پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848395705
الگوی خانواده اسلامی(3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
الگوی خانواده اسلامی(3) نویسنده : احمد عابدینی سازگاری، مهربانی، مدیریت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانهدر دو قسمت پیشین به بیان نمونههایی از ناسازگاری همسران پیامبر، با استناد به آیات و روایات پرداختیم. اینک نگاهی به نمونههای مطرح شده، از دیدگاهی دیگر داریم، تا میزان مدارای پیامبر را دریابیم و به پرسشهایی ـ که در قسمتهای پیشین مطرح بوده است ـ پاسخ گوییم.فصل دومنگاهی به نمونههای مطرح شده از دیدگاهی دیگر پس از بیان حوادث گوناگون و ذکر نمونههای متعدد از ناسازگاریها در زندگی برخی همسران پیامبر سعی میکنیم آنها را از منظر و دیدی دیگر بررسی کنیم، تا بتوانیم مقدار مدارای رسولاللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و بزرگواری او با همسرانش را دریابیم.همان گونه که قبلاً نیز بیان شد، امور اجتماعی در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ گاه نمیتوان یک یا چند عامل را ثابت فرض کرد، تا نقش دیگر عوامل به طور واضح روشن شود. علاوه بر اینها، بررسی شخصیتهایی مثل پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) که الگو و اسوه زندگی است و قرآن او را به عنوان اسوه معرفی کرده، حساسیت و دقت خاصی را میطلبد و بیان هر کلمه در باره آن وجود شریف و زندگی وی همگان را حساس میکند و مسلمانان به طور عموم به آن گفته حساس هستند، زیرا زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای آنان الگو است. شیعیان نیز نسبت به آن کلام حساسند، زیرا علاوه بر الگو گرفتن از وی، آنان پیامبر را در تمامی امور معصوم میدانند و معتقدند او نه تنها به واجبات عمل میکرده بلکه از مکروهات نیز اجتناب میکرد و اگر بر سر دو راهی واقع میشد، راهی را که بهتر بود، برمیگزید. از دو مستحب، آنچه را که مستحبتر بوده انجام میداد و از دو کار مباح آنچه را که دارای مصلحت بیشتری بود، رعایت میکرد.حتی برخی از غیر مسلمانان نیز نسبت به زندگی حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) حساسند، زیرا یا افراد معمولی هستند و میخواهند او را بشناسند، تا اگر الگوی مناسبی برای زندگی است، او را سرمشق و اسوه خود قرار دهند و از وی پیروی کنند، و یا اگر عناد دارند، باز نسبت به زندگی او حساسند، زیرا به گمان خود میخواهند نقطه ضعفی بیابند و با مطرح کردن آن از ایمان آوردن مردم به آیین محمدی جلوگیری کنند و حتی اگر توانستند مسلمانان را از دین خارج کنند.بنابراین هر قسمت از زندگی ایشان نیاز به بحث مفصل دارد. به هر حال در هر بحث باید جوانب مختلف را در نظر داشت و مورد بررسی قرار داد و در جنبههایی که شبههای وجود دارد و غباری بر آن چهره زلال و الگوی بینظیر میافکند، بحث کرد، تا شبهه از ذهنهایی که به دنبال حقیقت میگردند، زایل شود.بدیهی است که کسانی که اکنون شبههای را مطرح میکنند، پس از هزار و چهارصد سال پا به صحنه گیتی گذاردهاند و در این مدت، بسیاری از آداب و رسوم تغییر کرده، بسیاری از امکانات ایجاد و یا تکمیل شده و به اصطلاح زمین و زمان تغییر کرده است؛ به همین جهت برای پاسخگویی به هر شبههای باید با بیان زمان و مکانِ آن حادثه، خود را در آن جوّ قرار دهیم، تا معلوم شود آیا در آن اوضاع، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بهترین راه را انتخاب کرده است یا نه؟ بنابراین جواب دادن به هر پرسش و شبهه نیاز به بحثهای جنبی دارد که بدون توجه به آنها نمیتوان جوابی به شبهات داد.علت تعدد همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از هر چیز لازم است در باره این نکته بحث شود که چرا پیامبر گرامی اسلام همسران متعدد انتخاب کرد. شبههای که مخالفان روی آن زیاد پافشاری میکنند و آن را نقطه ضعفی در زندگی آن حضرت میدانند و گاه با تعدد زوجات در زمان ما که معمولاً ناشی از شهوترانی و رسیدن به مال و منال پدر زن و استعمار زنان برای کارهای شخصی است، آن را مقایسه میکنند و گاه نسبتهای ناروایی به آن حضرت میدهند.تعدد همسران دلیلی بر کرامت و بزرگواری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام بیان فلسفه تعدد همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روشن میشود آن حضرت به خاطر خواستههای شخصی یا رسیدن به مال و منال و یا برای استعمار زنان و بهرهبری از آنها در کارهای کشاورزی و دامپروری ازدواج نکرده است. اساسا این دیدگاههای منفی که اکنون مطرح است، در آن زمان مطرح نبوده و به همین جهت مخالفان زیادی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در صدر اسلام داشته است و بر هر کار پیامبر اشکال میگرفتند و دنبال بهانهجویی و اشکال تراشی بر حضرت بودند، هیچ کدام این مسأله را به عنوان عیب و ایراد بر او وارد نکردهاند. ابوسفیان که سختترین دشمن آن حضرت است، وقتی که حضرت با دختر وی ازدواج میکند، از فرط شادمانی میگوید: ذلک الْفَحل لا یرغم انفه؛ پشت این مرد بر زمین مباد!این سخن با کلام خواهر عَمْرو بنعبدودّ برابری میکند که وقتی بر کشته برادرش وارد شد و دید کشنده عَمْرو، زره و وسایل جنگی او را به غنیمت نبرده است، گفت: مصیبت تو برایم آسان شد، چون واضح است به دست جوانمردی کشته شدهای. کشنده تو انسانی مالدوست و مقامپرست نبوده است. حال ابوسفیان میگوید: پشت این مرد (پیامبر اکرم) بر خاک مباد! شکست و خواری بر او مباد! او چقدر بزرگوار است! ما با او میجنگیم، ولی او این قدر در حق ما رؤوف و مهربان میباشد و حاضر است دخترم را به همسری بپذیرد.بنابراین روشن است این ازدواجها مشکلاتی برای پیامبر ایجاد میکرد که هر کسی حاضر به تحمل چنین مشکلاتی نبود. تحمل این مشکلات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در چشم مخالفان و دشمنان، کرامتی والا بخشیده است.مقایسه دوران ما با صدر اسلاماولاً لازم است مقایسهای بین دوران خود و آن روزگار داشته باشیم. اگر چه اذعان داریم هر چند تفاوتها بیان شود، باز انسان نمیتواند خودش را کاملاً در آن وضع قرار دهد و آن اوضاع را به طور کامل احساس کند.در دوران ما زندگی شهری پیشرفته است و دارای امکانات وسیع میباشد. خانهها نزدیک یکدیگرند و قوای نظامی و انتظامی حافظ امنیت شهر و کشور هستند و در صورت بروز هر گونه مشکلی، مسؤولان مربوطه مطلع میشوند و نیروها و امکانات لازم با کمترین زمان به در خانه میرسد. اگر خانه آتش گرفته، با یک تلفن آتشنشانی حاضر میشود. آورد و بُرد محمولهها را پست انجام میدهد. برای بیماری، اورژانس و دکترهای خصوصی وجود دارد و با گذاشتن دزدگیر و امثال آن، از اصابت یک سنگ به در منزل همگان آگاه میشوند. برای به دست آوردن پول، کارهای مختلفِ شخصی و دولتی و داخل خانه و خارج آن بدون کمترین مشکلی موجود است و تقریبا برای زن و مرد شغل یکسان وجود دارد و گاه مشاغل زنان بیش از مردان است. برای فرا گرفتن علم، مدارس خصوصی و عمومی و اساتید خصوصی و انواع امکانات آموزشی و کمکآموزشی هست.میتوان گفت در چنین جامعهای زن و مرد هر یک میتوانند به تنهایی بسیاری از کارهای خود را انجام دهند و ازدواج فقط برای فرزنددار شدن و ارضای قوای شهوانی است. در این صورت ظاهرا تعدد زوجات دلیل بر شهوت زیاد و خروج از حد اعتدال است.اما در آن زمان اولاً: اعراب مردمی بدوی بودند. بَدو یعنی انسان خانه به دوش که هر جا آب پیدا میکند، در کنار آن پهلو میگیرد و اگر آب تمام شود، یا همان جا از تشنگی جان میدهد و یا برای یافتن آب راهی بیابانها میشود. محیط سوزان و کمآب حجاز، زندگی بدوی اعراب، نبود کشت و زرع، انسانهایی ساخته بود که به هیچ چیز غیر از خود فکر نمیکردند. مثلاً دو برادر با فرزندان خود کنار برکه آبی قرار میگرفتند. با نزدیک شدن گرما و کم شدن آب میدیدند هر دو نمیتوانند تا اواخر پاییز ـ که باران شروع به باریدن میکند ـ با این وضع زندگی کنند و آب کفاف هر دو را نمیدهد و دیگر وقت کوچ نیز گذشته است و بر فرض امکان کوچ، هر کسی به دیگری میگوید باید کوچ کنی. این بود که جنگ درمیگرفت و چنان میجنگیدند که یکی نابود شود و دیگری باقی بماند. به همین جهت ضربالمثل معروفی داشتند: من و پسرعمویم با هم هستیم و ضدّ هم هستیم؛ یعنی اگر قبیله دیگری بر ما وارد شوند و با ما بجنگند، ما با هم هستیم و قبیله جدید را از آب و چراگاه خود میرانیم؛ ولی پس از آن ما نیز باید با خود بجنگیم و دیگری را از میدان خارج کنیم. این مسأله یا به خاطر نبود امکانات بود ـ که سخن حقی است ـ و یا به خاطر حسّ زیادهطلبی ـ که این نیز مسألهای درخور توجه است و حکایت از زیادهخواهی انسان میکند.نهی قرآن از کشتن فرزندانقرآن در چند آیه مردم آن عصر را از کشتن فرزندان نهی میکند؛ پس معلوم میشود در برخی موارد کمی امکانات باعث میشد دختران و پسران و به مسلخ ببرند و آنان را از دم تیغ بگذرانند، زیرا بقای خویش را در نبود غیر خویش میدانستند. قرآن به آنان بانگ میزند: «اَلاّ تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا و لا تقتلوا اولادکم مِنْ اِملاقٍ نحن نرزقکم و ایّاهم؛(1) به خدا هیچ گونه شرک نورزید و به پدر و مادر احسان کنید و به خاطر فقر فرزندان خود را نکشید. ما شما و آنها را روزی میدهیم.»و در آیه دیگر آمده است: «وَ لا تَقْتُلوا اَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ اِملاقِ نَحنُ نَرْزُقُهُمْ وَ اِیّاکُمْ اِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کبیرا؛(2) فرزندان خود را به خاطر ترس از فقر نکشید. ما آنان و شما را روزی میدهیم. مسلما کشتن آنان خطای بزرگی است.» نظم کلام و طبیعت صحبت این بود که مانند سوره انعام بگوید: نرزقکم و ایاهم؛ به شما و آنان روزی میدهیم، چون اول روزی به بزرگترها میرسد و آنان هستند که مقداری از طعام و غذا را به کودک میدهند، ولی در سوره اسرا نظم کلام را بر هم زد و فرمود: نحن نرزقهم و ایاکم؛ ما به آنان و شما روزی میدهیم، تا به انسانها بگوید: شما از پرتو فرزندانتان روزی میخورید و چون میخواهیم به آنان روزی دهیم، به شما نیز چیزی میرسد. پس آنان ولینعمت و اصل هستند و کشتن آنان کار خطرناکی است.در چنین جامعهای که پسران را به خاطر ترس از گرسنگی میکشند و آب و امکانات بسیار کم است، و خویشاوند بر خویشاوند رحم نمیکند، زن به عنوان عضوی زاید، فردی که قدرت جنگیدن، قدرت دفاع از آب و مرتع را ندارد و در جنگها ممکن است اسیر شود و در هنگام کوچ از منطقهای به منطقه دیگر، سرعت مردان را ندارد و کاری تولیدی و مفید انجام نمیدهد، مطرح است.کلمات نهجالبلاغه در باره وضع اقتصادی دوران جاهلیت علاوه بر آیههای قرآن مولای متقیان(علیه السلام)، آن سرزمین را چنین توصیف میکند:«اِنَّ اللّه بَعَث محمدا ... و انتم مَعشَرَ الْعَرَبِ علی شَرِّ دینٍ وَ فی شَرِّ دارٍ، مُنیخُونَ بین حِجارَةٍ خشنٍ و حَیّاتٍ صُمٍّ، تَشرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأکُلُونَ الْجِشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمائکُم و تَقطَعوُن ارحامَکُم، اَلأصْنامُ فیکم منصوبة و الآنامُ بکم معصُوبَةٌ؛(3) خداوند در حالی محمد را به پیامبری برانگیخت که شما گروه عرب بر بدترین دین و در بدترین سرزمین بودید. در بین سنگهای سخت و مارهای کر، رحل اقامت میگشودید. آبهای لجندار سیاه مینوشیدید. غذاهای خشن میخوردید. خونهای یکدیگر را میریختید. قطع رَحِم میکردید. بتها در میان شما نصب شده و گناهان بر شما پیچیده شده بود.»مقصود از سنگهای سخت سنگهای سیاه و بسیار تیز حجاز است که با اندک برخورد با بدن آن را مجروح میکرد و مراد از مارهای کر، مارهای خطرناکی است که از هیاهوی انسانها نمیترسند و فرار نمیکنند و مقصود از کَدِر آبهای برکهها است که مملو از لجن و سایر کثافات است و از کثرت آلودگی سیاهرنگ بود. مقصود از خوراکهای خشن غذاهایی بود که از آرد جو، آرد هسته خرما و سوسمار و امثال آن درست میکردند و مراد از خونریزی و قطع رحم وقایعی بود که نمونهای از آن برای بهرهبرداری از آب گفته شد.سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) در باره وضع اقتصادی دوران جاهلیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) وضع آنان را این طور بیان میکند:«و کنتم علی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مَذْقَةَ الشَّاربِ وَ نُهْزَةَ الطّامِعِ و قُبْسَةَ الْعِجلانِ وَ موطِیءَ الاَقدام تَشْربونَ الطَّرَق و تقتاتوُنَ الْقَدَّ [الورق]، اَذِلَّةً خاسئینَ تَخافوُنَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُم النّاسُ مِن حَولِکُم؛(4) و شما بر لب پرتگاهی از آتش بودید. محل چشیدن تشنگان و فرصت طمعکاران و اقتباس شتابزدگان و قرار گرفتن قدمها. آبهای کثیف مینوشیدید. پوست دباغیشده میخوردید. ذلیل و مطرود بودید و میترسیدید مردم شما را بربایند.»بخش اول این سخن ضعف دینی و معنوی اعراب را بیان میکند و چهار بخش بعدی ضعف اجتماعی آنان را. هر کس میخواست به قدرتی برسد و بر گروهی پیروز شود و جنگی راه بیندازد، از اعراب استفاده میکرد و نیرو و شمشیر عرب بادیهنشین در اختیار رئیس بود و فرمان، فرمان او.«تشربون الطرق» وضع آب آنها را بیان میکند. «طَرَق» به معنای گودالهایی است که در وسط راه از آب باران پر شده و حیوانات مختلف از آن استفاده میکنند و آب را آلوده میکنند، و «تقتاتون القد» یا «تقتاتون الورق» غذای آنها را بیان میکند که پوستهای دباغیشده و یا برگ درختان بود. این دو بخش بیانگر ضعف مادی آنان است.و دو بخش باقیمانده ضعف روحی آنان را بیان میکند که هیچ گاه در امان نبودند و پیوسته از این و آن طرف در هراس بودند.وضع زنان در دوران پیش از اسلامدر چنین جامعهای که پسران را به خاطر ترس از گرسنگی میکشند و آب و امکانات بسیار کم است، و خویشاوند بر خویشاوند رحم نمی کند،ازدواج پیامبر با «جویریه» دختر رییس قبیله بنیمصطلق باعث شد مسلمانان، آن قبیله را خویشاوندان پیامبر بدانند و تمامی اسیران آن قبیله را آزاد سازند. از خوشحالی ازدواج پیامبر با دختر رییس قبیله، تمامی افراد قبیله به اسلام گرویدند.نمیکند، زن به عنوان عضوی زاید، فردی که قدرت جنگیدن، قدرت دفاع از آب و مرتع را ندارد و در جنگها ممکن است اسیر شود و در هنگام کوچ از منطقهای به منطقه دیگر، سرعت مردان را ندارد و کاری تولیدی و مفید انجام نمیدهد، بلکه مصرفکنندهای است که آب و غذای گرانقیمتی را ـ که برای هر قطره آن خونهای زیادی ریخته میشود ـ مصرف میکند، مطرح است. به همین جهت بود که آنان از خبر دختردار شدن رنگشان کبود میشد و به فکر بدبختیهای پس از آن بودند. قرآن حال آنان را چنین بیان میکند:«و اذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالاُنثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّا و هو کظیمٌ یَتَواری مِن القَومِ مِن سُوءِ ما بُشِّرَ بِه اَیُمْسِکْهُ علی هُونٍ اَم یَدسُّه فِی التّراب ألا ساء ما یحکمون؛(5) وقتی که به یکی از آنان خبر دختردار شدن برسد، صورتش کبود میگردد و در حالی که خشم خود را فرو میخورد، به خاطر این خبر بد از قوم خود متواری میشود و فکر میکند آیا با سستی و خواری او را نگه دارد یا او را در زیر خاک، پنهان سازد. واقعا چقدر بد حکم میکنند!»آنان تصور میکردند همه چیز در تیراندازی و غارت است و همه امکانات منحصر در آبهای برکه است. آیا خداوند نمیتوانست باران بیشتری نازل کند، تا برکه بیآب نشود؟ آیا نمیتوانست باد سوزان نفرستد تا زندگی آنان فلج نشود؟ و آیا واقعا زن در آن زمان و مکان موجودی بیثمر بود؟ آیا با نبود زن، امکان به وجود آمدن مرد هست؟! آیا واقعا بعد از اسلام که دختران را نکشتند و زنان را احترام کردند، از گرسنگی و تشنگی مردند، یا اینکه برعکس ثروتهای زیادی از جهان اسلام به آن سو سرازیر شد؟! بالاخره انسان از روی جهالت، فکر میکند مخلوقات خدا همان استفادهای را که او در نظر دارد، باید داشته باشند و گرنه بیفایدهاند و باز فکر میکند امکانات جهان منحصر به آنچه که او کشف کرده است. بله پشه یا کرمی که درون سیب قرار گرفته است، زمین و آسمان را همان سیب میداند!توطئه طلاق دادن دختران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به هر حال دخترداری و زنداری چنان کار مشکلی بود که طرف حاضر میشد برای نجات از آن بر عاطفه و مهر پدر و فرزندی پا بگذارد و آن را لگدکوب کند، تا خود زنده بماند.باز برای اینکه بیشتر با آن محیط آشنا شویم، داستان ذیل را از سیره ابنهشام نقل میکنیم: «قریش به یکدیگر گفتند: شما محمد را از اندوه مخارج آسوده خاطر کردهاید. دخترانش را به او بازگردانید، تا به تأمین زندگی آنها سرگرم شود. در پی اجرای این نقشه، به دامادهای رسول خدا مراجعه کردند و از آنان خواستند دختران پیامبر را طلاق دهند و در عوض قریشیان دو تن از بهترین دخترهایشان را به آنان بدهند. یکی از دامادهای پیامبر به نام عُتبه گفت: اگر دختر ابان بنسعد را به من میدهید، حاضرم. و او رقیّه دختر پیامبر را طلاق داد، ولی ابوالعاص شوهر زینب حاضر به طلاق دادن همسرش نشد.»(6)این واقعه تاریخی وضع زن در آن سرزمین را بیان میکند و معلوم میشود داشتن دختر در خانه چه مشکلاتی داشته است.آثار و تبعات متفاوت زندگی عصر ما با عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) الف) تعصب طایفهای1ـ در آن دوران یک فرد ـ چه زن و چه مرد ـ خود را کاملاً وابسته به قبیله و طایفه خود میدید، زیرا هیچ گونه امکانات زندگی را نمیتوانست تأمین کند و قوت دیگران بود که با نیروی او جمع میشد، تا از آب و مرتعی و یا از حیثیت قبیلهاش دفاع کند؛ از اینرو افراد تعصّب خاصی نسبت به افراد قبیله و اسامی پدران و حفظ و بر شمردن آنها و شعر گفتن در وصف پدران و امثال آن داشتند؛ به طوری که هر فرد نَسَب خود را تا بالاترین جدّ و حتی تا سام پسر نوح ـ که نسل عرب به او میرسید ـ حفظ داشتند، در حالی که فرد معمولی زمان ما نوعا نام پدر جدّ خود یا جدّ جدّ خود را نمیداند و هیچ گونه افتخاری به او نمیکند.در آن روزگار هیچ گاه فکر تخلف از رییس قبیله به ذهن کسی خطور نمیکرد، تا چه رسد به اینکه به فکر زدن یا کشتن او بیفتد. رییس قبیله هرچند پیر و فرتوت میشد، ولی باز احترام خود را در بین فرزندان و افراد قبیله داشت.2ـ عشق وافر به قبیله و رییس، در آن دوران باعث میشد فکر، شمشیر و تمامی نیروهای قبیله در اختیار رییس قرار گیرد. اگر رییس قبیله، اسلام میآورد، تمامی و یا اکثر قبیله مسلمان میشد و اگر اعلام جنگ بر ضد اسلام میکرد، تمامی یا اکثر افراد شمشیر بر دوش با اسلام میجنگیدند. نگاهی به جنگهای صدر اسلام از این حقیقت پرده برمیدارد.آیات زیادی از قرآن که مشرکان را به توحید دعوت میکند و آنان میگویند ما پدران خود را این گونه یافتهایم و ما پیرو آنان هستیم، بیانگر همین حقیقت است:«وَ اِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما اَنْزَلَ اللّهُ قالوُا بَلْ نَتَّبِعُ ما اَلْفینا عَلَیهِ اَبائنا؛(7) و هنگامی که به آنان گفته شد: پیروی کنید آنچه را که خدا نازل کرده است، گفتند: بلکه پیروی میکنیم آنچه را که پدرانمان را بر آن یافتیم.»قرآن در صدد از هم پاشیدن قبایل نیست، ولی در این جهت گام برمیدارد که فکر افراد را در درون آن مجموعه رشد دهد، تا خوبیهای قبیله را پیروی کنند، اما از بدیها دوری کنند. از اینرو در ذیل همین آیه میفرماید: «اَ وَ لَوْ کانَ آبائهم لا یَعْقِلونَ شیئا وَ لاَیَهْتَدون؛ حتی اگر پدرانشان هیچ تعقل نکنند و هیچ هدایتی نداشته باشند، باز اینان از آنان متابعت و پیروی میکنند؟!» قرآن نشان میدهد با زندگی قبیلهای مخالفتی ندارد؛ تنها مخالف تعقل نکردن و هدایت نایافتگی است.ب ـ ضمان جریره و ضمان عتاقضمان جریره و ضمان عِتاق، معلول همان گونه زندگی بود و گرنه اکنون این گونه ضمانها وجود نداشت. در آن زمان اگر فردی پیدا میشد که قبیلهای نداشت، مثلاً از جایی تبعید شده بود، یا بردهای بود که آزاد شده بود، مجبور بود با کسی پیمان ضمان جریره ببندد، تا اگر جنایت یا خطایی مرتکب شد، او ضامن خطاهای این فرد باشد. در واقع این فرد در پناه او قرار میگرفت. در صورتی که اکنون یک فرد تنها در جامعه میتواند بدون ضمان جریره زندگی کند. اساسا این لفظ برای جامعه ما ناشناخته است، زیرا هر فرد همه کارهای خود را با توجه به امکانات موجود در جامعه سر و سامان میدهد و در مقابل خطاهای احتمالی خود را بیمه میکند. انواع و اقسام بیمهها، فرد را از اینکه بخواهد با کسی و قبیلهای پیمان ببندد تا حیثیت و شرفش منکوب نشود، بینیاز میسازد. به همین جهت تبعید در آن زمان مجازاتی بسیار شدید بود، که در قرآن آن را برای محارب با خدا و رسول و مفسد فیالارض و در کنار اعدام و قطع دست و پا قرار داده است، زیرا با تبعید شدن، شخص از تمامی امکانات محروم میشد و برای به دست آوردن نان خود مشکل بسیار داشت، ولی امروزه زندگی کردن یک فرد در دورترین شهرها و در متفاوتترین وضع براحتی امکانپذیر است. بنابراین تبعید نمیتواند مجازات سختی در این دوران قلمداد شود.پ ـ دیه قتل خطایی و بیمهپرداخت دیه خطایی توسط مردان قبیله نیز در همین راستا بود. اگرچه این مسأله فقهی است و باید در جای خود، دلایل آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد، ولی فعلاً نظر ما در اینجا بیان واقعیتها است، نه احکام. در آن زمان افراد قبیله، واحد منسجم بودند و اگر فردی قتل خطایی انجام میداد و قبیله مقتول میخواست به زور قاتل را به دادن خونبها یا قصاص وادار کند، او در صدد مقابله برمیآمد و قبیلهاش به حمایت وی میشتافتند. در این صورت جنگهای قبیلهای پیش میآمد. گاه قاتل را از قبیله میراندند، که یک شمشیرزنِ مدافع کم و به حیثیت قبیله نیز آسیب وارد میشد. هر راهی مشکل ایجاد میکرد؛ از اینرو بهترین راه تعاون و همکاریِ آنان در پرداخت دیه بود، ولی اکنون نه کم شدن یک فرد از طایفه ضربه میزند و نه در صورت بودن با طایفه، بار گرانی از دوش کسی برداشته میشود. بنابراین اگر قتل خطایی انجام شد و دادگاه مردان طایفه را جمع کرد و خواست دیه را به عهده آنان بگذارد، فریاد همگان بلند میشود و حاضرند قاتل را از خود برانند و نَسَب او را از خود قطع کنند و دیه سنگین را نپردازند!در این زمان تنها بیمه است که از پول و یاری همگانی نیرومند میشود و در موارد لازم میتواند جوابگو باشد.ت ـ انتساب به قبایلیکی از اثرات بسیار مهم زندگی آن دوران انتساب قبایل بود. مثلاً فردی که از قبیلهای کوچک یا پَست بود، آرزویش این بود که به قبیلهای صاحب ثروت و مکنت و شرافت و وجاهت منتسب شود. برای نمونه «زیاد بنابیه» را بنگرید؛ وی استاندار حضرت علی(علیه السلام) در فارس بود، ولی چون نسب درستی نداشت، معاویه از همین نقطه ضعف استفاده کرد و از او خواست از علی(علیه السلام) و یاری او دست بردارد و به صف معاویه بپیوندد و او در عوض «زیاد» را به ابیسفیان منتسب سازد. وی به خاطر همین وعده از یاری حضرت علی(علیه السلام) و از حق چشم پوشید. این وعده برای او از ثروت ارزشمندتر بود و بالاخره نسب او تغییر کرد و زیاد فرزند ابوسفیان شد. پس از فوت معاویه و به حکومت رسیدن یزید و قیام امام حسین(علیه السلام) و دعوت کوفیان از آن حضرت و شروع درگیری و نزاع در کوفه، یزید به ابنزیاد نامه نوشت که باید به هر وسیلهای شورش کوفه را بخوابانی و ما را از گرفتاریهای ایجاد شده توسط حسین بنعلی برهانی و گرنه تو را به نَسَب سابق یعنی «عبیداللّه پسر زیاد پسر ابیه» برمیگردانم و از نسب ابوسفیان جدا میسازم. ابنزیاد، مصلحت را در کشتن امام حسین و باقی ماندن بر نسب ابوسفیان دید.به هر حال انتساب به یک قبیله برای برخی، حتی به قیمت کشتن فرزند پیامبر دارای ارزش بود.ازدواج راهی برای پیوند قبایلحال که قبیلهها و انتساب افراد به آنها و اهمیت انتساب به این یا آن قبیله روشن شد، براحتی اهمیت پیوند بین قبایل روشن میشود و معلوم میگردد اگر ازدواج با دختر رییس قبیلهای بتواند پیمانی عملی بین دو قبیله باشد، یا بتواند دوستی بین دو قبیله ایجاد کند و دو طایفهای که هر لحظه ممکن بود به جان هم بیفتند، به این طریق در صلح و امنیت به سر برند، فلسفه برخی ازدواجهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روشن میشود. بعدا توضیح داده خواهد شد ازدواج پیامبر با «جویریه» دختر رییس قبیله بنیمصطلق باعث شد مسلمانان، آن قبیله را خویشاوندان پیامبر بدانند و تمامی اسیران آن قبیله را آزاد سازند. از خوشحالی ازدواج پیامبر با دختر رییس قبیله، تمامی افراد قبیله به اسلام گرویدند. از اینرو روشن میشود ازدواجهای آن حضرت بر مبنای خواستههای شخصی نبود، تا آن را امری زشت بدانیم، بلکه امری عقلایی و عاطفی و به نوعی شرافت دادن به زن بود؛ به نحوی که یک زن میتوانست موجب آزادی صد اسیر، مسلمان شدن یک قبیله و پایان دادن کینههای قبیلهای بشود و بالاخره افتخار همسری با بهترین مخلوق خدا را پیدا کند.ادامه دارد.پي نوشت : 1 ـ انعام (6)، آیه 151.2ـ اسرا (17)، آیه 31.3ـ شرح نهجالبلاغه صبحی صالح، خطبه 26.4ـ بحارالانوار، چاپ قدیم، ج8، ص108.5ـ نحل (16)، آیه 58 ـ 59.6ـ سیره ابنهشام، به نقل کناب نقش عایشه در تاریخ اسلام، سید مرتضی عسکری، ج1، ص53.7ـ بقره (2)، آیه 170.منبع: ماهنامه پیام زن، ش95/س
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
الگوی خانواده اسلامی(3)-الگوی خانواده اسلامی(3) نویسنده : احمد عابدینی سازگاری، مهربانی، مدیریت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانهدر دو قسمت پیشین به ...
الگوی خانواده اسلامی(4) نویسنده : احمد عابدینی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در ... (3)اگر عایشه از همان زمان عقد ازدواج ـ که در مکه صورت پذیرفت ـ به خانه پیامبر اکرم ...
الگوی خانواده اسلامی(1) نویسنده : احمد عابدینی سازگاری، مهربانی، مدیریت .... خصوصی پیامبر؛3ـ بزرگواری و اخلاق نیکوی پیامبر، شامل دو بخش: نمونههایی از برخورد ...
مدير مركز مشاوره حوزه علميه خراسان خاطرنشان كرد: نخستين جلسه از سلسله نشستهاي خانواده قرآني الگوي جامعه اسلامي، 3 آبانماه با حضور حجتالاسلام قرائتي، درباره آئين ...
الگوی خانواده اسلامی(2) نويسنده: احمد عابدینی سازگاری، مهربانی، مدیریت ... ابنعباس زیرک بوده و میخواسته این واقعه را ـ که به زیان حفصه است ـ از زبان عُمَر بشنود.3.
تأكيد رييس جمهوري بر معرفي الگوي اسلامي حضور زنان در جامعه-دكتر محمود احمدينژاد ... امور زن و خانواده دستگاههاي اجرايي كشور خاطر نشان كرد: حقيقت زن در جامعه اسلامي زيربناي ساختار ... 3- همة فرهنگ و اجتماع و آينده و همة امور جامعه، منبعث از نقش مادري است.
الگوي خانواده سالم تشريح شد-معاون وزير بهداشت ميگويد: 19 سالگي سن ايدهآل ... و با فاصله هر 4 سال يكبار تا 35 سالگي زنان، هر خانواده ميتواند 3 فرزند داشته باشد. ... الگوی خانواده اسلامی(4) نویسنده : احمد عابدینی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در .
معرفي الگوي «خانواده مسلمان» در سيماي انگليسي شبكه سحر-معرفي الگوي «خانواده مسلمان» ... نهاد خانواده را بر اساس معيارهاي اسلامي بررسي كرده و مشكلات موجود نهاد خانواده در جوامع كنوني ... براى سومين بار در 3 سال گذشته رخ دادتيشه فيلمسازان به ريشه م.
الگوي اسلامي- ايراني مبتني بر ميراث ماندگار و کهن ملي تعريف شود-حجت الاسلام علي شکري روز ... وي اظهارداشت در طراحي اين الگو بايد به نقش اصلي و محوري مردان در اداره خانواده ،نقش ... براى سومين بار در 3 سال گذشته رخ دادتيشه فيلمسازان به ريشه م.
اخلاق و معنويت بايد محور تدوين الگوي اسلامي ايراني توسعه باشد-محمد حسين ... اين محقق نمونه استان زنجان، به نهادينه شدن ارزش خانواده در توسعه و پيشرفت جامعه ... راهکارها و مدل هاي توسعه ي معنويت اسلامي (3) حمايت از مؤسسات آموزشي و پژوهشي در حوزه .
-