واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سازمان یادگیرنده رویکردی نو در آموزش و پرورش
اشارهدر آینده ای نه چندان دور، هیچ سازمانی نخواهیم یافت که بدون آموختن و یادگیری مداوم بتواند لحظه ای دوام داشته باشد. آینده به سازمان هایی تعلق دارد که بتوانند بیاموزند و از تمام شیوه های یادگیری به بهترین وجه بهره گیرند. دنیا در حال تغییر و تحول شتابان است و هیچ نیرویی قادر نیست مانع این تغییر و تحول شود. آموزش و پرورش نیز از این قاعده مستثنا نیست و برای این که بتواند در مقابل تغییرات مداوم و در فرایند رقابت جهانی، حرفی برای گفتن داشته باشد، نه تنها باید آماده ی تغییر باشد، بلکه باید خود عامل تغییر شود. مسائل و چالش های آموزش و پرورش معاصر، نسبت به دو دهه ی قبل شتاب مضاعفی یافته اند. افت کیفیت آموزش و پرورش، جهانی شدن هدف های تعلیم و تربیت، استفاده از تجربه های جهانی تعلیم و تربیت، دغدغه های رقابت جهانی، نداشتن آگاهی کافی نسبت به تغییرات، توسعه ی شکاف ها و غیره، از جمله ی این چالش ها هستند که وجود سازمان های یادگیرنده را در آموزش و پرورش الزامی می سازند. ضرورت های رویکرد نوامروزه، روش های قدیمی اداره ی سازمان ها، پاسخ گوی تغییرات سریع محیط های سازمانی نیستند. رشته ی مدیریت در سراسر دنیا شاهد تغییرات پر دامنه و زیر بنایی شده، از شیوه ی قدیمی بیرون آمده، متحول شده و همه ی اعضای سازمان را در امور جاری مشارکت داده است. این تغییر باعث شده است، شکل های جدیدی از سازمان، همانند سازمان مجازی، سازمان تخصصی و سازمان افقی به وجود آیند. سازمان ها قبلاً در محیطی پایدار به سر می بردند و وقایع آینده تقریباً قابل پیش بینی بودند، به طوری که مدیران می توانستند، در شرایطی مطمئن برنامه ریزی کنند. اما امروزه محیط به شدت در حال تغییر است. تغییرات فناورانه، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، به سرعت سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده اند. در دنیایی که همه چیز به سرعت دستخوش تغییرات است، سازمان ها در مورد عملیات رقیبان، اولویت های مشتریان یا پیشرفت های فناوری، یعنی همان اطلاعاتی که قبلاً نادیده انگاشته می شد، به اطلاعات جدید نیاز دارند. برای این که سازمان ها زنده بمانند و در دنیای رقابت حضوری فعال داشته باشند، باید مدام به منظور بالا بردن اطلاعات، دانش و توانایی خودشان بکوشند و برای آموزش کارکنان ارزش قائل شوند. امروزه یادگیری نسبت به دوره های گذشته اهمیت بیشتری پیدا کرده است. فکر کردن و ایده دادن امروزه باید کل سازمان را شامل شود. دیگر صحیح نیست که افراد سطوح بالای سازمان فکر کنند و ایده بدهند و در افراد سطوح پایین به آن ها عمل کنند. بلکه فکر کردن و عمل کردن، به تمامی کارکنان در سطوح گوناگون سازمان مربوط است. سازمان های یادگیرنده پدیده هایی هستند که با شروع دهه ی 90 میلادی مطرح شده اند. علت پیدایش این گونه سازمان ها، شرایط، نظریه ها و تغییر و تحول در محیط های سازمانی قبل از دهه ی مزبور بوده است. سازمان ها برای این که بتوانند خود را در محیط پر تلاطم اطراف حفظ کنند، باید از قالب های غیر پویا خارج و به سمت سازمان های یادگیرنده متحول شوند. در مرور مختصر و ابتدایی نوشته های صاحب نظران، با تعریف های متعدد و متفاوتی از سازمان یادگیرنده مواجه می شویم. قبل از پرداختن به تعریف سازمان یادگیرنده، لازم است مفهوم یادگیری سازمانی که مفهوم اساسی و پایه ای است، به دقت تعریف و بررسی شود. یادگیری سازمانی نظریه ی یادگیری سازمانی، سازمان را به مثابه یک «سیستم باز صاحب اندیشه و زنده» در نظر می گیرد؛ با تأکید بر این نکته که سازمان ها نیز مانند ذهن انسان برای تطبیق با شرایط محیطی متحول، به دریافت بازخورد متکی هستند. سازمان ها درست مانند انسان ها از تجربه درس می گیرند و درگیر فرایندهای ذهنی پیچیده ای مانند پیش بینی، شناسایی، تعریف، طراحی و حل مسئله می شوند. مفهوم یادگیری سازمانی به لحاظ زمانی قبل از سازمان یادگیرنده توسعه داده شده است. کار جدی محققان پیرامون یادگیری سازمانی، زمینه ساز شکل گیری نظریه ی سازمان یادگیرنده بوده است. یادگیری سازمانی در میان سازمان هایی که به افزایش مزیت رقابتی، نوآوری و اثربخشی علاقه مندند، به طور فزاینده ای مورد توجه ویژه قرار گرفته است. سازمان یادگیرنده
مارکوارت، سازمان یادگیرنده را این گونه تعریف می کند: «در تعریف سیستماتیک، سازمان یادگیرنده سازمانی است که با قدرت و به صورت جمعی یاد می گیرد و دائماً خودش را به نحوی تغییر می دهد که بتواند با هدف موفقیت مجموعه ی سازمانی، به نحو بهتری اطلاعات را جمع آوری، مدیریت و استفاده کند» و یادگیری سازمانی را تنها یک بعد یا عنصری از سازمان های یادگیرنده می داند. هم چنین، پیتر سنگه وظیفه ی اصلی مدیران در سازمان یادگیرنده را ایجاد شرایطی پویا و توانا برای هدایت انسان ها به سمت باروری هر چه بیشتر زندگی شان بیان می کند. او به طور کلی برای سازمان های یادگیرنده پنج قاعده یا فرمان قرار داده است که عبارت اند از: الگوهای ذهنی، آرمان مشترک، یادگیری تیمی، قابلیت فردی و در نهایت تفکر سیستمی. کاربردها در آموزش و پرورشضرورت تبدیل شدن مدرسه ها به سازمان های یادگیرنده از آن جا ناشی می شود که با افزایش پیچیدگی و سرعت تغییرات محیطی، در واقع نداشتن اطمینان به محیط پیرامون، فزونی یافته است. در نتیجه، سازمان ها نیاز بیشتری به دانش و آگاهی گسترده از عوامل محیطی دارند تا بتوانند، خود را با تغییر و تحولات محیطی تطبیق دهند. از همین رو، مدرسه ها و مؤسسات آموزشی باید به رویکردهای سازمان های یادگیرنده متمایل شوند. از آن جا که نقش آموزش و پرورش در توسعه و پیشرفت جامعه بسیار اهمیت دارد، لذا باید به طور جدی تری به بالا بردن آگاهی مدیران و سایر عناصر مربوط نسبت به تغییرات و تحولات در عرصه های گوناگون توجه کرد. این مهم دست یافتنی نیست، مگر از طریق آموزش و یادگیری که خود با ظهور پدیده ای به نام سازمان های یادگیرنده تسهیل خواهد شد. مهم ترین موضوع جامعه ی امروز در همه ی اقشار، اعم از سیاست گذاران و دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت، اولیا، و حتی دانش آموزان کشور، مسئله ی پایین بودن کیفیت و اثربخشی برنامه های آموزش و پرورش و متناسب نبودن محتوای این برنامه ها با تغییرات در دنیای بیرونی و بازار کار، و ناکافی بودن آگاهی و اطلاعات از تغییرات و تحولات علمی است که باعث محروم شدن از تجربه های جهانی، بی انگیزگی و نارضایتی مدیران و معلمان، و حتی انگیزه نداشتن دانش آموزان برای یادگیری می شود و این بسیار نگران کننده است. ایده ی سازمان یادگیرنده برای همه ی افراد اعم از مدیران، کارکنان، معلمان، پژوهشگران، استادان، دانشجویان و والدین قابل استفاده است. چون هر یک از این افراد در ساختن فرهنگ آموزشی که از خانواده آغاز می شود، سهیم اند و به توسعه ی آن در مؤسسات آموزشی که از دبستان شروع می شود و برای سر تا سر زندگی ادامه می یابد، کمک می کنند. همه ی این افراد، عضو یکی از سازمان های اجتماعی اند و چنان چه این سازمان ها بخواهند آینده ی خود را بسازند، لاجرم باید توانایی خود را برای یادگیری زاینده گسترش دهند و با به کارگیری اصول و مبانی جامعه شناختی در سازمان های یادگیرنده، بر قابلیت های خود از طریق یادگیری بیفزایند. گفتمان مدرسه و سازمان یادگیرنده، به خروج سازمان های آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از بحران ناتوانی یا امتناع از یادگیری و ترس از دانستن کمک می کند و راهنمایی عملی برای توسعه ی قابلیت های یادگیری زاینده در افراد، خلق سازمان و اجتماع های یادگیرنده و گسترش آینده اندیشی در جامعه است. گفت و گو با مدیران و برنامه ریزان آموزشی، فرهنگی و اجتماعی کمک می کند تا مؤسسات آموزشی را از مکانی برای آموزش، (مدرسه هایی که آموزش می دهند)، به جامعه و سازمان یادگیرنده (مدرسه هایی که یاد می گیرند)، تبدیل کنند. مدیران نیاز دارند که برای بقای سازمان ها، آن ها را با تغییرات و دگرگونی ها هماهنگ سازند. برای دست یابی به این امر، باید به یادگیری به عنوان پدیده ای ارزشمند بنگرند. به وسیله ی یادگیری، همواره خود را آماده ی پذیرش تغییرات کنند و کارکنان سازمان را نیز با دگرگونی ها همراه سازند. وقتی مدیران باور داشته باشند که تغییرات در سازمان ضروری است، می توانند مدیریت تغییر در سازمان را، خود بر عهده گیرند. در واقع این ایده، پارادایم جدیدی را در زمینه ی مدیریت آموزشی که عملاً بسیاری از بنیان های شیوه های سنتی مدیریت را به چالش می کشد، به وجود می آورد. مهم ترین ویژگی سازمان های یادگیرنده، تأکید بر منابع انسانی و استحاله ی بهینه ی این منابع است که می تواند راهگشای کار مدیران مدرسه ها باشد. نویسنده: حمید الله سلگی گروه مرکز یادگیری (مدرسه اینترنتی) سایت تبیان - تنظیم: شكوفه باصری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]