واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در فیلم «تنها دو بار زندگی میكنیم» منصور كه یك راننده مینیبوس است به صورت اتفاقی با دختری به نام شهرزاد آشنا میشود. شهرزاد هر بار كیفش را در ماشین منصور جا میگذارد و.... فیلم سینمایی «تنها دو بار زندگی میكنیم» به كارگردانی بهنام بهزادی از چهارشنبه 25آذرماه در 6 سینمای تهران اكران شده است. علیرضا آقاخانی، نگار جواهریان، عباد كریمی، رایا نصیری و رامین راستاد در فیلم بازی كردهاند. «تنها دو بار زندگی میكنیم» در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت بهترین فیلم اول، در جشن انجمن منتقدان نامزد جایزه بهترین فیلمنامه و در جوایز اسكرین آسیا پاسیفیك نامزد بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد شد. این فیلم در جشنواره اوشین سینهفن كه در هند برگزار شد، جایزه بهترین بازیگران مرد و زن را برای آقاخانی و جواهریان به ارمغان آورد. شباهتی كه ناخودآگاه بودهنگامی كه منتقدان برای اولین بار فیلم تنها دو بار زندگی میكنیم را در سینمای رسانهها دیدند، جملهای به صورت در گوشی بین آنها رد و بدل شد. «چقدر شبیه نفس عمیق بود» این زمزمهها بتدریج بیشتر شد و حتی این سوال در جلسه مطبوعاتی فیلم از بهنام بهزادی پرسیده شد. بهزادی به این سوال اینگونه پاسخ داد: من فیلمنامه «تنها دو بار زندگی میكنیم» را قبل از نفس عمیق نوشتم اما اگر میگفتند از شازده كوچولو تاثیر گرفتم راحتتر میپذیرفتم و اگر نزدیكی میان این دو فیلم است كاملا ناخودآگاه است.این شبهه به این خاطر پیش آمد كه حال و هوای دو تا فیلم شبیه به هم بود. هر دو فیلم داستان یك جوان به آخر خط رسیده و افسرده را به تصویر میكشیدند. در فیلم «نفس عمیق( »پرویز شهبازی) منصور و كامران در حالی كه با ماشینی دزدی در خیابان چرخ میزنند، با دختری به نام آیدا (با بازی مریم پالیزبان) آشنا میشدند و منصور دلبسته او میشد. در فیلم «تنها دو بار زندگی میكنیم» منصور كه یك راننده مینیبوس است به صورت اتفاقی با دختری به نام شهرزاد آشنا میشود. شهرزاد هر بار كیفش را در ماشین منصور جا میگذارد و به همین خاطر آشنایی شان ادامه پیدا میكند. در هر دو فیلم شهرزاد و آیدا زندگی قهرمان اصلی را متحول میكنند. در «تنها دو بار زندگی میكنیم» سیامك ماشینش را شستشو میدهد و به زندگی امیدوار میشود. آیدا و شهرزاد هر دو دخترانی خونسرد و پرشور و نشاط هستند. نگار جواهریان در آن جلسه در رابطه با شباهتهای بازیش به بازی مریم پالیزبان در فیلم «نفس عمیق» گفت: من نفس عمیق را تا حالا ندیدهام؛ اما میدانم كه پالیزبان بسیار خوب بازی كرده و از اینكه معتقدید بازی من بازی خوبی است و از پالیزبان تاثیر گرفته خوشحال هستم.این دو فیلم شباهتهای دیگری هم دارند. هر دو فیلم كارگردانهای جوان و تازه كاری داشتند. نفس عمیق سومین فیلم شهبازی بود و «تنها دو بار زندگی میكنیم» اولین فیلم بهنام بهزادی، هر دو فیلم از چند نابازیگر استفاده كردهاند، هر دو فیلمهای خیابانی هستند و شهر تهران در آنها حضور پررنگی دارد و... گپ و گفتی با رایا نصیری بازیگر فیلم جوانی كردن و غرق نشدن در حسرتها چطور شد كه نقش دكتر «منیژه احمدی» به شما رسید؟وقتی دور هم مینشستیم شخصیتها را تحلیل میكردیم. من كه منشی صحنه این پروژه بودم. یك بار كه داشتیم درباره شخصیت دكتر منیژه احمدی گپ میزدیم، بهنام بهزادی یك لحظه سكوت كرد و گفت: میتوانی 10 كیلو وزنت را اضافه كنی و بیایی این نقش را بازی كنی. من جواب رد دادم. بهزادی هم از من خواست یك نفر شبیه خودم اما سنگین وزن تر پیدا كنم. تحلیل كارگردان این بود كه این زن گذشته خودش را رها كرده و چاق شده و مثل سابق دوست داشتنی نیست. خلاصه چند نفر آمدند تست بازیگری دادند. چند روز مانده به فیلمبرداری بهزادی به من گفت: آخرش هم برایم همچین كسی پیدا نكردی. من هم جواب دادم من منشی صحنه هستم. چه كاری میتوانم انجام دهم. آن جا بود كه دوباره از من خواست خودم این نقش را بازی كنم. من هم قبول كردم. قبل از این تجربه بازی در چند فیلم و سریال را داشتم. در سال 74 كلاسهای بازیگری امین تارخ را گذراندم. تا به حال در چند سریال هم بازی كردهام. در فیلمهای امتحان و صبحی دیگر (ناصر رفایی) و چكمه (طالبی) هم به عنوان بازیگر حضور داشتم. همبازی شدن با یك نابازیگر (علیرضا آقاخانی) چه ویژگیهایی داشت؟كارگردانهایی كه با من كار كردهاند گفتهاند جنس بازیات شبیه نابازیگرهاست. من اهل به رخ كشیدن تكنیكهای بازیگری نیستم. وقتی خودم كارگردانی میكنم دوست دارم بازیگرم بكر باشد و درگیر تجربیاتش نباشد. مگر این كه این تجربیات در خدمت كار باشد. شخصصیت آقای آقاخانی خیلی به كاراكتر خود سیامك نزدیك بود. در این فیلم علیرضا آقاخانی و نگار جواهریان حق خواندن فیلمنامه را نداشتند. روش بهزادی این گونه بود كه اجازه نمیداد فیلمنامه را بخوانند. اما من اجازه داشتم كه فیلمنامه را بخوانم. در زمان ساخت فیلم عوامل گروه پیشبینی میكردند محصول كار فیلم ارزشمندی از آب در بیاید؟بله. در زمان فیلمبرداری راشها را میدیدیم. متفاوت بودن كار از همان زمان معلوم بود. مسوولیت بایرام فضلی خیلی سخت بود. دائم یك دوربین سنگین را روی دوشش حمل میكرد. چون كار به شیوه دوربین روی دست فیلمبرداری میشد. در این كار از نورهای با كنتراست بالا و فضاهای نیمهروشن استفاده شد. دوربین حركتهای زیادی داشت. قصه را هم از قبل خوانده بودم و برایم جذاب بود. خاص بودن كار از همان زمان مشهود بود. شخصیت دكتر در یكی از دیالوگهایش میگوید: «چیزهای كوچك در گذشته تبدیل به حسرتهای بزرگ میشوند.» درباره این دیالوگ توضیح بدهید.كاراكتر دكتر احمدی هم سن و سال خود من است. یعنی 38 سال دارد. تجربیاتی كه این آدمها دارند تجربیات خود بچههای گروه است. یعنی ما بیشتر این اتفاقات را پشتسر گذاشتهایم. ما هم یك سری حسرتهای كوچولو داریم كه مربوط به گذشته است. یك دیالوگ كلیدی در فیلم هست كه میگوید ما جوانی نكردیم و عاشقی نكردیم. منیژه احمدی یك جورهایی جنس زنانه فیلم بود. یعنی قرینه شخصیت مرد داستان بود. او بعد از 18 سال هنوز حسرت گذشته را میخورد. من فكر میكنم دكتر احمدی غرق حسرتها شده است. یعنی در برابر حسرتها تسلیم شده است. تعریف شما از جوانی كردن چیست؟جوانی كردن همان تفاوتی است كه بین نسل ما و نسل امروز وجود دارد. جوانی كردن شامل خیلی چیزها از بیهودگی تا آگاهی و توجه داشتن به نكات مهم زندگی میشود و در این طیف قرار میگیرد. من 38 سال سن دارم. نسل ما آنقدر درگیر بود و آنقدر تحلیلهای اجتماعیاش محدود بود كه همیشه شاكی بود. از لحظهها درست استفاده نمیكردیم. بایدها و نبایدهای دوران ما زیاد بود. الان آگاهی جمعی بالا رفته و نسل امروز میتواند با حمایت خانواده حس رهایی را تجربه كند. میتواند اشتباه كند و در كارهایش خطا داشته باشد. ما از اول در زندگی نقش بزرگسالها را بازی میكردیم. چند بار زندگی میكنیم؟نام فیلم تامل برانگیز است. به نظر شما چرا كارگردان چنین اسمی برای فیلمش انتخاب كرده است؟ آنهایی كه فیلم را دیدهاند میدانند، داستان آن درباره حسرتها و آرزوهای آدمهاست. یعنی همه آدمها در زندگیشان یك كارهایی را میخواستهاند انجام دهند كه نتوانستهاند. شاید هم نخواستهاند و بعدها پشیمان شدهاند. حالا ممكن است یك روز هوس كنند دوباره سراغ آن كارها بروند. این جور آدمها میخواهند ببینند این ضربالمثل كه ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است چقدر واقعیت دارد؟ سیامك فیلم «تنها دو بار زندگی میكنیم» هم از همین آدمهاست. او انگار دوباره به زندگی برگشته است. او به شهرزاد میگوید كه تو داری با یك مرده حرف میزنی. البته ما نمیفهمیم كه او میمیرد و دوباره زنده میشود یا این كه چون میخواهد چند روز بعد خودكشی كند خودش را مرده فرض میكند. به هر حال او تصمیم دارد در چند روز باقیمانده حسابی خوش بگذراند و طعم واقعی زندگی را بچشد. به همین خاطر میرود سراغ حسرتهای گذشتهاش. دختر مورد علاقهاش را پیدا میكند و راز فاش نشده كهنهاش را با او در میان میگذارد. سراغ فردی كه موجب اخراجش از دانشگاه شده میرود و او را تهدید به مرگ میكند و... شاید نام فیلم اشاره به این نكته داشته باشد كه همه آدمها میتوانند یك زندگی دو باره داشته باشند. این زندگی دوباره وقتی چهرهاش را نشان میدهد كه آدمها قدر آرزوهایشان را بدانند و برای رسیدن به آنها تلاش كنند. شاید هم عنوان كنایهآمیزی باشد. ما تنها یك بار زندگی میكنیم. به همین خاطر باید به ارزش لحظه لحظه این یك بار زندگی توجه كنیم. اگر دو بار زندگی كردن اشاره به زندگی دنیا و آخرت داشته باشد، آن وقت مساله خیلی پیچیدهتر میشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1119]