محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852963107
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمثقالهي هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: خرداد پرحادثه و عظمت راه امام راحل (ره)«خرداد پرحادثه و عظمت راه امام راحل (ره)» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛ هفته اي را آغاز کرده ايم که 14خرداد سالگرد ارتحال امام خميني(ره) و 15خرداد سالگرد آغاز نهضت آن بزرگ مرد را در پيش روي دارد و سوم خرداد حماسه بزرگ آزادسازي خرمشهر و فتح المبين جنگ تحميلي و سند افتخار، راست قامتان تاريخ ايران اسلا مي و دوم خرداد سالگرد حماسه حضور سياسي مردم و تغيير آفرينان جامعه را پشت سرگذاشتيم. با توجه به اين که شنبه آينده 15 خرداد نمي توانم از اين ظرفيت ارتباطي براي ياد اين رويدادها بهره مند شوم، بهتر آن ديدم که در استقبال از 15خرداد با شما همراه شوم.اگر بخواهيم در يک نگاه کلا ن به نهضت 15 خرداد نظري بيندازيم، تفاوت هاي متعددي بين اين نهضت با ساير نهضت ها و تحولا ت ايران را مشاهده خواهيم کرد، به نظر من مهمترين تفاوت اين نهضت با ساير تحولا ت که مي تواند درس بزرگي هم براي همه کارگزاران تغيير درآينده و معياري براي کارگزاران تغيير در گذشته باشد و ترازويي براي کارگزاران تغيير و تحول درزمان حال و توسط بزرگان ديگري هم کم و بيش مورد توجه قرار گرفته است، اين تفاوت است که تحولا تي چون مشروطه، نهضت ملي و مشابه آن وقتي ظاهر شدند که علا ئمي از بيرون ظاهر شد، ولي نهضت امام دروني بود، به قول يکي از تحليل گران، وقتي شاه از کندي تاييد مي گيرد که بماند و جريانات بيروني را مطمئن مي کند و از آنها درحمايت خود مطمئن مي شود شعار تمدن بزرگ را سر مي دهد و به سرکوب شديد احزاب و گروه ها و جريانات سياسي و فکري مي پردازد و چراغ هاي مبارزه خاموش مي شوند، نهضت امام آغاز مي شود.کار اصلي امام (ره) اين بود که يک فرهنگ پيشرفته علمي، هنري، اعتقادي و مذهبي درون جوش و برون سوز را سياسي کرد، نه اين که عده اي از افراد فرهنگ هاي ديگر را بيابد و سياسي کند. هنر امام (ره) در اين است که مذهب و فرهنگش را عوض نمي کند، با حفظ مذهب و فرهنگ مذهبي، سياسي مي شود و به همين علت است که 15 خرداد درون جوش و فرهنگي است، فرهنگ هاي بازدارنده ديگر را دفع مي کند، نه اين که با توسل به فرهنگي غيرخودي و سياستي مبتني بر فرهنگي بروني بخواهد فرهنگ ديگري را دفع کند.اين نکته قابل توجه جرياناتي است که فکر مي کنند اگر با تکيه بر چين و روسيه و حتي فرهنگ هاي آفريقايي و آمريکاي لا تيني به دنبال دفع فرهنگ اروپايي و آمريکاي شمالي برآيند، به راه امام حرکت کرده اند- راه امام جوهر دارد و روح دارد و همين جوهر و روح است که وقتي نهضتش دچار ابتلا » مي شود، عوامل دفع ابتلا» را در داخل خودش مي پروراند، نهضت 15 خرداد هم عوامل دفع ابتلا » در درون را فعال کرد، چه در جريان پيروزي انقلا ب و چه در جنگ تحميلي مساجد، حسينيه ها، دانشگاه ها و... حرکت فرهنگي توانمندي هاي خودش را وقتي نمايان مي کند که ساير حرکت ها از حرکت باز ايستند و نهضت امام خميني (ره) از اين ويژگي برخوردار بود.پيامدهاي سياسي 15 خرداد 42 يک نماد و يک نشان است که بايد در تحليل ها مورد توجه قرار گيرد به برخي از آنها اشاره مي کنم.-در کوتاه مدت موجب بالا رفتن هزينه هاي رژيم شاه براي حفظ خودش شد.-نيروهاي وفادار به رژيم شاه که از 28مرداد به او متصل شده بودند حذف شدند و نيروهاي جديد جايگزين شدند.-نيروهاي وابسته به قدرت هاي بيروني حضور گسترده اي پيدا کردند.-نسلي دروني به وجود آمد و شکل گرفت که 15 خرداد را الگوي خودش قرار داد.و اين نسل با دست خالي و با تکيه بر يک فرهنگ بر ماشين نظامي شاه فائق آمد.انقلا بي و ارتجاعي در بستر حرکت و تفکر امام خميني(ره) تبيين شد، در بستر شهادت هرکس پاي اهدافش ايستاد، انقلا بي و اگر رها کرد ارتجاعي است.امام را بايد اين چنين ديد، رويدادهاي ريز و درشتي که توسط عوامل اجرايي ابهام مي آفرينند نبايد ملا ک تحليل نهضت امام خميني(ره) قرار گيرد. اين ظلم به ايشان است.امام خميني(ره) با چند خصوصيت بارز حکومت ايشان شد.1-ايشان مدعي انديشه و تفکر خاصي است و مسووليت پذير و عمل کننده به ادعا2-امام خميني(ره) متعلق به دوره اي است که تمام جريانات حکومت ساز اسلا مي فروريخته اند، نه از عثماني خبري است، نه از عباسي و نه از اموي و نه از...3-روش امامخميني(ره)روش خاص خودش است، او متوجه هست که بايد سياست ها را شکست تا حکومت ها ساقط شوند.4-نهضت امامخميني (ره) تلفيق نهضت حضرت موسي(ع) و حضرت سيدالشهدا(ع) است که اين تلفيق تبديل به حکومت شد شاخص حرکت حضرت موسي حرکت بدون ابزار و حضرت سيدالشهدا(ع) با آفريدن هزاران عاشورا است.امام خميني(ره) با اين تلفيق ذهنيت به وجود آمده که کليه حرکت هاي انبيا و اوليا وعلما و صلحا به شکست انجاميده را از بين برد و تبديل شد به حکومت ساز قرن 205-امام به کار آمدي حکومت فوق العاده توجه داشت و براي کارآمدتر کردن حکومت تغيير را مي پذيرفت، نمونه آن تغيير قانون اساسي در حساس ترين برهه از شرايط انقلا ب وکشور است.6-باور عميق به مردم و همه را صاحب کشور و انقلا ب دانستن.7-نقدپذيري قدرت،پاسخگو کردن آن و مسوول دانستن قدرت از ويژگي هاي برجسته حرکت امام است.شايسته بود که حماسه سوم خرداد و حماسه دوم خرداد به عنوان رويدادهاي بزرگ خرداد را نيز با اين نگرش به تحليل مي نشستيم که به علت محدوديت ظرف سر مقاله و يادداشت روز به فرصتي ديگر مي سپاريم. امام خميني(ره) و نهضت ايشان دريايي است از معارف و معرفت و هرکس به قدر فهم خود توشه مي گيرد و ما هم به مناسبت 15 خرداد پيش روي به قدر تشنگي از اين دريا نوشيديم. آب دريا را اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيدوطن امروز:90 متر مسکن مهر با 3 ميليون تومان90«متر مسکن مهر با 3 ميليون تومان»عنوان يادداشت روز روزنامهي وطن امروز به قلمسعيد صابوني است كه در آتن ميخوانيد؛داشتن سرپناهي هرچند محقر براي اقشار نيازمند جامعه به اين مهم با توجه به رشد سرسامآور قيمت مسکن در گذشته نهچندان دور موضوعي بود که دغدغه دستيابي به آن، کمدرآمدها را رنج ميداد. با اين وجود ساماندهي چنين وضعي در دولت نهم زماني کليد خورد که قيمت واحدهاي مسکوني در کشور در سال 86 با جهشي 2 برابر همراه شد، البته گره کور اين معضل با ساخت سراسري مسکن مهر باز و شرايط به گونهاي فراهم شد تا متقاضيان اين مهم با آورد 2 تا 3 ميليون توماني و اخذ وام و تسهيلات 15 تا 20 ميليوني توانستند اساس مسکن مورد نياز خود را در کوتاهترين زمان ممکن پيريزي کنند.در واقع برنامهريزي دولت با اولويت شتاببخشي به ساخت انبوه مسکن مهر در قالبهايي چون حذف زمين از قيمت تمامشده ساختمان، ارائه وام و تسهيلات، ساماندهي املاک و مستغلات در کنار امتيازات ديگر موجب شد تب بالاي بهاي مسکن فروکش كند و سرمايهگذاران اين بخش که روزگاري از مسکن بهعنوان کالاي سرمايهاي استفاده ميکردند اکنون با مشاهده فعاليتهاي مستمر شرکتهاي تعاوني ساخت و ساز درعرضه انبوه مسکن مهر به آن فقط بهعنوان کالاي مصرفي نگاه کنند.به عبارت ديگر تلاش مجدانه دولت براي رفاه مردم بويژه کمدرآمدها و دستيابي آنها به مسکن مورد نياز موجب شد با دعوت از همه فعالان عرصه ساخت و ساز، انبوهسازان مسکن، شرکتهاي تعاوني خرد و كلان، زمينههاي لازم ساخت و عرضه واحدهاي مسکوني با قيمت مناسب در جايجاي کشور فراهم شود. آنچنان که گاه وبيگاه از سوي رسانهها شاهد خبرهاي خوش کاهش قيمت واحدهاي مسکوني باتوسعه مسکن مهر هستيم.اين را بايد گفت كه روند اجراي سياستهاي دولت دهم بر واگذاري زمين به انبوهسازان، افزايش ميزان سقف وامدهي به متقاضيان، قرضالحسنه کردن آن به همراه تسهيل امور پروانه ساخت در راستاي زدودن موانع سدراه توسعهبخشي ساخت و ساز متمرکز شده تا با عرضه انبوه، قيمت مسکن تا رسيدن به قيمت معقول و مناسب همچنان سير نزولي را بپيمايد.از سوي ديگر توسعه صنعتيسازي ساختمان با استانداردهاي روز دنيا براي دسترسي هرچه زودتر نيازمندان به مسکن اقدام ديگري بود که سال گذشته دولت براي نخستينبار در کشور ساخت آن را در شهر جديد پرند پيش گرفت. در اين راستا از مجموع 110 هزار واحد مسکوني در قالب پروژه مسکن مهر که قرار است در شهر جديد پرند ساخته شود 70 هزار واحد آن تا پايان سالجاري به متقاضيان واگذار ميشود که بخش عمدهاي از اين واحدهاي ساخته شده بهصورت صنعتيسازي انجام خواهد گرفت.به هر حال اقدام دولت براي خانهدار کردن مردم و فراهمکردن تمام شرايط و زمينههاي لازم و ارائه تسهيلات ويژه به سازندگان بخش مسکن و متقاضيان آن اکنون به گونهاي است که نيازمندي با آورد 3 ميليون تومان ميتواند صاحب يک واحد ساختمان 70 تا 90 متري ساخته شده «مهر» شود چراکه دولت، با پرداخت 20 تا 25 ميليون براي شهرها و 15 ميليون براي روستاييها کمک خاصي به نيازمندان براي خانهدار شدن آنها ميکند.خروج از سنتيسازي ساختمان و ورود به دنياي ساخت و ساز صنعتي با دعوت از انبوهسازان خارجي و عقد قرارداد ساخت با شرکتهاي معتبر از کشورهاي جهان براي توسعه هر چه بيشتر ساخت مسکن مهر اکنون در کشور شکل گرفته در حالي که شرکتهاي سازندهاي چون «پونکين کره» و «پرو ترکيه» اقدامات اوليه ساخت را در کشور شروع کردهاند.همچنين در بحث ايجاد زيرساختهاي شهري تاسيسات روبنايي شهرهاي جديد نيز انتظار ميرود وزارتخانههاي مرتبط چون آموزش و پرورش، نيرو (آبفا) و مخابرات با انسجام خاصي در يک همکاري و هماهنگي گروهي در تامين نيازهاي اوليه اقدامات خود را در شهرهاي جديد به کار گيرند.تهران امروز:کارنامه مبارزه با تروريسم«کارنامه مبارزه با تروريسم»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم ياسر ميري است كه در آن ميخوانيد؛اعلام استراتژي جديد امنيتي آمريکا و پيام باراک اوباما گرچه داراي ابعاد مختلفي است که در مورد آن و صحت و سقم ادعاهاي مطرح شده تحليلهاي مختلفي ميتوان ارائه کرد.ولي شايد جالبترين نکته موجود در اين موضوع،اعلام رسمي پايان چيزي بود که به آن نام «جنگ با ترور» داده شده بود و آنرا مي توان هسته مرکزي سياست خارجي آمريکا طي سالهاي پس از حملات 11 سپتامبر دانست.رويکرد فوق که ابتدا از سوي جورج دبليو بوش و با حمايت نظريهپردازاني از طيف نئو محافظه کار آمريکا مطرح شد عملا محور جهت دهنده يک سياست خارجي جنگ طلبانه و مداخله جويانه بود که فضاي لازم را براي رويکردي بي سابقه موسوم به جنگ پيش دستانه در جهان پس از 11 سپتامبر را به وجود آورد که بر بستر آن آمريکا علاوه بر حمله به افغانستان،با طرح ادعاهايي در مورد تهديد عراق ،به اين کشور حمله کرد.تاکيد استراتژي جديد بر رويکرد چند جانبه گرايي بديلي است که گروه جديد به واسطه پيامدهاي استراتژي پيشين اين كشور مدعي پيگيري آن است. نئومحافظهكاران كه به پاس سياستهاي نئوليبراليستي دهه 1990 درآمدهاي سرشاري را كسب كرده بودند، سوداي جهان گرايي و لشكركشي به سرزمينهاي ديگر در سر داشتند ،با مغتنم شمردن فرصت رويداد تروريستي 11 سپتامبر و واقع فضاي ملتهب اين رويداد،با طرح شعارهايي به ظاهر مشروع مانند گسترش دموکراسي و مهم تر از آن مبارزه با تروريسم دست به دو تهاجم عمده نظامي در خاورميانه زدند.در کنار آن آمريکا اين موضوع را به عنوان ابزاري براي مداخله در مناطق مختلف جهان خصوصا خاورميانه،آسياي مرکزي،آسياي جنوبي و شمال آفريقا قرار داد. علاوه بر اين شعار مبارزه با نيروي ترور تبديل به ابزاري عليه کشور ها و نيروهايي شد که در سطوح ملي و منطقه اي منويات و خواسته هاي آمريکا و غرب را نمي پذيرفتند.از همان مقطع آغاز اين بحث،اين نکته که آمريکا از بحث ترور و مبارزه با آن به عنوان ابزاري براي پوشاندن منويات هژموني طلبانه خود استفاده خواهد کرد موضوعي بود که از سوي ناظران و تحليلگران و هم چنين کشورهاي مستقل مطرح شد.بحثي که در آن مقطع از سوي کشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران مطرح بود،اين بود که به جاي برخورد با شاخه ها و نمودهاي بيروني تروريسم ،بايد به ريشههاي اين پديده در مناطق مختلف پرداخت.در اين تحليل پيدايي و ريشه دوندان تروريسم در منطقه اي چون خاورميانه ريشه هايي دارد که شايد مهم ترين آنها سياست مداخله جويانه قدرتهاي خارجي و در راس آنها آمريکاست که از طريق حمايت از رژيم اسرائيل و ساير رژيم هاي غير دموکراتيک منطقه زمينه هايي را ايجاد کرده است که نيروهايي چون القاعده امکان رشد مي يابند.بيتوجهي آمريکايي به اين توصيهها و استفاده از بحث مبارزه با ترور به عنوان ابزراي براي پيشبردي سياستهاي مداخلهجويانه در مناطق مختلف،در عمل نه تنها نتوانست مشکلات آمريکا در مناطقي چون خاورميانه را حل کند بلکه در واقع ابعد جديدي به مسئله تروريسم داد که نتيجه آن ناکاميهاي اين کشور در عراق و افغانستان و ساير مناطق بود.چنتيجه تمام اين مسائل بي اعتباري استراتژي و رويکرد کلان نئومحافظهکاران در نزد افکار عمومي جهانيان و حتي شهروندان آمريکايي بود که باعث شد آنها اوباما و شعار تغيير او را پذيرا شوند هر چند که امروز ترديدهاي جدي در مورد تحقق شعار تغيير وجود دارد.با گذشت 9 سال از طرح شعار مبارزه با تروريسم،کارنامه و ميراث به جاي مانده از آن چيزي جز اشغالگري،افزايش معادلات امنيتي منطقه ،تقويت هر چه بيشتر بسترهاي اجتماعي تروريسم نيست و در حالي اوباما سخن از پايان اين طرح مي گويند که وي و کشورهاي منطقه خاورميانه با پيامدهاي ناگوار آن روبهرو هستند.كيهان: پس لرزه هاي آن دو صفحه«پس لرزه هاي آن دو صفحه» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛ آمريكايي ها بعد از صدور بيانيه تهران سعي كردند اينطور وانمود كنند كه هيچ اتفاق خاصي نيفتاده و همه چيز همانطور باقي خواهد ماند كه پيش تر بوده است. اكنون اما، پس از گذشت حدود دو هفته اثرات آن بيانيه تازه در حال آشكار شدن است. آمريكايي ها بيشتر از دوماه است مي گويند يك قدم بيشتر تا تحريم ايران در شوراي امنيت باقي نمانده است ولي قادر به برداشتن آن يك قدم نيستند.اين نوشته ادعا نمي كند بيانيه تهران باعث خواهد شد آمريكايي ها هرگز قادر به برداشتن آن يك قدم نباشند، اما استدلال خواهد كرد اين بيانيه باعث شده هزينه اي كه آمريكا بايد براي برداشتن آن قدم بپردازد بسيار فراتر از آن بود كه كاخ سفيد ابتدا تصور مي كرد و درست به همين دليل است كه آمريكايي ها وادار شده اند درباره اقدامات خود عليه ايران به «محاسبه مجدد» بپردازند.در بيانيه تهران اگر چه چيزهايي نسبت به گذشته تغيير كرده ولي اين تغييرات به نحوي بوده است كه اولا مستلزم واگذاري هيچ امتيازي به غرب قبل از گرفتن يك سلسله امتياز مشخص نباشد و ثانيا هيچ كدام از خطوط قرمز ايران را نقض نكند. فقط چنين ابتكاري بود كه مي توانست جهت تحولات را از سمت و سوي مطلوب آمريكايي ها به مسيري سوق دهد كه در آن ايران قادر به بيشينه كردن پارامترهاي مثبت موجود در وضعيت راهبردي خود باشد.ايران بيانيه تهران را در واقع به 2 دليل استراتژيك امضاء و صادر كرد.1- دليل اول و شايد مهم ترين دليل اين است كه آنچه ايران در اين بيانيه مي دهد با آنچه دريافت مي كند، اساسا قابل مقايسه نيست. همه آنچه ايران تازه در صورت توافق مكتوب با گروه وين طبق بيانيه تهران واگذار مي كند 1200 كيلو اورانيوم كم غني شده است در حالي كه در ازاي آن غرب مكلف مي شود براي ساخت نيروگاه و راكتورهاي تحقيقاتي درايران وارد عمل شود، همه تهديدهاي خود عليه ايران را متوقف كند، بپذيرد كه هرگونه مذاكره ميان ايران و گروه 6 بايد فقط بر مبناي مشتركات دو بسته پيشنهادي باشد، غني سازي 20 و 5/3 درصد در ايران را بپذيرد و نهايتا اذعان كند ايران هيچ عدم پاي بندي به معاهده عدم اشاعه نداشته است. حقيقتا آيا كسي هست كه بتواند ادعا كند در ازاي اين امتيازهاي بسيار اساسي، امانت گذاشتن 1200 كيلو مواد در تركيه امتياز بزرگي است، آن هم در حالي كه ايران اكنون چيزي حدود همين مقدار مواد يا بيشتر را در انبار خود ذخيره كرده است؟ واضح است كه پاسخ اين سوال منفي است و به همين دليل هم هست كه منتقدان عمدا از ورود به بحث درباره محتواي بيانيه تهران اجتناب مي كنند.2- دليل دوم اين بود كه ايران نياز به تاكتيكي داشت تا به جهان نشان دهد مشكل واقعي كجاست. تا قبل از امضاي بيانيه تهران وضعيت اينگونه بود كه آمريكايي ها مي گفتند ايران هر پيشنهادي را كه جلوي آن گذاشته مي شود رد مي كند و به همين دليل اساسا گزينه اي جز مجازات باقي نمانده است.باراك اوباما به اين ژست تبليغاتي عادت كرده بود كه بگويد همه تلاشش را براي رسيدن به يك راه حل با ايران كرده ولي اين ايران است كه مايل به حل مسئله نيست. اگر در ادبيات مقام هاي آمريكايي عليه ايران در چند ماه گذشته دقيق شده باشيد يك نكته كاملا واضح اين است كه آمريكايي ها تاكيد مي كنند ايران هيچ پيشنهادي را نمي پذيرد و طوري رفتار مي كند كه حرف فقط حرف خودش باشد.براي مقام هاي ايراني واضح بود كه استفاده از اين ادبيات از جانب آمريكايي ها فقط يك «تاكتيك اجماع سازي» است و الا آمريكايي ها خودشان بهتر از هر كسي مي دانند كه ايران پيشنهاد وين را رد نكرده بلكه فقط خواستار مذاكره بيشتر درباره آن شده بود. به همين دليل لازم بود متقابلا تاكتيكي اتخاذ شود تا به جامعه بين المللي نشان دهد كه آمريكايي ها دروغ مي گويند. آمريكا قبل از بيانيه تهران مي گفت ايران مذاكره نمي كند، اگر مذاكره كند توافق نمي كند و اگر توافق بكند هم به آنچه جامعه بين المللي مي خواهد اعتنايي ندارد. بيانيه تهران نشان داد ايران مذاكره مي كند، توافق هم مي كند به شرطي كه طرفي براي توفق وجود داشته باشد و به درخواست هاي جامعه جهاني هم بي اعتنا نيست به شرطي كه حقوق آن محفوظ بماند. در واقع بيانيه تهران مجموعه محاسبات آمريكا را به هم ريخت.آمريكايي ها آنقدر از ناتواني ايران در شكل دهي به يك ابتكار جديد در مورد برنامه هسته اي خود مطمئن بودند كه اوباما در نامه خود به لولا و اردوغان -حدود دو ماه پيش- نه فقط اشاره اي به مقدار موادي كه بايد مبادله شود نكرد بلكه مبادله در كشور ثالث را هم پذيرفت.اوباما با نگارش آن نامه ها در واقع مي خواست به جامعه جهاني بگويد حتي پيشنهاد وين را تعديل هم كرده ولي باز ايران حاضر به انعطاف نيست، تا بتواند اعتبار سياسي خود را در درخواست از جامعه جهاني براي پيوستن به تحريم ايران افزايش دهد. ابتكار تهران اين حباب را يكباره تركاند و اوباما با صحنه اي مواجه شد كه فكرش را نمي كرد. درست است كه آمريكايي ها دست از پي گيري ايده تحريم برنداشتند ولي اين موضوع براي همه آشكار شد مشكل نه از جانب ايران بلكه از جانب آمريكاست و همه آنچه اوباما درباره پاي بندي خود به مذاكره و ديپلماسي مي گفت در واقع دروغ هايي بيش نبوده است.نكته مهم اينجاست. دلايلي هست كه نشان مي دهد فرايند تحريم در هر حال متوقف نمي شد چرا كه اوباما يكي به دلايل مربوط به صحنه داخلي آمريكا و ديگري به اين دليل كه نگران مرگ فتنه سبز در ايران است، به يك قطعنامه جديد نياز داشت.در واقع ايران اين را مي دانست كه بيانيه تهران احتمالا قادر نخواهد بود مسير شوراي امنيت را متوقف كند. مهم فقط اين بود كه معلوم باشد هر كسي كجا ايستاده و اجماع ظاهري كه آمريكايي ها درباره ايران ايجاد كرده بودند فرو بريزد. حالا ديگر روشن است كه هرگونه قطعنامه احتمالي عليه ايران فاقد اجماع خواهد بود و فايده استراتژيك اين موضوع گذشته از اثبات حسن نيت ايران و سوء نيت آمريكا اين است كه قطعنامه بعدي صرف نظر از اينكه چه چيزي داخل آن نوشته اند «اجرايي» نخواهد شد.همه اميد آمريكايي ها در ماه هاي گذشته اين بود كه بتوانند يك قطعنامه سخت عليه ايران را با اجماع تصويب كنند تا مطمئن باشند كه «همه آن را اجرا مي كنند» (تئوري آمريكايي ها اكنون اين است كه تحريم ها اگر توسط همه اجرا شود ممكن است اثر كند ولي اگر برخي كشورها آن را اجرا كنند و برخي ديگر اجرا نكنند، تحريم ها نه فقط به كشور هدف آسيب نمي زند بلكه تبديل به فرصت براي كشورهايي مي شود كه آن را اجرا نمي كنند چرا كه كشورهاي اجرا كننده عملا خود را از بازار كشور هدف محروم كرده اند.) ولي بيانيه تهران حداقل كاري كه كرد اين بود كه مجموعه اي از كشورهاي پاي كار و بسيار مصمم بوجودآورد كه ولو نتوانند جلوي صدور قطعنامه را بگيرند، در عمل نكردن به آن ترديد نخواهند كرد چرا كه آمريكا عملا آبرو و اعتبار آنها را به بازي گرفته است.توجه به اين دو نكته راهبردي ارزش هاي واقعي بيانيه تهران را آشكار كرده و نشان مي دهد ايران هيچ انتظار عجيب و غريبي از اين بيانيه نداشته است. هدف گذاري هاي متوسطي كه ايران براي اين ابتكار جديد كرده بود همه محقق شده و حالا ديگر واقعا مهم نيست قطعنامه اي صادر خواهد شد يا نه، مهم اين است كه آمريكايي ها از اعتبار كافي براي جلو بردن پروژه اي كه خود مي گويند هدف آن انزواي ايران است برخوردار نيستند.ايران با امضاي بيانيه تهران متحداني جديد مانند تركيه و برزيل براي خود ايجاد كرد كه در حين دفاع از ايران در واقع از خود دفاع مي كنند. علاوه بر اين، با امضاي اين بيانيه بر قدرت چانه زني ديگر كشورهايي هم كه در دل علاقه چنداني به تحريم ايران ندارند و فقط به خاطر امتيازهايي كه از آمريكا گرفته اند وارد اين فرايند شده اند (مانند روسيه و چين) افزوده شده است.حداقلي ترين اتفاقي كه اكنون رخ خواهد داد اين است كه يا آمريكا بايد امتيازهاي بيشتري به اين دو كشور بدهد يا متن پيش نويس را بيشتر از اينكه هست تعديل كند. اگر حرف آمريكايي ها را بپذيريم كه پيش نويس فعلي تحريم ها آبكي است، ديگر معلوم نيست بايد به پيش نويس آينده كه موج بيانيه تهران آن را درنورديده است چه گفت! و نهايتا موقعيت ايران براي چانه زني و نپذيرفتن هرگونه انعطاف جديد اكنون كاملا تحكيم شده است.ايران اصول ابتكار وين را پذيرفت ولي آمريكايي ها بلافاصله زير حرف خود زدند و گفتند اين كافي نيست. از اين به بعد هر وقت كه آمريكايي ها درخواستي جلوي ايران بگذارند ايران مي تواند بگوبد از كجا معلوم با پذيرفته شدن اين درخواست ها شما چيز بيشتري مطالبه نكنيد و به اين ترتيب راه انعطاف بيشتر كاملا مسدود است.خلاصه كنيم، ايران در بيانيه تهران چيزي به طرف غربي نداد، اما با همان متن دو صفحه اي خيلي چيزها به دست آورد كه يك جا فراهم كردن آنها شايد تا سال ها ممكن نبود.سياست روز:نيروگاهي كه همچنان درحال راهاندازي است«نيروگاهي كه همچنان درحال راهاندازي است»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن ميخوانيد؛پس از آن که محمود احمدينژاد رئيسجمهور کشورمان از سياستهاي روسيه نسبت به بيانيه تهران براي تبادل سوخت هستهاي انتقاد کرد، پيشبيني ميشد که روسيه نيز در واکنش به اين انتقاددست به کار شود و درصدد تلافي برآيد. ابتدا مشاور رياست جمهور روسيه به واکنش برخاست و گفت که روسيه به منافع ملي خود فکر ميکند. پس از آن رسانههاي دو کشور تحليلهاي گوناگوني را در اين باره مطرح کردند. برخي تحليلگران در همين زمينه اعتقاد دارند که يکي از اهرمهاي روسيه نيروگاه اتمي بوشهر است.اين نيروگاه اتمي که قرار داد ساخت آن از سال 1353 با يك شرکت آلماني به امضا رسيده بود پس از پيروزي انقلاب اسلامي حدود 14 سال پيش از اين به روسيه واگذار شد. شرکت «اتم استروي» مسئوليت ادامه ساخت اين نيروگاه را به عهده گرفت و روند ساخت نيروگاه اتمي بوشهر پس از گذشت 14 سال همچنان ادامه دارد و بارها از سوي مسئولين روسيه زماني براي راهاندازي آن اعلام شده که هر يک از آنها به دلايلي به تعويق افتاده است.تعويق راهاندازي نيروگاه بوشهر به يک داستان دنبالهدار تبديل شده و بيش از آن که يک بحث فني باشد به يک موضوع سياسي تبديل شده است. ميانگين ساخت يک نيروگاه اتمي حدود 5 سال است.دراين ميان خلف وعدههاي طرف روس براي افکار عمومي کشورمان ايجاد شبهه کرده است که آيا اين نيروگاه سرانجام راهاندازي خواهد شد و مردم ايران نيروي برق اتمي را در خانههاي خود خواهند ديد؟به تازگي مسکو وعده تازهاي داده است وزير انرژي روسيه در ديداري که با سفير کشورمان در مسکو داشته گفته است که؛ «براساس دستور نخستوزير روسيه نيروگاه هستهاي بوشهر تابستان سال جاري راهاندازي خواهد شد.»چقدر ميتوان اين وعده و دستور را جدي گرفت؟ از اين گونه وعدهها در چند سال گذشته بسيار مطرح و بيان شده است. چه تضميني وجود دارد که بازيهاي سياسي باز هم باعث به تعويق افتادن نيروگاه اتمي بوشهر نشود؟جمهوري اسلامي ايران روسيه را به عنوان يک همسايه ديرين قابل اعتماد تلقي ميکرد اما تاکنون در برهههاي حساس شاهد آن بودهايم که طرف روس امتحان خوبي پس نداده است.يکي از آن آزمايشها، بيانيه تهران بود که روسيه ميتوانست و ميبايست از آن حمايت کند.بهتر است کمي درباره چگونگي ادامه روابط هستهاي ايران با روسيه تجديدنظر شود.ابتكار:جهان اسلام منفعل تر از هميشه؟«جهان اسلام منفعل تر از هميشه؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكاربه قلم محمد علي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛آن روز که دلار جايگزين پوند استرلينگ شد، کسي تصور آن نداشت که روزي سرنوشت آن به جايي برسد که کشورها براي برون رفت از عوارض شکست دلار مجبور به پناه بردن به يورو شوند. سالهاي متمادي آمريکا موتور اقتصادي براي و تمامي جهان بود و قادر بود مايحتاج جهان را حتي در شرايط اضطراري نيز فراهم آورد اما الان خود آمريکا در مخمصه گير افتاده است.سالها آمريکا توانست،اقتصاد جهان را در دلار غوطه ور نمايد بطوري که دو سوم ذخيره ارزي جهان به دلار نگهداري ميشد اما هر گاه اعتماد جهاني به دلار متزلزل گرديد اين کشورهاي نفتي بودند که ناجي دلار شدند. در اين ميان نقش عربستان در فروش نفت به دلار و حفظ هژموني دلار منحصر به فرد بود. بعضيها معتقدند در زمان کسينجر قرارداد پنهاني بين آمريکا و عربستان منعقد شد و براساس آن حکومت عربستان موظف شد تا در ازاي حمايت آمريکا از حکومت سعودي با فروش نفت خود به دلار،اوپک را وادار سازد که نفت را تنها به دلار قيمت گذاري کرده و به فروش برساند. اما اين اقدامات نتوانست جلوي افول امپراطوري دلار را بگيرد و امپراطوري دلار فرو ريخت و کشورها براي آزادي اقتصاد خود و رهايي آن از سرنوشت دلار، مجبور به چاره انديشي شدند رشد اقتصادي کشورهاي اروپاي غربي، باعث ورود يورو به بازارهاي مالي جهان و شکل گيري آن به عنوان ارز بين المللي گرديد اين اتفاق موجب شد تا کشورهاي عضو اوپک بپذيرند نفت خود را به غير از دلار به فروش برسانند اين اقدام انگيزه ديگر کشورها جهت تبديل ذخاير ارزي خود به يورو را افزايش داد و در نهايت هم شاهد زمين گير شدن دلار بوديم البته قابل پيش بيني بود که زمين گير شدن دلار، اقتصاد جهان را نيز زمين گير خواهد کرد.وقتي دولت مردان آمريکا بحران دلار را غير قابل کنترل يافتند و راههاي سياسي جوابگو نبود مجبوراً توسل به راه حلهاي نظامي جستند در نتيجه جنگ عراق و افغانستان را پيش آوردند. با اين وصف بسياري از کشورهاي حاشيه خليج فارس بخشي از داراييها و سهام خود در آمريکا را فروختند و به پروژههاي سرمايه داري در اتحاديه اروپا منتقل کردند.بنابراين حمله نظامي آمريکا به عراق در واقع تجلي رويارويي دلار و يورو و اقدام براي حفظ امپراطوري دلار بر اقتصاد جهان بود اما بن بست عراق و به گل نشستن کشتي جنگي آمريکا و شکل گيري اتحاديه اروپا،موجب تفوق نسبي يورو گرديد و کشورها براي فرار از بحران دلار به يورو پناه بردند.اين در حالي بود که همواره کارشناسان نسبت به رويکرد جديد و اين انتخاب هشدار لازم را دادند نگارنده نيز دو سال پيش مقالهاي تحت عنوان" دينار اسلامي به جاي دلار "به رشته تحرير آورد و در آنجا ضمن بر شمردن عواقب روي آوري به "يورو" ياد آور شديم با توجه به اينکه يورو در مقياس دلار،ارز بدون پشتوانهاي به حساب ميآيد به تعبير ديگر يورو بي ريشه تر از دلار است بنابراين تکيه بر آن عقلاني و اقتصادي نيست، در حقيقت از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.در آن زمان پيشنهاد نگارنده اين بود که با توجه به وضعيت رو به افول دلار و برخورداري جهان اسلام در توليد نفت به عنوان پشتوانه اصلي ارز بين المللي امکان توافق بر پول واحد از قبيل دينار اسلامي وجود دارد. اما ضعف اعتماد به نفس حاکمان اين کشورها و استقلال نداشتن آنان انگار، چنين پيشنهادي را به يک آرزو تبديل کرده است. در نتيجه به جاي چاره جويي اساسي اين بار نيز به دام يورو افتادند با اين تفاوت که دوران آقايي يورو ديري نپائيد و قبل از آنکه در صحنه جهاني تثبيت شود، طوفان بي اعتباري او را از اريکه رقابت به زير آورد.اکنون يک بار ديگر دنيا در نقطه انتخاب است و بايد يا برگردد به عقب و همچنان بيرق دلار را بر سر گيرد يا اينکه تصميمي تاريخي براي رهايي از سلطه غرب برگزيند البته چين با فرصت شناسي،توانسته است اقتصاد خود را تا سطح جهاني ارتقاء دهد اکنون مترصد است تا پول خود را به عنوان جايگزين دلار و يورو به جهان بقبولاند و از اين طريق، پايان هژموني غرب را اعلام دارد و شروع جهاني جديد با قدرتي برتر را بيازمايد. ولي برداشت نگارنده اين است که به دليل ضعف ساختار سياسي حاکم بر کشورهاي عضو اوپک يکبار ديگر با برگشت به دلار شاهد نضج گيري و احياي مجدد امپراطوري دلار خواهيم بود و فرصت تاريخي رهايي از سلطه غرب و آمريکا و فرو ريختن ديوارهاي کاغذي دلار و يورو مثل هميشه از دست خواهد رفت.رسالت:ايران و استراتژي نه شرقي، نه غربي«ايران و استراتژي نه شرقي، نه غربي»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن ميخوانيد؛زماني که تدا اسکاچپول،ميشل فوکو و ديگر نظريه پردازها و جامعه شناسان غربي به بررسي ابعاد و ريشه هاي انقلاب اسلامي ايران پرداختند،در نهايت به يک نقطه مشترک دست يافتند و آن آگاهانه بودن انقلاب اسلامي ايران و تاثيرپذيري آن از مذهب بود.در زمان وقوع انقلاب اسلامي ايران نظر غالب بر اين بود که “انقلابها مي آيند اما ساخته نمي شوند.اما وقوع انقلاب اسلامي ايران اين نظريه را به طور کامل ابطال نمود.پررنگ بودن خصيصه استقلال در انقلاب اسلامي ايران،متاثر از نگاه متعالي امام راحل(ره)نسبت به قانون قرآني و اسلامي نفي سبيل بود.در سايه همين نگاه عميق بود که مرز بين “ابرقدرتهاوکشورهاي معموليدر سياست خارجي کشورمان بر هم ريخت و نگاه انساني -اسلامي جايگزين نگاه ماترياليستي و ابزارگرايانه در اين حوزه شد.اصل استقلال در انديشه هاي امام راحل (ره) محلي براي وابستگي ايران اسلامي به بلوک شرق و غرب باقي نگذاشته بود.بي دليل نبود که در جريان هشت سال دفاع مقدس، فرزندان استالين و جرج واشنگتن تمام قد پشت سر ديکتاتور عراق ايستاده و از سقوط انقلاب و نظام ايران حمايت مي کردند.گفتمان جمهوري اسلامي ايران همان گفتمان حضرت امام خميني(ره) ميباشد.گفتماني که در نقطه مقابل گفتمان کمونيسم و ليبراليسم قرار دارد و هر دوي اين مکاتب را به چالش مي کشد.غرب و شرق بارها سعي کرده اند اسلام را به عنوان يک خرده فرهنگ مورد شناسايي قرار دهند تابه اين وسيله مانع از تحقق پويايي اسلامي واقعي در بين ملتهاي مسلمان و جهاني شدن آن شوند.اما امام خميني(ره)در سخنان خود از واژه “امت واحده اسلامياستفاده مي کند و با اسلامي که آمريکا سعي در ترسيم آن دارد به مقابله بر مي خيزد.پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ،ايالات متحده آمريکا خود را تنها ابرقدرت جهان ناميد و با استناد به همين لقب ساختگي دخالتي وقيحانه را در امور داخلي مربوط به ساير کشورهاي دنيا آغاز نمود.کاخ کرملين نيز ظاهرا پس از فروپاشي کمونيسم و شکست اصلاحات ميخائيل گورباچف به لاک ليبراليستي فرو رفت و ديگر سخني از جامعه طبقاني و انقلاب کارگري بر زبان نراند اما مقامات روسي هرگز نگذاشتند مرام خطرناک استالينيستي در مسکو رنگ ببازد.اگرچه قدرت ايالات متحده آمريکا و روسيه طي سه دهه اخير تحليل رفته است اما با توجه به ذات شناخته شده اين دو کشور مداخله گر و فرصت طلب،حفظ انديشه هاي امام راحل (ره) در خصوص استقلال از شرق و غرب يک الزام محسوب مي شود.پس از رحلت امام خميني(ره)،مقام معظم رهبري همواره نسبت به اين اصل توجه داشته و راه رهبر کبير انقلاب اسلامي را بدون کوچکترين وقفه اي ادامه داده اند.در بيانات مقام معظم رهبري هيچ گاه تسليم در برابر خواسته هاي غرب و شرق جايگاهي ندارد و همان نگاه متعالي نسبت به استقلال ايران در کلام و رفتار ايشان به چشم مي خورد.اين خود از نقاط افتخار انقلاب اسلامي مي باشد که رهبران آن هيچ گاه مرعوب قدرتهاي بزرگ زمان خود نبوده اند.اخيرا باراک اوباما رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا در ترسيم استراتژي امنيت ملي جديد ايالات متحده،از جمهوري اسلامي ايران به عنوان دشمن واشنگتن نام مي برد.آيا کرنش در برابرکشوري که ما را دشمن طراز اول خود مي داند چيزي جز حقارت و حماقت است؟به تازگي رئيس جمهور کشورمان در جمع عظيم مردم کرمان به باراک اوباما رئيس جمهور ايالات متحده و ديميتري مدودف رئيس جمهور روسيه با يک لحن هشدار داد.او خطاب به رهبران کرملين اظهار نموده است که رهبران روسيه کاري نکنند که ملت ايران آنها را در صف دشمنان خود قرار دهند.موضع رئيس دولت به عنوان موضع ملت ما نمادي از تاکيد بر سياست “نه شرقي،نه غربياست.در نهايت اينکه علي رغم گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي ايران،هنوز قدرتهاي بزرگ در مقابل اين انقلاب قرار دارند و به شيوه هاي مختلف سعي در تحديد جمهوري اسلامي ايران و پيامهاي انقلاب سال1357 دارند.از اين حيث هيچ گاه نبايد تحت تاثير القائات روشنفکري قرار گرفته و کالبد شکافي قدرتهاي بزرگ را متوقف نماييم.فراموش نکنيم که استراتژي “نه شرقي،نه غربي “هيچ گاه نبايد از قاموس سياست خارجي کشورمان حذف شود زيرا در اين صورت عواقب و تبعات سختي در انتظار ما خواهد بود.جمهوري اسلامي:مقاومت اسلامي و مولفههاي قدرت در منطقه«مقاومت اسلامي و مولفههاي قدرت در منطقه»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي سات كه در آن ميخوانيد؛دهمين سالگرد فرار خفتبار ارتش صهيونيستي از لبنان در دو سوي مرزهاي اين كشور، به صورتهاي متفاوتي برگزار شد. اين تفاوتها پندآموز ميتواند "رمز حيات ملتها" را به نسل امروز و نسلهاي آينده در دنياي اسلام و بويژه به ملتهاي منطقه بياموزد.1 - ژنرال "نوعام بن تسغي" فرمانده نظامي منطقه غربي ارتش صهيونيستي در اظهاراتي اعترافگونه خاطرنشان ساخت: عمليات خروج ارتش اسرائيل از جنوب لبنان يك عقبنشيني يا اقدام تاكتيكي نبود بلكه يك فرار به تمام معني بود كه اكثريت سران نظامي درباره ضرورت عقبنشيني فوري و بدون قيد و شرط از لبنان اتفاقنظر داشتند و ادامه حضور نظامي اسرائيل در لبنان را به زيان اسرائيل و حتي "نشدني" ميدانستند. چون ارتش اسرائيل در انجام عمليات و ماموريتها، واقعا ناتوان شده بود. نه براي عقب نشيني و نه براي ماندن، برنامهاي نداشتيم و لذا بسياري از تجهيزات نظامي خود را رها كرده و گريختيم، ولي نگذاشتيم اين مسئله بازتاب رسانهاي داشته باشد چرا كه اثرات آن مخرب و منفي بود.2 - "سيد حسن نصرالله" دبيركل حزب الله لبنان خطاب به هزاران تن از مردم لبنان، نيروهاي رزمي حزب الله و مقامات سياسي - نظامي و اجتماعي لبنان از روزهاي سخت و سرنوشتساز مبارزه و مقاومت در برابر اشغالگران صهيونيست سخن گفت و "استرانژي مقاومت" را تشريح نمود وي همچنين به تهديدات اخير صهيونيستها پاسخ داد و ضمن هشدار به اسرائيل تهديد نمود درصورت محاصره لبنان، مقاومت وارد عمل شده و كشتيها و ساير شناورهاي اسرائيل را هدف قرار خواهد داد.اين هشدار نصرالله از آن جهت اهميت دارد كه مقاومت در جريان جنگ 33 روزه يك رزمناو اسرائيلي را هدف قرار داد و گزارش مصور انهدام آنرا در شبكههاي تلويزيوني منتشر كرد و نشان داد كه با اشغالگران شوخي ندارد.وي رمز ثبات و اقتدار لبنان را در همبستگي 3 مولفه مقاومت، ارتش و ملت برشمرد و هشدار داد به اسرائيل اجازه نميدهد پا را از گليم خود فراتر بگذارد و با هيلاري كلينتون موافق است كه "پايان بدي در انتظار اسرائيل است".نصرالله تمايلي به ابراز توانمندي مقاومت در روياروئي با اسرائيل در درياي سرخ نشان نداد ولي يادآور شد كه معادله نظامي در درياي مديترانه تغيير كرده و مقاومت در جبهه زميني "موازنه وحشت" را بر دشمن تحميل نموده و دشمن بداند امكان و توان يكه تازي در صحنه دريائي را هم از اين پس قطعا نخواهد داشت. اگر اسرائيل بخواهد مردم لبنان را مورد حمله قرار دهد و آواره سازد مطمئن باشد مورد حمله قرار ميگيرد و آواره ميشود.رهبر مقاومت اسلامي لبنان گفت مقاومت در جنگ 33 روزه درس بزرگي به اشغالگران مهاجم داد و امروز "نتانياهو" و "باراك" بارها اعتراف كردهاند از جنگ استقبال نميكنند و وارد جنگ با لبنان در جبهه شمالي و جنوبي نميشوند و اين از دستاوردهاي مقاومت اسلامي است.وي به كساني كه درصدد ايجاد محاصره تسليحاتي حزب ا لله هستند گفت مقاومت به فناوري ساخت سلاحهاي مورد نيازش دست يافته و در داخل به توليد نيازهايش سرگرم است و اين هشداري براي دشمن و حاميانش محسوب ميشود كه يكبار ديگر در برآوردهاي خود اشتباه نكنند.شايد تكرار ساير بخشهاي اظهارات نصرالله ضرورتي نداشته باشد و چيزي بر ابهت هشدارهاي وي به صهيونيستها نيفزايد ولي طرح ديدگاه برخي رژيمهاي ارتجاعي در جنگ 33 روزه و در روزهاي قبل از فرار صهيونيستها از جنوب لبنان، باعث شرمساري است كه آنها از اسرائيل خواستهاند همچنان در برابر حزب الله بايستد و كار مقاومت اسلامي در لبنان را يكسره كند! ولي اين اسرائيل بوده كه ديگر تاب ماندن در زير ضربات مرگبار حزب الله را نداشته و فرار كرده است.به راستي از مقايسه ميان اعترافات ژنرال "نوعام بن تسغي" با هشدارهاي نصرالله چه نتايجي به دست ميآيد؟ چه درسهائي در اين زمينه وجود دارد و براي چه كساني، پندآموز است؟ واقعيت اينست كه اين پديدههاي عيني و ملموس، حاوي درسهاي فراواني براي دوستان و دشمنان مقاومت اسلامي در منطقه است و درآن واحد به دوستان ثابت ميكند كه آنها نيز ميتوانند شاهد چنين صحنههايي در مصاف با دشمنان انسانيت باشند و شاهد پيروزي را در آغوش بكشند. در عين حال دشمنان و حاميان وقيح آنها نيز مطمئن باشند كه مولفههاي قدرت در منطقه به سود مقاومت اسلامي و نيروهاي وفادار به ملتهاي تغيير كرده و به اعتراف كلينتون وزير خارجه آمريكا، انصافا كه پايان بدي در انتظار رژيم صهيونيستي است.درس بعدي براي كساني است كه در انتظار شكست مقاومت و پيروزي دشمن اشغالگر بودند. سرنوشت آنها اگر به آغوش ملتها باز نگردند، قطعا از سرنوشت اشغالگران شرور، نكبتبارتر خواهد بود. برخي در لبنان در خط دشمن بودند ولي با شرمساري به آغوش ملت بازگشتند و امروزه به وجود مقاومت افتخار ميكنند.اگر اين بازگشتها صادقانه باشد، ميتواند الگوي مناسبي براي همانهائي تلقي شود كه خود را در جبهه صهيونيستها قرار داده بودند. لكن نكته مهم اينست كه راه بازگشت هميشه باز نيست و فرصتها هميشگي نيستند.آفرينش:خصوصي سازي پرسپوليس و استقلال؟«خصوصي سازي پرسپوليس و استقلال؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش است كه در آن ميخوانيد؛علي سعيدلو رييس سازمان تربيت بدني در پايان فينال جام حذفي باشگاه هاي ايران در جمع حاضران در اين مراسم گفت،دو باشگاه استقلال و پرسپوليس با در اختيار داشتن هواداران بي شمار پتانسيل واگذاري به بخش خصوصي را دارند که اميدوارم اين دو باشگاه هرچه سريعتر از بدنه دولت خارج شوند.گفتني است ، در روز هشتم خرداد سال 88 سازمان خصوصي سازي کشور هم با انتشار فهرست سازمان ها و شرکت هايي که در اولويت واگذاري هستند اعلام کرد که در سه ماهه چهارم سال 88 (زمستان سال قبل) صددرصد باشگاه هاي استقلال و پرسپوليس از زيرمجموعه سازمان تربيت بدني ازطريق بورس به فروش مي رسد.البته قبل از اينکه سازمان خصوصي سازي اعلام کند که در زمستان 88 پرسپوليس و استقلال وارد بورس مي شوند محمدعلي آبادي رئيس سابق سازمان تربيت بدني پيش بيني کرده بود که تا پيش از شروع ليگ نهم اين دو باشگاه واگذار شوند ،اما امروز مي بينيم که ليگ نهم هم به پايان رسيده اما اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته است !حال سوالي که مطرح مي شود اين است.چرا عليرغم دستور مسولان و تاکيد رئيس سابق تربيت بدني و اشاره اخير سعيدلو رييس سازمان تربيت بدني ، هنوز اقدامي در جهت واگذاري اين دو باشگاه صورت نگرفته است ؟در پاسخ به اين سوال بايد گفت.به نظر مي رسد ما خصوصي سازي را به عنوان يک هدف در نظر گرفته ايم در حالي که بايد مراقب بود، خصوصي سازي هدف نيست بلکه ابزاري براي تحقق اهدافي از قبيل افزايش کارآيي، ايجاد رقابت و رشد سريع تر صنعت ورزش است. از نظر منطق اقتصادي شکي در مورد استراتژي واگذاري باشگاه ها به بخش خصوصي وجود ندارد ،از نظر قانوني نيز در حال حاضر مشکلي در اين خصوص وجود ندارد، اصل 44 قانون اساسي و سياست هاي کلي اصل 44 نيز مويد خصوصي سازي در بخش هايي همانند ورزش است. بنابراين در اين مورد خلا» قانوني نداريم اما در حال حاضر موانع و محدوديت هايي در نظام ورزش ما وجود دارد که نمي توان به راحتي به هدف خصوصي سازي در ورزش رسيد. حتي اگر خصوصي سازي را هم بدون ايجاد تمهيدات لازم ايجاد کنيم نمي توان از آن پيامد توسعه پايدار ورزش کشور را انتظار داشت.بنابراين در حال حاضر به جاي اجراي خصوصي سازي بايد به دنبال پيش زمينه هاي آن بود ، پيش زمينه هايي که باعث شوند در صورت ايجاد نهادهاي خصوصي در ورزش آن ها بتوانند خودشان را اداره کنند .از اينرو بايد پذيرفت ، خصوصي سازي موضوعي نيست که بشود يک شبه و با ابلاغ يک دستور آن را اجرا کرد، خصوصي سازي پيش زمينه مي خواهد. مگر مي توان باشگاههايي را که چندين دهه است به طور مداوم تراز مالي مثبت نداشته اند را به صورت مزايده ، فروش سهام يا هر روش ديگري به بخش خصوصي واگذار کرد . در واقع به رسميت شناخت حقوق مشروع ورزش ، اصلاح قوانين و مقررات، اعطاي تسهيلات بانکي، بخشودگي مالياتي و واگذاري زمين با کاربري ورزش به بخش خصوصي از جمله پيش زمينه هايي است که مي تواند خصوصي سازي اثربخش در ورزش کشور را تسريع بخشد .بنابراين بايد باشگاه ها درآمدزا باشند تا بتوانند بعد از خصوصي شدن روي پاي خود بايستند ، در دنيا بيش از نيمي از درآمد باشگاه ها از طريق حق پخش تلويزيوني است که ما اين 50 درصد را نداريم. حتي تنها قرارداد حق پخش تلويزيوني فدراسيون فوتبال با صداوسيما نيز جدا از داشتن مشکلات حقوقي در آن نوعي ارزان فروشي صورت گرفته است .بليت فروشي نيز يکي از ديگر راه هاي درآمدزايي باشگاه است که وضعيت چندان خوبي در ايران ندارد. در جذب اسپانسر نيز باشگاه ها نمي توانند با اسپانسرهاي داخلي و خارجي قراردادهاي مطمئن ببندند. چرا که هم ميزان سرمايه گذاري مستقيم خارجي در ورزش ما کم است و هم قوانين داخلي حمايت کننده اين موضوع نيستند .به عنوان نمونه مشکل کپي رايت موانع بسياري در جذب اسپانسرهاي ورزشي در کشور ما ايجاد کرده است. بايد قبل از خصوصي سازي به دنبال حل اساسي اين مشکلات بود، وگرنه خصوصي سازي نتيجه معکوس خواهد داشت . پيشنهاد مشخص اين است که بايد يک نظام جامع خصوصي سازي در ورزش (برنامه ميان مدت چند ساله) تدوين شود و اين نظام به دنبال ايجاد پيش زمينه هاي لازم با الگوبرداري از کشورهاي ديگر درباره خصوصي سازي باشد.دنياي اقتصاد:بازگشت به معاملات پاياپاي؟«بازگشت به معاملات پاياپاي؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دك�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها