واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در مسير زايندهرود ؛ تقويت وجهه فرهنگي اصفهان
در مسير زايندهرود از جمله سريالهاي مطرحي است كه در كنار سريالهاي ديگر ماه رمضان امسال تلويزيون مثل جراحت ، ملكوت و نون و ريحون»ديده ميشود. قصه اين سريال در اصفهان ميگذرد و درباره جوان فوتباليستي است كه ناخواسته قتلي را مرتكب ميشود. تاكنون حدود 10 قسمت اين سريال پخش شده و البته بازتابهاي گوناگوني داشته است.گروهي لهجه استفاده شده در اين سريال را توهين تلقي كرده و كوشيدهاند همه تلاش سازندگان اين اثر را زير سايه ببرند. در حالي كه آنها كه ماجراي اين سريال را پيگيري ميكنند مطمئنا تاكنون دريافتهاند كه سازندگان اثر طوري داستان و ماجراي اين سريال را طراحي كردهاند كه در آن مردم اصفهان و شهر اصفهان به شدت ارج گذاشته شده و با احترام از آنها ياد ميشود.يادمان باشد كه مكانيسم داستان طوري است كه ميتوانست وقايع آن در هر جايي از كشور ما اتفاق بيفتد، اما سازندگان در فرصت محدودي كه در اختيار داشتهاند شهر اصفهان را به عنوان مكاني كه در آن ماجراها روي ميدهد انتخاب كردهاند و تا اينجا بايد منصفانه گفت خيلي خوب كار كردهاند.يك سريال پركشش و جذابحسين پاكدل كه خود از هنرمندان اصفهاني است با تقدير از دستاندركاران سريال در مسير زايندهرود در يادداشتي در ايسنا مينويسد: عمده نويسندگان حرفهاي بخصوص در هنرهاي نمايشي تا زماني كه سرنوشت اشخاص محوري بازي يا موقعيت درام ايجاب نكند، سراغ لهجهها و لوكيشنهاي محلي نميروند. چون دوري از مركز و استفاده از زبان و لهجههاي متفاوت با زبان معيار در خلق اثر، هزينههاي توليد، زمان و تلاش براي رسيدن به مقصود پروژه را چندبرابر ميكند.پاكدل كه خود نويسندگي چند مجموعه تلويزيوني را برعهده داشته، ميگويد: به نظر ميرسد «در مسير زايندهرود» براي انتقال حس و حال شهر و ديار ما سير قابل قبولي را طي كرده است. در اين خصوص به غير از موارد نادر و شاخص كه نمونه بارزش «قصههاي مجيد» كيومرث پوراحمد است، عمده آثاري كه لهجه اصفهاني را با حفظ تمام ويژگيهايش دستمايه كار خود قرار دادند، متأسفانه وجهه خوشايندي از اين لهجه بروز ندادند چون بيشتر شامل ميانپردههاي سطحي و نمايشهاي سبك و دم دستي بودند. حالا اين سريال با قصهاي پركشش و عبرتآموز، علاوه بر نمايش جلوههاي جذاب شهر زيباي اصفهان، درامي سنگين، انساني، آبرومند و جدي را با تكيه بر اين لهجه نمايندگي ميكند.
استفاده درست از لهجه اصفهانيپاكدل ميگويد با نگاهي حتي گذرا به همين چند قسمت سريال «در مسير زايندهرود» به نويسندگي عليرضا نادري و كارگرداني در خور توجه حسن فتحي، در فرصتي اندك، چيزي نزديك به كارِ نشد و ناممكن صورت گرفته است. همراهي انبوهي از بازيگران محلي در كنار چند چهره توانا، مطرح و شناخته شده غيربومي و بهرهبرداري درست و هوشمندانه از لهجه زيباي اصفهاني براي پيشبرد قصه، فوقالعاده جذاب و باورپذير است. ممكن است كساني كه آشنا هستند با آن لهجه و يا بدان سخن ميگويند در مواردي متوجه لقيهايي جزئي در بيان پارهاي بازيگران شوند، ولي عموما مخاطب انبوه و سراسري، ابداً متوجه اين ريزهكاريها نخواهند شد.پاكدل نقد و نظر كلي را به بعد از اتمام سريال واگذار ميكند و ميافزايد: تا همينجا انصاف در اين است كه از كار بزرگ تيم زحمتكش درگير در توليد اين اثر قابل اعتنا تقدير بايسته صورت گيرد.ساخت چنين سريالهايي قطعا كار خوبي است چون ورزشكاران جزو قشرهاي الگوساز در جامعه و حلقههاي تاثيرگذار به خصوص در رده سني جامعه هدف يعني جوانان و نوجوانان و حتي بزرگسالان هستند و به نظر رفتار اجتماعي آنها دستمايه خوبي براي ساخت آثار نمايشي است.«در مسير زايندهرود» تاثيرگذار استحجتالاسلام عليرضا عليپور، دبير ستاد منشور اخلاقي فدراسيون فوتبال نيز در گفتگو با فارس با تجليل از ساخت سريال «در مسير زايندهرود» ميگويد: جاي خالي سريالهايي نظير «در مسير زايندهرود » احساس ميشد و چنين آثاري تاثيري مستقيم بر ورزشكاران ميگذارد، قطعا اين سريال روي قشر فوتباليست تاثير ميگذارد و در اين باره شك نكنيد.وي ميافزايد: ساخت چنين سريالهايي قطعا كار خوبي است چون ورزشكاران جزو قشرهاي الگوساز در جامعه و حلقههاي تاثيرگذار به خصوص در رده سني جامعه هدف يعني جوانان و نوجوانان و حتي بزرگسالان هستند و به نظر رفتار اجتماعي آنها دستمايه خوبي براي ساخت آثار نمايشي است.انتخاب اصفهان تفنني نبوداسماعيل عفيفه، تهيهكننده اين سريال هم به «جامجم» ميگويد: در جلساتي كه با مديران شبكه داشتيم تصميم گرفتيم براي اين كه كارها از يكنواختي دربيايد ماجراهاي داستان را به يكي از استانها ببريم و آنها هم استقبال كردند. منتها انجام اين نوع كارها خيلي سخت است. اين كه بخواهي گروه سازنده را به يك استان ديگر ببري و درگير روند پيچيده توليد در يك استان بشويد، مشكلات خاص خودش را دارد، اما ما خواستيم اين اتفاق بيفتد. وي ميافزايد: من با آقاي حسن فتحي و عليرضا نادري طوري داستان را طراحي كرديم كه وقايع آن در اصفهان ميگذشت. اين كار تفنني و توريستي نبود، يك نگاه محتوايي بود. عفيفه خاطرنشان ميكند: داستان ما ماجراي يك فوتباليست تهراني است كه به اصفهان ميرود و در آنجا يك شخصيت فرهنگي را به قتل ميرساند. همچنين ما پهلوان ورزشكاري را تصوير كرديم كه الگويش تختي است و آدمي است كه از جار و جنجال شهرت گريزان است و اكنون دنيا را از منظر ديگري ميبيند. پس ميبينيد تصويري كه از اصفهان و آدمهاي آن ارائه كردهايم يك چهره كاملا فرهنگي و فرهيخته است.وي در ادامه به مسائل طرح شده درباره لهجه بازيگران اين سريال ميپردازد و ميگويد: اين يك بحث حاشيهاي است كه بيشتر از آنچه كه لازم بوده به آن پرداخته شده است. البته منكر اين نيستم كه در پارهاي مواقع نواقصي هم ديده ميشود اما يادمان باشد ما يك سريال را براي همه مردم ايران ميسازيم. مطمئنم در نهايت بيشترين كساني كه با سريال ارتباط برقرار كردهاند و از آن رضايت خواهند داشت اهالي محترم اصفهان خواهند بود، چرا كه برآيند كلي اين اثر كاملا مثبت و در جهت تقويت چهره فرهنگي شهر اصفهان است.منبع : جام جم تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 991]