تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851121234




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حکایت مردی که با خرس دوست شد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حکایت مردی که با خرس دوست شد

روزی بود و روزگاری بود. در زمان های خیلی قدیم، جوانی قدرتمند در بیابانی می رفت که ناگاه، صدای وحشتناکی شنید. جلو رفت، خرسی را دید که در چنگ اژدهایی بزرگ گرفتار شده است. دلش بر حال خرس بیچاره سوخت. شمشیر خود را کشید و با یک ضربه سخت، اژدها را به هلاکت رسانید.خرس وقتی نجات پیدا کرد به دنبال آن مرد راه افتاد.القصّه، هر جا که جوان قدرتمند می رفت، خرس هم با او می رفت . کم کم جوان به خرس علاقه مند شد و او را همه جا با خودش می برد.روزی از روزها، از جایی می گذشت و خرس هم مثل همیشه در پی اش بود. مردی از کنار آن ها گذشت. او از دیدن مرد جوان و آن خرس، به حیرت افتاد بازگشت و پرسید: «ای مرد جوان، حکایت چیست؟ من تاکنون انسانی را با خرسی، همراه ندیده بودم!»مرد جوان، لبخندی زد. کنار دوستش خرس ایستاد و داستان را تعریف کرد. مرد گفت:دوستی با خرس کار نادانان است.جوان با تعجّب به آن مرد نگریست و پرسید: «منظورت چیست؟ مگر دوستی با یک خرس، چه عیبی دارد؟ نکند تو به دوستی من با خرس حسادت می کنی!»مرد گفت: چرا با هم نوع دوستی نمی کنی؟ حالا که حرف گوش نمی کنی پس با این خرس تنها به دشت و بیابان نرو. مرد رهگذر هر چه گفت و گفت، اندرزهایش در گوش مرد جون فرو نرفت که نرفت، و او فکر کرد که مرد رهگذر بر دوستی اش با خرس، حسد می ورزد. پس با خشم بر سر مرد رهگذر فریاد زد که: برو ای مرد! دست از سر ما بردار. دوستی من و این خرس مهربان و وفادار چه ربطی به تو دارد؟ چرا بر دوستی ما حسد می ورزی؟ برو و راحتمان بگذار!»مرد وقتی دید که آن جوان پند و اندرزهایش را گوش نکرد، راهش را کشید و رفت، در حالی که می دانست به زودی آن جوان به بلایی گرفتار می شود.
خرس
مرد جوان و خرس وفادار، زمانی دراز با هم زندگی کردند. هر روزی که می گذشت، پیوند دوستی آن ها محکم تر می شد. روزی از روزها، جوان در جنگلی کار می کرد. درخت ها را با تبر می برید. بعد از ساعتی خسته شد و خوابش گرفت. روی زمین دراز کشید و به خوابی سنگین فرو رفت. خرس که دید دوستش خوابیده است، بالای سر او رفت و در کنارش نشست. ناگاه مگسی سمج  بر پیشانی جوان نشست. خرس با دست مگس را راند. امّا مگس سمج دوباره بر پیشانی جوان نشست. خرس دوباره مگس را راند. مگس این بار آمد و بر نوک بینی جوان نشست. خرس از دست مگس خشمگین شد. در دل گفت: «ای مگس بدجنس و سمج، دوست مهربان مرا در خواب می آزاری؟ حالا چنان درسی به تو بدهم که پرواز کردن را از یاد ببری و دیگر هیچ وقت نتوانی بپری!»رفت و یک سنگ بزرگی آورد  و این بار که مگس روی صورت جوان نشست.......آری، خرس نادان، سنگ بزرگ را بر صورت دوست مهربانش کوبید. به گمان آنکه با این کار فقط مگس را خواهد کشت. ولی آن سنگ بر صورت جوان خورد و مگس هم پرید و رفت.آری، از آن زمان، این ضرب المثل ماند که: «دوستی با ابلهان مثل دوستی با خاله خرسه است!»ضرب المثل _ مصطفی رحماندوستگروه کودک و نوجوان سایت تبیانمطالب مرتبطنوبت تو شده بجنبان ریش را رمال اگر غیب می دانست گنج پیدا می کرد بابات هم همین زبان درازی ها را داشت اگر پیش همه شرمنده ام از کیسه ی خلیفه می بخشد با شیطان ارزن کاشته فردا من این ده را زیر و رو می کنم نیش عقرب نه از ره کین است نرود میخ آهنی در سنگ من زینب زیادی ام





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن