واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دومین قطعه موسیقی كه در این فیلم میشنویم، ادامه همین سكانس مربوط به برنامه رادیویی است كه بازیگر زن فیلم بهعنوان مجری برنامه درباره مرگ صحبت میكند. در این صحنه قسمتی از یك... هر سال با پایان جشنواره فیلم، تنها تعدادی از فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره بهطور عمومی اكران میشوند و اغلب تهیهكنندگان ترجیح میدهند كه فیلمشان در نوبت اكران نوروزی قرار گیرد. از سوی دیگر با اضافه شدن سالنهای سینما و البته عدمتناسب آنها با تعداد فیلمهای تولید شده، بعضی از فیلمهای نمایش داده شده قبل از جشنواره باز هم بر پرده سینماها باقی میمانند. در اكران فیلمهای سینمایی شاید بتوان گفت كه 3 فیلم «هرشب تنهایی»، «كتاب قانون» و «تنها دوبار زندگی میكنیم» موسیقیهایی داشتندكه نمیشد به راحتی از آنها گذشت. هر شب تنهایی؛ ملودی مرگ یا زندگی؟در هر شب تنهایی، در نخستین سكانسی كه موسیقی میشنویم، سكانس مربوط به پخش برنامه رادیویی است كه در آن گیتار الكترونیك در پس زمینه صدای لیلا حاتمی پخش میشود. این بخش را نمیتوان جزو موسیقیای كه محمدرضا علیقلی برای فیلم ساخته به حساب آورد، چرا كه با موسیقی كل فیلم تفاوت دارد.دومین قطعه موسیقی كه در این فیلم میشنویم، ادامه همین سكانس مربوط به برنامه رادیویی است كه بازیگر زن فیلم بهعنوان مجری برنامه درباره مرگ صحبت میكند. در این صحنه قسمتی از یك ركوییم (سرود عزا در موسیقی غربی) شنیده میشود كه با موضوع كلی فیلم و موضوعی كه مجری برنامه درباره آن صحبت میكند، ارتباط دارد.اما نخستین سكانسی كه موسیقی خود فیلم شنیده میشود، سكانس پیدا شدن بازیگر زن توسط مرد است كه تقریبا در نیمههای فیلم اتفاق میافتد. در این سكانس موسیقی اركسترال و پر حجم شروع میشود و با تأكید بر فلوت و سازهای بم اركستر، در نهایت با پیانو و فلوت به فضایی آرام فرود میآید. در قسمت بعدی نیز اركستر پرحجم شنیده میشود كه ملودی اصلی آن با فلوت و پیانو نواخته میشود. البته اگر بخواهیم یك مشخصه برای موسیقی فیلم هر شب تنهایی درنظر بگیریم، باید به حضور پررنگ ساز عود و كلا سازهای بم اشاره كرد كه علیقلی مثل همیشه از آنها بهخوبی استفاده كردهاست. در عین حال نقش فلوت نیز در برخی صحنهها زیاد است اما تمركز اصلی بر سازهای بم قرار دارد. در مجموع قطعات كوتاهند و ناگهان پایان مییابند و دوباره شروع میشوند.اگرچه هیچ آهنگسازی از كارهای قبلی خود تقلید نمیكند اما اغلب آنها در كارهایشان ردپایی بهجا میگذارند كه مثل امضا در آثار نقاشی میماند. از سوی دیگر علاقه آهنگساز به برخی سازها و شناخت ظرفیت و توان هر ساز نیز میتواند دلیلی برای استفاده بیشتر از آن ساز یا سازها باشد. شاید علیقلی یكی از آهنگسازانی باشد كه بدون دیدن نامش در تیتراژ فیلمها نیز تنها با شنیدن موسیقی آن میتوان تشخیص داد كه این اثر را علیقلی ساخته است؛ هر شب تنهایی یكی از همین نمونههاست. بهویژه آنكه به موسیقیای كه علیقلی برای فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیك» ساخته نیز بسیار نزدیك است. البته بدون آنكه قصد مقایسه بین این دو فیلم را داشته باشیم بد نیست به یك وجه مشترك آنها اشاره كنیم كه در موسیقی آنها نمود داشتهاست. موضوع هر دو فیلم، مرگ و نزدیك شدن به مرگ به واسطه بیماری است. صرفنظر از اینكه هر فیلمساز نگاه خاصی به مرگ داشته و شیوه متفاوتی را برای پرداختن به این موضوع انتخاب كرده، انتخاب علیقلی بهعنوان آهنگساز شباهتهایی را بین این دو فیلم بهوجود آورده است.علیقلی از موسیقی لطیفی برای هر دو فیلم استفاده كرده تا مرگ را شیرینتر نشان دهد. جالب آنكه در برخی صحنهها حتی موسیقی با ریتم سه ضربی نواخته میشود كه از این جهت نیز به موسیقی خیلی دور، خیلی نزدیك شبیه است. به هر حال استفاده از ملودیهای آرام و ریتمهای سه ضربی در كنار هم نگاه زیبای علیقلی را به مرگ نشان میدهد. كتاب قانون؛ ایرانی، فرانسوی، عربیفیلم كتاب قانون آخرین ساخته مازیار میری، در فضای طنز ساخته شده و شاید همین امر یكی از دلایل فروش بالای آن باشد. البته نباید این نكته را نیز فراموش كرد كه بهرهگیری فیلمساز از عوامل حرفهای، كتاب قانون را یك سر و گردن از سایر فیلمهای طنز بالا آورده است. یكی از عوامل حرفهای این فیلم، آهنگساز آن است. علیقلی برای این فیلم نیز همچون سایر آثارش موسیقی ملودیهای مناسبتی را انتخاب كردهاست. شاید اگر آهنگساز دیگری به غیر از علیقلی برای این فیلم انتخاب میشد، به جنبه طنز فیلم توجه بیشتری میكرد و یك موسیقی با شاخصههای موسیقی طنز میساخت اما علیقلی با تركیب طنز و داستان رمانتیك فیلم، موسیقیای ساخته كه هم مناسب بخشهای طنز فیلم است و هم بر صحنههای رمانتیك فیلم نشسته است. البته نمیتوان انكار كرد كه موسیقی غیرطنز در این فیلم بیشتر و بهتر از سایر بخشهاست.در كتاب قانون از یك موسیقی دیگر نیز استفاده شدهاست. در حقیقت برای صحنههای گردش گروه ایرانی در منطقه مسیحینشین لبنان از موسیقی موجود استفاده شده و برای اغلب سكانسهای مربوط به این بخش، موسیقی ویژه ساخته نشدهاست. البته این نوع استفاده از موسیقی ممكن است پیشنهاد و سلیقه كارگردان باشد اما آهنگساز نیز نشان داده كه به این سلیقه احترام میگذارد و به همین دلیل با بازسازی یكی از این ملودیهای فرانسوی با سازهای اركستر، بین موسیقی استفاده شده با موسیقی اصلی فیلم پیوندی برقرار كرده و حتی تیتراژ پایانی را براساس همان قطعه فرانسوی با تأكید بر ساز تومبا ساخته است.به هر حال علیقلی در این فیلم نیز توانایی خود را نشان داده و با استفاده از صدای سوزناك ساز دودوك در صحنههای پایانی كه به دیدار 2 بازیگر اصلی در لبنان اختصاص دارد، حال و هوای دیگری به فیلم بخشیده است. تنها دو بار زندگی میكنیم؛ مجموعهای از هنر و خلاقیتدیدن نام حسین علیزاده بهعنوان آهنگساز یك فیلم یا سریال، این حس را در مخاطب ایجاد میكند كه حتی اگر فیلم با سلیقه او هماهنگ نباشد، حداقل حین تماشای آن میتوان یك موسیقی بسیار خوب شنید. اما اگر فیلم تنها دو بار...را دوست نداشتهباشید، نمیتوانید خیلی هم از موسیقی آن لذت ببرید.چون اگر دقت نكنید ممكن است متوجه موسیقی آن نشوید. در حقیقت برخلاف سایر فیلمهایی كه علیزاده آهنگسازی آنها را بهعهده داشته، در تنها دوبار... موسیقی كمرنگی نسبت به سایر عناصر فیلم دارد و ممكن است حضور یا عدمحضور آن برای مخاطب عادی خیلی تفاوت نداشته باشد، درحالیكه یكی از ویژگیهای آثار علیزاده در مقام آهنگساز فیلم و سریال این است كه حضور پررنگ و مؤثری دارند، بهطوری كه گاه میتوان موسیقی را همچون یكی ازشخصیتهای داستان یا همپای آنها بهحساب آورد. البته نمیتوان ارزش هنری موسیقی تنها دوبار... را انكار كرد چون این موسیقی نیز همچون سایر آثار علیزاده ویژگیهای خودش را دارد و با آثار دیگر این آهنگساز متفاوت است. اما موسیقی تنها دو بار... صرفا برای این فیلم ساخته شده و شنیدن آن بهعنوان یك اثر مستقل غیرممكن است، مگر آنكه بخشهایی به آن اضافه شود. ظاهرا علیزاده تكنوازیهایی از سازهای سلانه و كمانچه را در اختیار بهنام بهزادی گذاشته و او بهعنوان كارگردان اهل موسیقی، زخمههایی از این تكنوازیها را كنار هم میكس كرده است. در حقیقت موسیقی فیلم تنها دو بار... مجموعهای از هنر حسین علیزاده و خلاقیت بهنام بهزادی است كه نتیجه خوبی برای فیلم داشته و بر آن نشسته است. اما شنیدن این زخمهها بدون دیدن فیلم كمی عجیب است. بنابراین علیزاده این بار نمیتواند اثرش را به عنوان یك آلبوم مستقل ارائه دهد مگر آنكه بخشهای خذف شده توسط بهزادی را به آن اضافه كند.در مجموع فضای غمآلود و سكوت بیش از حد این فیلم، میتوانست با موسیقی دیگری تلطیف یا تشدید شود. البته این شاید سلیقه كارگردان بوده كه بدون تلطیف یا تشدید هر حس حاكم بر فضای فیلم، تنها به بازنمایی آن حس به وسیله موسیقی بپردازد. اما بهنظر میرسد كه میشد از هنر حسین علیزاده بیشتر و بهتر استفاده كرد. همانطور كه موسیقی تیتراژ پایانی كه در آلبوم آواز گنجشكها ضبط شده، موسیقیای است كه بهشدت با حال و هوای بازیگر در سكانس آخر هماهنگ است و مهمتر از همه آنكه چون كامل شنیده میشود، به گوش مخاطب نیز خوشایند میآید. در مقابل موسیقی سایر بخشها انگار مبهم شروع میشود و نامفهوم به پایان میرسد بدون آنكه قصد كارگردان از این نوع انتخاب مشخص باشد؛ البته شاید به كار بردن موسیقی در فیلمها به این شكل بعد از مدتی با تكرار، عادی شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8368]