تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805648913




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

میم مادر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: میم مادرسه داستانک از وحید شاکر
میم مادر
کودکی که هیچ‌گاه تنها نشد شاید آخرین تصویری که از کودکی در ذهنم مانده، به زمانی برمی‌گردد که هنوز مدرسه نمی‌رفتم. خوشحال بودم که به من اجازه داده شده که خودم به تنهایی از سویر مارکت محله خرید کنم. به خیابان که رسیدم با جمعیتی مواجه شدم که اطراف کامیونی که ظاهرا با کسی برخورد کرده بود، ایستاده بودند. عده ای هم گریه می‌کردند. من فقط یک لنگه کفش و یک50 تومانیِ مچاله شده وذرّه ای خونی که نقش زمین شده بود را دیدم. اما هیچگاه نگاهِ هراسانِ مادرم که سوی جمعیت می‌دوید را فراموش نمی‌کنم! اردبیل – زمستان 88 میمِ مادر پوک عمیقی به سیگارش زد و یک بار دیگه خودش را در آینه‌ی شکسته‌ی داخل اتاق ورانداز کرد. تمامِ تن و دستش پر بود از خالکوبی، بخصوص بازوی دست چپش که بزرگ نوشته شده بود: “سلطان غم مادر. طاقتش سر آمده و ترس توام با لذتی تمام وجودش را تسخیر کرده بود. سرنگ را برداشت و به رگش فرو کرد، درست همانجایی که میمِ مادر افتاده بود!تهران -  بهار 89 جنگل ساکت‌تر از همیشه بود جنگل ساکت‌تر از همیشه بود. مرد تفنگ را روی تن آهو نشانه رفت، هراس عجیبی در چشمانش حس می‌شد. نفس عمیقی کشید و شلیک کرد. لبخندی از روی رضایت زد و با شوق از لا به لای درخت های انبوه خودش را به شکار رساند، اما خبری نبود. مطمئنا یک بچه آهو نمی‌توانست خرسِ گرسنه را سیر کند.تهران -  بهار 89 جواب سوال را در این جا بیابید. تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن