واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازخواني عملكرد برخي مطبوعات در غائله 18 تير 78 10 سال از حادثه كوي دانشگاه تهران و آشوب هاي پس از آن مي گذرد، تحليل ها و تفسيرهاي گوناگوني درباره اين واقعه شوم از سوي روزنامه ها و جناحهاي سياسي ارائه شده و باز هم مي شود. حادثه كوي دانشگاه از جمله حوادثي است كه ممكن است در كشورهاي ديگر هم اتفاق بيفتد، يا حتي اتفاق افتاده باشد، اما آنچه اهميت دارد، اين است كه ايران هر كشوري نيست و مردم آن هم هر مردمي نيستند. بايد روشن شود كه اينگونه حوادث در ايران چرا بايد اتفاق بيفتد؟ دلايل اصلي ايجاد اينگونه بحرانها چيست؟ چرا برخي از جريانهاي سياسي داخل كشور با بحران سازان همنوايي مي كنند و بسياري پرسش هاي ديگر كه به نظر مي رسد پس از گذشت 8 سال هنوز پاسخ مناسبي به آنها داده نشده است. در اين ميان بررسي برخي از روزنامه هاي كشور، در هنگامه ي بحران تير ماه سال 1378 شايد بتواند به برخي از پرسش هاي مطرح شده پاسخ دهد. روزنامه جمهوري اسلامي در واكنش نسبت به اين حادثه در تاريخ 22. 4. 78 مي نويسد؛ «چرا مسئولين به ويژه آنهايي كه براي هر نارسايي و مشكلي، ده ها تجمع و گردهمايي تشكيل مي دهند، در برابر حرمت شكني عده اي اوباش نسبت به مقدسات نظام از جمله بسيجيان، سكوت اختيار كرده اند و دم بر نمي آورند؟» جمهوري اسلامي در ادامه تحليل خود اعلام مي كند: «هم اقدام دانشجويان در راهپيمايي و تجمع بدون مجوز و غيرقانوني، خلاف بوده است و هم يورش افراد به محوطه خوابگاه» و سپس اين پرسش را مطرح مي كند كه «چرا برخي با برخورد يكسويه با اين مسئله اصرار دارند كه خطاي اول را ناديده بگيرند و فقط خطاي دوم را محكوم كنند.» روزنامه جمهوري اسلامي در مقاله اي ديگر در تاريخ 30. 4. 78 چنين نتيجه گيري مي كند كه «هدف اصلي تمام اقدامات و تشنجات اخير، ختم انقلاب بوده است»، در مقابل روزنامه تعطيل شده «خرداد» نيز با انتخاب تيتر «كوي دانشگاه تهران به خون كشيده شد» جنجال بر انگيزترين تيتر را براي صفحه اول خود برمي گزيند. روزنامه خرداد در نخستين موضع گيري خود در قبال اين مسئله، وقوع حوادثي از اين دست را دليلي بر اين مدعا مي داند كه فضاي سياسي كشور به هيچ وجه تحديد آزادي مصرح در قانون اساسي از جمله آزادي مطبوعات را پذيرا نيست. (!) يكي ديگر از محورهاي مورد توجه روزنامه «خرداد» تاكيد و بازگويي خواسته هاي گروهي از دانشجويان معترض به ويژه درخواست عزل فرمانده نيروي انتظامي بود. روزنامه خرداد با طرح اين مسئله به تجمع و ايجاد جو ناامني توسط اين گروه از دانشجويان در شب حادثه و غيرقانوني بودن اقدام آنان هيچ اشاره اي نمي كند و تنها به خواسته هاي دانشجويان توجه دارد و به اين پرسش هم پاسخي نداده است كه آيا عده اي كه خاتمي در22. 4. 78 آنها را آشوب طلب خواند، با ايجاد ناامني و اغتشاش مي توانند باعث تغيير قانوني يا عزل مسئولي شوند؟! روزنامه «خرداد» در ادامه تحليل هايش مي نويسد؛ «شبيخون نظامي به دانشجويان با همراهي انصار خشونت، چيزي جز ادامه خط سعيد امامي در قتل هاي سال گذشته (زنجيره اي) تحت عنوان مبارزه با تهاجم فرهنگي و ارائه طرح ساماندهي فرهنگي نيست.» (!) در تاريخ 22. 4. 78 روزنامه خرداد باز هم در تحليل هايش وقوع اين آشوب ها را به نيروهاي شبه نظامي كه آنها را «گروه فشار» مي نامد نسبت داده و نوشته است: «طي دو روز گذشته فضاي شهر به ويژه خيابانهاي انقلاب، جمهوري و خيابانهاي مركزي شهر به گونه اي بي سابقه، غير منتظره و اسرار آميز شاهد حضور نيروهاي شبه نظامي با لباس ها و ظواهر يك دست ولي مشخص شده است. اين مسئله حكايت از حضور نيروهاي آشوب طلب و قانون ستيزي دارد كه حاكميت قانون و برقراري امنيت را مرگ خود مي پندارند.» (!) سياست گذاران روزنامه خرداد در ادامه تحليل هاي خود حوادث كوي دانشگاه و تبعات بعدي آن را به گردن نيروهاي حزب اللهي مي اندازند. تيتر اول روزنامه پس از 18 تير روزنامه خرداد جالب توجه است، اين روزنامه در 19 تير 78 صفحه اول خود را با اين تيتر درشت به چاپ مي رساند، «كوي دانشگاه تهران به خون كشيده شد» (!) و تعداد ديگري از روزنامه هاي موسوم به زنجيره اي آن زمان از كشته شدن 3 تا 5 نفر و همچنين مجروح شدن صدها تن از دانشجويان خبر مي دهند. (!) «قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نيروي نظامي به خوابگاه قطعي است.» (!) اين مطلبي است كه در روزنامه 20. 4. 78 صبح امروز چاپ شده بود. اين روزنامه در تاريخ 19. 4. 78 همچنين نوشت؛ «برخوردهاي خشونت آميز لاجرم واكنش هاي خشن نيز در پي خواهند داشت و در نهايت جو جامعه به ناآرامي و التهاب كشيده خواهد شد و اعمال خشونت عليه دانشجويان آن هم در حريم دانشگاه از يك سو جنبش دانشجويي را به اتخاذ شيوه هايي وادار مي كند كه موجب گسترش فضاي خشن در بخش هاي ديگر جامعه مي شود و از سوي ديگر راه را براي فرصت طلباني باز مي كند كه از آب گل آلود خشونت و ناامني، ماهي هاي دلخواه خود را مي گيرند.» روزنامه صبح امروز معتقد بود كه جريانات كوي دانشگاه تنها براي به خشونت كشاندن كشور طراحي شده و اصلاحات خاتمي را هدف قرار داده بود. (!) اين روزنامه از مرحله جديد تهاجم سياسي به دولت خاتمي خبر مي دهد و در تاريخ 28. 4. 78در مطلبي مي نويسد؛ «تضعيف خاتمي و راه حل هاي او يعني اوج گيري مجدد بحرانها.» (!) روزنامه «نشاط» هم همچون روزنامه هاي هم طيف، در تحليل هاي خبري خود، بيشتر به تحريك دامن زدن به تشنجات اقدام مي كرد. اين روزنامه در سرمقاله خود در 21 تير ماه 1378 خود نوشت؛ «جنبش دانشجويي كه علاوه بر اوصاف كلاسيك خود يعني صراحت صداقت و فداكاري اينك به يك تجربه گرانبهاي 20 ساله نيز مجهز است مي رود تا بعضي را از خواب جزميت بيدار كند. زيرا اين بار عقده هاي متراكم سر ريز كرده و فشارها به حدي رسيده كه جان ارزان شد، اين بار رعب به جاي اين كه نصر آفريند رسوايي آفريد.» (!) روزنامه ي نشاط در يك تحليل ديگر از روند پيگيري پرونده حمله به كوي دانشگاه انتقاد مي كند و مي نويسد؛ «افكار عمومي حق دارد بپرسد چگونه است كه نيروي انتظامي و گروه هاي فشار به كوي دانشگاه حمله مي كنند و در اين هجوم فرد يا افرادي كشته و مجروح مي شوند و ما نمي دانيم چه كسي اين كار را كرده است و يا مي دانيم و آن را جزو اطلاعات سري قرار مي دهيم، اما از آن سو وقتي منوچهر محمدي به عنوان يكي از عوامل آشوب هاي اخير دستگير مي شود، بلافاصله اطلاعاتي تا اين حد دقيق و وسيع از فعاليت ها و ارتباطات ريز و درشت داخلي و خارجي او منتشر مي شود، چرا تمام حقيقت را نمي گوييم.» 30. 4. 87 تلاش براي بزرگ نمايي حادثه رخ داده، آمار غير واقعي از تلفات حادثه، نپرداختن به همه ابعاد حادثه از جمله اقدامات غير قانوني و آشوب طلبي از جمله رويكردهاي اين دسته از مطبوعات كشور در آن رويداد است و اما رسانه هاي بيگانه: راديو آمريكا در تاريخ 20. 4. 78 خبر مي دهد؛» در پي درگيري هاي خون بار بين دانشجويان ايراني و نيروهاي امنيتي آن كشور، دست كم سه نفر از دانشجويان كشته شدند و كشور دست خوش ناآرامي شديد شده است.» (!) راديو رژيم صهيونيستي هم در 19. 4. 78 در خبرهاي خود اعلام كرد؛ «در جريان حملات خشونت باري كه گروه موسوم به انصار حزب الله و نيروهاي ضد شورش حكومت اسلامي شب گذشته عليه دانشجويان در تهران انجام دادند؛ دست كم 5 تن از دانشجويان كشته شدند و ده ها نفر هم زخمي كه حال چند تن از آنان وخيم است.» (!) راستي بين محورهاي رسانه هاي آمريكايي و صهيونيستي همسويي و قرابت در چه حد است؟ و اين همسويي چه پيامي در خود دارد. اين بزرگ نمايي و متهم كردن نيروهاي حزب اللهي و انتظامي در حالي صورت گرفت كه در اين چند روز شوم گروهي از دانشجويان به همراهي اراذل و اوباش هر آنچه خواستند كردند و حتي حريم خانه خدا را هم شكستند اما حتي از يك نفر از آشوبگران كشته نشد! برخورد مدبرانه نيروهاي امنيتي و انتظامي جمهوري اسلامي را در اين واقعه، مي توان با بسياري از وقايع ديگر كه در دنيا اتفاق مي افتد، مقايسه كرد. برخورد شديد و خشونت آميز پليس تركيه با دانشجويان مسلمان، قتل عام دانشجويان معترض چين توسط پليس آن كشور در ميدان معروف «تيان آن من»، كشته شدن چندين دانشجوي معترض كره جنوبي توسط پليس آن كشور و نمونه هاي ديگر كه نشان دهنده برخورد قهر آميز و شديد با اينگونه اعتراضات غير قانوني است. ... و اما پايان حادثه كه به يك حماسه بزرگ ختم شد. همه كساني كه در اين غائله نقش داشتند، چه عوامل داخلي سرسپرده و چه عوامل خارجي كه آن را رهبري كردند، در 23. 4. 78 با بهت و حيرت وصف ناپذيري روبرو شدند. حضور آگاهانه و ميليوني مردم نقاط مختلف كشور به ويژه مردم تهران در واقع به يك هفته آشوب و التهاب پايان داد. دم مسيحايي رهبر فرزانه و دلسوخته انقلاب آب زلالي بود بر آتش بر افروخته شده توسط شياطين، سخنان مقام معظم رهبري در اوج بحران بازتاب مثبت و مطمئني در جامعه داشت به طوري كه باعث كنترل و مهار بحران و حضور ميليوني و به ياد ماندني مردم در 23 تير ماه سال 1378 داشت. مطبوعات فوق الذكر اما در حماسه 23 تير رويكردي متفاوت ولي باز همسو با بيگانه داشتند. نپرداختن به حضور ميليوني مردم و يا در حاشيه قرار دادن آن محور مواجهه اين گروه رسانه ها با رويداد بزرگ 23 تير بود كه خوانندگان را به مراجعه به اين روزنامه ها در آن تاريخ دعوت مي كنيم. منبع: روزنامه کیهان/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]