واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ديگر اسم هاي بزرگ در فوتبال نمي تواند ما را در پيش بيني پيامک هاي ارسالي به مسابقه ها کمک کند. چه فايده دارد که طرفدار فلان بازيکني باشيم که در فلان تيم اروپايي فوق العاده بازي مي کند، او که در تيم ملي کشورش کارايي ندارد. ديگر نمي شود به بازيکنان اطمينان داشت، آنها که در تيمهاي باشگاهي شان ستاره هاي درخشان هستند،در تيم ملي کشورشان اندازه يک فانوس هم سو سو ندارند و آن قدر کارايي ندارند که به قول گزارشگران فوتبال تيم شان ناباورانه حذف نشود و چهره هاي خسته و درب و داغان آنها پس از بازي درس عبرت ديگران نباشد. حذف تيم هاي بزرگ از مرحله اول ديگر شگفتي نيست چون در تعريف شگفتي آمده: اتفاقي که تعداد و توالي رخ دادن آن مشخص نيست اما در جام جهاني 2010 احتمال سقوط تيم هاي بزرگ دور از ذهن نيست. حالا که گزارشگران فوتبال عادت کرده اند که اطلاعات خانواده، همسايه ها، دوستان و آشنايان، سوپرمارکت سر کوچه و خلاصه فک و فاميل هاي درجه 100 به بالاي بازيکنان و مربيان تيم ها را در گزارششان ارائه دهند با کم رنگ شدن حضور ستاره هاي افسانه اي تيم ها، بعيد نيست که اين حاشيه پردازي ها که در نوع خود در زيبا شدن گزارش هم بي تاثير نيست به سمت درس هاي عبرت آميز فوتبالي هم برود. مثلا ايتاليايي ها وقتي به کشورشان برگشتند هيچکس به استقبالشان نيامده بود ، به آنها نگفتند که هزار آفرين همين که رفتيد جام جهاني کافي است، همين که تيم حريفتان را مثل کف دست بشناسيد کفايت مي کند، هيچ کدام از آنها هم ناکامي در جام جهاني را به گردن بازيکنان، داوران، مربيان، سرپرست تيم ملي، رئيس فدراسيون ! و يا هر شخصيت حقيقي و حقوقي ديگري نيانداخت. آنها نوک پيکان انتقاد را بي مهابا به سمت هر کس نگرفتند ، فقط سرمربي تيم عوض شد و بلافاصله شخص ديگري جاي او را گرفت، بدون هيچ بيانيه اي، نامه نگاري وب سايتي و جنگ و جدال روزنامه اي. درس هاي عبرت آميز فوتبال فقط در همين حيطه نيست. در فرانسه مستطيل سبز فوتبال خيلي راحت در دايره سياه سياست جاي گرفته است . درحاليکه صداي اعتصاب کنندگان بخش هاي مختلف اقتصادي در فرانسه حتي از ووووزلاهاي آفريقايي هم بلند تر است، سارکوزي بي توجه به اين فريادها در کاخش با اين فوتباليست و آن مربي ديدار مي کند و انگار هيچ مساله اي مهم تر از پرکنده شدن خروس ها در جام جهاني در دنياي فرانسه وجود ندارد. کسي چه مي داند شايد خوشحال ترين فرانسوي از ناکامي تيم ملي اين کشور در جام جهاني همين سارکوزي باشد چون نتايج فاجعه و رسوايي فوتبال فرانسه تا مدتي سرپوش خوبي براي رسوايي هاي خودش شده است. به هرحال ترکيب هشت تيم برتر جام جهاني 2010 مشخص شد و نگاهي به پس مانده هاي جدول ها تئوري نامداران هميشه برنده اند را نقض مي کند. نمي خواهم در مورد فوتبال نظر فني بدهم چون فوتبالي ها خوششان نمي آيد کسي که کارشناس نيست در موردشان حرف بزند اما در بدترين حالت هم حساب کنيد: فکرش را مي کرديد فرانسه و ايتاليا حذف شوند؟! با حفظ احترام همه کارشناسان فوتبال، پيش بيني من اين است که برنده جام جهاني آفريقاي جنوبي کشور چين باشد. نگوييد چين که اصلا جزء تيم ها نيست. برعکس چين در همه مسابقات حضوري فعال دارد. صداي حضورش را از ووووزلاهايي که در اين کشور ساخته و در همه مسابقات نواخته مي شود مي شنويد. شيپورهاي بومي آفريقايي ساخت کشور چين! که رکورد فروش را شکسته و سازندگانش را به اندازه ستاره هاي سوسو زن فوتبال پولدار کرده است، اين هم درس آخر فوتبال، بهره بردن اقتصادي از موقعيت ها و درآمد زايي!ک/4 7340/599/608
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]