تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه گناهان گذشته كسى كه از روى ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى معتكف شود، آمرزي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833002029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در توفان گل سرخ


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روزهایی‌ سخت‌تر در پیش است. زمان مهلت مانده، تباهی‌پذیر به هر دم...     سه‌ شعر از «اینگه بورگ باخمن» انتخاب شده از مجموعه‌ی "در توفان گل سرخ (گزینه‌ی اشعار)"  اینگه بورگ باخمن (Ingeborg Bachmann)  در ٢٥ ژوییه‌ی ١٩٢٦ در كلاگن فورت Klagenfurt  شهر كوچكی در جنوب شرقی اتریش، نزدیك مرزهای یوگسلاوی وایتالیا به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی را در اینس بروك، گراز و وین در حقوق و فلسفه تكمیل كرد. به نوشتن نمایشنامه‌های رادیویی و مقاله‌نویسی پرداخت. در ١٩٥٣ نخستین مجموعه‌ی اشعارش به نام "زمانِ مهلتِ مانده" منتشر شد. جایزه‌ی گروه ٤٧ را دریافت كرد و نام او به عنوان شاعری توانا و صاحب‌سبك بر سر زبان ها افتاد. در ١٩٥٣ به ایتالیا رفت و در جزیره‌ی ایسچیا، ناپل و سپس رم مقیم شد. در سال ٥٦ دومین مجموعه‌ی اشعارش با عنوان "فراخوان خرس بزرگ"  چاپ شد و جایزه‌ی ادبی "برمن" را از آن خود كرد. پس از آن شعر را به كلی كنار گذاشت و یك‌سره به نوشتن نمایش‌نامه، مقاله، لیبرتو برای اپرا و داستان و رمان پرداخت. برنده‌ی جوایز متعدد ادبی شد. در ٢٦ سپتامبر ٧٣ آپارتمان او در رم دچار آتش‌سوزی شد و در ١٧ اكتبر از شدت جراحات ناشی از سوختگی درگذشت و در گورستان كلاگن فورت به خاك سپرده شد. برگردان این اشعار به فارسی، از گزینه‌ی شعرهای‌اش به نام در "توفان گل سرخ"  به ترجمه‌ی "مارك اندرسن ١"،  از انتشارات دانشگاه پرینستون انجام شده است.    زمان مهلت مانده روزهایی‌ سخت‌تر در پیش است. زمان مهلت مانده، تباهی‌پذیر به هر دم در افق شكل می‌بندد. باید كه بی‌درنگ بند كفش خویش ببندی و تازی‌ها را به سگ‌دانی ِ كشت‌گاه بازگردانی.زیرا كه اندرونه‌ی ماهی سرد گردیده در باد. چراغ پیچك‌ها كورسوزنان می‌سوزد. نگاه خیره‌ی تو كورمال كورمال می‌گردد میان ِ مه: زمان مهلت مانده، تباهی‌پذیر به هر دم در افق شكل می‌بندد.  در فراسو محبوب ِ تو فرو می‌رود به ژرفای ماسه‌ها. فراز می‌شود گردِ گیسوان مواج‌اش. می‌شكند درون واژه‌هاش فرمان می‌راند كه خاموش باش، او را میرا می‌یابد و مشتاق جدایی از پی هر هم‌آغوشی.  به اطراف منگر. ببند بندِ كفش‌های‌ات را. دنبال كن تازی‌های شكاری را. ماهی را به دریا بیفكن. خاموش كن چراغ پیچك را!  روزهایی سخت‌تر در پیش است.       □ چوب و تراشه‌ها ای كاش خاموشی بگیرم از زنبورهای سرخ چرا كه ساده است به جا آوردنِ آن‌ها. شورش‌های امروزین هیچ یك خطرناك نیستند. مرگ همراه ِ قیل‌وقال مقدر شده از روزگار ِ دور.  زنهار حذر كن، از مگسان ِ یك روزه و، از زنان، از شكارچیان ِ یك‌شنبه و، مشاطه‌گان و، مردّدان و، خوش‌قلبان – و از تمام خوش‌نامان.  از دل جنگل پدیدار شدیم، با كنده‌های هیزم و گون در دست، و آفتاب دیری بود بر نمی‌آمد. گیجِ صفحه‌ی كاغذ بر اجتماع سطرها دیگر نه تركه‌ها را به جا می‌آورم نه خزه را، تخمیر شده درون ِ مركّب ِ تاریك، نه واژه را، نگاشته در دل چوب، درست و پرنخوت.  كاغذهای پوسیده، بیرق‌ها، دیواركوب‌ها ... به روز و به شب به زیر این و آن ستاره، ماشین ایمان زمزمه‌گر است. اما درون چوب، تا آن زمان كه سبز است، و با زرداب تا آن زمان كه تلخ است، بر آن‌ام تا واژه‌ی آغاز را بنویسم!  یقین كن كه بیدار بمانی گله‌ی زنبورهای سرخ، تراشه‌ها را كه فرو می‌ریزد از تبر دنبال می‌كند، و كنار چشمه برانگیخته در برابر اغوا كه روزی ما را به سستی كشاند، گیسوان من است.  □ پرواز شبانه آسمان كشت‌گاه ماست، شخم خورده به كار سخت موتورها، در سیمای شب ، به زیر فدا شدن ِ رؤیاهامان –  رؤیا دیده به جلجتا٢ و بر هیمه‌های مرده سوزان، به زیر سقف ِ جهان كه توفال‌های‌اش را باد كنده و، برده – و اینك باران، باران، باران، میان ِ خانه‌ی ما، آن‌گاه كه خفاش‌های كور  می‌چرخند در آسیاب‌های آبی. چه كسی آن جا می‌زیست؟ دستان ِ چه كسی منزه بود؟ چه كسی افروخته شد در سیب از روحی به ارواحِ دیگر؟  پناه برده به پر و بال پولادین، دستگاه‌ها هوا را می‌كاوند، عقربه‌ها و اندازه‌گیرها پهنای ابر را می‌سنجند، و عشق می‌خراشد زبان ِ از یاد رفته‌ی دل ما را: كوتاه و بلند بلند ... . تگرگ ساعتی می‌كوبد بر طبل ِ گوش ِ ما كه به فال‌گوشی و پیروزی، روی می‌گرداند از ما. خورشید و زمین غروب نكرده‌اند – تنها سرگشته‌اند به‌سان ِ ستاره‌ها و نا‌آشنا می‌مانند. ما از بندری بر آمده‌ایم كه بازگشت ِ به خانه را اعتباری نیست، نه بار و بنه‌ای، نه رسیدنی. ادویه‌ی هندی و ابریشم ژاپنی در تعلق بازرگانان است مثل ماهی كه به تور. هنوز پیشاپیش ستاره‌های دنباله‌دار رایحه‌ای احساس می‌شود، و ستاره‌های دنباله‌دار دریده‌اند كاموای هوا را. مقام ِ تنهایی‌اش بخوان كه او هنوز در بهت است. چیزی نه بیش‌تر.  ما برخاسته‌ایم و، صومعه‌ها خالی‌ست، زیرا كه تاب آورده‌ایم، فرمانی كه نه پناه می‌دهد و، نه می‌آموزد. كردار، دل‌واپسی ِ خلبان‌ها نیست. چشم‌هاشان را دوخته‌اند بر پست‌های دفاعی و، گسترده‌اند نقشه‌ی جهان را بر زانوان‌شان، كه بر او چیزی نمی‌توان افزود.  چه كسی می‌زید آن پایین؟ چه كسی می‌گرید ... چه كسی گم كرده كلید خانه‌ی خود را؟ چه كسی نمی‌تواند رخت‌خواب‌اش را بیاید؟ چه كسی خفته است روی  پله‌های دم در؟ چه كسی وقتی كه صبح فرا می‌رسد جرئت خواهد كرد تا تفسیر كند، ردپای نقره را: بنگر، بر فراز من ... آن گاه كه آب چرخ ِ آسیاب را دوباره به گردش در آورد، چه كسی جرأت خواهد كرد تا شب را به یاد آرد؟      مطالب مرتبط: برتولت برشت برای آینندگان می‌گوید  پرآوازه ترین زن شاعر تاجیکستان    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن