تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860686926
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: ديداري متفاوت«ديداري متفاوت» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن ميخوانيد؛ رئيس و مديران ارشد رسانه ملي و جمعي از هنرمندان برجسته كشور روز شنبه با رهبر فرزانه انقلاب اسلامي ديدار كردند.اين ديدار به لحاظ تركيب شركتكنندگان و حضور چهرههاي طراز اول جامعه هنري كشور و از حيث صميميت حضور و طرح سخنان و ديدگاههاي شفاف و صريح تعدادي از هنرمندان در نوع خود كم نظير بود به گونهاي كه رهبر عزيز چنين تعبير كردند: «تا به حال با چنين جمع خوش تركيبي مواجه نشده بودم». اين تركيب در وهله اول اشتياق هنرمندان و مديران به زيارت رهبري است همانگونه كه هنرمند متعهد و نام آشناي كشور خانم پروانه معصومي گفت كه بايد «قدردان لحظاتي كه در اين فضا كه در حضور رهبري است بدانيم» اما علاوه بر اين بيانگر مرجعيت رسانه ملي در ارتباط با هنرمندان شاخص كشور است همان كسانيكه سيد عزتالله ضرغامي، رئيس سازمان در ارائه گزارش كوتاهي در محضر رهبري از «بيش از دو هزار طرح و فيلمنامه كه در سازمان در طول سال بررسي ميشود» حاصل كار اين هنرمندان در توليدات نمايشي، فيلم و انيميشن (پويانمايي) در شبكههاي داخلي برون مرزي بيش از 33 هزار ساعت در سال يعني 9 برابر نسبت به سال 82 را حكايت ميكند كه همه اينها محصول كار و تلاش هنرمندان و برنامه سازمان رسانه ملي براي فراهم ساختن خدمت صادقانه هنرمندان متعهد اين مرز و بوم است كه تربيت نسل جوان از هنرمندان و رونق توليدات و ايجاد اشتغال بخشي از بركات اين كار بزرگ است. اگر امام خميني (ره) از رسانه ملي به عنوان «دانشگاه» ياد كردند و رهبر عزيز تاكيد كردند كه امام در اين نامگذاري تعارف نداشته است خود در تداوم تبيين جايگاه و اهميت رسانه ملي آن را «مركز هدايت فكر» و «نقش بسيار مهم آن در حال و آينده كشور» ناميدند و با تقدير از تلاشهاي به عمل آمده رئيس، مديران و هنرمندان رسانه ملي بر تداوم، تعميق و تأثيرگذاري فعاليتها به خصوص توليدات نمايشي تأكيد كردند.واقعيت آن است كه ديدار با رهبري بار ديگر اين نكته مهم را به مسوولان ارشد كشور از جمله رسانه ملي يادآوري نمود كه در جنگ كنوني كه جنگ نرم است و شبكههاي نامحرم تلاش دارند ايمان و اعتقادات جامعه به ويژه جوانان را نشانه گيرند همه وظيفه بس خطير و سنگين بر عهده داريم. توجه و اولويت به ساختارهاي نمايشي، فيلم و سريال بايد حرف اول را در تلويزيون بزند. افزون بر اين مروري بر اهم ديدگاهها و مطالب مطروحه هنرمندان هم از اهميت ويژهاي برخوردار بود: «لزوم بالا رفتن آستانه تحمل مسوولان از انتقادها، اختصاص بودجه و اعتبارات لازم براي رسانه، تسريع در ساخت و احداث شهرك تلويزيوني جديد كه پاسخگوي نيازهاي هنرمندان باشد و حمايتهاي بايسته از رسانه ملي» از جمله اين نكات بود كه گوياي همدلي و همگرايي رسانه و هنرمندان ميباشد.اما اين ديدار، مديران، برنامه سازان و هنرمندان رسانه ملي را در ايفاي رسالت و وظيفه خطير خود مصمم تر به خدمت به جامعه فرهيخته ايراني مينمايد. با اين همه اگر اين انتظارات به حق از رسانه ملي وجود دارد و همه از آن به عنوان پيشتاز در خط مقدم نبرد با تهاجم فرهنگي دشمن در جنگ نرم نام ميبرند بر مسوولان كشور هم فرض و وظيفه است كه به تأسي از رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حمايتها و سازوكارهاي لازم در حمايت از رسانه ملي را فراهم سازند. به عبارت ديگر حمايت بايسته از رسانه ملي بايد در دستور كار اصلي كشور قرار گيرد.كيهان:چرا به آمريكا بي اعتماديم؟«چرا به آمريكا بي اعتماديم؟»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد؛12تيرماه 22سال پيش، هواپيماي مسافربري ايرباس شركت هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران در پرواز 655 بندرعباس- دبي زماني كه بر فراز آبهاي سرزميني ايران در حال پرواز بود مورد اصابت 2 فروند موشك ناو آمريكايي وينسنس قرار گرفت و تمامي 290 مسافر و خدمه آن از جمله 118 زن و كودك بي گناه به شهادت رسيدند.اين جنايت در حالي اتفاق افتاد كه طي چند ماه پيش از آن ناوهاي جنگي آمريكا براي حمايت از صدام وارد خليج فارس شده بودند ولي تلاش آنها براي مقابله با رزمندگان اسلام علي رغم رجزخواني هاي قبلي بي نتيجه مانده بود... و ساعت 10 و 22 دقيقه صبح آن روز فرماندهان نظامي آمريكا كه از مقابله با رزمندگان اسلام طرفي نبسته بودند، تصميم به انتقامي وحشيانه گرفتند، اما نه از رزمندگان دلير ايراني بلكه از مردان، زنان و كودكان بي گناهي كه مسافر پرواز 655 بودند. 5 روز قبل از اين حادثه، ناو جنگي آمريكايي وينسنس از بندر سان ديه گو وارد خليج فارس شده بود.عقربه هاي ساعت ، 10و22 دقيقه را نشان مي دهد، وينسنس در موقعيت مناسب قرار مي گيرد و به دستور ناخدا راجرز- فرمانده ناو- 2 فروند موشك به سوي هواپيماي مسافري ايرباس ايراني شليك مي شود.دقايقي بعد از اين جنايت هولناك، مقامات آمريكايي اعلام مي كنند كه يك فروند هواپيماي نظامي و جنگنده F14 ارتش ايران را مورد هدف قرار داده اند!بعد از روشن شدن اينكه هواپيماي ايراني مسافري بوده، آمريكايي ها تلاش كردند تا وانمود نمايند در اين بين اشتباهي رخ داده است. آنها مدعي شدند كه ايرباس، خارج از دالان هوايي مربوطه پرواز مي كرده و وينسنس چندين بار به آن اخطار راديويي داده و چون جوابي دريافت نكرده اقدام به شليك كرده است! اما قطعات متلاشي شده هواپيما و اجساد سرنشينان آن كه در سطح وسيعي از آبهاي ايران پراكنده شده بود به وضوح دروغ آمريكايي ها را برملا كرد.4 سال بعد از آن ماجرا، نيويورك تايمز در گزارشي فاش ساخت كه ناو وينسنس در آب هاي سرزميني ايران بوده، نه در آب هاي بين المللي. پنتاگون در آن زمان تلاش مي كرده كه بر اين واقعيت سرپوش بگذارد.اينها همه جداي از آن بود كه شكل و اندازه ايرباس و نوع پرواز آن با هواپيماي جنگنده F14 كاملا تفاوت داشته و اين چيزي نبوده است كه از ديد و تخصص ناوبران آمريكايي پنهان مانده باشد.شهريور سال 62 يك هواپيماي بوئينگ 747 شركت هواپيمايي كره جنوبي در حالي كه با 269مسافر از كريدور هوايي خود خارج شده بود حدود 2 ساعت در حريم هوايي شوروي (سابق) به پرواز درآمد و به دليل بي توجهي به اخطارهاي مكرر هواپيماهاي شكاري ارتش شوروي، در عمق 500 كيلومتري خاك اين كشور مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد. آن روز ريگان - رئيس جمهور وقت آمريكا- با ابراز اينكه؛ هيچ چيزي نمي تواند حمله به يك هواپيماي غيرمسلح را توجيه نمايد، اعلام مي كند: شوروي ]سابق[ با حمله به هواپيماي مسافربري دست به عمل تروريستي زده است.آمريكا بعدها اعتراف كرد كه هدفش از سرنگوني هواپيماي ايرباس ايران، تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي براي پايان جنگ و پذيرش قطعنامه بوده است. به خدمه ناو وينسنس مدال شجاعت داده شد و از كاپيتان راجرز نيز بامدال لياقت! تقدير به عمل آمد.مرور بر اين واقعه هولناك كه در خاطره تاريخي مردم ايران ثبت شده، بيان جنايتي از جنايات آمريكا عليه مردم مسلمان كشورمان است كه برخلاف ادعاهاي بشردوستانه خود، با نقض مسلم حقوق بشر و برخلاف فطرت و سرشت بشري، جان صدها انسان بي دفاع را كه هيچ تهديدي براي آنان به حساب نمي آمدند، مي ستاند.شايد بي دليل نيست كه مردم ايران هيچگاه به آمريكا اعتماد نداشته و ندارند. رؤساي جمهور اين كشور- چه جمهوري خواه و چه دمكرات- هر گاه دست دوستي به سوي ايران دراز كرده اند، دشنه اي آغشته به سم كينه و دشمني در آستين مخملين خود پنهان داشته اند تا در وقت معين بر قلب مردم ايران فرو كنند.درست در ايام سالگرد اين حادثه، باراك اوباما تحريم هاي جديد عليه ايران را امضاء مي كند تا اين امضاء، سند ديگري بر دشمني هاي آمريكا عليه نظام اسلامي باشد.حيات جمهوري اسلامي طي 30 سال انقلاب، همواره با «تحريم» عجين بوده است، ولي هيچگاه تحريم ها نتوانسته اند قامت بلند بالاي انقلاب را خم كرده و در مسير پيشرفت و آباداني كشور سنگ اندازي نمايند، چه تحريم هايي كه از سوي غرب يعني آمريكا و اروپا از روزهاي آغازين پيروزي انقلاب، اعمال مي شد و مي شود و چه تحريم هايي كه با فشار آمريكا و هم پيمانان كاخ سفيد از سوي سازمان ملل صورت مي گيرد.قطعنامه 1737در دسامبر 2006، قطعنامه 1747در مارس 2007، قطعنامه 1803 در مارس 2008 و قطعنامه 1929 كه اخيراً عليه جمهوري اسلامي صادر شده و همگي سعي داشته اند دامنه تحريم ها را گسترده تر و فشار بر كشورمان را بيشتر كنند، هيچكدام تاكنون نتوانسته و نخواهد توانست تاثيري در مواضع جمهوري اسلامي گذاشته و در سياست هاي كشورمان براي دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي خللي وارد نمايد.ظاهرا آمريكا براي مقابله با نظام اسلامي راه ديگري جز «تحريم» در برابر خود نمي بيند و شايد به همين دليل است كه راه هاي تجربه شده و شكست خورده قبلي را تكرار مي كند.حقيقت آن است كه قطعنامه تحريم 1929 دامنه وسيعتري از فشارها عليه جمهوري اسلامي را تدارك ديده واگر آمريكا در اين پروژه جديد شكست بخورد - كه مي خورد - در استراتژي و راهبرد خود در مواجهه با ايران هسته اي دچار سردرگمي و بن بست مي شود. در اين باره برخي از مقامات بلندپايه آمريكايي نيز به اوباما هشدار داده اند.رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا، طي يادداشتي به جيمز جونز، مشاور امنيت ملي كاخ سفيد خطرات احتمالي غيبت سياست دراز مدت آمريكا در تعامل با ايران را گوشزد مي كند. گيتس در اين يادداشت مي گويد؛ در فقدان گزينه هاي جايگزين براي سياست هاي دوگانه اعمال تحريم و گفت وگوهاي ديپلماتيك، در صورتي كه شكست بخورد، آمريكا ناچار خواهد بود كه ايران هسته اي را بپذيرد. وزير دفاع آمريكا در اين يادداشت با صراحت از محال بودن استفاده از گزينه حمله نظامي خبر مي دهد.با اين وصف آمريكا، هم به ناكارآمدي تحريم هاي جديد واقف است و هم گزينه نظامي را منتفي مي داند. پس تصويب قطعنامه 1929 چه سودي به حال كاخ سفيد دارد؟به نظر مي رسد اوباما محدوديت هاي تاثير سياست هاي تحريم را درك كرده و تلاش مي كند با بزرگ نمايي آن، ارزش تحريم ها را بالا برده تا از يك سو ميدان داري خود را در مواجهه با پرونده هسته اي ايران از دست ندهد و از اين رهگذر با برانگيختن و اجماع جهاني - كه البته فقط واشنگتن از آن دم مي زند - ايران را كه حالا به يك قدرت بزرگ و مهم اقتصادي، علمي و نظامي در خاورميانه تبديل شده به انزوا و انفعال بكشاند و از سوي ديگر با علم به اينكه حمله نظامي به كشورمان هيچ جايگاهي در ميان گزينه هاي تقابل با ايران ندارد، با اعمال تحريم ها، مخالفت خود را با برخي از نومحافظه كاران كاخ سفيد كه حمله به تاسيسات هسته اي ايران را دنبال مي كنند، نشان دهد.اوضاع داخلي آمريكا كه تعريف چنداني ندارد. اقتصاد ورشكسته اين كشور چند سالي است زندگي مردم را فلج كرده. سياست هاي تامين اجتماعي و بهداشتي اوباما، بارها مردم معترض را به خيابانها كشانده. نظرسنجي ها نشان مي دهد آمريكايي ها اعتماد خود را به رئيس جمهورشان از دست داده اند. ماجراي مصاحبه جنجالي مك كريستال، فرمانده سابق ارتش آمريكا در افغانستان و جنگ بي حاصل در اين كشور هم كه بدجوري گريبان مقامات كاخ سفيد را گرفته. در عرصه سياست خارجي هم كه كار نفر اول ديپلماسي خارجي يعني هيلاري كلينتون به شركت در اجتماع همجنس بازان! كشيده شده است. كلينتون در اين اجتماع با بيان اينكه؛ سالها منتظر بودم تا در جمع شما ابراز احساسات كنم و از اين بابت بسيار خوشحالم! گفته: حمايت از همجنس بازان بخشي از سياست خارجي آمريكاست!ايران سالهاست كه به بركت آرمانهاي والاي انقلاب، مسير خود را به سوي توسعه يافته و با اقتدار و تكيه بر توانمندي جوانان فرهيخته و دانشمند، قله هاي پيشرفت را يكي پس از ديگري فتح مي كند و دشمني دشمنان جز آنكه انگيزه شان را مضاعف كند، ذره اي در اراده و صلابت آنان تاثير ندارد. آمريكا هم همان بهتر كه دنبال شركت در اجتماعات آنچناني و ابراز احساسات براي آنان باشد تا داعيه ابرقدرتي و صلح براي جهان!تهران امروز:صدا و سيماي صداوسيما شنيده و ديده ميشود؟«صدا و سيماي صداوسيما شنيده و ديده ميشود؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد؛عصر امواج (عصر راديو و تلويزيون) تنها سه دهه پس از اين نامگذاري، عصر انفجار اطلاعاتي نام گرفت. امروز تركيب امواج (راديو، تلويزيون) و فضاي مجازي آنچنان فضاي شگفتآوري به وجود آورده است كه كمتر كسي ميتواند خود را از تاثيرات رواني – ذهني و در پس پيامهاي ظاهري آن، از تاثيرات ايدئولوژيك ظريف و محاسبه شده فضاي موجي – مجازي دور نگاه دارد.به جرات ميتوان گفت كه ايران تنها كشوري است كه بخش بزرگي از جهان غرب و نيز برخي از همپيمانانش در آسيا و آفريقا امواج راديويي و تلويزيوني به زبان فارسي را به سوي آن ميفرستند. به جز اين برخي از شبكههاي تازه تاسيس شده همانند تلويزيون بيبيسي فارسي و شبكه ماهوارهاي – تلويزيوني فارس وان به فهرست بلند و طولاني راديوها و تلويزيونهايي كه ايران را هدف گرفتهاند، پيوستهاند. راديو بيبيسي در شهريور 1320 و همزمان با اشغال ايران از سوي متفقين در جريان جنگ دوم جهاني، كار خود را آغاز كرد، ديري نگذشت كه شوروي (سابق) و سپس اقمار آن مانند آلمان شرقي، راديوهايي به زبان فارسي براي شنوندگان ايراني، راه انداختند.آمريكا، فرانسه، آلمان و هلند نيز پس از سالها به گروه كشورهايي پيوستند كه ارسال امواج راديويي به سوي ايران را آغاز كردند. هماكنون آمريكا، انگليس، عربستان و گروه رسانهاي چند مليتي رابرت مورداك ميلياردر يهودي استراليايي الاصل هر روز ساعتها برنامه تلويزيوني براي بينندگان ايراني توليد ميكنند. اين تنها بخشي از تكاپوي رسانهاي بيگانگان است. بايد به اين فهرست نام و عنوان دهها كانال تلويزيونهاي ماهوارهاي لسآنجلسي را هم اضافه كرد.در اين سو، صداوسيماي جمهوري اسلامي يك تنه بار توليدات راديويي و تلويزيوني براي بينندگان ايراني در داخل و خارج از كشور را بر دوش ميكشد. در اينكه شمار برنامههاي توليدي در صداوسيما براساس آمارها و روي كاغذ، قابل توجه به نظر ميرسد ترديدي نيست اما بايد اين پرسش را نيز مطرح كرد كه چرا هنگامي كه برخي از شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي، سريالهاي آنچناني را براي بينندگان ايرانيشان پخش ميكنند شمار بينندگان صداوسيما كاهش چشمگيري مييابد؟ به كارگيري عناصر هنري و زيبايي شناسانه، پويايي، صراحت، تنوع و تكثر در توليد برنامهها بايد بيش از پيش در صداوسيماي جمهوري اسلامي مدنظر قرار گيرد. به جز شماري از سريالهاي به راستي موفق و اثرگذار، همچون سريال امام علي(ع)، سريال امام رضا(ع)، سريال روزگار قريب و... سيماي جمهوري اسلامي، از فقر سريالها، تله تاترها و فيلمهاي تلويزيوني رنج ميبرد.برنامههاي سرگرمكننده، توليد كارتون و انيميشن براي كودكان، توليدات خاص براي گروه سني نوجوانان و جوان، چندان در مركز توجه مديران سيما نيستند، در راديو نيز وضع چندان بهتر از اين نيست. در حالي كه صداوسيما ميبايد در برابر غولي به نام هاليوود و صدها كانال تلويزيوني ماهوارهاي پايداري كند و نهتنها پايداري كند كه مخاطبان آن سوي قارهها و آبها را به سوي توليدات تلويزيوني و راديويي ايران جذب نمايد.حقيقت اين است كه فقر توليدات فرهنگي و هنري، خبري و اطلاعرساني نه تنها در صداوسيما مشهود است بلكه به نظر ميرسد كه صدا و سيماي صداوسيما، زير بار سنگين گيرندههاي ماهوارهاي، كمر خم كرده است.متاسفانه الگوي زندگي و خانواده ايراني، در سيماي جمهوري اسلامي، منحصر به خانوادههاي متوسط يا متوسط به بالا شده است. اگر در برخي از سريالها و فيلمهاي توليد شده در سيماي جمهوري اسلامي نيز گاه اتفاق ميافتد كه خانوادهاي زير سطح متوسط در مركز و كانون فيلم قرار دارد بيشتر براي آن است كه نشان داده شود قهرمان فيلم ميكوشد يك شبه ره صدساله برود و از حضيض فقر به اوج ثروت برسد.گاه اتفاق ميافتد كه فيلمها و سريالهايي با مضمونهايي در زمينههاي اعتقادي و بدي شر و خوبي خير توليد و نمايش داده ميشود اما فراموش نبايد كرد در فضايي كه براي نسل جوان به وجود آمده فضاي موجي – مجازي كه در آن يكسو تلويزيونهاي ماهوارهاي و از سوي ديگر اينترنت، فيسبوك، يوتيوب، وبلاگها و... فضاي ذهني نسل جوان را تسخير كردهاند، هرگونه پيامي ميبايد مبتني بر شيوههاي عرضه پيام، زبان تازه، نوآوري و پويايي و تازگي در مضمونها عرضه شود.بررسي كارنامه صداوسيما در چند ساله اخير، نموداري سينوسي را نشان ميدهد، نموداري كه حاكي از تناوبها و نوسانها در خبررساني، اطلاعرساني و توليد برنامههاي سرگرمكننده از جمله سريالها، فيلمها و... است. انتظار ميرفت كه نمودار سينوسي كاركردهاي صداوسيما به منحني روبهرشدي تبديل ميشد كه نقطه افولي نداشته باشد.در بررسي رفتارها و الگوپذيريهاي جوانان در جامعه ايراني بهويژه در جوامع شهري، تاثيرپذيري از الگوهاي بيگانه و غير ايراني – اسلامي، مشهود است و چرا؟ صداوسيما در اين ميان تنها مقصر نيست، اگر قصور و تقصيري هست، متوجه گروه پرشماري از دستگاهها و سازمانها ميشود اما فراموش نبايد كرد كه قصور صداوسيما در زدودن ذهنيت تصويري برگرفته از الگوهاي بيگانه، غيرقابل انكار است.قصور يا تقصير؛ صداوسيما تا دستيابي به قلههاي رفيع تعالي و پيشرفت فاصلههاي بسياري دارد.همچنان كه مقام معظم رهبري در ديدار اخير مسئولان و هنرمندان صداوسيما به درستي اشاره فرمودهاند كه: «صداوسيما عمدهترين مركز هدايت فكري است و اينكه امام(ره) گفتند صداوسيما دانشگاه است»، تعارف نكردند. ميبايد بر تاثيرگذاري توليدات صداوسيما بر اذهان به شيوهاي هنرمندانه به سوي آنچه كه مناسب فرهنگ ايراني – اسلامي است، تاكيد كرد.در شرايط كنوني به نظر نميرسد كه صداوسيما را مردم همچون دانشگاهي تلقي كنند كه امام و رهبري ميخواستند و اين ضعف هر چه زودتر برطرف شود، بهتر است. رسالت:راه خروج از تله براي اوباما«راه خروج از تله براي اوباما» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دکتر امير محبيان است كه در آن ميخوانيد؛رئيس جمهور آمريکا در ادامه سياست تحريم يک جانبه ايران ، لايحه آمريکايي منع دسترسي ايران به واردات فرآورده هاي نفتي را امضا کرد.باراک اوباما پنج شنبه درحالي تحريم يک جانبهآمريکا عليه ايران را نهايي کرد که برخي از کشورهاي متحد آن از جمله روسيه با توجه به تصويب دور جديد تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد ضد ايران، ازهرگونه تحريم يک جانبهآمريکا و کشورهاي اتحاديه اروپا عليه ايران انتقاد کرده بودند .کنگرهآمريکا ، هفته گذشته، پس ازمخالفت ايران با درخواست کشورهاي غربي براي توقف فعاليت صلح آميز هسته اي خود، دور جديد تحريم هاي يک جانبه عليه بخش هاي انرژي و بانکداري ايران را تصويب کرد.آمريکا در اين لايحه، شرکت هاي خارجي را از انتقال و ارائه فرآورده هاي پالايش شده نفتي به ايران برحذر داشته اين تحريم ها با هدف اعمال فشار بيشتر بر دولت ايران براي توقف برنامه هاي صلح آميز هسته اي اين کشور اعمال شده اند.اين اقدامات آمريکا در حالي صورت مي گيرد که بعضي از تحليلگران غربي نيز معتقدند که ظاهرا آمريکا در هر گام خود را وارد مسيري مي کند که گزينه هاي خردمندانه را براي رسيدن به نتايج مطلوب به حداقل ميرساند.در حوزه ديپلماسي آمريکا مسير گفتگوها براي نيل به نتايج مقبول الطرفين را فرو نهاده و خود را تنها به اعمال فشار بر ايران از طريق تحميل تحريم هايي کرده است که گمان دارد ايران را مي تواند زمين گير کند تنها به اين اميد که فشارهاي ناشي از تحريم ايران را به تغيير رفتار يا سازش وادار سازد.مهمترين عنصر اين تحريم ها هم متوقف کردن واردات بنزين به ايران است به اين اميد که اين تحريم با توجه به اين که ايران35 درصد بنزين مورد نياز را وارد مي کند، اثر گذار باشد.اين اميد در حالي است که احتمال مشارکت چين در اين تحريم بالا نيست؛زيرا چين11 درصد نفت خود را از ايران وارد مي کند.روسيه هم هرچند مدتي است نوعي همکاري نزديک تر با آمريکا را تجريه مي کند ولي مسلما بدلايل استراتژيک خيلي هم مايل نيست مشکلات آمريکا در اين منطقه را حل کند. عدم همراهي قاطع چين و روسيه با تحريم بنزين و نيز دسترسي ايران به راههاي جايگزين عملا ماشين تحريم عليه ايران را از کارآمدي خارج کرده و باعث مي شود تحريم ها تا حد يک ژست سقوط کند.راهکار دوم يعني گزينه نظامي هم مشکلات خاص خود را دارد.در وهله نخست ؛موفقيت آن وابستگي کامل به کيفيت اطلاعات جاسوسي در مورد تجهيزات و توانايي هاي اتمي ايران دارد. و طبعا ميزان استحکام نقاط هدف.دوم؛ عامل موفقيت در حمله هوايي است و نيز اندازه تخريبي که به حمله کننده اعلام کند حمله موفقيت آميز بوده و فعاليت هاي ايران را سال ها به تاخير انداخته و مسئولان ايراني را به تغيير استراتژيک نظراتشان وادار کند.تعداد نقاط ضعف در هر مرحله به حدي زياد است که عملا حرکت در اين مسير را به اقدامي با چشمان کاملا بسته تبديل مي کند.حالا فرض کنيم که حمله آمريکا موفقيت آميز باشد؛ مهمترين مسئله فرداي بعد از حمله است.ايران فاکتورهاي بسيار مهمي در اختيار دارد که قادر است موقعيت آمريکا را در منطقه شديدابه وضعيت اسفباري تبديل کند.تحليلگران غربي خود به فاکتورهايي چون واکنش بسيار موثر حزب الله،قدرت ايران در تغيير توازن امنيتي در عراق و افعانستان عليه آمريکا،استفاده از مين و موشک براي کنترل تنگه هرمز وايجاد تغيير در قيمت نفت که قادر است اقتصاد جهاني را تحت الشعاع قرار دهد؛ اشاره کرده اند. اينها پاره اي از واکنش هاي محتمل است واکنش هاي ديگري نيز وجود دارد که در زمان خود مي تواند قدرت واکنش ايران را به نمايش گذارد. اين محاسبات تحليلگران را به اين نتيجه مي رساند که ژست هاي آمريکا کودکانه و بدون محاسبات عقلاني است.در حالي که اوباما در حال کشف راهي عاقلانه تر در مقايسه با رفتار دولت بوش در تعامل با ايران بود اين تغيير ناگهاني از واقع بيني به خيالپردازي به نظر مي رسد که تله نومحافظه کاران پيش پاي اوباما باشد.هنوز اوباما امکان تغيير سياست را در اختيار دارد.بازگشت به مسير معقول پيشين براي دولت اوباما هزينه هاي به مراتب کمتري به نسبت سقوط آزاد به اعماق سياهچال گرفتاري هاي لاينحل دارد. سياست روز:ما از متکلفين نيستيم«ما از متکلفين نيستيم»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم حسن اختري است كه در آن ميخوانيد؛انقلاب اسلامي همچون دريايي مواج و توفنده در مسير تکاملي خود، ناخالصيهاي موجود در اعماق و لايحههاي پنهاني جامعه را به حرکت درآورده و همراه با کفهاي روي آب به طرف ساحل ميراند. در سه دهه گذشته جريانهاي منحرفي همچون مرتجعين، ليبرالها، منافقين قديم و جديد پاي به عرصه خودنمايي گذاشته و چند صباحي دل مومنين را محل تاخت و تاز خود قرار دادند.گرچه هيچ يک از گروهها تاب تحمل امواج سهمگين انقلاب را نداشته و به مرور از گردونه خارج شدند، اما به ميزان نفوذي که هر يک از آنها در باورهاي ملت ايران پيدا کرده بودند. هزينههاي سنگيني را به کشور و مردم تحميل کردند. يکي از اين جريانهاي مرموز که ريشه در نهاد پاک، بيآلايش و سادهانگارانه جمعي از مردم دارد وجود گروه متکلفين در جامعه اسلامي ايران است.اين هيکل نامقدس از آنچنان پيچدگي در پندارها و کردارها برخوردار است که به سادگي اثري ازجاي پاي آنها را همچون ساير گروههاي منحرف مثل قاسطين و مارقين و ناکثين در جامعه نميتوان يافت و تنها با نگاهي عميق و همهجانبه به رفتارها و اعمال و کرداري که از آنها سر ميزند، افکارشان قابل شناسايي و تشخيص خواهد بود. لذا برخي از رفتارهاي متکلفين در سخنان معصومين(ع) تشبيه به نفاق و ريا شده است، خداوند سبحان در آيه 86 سوره «ص» به پيامبر رحمت حضرت محمد(ص) که صاحب خلق عظيم است، ميفرمايد: «قل ما اسئلکم عليه من اجرا و ما انا من المتکلفين» اي پيامبر! بگو من براي دعوت نبوت هيچ پاداشي از شما نميطلبم و من از متکلفين نيستم در جمله «ما اسئلکم عليه من اجرا»اجر دنيوي از مال، رياست و جاه را از خود نفي ميکند و در جمله «و ما انا من المتکلفين» خود را از تضييع و خودآرايي به چيزي که آن را ندارد بري ميسازد.حال بايد دانست که متکلف کيست؟ متکلف کسي است که چيزي را ـ در حالي که صلاحيتش را ندارد ـ با سختي و به طور ساختگي بر خود تحميل کند و معناي اين جمله که ميفرمايد «بگو ازمتکلفين نيستم» اين است که رسالتام را از خود نساختهام.در روايات بحثهاي فراواني درباره متکلفين و علايم آنها آمده است که حديثي از پيامبر(ص) آمده است: «متکلف سه نشانه دارد، پيوسته با کساني که بالاتر از او هستند، نزاع و پرخاشگري ميکند، از مطالبي سخن ميگويد که از آن آگاهي ندارد و به دنبال اموري است که هرگز به آن نميرسد» در حديث ديگري از پيامبر اکرم(ص) ميخوانيم متکلف سه نشانه دارد:«در حضور تملق ميگويد، در غياب غيبت ميکند و به هنگام مصيبت زبان به شماتت ميگشايد» در حديثي از امام صادق(ع) ميخوانيم: «متکلف خطاکار است، هر چند در ظاهر به حقيقت برسد متکلف در عاقبت جز پستي و خواري نتيجهاي نخواهد گرفت و امروز نيز جز رنج و زحمت و ناراحتي، بهرهاي ندارد.متکلف، ظاهرش ريا و باطنش نفاق است. و پيوسته با اين دو بال پرواز ميکند. همانگونه که خداوند به پيامبرش ميفرمايد: «بگو من براي دعوت نبوت هيچ پاداشي از شما نميطلبم و از متکلفين نيستم» علامه طبرسي در تفسير مجمعالبيان، در ذيل تفسير اين آيه آورده است: «هان اي پيامبر! به کفر گرايان بگو: من راي اين پيامرساني و دعوت مردم به سوي حق و عدالت وهشدارشان از زشتي و گناه، پاداشي نميطلبم و از شما چيزي نميخواهم که چيزي به من بدهيد ونيز بدانيد که من از کساني نيستم که به دروغ ادعاي رسالت و پيامبري کنم و از خود چيزي بسازم و شما را بدان فرا خوانم، نه هرگز، اين پيام خدا وکتاب و مقدسات اوست و من تنها پيامرسان او هستم و بس. او مرا به رسالت برگزيد و با فرو فرستادن قرآن به من فرمان دعوت داده است و به باور پارهاي منظور اين است که من به چيزي که باخرد، ناسازگار باشد شما را دعوت نميکنم و هرگز به آنچه با فطرت ناهماهنگ است فرا نميخوانم»شناسايي و مصداقي متکلفين در جامعه ومعرفي به مردم و افکار عمومي جهت تبري و اعلام برائت از آنها از عهده و توان اين قلم ناچيز به دور است. اما آنچه که باعث انگيزه تحرير اين چند سطر گرديد؛ اولا انکارناپذير بودن وجود اين گروه در جامعه است ثانيا در انحراف و غير صالح بودن آنها هيچ جاي شک و شبههاي وجود ندارد ثالثا با کمال تاسف و تاثر بايد اذعان کرد که برخي از گفتارها و کردارهاي برخي نفوذيها در دولت بيشباهت به پندارهاي اين گروه نبوده و نيست و تاسفانگيزتر آنکه رشد و تکثير اين گروه و جريان منحرف فزوني يافته است که اگر به موقع چارهاي براي مقابله و جلوگيري از توسعه آن انديشيده نشود در آينده هزينهاي به مراتب بالاتر و سنگينتر از گذشته به نظام مقدس جمهوري اسلامي و باورهاي مردم عزيز و خداجوي کشورمان وارد خواهد شد که هرگز چنين مباد! و ما انا من المتکلفين.مردم سالاري:اين فوتبال سياست زده«اين فوتبال سياست زده»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن ميخوانيد؛ تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي حضور ندارد و مردم ايران، ناگزير يا طرفدار برزيل وايتاليا و انگليس بوده اند، يا طرفدار آلمان و آرژانتين و هلند. تب جام جهاني، مسوولا ن را هم گرفتار خود کرده; به طوري که علي سعيدلو رئيس سازمان تربيت بدني گفته که دوست دارد برزيل قهرمان شود! حال بگذريم که برزيل پس از صحبت آقاي سعيدلو ازجام جهاني حذف شد.اما در اين ميان يک موضوع به راحتي آب خوردن به فراموشي سپرده شده و آن غيبت ايران در جام جهاني است. از نظر آقاي کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ايران، نرفتن ايران به جام جهاني اتفاق مهمي نيست. آقاي سعيدلو هم که پس از ماجراهاي رقابتهاي مقدماتي جام جهاني به سازمان تربيت بدني آمده است. آقاي عليآ بادي رئيس سابق سازمان تربيت بدني هم که پس از جام جهاني گذشته، محمد دادکان رئيس وقت فدراسيون فوتبال را برکنار کرد و...به عامل اصلي تعليق فوتبال ايران در عرصه بين المللي بدل شد، اکنون از سازمان ورزش خارج شده و به نظر مي رسد فعلا در حلقه نزديکان رئيس جمهور نيست. آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور هم که پيش از حضور تيم فوتبال ايران در جام جهاني 2006، لباس ورزشي مي پوشيد و در کنار بازيکنان تيم ملي تمرين مي کرد و به ابراهيم ميرزاپور گل مي زد، پس از ماجراي تعليق، مقصر اصلي را آقاي علي آبادي معرفي کرد و گفت که به او گفته بودم اين کار را نکند. آقاي احمدي نژاد هم اين روزها از فوتبال صحبت نمي کند.همه ما جام جهاني 2006 را به ياد مي آوريم که آقاي علي آبادي و دوستانشان پيش از آغاز مسابقات مي گفتند ايران بايد به مرحله دوم صعود کند; آن هم در گروهي که مکزيک و پرتغال حضور داشتند. تيم ملي آن زمان که حاصل تلا ش هاي محمد دادکان بود و از امکاناتي همچون کمپ تيم هاي ملي که در زمان محسن صفايي فراهاني ساخته شده بود استفاده مي کرد، اگر چه به راحتي به جام جهاني صعود کرد اما در جام جهاني اسير اختلافات سياسي شد و از جام کنار رفت.آنها که به فکر صعود ايران از گروه خود در جام جهاني بودند و صعود از آسيا را بديهي مي دانستند و تعليق فوتبال ايران را که با تلا ش ها و نفوذ صفايي فراهاني رئيس اسبق فدراسيون فوتبال در کنفدراسيون فوتبال آسيا رفع شده بود شوخي مي پنداشتند، آنقدر آزمون و خطا کردند که همان چيزي که بديهي مي پنداشتند هم اتفاق نيفتاد و ايران حتي به بازي پلي آف مقدماتي جام جهاني 2010 هم نرسيد. حالا همه پنهان شده بودند- و پنهان شده اند- تا جام جهاني بگذرد و جرقه اي زده شود تا شايد با درخشش در جام ملت هاي آسيا، ناکامي ها اندکي جبران شود وعده اي ديگر موفقيت هاي گذرا را به نام خود بزنند تا جام جهاني بعدي برسد و باز هم... بگذريم.بهتر است از بازي هاي تيم هاي ديگر جام جهاني لذت ببريم. از پيروزي هلند بر برزيل شگفت زده شويم، از حذف آرژانتين افسوس بخوريم و به ماشين منظم فوتبال آلمان غبطه بخوريم. اصلا بگذاريد براي حذف ژاپن در ضربات پنالتي افسوس بخوريم اما به فوتبال سياست زده خودمان که هنگام شکست، همه پنهان مي شوند و هنگام پيروزي، همه، وعده هاي غير ممکن سر مي دهند، فکر نکنيم و ياد مديري همچون دادکان را زنده کنيم که با زير وبم فوتبال آشنا بود يا زحمات مديري همچون صفايي فراهاني را ارج نهيم که اگر چه عکسي با لباس ورزشي نداشت اما رمز موفقيت در مديريت فوتبال را مي دانست. همان بهتر که به جام جهاني بعدي هم فکر نکنيم. ابتكار:اردوغان و بالانس سياست خارجي براي فرداي ترکيه«اردوغان و بالانس سياست خارجي براي فرداي ترکيه»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم بهرام گل زاده است كه در آن ميخوانيد؛ترديدي در اين واقعيت وجود ندارد که ديپلماسي و سياست اخير منطقهاي و جهاني دولت ترکيه به رهبري “رجب طيب اردوغان، با تغييرات و رويکردها و تاکتيکها و در مواردي استراتژيهاي جديدي همراه بوده است که عموما در مسير منافع ملي اين کشور ارزيابي شده است.ميانجيگري درموضوع هستهاي ايران و امضاي بيانيه تهران با همراهي برزيل، تحرک و ايفاي نقش فعال و معني دار و موثر در بحران فلسطين و اسراييل، به ويژه حوادث مربوط به نوار غزه، تلاش براي حضور فعالتر و تعامل نزديک با کشورهاي عرب منطقه خاورميانه و نمونههايي ديگر، از نکات برجسته سياست خارجي جديد آنکاراست.به برخي نکات در آخرين گفت و گوي اردوغان با گزارشگر پي بي سي توجه کنيد. وي در بخشهايي از اين گفت و گو به برخي سوالات، اينگونه پاسخ ميدهد:«ترکيه همان ترکيه است، هيچ چيز تغيير نکرده است، آمريکا نبايد نگران باشد، “رود بر همان بستر جاري است و ما نيز در همان رود سابق در حال شنا هستيم، “ ما از امروز بايد به فکر فردا باشيم».اين بخشهايي از اظهارات نخست وزير ترکيه است، که پايه تحليلهايي که مبتني بر دور شدن سياست خارجي ترکيه از نزديکي و هم پيماني با آمريکا است، سست ميکند. ترديد نبايد کرد که آنکارا هشيارانه براي تضمين و تامين منافع ملي خود، پروايي ندارد که از اتخاذ هر نوع سياست، بهره بجويد.اردوغان، در بخش ديگر گفت و گو، در خصوص تلاشش براي امضاي بيانيه تهران و خارج کردن پرونده هستهاي ايران از بنبست، به نکته ظريف ديگري اشاره ميکند با اين عبارت که : “اوباما از من خواست با ايران مذاکره کنم».اين لفظ از “من خواست در عالم سياست معناي خاص خود را دارد. دولت آمريکا يا هر دولت منافع محوري، يک طرفه و بدون پرداخت هزينه يا در جريان يک معامله پاياپاي و دوجانبه از دولتي درخواست ميانجيگري در بحراني نميکند و هيچ دولتي هم بدون پيشبيني منفعت، چنين درخواستي را اجابت نمينمايد. پس بايد ديد ترکيه در مقابل چنين حرکت ديپلماتيکي چه امتيازي از امريکا مطالبه کرده و يا خواهد کرد.در تحليل اين موضوع، و بدست آوردن معادله حل مسئله، بايد نيازهاي کنوني آنکارا را مورد توجه و بررسي قرار داد. از جمله اين موارد، نياز ترکيه به حمايتهاي قويتر و عمليتر براي عضويت اين کشور در اتحاديه اروپا و شکستن مقاومت اين اتحاديه در عدم پذيرش است. سوال اينجاست که آيا ممکن است اردوغان در قبال تلاشي که در موضوع هستهاي ايران از خود نشان داد، از اوباما خواسته باشد که براي تسريع در عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا با همپيمانان اروپايي خود لابيهاي لازم را به عمل آورد؟ بي ترديد دور از ذهن نيست که يکي از درخواستها اين باشد.در همين رابطه از بخش ديگري از اظهارات اردوغان در گفت و گو با پي بي سي مدد ميگيريم وي به گزارشگر اين شبکه تلويزيوني در پاسخ به يکي از سوالات در خصوص موانع پيوستن به اتحاديه اروپا ميگويد:«آنچه که به ما محول شده بود به خوبي انجام داديم. ما براي عضويت در اتحاديه اروپا مصمم هستيم و به تلاشهاي خود ادامه ميدهيم.»در اينجا بايد به امر توجه کرد که ترکيه چه وظيفه محول شدهاي را به خوبي به سرانجام رسانده که انتظار باز شدن مسير عضويت در اتحاديه اروپا کمترين انتظار و توقع است؟در کنار اين مباحث موضوعات ديگري از قبيل حضور موثرتر دولت آنکارا در جهان عرب، و بطور مشخص، ميانجيگري و ميدانداري در موضوع فلسطين و اسراييل، و دمشق و تلآويو، و مواردي از اين قبيل است که به اندازه کافي در اين زمينه مباحثي صورت گرفته و تحليلهايي شده است. و موقعيت مثبت کنوني دولت آنکارا در ميان اعراب، مويد اين معنا است که ترکيه بدست گرفتن نقش محوري در مسائل مختلف جهان عرب را هدف قرار داده است.حال با توجه به موارد فوق، آيا اتکا صرف به اقدامات دولت ترکيه بدون توجه به پيش زمينهها و مذاکرات و توافقهاي از قبل صورت گرفته اين کشور با آمريکا، تا چه اندازه اطمينان بخش و تضمين کننده منافع ملي است. بي شک، استفاده از ظرفيت و پتانسيل دولت آنکارا، در پيش برد مذاکرات و حل و فصل اختلافات با غرب، اقداميعقلاني و لازم و ضروري است، اما سوال اينجاست که اطمينان و اتکاء به ترکيهاي که صد در صد به دنبال منافع ملي خويش و کسب اعتبار و وجهه و جايگاه بينالمللي و منطقهاي است، و در برگيرنده پر کردن خلاءهاي موجود، تا کجا و تا چه ميزان، تامين کننده منافع و امنيت ملي کشور است؟ آيا منافع اعتماد به ترکيه به هر دليل و بر اساس هر ضروت، بيش از منافع اعتمادي است که در طول سالهاي اخير به روسيه و چين شد؟شايد با کمي توجه و تامل در بخش ديگر اظهارات اردوغان در مصاحبه با پي بي سي، بخشي از پاسخ سوالهاي ايجاد شده را بگيرم، نخست وزير اسلامگراي ترکيه، استراتژي آينده کشورش را در يک جمله اينگونه تبيين ميکند:« هيچگونه تغييري در سياستها و استراتژيهاي ما بوجود نيامده است. ما همچنان به حرکت در همان مسير نرم و معمولي خود ادامه ميدهيم. هدف ما همواره رسيدن به ترکيهاي با استانداردهاي بالا در مدرنيته، بوده است. ما با تمام مليتها از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب گفتگو ميکنيم.»از ياد نبريم، هرچند ترکيه از ضرورت اجراي بيانيه تهران داد سخن ميراند و در شوراي امنيت سازمان ملل نيز به قطعنامه عليه ايران راي نفي ميدهد، اما اين به معناي تحت الشعاع قرار گرفتن سياست جهاني و استراتژيک آنکارا نيست و دولتمردان اين کشور به هر قيمتي به پايداري در اين مواضع متعهد نخواهند بود همانطور که چين و روسيه متعهد نماندند. اولويت براي ترکيه در منطقه و جهان، موضوعات ديگري است که ارتباط مستقيم با منافع ملياش دارد و به محض تامين اين منافع، چشمانداز سياست خارجياش به شکل ديگري تعريف خواهد شد.سياست خارجي ترکيه تحت هيچ شرايطي از قاعده يا معادله ي “سياه يا سفيد، و “صفر يا صد، براي تامين منافع صددرصدي پيروي نميکند بلکه بالانسي در اين سياست وجود دارد. در سياست خارجي منطقهاي در برابر زيادهخواهيهاي اسراييل در غزه مقاومت ميکند و ميايستد و همزمان، تلاش خود براي نزديکي و حل اختلافات دمشق - آنکارا را افزايش ميدهد. همچنين در سياست خارجي بينالمللي، به قطعنامه تحريم شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران راي منفي ميدهد اما در عين حال، به نمايندگي از طرف رئيس جمهور ايالات متحده، در ارتباط با مسئله هستهاي جمهوري اسلامي تلاشي را آغاز ميکند که منجر به صدور بيانيه تهران ميگردد و همزمان نيز بحث عضويت در اتحاديه اروپا را به صورت جدي دنبال ميکند.آفرينش:اخلاق در سياست«اخلاق در سياست»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در ان ميخوانيد؛انسان به واسطه قوه عقل و درکش از ديگر مخلوقات متمايز بوده، همين تمايز زمينه هاي رشد وي را پديد آورده است. مهمترين خصيصه اي که آدمي را به سوي انسانيت به معناي واقعي آن سوق مي دهد اخلاق است.رکن مهمي که در تمامي اديان آسماني محور اصلي قرار گرفته، تمامي فرستادگان و پيامبران الهي در راستاي تحقق اين امر در بين جوامع انساني تلاش کرده اند .و دين اسلام نيز داعيه دارمکارم اخلاقي است. مي توان ميزان درجه و اهميت اخلاق را در اسلام با اين حديث پيامبر (ص) که مي فرمايند:"من براي تکميل فضليت هاي اخلاقي مبعوث شده ام " مشاهده کرد.اما متاسفانه امروز شاهد آن هستيم که در کشورمان که نظام حاکم برآن مزين به نام اسلام است اصول اخلاق وموازين اسلامي آن گونه که بايد در حوزه سياست و رفتارهاي سياسي رعايت نمي شود. اين در حالي است که ما کوشيده ايم در عرصه بين المللي همواره مبشر اصول اخلاقي و معنوي در تمامي زمينه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي باشيم و اساسا هدف اصلي انقلاب اسلامي را در جهان کنوني ترويج اصول اخلاقي و انساني قرار داده ايم و در راستاي آن در صدد ترويج و گسترش اين اصول در ميان کشورهاي جهان هستيم.طبيعي است با چنين رويه اي بايسته است که در عرصه داخلي اصولي را که در سطح بين المللي مطرح ساخته وخود را داعيه دار آن مي دانيم به گونه اي قابل قبول رعايت کنيم. در نظام هاي مردم سالار وجود اختلاف سليقه در ميان نخبگان و سران سياسي طبيعي است ليکن اين انتظار وجود دارد که اختلافات به رقابت خصمانه سياسي مبدل نشود.البته اختلاف سليقه و انتقاد نشان دهنده طراوت در عرصه سياسي باشد اما نبايد به خصومت گرايش پيدا کند که نتيجه آن خنثي شدن و يا تخريب نيروهاي خدوم و زحمتکش جامعه است. اين در حالي است که وظيفه سران و نخبگان کشور ايجاد بستر اخلاقي مناسب براي افراد جامعه است که مردم را به سمت و سوي زندگي سالم همراه با عدالت رهنمون شود.انتظار مي رود در کشوري که اساس حکومت و انقلاب آن عدالت و اخلاق اسلامي است نخبگان سياسي از زير پا گذاشتن اين اصول خود داري کرده وبا ايراد تهمت و افترا به رقبا زمينه ايجاد تنش و اختلال در جامعه را فراهم نسازند.در هر عرصه اي هرگاه اخلاقيات حضور نداشته باشد، دست و زبان انسان باز است و چه بسا تهمت بزند، به مردم دروغ بگويد، تعهدات را نقض کند و يا حتي از مسير مردم خارج و در مسير دشمنان گام بردارد.مقام معظم رهبري در تبيين سلوک سياسي امام علي عليه السلام (خطبه هاي نماز جمعه 88/6/30) آن را عجين با سلوک اخلاقي ايشان دانسته و مي فرمايند: سلوک سياسي اميرالمومنين(ع) از سلوک معنوي و اخلاقي ايشان جدا نيست.حال بايد نخبگان و مسولان سياسي اين خصوصيات و اصول را در رفتار و عمل خويش رعايت کنند تا زمينه را براي جلو گيري از انحرافات اخلاقي و سياسي در جامعه فراهم کنند. هرگاه فعالين سياسي و نخبگان از معنويت و اصول اخلاقي دور شدند زمينه را براي ايجاد فساد در مجموعه داخلي خود و جامعه فراهم مي کنند. و با دروغ گويي وتهمت و افترا به شخصيت افراد و سران نظام زمينه ضعف را براي نظام در عرصه هاي داخلي و خارجي فراهم مي کنند.لازمه يک سياست با نشاط و با طراوت; صداقت وعدالت و انصاف در رفتار نخبگان و مسولان سياسي جامعه مي باشد تا با رعايت اين موازين کشور را در مسيري توام با امنيت در زمينه هاي مختلف هدايت نمايند.آرمان:تلاش براي حفظ وحدت روحانيت و مردم«تلاش براي حفظ وحدت روحانيت و مردم»عنوان سرمقالهي روزنامهي آرمان به قلم علي بنايي است كه در آن ميخوانيد؛ با توجه به ديدار و رايزني هايي که نمايندگان روحاني مجلس شوراي اسلامي طي يک ماه گذشته با مراجع و اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم داشتند بايد تاکيد کرد که اين ديدارها دو محور اصلي داشته است. محور نخست اين ديدارها و نشست ها حمايت و پشتيباني قاطع از مقام معظم رهبري و ولايت فقيهو نيز محور دوم همبستگي و ارتباط بيشتر جوامع روحاني با هم بود. همانطور که مشخص است تشکل هاي روحاني در قم يعني جامعه مدرسين حوزه علميه قم و در تهران يعني جامعه روحانيت مبارز و نيز شخصيت ها و مراجع عظام و تقليد در استان هاي مختلف کشور مخاطب اين ارتباط هستند.مردم ما از ابتدا به روحانيت اعتقاد داشته و با توجه به رفتاري که اين قشر طي سال ها با جامعه داشت به عنوان معتمدين مردم مطرح هستند. در مقابل مردم نيز همواره بدون افراط و تفريط کلام روحانيت را پذيرفته و سرلوحه امور خود قرار مي دهند.به ميزان ارتباط جوامع و شخصيت هاي روحاني با هم تبعات مثبت و مفيدي براي جامعه در پي خواهد داشت که همه مي توانند در تمامي سطوح از آن بهره ببرند. چنانچه که اين ارتباط ها در بالا رفتن اعتماد اجتماعي بسيار اهميت دارد. در اين فضا برخي از انسجام و ائتلاف تشکل هاي روحاني اصولگرا زياد خوشحال به نظر نميآيند.متاسفانه اخيرا شاهد برخي تلاشها هستيم که ارتباط تشکل هاي روحاني اين نقشهها را خنثي کرده است. به نظر مي رسد که در مقطع کنوني اصلي ترين و فوري ترين دستور کار تشکل هاي روحاني اصولگرا حمايت از مقام معظم رهبري و تلاش براي حفظ وحدت روحانيت و مردم است.تشکل هاي روحاني خود به اين امر توجه داشته و دارند که ارتباط بين روحانيت و مردم بايد هرچه بيشتر تقويت شود؛ چرا که اين ارتباط صميمي منجر به افزايش اعتماد اجتماعي مي شود که خود موجب استحکام انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي خواهد شد.دنياي اقتصاد:تورم و نرخ ارز«تورم و نرخ ارز»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم مهران دبيرسپهري است كه در آن ميخوانيد؛نظام ارزي در ايران يك نظام نرخ ارز شناور مديريت شده است. منظور از مديريت شده آن است كه دولت ميتواند با كاهش يا افزايش عرضه ارز در بازار، نرخ آن را به هر ميزان كه بخواهد تعيين كند.كشور چين نيز تا حدودي اين سياست را اجرا ميكند، منتهي چين معمولا كمي كمتر از نياز بازار به آن ارز تزريق ميكند، ولي ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها