ريسه مجلس مي دهند رجوع به آ نها از طريق سايت و روزنامه دولت بوده و نه اجراي اصل 138 قانون اساسي از سوي دولت.بي شک طرفدار و حامي «همراه با عقلانيت» دولت بودن محل ترديد نيست بلکه شيفتگي ها و چشم بستن بر انحرافات به بهانه منافع جناجي ، خطي و حفظ قدرت خطايي بزرگ و نا بخشودني از سوي مردم حماسه ساز مي باشد. رسالت: «پارلمان در معادلات قدرت دنيا»پارلمان در معادلات قدرت دنيا عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پيشه رئيس شوراي اجرايي بين المجالس مجلس شوراي اسلامي است كه در آن مي خوانيد:ابتکار اتحاديه بين المجالس در گردهم آوردن روساي مجالس دنيا حول موضوع «نقش پارلمان ها در دنياي بحراني امروز» منجر به حضور کم سابقه عالي ترين مقامات قانونگذاري کشورهاي دنيا در چند سال اخير شد. اين اجلاس در محل سازمان ملل متحد در ژنو برگزار شد و وجه مشخصه آن جستجوي همکاري هاي بيشتر ميان اتحاديه پارلمان هاي دنيا و سازمان ملل متحد بود.هرچند که هنوز اين سئوال به طور جدي مطرح است که آيا پارلمان ها مي توانند از نقشي تاثيرگذار در سياست خارجي کشور خود و به تبع آن در معادلات سياست و قدرت دنيا برخوردار باشند؟هيئت ايراني که به رياست آقاي لاريجاني در اجلاس ژنو شرکت کرده بود، چند موضوع ذيل را به عنوان هدف اصلي شرکت در اجلاس سوم سران در دستور کار قرار داد:1- سخنراني رئيس مجلس ايران در روز افتتاحيه و بيان مواضع نسبت به مسائل بين المللي، منطقه اي، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و قطعنامه پاياني2- مذاکرات در حاشيه اجلاس با ديگر هيئت هاي پارلماني3- ملاقات با بان کي مون دبير کل سازمان ملل متحد4- حضور فعال در مباحث مربوط به تغيير و اصلاح ساختار اساسنامه بين المجالس با توجه به حساسيت هاي موجود مبني بر امکان منفعل ساختن اين اتحاديه در قبال تصميمات فرا اتحاديه اي.خوشبختانه با توجه به پيگيري هاي مشترک مجلس و نمايندگي جمهوري اسلامي در ژنو، ايران در نوبت ششم سخنراني در ميان حدود130 داوطلب از سران و نواب رئيس مجالس دنيا قرار گرفت و آقاي لاريجاني در سخنراني روز افتتاحيه خود ابتکاري را مطرح کرد که طبق آن پارلمان هاي دنيا بتوانند در ساختاري فراتر از معادلات قدرت سازمان ملل متحد و با همراهي دولت ها و سازمان نقش نظارتي را بر عهده داشته باشد.البته تجربه مجمع عمومي سازمان ملل متحد نشان مي دهد که قدرت هاي عضو دائم شوراي امنيت بويژه ايالات متحده از افزايش نقش بازيگران خارج از حيطه «حق وتو» جلوگيري مي کند چون به هر حال مديريت تحولات دنيا براي آ نها در ميان چهار قدرت ديگر داراي حق وتو، راحت تر از چانه زني با همه کشورهاي صاحب پارلمان دنيا است. بويژه آنکه نمايندگان مجلس با پرهيز از مصلحت گرايي و برخوردهاي چارچوب گونه پروتکلي مواضع صريح تري نسبت به مسائل دنيا خواهند داشت. موضوعي که در اجلاس ژنو نيز در سخنراني اغلب روساي مجالس دنيا مشهود بود. در کل پارلمان هاي دنيا به نقش منفي دولت ها در بحران هاي امروز دنيا نگاهي انتقادي داشتند.مذاکره با ديگر هيئت هاي پارلماني از جمله دستور کارهاي اصلي هيئت ايراني بود. تقريبا هر نيم ساعت يک ملاقات تنظيم شده بود و از اين نظر هيئت ايراني پر مشغله ترين هيئت بود.نگاه انتقادي به معادلات قدرت امروز دنيا، اثر معکوس ميليتاريسم غربي- آمريکايي در خاورميانه، دفاع از مواضع سياست خارجي و تقويت روابط پارلماني محورهاي اصلي مذاکرات بود.اما فضاي کلي اجلاس و حاشيه هاي آن نشان مي داد که اغلب کشورهاي اروپايي و حتي دو عضو غير غربي شوراي امنيت يعني چين و روسيه نگاه مثبتي به روابط با ايران ندارند و در اين بين همسويي دو قدرت شرقي با کشورهاي غربي حتي در يک نشست پارلماني قابل تامل بود.به عنوان يکي از اعضاي هيئت پارلماني جمهوري اسلامي معتقدم که تغييراتي در ترکيب بندي تازه ميان قدرت هاي غرب و شرق دنيا شکل گرفته که نيازمند تحليل واقع بينانه تر است.در طرف ديگر موضع نمايندگان مجالس کشورهاي اسلامي را واقع بينانه تر از مواضع دولتمردان اين کشورها ديديم. براساس تجربه پارلمانتاريسم در دنياي عرب، به ميزان افزايش قدرت و نفوذ نمايندگان واقعي کشورهاي فوق در سياست حکومت آنها راهبردهاي منطقه گرا و اسلام گرا تقويت شده و همسويي اين نمايندگان با همکاران ايراني خود بيشتر خواهد شد البته در چند سال اخير ابتکارات مشترک مجالس اسلامي جهت پيگيري مشکلات مناطقي از دنياي اسلام همچون فلسطين تنها به واسطه نقش محدود پارلمان ها در سياست و حکومت کشورهاي اسلامي ناکام مانده است.از جمله نقاط قابل تامل برنامه هيئت ايراني ديدار با دبيرکل سازمان ملل متحد بود. بان کي مون در ميان ده ها هيئت درخواست کننده فقط با چند هيئت از جمله هيئت پارلماني جمهوري اسلامي ديدار کرد و يک ساعت پس از سخنراني افتتاحيه خود عازم افغانستان شد.به نظر مي رسيد او حامل پيامي براي نه فقط پارلمان ايران بلکه مجموعه مسئولان جمهوري اسلامي بود مبني بر اينکه راهکاري عملياتي براي پايان دادن به مناقشه هسته اي طراحي شود. راهکاري که در آن هم حقوق هسته اي ايران تامين شود و هم به گفته ايشان دغدغه ايران برطرف شود.موضوعي که مورد تائيد طرف ايراني نيز قرار گرفت اما تاکيد شد که آمريکايي ها وهمراهان آنها اصولا به دنبال حل مشکل نيستند.اگر در آينده نزديک دبير کل در قالب يک برنامه کاري به تهران بيايد مشخص خواهد شد که اين تک ملاقات ايشان با هيئت ايراني بخشي از يک ابتکار تازه جهت جلوگيري از تشديد بيشتر اختلاف در موضوع هسته اي جمهوري اسلامي ايران است.البته آقاي لاريجاني در اين ملاقات بخش عمده صحبت هاي خود را به وخيم تر شدن اوضاع افغانستان ، بلاتکليفي ساختار سياسي عراق و محاصره غزه اختصاص داد تا به عالي ترين ديپلمات دنياي امروز بقبولاند که هنوز زخم هاي سرباز شده توسط آمريکايي ها از اضطرار بيشتري نسبت به مسائلي همچون موضوع هسته اي ايران برخوردارند و اگر در مقاطع خاص هر بحران به نقش پايمردي جمهوري اسلامي براي حل بحران ها توجه مي شد اکنون شرايط به گونه اي ديگر رقم مي خورد.دراين بين برنامه محتوايي اجلاس ، بحث اصلاح ساختار «آ ي بي يو» (اتحاديه بين المجالس دنيا) بود. اين اتحاديه به دنبال تقويت نقش عملياتي خود در معاملات قدرت و سياست دنيا است و دغدغه هاي جدي نيز نسبت به ميزان اختيار و اقتدار پارلمان ها و نمايندگان مجالس در کشورها وجود دارد.کميته اي از اعضا که مسئول بررسي راهکارهاي رسيدن به اين هدف بودند يک پيش نويس جديد را آماده کرده بودند که طبق آن اتحاديه تبديل به سازمان مي شود و با اين تغيير مي تواند به سمت تصميم گيري هاي لازم الاجرا براي اعضا حرکت نمايد و با سازمان هاي همتا در عرصه بين المللي روابط بهتري را شکل دهد.ايران به همراه کشورهاي عربي و اغلب کشورهاي اروپايي با اين ملاحظه که اصلاح فوق ممکن است منجر به تضعيف نقش پارلمان ها و افزايش مداخلات خارج از حيطه نمايندگي شود با آن مخالفت کردند ولي واقعيت اين است که نمايندگان مجالس دنيا در شرايط بحراني دنيا به دنبال ايفاي نقش بيشتر هستند.سال هاست که دولت ها به نام ملت با راهبردهاي «قدرت محور» دنيا را در جنگ، ناعدالتي و فقر نگه داشته اند و در حفاظ آهنين پروتکل هاي دولتي، نمايندگان ملت ها نيز نمي توانند در مورد اساسي ترين مسائل انساني دنيا ايفاي نقش نمايند و چه بسيار از تباني هاي امروز منطقه ما، حاصل بي اطلاعي مردم و نمايندگان آنها از معادلات قدرتي است که پارلمان ها نقشي در آن ندارند.مباحث مربوط به اصلاح اساسنامه به اجلاس پاييز آينده موکول شد و در واقع اگر هدف، افزايش نقش نمايندگان مجلس و پارلمان هاي دنيا باشد، ايران به موافقان اصلاح ساختار مي پيوندد.تهران امروز: «مگر پول مترو چقدر ميشود؟»مگر پول مترو چقدر ميشود؟ عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سيدجواد سادات رضوي است كه در آن مي خوانيد:بدون شك يكي از اتفاقات نادري كه در كشور رخ داده، حواشي عجيب اختصاص دو ميليارد دلار از حساب ذخيره ارزي براي توسعه مترو تهران است. براساس مصوبه مجلس شوراي اسلامي كه اكنون قانون رسمي كشور شده، دولت موظف است از محل حساب ذخيره ارزي دو ميليارد دلار به توسعه شبكه مترو تهران و حومه اختصاص دهد اما دولت تن به اين كار نميدهد و استدلال ميكند كه نميتواند چنين پولي را بدهد زيرا اساسا هم «اعتقادي به مترو ندارد» و هم «موجودي حساب چنين اجازهاي را نميدهد.»اينكه دولت اعتقادي به مترو نداشته باشد چيز عجيبي نيست ولي نميتواند در برابر قانون از اعتقاد يا عدم اعتقاد سخن بگويد.شايد دولت قانوني را نپسندد ولي نبايد مانع اجراي آن شود ضمن آنكه به لحاظ اعتبار و موجودي حساب ذخيره ارزي نيز اين استدلال موجه نيست زيرا در بدترين پيشبينيها موجودي حساب ذخيره ارزي بايد بيش از اين ارقام باشد.بودجه دولت در سال جاري 368 هزار ميليارد تومان يا به تعبيري 368 ميليارد دلار است در اين ميان بودجه دو ميليارد دلاري مترو تنها 54 صدم درصد از كل بودجه كشور را شامل ميشود ، به معناي ديگر رقم اختصاصي به مترو تهران حتي يك درصد بودجه كل كشور هم نميشود، آيا دولت براي همين سهم ناچيز هم پول ندارد؟از طرف ديگر روز گذشته رئيس ستاد مديريت حملونقل و مصرف سوخت از طرح 10 هزار ميليارد توماني يا به تعبيري 10ميليارد دلاري دولت براي توسعه مترو تهران و كلانشهرها خبر داد در حالي كه هنوز مصوبه دو ميليارد دلاري مجلس براي توسعه مترو تهران معطل مانده و معاون پارلماني دولت از اجرا نشدن آن خبر ميدهد.در اين صورت اين سوال پيشميآيد كه اگر ادعاي دولت مبني بر نبود بودجه براي اجراي قانون مجلس صحت دارد پس چگونه دولت مردان از طرح پنج برابري مصوبه مجلس سخن مي گويند. چنين رويه متناقضي قطعا نميتواند نتيجه يك تعامل مناسب باشد.اكنون زندگي مردم بيش از هر زمان ديگري به شبكههاي مناسب و گسترده حملونقل عمومي وابسته است و افتخار نظام اسلامي بايد توسعه كيفي و كمي در ارائه خدمات بهينه به شهروندان باشد.در اين ميان ارائه خدمات خالصانه و صادقانه به مردم كه گرانبهاترين سرمايههاي كشور هستند بايد مطمح نظر همه مسئولان باشد و از برخورد سليقهاي با قوانين مصوب كشور كه مانع ارائه خدمات بيشتر و بهتر به مردم ميشود، پرهيز كرد.آرمان: «ديروز و امروز احزاب در ايران»ديروز و امروز احزاب در ايران عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم محمد عليخاني است كه در آن مي خوانيد:تاريخ فعاليت هاي حزبي در ايران به سال هاي پاياني عصر ناصري باز مي گردد و گويي گسترش آن در گرو ترور ناصرالدين شاه بود.تروري که در سال هاي پس از آن ، فضاي سياسي کشور را با ظهور انواع و اقسام احزاب مواجه نمود.احزابي متاثر از آموزههاي ايدئو لوژيک چپ گرايان قفقازي و يا انقلابيون فرانسوي و آلماني ، گروه هايي که غايت آنها در مبارزه خلاصه مي شد.يک روز در راه مشروطه و روز ديگر براي هدفي ديگر.احزاب ايراني متاخر باتوجه به ساختارهاي بسته سياسي در ايران وتحت تاثير ادبيات چپ ، سنتي ويژه رابنيان نهادند که گويي حزب برپايه مبارزه مستمر بانظام مستقر ، بهره گيري از روديکردي خشن ، توسل به ادبيات خاص ، فعاليت در چارچوب قالب هاي بسته هاي حزبي و... معنا مي يابد.درپي سقوط پهلوي اول ، احزابي متاثراز تفکراتي ديگر با رويکرد ملي که ازآموزه هاي ليبرالي ومذهبي تقريبا يکساني برخوردار بودند مجال بروز ومعرفي هر چه بيشتر خود را يافتند.عدم توسل به خشونت وتوجه به بسيج نيروهاي اجتماعي در لايه هاي مختلف از منش اين احزاب بود.رويکردهاي حزبي درسالهاي بعد تحت تاثير واقعه کودتاو قيام ناتمام 15 خرداد شکلي مخفي وماهيتي مبتني بر مبارزه مسلحانه يافت وتحت تاثير هرچه بيشتر رهيافت هاي مارکسيستي وچپ به حرکت خود ادامه داد.اين احزاب به دلايل ويژگي هاي خاص خود بيشتر در ميان دانشگاهيان با اقبال نسبي مواجه بودند اما هيچگاه نتوانستند باتودههاي مردم ارتباط برقرار کنند.عليرغم تمام دستاوردهاي سالهاي ابتدايي انقلاب ، به نظر مي رسدماحصل تمام آن تنش ها چيزي جز شکل گيري خاطره اي ناگوار ازاين احزاب درذهن مردم نبوده، اتفاقي که نه به واسطه ناپسند بودن ذاتي ، احزاب بلکه به دليل رويکردهاي احزاب ايراني پديد آمد ودر ذهن بخشي از جامعه هم ماندگار شد.حزب جمهوري وهياتهاي موتلفه تشکل ها واحزابي بودند که دراين برهه از زمان به فعاليت پرداختند.حزب جمهوري در واقع فرزند نيازهاي مقطع خويش براي تشکل بخشي به انقلابيون مسلمان دربرابر احزاب اپوزيسيون بود ، حزبي که شامل تفکرات و گرايشهاي مختلف انقلابيون مسلمان بودو آنچنان که مشاهده کرديم با رفع ضرورتهاي ابتدائي اين حزب نيز منحل شد.موتلفه از احزاب قديمي است که از انسجام تشکيلاتي وايدئولوژيکي برخورداربودوبرپايگاه اجتماعي مشخصي بنا شده بودوبه واسطه هم زباني با نيروهاي اجتماعي خود و رهبري دقيق از استحکامي طولاني مدت برخوردار بوده است وبه مقتضاي شرايط ،حضوري مملوس درنظام سياسي وبويژه اقتصادي داشته است.ابتداي دهه 70 همزمان است با فعاليت بيشتر احزاب سنتي وفادار به نظام وتجديد آرايش به منظور کسب قدرت از کف رفته و به مدد جنبش اجتماعي خام ونارس دوم خرداد وبا شعار اصلاحات واقامه جامعه مدني،بنابر اين نياز به تحولي که درلايه هاي اجتماع موج مي زد ،به فضاي سياسي کشور عطاشد.پس از دوم خرداد ،عرصه سياسي در کشورمواجه با شکل گيري احزاب مختلف وهمچنين نهادهاي مدني درقالب تشکل هاي مدني گرديد،احزابي که هريک به فراخور ودر مقاطع زماني خاص از گستردگي ويژهاي در سطح جامعه به ويژه دانشگاهيان برخورداربوده اند.اما درهمين فضا ،عليرغم فرازوفرودهاي احزاب مدعي ،احزاب از عدم اقبال عمومي رنج برده اند و اين اتفاق در شرايطي که به علت محورقرار گرفتن بحث جامعه مدني ، انتظار مي رفت تا نهادهاي مدني منجمله احزاب با بالندگي ودستيابي به کسب سرمايه هاي اجتماعي هر چند افزونتر مواجه شوند،سئوالات بيشماري در خصوص علل وچرائي اين موضوع پديد آورده است.در بررسي علل ضعف احزاب مي توان متناسب با سطح تحليل هاي مختلف به ارزيابي موضوع پرداخت،اما آنچه در اين ميان مطرح است يکي فقدان ارتباط ارگانيک احزاب با مردم وديگري فقدان جايگاه احزاب در نظام سياسي است.فقدان فرهنگ دموکراتيک وآموزه هاي ليبرالي چه در قالب ادبيات سياسي ويا عمل اجتماعي از مشکلات موجود محسوب مي شود و بنابر اين مي توان گفت که زيست اجتماعي درقالب فعاليت حزبي به شدت محجوراست به نحوي که اين موضوع هيچگاه به عنوان خصلت اجتماعي وهويت بخشي مردم ما بدل نشده است.اکنون نيز مردم بيش از آنکه توجهي به احزاب درتحولات اجتماعي داشته باشند چشم به شخصيت ها و رهبران شاخص سياسي دارند.جامعه ايراني ،با توجه به فرهنگ رفتاري ضد جمع خودکه محصول تاريخي قرنها استبداد وانزواطلبي هاي عافيت جويانه است،بيشتر درپي يک قهرمان يا ناجي است تا تشکل يابي حول برنامه اي مشخص براي تغيير وضع موجود.فرهنگ شکل گرفته اي طي اعصارمتمادي درميان ملتي که دموکراسي حزبي براي آنها تمريني نامقدور محسوب مي شده ،فرصت مناسبي در دوران اصلاحات يافت.در آن زمانه پرفشار ،لزوم تقويت جامعه مدني به عنوان بستروزيرساخت تمرين دموکراسي وفعاليت احزاب مورد بي توجهي واقع شدوفرصتي که با آن بخشي ازاعتماد مردم وسرمايه اجتماعي لازم براي پشتيباني از فعاليت احزاب احيا مي شد ، از کف رفت.با توجه به اينکه احزاب يکي ازعناصر جامعه مدني هستند بايد جايگاه احزاب در نسبت هاي نظام هاي سياسي با پديده اي به نام جامعه ي مدني ارزيابي شود.به طورکلي درفضايي که دولتها نيازبه پاسخگويي به جامعه مدني به واسطه وجود منابع درآمدي مستقل احساس نمي کنند به محدود کردن فضاي عمومي از جمله احزاب وتشکلهاي مردمي گرايش پيدا مي کنند.اين نقش درآمدي مستقل درايران را نفت ايفا مي کند ، درشرايطي که درآمدهاي نفتي به دولتهاي وقت احساس اعتماد به نفس واستغنا از جلب نظر مردم رابه آنها مي بخشد، آنها نيزبه تضعيف جامعه مدني و همچنين احزاب مبادرت مي کند.در دوره دولت اصلاحات به دليل کاهش درآمدهاي نفتي ووابستگي بيشتر دولت به منابع داخلي ازجمله مالياتها وعوارض مختلف ،رويکرد توجه به احزاب وتشکل هاي مدني ،هرچند درگامهاي لرزان دنبال شد.اما در دوره دولت نهم و با افزايش درآمدهاي نفتي ، از نفي تحزب وجايگاه احزاب سخن به ميان مي آيد وبه انحاي مختلف براي کم رنگ شدن نقش احزاب و تشکل هاي مدني سخن مي گويند ، هرچند که اين سنتي است که بيشتر دولت ها در ايران ، هيچگاه از فعاليت واقعي احزاب استقبال نکرده اند ليکن با عنايت به کارکرد احزاب مدرن ودرچارچوب يک نظام حزبي ، اين احزاب هستند که ضامن بقاي نظام هاي سياسي هستند.احزاب درچارچوب هدف تمام انتقادات ويا رويکرد کسب مقبوليت ، حزب حاکم را هدف قرار مي دهد ونه براندازي کليت نظام را، امري که در غياب احزاب مشخص نيست در تحولات اجتماعي چگونه عمل خواهد شدويا چگونه رخ نشان خواهد داد.آفرينش: «تخريب محيط زيست ظلم به آيندگان»تخريب محيط زيست ظلم به آيندگان سرمقاله امروز روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي خوانيد:شايد بتوان ايرانيان را از جمله اولين ملت هاي جهان دانست که به اهميت محيط زيست توجه داشته اند و در آن راه گام هاي زيادي برداشته اند با وجود اين اکنون تنها کافي است نگاهي به وضعيت محيط زيست کشور مان در مقايسه با ديگر کشور ها و تخريب گسترده و چند بعدي آن داشته باشيم.کسب رتبه دهم ايران در بين کشورهاي جهان از نظر تخريب محيط زيست يکي از نمونه هاي اين واقعيت تاسف بار است که در کنار مقولاتي چون قرار گرفتن ايران جزو 11 کشور نخست منتشرکننده گاز دي اکسيدکربن، سرعت بالاي تخريب جنگل ها و مراتع ؛ فرسايش خاک شش برابري ميانگين جهاني در ايران ، بالا بودن ضايعات محيط زيست شهري صنعتي و طبيعي ، آلودگي هاي مزمن زباله هاي پنهان وآشکار ، آلودگي شيميايي ، رسوب گذاري سنگين و نيز خشک شدن تدريجي رودخانه ها، شکار بي رويه حيوانات وخطر بالاي انقراض گونه هاي مختلف ، نابودي تالابهاي بين المللي و ده ها نمونه ديگر از نشانه هايي است که زنگ هاي هشدار را براي آينده محيط زيست ايران به صدا درآورده است.هشدار هايي که در صورت تداوم رويکردهاي فعلي به اين مسئله بنيادين براي حيات بشري نه تنها بر زندگي موجودات زنده تاثيري ناگوار ميگذارد بلکه بر حيات آينده انساني نيز در کشور تاثيرات منفي فراواني خواهد داشت.درکشورهاي درحال توسعه وپيشرفته معمولا نخستين بخشي که در مسير توسعه لطمه مي بيند محيط زيست طبيعي آن است که به سرعت دستخوش صدمات جبران ناپذيري مي شود در اين حال بايد به ياد داشت که در واقع توسعه اي که برپايه نابودي منابع محيط زيستي باشد توسعه پايدار نيست و عملا ديري نمي پايد که پيامد ها و تبعات ناگوار آن که از دست دادن ذخاير و بنيان هاي ارزشمند طبيعي است نمود پيدا مي کند همين امر موجب شده است تا از چند دهه قبل کشور ها وسازمان هاي بين المللي تلاشي دوچندان در راه جلوگيري از تخريب بيرويه زيست بوم بشر به کار برد تلاش هايي که هر چند در بسياري از کشور ها با موفقيت هاي زيادي همراه بوده است اما به نظر ميرسد در کشور ما با اينکه عضو بسياري از پروتکل هاي بين المللي و مورد توجه قوانين اساسي و مدني بوده نگاه به اين مقوله با جديت مطرح نبوده است و شواهد و آمار کنوني چه از سوي مراجع بين المللي و چه از سوي منابع داخلي حکايت از فاصله بسيار زياد کشور ما تا کشور هاي پيشرو در اين زمينه است.آنچه مشخص است وضعيت فعلي محيط زيست کشور نه تنها باعث نگراني است بلکه بر روي زندگي نسل هاي آينده کشور زيان بار است در اين راستا قبل از هر امري بايد با نگاهي آسيب شناسانه و ژرف در پي راهکار هايي عملي براي حل مشکلات فعلي برآمد در اين ميان اگر قرار است کاري جدي ، به دور از شعار و تبليغات صرف و تنها به منظور نجات واقعي و حقيقي محيط زيست در کشور صورت بگيرد ، پرداختن به راهکارهايي همچون ارتقاي سطح آگاهي هاي عمومي زيست محيطي شهروندان، عزم ملي و کشوري، بالا بردن حفاظت مطلوب دولتي ، داشتن قوانين مناسبي و اصلاح پاره اي از قوانين و به روز کردن آنها ، استفاده از مجريان کارآمد و بهره برداري خردمندانه و آينده نگرانه در راه توسعه کشور از منابع طبيعي متناسب با پتانسيل حفظ منابع و اعمال و اجراي قوانين محيط زيستي مي تواند از روند تخريب گسترده محيط زيست کشور بکاهد امري که در پرتو آينده نگري بيشتر مي تواند به حفظ منابع ملي بيانجامد.ابتكار: «هيچ راهي به جز مذاکره نيست»هيچ راهي به جز مذاکره نيست عنوان نگاه ويژه روزنامه ابتكار به قلم سيد صادق خرازي است كه در آن مي خوانيد:موضوع ايران اين روزها مهمترين موضوع مباحثات محافل سياسي و تصميم ساز اروپا و امريکا است. چندمسئله بهانه جدي اين کشورها براي اعمال تحريمها و تهديدات جديد گشته است که هرکدام در جاي خود قابل بحث است.فارغ از اين که آيا سياست خارجي جمهوري اسلامي ميتوانست هوشمندتر از اين رفتار کند و يا اينکه خوش باوري نسبت به تعهدات روسيه و چين و يا حتي برزيل و ترکيه ميتوانست جمهوري اسلامي را در اين ايام با مسائل بين المللي به گونه ديگري روبرو سازد موضوع اين مقال نيست.اما ذکر چند نکته ضروري است .نخست همه گروهها و احزاب سياسي که در منظومه حاميان دولت و يا معارضان و مخالفان دولت دهم در حيات سياسي جمهوري اسلامي حضور دارند با همه وجود از کيان و ازهمه هستي نظام جمهوري اسلامي فارغ از اين که چه دولتي با چه منطق و رفتار وهنجاري حکمراني ميکند با فهم ودرک واقعي از مفهوم هويت ملي از اصل و کليت نظام و رهبريحمايت و تا سر حد وجود استقامت خواهد کرد.اين نکته مهم و بارز که در برابر دشمنان خارجي حفظ وحدت و اطاعت از رهبري امري ضروري و مبرهن است بر هيچ انسان فطن و زيرک يپوشيده نيست.ايران امروز با چند پديده و چند واقعيت در عرصه دوستان و دشمنان ولابيهاي نامبارک اعم از صهيونيزم و نئوکانهاي اروپايي و امريکايي و حتي اعراب فرصت طلب و مخالفين آگاه و ناآگاه روبروست و متاسفانه کشورهاي عرب منطقه که بيشترين کمک را به تروريسم القاعده و طالبان کردند و همچنين متهم رديف اول واقعه يازده سپتامبر بودهاند با فرار به جلو در پي القاي نکته جديدي از تهديد در منطقه با وارونه جلوه قرار دادن واقعيتها در پي ايجاد بحران در منطقه و تشويق قدرتهاي فرامنطقهاي به حضور در منطقه و همنوايي با اسرائيل بر خلاف منافع امت اسلامي و حتي هميت عربي گامهايي برداشتهاند که در زنجيره خيانت اسلاف گذشته ايشان در مواجه با استعمار و صهيونيزم ارزيابي ميشود و متاسفانه امکانات ارزي و مرزي کشورشان در خدمت دشمن و خصم ايران واقع شده است که در جايي دگر بدان خواهيم پرداخت.اما لازم به تذکراست که مفهوم بازدارندگي در توان و قدرت ملي ساليان متمادي است که در سازمان نظامي ايران به عنوان يک امر راهبردي مورد بحث است.نياز ايران به قدرتهاي تکنولوژيک کاسته شده و در مقابل و مجموعه تلاشهاي قدرتهاي بزرگ در انهدام سازمان نظامي ايران و يا تعديل توان و يا نابودي و يا کاهش توان و قدرت بازدارندگي ايران ناموفق و نتوانسته کاري ازپيش ببرد.از زمان حماسه دفاع مقدس تاکنون تلاش فراواني صورت گرفته شده تا ايران قدرت بلامنازع منطقه باشد. هم اينک سازمانهاي سياسي و نظامي واطاقهاي فکر غرب به خوبي ميدانند که ترتيبات امنيتي م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها