واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: آقایان و خانم های مسؤول! حق مردم ، قربانی شدن نیست مردم ما هم حق دارند در آرامش و آسایش باشند، مردم ما هم دوست دارند مانند بسیاری از ملت های دنیا ، هر روز شاهد پیشرفت جدیدی باشند، در نگاه های مسوولان شان قدرشناسی و خدمتگزاری ببینند و وقتی به کودکانشان می نگرند، آسوده خاطر باشند که آینده آنها روشن است نه این که حتی نسبت به فردای خودشان هم بیمناک باشند.
عصرایران ؛ جعفر محمدی - این روزها ، بار دیگر موضوع "مترو" بین دولت و مجلس و شهرداری تهران بالا گرفته است؛ در پی عدم ابلاغ قانون مربوط به اختصاص بودجه به مترو توسط محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، این مصوبه رأساً توسط علی لاریجانی، رئیس مجلس ابلاغ شد ولی متعاقب آن، میرتاج الدینی، معاون حقوقی رئیس جمهور - که تا همین چندی پیش نماینده مجلس بود - اظهار داشت که دولت، مصوبه را قابل اجرا نمی داند.در این آشفته بازار سیاسی که بعضی ها حتی بر نفس کشیدن ها هم "انگ" و "برچسب" می زنند، نمی خواهیم وارد این مقوله شویم که حق با کدام است؟ اگر بگوییم حق با دولت است، داد خواهند زد که این با دولتی ها زد و بند کرده و اگر حق را به شهرداری دهیم، خواهند گفت: دیدید که می گفتیم این سایت مال قالیباف هست؟!البته، باکی از این انگ ها و تهمت ها نداریم، کما این که همین الان هم، بی تقوایان و بی اخلاقان، به هزار تهمت و افترا، آزارمان می دهند و برای مان پرونده سازی می کنند که بازگویی آنها چیزی جز ملال بر دل خوانندگان مان نخواهد افزود و البته ما نیز که زر و زوری نداریم حواله شان کرده ایم به حضرت ابالفضل(ع)!از بحث دور نیفتیم، علت عدم ورود ما به این بحث که حق با کدام سوی ماجراست، واهمه از برچسب ها نیست، بلکه بدین دلیل است که اساساً چنین قضاوت هایی فایده ای ندارند. چه آن که خود آقایان که ماشاء الله حقوقدان و قانونگذار و مدیر و متفکر، بین شان زیاد است، خودشان بهتر از ماها می دانند که حق با کیست و دعوا بر سر چیست؟!مردم هم قضاوت خودشان را دارند و خیلی ها بر این باورند که ماجرا ، تخصیص یا عدم تخصیص بودجه به مترو نیست ، دعوا ، دعوای انتخابات بعدی است ؛ اگر مترو ، خوب گسترش یابد ، مردم به قالیباف متمایل خواهند شد و لابد او یا جریان او دست بالا را خواهند داشت ، بنابراین ، باید تا حد امکان جلوی کار را گرفت تا مردم به جای سپاس و قدردانی ، در تاخیر قطارهای مترو یا در فشردگی داخل واگن های آن ، به قالیباف و دوستانش لعنت بفرستند که عرضه درست کردن چهار تا خط مترو را هم ندارند!در مقابل، البته گفته می شود که نه! احمدی نژاد، خود چهره ای مردمی است و دردآشنا و بیش از بقیه دلش به حال شهری که زمانی شهردارش بوده می سوزد و محدودیت های کنونی در تخصیص بودجه برای مترو ، ریشه های قانونی و اجرایی دارند و الا او که نمی خواهد بار دیگر کاندیدا شود و لذا از بابت رقابت های بعدی نگرانی ندارد.بگذریم از این سخنان و دعواها که این قصه سر دراز دارد و پایانی هم بر آن متصور نیست.اصلا فراموش نمی کنم روزی که احمدی نژاد اصولگرا در سال 84 رأی آورد و رئیس جمهور شد. پیش از آن، خاتمی اصلاح طلب بر مسند ریاست جمهوری قرار داشت و درگیری های دائمی بین مجلس و قوه قضاییه اصولگرا و دولت اصلاح طلب در جریان بود و مردم نیز ، چقدر خسته شده بودند از آن درگیری های پرهزینه و مستمر!احمدی نژاد که رأی آورد، این باور در سطح عمومی جامعه شکل گرفت که با وجود هماهنگی فکری و سیاسی بین همه قوا ، دیگر خبری از آن تنش ها و دعواها نخواهد بود و از این به بعد ، دوران دوستی ها و خدمتگزاری ها آغاز خواهد شد. تنها نگرانی عمده مردم این بود که نکند این دوستی ها و همسویی ها بین قوا ، آنها را از وظایف نظارتی شان بر یکدیگر باز دارد و مثلاً مجلس اصولگرا ، چشم بر خطاهای دولت اصولگرا ببندد.درباره شهر تهران نیز ، امیدهای زیادی شکل گرفته بود. می گفتند احمدی نژاد که زمانی شهردار تهران بود ، با مشکلات آن آشنایی کامل دارد و قاعدتاً در دولتش ، دست دوست اصولگرایش ،قالیباف، را خواهد گرفت و این دو ، پس از رقابت انتخاباتی سال 84 ، رفاقت های کاری را آغاز خواهند کرد... خلاصه قرار بود کشور گلستانی شود آباد و صمیمی و البته بدون دعوا و جیغ و داد و فریاد!اما گذشت زمان ثابت کرد که دعواهای بین دو اردوگاه اصولگرایان و اصلاح طلبان ، تبدیل به دعواهای سهمگین تر و مخرب تر درون جریان اصولگرایی شد و همه دیدند آنچه باید در طول این سال ها می دیدند!یکی از این دعواها، ماجراهای تمام نشدنی و به معنای کامل کلمه، "تأسف انگیز" متروی تهران است که سال هاست گروگان سیاست بازی ها و جناح گرایی ها شده است و هر کسی ، طرف مقابل را به کارشکنی و سستی در انجام وظائف و قصور و تقصیر متهم می کند و هر روز تیتر جدید و صد البته بی حاصلی از این ماجرای مشمئز کننده بر صفحات روزنامه ها و سایت ها می نشیند و البته از این دعواها و جنجال ها ، تنها چیزی که نصیب مردم می شود ، ترافیک وحشتناک پایتخت و آلودگی هوا و اتلاف وقت و خرد شدن اعصاب و نهایتاً له شدن در قطارهای مترو هست و دیگر هیچ و واقعاً دیگر هیچ!ما بر آن نیستیم که قضاوت کنیم در ماجراهای مترو حق با کیست ولی از باب امر به معروف و نهی از منکر هم که شده ، به مسوولان می گوییم:"اتقوا الله ... از خدا بترسید ، مردم را قربانی بازی های سیاسی خود نکنید ... بدانید که مردم اگر صبورانه با مشکلات می سازند ، نشانه این نیست که متوجه موضوعات نیستند بلکه این ، از نجابت و بردباری شان است... شما را به همان خدایی که مدعی دین اش هستید و از رهگذر همین دین به همه چیز و همه جا رسیده اند سوگند که با مردم مهربان تر باشید ، مترو که توسعه بیابد ، مریخی ها که استفاده اش را نخواهند برد ، همین مردم که همه ادعای خدمتگزاری شان را دارند از آن بهره مند می شوند و کمتر در خیابان ها سرگردان خواهند ماند. زنان و کودکان آسوده تر و امن تر سفر خواهند کرد ، هوای شهر تمیزتر خواهد شد و ... پس به جای لجاجت ها ، لااقل در موضوعاتی که مستقیماً به مردم مربوط می شوند ، بین خودتان آتش بس بدهید و دعواهایتان را به حوزه های دیگر منتقل کنید ... بدانید که شماها ، بدون مردم ، هیچ نیستید و نه شما که اساساً کل نظام جمهوری اسلامی بر پایه مردم و حمایت های مردم، استوار شده است ، به این اعتماد و حمایت که حتی با نثار جان ها نیز همراه بوده ، خیانت نکنید ... بر سر شاخه ننشینید و آن را نبرید... دل تان به حال دنیای مردم اگر نمی سوزد لااقل به آخرت خودتان فکر کنید اگر به قبر و قیامت اعتقاد دارید.به خدا مردم خسته شده اند از این جنجال ها و دعواهای سیاسی ... باور کنید مردم ما هم حق دارند در آرامش و آسایش باشند، مردم ما هم دوست دارند مانند بسیاری از ملت های دنیا ، هر روز شاهد پیشرفت جدیدی باشند، در نگاه های مسوولان شان قدرشناسی و خدمتگزاری ببینند و وقتی به کودکانشان می نگرند، آسوده خاطر باشند که آینده آنها روشن است نه این که حتی نسبت به فردای خودشان هم بیمناک باشند.به خدا شرم آور است ، در حالی که کشورهایی مانند امارات و ترکیه و مالزی و ... به سرعت پیش می روند ، ما در ایرانی که به مراتب بیش از آنان از نعمت های خدادادی بهره مند هستیم ، هنوز در گیر و دار این باشیم که متروی پایتخت را چگونه بسازیم و به آن پول بدهیم با ندهیم؟!مسوولان عزیز ! مدیران کشور ! کمی افق نگاه های تان را بالاتر ببرید، دعواهای مبتذل و سطحی جناحی در شأن جایگاه های ارزشمندی که در اختیار شما قرار دارد، نیست. اندکی سرتان را بالا بگیرید ، همه دنیا ، محافل و جلسات سیاسی و محرمانه شما نیست ، نگاهی هم به اطراف بیندازید تا متوجه شوید که ما ، نه در پیک نیک ، که در وسط یک مسابقه دو هستیم و اطراف ما، ملت هایی هستند که دارند می دوند و ما هنوز داریم بر سر و کله همدیگر می کوبیم و حداکثر دل خوشی مان این است که حال فلان رقیب سیاسی را عجب گرفتیم و روی فلانی را عجب کم کردیم!ای کاش مسوولان ما ، رنگی سرخ بر پایه های میزهای ریاست و وکالت و وزارت شان بزنند تا هر روز صبح که کارشان را آغاز می کنند با دیدن آن یادشان بیفتد که پست و مقام شان را مدیون خون های سرخ رنگی هستند که از رگ های شهیدان بر خاک این ملک فشانده شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]