واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خريدم، خريدي، خريد نويسنده:سعيد بي نياز -منصوره مصطفي زاده وقتي قصد بازار مي کنيد، واقعاً درچه فکري هستيد مي خواهيد چيزي بخريد يا فقط مي خواهيد که بخريد؟ شاعر مي فرمايد:«عيد آمد و ما قبا نداريم/ با کهنه قبا صفا نداريم». روزهاي آخر سال است و کم کم جو خريد کردن دارد همه گير مي شود. بعضي ها زودتر به اين حالت مبتلا مي شوند ، بعضي ها هم مي گذارند براي روزهاي آخر اسفند؛ عده اي هم عين خيالشان نيست و ترجيح مي دهند توي شلوغي سرمام آورخيابان هاي آخر سال بروند توي خلوت خانه شان و «در روزهاي آخراسنفد» فرهاد را گوش بدهند و حال کنند. اما خودتان مي دانيد جوگيري خريد شب عيد بدجوري همه گير است. سبک زندگي اين هفته را گذاشته ايم براي اينکه کمي اين ديوانگي را عاقلانه تر انجام دهيم. چرا مي خريم؟ دوست دارم!خب، توي اين دوره زمانه خريد کردن فقط براي رفع احتياج مادي نيست؛ بعضي ها تيريپ هاي خاص خريد خودشان را دارند و بعضي ها هم هنگام خريدن يا بعد از خريدن حس و حال خاصي دارند. لوکس خريدواقعاً کساني که هميشه جنس هاي لوکس و مارک هاي خاص را مي خرند، طبقه اي را تشکيل مي دهند که احتياج به يک جامعه شناسي خاص دارند. خيلي از اين آدم ها جنس را مي خرند تا با آن، ويترين برتربودن خودشان را کامل کنند. ماشين بنز، پوشاک نايک، وسيله صوتي تصويري سوني و همه اين نام هاي مشهور فقط نشانه خوب بودن جنس نيستند؛ اين نام ها شده اند نماد گران بودن و خاص بودن. و البته دارندگي است و برازندگي. البته اينکه مثلاً يک ورزشکار خاص بهترين وسيله رشته خودش را بخرد، نشانه لوکس خر بودن نيست.لوکس خرها همه چيزشان لوکس است؛ مخصوصاً چيزهايي که بيشتر در چشم هستند. بورس خريدبورس خرها روي ديگر سکه لوکس خرها هستند. اگر لوکس خرها با مارک جنس، گران بودن جنسشان را به رخ مي کشند، بورس خرها اطلاعات شگفت آورشان در مورد يک جنس را به رخ ديگران مي کشند.البته هميشه هم اين جور نيست؛ اطميناني که آدم بعد از خريدن از يک بورس به خريدش دارد، بالاخره خودش چيزخوبي است.روي هم رفته بورس خرها منبع تمام نشدني اطلاعات خريدند؛ اطلاعاتي که از ادعاهاي فروشنده ها خيلي معتبرتر است. خريد به خاطر افسردگي براي بعضي ها خريد يک واکنش است؛ يعني آنها خريد مي کنند تا حالشان خوب شود.خريد مرضي البته مخصوص افسرده ها نيست؛ در افسردگي دو قطبي هم، فرد در مرحله هايي که بسيار شاد و شنگول است دست به خريدهاي عجيب و غريب ميليوني مي زند. هميشه به خريد اين آدم ها دست خودشان نيست؛ فرت و فرت خريد مي کنند و اگر دست خالي به خانه بر گردند بايد تا فردا خماري بکشند. پيشنهاد مي شود که اين دسته از آدم ها تا بنياد خود و خانواده شان را بر باد نداده اند، به اندازه تعرفه يک جلسه روان درماني -و نه بيشتر -با خودشان بردارند و از مسيرهايي که در آن مراکز خريد و جود ندارد،به يک روان شناس مراجعه کنند. افسرده بعد از خريد افسردگان بعد از خريد غير از کساني که کلاً مهارت خريد کردن ندارند، بعضي ها هستند که هميشه فکر مي کنند گول خورده اند. آنها يا خودشان اعتماد به نفس براي خريد ندارند يا وسواس فکري دارند؛ معمولاً اين آدم ها فروشنده ها را هم موقع خريد و هم بعد از خريد کلافه مي کنند. آنها در مقابل فکر وسواسي «جنس بدي خريدم»، عمل وسواسي «تعويض يا پس دادن جنس» هم دارند.اين 2 گروه هم بهتر است که به يک متخصص مراجعه کنند؛ مخصوصاً وقتي که اعتماد به نفس پايين و وسواس شان فقط مختص به خريد نيست. چطور بخريم؟ قدم به قدمخريد کردن همين جور الکي هم که نيست؛توي اين بي پولي دم عيد بهتر است پولتان را مديريت کنيد و جوري جنس بخريد که يک بار ديگر مجبور نشويد خريد بعد از عيد انجام دهيد!تصميم مي گيريم حتي وقتي که مي خواهيد يک ساندويچ براي ناهار بخريد، چند تا مرحله براي خريد ساندويچ در کله نازنين تان رديف مي شود؛ چه برسد به خريد کت و کلفت شب عيد.پس بهتر است ذهنتان را براساس اين مرحله ها منظم کنيد. احساس نياز کنيدخداييش نمي شود در ذهن يک ايراني بچپانيم که اگر شلوار جين ات را هيمن بهمن ماه خريده اي، ديگر لازم نيست دوباره دم عيد شلوار بخري. قديم ها زندگي شان را جوري تنظيم مي کردند که دقيقاً شب عيد احساس نياز به نونوار شدن کنند ولي حالا که اين جور نيست؛ پس خواهشمند است اگر به چيزي نياز نداريد، بي خيال رسم و رسوم شويد و پولش را بگذاريد براي چيزهاي ديگر. بچرخيدمنظورمان اين نيست که مثل درويش هاي قونيه سماع کنيد؛ منظور اين است که يک راه مطمئن پيدا کنيد براي کسب اطلاعات در مورد خريدتان.اگر اينترنت باز هستيد حتماً مي دانيد که بعضي فروشگاه هاي پوشاک سايت دارند اما از ما بشنويد که بيشتر مغازه دارها وقت نمي کنند سايتشان را به روز کنند. بهترين راه همان است که برويد و بچرخيد و ببينيد. اگر تحمل ترافيک داريد بگذاريد آخر سال و گرنه اگر مايه تيله جور است همين روزها شروع کنيد به جست و جوي چيزهايي که مي خواهيد بخريد؛ حداقلش اين است که اين روزها مي شود به جاي شلوغي آدم هاي جلوي ويترين، ويترين ها را هم ديد!با خودتان به توافق برسيدبعد از اينکه يک چرخي زديد، دست تان مي آيد که چه چيزهايي را بيشتر پسنديد ه ايد و تعداد انتخاب هايتان محدود و مطمئن تر مي شود. جوگير نشويد و از همان مغازه اول خريد نکنيد؛ حتي اگر آخرش بر گرديد همان مغازه اول، لااقل دلتان قرص است که همه مغازه هاي يک مجموعه را ديده ايد. بخريد خواهش مي کنم بخريد.تجربه ثابت کرده است که اگر تعداد چرخش هايتان را زياد کنيد، بعدش آن قدر خسته و کوفته و گيج مي شويد که تمام کردن خستگي برايتان مهم مي شود، نه يک خريد خوب. پس لطفاً دورهايتان را محدود کنيد به يک دور کامل و يک نيم دور براي ديدن دوباره چيزهايي که پسنديده ايد و يک ورود مستقيم به مغازه براي خريد نهايي. پشيمان نباشيدبعضي ها به محض اينکه جنس شان را بردند خانه پشيمان مي شوند؛ به اين خاطر که توي يکي از مرحله هاي قبل ريپ زده اند يا اصلاً جنس را لازم نداشته اند و پولشان را ريخته اند دور يا درست دور نزده اند و توي مغازه بعدي جنس مناسب تر و بهتري را ديده اند يا آن قدر دور زده اند که گيچ و ويج جنس خريده اند. بعضي ها هم اصلاً هيچ وقت از خريدشان راضي نيستند؛ حالا يا اعتماد به نفس خريدشان پايين است يا وسواس زيادي دارند. اين گروه آخري لطفاً جدا بايستند که در صفحه هاي بعد کارشان داريم!منبع: مجله همشهري جوان شماره 159/خ
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]