محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845138455
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: سفر بي هنگام!«سفر بي هنگام!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛«آذربايجان براي اسرائيل اهميت ويژه اي دارد و ما براي خود در اين كشور موقعيت ويژه اي قايل هستيم» اين گوشه اي از سخنان «اويگدور ليبرمن» رئيس حزب صهيونيستي «اسرائيل بيتنا» و وزير خارجه اين رژيم است كه در يك جلسه خصوصي با حضور بعضي از مقامات جمهوري آذربايجان بيان شده و توسط يكي از اعضاي اين جلسه به يك نشريه داخلي آذربايجان درز كرده است.آذربايجان كشوري است با 10ميليون نفر جمعيت و حدود 84درصد شيعه و كاملا واضح است كه ميان باكو و تل آويو نمي تواند رابطه اي گرم برقرار شود چه رسد به اينكه به قول ليبرمن اين رابطه به «موقعيت ويژه» براي رژيم صهيونيستي بدل گردد اما متاسفانه همه شواهد و قرائن بيانگر آن است كه اين رابطه عليرغم احساسات شديد ضداسرائيلي مردم آذربايجان بصورتي «استراتژيك» وجود دارد و علي الظاهر دو طرف براي توسعه اين رابطه توافق كرده اند.رابطه باكو- تل آويو بدون سركوب شديد مردم مظلوم آذربايجان ميسر نمي باشد و همه خبرها از سركوب شديد شيعيان حكايت مي كند. دولت باكو در تابستان سال گذشته دو مسجد شيعيان- مسجد حضرت رسول(ص) و مسجد نفت داشي- كه از معدود مساجد باقي مانده شيعيان در باكو بود را تخريب كرد و هم اكنون سرگرم تخريب مسجد حضرت فاطمه-س- است. جالب اين است كه اين مسجد جزو معدود مساجدي است كه در دوره رياست جمهوري حيدرعلي اف در باكو ساخته شده است. تاكنون شكايت مردم مسلمان اين كشور به جايي نرسيده و حتي دادگاه عالي باكو حكم تخريب مسجد توسط فرمانداري باكو را تنفيذ كرده است.در خصوص آنچه در جمهوري آذربايجان مي گذرد گفتني هايي وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي شود.1-مردم آذربايجان از سال 1924م- 1303ش- تا سال 1991 م-1370ش- در زير سلطه يك نظام الحادي قرار داشتند. در 30سال اخير يعني دهه هاي 70 تا 90 خاندان «علي اف» از طرف حزب كمونيست شوروي بر آذربايجان سيطره داشتند. حيدرعلي اف در دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي- پوليت بورو- موقعيت برجسته اي داشت و سالها نفر اول اين دفتر و معاون نخست وزير روسيه بود. بعد از استقلال آذربايجان در 8 شهريور 1370 براي مدت كوتاهي جمهوري آذربايجان از سيطره خاندان علي اف خارج شد ولي به زودي و با استفاده از نفوذ خاندان و حمايت مشترك آمريكا و روسيه، حيدر علي اف ابوالفضل ايلچي بيگ را در ژوئن 1993 سرنگون كرد و خود زمام امور را به دست گرفت. او تا 31 اكتبر 2003 يعني تا زمان مرگش پست رياست جمهوري را در دست داشت و بعد از او فرزندش الهام علي اف به رياست جمهوري رسيد.حيدرعلي اف در طول دوره رياست جمهوري اش وانمود مي كرد كه رابطه متوازني با روسيه و آمريكا دارد ولي نوعا به آمريكا بيشتر گرايش داشت از اين رو اين جمهوري اولين كشور تازه استقلال يافته اي بود كه پايگاههاي ثابتي را در اختيار آمريكا گذاشت، چتر اطلاعاتي رژيم صهيونيستي را در منطقه باز كرد و تا آنجا پيش رفت كه پايگاه اطلاعاتي-مخابراتي گابله-قبله- را براي بسط سيطره اطلاعاتي CIA در منطقه قفقاز به آمريكايي ها سپرد. در يك مقطع دولت علي اف تلاش كرد تا پاي ناوگان جنگي ناتو را به درياي بسته خزر باز كند كه با واكنش شديد روسيه و ايران از اين اقدام منصرف گرديد. حيدرعلي اف در 3 سال اول 01 سال رياست جمهوري خود دوبار با كودتا - از سوي روشن جواداف و صورت حسين اف- مواجه گرديد ولي با استفاده از اطلاعاتي كه CIA در اختيار او گذاشت توانست آنان را سركوب نمايد. در واقع خاندان علي اف با استفاده از كمك موثر آمريكا توانستند تاج و تخت خود را به قيمت حراج جمهوري آذربايجان حفظ نمايند بر اين اساس ستيز باكو با مذهب مردم و تبليغات ضدايراني اين رژيم، ماهيت سفارشي دارد.2- نفوذ رژيم صهيونيستي در اين كشور بيش از آن مقدار است كه به ظاهر تصور مي شود. اگر سفري به جمهوري آذربايجان داشته باشيد به يك روستاي بسيار پيشرفته مي رسيد كه نه تنها با ساير روستاهاي اين كشور كه حتي با شهرهاي اين كشور هم كاملاً متفاوت است. اسرائيلي ها روستاي يهودي نشين «قرمزي قصبه» را آنگونه ساخته اند كه آرزوي هر شهروند آذري اين كشور، سكونت در اين روستا باشد. اين روستا از نظر آباداني تنه به «باكو» مركز اين جمهوري مي زند و اين حركت كاملاً معنادار است. سيطره صهيونيست ها بر دولت باكو اين جمهوري را به سمت مقابله خشن با مردم خويش و معارضه با مهمترين همسايه خود -ايران- كه نزد مردمش «مام ميهن» به حساب مي آيد، كشانده است.3- ماهيت لائيك دولت باكو، معارضه مردم با اين رژيم را تشديد كرده است براين اساس دولت علي اف هرگونه آزادي مذهبي در اين كشور را براي بقاء خود ويرانگر به حساب مي آورد. از نظر الهام علي اف كه اينك 7 سال است بدون مراجعه واقعي به آراء مردم بر اين كشور سيطره دارد، مسجد و مأذنه را بايد بدون ملاحظه ويران كرد چرا كه با ماهيت ضد مذهبي خاندان حاكم نمي سازد. اما با وجود همه فشارهاي حكومتي، رشد فعاليت هاي مذهبي در اين كشور چشمگير بوده است. روز عاشوراي سال گذشته، آذربايجان صحنه صف آرايي مردم عليه حكومت علي اف بود. مردم بخصوص از پخش جزوه هايي كه صهيونيست ها در آذربايجان با استفاده از همراهي دولت عليه اسلام و مذهب شيعه پخش مي كنند، عصباني و خواستار قطع رابطه آذربايجان با رژيم صهيونيستي بودند.4- جمهوري آذربايجان در طول سال هاي گذشته تبليغات پان تركي خود را براي توقف فعاليت هاي اسلام گراها در اين كشور تشديد كرده است تا جايي كه در بعضي از كتب درسي ايران را به اشغال! «آذربايجان جنوبي»! متهم كرده و بر آن تاكيد مي كند اما اين تبليغات تاثير عمده اي بر جاي نگذاشته است وجود يك دولت اسلام گراي ايراني در تهران و وجود يك دولت اسلام گراي ترك در آنكارا چنين تبليغاتي را ناكارآمد كرده است. آذربايجان از ناحيه همسايگان خود در يك وضعيت انزوا بسر مي برد از يك طرف ايران و روسيه از روابط خاص باكو با دولت آمريكا ناراضي اند از سوي ديگر تركيه روابط آذربايجان با تل آويو را نمي پسندد. از سوي ديگر با جمهوري ارمنستان در شرايط جنگي به سر مي برد و ضعف دولت متحد باكو در گرجستان، دولت باكو را با بن بست مواجه كرده است. امروزه اين سؤال فرا روي تحليلگران قرار دارد كه با وجود تضاد رو به ازدياد دولت با مردم و با وجود گسست آذربايجان در محيط منطقه اي، آيا دولت علي اف دوام خواهد آورد؟جمهوري آذربايجان براي فرار از اين سرنوشت، به ايدئولوژي پان تركي دامن مي زند و به رژيمي مشابه رژيم خود يعني اسرائيل- از نظر ستيز با شهروندان مسلمان و گسست در محيط منطقه اي- براي بقاء متوسل گرديده است! جالب اين است كه الهام علي اف نتوانسته وضع رو به فروپاشي رژيم صهيونيستي را درك كند و از مشابه شدن با آن اجتناب نمايد.5- موضوع آذربايجان به كشور و ملت ما ربط دارد از يك طرف جمهوري آذربايجان همسايه ماست و وضع امنيتي آن بر امنيت ما اثر مي گذارد. از سوي ديگر مردم مظلوم اين كشور بيش از همه به مردم ما به دليل سابقه تاريخي چشم دوخته و از آن توقع حمايت دارند و نهايتاً ايران بعنوان ام القراي جهان اسلام نمي تواند اقدامات ضدمذهبي دولت هاي ديگر را ناديده بگيرد و حداقل به محكوم كردن زباني آن نپردازد.اما متأسفانه درست در كشاكش بحث تخريب مساجد و آزار شيعيان و تبليغات وسيع ضدايراني محافل خبري و سياسي آذربايجان، وزير كشور ايران- آقاي مصطفي محمد نجار- به باكو سفر كرد و بر رو به توسعه بودن مناسبات دو كشور- كه واقعيت ندارد- تاكيد كرد.اين سفر بسيار نابهنگام بود و علي الظاهر به دليل عدم فعاليت جدي سفارتخانه ما در باكو، اطلاعات لازم به وزير كشور داده نشد. سفر آقاي نجار از يك سو دلخوري شيعيان مظلوم را در پي داشت و از سوي ديگر مي تواند اين توهم را در مقامات جمهوري آذربايجان پديد آورد كه نه تخريب مساجد! و نه آزار شيعيان و نه تبليغات ضدايراني تاثيري بر مناسبات ايران با آذربايجان نمي گذارد!سفر محمدنجار بدون آنكه واقعاً با اين هدف تنظيم شده باشد، اين تلقي را در آذربايجان به وجود آورد كه ايران از سياست خود مبني بر حمايت از مظلومان فاصله گرفته است و حال آنكه اين سفر و نابهنگام بودن آن ارتباطي با سياست بنيادي جمهوري اسلامي ندارد.اما به هر حال بنظر مي آيد ما در كنار احترام به حق حاكميت كشورها بر سرزمين خود بايد از رسالت ديني خود در قبال همنوعان و هم كيشان نيز غافل نباشيم. مسلماً منافع ملي درازمدت ما اقتضا مي كند كه از اهرم هاي خود براي دفاع از حقوق شناخته شده ملت ها استفاده نمائيم.سياست روز:يکي بر سر شاخ بن ميبريد...«يکي بر سر شاخ بن ميبريد...»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم عليرضا بندري است كه در آن ميخوانيد؛سردار مومني ـ رئيس پليس راهنمايي و رانندگي کشور ـ صبح ديروز در يک نشست خبري اعلام کرد: در حال حاضر به ازاي هر هزار نفر حدود 150 خودرو در کشور وجود دارد درحالي که در کشورهاي ديگر به ازاي هر هزار نفر 750 خودرو موجود است. بر همين اساس سعي داريم تا در سالهاي آينده ظرفيت خودروها را به ازاي هر هزار نفر افزايش داده و به حدود 400 خودرو برسانيم.شنيدن اين جملات از دهان مديرعامل يک شرکت خودروسازي لااقل توجيه اقتصادي دارد اما اين جملات بر زبان مردي جاري شده که در بالاترين جايگاه راهنمايي و رانندگي کشور تکيه زده وبر جادههايي نظارت دارد که براساس آمار رسمي هر 19 دقيقه يک قرباني ميگيرند.سردار مومني در حالي براي توليد هر چه بيشتر خودرو و واردات آن اظهار اميدواري ميکند که کارشناسان اعتقاد دارند بين توليد خودرو و ظرفيت جادههاي کشور تناسب منطقي وجود ندارد.اگر کشورهاي ديگر طوري برنامهريزي کردهاند که از هر هزار شهروند قريب به 750 نفر از خودروي شخصي استفاده کنند قطعا براي ظرفيت جادهها هم تدابيري منطقي انديشيدهاند.آن سوي اين سکه، حکايتي تلختر نهفته است. آن 750 خودرويي که رئيس محترم راهنمايي و رانندگي از آن ياد ميکند از تمامي استانداردهاي بينالمللي سود ميبرند و در صورت بروز حادثه کمترين ميزان تلفات را بر جا ميگذارند اما طبق آمار تنها 5 درصد از خودروهاي داخل کشور توانستهاند برخي از استانداردها را ـ به اصطلاح ـ پاس کنند.پيش از اين نيز راهنمايي و رانندگي که ظاهرا ارتباط خوبي با خودروسازان وطني دارد و استفاده پليس از برخي محصولات داخل کشور نيز سندي بر اين ادعاست، از توليد خودرو حمايت ميکرد اما اين نخستين بار است که رئيسپليس براي هجوم خودروهاي فاقد کيفيت استاندارد به جادههاي کشور دقيقهشماري ميکند.در خوشبينانهترين حالت ممکن آقاي رئيسپليس از وضعيت جادههاي کشور اطلاع دقيقي ندارد و صفحات حوادث روزنامهها را هم مطالعه نميکند و چون از خودروي مرسدس بنز استفاده ميکند از کيفيت خودروهايي که معمولا شهروندان عادي از آن بهره ميبرند، بيخبر است. اما اگر بدبينانه به ماجرا نگاه کنيم همه چيز به توافق اخير پليس و خودروسازان مربوط ميشود.براساس مصوبه دولت خودروسازان موظف شده بودند تا ارديبهشت ماه سال گذشته روي تمام خودروهاي ساخت داخل، ترمز قفل (اي.بي.اس) نصب کنند اما خودروسازان اين مصوبه را اجرا نکردند و پليس اعلام کرد که اين خودروها را شمارهگذاري نخواهد کرد.اما بالاخره نظر پليس راهنمايي و رانندگي تامين شد و کار شمارهگذاري را از سر گرفتهاند. حال سوال اصلي اين است که شهروندان در کجاي اين توافق ايستادهاند و در صورت تحقق آرزوي رئيس پليس راهنمايي و رانندگي براي تلفات تلخ و غير قابل جبران آينده چه کسي پاسخگو خواهد بود.وطن امروز: انتخاب نخستوزير ناكامي غربگرايان در عراق«انتخاب نخستوزير ناكامي غربگرايان در عراق»عنوان سرمقالهي روزنامهي وطن امروز به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛روز سهشنبه هفته گذشته 2 ائتلاف دولت قانون به رهبري نوري مالکي و ائتلاف ملي عراق به رهبري مشترک مقتدا صدر، عمار حکيم، احمد چلبي و ابراهيم جعفري فهرست واحد انتخاباتي را تشکيل و با اين وصف بزرگترين فراکسيون انتخاباتي مرکب از 159 نماينده مجلس را تشکيل دادند که براساس قانون نخستوزير از ليست برتر انتخاب خواهد شد. از طرف ديگر روز جمعه نماينده مسعود بارزاني يکي از رهبران ائتلاف کردي عراق پس از ديدار با حضرت آيتالله سيستاني اعلام کرد که پيامي از سوي مسعود بارزاني، رئيس منطقه کردستان عراق دارد که به موضع ثابت تشکلهاي کرد عراق با برادرانشان در2 ائتلاف ملي و دولت قانون تاکيد ميکند. در نتيجه کردها هم اعلام کردند که به ائتلاف شيعيان خواهند پيوست و با پيوستن ائتلاف کردها که در مجموع 60 کرسي پارلماني را در اختيار دارند عملا راه براي تشکيل مجلس جديد، انتخاب رئيسجمهور و انتخاب نخستوزير هموار شد.پيش از اين کردها درباره رياست جمهوري روي جلال طالباني به توافق رسيده بوده و رسما اعلام کرده بودند که کانديداي ما براي پست رياست جمهوري جلال طالباني است. از آنجايي که 2 ائتلاف شيعه هم روي رياستجمهوري طالباني توافق دارند به نظر ميرسد که سرنوشت پست رياست جمهوري از هماکنون مشخص است. از طرف ديگر ائتلاف کردها و شيعيان تکليف پست نخستوزيري را هم معين ميکنند.نخستوزير قطعا از فراکسيون مشترک شيعيان خواهد بود اما درباره اينکه چه کسي نخستوزير آينده عراق خواهد شد رايزنيهاي فشردهاي بين گروههاي مختلف شيعه برقرار است و آنها اعلام کردند که طي هفتههاي آينده درباره کانديداي نخستوزيري به توافق ميرسند.در عين حال از آنجايي که اياد علاوي رئيس فراکسيون العراقيه که فراکسيون سنيهاست اعلام کرد که ائتلاف شيعيان راه را براي تکرار دولتي بر مبناي قوميت باز ميکند از اين رو او هشدار داد و از مجامع بينالمللي خواست که مانع شکلگيري يک دولت قومي در عراق شوند.در عين حال بايد اين نکته را در نظر داشت که اياد علاوي به تنهايي قادر نيست بر سيستم آينده عراق تاثير بگذارد و در نتيجه با توجه به ائتلاف مشترک کردها و شيعيان در نهايت ناچار است که همکاري بين ائتلافها را به رسميت بشناسد. به نظر ميآيد که فهرست العراقيه هم در نهايت به اين سيستم بپيوندد.ديدار عمار حکيم و علاوي براي تجديدنظر درباره وحدت در فهرست شيعه نيست و همينطور خدشهاي به همکاري کردها و شيعيان وارد نميکند. هم شيعيان و هم کردها مايل هستند که فهرست العراقيه را در کنار خودشان داشته تا در فرآيند سياسي آينده عراق مشارکت داشته باشد. برهمين اساس گفتوگوهاي عمار حکيم و اياد علاوي را بايد در راستاي دعوت از فراکسيون العراقيه براي همکاري تلقي کرد.جمهوري اسلامي: گسترش بيداري اسلامي تنها راه زوال رژيم صهيونيستي«گسترش بيداري اسلامي تنها راه زوال رژيم صهيونيستي»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛صهيونيستها يكبار ديگر با استفاده از بيتفاوتي حاكم بر دولتهاي عرب و سران كشورهاي اسلامي، به مقدسات مسلمانان اهانت كردند و با آتش زدن چند مسجد در منطقه كرانه باختري در فلسطين اشغالي و اهانت به كتاب آسماني مسلمانان، كينه و خشم خود را نسبت به اسلام بروز دادند.عوامل اشغالگر قدس به همراه دهها شهركنشين صهيونيست به طور جداگانه به دو مسجد در اراضي اشغالي يورش بردند. در جريان اين يورش وحشيانه و برنامهريزي شده كه 10 بلدوزر و 18 خودروي نظامي شركت داشتند مسجد روستاي "البن الشرقيه" در جنوب نابلس و مسجد "الدهينيه" در شرق رفح به آتش كشيده شده و كاملا ويران گرديدند و به قرآن كريم اسائه ادب شد. اين، نخستين جنايت صهيونيستها از اين نوع نيست و در گذشته نيز جنايتكاران صهيونيست در مقاطع مختلف، مساجد مسلمانان را هدف آتش كينه و قهر خود قرار دادهاند كه شاخصترين مورد، به آتش كشيدن مسجدالاقصي در 30 مرداد سال 1348 بود. در آن حادثه، 200 مترمربع از سقف اين مكان مقدس و تاريخي كاملا ويران شد و منبر قديمي و تاريخي "نورالدين زنكي" كه قدمتي 800 ساله داشت از بين رفت.اگرچه آن زمان، آن حادثه با خشم يكپارچه جهان اسلام مواجه شد و صهيونيستها و حاميان آنها را دچار وحشت كرد ولي موج آن اعتراضات نيز متاسفانه به دليل عدم تحرك دولتمردان حاكم بر كشورهاي اسلامي و بيارادگي آنان در دفاع از كيان اسلام، كه ناشي از وابستگي عمده اين دولتمردان بود، زود فرو نشست و نتيجه لازم را براي متنبه ساختن هميشگي صهيونيستها و محافل بينالمللي متحد آنها به دنبال نداشت.قطعا اگر در آن زمان جهان اسلام با تكيه بر تواناييها و ظرفيتهاي خود، پاسخ دندانشكني به هتاكان صهيونيست ميداد اكنون شاهد ادامه هتاكي آنان، آتش زدن مساجد نابلس و اهانت به قرآن كريم نبوديم.اقدام خائنانه صهيونيستها در نابلس، در عين حال بيانگر اين واقعيت است كه آنها از قدرت قرآن و مساجد در ميان مسلمانان فلسطيني آگاه هستند و اين دو را منشأ اقتدار ملت فلسطين و پايداري آنها در برابر ظلم، اشغالگري و جنايت در فلسطين ميدانند.ترديدي نيست كه ريشه 60 سال مقاومت، ايستادگي و مبارزه ملت فلسطين در تمسك و توسل آنها به قرآن و مساجد است واگر موفق شده بودند ملت فلسطين را از اين دو جدا سازند مدتها پيش از اين موفق به بلعيدن سرزمين فلسطين شده بودند. درست به همين دليل است كه سكوت و بيتفاوتي در برابر اين اقدام پليد و اهانت آشكار بهيچوجه جايز نيست و يكي از علل گستاخي صهيونيستها در اهانت به مقدسات اسلامي به بيعملي و سكوت خيانتبار سران كشورهاي اسلامي به ويژه زمامداران منفعل عرب باز ميگردد.متاسفانه امروزه ملتهاي مسلمان، گرفتار رهبران وابسته و مرتجعي هستند كه تمايلي به تبعيت از خواست و اراده ملتهاي خود ندارند. اين رهبران كه عمدتا به قدرتهاي بينالمللي وابسته هستند براي بقاي حكومت و قدرت خود، مجبور به پيروي از سياستهايي هستند كه از سوي قدرتهاي بزرگ ترسيم ميشود. اين رهبران، بايد خطوط قرمزي را مدنظر قرار دهند و بدانند كه هرگونه عدول از اين خطوط، تبعات سنگيني براي آنها به همراه خواهد داشت. عدم رويارويي و مقابله با رژيم صهيونيستي و سياستهاي آن رژيم، از موارد اصلي اين خطوط قرمز است. ننگآور است كه سران كشورهاي اسلامي با سياست محافظهكارانه خود زمينه را براي گستاخي روزافزون صهيونيستها و دهنكجي آنها به 5/1 ميليارد مسلمان فراهم ميسازند.ننگ آورتر، اين است كه گروهي از اين زمامداران، به سكوت اكتفا نكرده و دامنه خيانت خودرا به برقراري رابطه با رژيم صهيونيستي گسترش ميدهند و براي ارتباط با اين رژيم شرور و ضداسلام دچار ذوقزدگي ميشوند.در اينجا بايد به نقش مذبوحانه جهان غرب و نوع برخورد آنها با حملات سلسلهوار صهيونيستها به مقدسات اسلامي در سرزمينهاي اشغالي نيز اشاره كرد كه پوچي ادعاهاي آنان در محترم شمردن مقدسات و شعائر مذهبي اديان مختلف را روشن ميسازد. غربيها كه شعار تحمل عقايد و مذاهب ديگر را سر ميدهند و برخي كشورها را به دليل بيتوجهي به نظر اقليتهاي مذهبي، مورد سرزنش قرار ميدهند در برابر گستاخي آشكار صهيونيستي به اعتقادات 5/1 ميليارد نفر از جمعيت جهان نه تنها لب فرو ميبندند بلكه با نوع برخوردهاي مغرضانه و جهتدار خود، جنايتكاران صهيونيست را در ادامه اقدامات بيشرمانهشان عليه مقدسات مسلمانان تشويق و ترغيب ميكنند. جهان اسلام از ظرفيتها و توان لازم براي مقابله با اقدامات سازمان يافته و برنامهريزي شده محافل صهيونيستي عليه مقدسات اسلامي برخوردار است. ملتهاي مسلمان آنچنانكه تاكنون در بخشي از كشورهاي اسلامي عمل كردهاند بايد به اعتراضات و تظاهرات خود عليه جسارت اخير صهيونيستها در نابلس ادامه دهند و خشم خود را نسبت به اقدامات ضداسلامي جبهه صهيونيستي اعلام كنند.جوامع اسلامي بايد با گسترش ابعاد اعتراضات، ضمن نشان دادن عمق نفرت خود از اعمال صهيونيستها در فلسطين و آتش زدن مساجد و قرآن، به جهانيان نشان دهند كه در برابر اين اقدامات بيتفاوت نخواهند ماند و از سوي ديگر حاكمان اسلامي را نيز براي همسو شدن با خود تحت فشار قرار دهند.اگر دولتهاي اسلامي از لاك انفعال خارج شوند و با ملتهاي خود در دفاع از اسلام همسو گردند قطعا از قدرت اقتصادي و سياسي لازم در صحنه بينالمللي براي ريشهكن ساختن غده سرطاني صهيونيسم از منطقه برخوردار هستند. گسترش موج بيداري اسلامي نشان ميدهد زمان به فعليت در آمدن قدرت واقعي جهان اسلام براي دفاع از مباني اعتقادي و مقدسات اسلامي و زوال رژيم صهيونيستي نزديك است.رسالت:مسئوليت تاريخي ملت ايران«مسئوليت تاريخي ملت ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛مقام معظم رهبري در ديدار روز چهارشنبه گذشته با معلمان با يادآوري مسئوليت تاريخي ملت ايران فرمودند: «ملت ايران بايد به مرحله اي از پيشرفت و تعالي برسد که از لحاظ فکري، علمي و زمينه هاي اجتماعي و سياسي به مرجعي متقن براي ملت ها و متفکران دنياي اسلام تبديل شود و اين مسئوليت تاريخي ملت ايران است.» پيش از اين هم مقام معظم رهبري بارها روي تدوين يک مدل و الگوي پيشرفت به مناسبت هاي مختلف تاکيد فرموده اند. بايد ديد تعريف دقيق پيشرفت و تعالي چيست؟ مرجعيت علمي و فکري به چه معناست؟ امروزه متاسفانه در دنياي اسلام دو الگوي سوسيال دموکراسي و ليبرال دموکراسي مرجعيت پيدا کرده اند و مفهوم پيشرفت و توسعه گام نهادن در هدفگذاري هاي اين دو مکتب فکري است.ما مسلمان هستيم، کتاب آسماني ما سرشار از نور علم و معرفت است که ما را به سوي پيشرفت و تعالي مي خواند. پيامبر عظيم الشان اسلام آخرين پيامبر و فرستاده خداست. ائمه معصومين(ع) به عنوان مفسر قرآن و سنت نبوي گنجينه اي از معارف را در اختيار بشريت گذاشته اند. لذا ما الگو و مدل پيشرفت را مي توانيم از منابع عظيم اسلامي استخراج کنيم و راه سومي را به بشريت به طور عام و به جوامع اسلامي به طور خاص ارائه دهيم.ما بايد مرز تمايز مفهوم پيشرفت و تعالي در اسلام را با ايدئولوژي هاي رقيب تعيين کنيم. امروز بهترين فرصت براي تعيين اين مرز است چرا که مکتب هاي ساخته ذهن بشر و به دور از تعاليم انبياي الهي به بن بست رسيده اند و طي200 سال اخير هرچه پوستين پاره بافته هاي ذهني خود را وصله پينه کردند از جاي ديگري پاره شده است ما بايد مدل پيشرفت و تعالي اسلامي را به لحاظ هستي شناختي، معرفت شناختي و انسان شناختي تعريف کنيم و البته در اين نگاه از تجربيات علمي و عملي بشر غفلت نکنيم.ما بايد ناکامي هاي مدل هاي متعارف توسعه و پيشرفت پس از انقلاب را آسيب شناسي کنيم و بدانيم مسير را از کجا غلط طي کرده ايم و برگرديم به مبداء حرکت مستقيمي که بايد در آينده طي کنيم.امروز ده ها مرکز پژوهشي و علمي در گستره حوزه و دانشگاه هاي کشور فعاليت مي کنند. اساتيد و دانشمندان زيادي در ايران و حتي خارج از ايران ذهن خود را درگير مفهوم توسعه و پيشرفت کرده اند. بدون شک آنها براي تدوين مدل پيشرفت و تعالي با دست اندرکاران نظام همکاري خواهند کرد خوشبختانه کارهاي خوبي از يکسال پيش تاکنون پس از طرح موضوع مدل و الگوي پيشرفت ايراني و اسلامي توسط مقام معظم رهبري در سفر به کردستان انجام شده است. بزودي قرار است يک همايش ملي تحت عنوان «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» برگزار شود.گام هاي بزرگي در حوزه و دانشگاه برداشته شده است که ان شاءالله در اين همايش ابعاد آن عرضه مي شود. اين آغاز راه است. راهي که بدون شک با جهش هاي بزرگ و عنايات خاص خداوند تبارک و تعالي به سرمنزل مقصود خواهد رسيد نخبگان ملت با تمرکز روي اين مفهوم به مسئوليت تاريخي خود در اين مهم عمل خواهند کرد. ان شاءالله.مردم سالاري:احترام به ايران و ايرانيان زمينه ساز ثبات جهاني«احترام به ايران و ايرانيان زمينه ساز ثبات جهاني»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم امير مدني است كه در آن ميخوانيد؛کاخ سفيد تحت فشار نو محافظه کاران، همچنان بر لزوم تحريم هاي سنگين تر و به اصطلاح "هوشمند" در شوراي امنيت سازمان ملل و ديگر محافل پا فشاري مي کند. اين تحريم هاي سنگين که از بيش از سه دهه در حال اجرا هستند و شامل برخي اقلام دارويي و وسا يل پزشکي هم مي شوند، برآنند تا کالاهاي اساسي مورد نياز مردم همچون بنزين و گازوئيل را نيز شامل شوند.تحريمها به مثابه جنگي خاموش و اعلام نشده هستند که لايههاي فرودست شهروندان و به ويژه زنان و کودکان را هدف قرار مي دهند. تحريمها با منحرف کردن اقتصاد قانوني بازار سياه را تقويت کرده وبا تصور تحريم گران موجبات فشار بر مردم مي گردند. تبليغ باور به صلح و ديپلماسي و عدم مداخله در امور داخلي ديگر کشورها در سايه تحريمها در عمل به سياست شبه جنگي مداخله سنگين و نفي حاکميت ملي ديگران مي انجامد و مقابله را جانشين مذاکره مي کند. سياست جنگ خاموش، موجب تقويت اقتصاد نظامي در برابر اقتصاد مدني مي شود. کاخ سفيد دليل اين تحريمها را برنامه هسته اي ايران اعلام مي کند. اين برنامه که تحت نظارت بازوي اجرايي سازمان ملل به پيش برده مي شود، بطور رسمي براي توليد انرژي مي باشد و تاکنون نيز چيزي خلاف آن ثابت نشده است. اما آمريکا که بزرگترين قدرت نظامي هسته اي است مي گويد که اين برنامه داراي اهدافي دوگانه است و مي تواند داراي انحراف بشود.مطابق آخرين اظهارات شانزده آژانس اطلاعاتي آمريکا، ايران مي تواند در آينده احتمالا قادر به توليد يک نمونه از آن شي مفروضي بشود که آمريکا نمونه هاي بسياري از آن را به طور قطعي توليد کرده و به کار بسته و در اختيار دارد. ايران نيز به طور رسمي اظهار مي دارد که نه برنامه و نه قصد چنين ساخت و سازي را دارد. اگرچه صورتي از تحريمها پيش از آغاز برنامه هسته اي ايران نيز در حال انجام بودند، لذا مي توان پرسيد که مطابق کدام اصل حقوق بين الملل يک دولت مي تواند مقاصدي را به دولتي ديگر منسوب کند و آنگاه خواهان شرکت همگان در محاکمه اين مقاصد نسبت داده شده شود؟آيا اين پوششي براي يافتن بهانه از براي کاربرد زور در روابط بين المللي نيست؟ دولت آقاي اوباما در اقدامي بي سابقه اعلام مي دارد که آمريکا به عنوان طرف اول، سلاح هسته اي را در قبال کشورهاي عضو کنوانسيون منع گسترش سلاحهاي هسته اي (NPT) به کار نخواهد گرفت اما بطوري حيرت آور ايران و کره شمالي را شامل اين تصميم نمي داند.هر چند برخي کار شناسان مي گويند که رييس جمهور آمريکا بدان علت اين راه را برگزيده است که اسرائيل را از قصد هجوم نظامي ديوانه وار و سخت تر کننده شرايط بر حذر دارد.دليل اين کارشناسان آن است که پيش از اين پرزيدنت اوباما به اطلاع محافل سياسي اسراييل رسانده است که کاخ سفيد خطرات "بمبي ايراني را کمتر از بمباراني اسراييلي " مي داند.اما به راستي اين عاقلانه ترين راه حل است که براي پيشگيري از خطاي يک بازيگر بيرون از کنوانسيون منع گسترش سلاحهاي هسته اي( PTN ) و يک رژيم جعلي آنگاه به تهديد يک عضو پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته اي (NPT) پرداخت؟ آيا راه حل اصولي حرکت در جهت منع توليد و گسترش سلاحهاي هسته اي در خاور ميانه در کنار جستجوي راه حل اساسي براي مساله اسراييل نيست؟ اين پيشنهاد يعني خلع سلا ح هسته اي در خاورميانه که به نوشته نيويورک تايمز اوباما خود را حاضر به گفت وگو در آن باب نشان مي دهد در سال 2003 ميلادي توسط ايران در حال ارايه به سازمان ملل بود.دولت اصلاح طلب وقت در ايران اين طرح مورد حمايت مصر و اردن را به آن دليل به مجمع عمومي سازمان ملل ارايه نداد که دولت آقاي بوش تهديد به وتوي آن کرده بود. طرح در صورت ارايه و تصويب، اسراييل (تنها دارنده غيررسمي سلاح هسته اي در خاورميانه) را وادار مي ساخت تا خلع سلاح را آغاز کند. سخت تر شدن تحريم ها در منطقه و فضايي پر از بي ثباتي (آسياي مرکزي، افغانستان، پاکستان، عراق، سومالي و حضور القاعده- طالبان و گرايشهاي تکفيري- جهادي...) کشوري را که از ديدگاهي تاريخي ضامن ثبات و امنيت سراسر منطقه بوده است مي تواند به برهم زننده اوضاع جهان مبدل سازد. آمريکا با حرکت از سوي ديگر جهان به منطقه يورو آسيا و خاور ميانه آمده و با در دست داشتن پايگاههاي نظامي متعدد در دو کشور افغانستان و عراق حضور نظامي دارد.نهادينه سازي مداخله جويي و حضور نظامي در روابط بين الملل با چشم داشت به منابع ديگران از سويي به راديکاليسم منجر شده و از سويي ديگر پايههاي تفکر و عمل حقوقي را سست کرده و امنيت را از ميليونها انسان سلب مي کنند. آن طور که کندي اظهار مي داشت امنيت يا براي همگان وجود دارد يا براي هيچ کس وجود نخواهد داشت. بي امنيتي يک بيماري کشنده واگير (اپيدمي ) است که اگر ادامه يابد مي تواند به يک بيماري مرگ زاي همگاني (پاندمي ) تبديل شود.لرد کرزن سفير انگليس در ايران قاجاري اظهار مي داشت: در منطقه اي پر از آشوب، ايران جزيره ثبا ت به نظر مي رسد. سخنان کرزن که بعدها وزير امور خارجه انگليس شد در واقع بيانگر دروني ترين روح ملت سر افراز ايران و مدنيت ايراني است که علي رغم تنگناهاي ژئوپوليتيک و فراسوي ادوار و اين يا آن لحظه تاريخي، رواني ثبا ت جو و قانون گرا و سرمايه اي براي جامعه بشري و امنيت جهاني است.به نفع همگان است که ثبا ت ايران محترم شمرده شود و فشارهاي بيروني حيات شهروندان ايراني را دچار سختي بيشتر نسازد. تلاشهاي جامعه ايراني ارايه دهنده مدلهاي همزيستي در درازاي تاريخ ، در 200 سال اخير مبتني بر ساخت يک دموکراسي مستقلي بوده است که با رعايت روابط خوب با همگان با توجه به پيوستگي جغرافيايي و فرهنگي خود به نظامهاي مبتني بر حقوق نظر داشته است.از درون جنبشهاي فکري و اجتماعي ايرانيان بوده است که در درازاي تاريخ نمونهها و برنامههاي همزيستي اقوام، ملل، اديان، گرايش ها،...شکل گرفته اند. فشار به اين مردم از طريق تحريمها به معني مجازات مدنيت امنيت آفرين بشري است. امري که در صورت ادامه، راه به افقهاي تيره براي جامعه جهاني خواهد بود. فشار و تحريمهاي بيشتر مي توانند گذشته از بي فايدگي و مضر بودن تعادلات ژئوپوليتيک جهاني را نيز دستخوش تغييرات غير قابل برگشتي نمايند.کافيست که روابط کنوني با چين و روسيه با تکيه برپيوستگي جغرافيايي و سرزميني موجود به اتحادي گسترده در تمام سطوح بدل شود. اين پهنه و بازار عظيم که داراي نيروي کار ارزان، منابع انرژي کافي و توان دفاعي ضرور است مي تواند وضعيت در جهان را به کلي تغيير دهد. اگر شرايط به سوي سختي برود امکان شکل گيري چنين اتحادي وجود دارد. از همين رو همگان بايد در گوش و کنار جهان هستي متوجه حقوق ملت ايران باشند.پادشاهي هاي مطلقه و رياست جمهوريهاي مادام العمر و افراطي گري هاي گوناگون، مصداق بي امنيتي هستند. ريشه امنيت در خاورميانه و حوزه يورو- آسيا در منش ضد خشونت و تلاشهاي مدني مبتني بر تفکر و انديشه ايراني است، نه فشار به شهروندان ايراني. زيرا احترام به ايران و اعتماد به ايرانيان، تعيين کننده ثبات و امنيت در حوزه يورو آسيا و خاورميانه است. ابتكار:اتفاقاتي که باورش مشکل است؟«اتفاقاتي که باورش مشکل است؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در ان ميخوانيد؛کم نيست اتفاقاتي که باورش مشکل است انگار مردم به اتفاقات،حرفها و رخدادهاي عجيب و غريب عادت کرده اند و برغم کم باوري با سادگي از کنار آنها ميگذرند يکي از اين دست اتفاقات که نبايد انتظار باورش را داشت خبر به سرقت رفتن مجسمههاي تهران است خبري که نه فقط مربوط به يک مجسمه و يک روز که به خبر روزانه تبديل شده است و هر روز مردم با کمال ناباوري ميشنوند که مجسمهاي ديگر مربوط به يکي از مشاهير به سرقت رفته است .جالب اينکه اين مجسمهها ميبايست با جرثقيل حمل و با دستگاه برش کنده و جابجا شوند نکتهاي که در اين بين موجب دلمشغولي است اينستکه مردم ميپرسند اگر وضعيت امنيتي شهر تهران (پايتخت کشور)به اين اندازه است که دزدان به راحتي امکان دزديدن مجسمه را دارند به حال ساکنين بي پناه آن چه خواهد آمد.شهري که پليس در آن حضور شبانه روزي دارد و بسياري از فعل و انفعالات شهري به صورت دوربين مدار بسته مانيتورينگ ميشود. حال چگونه بايد باور کرد که عدهاي دزد بتوانند هشت مجسمه بزرگ برنزي را با دستگاه برش و جرثقيل آن هم در خيابانها و پارکهاي مرکزي شهر بدزدند و کسي هم متوجه نشود به هر حال خبر ناپديد شدن سريالي مجسمههاي تهران علامت سوالهاي جدي را در افکار عمومي ايجاد کرده است و زمينه گمانه زنيهاي بسياري را فراهم آورده است. گروهي اين اقدام را مهندسي شده قلمداد ميکنند بخشي هم آنرا به گروههاي خودسر نسبت ميدهند و... در اين ميان تنها گزينهاي که قبولش براي مردم مشکل است اصل خبر ميباشد.به نظر ميرسد پديده مجسمه دزدي در تهران به مرور به پروژهاي براي اعتماد سنجي مردم نسبت به صداقت بخشي از مسئولين تبديل شده است و در نهايت هم محک و ميزان مهمي براي وضعيت امنيت شهر ميباشد مردم حق دارند بگويند اگر مجسمه دزدي راست است پس واي به حال و روز ما که هيچکدام از ضرايب امنيتي مجسمهها را هم نداريم.نتيجه اينکه مسئولين امنيتي شهر براي دفاع از خود هم که شده ميبايست پاسخي اقناعي به مردم ارائه نمايند و نگذارند اين مسئله هم چون بسياري ديگر استخوان لاي زخم بماند. تهران امروز:سه سناريوي متفاوت براي شوراها«سه سناريوي متفاوت براي شوراها»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد؛شوراهاي اسلامي شهر و روستا از جمله نهادهاي مردم بنيادي هستند كه با احاله تدبير امور مردم به مردم، در عمل موجب تقويت بنيان مردمسالارنه نظام ميشوند. اين واقعيت كه شوراها نقشي بسزا در تقويت و تثبيت مردمسالارانه دارند، اكنون چنان وضوح و روشني يافته است كه انكار آن نيازمند چشم پوشيدن بر واقعيت وجودي شوراهاست. با اين حال موضوع برگزاري انتخابات متعدد از جمله انتخابات دوره نهم مجلس شوراي اسلامي، انتخابات مجلس خبرگان، انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري و انتخابات دوره چهارم شوراها، مستلزم صرف هزينه و وقت بسيار است كه براي صرفهجويي در وقت و هزينهها پيشنهادهاي متعددي ارائه شده است.بهرغم تعدد پيشنهادها، سه سناريو بيش از ديگر پيشنهادها محتمل است كه كوشش ميشود به اجمال هر سه سناريو نقد و بررسي شود.1 - سناريوي شوراهاي 22 ماهه : در اين سناريو انتخابات شوراهاي چهارم در سال جاري برگزار ميشود اما عمر شوراها به جاي چهار سال فقط 22 ماه خواهد بود، آنگاه انتخابات شوراهاي پنجم همزمان با انتخابات رياستجمهوري دوره يازدهم برگزار خواهد شد.در نقد اين سناريو بايد گفت نخستين و مهمترين هدف تجميع انتخابات كه صرفهجويي در هزينهها و وقت برگزاري انتخابات بوده است، ناديده انگاشته شده. افزون بر اين طبق قانون، عمر شوراها چهار سال پيشبيني و مصوب شده است، حتي اگر يك قانون خاص براي تعيين مدت 22 ماهه دوره شوراهاي چهارم وضع شود، در عمل مانع تداوم مديريت شهري شدهايم. اين واقعيت پوشيده نيست كه مدت 22 ماه براي برنامهريزي و پيگيري توسعه شهري به هيچ رو مكفي و مطلوب نيست.ضمن آنكه از انگيزه شهروندان براي انتخاب شورايي كه مدت فعاليت آن تنها 22 ماه است، ميكاهد. حال آن كه در برگزاري دورههاي انتخاباتي مختلف، يكي از اهداف مهم، ايجاد انگيزه مشاركت حداكثري شهروندان بوده است و بسيار بديهي است كه فعاليت يك شوراي 22ماهه، با اين هدف همخواني و همسويي ندارد.2 - سناريوي توقف فعاليت، انحلال يا تعطيل شوراهادر اين سناريو پيشنهاد ميشود كه تمامي شوراها براي 22 ماه باقي مانده تا برگزاري انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري منحل و تعطيل شوند. اين سناريو در عين آن كه درون دولت موافقان و مدافعاني داشته و دارد، مخالفان جدي و سرسختي در مجلس و احزاب و جريانهاي سياسي اصولگرا دارد.به عنوان مثال آقاي مهدي چمران، رئيس شوراي شهر تهران تعطيل يا متوقف ساختن 22 ماهه شوراها را با استبداد صغير مقايسه كرده و به شدت بدان تاخته است. آن چه از فضاي عمومي مجلس نيز برميآيد مخالفت مجلس با توقف يا تعطيل فعاليت 22 ماهه شوراهاست. در نقد اين سناريو ميتوان چنين گفت كه توقف فعاليت شوراها ولو يك روز، مغاير با نص قانون اساسي و ديگر قوانين موضوعه است. فرض توقف فعاليت، تعطيل يا انحلال، اين اشكال را بر قوه مجريه وارد خواهد ساخت كه در عمل اصول حاكميت ملت و حقوق اساسي شهروندان را ناديده ميانگارد. بهويژه اين نكته حائز اهميت است كه رئيس كنوني دولت، خود شهردار منتخب شوراي دوم تهران بوده است.اگر فرض توقف فعاليت يا تعطيل يا انحلال شوراها پذيرفته تلقي شود، آنگاه چه داعيهاي خواهيم داشت كه به علل مشابهي قوه مجريه درخواست و عزم توقف فعاليت يا تعطيل يا انحلال ساير نهادهاي مردم بنياد را نداشته باشد؟دولت و در راس آن رئيسجمهور پاسدار قانون اساسي است، اين موضوع در سوگندنامهاي كه هنگام تحليف روساي جمهوري قرائت ميشود، تكرار و تاكيد ميشود و اساسا متن سوگندنامه متني است كه از اهميت بسزايي برخوردار است اما در قانون اساسي اصول بسياري بر حقوق مردم در تعيين سرنوشت خويش و نيز موضوع شوراها تاكيد دارند از جمله ميتوان به بند هشتم اصل سوم، اصل ششم و اصل هفتم كه بهطور كلي به موضوع شوراها و مشاركت مردم در سرنوشت خويش اشاره دارند و نيز به اصل پنجاه و ششم و همچنين اصول يكصدم تا يكصد و ششم قانون اساسي اشاره كرد.در صدر اصل صدوششم قانون اساسي آمده است: «انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظايف قانوني، ممكن نيست.»مبتني بر قانوني اساسي، سوگند رئيسجمهوري و قوانين موضوعه سناريوي انحلال يا تعطيل يا توقف فعاليت شوراها، از اساس مغاير با قانون اساسي و بدين رو «خلاف آمد عادت» خواهد بود. شايستهتر اين است كه رئيسجمهوري و دولت در پيشاپيش قانونمداران، با اين سناريو مخالفت بورزند.3 - سناريوي تمديد فعاليت شوراها به مدت 22 ماهمبناي اين سناريو تداوم فعاليت شوراها به مدت 22 ماه است، يعني شوراهاي سوم افزون بر يك دوره كامل فعاليت چهار ساله، مدت 22 ماه بيشتر فعاليت خواهند داشت و انتخابات شوراي چهارم همزمان با انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري برگزار خواهد شد.در اين سناريو، چنين به نظر ميرسد كه حقوق ملت نقض نخواهد شد، شوراها همچنان به فعاليت خود ادامه خواهند داد و تا انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري رسميت خود را حفظ خواهند كرد و سپس انتخابات شوراهاي چهارم با انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري بهطور همزمان برگزار خواهد شد. اين سناريو مخالفاني دارد كه معتقدند دوره فعاليت شوراها در قانون حصر به چهار سال شده است. اگرچه اين استدلال درستي است ولي براي عملي ساختن تجميع انتخابات چاره ديگري وجود ندارد.اين گونه به نظر ميرسد كه فوايد اين سناريو بسيار بيشتر از مضار آن است. ضمن آنكه مخالفان اين سناريو پيشنهاد انحلال يا تعطيل شوراها را در دست دارند كه همان گونه كه پيشتر ذكر شد، اين پيشنهاد مغاير با قانون اساسي است. حاصل اينكه شوراها از مباني تحقق مردمسالاري در نظام جمهوري اسلامي به شمار ميروند. انحلال يا تعطيل يا توقف فعاليت آنها ضربههاي سنگيني بر تداوم مشاركتجويي شهروندان در امر تعيين سرنوشت آنان وارد خواهد آورد. اين مشاركتجويي به صراحت در اصل صدم قانون اساسي پيشبيني و تاكيد شده است.تحقق مردمسالاري نياز به ممارست و استمرار برانگيختن انگيزههاي شهروندان در اين زمينه دارد. شوراها همچون نهال نوپايي مينمايند كه وارد ساختن كوچكترين خدشهاي آنها را دچار خمودگي و خاموشي ميسازد. با مرارت و رنج بسيار ميبايد از دستاورد بزرگ شوراها پاسداري و نگاهداري كرد و اين نهتنها وظيفه دولت و مجلس است كه وظيفه آحاد شهروندان نيز به شمار ميرود.دنياي اقتصاد:فضاي کسب و کار و رشد اقتصادي«فضاي کسب و کار و رشد اقتصادي»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دكتر موسي غنينژاد است كه در آن ميخوانيد؛قرائن و شواهد نشان ميدهد که از نيمه دوم سال 1386 به اين سو، رشد اقتصادي در ايران رو به کاهش نهاده و نرخ بيکاري رو به افزايش گذاشته است.شکي نيست که عاجلترين اقدام براي مقابله با اين معضل، بهبود فضاي کسب و کار براي تشويق مردم به افزايش فعاليتهاي اقتصادي است. ايجاد فضاي مناسب کسب و کار شرط لازم براي افزايش رشد اقتصادي و نيز موفقيت برنامههاي خصوصيسازي واقعي است.طبق آخرين گزارش بانک جهاني درباره سهولت کسب و کار، رتبه ايران در ميان 183 کشور جهان 137 است که نشان ميدهد محيط اقتصادي کشور ما براي فعاليتهاي اقتصادي از 136 کشور دنيا به طور ميانگين بدتر است.اجرايي کردن بند هفتم قانون «اصلاح موادي از قانون برنامه چهارم و اجراي سياستهاي کلي اصل 44 قانون اساسي» که ناظر بر بهبود بخشيدن به فضاي کسب و کار در جهت تسهيل و تسريع در امر سرمايهگذاري است، ميتواند براي ايجاد تحرک در اقتصاد ايران موثر واقع شود. ظاهرا دولت اقداماتي را در اين مورد آغاز کرده است که بايد آن را به فال نيک گرفت.اما نبايد فراموش کرد که عوامل تعيينکننده فضاي کسب و کار منحصر به آنهايي نيست که در گزارش بانک جهاني آمده و در بند هفتم قانون اجرايي کردن سياستهاي کلي اصل 44 مورد تاکيد قرار گرفته است. مداخلات گسترده دولت در همه بازارها و غيرقابل پيشبيني بودن نوع و ابعاد آن، عامل مهمي در ناامني فضاي کسب و کار است و موجب ميشود که فعالان اقتصادي از سرمايهگذاري جديد اجتناب کنند. اين نوع مداخلات که ريسک سرمايهگذاريها را شديدا افزايش ميدهد، اغلب در چارچوب قوانين موجود صورت ميگيرد.علاوه بر عدم امنيت ناشي از غير قابل پيشبيني بودن آينده، مخدوش شدن قيمتهاي نسبي در بازار به گسترش رانت جويي و فساد نيز ميانجامد. چاره جويي در اين خصوص صرفا با تغيير قوانين امکانپذير نيست، بلکه پيش و بيش از آن مستلزم تغيير بينش اقتصادي سياستمداران است تا منطق اقتصادي را به رسميت بشناسند و اراده خود را بالاتر از آن قرار ندهند. اينکه تا چه حد به اين تغيير ميتوان اميدوار بود، سخن ديگري است.جهان صنعت:مرثيهاي بر روياي خصوصيسازي«مرثيهاي بر روياي خصوصيسازي»عنوان سرمقالهي روزنامهي جهان صنعت است كه در آن ميخوانيد؛پس از گذشت حدود سه سال از خريد بلوک 30 درصدي فولاد خوزستان توسط شخصي به نام محمد جابريان ديروز جدال خريدار با سازمان خصوصيسازي به پايان واقعي خود رسيد و با عودت پول اولين خريدار بزرگ به واقع خصوصي، پرونده حضور چنين سرمايهداراني در خريد سهام دولتي بسته شد.جابريان به دلايل بسيار عياني که بارها مرور شده است کنار کشيد تا بزرگترين معامله تاريخ بورس ايران (پيش از فروش سهام مخابرات) ابتر بماند و تنها شخصي که به واقع ميتوان او را بخش خصوصي ناميد از خريدهاي بزرگ سهام دولتي حذف شود.شايد در پاسخ به اين موضوع گفته شود که وي خود از اين خريد منصرف شد اما در همين راستا بايد با سرايش يک مرثيه به مرور گذشته پرداخت و گفت که چه رفتارهايي و از چه بخشهايي باعث اين انصراف شد. رفتن سرمايه اشخاص حقيقي از بورس يک فاجعه است و اکنون بحث بر سر اين است که با وجود دلايل به حق تنها خريدار بزرگ بخش خصوصي، کار به انسداد حساب سازمان خصوصيسازي و راي دادگاه کشيد!به هر سو فارغ از اين بحثها، آنچه امروز ميتوان نتيجه گرفت پايان روياي واگذاري شرکتهاي دولتي به بخش خصوصي حقيقي است چراکه سرمايه هميشه ترسو است و با سنگاندازيهاي بيشمار که در پرونده فولاد خوزستان ديده شد ديگر جز شبهدولتيها مجالي براي حضور د
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 789]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها