محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828701829
میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند دكتر محمدجواد لاريجاني محمدجواد لاریجانی، ریاضیدان و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه است. در دوران اصلاحات نماینده مجلس پنجم بوده و این جریان را بهخوبی میشناسد. وي، اکنون مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی است كه در همین پژوهشگاه با او گفتوگو کردیم. در دهه اول پیروزی انقلاب معاون وزارت امور خارجه بود و نکتههای بسیاری از منش سیاسی امام خمینی به یاد دارد. مهمترین کار امام را پایهریزی یک حکومت اسلامی با فکر اسلامی میداند که در دنیای اسلام و عصر حاضر بینظیر است. افراد زيادي در دنيا درباره شخصيت امام خميني(ره) اظهارنظر كردهاند و كتاب نوشتهاند؛ بهنظر شما چه نكتهاي از شخصيت امام باقي مانده كه گفته نشده؟شخصيت امام از جنبههاي مختلف قابل بررسي است، اما به وجهي اشاره ميكنم كه ممكن است تا حالا گفته شده باشد، اما بيش از همه در زمانه معاصر، مغفول مانده است. حضرت امام يك نوآوری بزرگ ديني دارند و دقيقا نمونهاي از نوآوري دينياي است كه در دنياي اسلام به آن نياز داريم. نوآوری ديني در 10 - 15 سال گذشته در ادبيات روشنفكري عمدتا كهنهسازي ديني بوده. يعني ما مطالبي كه در ادبيات ليبراليسم سكولار غربي در حدود ٣٠٠ سال رواج داشته، ميگيريم، لعابي از اسلام به آن ميدهيم و ميگوييم نوآوري مذهبي و ديني، چيزي كه يكي از مشكلات جريان اصلاحات است. در واقع چيزي كه امام(ره) عرضه كردند، نوآوري در معناي حقيقي است. معناي حقيقي نوآوري ديني چيست؟منظور، آن نوآوریاي است كه متكي به قرآن و سنت باشد، همانند ثقليني كه ما در مكتب اهل بيت عليهمالسلام داريم. اين نوآوری در وجه سياسي اسلام صورت گرفته. حضرت امام معتقد بودند در فضاي اسلام كه مبتني بر افكار اسلامي، احكام اسلامي و آموزههاي اسلامي است، ميتوانيم يك نظام مدني بسازيم كه مقاصد نهايي اسلامي را تحقق ببخشد، ميتوانيم براساس عقلانيت اسلامي، يك نظام مدني تمامعيار بسازيم؛ اما در اصل قضيه ترديد وجود داشت، بعضي كه روشنفكر و غربي بودند ميگفتند دين، در بهترين حالت به امور شخصي ميپردازد و ربطي به نظام مدني ندارد. برخي هم كه متدين بودند اعتقاد داشتند دين، در زمان غيبت، وظيفهاي براي تشكيل نظام مدني ندارد و ما بايد افعال شخصي و عبادتهايمان را انجام دهيم و منتظر ظهور باشيم. در اين ميان، امام خميني(ره) معناي ولايت را احياء كردند. ولايتي كه در زمان پيغمبر(ص) معنا دارد، در زمان امام معصوم معنا دارد و در زمان غيبت هم معنا دارد. اين مسئله به همان سالهاي طرح نظريه ولايت فقيه بر ميگردد؟نظريه ولايت فقيه، ملاك مشروعيت سيطره است، اما چيزي كه ميخواهم بگويم فراتر از آن است. تز امام اين بود كه براساس عقلانيت اسلامي، ميتوانيم يك نظام مدني كامل را بسازيم. وقتي ميخواهيم چيستي نظامهاي مدني را بررسي كنيم، بايد به سه پايه آن توجه داشته باشيم. پايه اول پايه عقلانيت آن نظام است. نظام مدني منطق كنش و واكنش است؛ يعني نظمي كه سوژهها و مردمي را كه تحت آن نظم هستند، توجيه كنند، چرا بايد فلان كار را انجام دهند. ركن دوم نظام مدني، ملاك مشروعيت سيطره است؛ يعني ما چرا بايد بپذيريم اين حاكم، حاكم مشروعي است يا حاكم مشروع چرا بايد قبول كند حكمرانياش مشروع است. ركن سوم، سازمان نظام مدني است كه مربوط به كارآمدي نظام است. يعني اين نظام مدني ميخواهد چطور اعمال حاكميت كند. حضرت امام(ره) در هر مورد از اركان نظام مدني اسلامي حرف دارند. ولايت فقيه كه شما اشاره كرديد، مربوط به ملاك مشروعيت است. در نظر حضرت امام(ره)، اسلام، سيطرهاي را كه به نحوي زير نظر ولي فقيه نباشد، قبول ندارد. يعني ملاك مشروعيت هر نوع سيطرهاي در نظام مدني، به تأييد ولي فقيه است و امام براي اين مسئله، هم برهان قرآني دارد و هم برهان روايي و عقلي. اگر در آيه مباركه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» خوب دقت كنيم، ميبينيم اينطور نيست. اطاعت از خدا، بعد اطاعت از پيغمبر(ص) و بعد، هم اطاعت از اولي الامر يا هر كسي در كوچه و خيابان؟! طبيعتا اين مسير يك خط است يعني تجانس ميان پيغمبر(ص) و خدا چگونه بود؟ اين بود كه پيامبر(ص) شريعتي را كه مدنظر خدا بود پايهریزي و آن را بيان كرد. نسبت پيامبر(ص) به اوليالامر هم بايد همينطور باشد، ولايت فقيه هم بر همین منطق استوار است. فقيهي كه به مبانی اسلام آشنا باشد، حلال و حرام بداند و به اينها عامل باشد. حالا اگر كسي بگويد اولي الامر يعني هر كسي كه مردم به شكلهاي مختلف انتخاب کردند که نمیشود، مثلا برخي ميگفتند اوليالامر يعني كسي كه اوليالامر قبلي او را نصب كند، اهل حل و عقد او را بگذارند، اجماع روي آن بشود يا قيام به سيف كند(خودش كودتا كند). هيچيك از اينها تناسبي را كه در آيه هست، رعايت نكردند. در حاليكه تئوري ولايت فقيه كاملا با اين آيه مطابقت دارد. پس حضرت امام(ره) ملاك مشروعيت را كه مهمترين ركن معرفي نظام مدني است، ولايت مطلقه فقيه اعلام كردند و اين كاملا قابل عرضه به قرآن و مكتب اهل بيت(ع) است. ولايت مطلقه غير از سيطره مطلقه است. ولايت مطلقه يعني آنچه كه پيامبر(ص) و معصوم(ع) در زمان حاكميت، اختيارات حكومتي داشتند، عينا به ولي فقيه منتقل ميشود، مگر بهطور صريح خودشان سلب كرده باشند. معناي نوآوری اين نيست كه چيزي را بگوييم كه زمینهاي نداشته باشد. تز امام خميني(ره) زمينه داشته، يعني برخي از فقهاي ما بخشي از اين ولايت را قبول داشتند. بخشي از آن را نميگفتند قبول نداريم، ميگفتند مطرح نيست. برخي هم مثل مرحوم نراقي كل آن را قبول داشتند. به هر صورت، نوآوری اين است كه در زمينههاي پراكنده، حضرت امام(ره) چهارچوب يك نظام مدني براساس فكر اسلامي را بيان كردند. حضرت امام(ره) گفتند در سازمان حتما بايد مشاركت مردم باشد. تئوري جمهوريت، نوآوری حضرت امام(ره) است. امام، جمهوريت را درون نظام حكومتي اسلام جاسازي كردند، اين نوآوري بزرگي بود. وقتي اين نوآوری را به كتاب و سنت عرضه ميكنيم، ميبينيم خيلي ملايم است و تناسب دارد. اين نظريهها ريسك بزرگي است. بين سالهاي 1357 تا 1358، پنج انتخابات در ايران برگزار ميشود. انقلاب روزهاي سخت و مهمي را پشت سر ميگذاشت چطور امام مطمئن شدند خطري مسير انقلاب را تهديد نميكند و اداره بخشي از كارهاي مملكت را به مردم سپردند، امام چطور اعتماد كردند؟در واقع حضرت امام(ره) همه اركان حكومت را بهنحوي به گزينش مردم واگذار كردند. رهبري از طريق شوراي خبرگان رهبري، مجلس، رياستجمهوري و شوراها هم بهطور مستقيم. صحبت سر ريسك نيست، بحث سر چهارچوب يك سازمان است. معناي اين نظام، اين است كه همواره بايد افرادي خودشان را براي روشنگري وقف كنند. همواره بايد حكومت بر روشن بودن مردم تكيه كند. همواره مردم بايد خودشان را محافظ نظام بدانند. در غير اين صورت، ريسك بالاتر این استكه بهتدريج حكومتها فاسد ميشوند، مردم ممكن است به بيراهه بروند. ضمن اينكه چنين قضيهاي ريسك دارد، اما ريسكش، ريسك سازندهاي است. يعني ميشود نتيجه گرفت عالمان همواره بايد همت كنند به هدايت مردم، سياسيون بايد براساس بصيرت كار كنند. مردم بهعنوان وظيفهولايي، بايد دنبال فهم وقايع باشند. نظام مدني اسلام مثل خود اسلام بر بصيرت استوار است. مسلماني از مسئله حكومت مهمتر است. خداوند درباره مسلماني به پيغمبرش(ص) ميگويد: « قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ» به مردم بگو راه من اين است. من به سوي خدا ميخوانم براساس بصيرت. اگر خود دينداري براساس بصيرت است، طبيعتا تشكيل حكومت به طريق اولي بايد براساس بصيرت باشد. وقتي اين، پايه كار باشد، معنياش آن است كه مشاركت مردم بهترين پايگاه حكومت است. ما بايد براي بصيرت سرمايهگذاري كنيم. مقام معظم رهبری در جريان فتنه انتخابات سال گذشته تمام تأكيدشان بر بصيرت بود. بصيرت بود كه فتنه را خواباند. بصيرت بود كه سبب شد اجانب شكست بخورند. يكي از كساني كه اين بصيرت را دامن زدند، خود رهبري بودند. ايشان موج بصيرت را راه انداختند و مردم بهتدريج آگاه شدند. نوآوری بزرگ حضرت امام(ره) موجب شد ملت ما وارد تجربه بزرگي شوند؛ تجربه ساختن يك نظاممدني براساس فكر اسلامي. ادعاي دومم اين است كه يك نظام مدني براساس فكر اسلامي بزرگترين دستاورد انقلاب ماست. انقلاب ما كارهاي زيادي كرد، اما بزرگترين آن همين تجربه است. چرا چنين ادعايي ميكنيد؟به چند دليل، يكي اينكه كشورهاي غربي در تحميل دموكراسي ليبرال به كشورهاي اسلامي شكست خوردند، حتي با زور. حتي در تركيه وقتی فضاي مختصري براي مشاركت باز شد، مردم به سمت نيروهاي اسلامي گرايش پيدا كردند. بنابراين داشتن يك تجربه موفق در جمهوري اسلامي (يك نظام مدني براساس فكر اسلامي) ميتواند در دنياي اسلام مؤثر باشد. به همين دليل غربيها خيلي حساسند كه اين تجربه موفق نشود. اولين كار غرب این بود كه نشان دهد نظام مدني اسلامي، يك كشور عقبافتاده ايجاد ميكند. آنها منتظر بودند بعد از يكی دو دهه دور و بر ايران، كشورهاي پيشرفته در علوم فنون باشند و ايران عقبافتاده باشد، اما بعد از ٣٠ سال يك دفعه ديدند كشوري كه بنا بود عقبافتاده باشد، پيشرفتهترين كشور در منطقه شده و پيشرفتهترين تكنولوژيها را دارد. غرب حالا از اين جمهوري ميترسد. تجربهاي كه ماهيتا مورد علاقه دنياي اسلام است، ضمنا از نظر عملي هم موفق است و اين خطر بزرگي است كه غربيها آن را احساس ميكنند. به همين دليل، موج مخالفتها با اين تجربه بالا گرفت. اما غرب راه ديگري را انتخاب كرده و آن اينكه به هر شكلي شده اين تجربه را از مسير اصلي خارج كند. جريان اصلاحات در كشور ما دو عيب بزرگ دارد. اشكال اول اينكه از اين تجربه غافل شده و دنبال نظام ديگری است؛ نظام مدني سكولار، با معيارهاي ليبراليسم. به اسلام در حد زندگي خصوصي احترام ميگذارد. نظام سكولار كه تجربه چندان جديدي نيست. چرا جريان اصلاحات كه ميبايست در دل نظام اسلامي باشد و خودش را پيرو امام ميداند، خودش را از بزرگترين دستاورد امام جدا ميكند. عيب دوم جريان اصلاحات اين است كه عمل منافقانه را براي پيشرفت مقاصدش مجاز ميداند. يعني ميتواند بگويد طرفدار قانون اساسي و طرفدار نظام اسلامي هستيم و بعد عليه نظام كودتا كند! اين عمل منافقانه است. يا اينكه بگويد ما طرفدار جمهوري اسلامي و ولايت فقيه هم هستيم، ولي ضمنا نظام سكولار را بايد به همهپرسي بگذاريم. جريان اصلاحات كه اين دو اشكال بزرگ را دارد، اميد غرب براي شكست تجربه بزرگ حضرت امام(ره) است. چالشهايي كه مقابل ما هست، بيدليل نيست. دليل اينكه غرب اينقدر اصرار دارد يك نظام مدني براساس فكر غربي موفق نشود، بهخاطر ويژگيهاي اين تجربه و موقعيتي است كه در جهان اسلام دارد و دستاوردهايي كه ميتواند داشته باشد که عملا ايران را به امالقراي جهان اسلام تبديل كرده. اين كار عظيمي است كه حضرت امام(ره) آن را انجام دادند. امام مباني حكومت را خوب تشخيص دادند، اينها را براساس قرآن و سنت كشف و بازسازي كردند، سامان دادند و پياده كردند. اين سه تا را كه با هم جمع كنيم، بزرگترين دستاورد امام و بلكه يكي از عظيمترين كارهايي است كه در طول تاريخ اسلامي به واقعيت پيوسته و كار بينظيري است. عدهاي از كساني كه زمان حضرت امام تئوري ولايت فقيه را قبول كردند، چطور بعد از چند سال مقابل رهبر بعدي ايستادند. اين جريان در كشور ما عموميت ندارد، اما ميان برخي ديده ميشود. در جامعه اسلامي ايران كه پايه و اساس درستي داشت، براي اين افراد چه اتفاقي افتاد كه ورقشان برگشت؟برای بحث، بررسي دو گروه مهم است. اول كساني كه به امام علاقه داشتند براساس كاريزماي شخصي. براي اين افراد آراء و عقايد امام مهم نبود، اما شخصيت ايشان را خيلي دوست داشتند. به همين دليل، برايشان مهم نبود كه امام از موضع ولايت حرف بزند يا از موضع غيرولايت، چون امام را دوست داشتند به حرفشان گوش ميكردند. طبيعتا وقتي امام رحلت فرمودند، اينها براي ادامه كار خيلي حرف داشتند و ميگفتند ولايت فقيه لباسي بود كه فقط بر قامت امام برازنده بود، بعد از ايشان بايد به سمت شوراي رهبري برويم و اين قاموس را برچينيم. گروهي ديگر از ابتدا نوع تفكر اسلاميشان با تفكر امام زاويه داشت. اسلام امام، اسلام مكتب اهلبيت(ع) است. هر فكري كه استناد به اسلام ميدهيم بايد ريشه در فهم قرآن و تعاليم اهلبيت(ع) داشته باشد. اين غير از اسلامي است كه فقط كليات دين را قبول دارد و معتقد است قرآن و تعاليم اهل بيت(ع) در طول زمان دچار اندراس شدهاند و ما الان بايد تكنيكهاي مدرن را جايگزين يا تلفيق كنيم. بهتدریج این جریانات بهجایی رسید که به اسم نواندیشی دینی گفتند قرآن یک تجربه خاص پیغمبر(ص) و بشری است بنابراین محدود به علم پیامبر(ص) از نجوم زمان و شرایط روز است. به همین دلیل بهراحتی میتواند غلط باشد، همانجور که نجوم، فیزیک و طب آن زمان کم بود. چیزی به نام نسبیگرایی و احتمال خطا گذاشتند و معنایش هم این است که ما فقط به یک احساس عرفانی لخت و بسیط به نام اسلام میتوانیم وابسته باشیم. اما وقتی به قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم این کتاب تمام کلماتش وحی است. «یوحی» و هیچ یک از آنها استثنا ندارد. قوانین، قواعد و احکام اسلام هم همینطور. وقتی این برداشت را به مکتب تعالیم اهلبیت(ع) عرضه میکنیم، میبینیم دقیقا خلاف این را میگویند. در مکتب اهل بیت(ع) برای اسلام، شریعت داریم، احکام داریم، زندگی جمعی داریم و این تلقی از اسلام، تلقی سکولاری است که میخواهد اسلام را به یک تجربه شخصی محدود کند. همین تفکرات است که بهتدریج رشد کرد و آنها را به این نتیجه رساند که میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند، پس به آن بیاعتقاد و از این مهمتر علیه آن وارد کار شدند. سیّاسان متفلسفی که تا دیروز پوستین فلسفه بر عهده داشتند حالا نامه مینویسند، بیانیه میدهند. از امام هم تقلید میکنند. مثل تعبیر مقام معظم رهبری که میگویند: کاریکاتور انقلاب را کشیدند، اینها هم پیام میدهند و مردم را به شورش دعوت میکنند و برای علما تکلیف تعیین میکنند. کسانی که برای شریعت کمترین ارزشی قائل نیستند، قرآن را هم مسئلهای شامل غلط میدانند، حالا به علما و فقها میگویند در حق شما ظلم شده. این رکن دوم اشکال کار جریان اصلاحطلبهاست. آنها فکر میکنند برای رسیدن به مقاصد میتوانند نفاق داشته باشند. البته کمونیستها هم همینطور بودند. اما در مکتب اسلام این مصداق کامل نفاق است و ما هرگز اجازه نداریم چنین کاری کنیم. عدهای میگویند قرائت امام از اسلام و حاکمیت با قرائت رهبر انقلاب از اسلام و حاکمیت فرق میکند. چرا چنین حرفها و ذهنیتهایی میان عدهای وجود دارد؟ ویژگی رهبری این دو بزرگوار چیست که چنین برداشتی مطرح میشود؟البته این تلقی فراگیر نیست، اما هرجا هست نادرست است. چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری، اسلام اینها محدود به قرآن و سنت است و به همین دلیل ما ایشان را قبول داریم. بنده هم به حضرت امام و هم به مقام معظم رهبری ارادت شخصی دارم، ولی این ارادت شخصی محکوم به آن ارادت مبنایی است. دلیل ولایت اینها این است که فقیه هستند و فقه مبتنی بر قرآن و سنت دارند.این دلیل مسئولیت آنهاست. ولی امر هم باید مهربان باشد، هم باید قاطع باشد. آنجا که حفظ از کیان دین و حکومت اسلامی و نظام ولایت هست، طبیعتا آماده فداکاری است و کاملا قاطع عمل میکند. آنجا که به روشنگری و ایجاد بصیرت نیاز داریم، صبور است. توجیه میکند و انذار میدهد و صبر میکند. معنای مهربانی این است. حضرت امام هم همینجور بودند. آنجا که برخورد با منافقان بود، ایشان از هیچ چیزی ابا نداشتند و محکم دستور میدادند و وارد عمل میشدند، اما آنجا که پای انحراف بنیصدر بود، بهقدری صبر میکردند که گاهی ما گریه میکردیم. ما که میدانستیم بنیصدر چقدر آدم فاسدی است، ولی امام ضمن اینکه میدانستند، میخواستند آشکار شود و حجت تمام شود و خیلی صبور با قضیه برخورد کردند. منتها اگر به یک مسلمان بگویند اسلام به درد حاکمیت نمیخورد، آن طرف فوری چنین آدمی را کنار میگذارد. براساس نوع مخاطب، اینها مدلهای مختلف بیان را ارایه میکنند. اگر مخاطب آدمی است که گرایش فلسفی - روشنفکری دارد، میگوید انسان جایزالخطاست، بنابراین برداشتها از دین متفاوت است. هرکسی برداشت خودش را دارد. اگر یک برداشت خاص حاکم شود، برداشت دیگر حاکم نیست؛ بنابراین بهتر است هیچ برداشتی حاکم نباشد! نام این برهان احتمال خطاست که البته بسیار برهان فاسدی است. اگر کس دیگری هست که گرایش دینی یا ضعیف دینی دارد به او میگویند باید همه بتوانیم زندگی کنیم. هر کسی به اندازه دین خودش، مراعات کند. یکی میخواهد روسری سر کند و دیگری نمیخواهد. ما باید با محبت باشیم. این را اسلام رحمانی نامگذاری کردند که کاملا تقلبی است. اسلام رحمانی که از آن نام میبرند، اصلا اسلام نیست. جبههای است که در آن به منافق میگوئید چون رحمانی است تو در آن هستی، به صهیونیست میگویند چون رحمانی است تو هم هستی، به بهایی هم همین را میگویند؛ خب این دیگر اسلام نیست!اسلام رحمانی، یک سکه تقلبی است؛ نه ربطی به اسلام امام خمینی دارد و نه ربطی به اسلام اهل بیت(ع). اسلام رحمانی را مطرح کردند که بگویند ما همه را داریم. اصلا چرا ما روی همه تأکید میکنیم؟ اول باید حضرات بگویند حرف حسابشان چیست. ما اسلام حقانی داریم. این اسلام حقانی در جایی رحمانی است و جای دیگر رحمانی نیست. بزرگترین رحمت، همین حق است؛ رحمتی بالاتر از حقانیت نداریم. حقانیت در مکتب سکولار ذبح شده؛ بهجای حق، نفع را گذاشتند. اینها باید رسما به مردم بگویند در اسلام ما حق جایی ندارد. آنچه مطرح است، نفع است. بنابراین پروژهای که برای مقام معظم رهبری تصویر میکنند، زمان امام هم همین را میگفتند؛ اما آنموقع جرئت نداشتند. الان با تکیه بر حمایت غربیها بیشتر دلگرم شدهاند. هر دو اینها پایههای لرزانی دارد و هیچیک درست نیست. اسلام رحمانی برخي آقايان چیزی شبیه بهاییت است و هیچ فرقی با آن ندارد، فقط اسمش اسلام است. نه با قرآن سازگار است و نه با مکتب اهل بیت(ع). صرف کلمه رحمان، رحمانیت نمیآورد. مثل این است که شما شال سبز روی دوش میاندازید و علیه مکتب اهل بیت(ع) هم کار کنید، این کارها پیروی از مکتب اهلبیت(ع) نمیآورد. شما اللهاکبر هم بگویی، طرفدار اللهاکبر نیستی! نماد، یکی از وسیلههای گول زدن مردم ماست. عین گوساله سامری است. گوساله سامری نماد بود، صدایش هم نماد بود و اغوای نمادین یکی از تکنیکهای رایج دنیای امروز است. بسیاری از انحرافها و انشعابها را به جریان اصلاحات نسبت دادید؛ بهنظر شما از همان وقت این گرفتاریها شروع شد؟نه. میخواهم بگویم یکی از جریانهای انحرافي معاصر، همین جریان اصلاحات است، مثلا جریان مارکسیست که به منافقان، به خداپرستان سوسیالیست، به امتیها، به کمونیستها منتهی شد، جریان فاسدی بود. نمونهای گفتم که الان بیشتر تناسب دارد، فساد انواع مختلف دارد. فسادهایی که فقط مبتنی بر قدرت است. یعنی گروهی که نه لیبرالیسم میفهمد، نه سکولاریسم و نه اسلام، مهم این است كه بر مسند قدرت خودشان نشسته باشند. اگر لازم شد مسلمان دو آتشه ذوب در ولایت میشوند؛ اگر لازم نشد، مخالف ولایتند. این فساد را حتی در جریان اصولگرا هم داریم، انواع انحراف هست. اما جریان اصلاحات، مظهر یکی از پیچیدهترین انحرافهايي است که مورد حمایت غرب است و وارد عمل کودتایی علیه نظام شده، مقابل نظام ایستاده، خروج علیه حاکم مشروع کرده، طبیعتا شناختش به دلیل پیچیدگیها و ادبیات مزورانه و نفاقآلود، بهخاطر بهکارگیری ادبیات بهظاهر مدرن ولی مندرس، خیلی مهم است. اگر امروز تلاش کنید که نشان دهید مارکسیسم باطل است، وقتتان را تلف کردهاید. نسل جوان امروز میداند مارکسیسم باطل است. امروز باید نشان دهیم لیبرالیسم سکولار، یک سراب بزرگ است. دلیل تأکید من این است وگرنه انحرافات فراوان است. روی رفتار منافقانه در مشی و منش سیاسی جریان اصلاحات تأکید کردید. این ادعای ماست، چطور میشود آن را اثبات کرد؟منافقانه یعنی چه؟ همان که گفتم؛ نظام اسلامی دارای مکانیزمهای ویژهای برای فعالیت سیاسی است. مثل اینکه شما میروید حزب تشکیل میدهید، در نظام اسلامی این حزب باید متعهد به حکومت باشد. آقایان رفتند و امضاء کردند که میخواهیم حزبی درست کنیم که این حزب در چهارچوب مبانی اسلامی، نظام اسلامی را تحکیم کند و بعد همین حزب برای سکولاریسم قلم زد. این که نمیشود! ادبیات اصلاحطلبها و روزنامههایشان را ببینید. همین الان روزنامههایشان را چک کنید، هر شمارهای حداقل 4-5 مقاله دارد که براساس منطق سکولار نوشته شده. وقتی که اصلاحطلبی در ایران دولت را به دست گرفت، انفجاری از ادبیات سکولار پیدا شد. تمام سردمدارانشان همینطور فکر میکردند چه آنهایی که پوستین فلسفه بر تن کرده بودند و چه آنهایی که ژست سیاسی و تحرک انساندوستانه داشتند، این نفاق است. مرحوم بازرگان با همه خطاهایی که داشت، ولی هیچوقت نفاق نداشت. صریحا میگفت: «حکومت اسلامی را قبول ندارم. بهنظر من حکومت سوییس اگر شرب خمر و روابط غیراخلاقی آزاد را حذف کند، خوب است.» این آدم منافق نیست؛ اما اگر کسی بگوید جمهوری اسلامی را قبول دارم، از فرصتهای این نظام مثل تبلیغات، مجلس و ریاست جمهوری استفاده کند، ولی سعی کند این امکانات را به سمت نظام سکولار سوق دهد، این یک خیانت است، اصلا قابلقبول نیست و درست رفتار منافقانه است. فکر میکنم هیچ دولتی چنین رفتاری را به لحاظ سياسي قابلقبول نمیداند. اصلاحطلبی در ایران، گذشته از انحراف مبنای فکری به رفتار منافقانه آلوده شده. برای رفتار منافقانه توجیه دارد. مثل اینکه شما بگویید ما در انتخابات شرکت میکنیم؛ اگر برنده شدیم که حکومت را در عمل سوق میدهیم، اگر برنده نشدیم زیر انتخابات میزنیم، با کودتا حکومت را به دست میگیریم. یا در زمان آقای خاتمی، وقتی ایشان به دولت رسیدند، بلافاصله گفتند باید رفراندومی برای قانون اساسی و مسئولیت رهبری برگزار کنیم. این چه رفتاری است؟ مگر شما انتخاب شدید برای اینکار؟ یکی از اشتباهات این است که وقتی افراد برای ریاستجمهوری انتخاب میشوند، بین ریاستجمهوری و رسالت مسیحایی تفاوتی قائل نمیشوند. ریاستجمهوری، رسالت مسیحایی برای کسی قائل نیست. در قانون اساسی مسئولیتهای ریاستجمهوری نوشته شده؛ مسئولیتهای اجرایی. چطور آدمی میگوید میخواهم رییسجمهور شوم بعد وقتی رییسجمهور شد بگوید حالا من یک رسالت مسیحایی دارم. مثل آقای موسوی بگوید میخواهم تمام ساختار حکومتی ایران را اصلاح کنم. کسی که نتوانسته کوچکترین کاری برای اصلاح فکری این نظام انجام دهد. این رسالتهای مسیحایی از ویژگیهای جریان اصلاحات است که دلیلش همین نفاق است. اگر کسی در نظام حکومتی ما انتخاب میشود باید مبتنی بر حکومت کار کند. باید بداند سیستم، ولایت فقیه دارد، مجلس دارد، قوه قضاییه دارد و باید در این چهارچوب کار کند. اینها که این چیزها را نمیخواهند، میخواهند از این فرصت استفاده کنند و نظام را سکولار کنند، مجبورند که نفاق داشته باشند. یکی از برکات فتنه، این است که از فتنه پردهبرداری شد، از جریان اصلاحات پردهبرداری شد. حالا همه میتوانند آشکارا ماهیت جریان اصلاحات را ببینند. اینکه بعضی میگویند افراد تندرو در اصلاحات و تندروهای جریان اصولگرا باید کنار بروند و معتدلین باید به میدان بیایند، اشتباه است. تندرو و کندرو وجود دارد، اما بحث جدایی است. مشکل اصلاحات تندرویی و کندرویی نیست. مشکل اصلاحات به کندی و تندی ربطی ندارد. این پردهبرداری یکی از برکات چالش این فتنه بود. در فتنه اخیر، ملت ما و فضای سیاسی ما به توانمندیهای بسیار روشنی رسید. حالا ذهن ما کاملا روشن است. به هیچ وجه نباید اجازه دهیم، هیچ گروه سیاسی، اصولگرا یا اصلاحطلب مشی منافقانه را در فضای سیاسی موجه بداند. همه باید در چهارچوب کاملا روشن قانونی عمل کنند و نمیتوانیم موجه بدانیم گروهی که فکر سکولار دارند در نشاط سیاسی جامعه حضور قانونی داشته باشند، این خلاف صریح قانون اساسی و قوانین جاری کشور است. اصلاح طلبي نبايد معادل با مشي سكولار باشد، اصلاحطلبي بايد براساس تعهد به نظام اسلامي باشد. ميدان براي اصلاحطلبي صادقانه و مكتبي كاملا باز است. اين يك اصلاحطلبي مندرس، منفعل و كاملا التقاطي بود. برخورد امام با مخالفان چگونه بود؟ مهندس بازرگان از نهضت آزادي، اواخر رژيم پهلوي به تعويض نخستوزير و باقي ماندن سلطنت هم راضي بود، چطور چنين كسي رييس دولت موقت حكومت انقلابي ميشود؟ دليل اين رفتار امام چيست؟مخالفان در حوزهها و مقاطع مختلف وجود داشتند. در دوران انقلاب، امام با كساني كه با طاغوت بودند، مرزبندي محكم داشتند. اما گروههايي بودند كه با طاغوت نبودند و با رژيم مبارزه ميكردند، اما امام مبارزه آنها را قبول نداشتند، طبيعتا امام مبارزه خودشان را پيش ميبردند. لازم نميديدند كه مثلا با آنها تعارضي داشته باشند. بعضي از اينها مثل منافقان بودند كه امام هرگز آنها را نپذيرفتند، ولي درباره آنها هم صحبتي نميكردند. بعد از پيروزي انقلاب حضرت امام انتظار داشتند افراد حتي اگر مخالف هم هستند به مشي دموكراسي كه امام انتخاب كردند، پايبند باشند. يعني چون مردم به جمهوري اسلامي و قانون اساسي رأي دادند، به اين پروسه احترام بگذارند، حتي اگر مخالفند. مسئله روحانيت و كانديداتوري رياستجمهوري بحث ديگري است. امام ميخواستند روحانيت را از يك شائبه پاك كنند. كسي نگويد انقلابي شد و همه روحانيها آمدند سركار. امام ميخواستند اين حجت تمام شود كه آمدن روحانيت در مسئوليتها، نه از باب عشق روحانيت به قدرت است، بلكه براي نظام ضروري است. امام در اين مورد درست عمل كردند. ضمن اينكه مرحوم بازرگان را مسئول تشكيل مقدمات حكومت كردند و به او حكم دادند كه جنابعالي قطع نظر از وابستگيهاي سياسي كارها را پيش ببريد، مرحوم بازرگان نتوانست اين شرط را عمل كند و وابستگان سياسياش كه ملي - مذهبيها و جبهه ملي بودند، آنها هم وارد كار شدند و مرحوم بازرگان را قبضه كردند و اين سبب شد كه حضرت امام آنها را بركنار كند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]
صفحات پیشنهادی
میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند
میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند دكتر محمدجواد لاريجاني محمدجواد لاریجانی، ریاضیدان و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه است. در دوران اصلاحات نماینده مجلس پنجم ...
میخواستند اسلام امام را کنار بگذارند دكتر محمدجواد لاريجاني محمدجواد لاریجانی، ریاضیدان و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه است. در دوران اصلاحات نماینده مجلس پنجم ...
روشنفکری و روشنفکران از دیدگاه امام خمینی (ره) (قسمت سوم)
روشنفکری و روشنفکران از دیدگاه امام خمینی (ره) (قسمت سوم)-روشنفکری و ... این که اسلام و احکام اسلامی را از نهضت کنار بگذارند در اولین قدم می خواستند اسلامی را از ...
روشنفکری و روشنفکران از دیدگاه امام خمینی (ره) (قسمت سوم)-روشنفکری و ... این که اسلام و احکام اسلامی را از نهضت کنار بگذارند در اولین قدم می خواستند اسلامی را از ...
امام راحل از زبان شهيد محلاتي (6)
همان طور كه امام پيش بيني مي كردند، انقلاب برخورد ديگري با رژيم شاه داشت. ... اوايل پيروزي انقلاب كه در صدا و سيما گروهك ها نفوذ كرده بودند، عنوان «اسلامي» را بعد از ... ولي بعضي از آنان كار را به آن جا رساندند كه مي خواستند عملاً امام را هم كنار بگذارند و مي ...
همان طور كه امام پيش بيني مي كردند، انقلاب برخورد ديگري با رژيم شاه داشت. ... اوايل پيروزي انقلاب كه در صدا و سيما گروهك ها نفوذ كرده بودند، عنوان «اسلامي» را بعد از ... ولي بعضي از آنان كار را به آن جا رساندند كه مي خواستند عملاً امام را هم كنار بگذارند و مي ...
انديشه و كارنامه مبارزاتي آيت الله كاشاني به روايت امام راحل
آنها مي خواستند كه يك قشر بزرگي از جامعه را كه تابع آنهاست منزوي كنند و خودشان به جاي آنها بنشينند. ... خوب نيست، اين با اسلام بد است، مي خواهد آخوندي را كه مي تواند يك كاري توي مردم انجام بدهد، كنار بگذارد و هر كاري دلش مي خواهد بكند و لهذا اين طور شد.
آنها مي خواستند كه يك قشر بزرگي از جامعه را كه تابع آنهاست منزوي كنند و خودشان به جاي آنها بنشينند. ... خوب نيست، اين با اسلام بد است، مي خواهد آخوندي را كه مي تواند يك كاري توي مردم انجام بدهد، كنار بگذارد و هر كاري دلش مي خواهد بكند و لهذا اين طور شد.
جریان اسلام گرای شیعه-بخش اول
زمان تولد جریان اسلام گرا به زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر می گردد. ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و .... را کنار بگذارند و لباس های جدید بپوشند و کلاه پهلوی سه گوش بر سر گذارند. ... کرد و به جز افراد مجتهد و مرجع تقلید کسانی که می خواستند لباس روحانیت بپوشند.
زمان تولد جریان اسلام گرا به زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر می گردد. ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و .... را کنار بگذارند و لباس های جدید بپوشند و کلاه پهلوی سه گوش بر سر گذارند. ... کرد و به جز افراد مجتهد و مرجع تقلید کسانی که می خواستند لباس روحانیت بپوشند.
احمدی نژاد: من از مردم خواهش می کنم خوشه بندی را از ذهنشان کنار ...
احمدی نژاد: من از مردم خواهش می کنم خوشه بندی را از ذهنشان کنار بگذارند-احمدی نژاد: من از ... افتاد گفت : حضرت امام در این شرایط بود که فرمودند این ملت الهی شده و دیگر محال است ... رئیس جمهور افزود: بعد از گذشت 31 سال از پیروزی انقلاب اسلامی به رغم تمام .... در دولتهای پیشین اجرایی نشد، گفت: در آن دولتها نیز همه می خواستند توزیع یارانه ها ...
احمدی نژاد: من از مردم خواهش می کنم خوشه بندی را از ذهنشان کنار بگذارند-احمدی نژاد: من از ... افتاد گفت : حضرت امام در این شرایط بود که فرمودند این ملت الهی شده و دیگر محال است ... رئیس جمهور افزود: بعد از گذشت 31 سال از پیروزی انقلاب اسلامی به رغم تمام .... در دولتهای پیشین اجرایی نشد، گفت: در آن دولتها نیز همه می خواستند توزیع یارانه ها ...
چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 8)
یک جهت تلاش آنان، مخالفت با اصل اسلام و کنار زدن آن از فکر و عمل فردی و ... را شاهد بودیم که به لطف خدا و هوشیاری حضرت امام قدسسره و حضور مردم در صحنه، ناکام ماندند. ... سال تجربه کردم – اینها میخواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که ...
یک جهت تلاش آنان، مخالفت با اصل اسلام و کنار زدن آن از فکر و عمل فردی و ... را شاهد بودیم که به لطف خدا و هوشیاری حضرت امام قدسسره و حضور مردم در صحنه، ناکام ماندند. ... سال تجربه کردم – اینها میخواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که ...
نقش منورالفكرها در كنار نهادن روحانیت در مشروطه
نقش منورالفكرها در كنار نهادن روحانیت در مشروطهامام با اینكه در جریان این نهضتها بر نقش ... این قدر كه آنها میخواستند كه مشروطه تحقق پیدا كند و قانون اساسی در كار باشد شد، ... امام میفرماید:«ببینید چه جمعیتهایی هستند كه روحانیین را میخواهند كنار بگذارند ... زندگی دینی تودههای مسلمان و حفظ اسلام در وجود آنها نیز به دست آنان بود، امام در این ...
نقش منورالفكرها در كنار نهادن روحانیت در مشروطهامام با اینكه در جریان این نهضتها بر نقش ... این قدر كه آنها میخواستند كه مشروطه تحقق پیدا كند و قانون اساسی در كار باشد شد، ... امام میفرماید:«ببینید چه جمعیتهایی هستند كه روحانیین را میخواهند كنار بگذارند ... زندگی دینی تودههای مسلمان و حفظ اسلام در وجود آنها نیز به دست آنان بود، امام در این ...
آمريكا از ديدگاه امام خمينى (8) طرفداران آمريكا
آمريكا از ديدگاه امام خمينى (8) طرفداران آمريكا-آمريكا از ديدگاه امام خمينى (8) طرفداران ... از ياوه گويى ها و تهمت ها و برچسب هاى دشمنان خدا و اسلام و ميهن اسلامى نهراسيد كه هرچه .... اينها مى خواستند اين قشر را كنار بگذارند و يك قشرى بياورند كه مسلمان باشد ولى .... سایت واضح آرشیو وب فارسی می باشد و هیچ یک از مطالب درج شده را تایید یا رد نمی ...
آمريكا از ديدگاه امام خمينى (8) طرفداران آمريكا-آمريكا از ديدگاه امام خمينى (8) طرفداران ... از ياوه گويى ها و تهمت ها و برچسب هاى دشمنان خدا و اسلام و ميهن اسلامى نهراسيد كه هرچه .... اينها مى خواستند اين قشر را كنار بگذارند و يك قشرى بياورند كه مسلمان باشد ولى .... سایت واضح آرشیو وب فارسی می باشد و هیچ یک از مطالب درج شده را تایید یا رد نمی ...
شهيد محلاتي و فدائيان اسلام
شهيد محلاتي و فدائيان اسلام گفتگو با محمد مهدي عبدخدايي درآمد محمد مهدي عبدخدايي ... اين كه از ابتداي نوجواني با فدائيان اسلام در كنار شهيد نواب صفوي و يارانش بوده ... ابتدا مي خواستند جنازه را بياورند قم كه در آن جا تظاهرات شديدي عليه ورود جنازه شد . ... سال 1327ـ وتقريباً مي خواست به گونه هاي رفتار كند كه من كمر بسته امام رضا (ع) هستم ...
شهيد محلاتي و فدائيان اسلام گفتگو با محمد مهدي عبدخدايي درآمد محمد مهدي عبدخدايي ... اين كه از ابتداي نوجواني با فدائيان اسلام در كنار شهيد نواب صفوي و يارانش بوده ... ابتدا مي خواستند جنازه را بياورند قم كه در آن جا تظاهرات شديدي عليه ورود جنازه شد . ... سال 1327ـ وتقريباً مي خواست به گونه هاي رفتار كند كه من كمر بسته امام رضا (ع) هستم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها