تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851390517




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خلأهای اقتصاد موسيقی در ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خلأهای اقتصاد موسيقی در ايران محمدرضا لطفی  صرف بودجه فرهنگي نبايد با اين نگاه باشد كه هنرمند بدبخت است و مثل گدا با او رفتار كنيم شايد هنرمند وضع مادي‌اش خوب نباشد، ولي آرمان اجتماعي و فرهنگي‌اش را نمي‌فروشدمن به‌عنوان يك هنرمند نگرانم و در آتش اختلافات سياسي نمي‌دمم، چون تماميت ارضي ايران برايم مهم است حتي اگر باعث شود چند صباحي صداي سازم را فقط خودم بشنومبراي كسي ترديدي وجود ندارد كه محمدرضا لطفي، يكي از نابغه‌هاي موسيقي اين سرزمين است.نابغه‌اي كه اگر در هر كجاي ديگر دنيا نفس مي‌كشيد، قدرش را بيشتر مي‌دانستند و به احترام پنجه‌هاي طلايي‌اش برنامه‌ها تدارك مي‌ديدند. شايد آن موقع ما در اين سوي آب‌ها چونان غريبه‌اي، با حسرت به آثارش دل مي‌سپرديم و افسوس مي‌خورديم چقدر جاي آدم‌هاي بزرگي مثل لطفي در عرصه هنر ايران خالي است. تمام ماجرا به اين نكته برمي‌گردد كه استاد در همين آب و خاك ريشه دوانده است و هواي دود آلود پايتختي را در ريه‌هايش احساس مي‌كند كه باقي ساكنانش. مجبور است براي برگزاري كنسرتش بارها پله‌هاي نهادهاي مختلف را بالا برود و سرازير شود تا بتواند عشقش را به مردمي كه دوستش دارند، به تثبيت برساند.مجبور است به هزار بهانه ريش گرو بگذارد تا گروهش بي‌هيچ دردسري روي صحنه حاضرشوند و شب‌هايي به يادماندني را براي علاقه‌مندان موسيقي ايراني رقم بزنند. جايي در خيابان شريعتي دفتري دست و پا كرده كه اين روزها يكي از شلوغ‌ترين روزهاي كاري‌اش را پشت سر مي‌گذارد. قرار است از امشب كنسرت گروه شيدا در سالن ميلاد برگزار شود. همين بهانه‌اي بود تا در شلوغ‌ترين روزهاي كاري استاد محمد رضا لطفي سراغش را بگيريم و رودررويش بنشينيم و بعد پاي حرف‌هايي به ميدان بيايد كه شايد تاكنون در گفت‌وگوي ديگري از او نشنيده بوديم.آدم جذابي است و خيلي هم راحت برخورد مي‌كند. وقتي كنارش نشسته‌اي احساس غريبگي به آدم دست نمي‌دهد؛ اما مهمتر از همه اين حرف‌ها تسلطش بر حوزه‌هاي مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. درباره عرصه‌هاي مختلف، گفتني‌هاي زيادي دارد كه مي‌توان روي آنها فكر كرد و ايده گرفت. البته يكي از ويژگي‌هاي ديگرش اين است كه اگر از چيزي انتقاد مي‌كند، بلافاصله راه حلش را هم پيشنهاد مي‌كند. به هر حال اين گفت‌وگو به نوعی اولين مصاحبه اقتصادي او است. خيلي دقيق به سوال‌ها فكر مي‌كند و بعد پاسخ مي‌دهد. از كنار هيچ چيزي بي‌اعتنا نمي‌گذرد.مصداق بارز اين مثل معروف است كه مي‌گويد بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي. فراز و نشيب‌هاي زندگي و تجربه‌هاي متنوع در كشورهاي مختلف بدجوري آبديده‌اش كرده است. فقط اين را مي‌توان گفت كه بيهوده نيست از بين اين همه آدمي كه در اين مملكت زندگي مي‌كنند، يكي مي‌شود محمدرضا لطفي. امکان این گفت‌و‌‌گو به لطف مهربانی بهراد توکلی، یار و همراه استاد میسر شد و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دور نخست فروش بلیت‌های کنسرت استاد لطفی برای شب‌های 30 و31 ارديبهشت که به پایان رسیده بود با تمدید یک شب دیگر (1خرداد) پیش‌فروش می‌شود.استاد، در نشست مطبوعاتي‌تان با مشكلاتي كه بر سر راه برگزاري كنسرت داشتيد، آشنا شديم. از مشكل سالن برگزاري گرفته تا هزار و يك مشكل ريز و درشت ديگر كه نگفتيد و ما مي‌دانيم. مي‌خواستم بپرسم با اين همه اساسا چرا كنسرت مي‌گذاريد؟ اين سختي بعد بيش از 40 سال فعاليت هنري دلسرد كننده نيست؟اصولا هنرمند در كمتر جايي از دنيا درگير مسائل اجرايي و تشكيلاتي مي‌شود. تجربه نشان داده كه بخش اقتصادي موسيقي را بايد به سازمان‌ها و موسسات (Corporation) مختص به اين كار سپرد. در ايران، اما چنين موسساتي در مقايسه با اروپا و آمريكا تقريبا وجود ندارد. از طرف ديگر تجربه ما در داخل كشور نشان داده كه معدود شركت‌هايي هم كه فعاليت مي‌كرده‌اند، عموما با هنرمند صادق نيستند يعني به اصطلاح چيت مي‌كنند و آمار غلط‌ مي‌دهند و مدام هم ادعا مي‌كنند كه ما زيان كرده‌ايم. اين دو عامل باعث مي‌شود كه هنرمند شخصا وارد كار تشكيلاتي شود. اما اين نه در توان اوست و نه در شأن او. نمي‌گويم كار اقتصادي شاني ندارد، بلكه منظورم اين است كه هنرمند نبايد روحيه بازاري پيدا كند و كاسب شود وگرنه در اين كه هنر بايد اقتصادي باشد، حرفي نيست.خود شما كه راسا در امور تشكيلاتي و اجرايي دستي داريد و جز اين اداره آموزشگاه و سرپرستي و تشكيل گروه‌هاي موسيقي را هم در كارنامه‌تان داشته‌ايد. با اين مساله چه طور كنار مي‌آييد؟همان طور كه گفتم، من شخصا با اين روال موافق نيستم، اما من و خيلي‌هاي ديگر از روي اجبار و ناچاري پا به عرصه اجرائيات مي‌گذاريم. اين فشار زيادي هم وارد مي‌كند. چون مثلا براي برگزاري يك كنسرت بايد با افراد و نهادهاي زيادي مذاكره كنيم. هنرمند چون حساس است و عدالت‌خواه، با مشكلي اگر مواجه شود، واكنش نشان مي‌دهد و اين واكنش ممكن است سر و صدا ايجاد كند و بازتاب داشته باشد. آن وقت خوداين موضوع ممكن است شرايط را بغرنج‌تر و حصول نتيجه را سخت‌تر كند. در واقع مشكل اصلي اين جاست كه هنرمند مجبور است كار اجرايي بكند و آن مدير اجرايي طرف صحبت او احاطه و درك چنداني از هنر ندارد و اين تضاد و تقابل ايجاد مي‌كند.من به عنوان كسي كه كار هنري مي‌كند و اتفاقا اصرار دارم كه گروهي كار كنم، با اين مشكلات آشنايم و هر بار هم فشار و سختي‌اش را تحمل مي‌كنم. اين است كه بعد از هر 3 ماه كار كردن، يك ماه تعطيليم، در اين مدت مسافرت مي‌روم، ساز مي‌زنم، نقاشي مي‌كنم، خلاصه هر كاري كه به بازسازي روحي من كمك كند. خيلي‌ها مي‌گويند چرا بيشتر كار نمي‌كني و مثلا در اين فرصت‌هاي يك ماهه هم كنسرت نمي‌گذاري، اما من زيربار نمي‌روم.اساسا اين مشكلات ريشه‌ در كجا دارد؟ محمدرضا لطفي با اين كارنامه هنري وقتي قرار است موسيقي اصيل ايراني ارائه كند. چرا بايد اين همه مشكل داشته باشد؟يك بخش عمده اين مشكلات به جناح‌بندي‌هاي سياسي برمي‌گردد. يعني حتي در گرفتن سالن هم به ذهنيات و تصوراتشان رجوع مي‌كنند كه مثلا من به كدام دسته و جناح سياسي گرايش دارم و آن وقت تصميم بگيرند كه سالن را در اختيارم بگذارند يا نه. اين خيلي آزاردهنده است. مگر نه اين است كه يك پزشك هر بيماري را با هر گرايش سياسي و مذهبي و... مداوا مي‌كند؟من هم اگر كنسرت مي‌گذارم، مردم از هر دسته و قشر و قوميتي مي‌توانند بليت كنسرت را بخرند و بيايند. من كه نمي‌توانم از آنها بپرسم تو چه انديشه‌اي داري. اما ما آمده‌ايم هنر را هم مثل سياست 4 سال يكبار كرده‌ايم. هنرمند هم اين وسط بلاتكليف است. يعني هم سياست‌ها و مميزي‌ها تغيير مي‌كند و هم امكان دارد هنرمندي را متعلق و متمايل به جناح رقيب بدانند و با آنها بناي ناسازگاري بگذارند. وقتي مي‌گوييم موسيقي ملي يا هنرمند ملي، يعني كه متعلق به ايران و همه ايرانيان است. اين را از هر جنبه‌اي مي‌شود بررسي كرد، حتي اقتصادي. يعني يك كارخانه‌اي ايجاد مي‌شود كه توليداتش محصول فرهنگي است. هم اشتغال ايجاد مي‌كند، هم بازدهي مالي دارد و هم به ارتقاي فرهنگ كشور كمك مي‌كند. يادم هست در دوران آقاي كلينتون، ‌درآمد يك سال ايالات متحده از فروش موسيقي، 4 ميليارد ريال بود. چرا ايران از فروش موسيقي نصيبي نمي‌برد؟ چرا بايد تيراژ آثار راوي شكانكار بالاي 400 يا 500 هزار تا باشد، اما سه‌تار و تار ايراني نتواند هيچ ارزي وارد كشور كند.واقعا موسيقي اصيل ايراني مي‌تواند اقبال جهاني داشته باشد و به‌عنوان يك محصول صادراتي نفع اقتصادي هم براي كشور داشته باشد؟ببينيد، به‌طور سنتي موسيقي ما در آسياي ميانه فروش خوبي دارد و حضور در بازار آنها برنامه‌ريزي و تلاش زيادي نمي‌خواهد. اما در اقتصاد گلوبال بايد برنامه‌ريزي و مطالعات اقتصادي دقيق داشته باشيم. البته مدت‌ها است كه تكنولوژي به مدد موسيقي آمده و با مراجعه به سايت‌ها مي‌شود هر تراك از اثر هر هنرمندي را خريدراي كرد. اين مي‌تواند يك مزيت براي ما باشد. نه اينكه آثار ما دست به دست بچرخد و كپي شود و هيچ نفع مالي هم نصيب خودمان و اقتصاد كشور نشود. اينكه من با داشتن 3 گروه با زحمت زياد سالي يك كنسرت مي‌دهم، يك فعاليت اقتصادي است. هرچه ما بيشتر كنسرت بدهيم و آلبوم منتشر كنيم، اشتغالزايي بيشتر مي‌شود و در بنيان‌هاي اقتصادي هم تاثيرگذار است. يعني شايد ديگر به صرفه باشد كه كارخانه توليد CD در ايران تاسيس كنيم و همين‌طور در ساير زمينه‌هاي مرتبط. از طرف ديگر اين را هم بايد در نظر داشته باشيم كه در سختي‌ها نياز مردم به هنر بيشتر است. هرچقدر مشكلات اقتصادي بيشتر مي‌شود، بايد هنر بيشتر در دسترس باشد وگرنه مردم دچار مشكل خواهند شد.يعني بايد دولت قدم پيش بگذارد و تسهيلاتي در اختيار هنرمندان بگذارد؟در اينكه دولت بايد عزم حل مشكلات را داشته باشد، حرفي نيست؛ ولي اين را هم نمي‌گويم كه هنرمند در خانه بنشيند و منتظر بماند مشكلات را برايش حل كنند. من شخصا روحيه‌ام طوري است كه از تلاش براي مقابله با مشكلات هراسي ندارم. همه هنرمندها بايد انرژي بگذارند و با همفكري راهي براي حل مشكلات پيشنهاد بدهند. متاسفانه ما در مرحله انتقاد مانده‌ايم و در بخش پيشنهاد ضعيفيم. من بعد از پيروزي انقلاب با شهيد بهشتي ملاقات كردم و درباره مشكلات موسيقي صحبت كردم. با حجت‌الاسلام معاديخواه در وزارت ارشاد هم چندين بار ديدار داشتم و در تمام اين سال‌ها هم هرجا لازم بوده براي چرخيدن چرخ موسيقي مذاكره كرده‌ام.استاد، اگر موافق باشيد كمي ريشه‌اي‌تر بحث كنيم. شما معتقديد كه دولت بايد متولي فرهنگ و هنر كشور باشد و هزينه آن را پرداخت كند يا نه، ميدان را به بخش خصوصي بسپارد و خود نظارت عاليه را برعهده داشته باشد؟معتقدم كه فرهنگ و هنر متعلق به حكومت‌ها نيست. اين مردم هستند كه فرهنگ را با خود حمل مي‌كنند؛ صبح كه از خانه بيرون مي‌آيند و سوار تاكسي و اتوبوس مي‌شوند، ديالوگ فرهنگي دارند تا شب كه به خانه برمي‌گردند و در جمع خانواده قرار مي‌گيرند. اينكه چطور با راننده تاكسي حرف مي‌زنند، چه موسيقي گوش مي‌دهند و... هم متاثر از فرهنگ و خود فرهنگ‌ساز است. دولت موقعي نقشش بارز مي‌شود كه بگويد من يك نگاه خاصي دارم كه هنرمندان هم بايد مطابق اين نگاه حركت كنند. اما به اعتقاد من، چنين چيزي اصلا ممكن نيست كه يك خط‌كش بگذاريم و هنرمندان را با آن بسنجيم. چون اصولا هنر خط‌كش‌پذير نيست. هنر با تخيل درآميخته است و از هر طرف بي‌انتها است. حالا يك زماني است كه دولت مي‌خواهد شعور اجتماعي و فرهنگي را ارتقا بدهد و موازين قانوني را اجرا كند، اين با دستور و بخشنامه ميسر نيست. بايد از كودكستان‌ها و مدارس سرمايه‌گذاري كند و مثلا آموزش موسيقي بدهد، اما بايد حق انتخاب را به رسميت بشناسد. اين نباشد كه بگويد آموزش سه تار آزاد است و آموزش كمانچه نه!مدل خاصي هم در ذهنتان هست؟ چون سابقه اقدامات شما در اروپا و آمريكا اين حسن را داشته كه با مدل تصميم‌سازي و تصميم‌گيري فرهنگي در آن جا هم آشنا شويد.من هميشه مدل فرانسه را مي‌پسنديدم. در فرانسه امكانات و زيرساخت‌هاي فرهنگي در اختيار شهرداري‌ها است. هر فرد و گروهي كه بخواهد مثلا در پاريس كنسرت بگذارد، به يكي از مناطق شهرداري رجوع مي‌كند و مطابق با درخواستش مبالغي را در اختيار مي‌گيرد. امكانات تبليغي و كنفرانس و ... هم به همين ترتيب. آنها به اين كاري ندارند كه چه سازي مي‌زنيد و چه مي‌خوانيد و اصلا چند نفر به ديدن كنسرت شما خواهند آمد. فضا براي كار همه باز است، اما چون تصميم‌گيرنده اصلي خود اصناف موسيقي هستند، اتيك حرفه‌اي را رعايت مي‌كنند، حتي فراتر از اتيك قانوني. اما اينجا وقتي من با 3 گروه شامل 40 جوان كار مي‌كنم، بايد پول سالن را بدهم تبليغات را هم راسا تقبل كنم و در نهايت طوري مي‌شود كه در اين چرخه همه منتفع مي‌شوند و كمترين سود مادي به هنرمند مي‌رسد. اين است كه مي‌گويم صرف بودجه فرهنگي نبايد با اين نگاه باشد كه هنرمند بدبخت است و مثل گدا با او رفتار كنيم. شايد هنرمند وضع مادي‌اش خوب نباشد، ولي آرمان اجتماعي و فرهنگي‌اش را نمي‌فروشد. دولت مي‌تواند بگويد اين بخش از هزينه سالن را من مي‌دهم، تبليغات را هم تقبل كند و آن وقت معلوم مي‌شود كه من محمدرضا لطفي مي‌توانم خرج خودم و گروهم را دربياورم يا نه.شيوه اعمال نظارت عاليه و جهت‌دهي فرهنگي چه طور بايد باشد؟ببينيد، هيچ كس با بي‌بندو باري موافق نيست. در هيچ كجاي دنيا هم هر كسي هر كاري دلش بخواهد نمي‌تواند بكند. در آمريكا كه اين همه منتقد وضعيت فرهنگي‌اش هستيم، در تمام 18 سالي كه آنجا بودم،‌ حتي يك صحنه خلاف‌شئون از دخترها و پسرها در مكان عمومي نديدم. نه اينكه خلاف قانون و مقررات باشد، بلكه عرف و سنت اين اجازه را به آنها نمي‌دهد.برخلاف مثلا ايتاليا كه از اين صحنه‌ها فراوان در آنجا مي‌بينيد. در هر جامعه‌اي كه بافت ديني يا عرفي است، خودش بهترين و قوي‌ترين كنترل كننده‌ها است. لازم نيست كه براي نانوشته‌ها، نوشته بگذاريم و براي اعمال نوشته‌ها پليس. اين طوري بايد ميلياردها هزينه كنيم و تازه تضميني نيست كه جواب معكوس ندهد. در همان فرانسه كه مثالش را زدم، اگر چه كنسرت دادن آزاد است، اما نه در هر سالني، گروه‌هاي ارزيابي وجود دارند كه براي كنسرت دادن در سالن‌هاي بزرگ و معتبر سطح فرهنگي و هنري شما را ارزيابي مي‌كنند و بعد اجازه صادر مي‌كنند. اما در همين سالن ميلاد مي‌بينيد كه ضعيف‌ترين خواننده‌ها و گروه‌ها به صرف اينكه هزينه‌اش را پرداخت كرده‌اند، كنسرت مي‌دهند. اصلاح اين روال و سپردن امور به خود صنف‌هاي فرهنگي و هنري هم به سود فرهنگ است، هم به سود نظام و هم به سود مردم، چون رابطه اينها متقابل است. يكي از آفت‌هاي ما اين است. كه به مسائل Objective نگاه نمي‌كنيم، بلكه نگاه Subjective داريم و اين براي ما ايراني‌ها عادت شده. اين است كه به ازاي هر ايراني در عرصه اقتصاد،‌ سياست، فرهنگ و هنر يك عقيده و نظر داريم كه همه خود را محق مي‌دانند و حاضر به وحدت‌نظر نيستند.يك نظري را خيلي‌ وقت‌ها مي‌شنويم و آن اينكه سطح سليقه مردم پايين آمده، آيا شما هم به اين مساله معتقديد؟سليقه مردم تابع ورودي‌ها و خروجي‌ها است. در خانه‌هاي ما اگر از ابتدا يك جو فرهنگي حاكم باشد، بازده فرهنگي هم خواهيم داشت. اين ديگر ربطي به مراجع رسمي و دولتي ندارد. اگر ديالوگ‌هاي رد و بدل شده فرهنگي باشد، اگر حتي هديه‌هايي كه يك كودك در خانواده دريافت مي‌كند فرهنگي باشد، مسلما جهت‌گيري فرهنگي هم خواهد داشت. نقش دولت اين است كه در سطح كلان ورودي‌ها و خروجي‌هاي فرهنگي را كنترل كند. من هم موافق اين نيستم كه درها را باز كنيم و در معرض ورود بي‌ضابطه محصولات فرهنگي قرار بگيريم. من نمي‌گويم كه موسيقي Jazz يا blues بي‌ارزش است، اما وقتي به ايران مي‌آيد از فيلتر MTV گذشته است. اين نوع موسيقي نمي‌تواند سطح هنري ما را بالا ببرد.من تقريبا تمام موزيسين‌هاي سرشناس و صاحب سبك آمريكايي را مي‌شناسم، اما جالب است وقتي كه در اروپا در يكي از رستوران‌ها نشسته بودم، MTV اروپا كليپ‌هايي را پخش مي‌كرد كه هيچ‌كدام را نمي‌شناختم.يعني حتي براي اروپايي‌ها هم با سياستگذاري خاصي موسيقي پخش مي‌كنند و اگر قرار باشد مصرف‌كننده صرف باشيم، آنها هستند كه سليقه و خط‌مشي ما را در درازمدت تعيين خواهند كرد. اين فقط در مورد موسيقي مصداق ندارد، بلكه در حوزه كتاب هم به‌طور عجيبي به ترجمه روي آورده‌ايم. بايد در كنار ترجمه، تاليف را هم جدي بگيريم وگرنه روزي مي‌رسد كه همه منابع‌مان ترجمه خواهد بود. اين به معناي تاييد سانسور نيست. اين تاكيد بر ضرورت سياستگذاري و برنامه‌ريزي است. فروشگاه‌هاي صوتي- تصويري در آمريكا يك بخش عظيمي را به انقلاب و تاريخ آمريكا اختصاص داده‌اند.ما ايراني‌ها چقدر درباره تاريخ خودمان كار كرده‌ايم. من 50 DVD از تاريخ موسيقي جاز و بلوز را در كتابخانه‌ام دارم. چرا اينها را وارد نمي‌كنيم؟ اينها به اين دليل است كه هنرمندان خود تصميم‌گيرنده و در مصدر امور نيستند. اصناف هنرمندان بايد به تعامل خوبي با دولت برسند نه اينكه در خانه بنشينند و نق‌زنان منتظر اصلاح باشند. من به‌عنوان يك هنرمند نگرانم و در آتش اختلافات سياسي نمي‌دمم، چون تماميت ارضي ايران برايم مهم است. حتي اگر باعث شود چند صباحي صداي سازم را فقط خودم بشنوم. هنرمند بايد نسبت به جامعه و كشورش كاملا آگاه و حساس باشد.بر فرض اينكه همه اين موانع و محدوديت‌ها به سامان شود، آيا واقعا مي‌شود به موسيقي به‌عنوان يك شغل نگاه كرد؟ شما خودتان به يك جوان توصيه مي‌كنيد كه موسيقي را به‌عنوان شغل انتخاب كند و تمام وقتش را روي آن بگذارد؟در ميان هنرمندها يك دسته‌بندي وجود دارد كه متاسفانه در ايران به رسميت شناخته نمي‌شود. همه جاي دنيا هنرمندها يا حرفه‌اي‌اند يا آماتور. فستيوال‌‌ها و داوري‌ها هم بر همين اساس برگزار مي‌شود. آماتور نه به معناي تازه‌كار، بلكه به اين معنا كه تمام ذهن و زندگي‌اش اين كار نيست و به مراتب مشكلات كمتري از يك هنرمند حرفه‌اي دارد، اما در ايران آماتورها نيز تصميم گيرنده‌اند. يعني مثلا 5 سال آماتوري سنتور زده و حالا مي‌خواهد براي بخشي از موسيقي كشور تصميم بگيرد. من به جوان‌هايي كه براي يادگيري موسيقي مي‌آيند، دو نوع فرم مي‌دهم. يكي براي آنها كه مي‌خواهند حرفه‌اي كار كنند و يكي براي آنها كه مي‌خواهند آماتور باشند. كسي كه مي‌خواهد حرفه‌اي باشد، بايد سخت‌تر كار كند. آن‌قدر قوي شود كه بتواند وارد بازار كار شود و به جاي آنكه از بازار تاثير بگيرد، تاثيرگذار باشد.نكته مهم كنوني اين است كه افراد غير حرفه‌اي در موسيقي كه در همه ارگان‌ها هستند براي موسيقي تصميم مي‌گيرند.در اينكه دولت بايد عزم حل مشكلات را داشته باشد، حرفي نيست؛ ولي اين را هم نمي‌گويم كه هنرمند در خانه بنشيند و منتظر بماند مشكلات را برايش حل كنند من شخصا روحيه‌ام طوري است كه از تلاش براي مقابله با مشكلات هراسي ندارم.در هر جامعه‌اي كه بافت ديني يا عرفي است، خودش بهترين و قوي‌ترين كنترل كننده‌ها است. لازم نيست كه براي نانوشته‌ها، نوشته بگذاريم و براي اعمال نوشته‌ها پليس اين طوري بايد ميلياردها هزينه كنيم و تضميني نيست كه جواب معكوس ندهد.منبع: دنیای اقتصاد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن