تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بسم اللّه‏ را قرائت كنى، فرشتگان، تا بهشت تو را حفظ مى‏كنند و آن شفاى هر در...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826527669




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسكورسيزي هزاره سوم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسكورسیزی هزاره سوم
اسكورسیزی هزاره سوم
 میان نسلی طلایی كه از دهه70 میلادی فعالیت سینمایی جدی‌اش را شروع كرد و به سینمای آمریكا مسیر تازه‌ای را پیشنهاد داد، مارتین اسكورسیزی، خلاق‌تر، پرتوان‌تر و موفق‌تر عمل كرد؛ نسلی كه با فرانسیس فورد كاپولا و «پدرخوانده»‌اش توانست در هالیوود اسم و رسمی برای خود دست و پا كند و پس از این موفقیت بود كه برایان دی پالما، استیون اسپیلبرگ، جرج لوكاس و اسكورسیزی به میدان آمدند؛ زمانی كه شاگردان مكتب راجر كورمن به سینمای رو به افول آمریكا جان بخشیدند. در دهه70 پولسازترین و محبوب‌ترین فیلمساز این گروه و مرشد و بزرگ‌ترشان كاپولا بود كه با «پدرخوانده‌ها» و «اینك آخرالزمان» به صورت توأمان فتح گیشه، جوایز اسكار، محبوبیت میان منتقدان، كسب جایگاه ویژه برجسته میان استودیوها و حتی اعتنای فستیوال‌های معتبر اروپایی را به دست آورد. جزیره شاتر آخرین فیلم استاد، از كابوس‌های تمام نشدنی، روان‌پریشی‌ها و در یك كلام دنیایی تیره و تار حكایت دارد. دنیای مارتین اسكورسیزی كه در آخرین ساخته‌اش بیش از هر چیز تصویر یك عاشق فروتن سینما را از خود به ثبت می‌رساند؛ این اسكورسیزی هزاره سوم است. در همین دوران لوكاس «دیوار نوشته‌های آمریكایی» را ساخت، اسپیلبرگ تریلرهای ارزان كارگردانی كرد، دی‌پالما عشق و علاقه مفرطش به هیچكاك را دستمایه آثارش قرار داد و اسكورسیزی هم «خیابان‌های پایین شهر» و «راننده تاكسی» را ساخت كه دومی را می‌توان غنی‌ترین فیلم سینمای آمریكا در نیمه دوم دهه70 دانست؛ یك فیلم كالت تمام عیار كه چهره زخمی آمریكا پس از جنگ ویتنام را با انبوه تناقض‌هایش به شكل درخشانی به نمایش می‌گذاشت و البته آن‌قدر در نمایش این زخم به عمق می‌رفت كه در سطحی كلان‌تر از تصویر ناملایمات جامعه قرار گیرد.اسكورسیزی با راننده تاكسی به جایگاه یك فیلمساز برجسته و معتبر ارتقا یافت. تراویس، مرد تنهای اسكورسیزی، تجسمی از اخلاق و آرمان را در جهانی بی‌اخلاق و آرمان‌گریز به نمایش می‌گذاشت. «نیویورك نیویورك» دلبستگی اسكورسیزی به فیلم‌های موزیكال را با رویكردی نوستالژیك نمایان می‌ساخت.در دهه80 و در شرایطی كه اسكورسیزی و رفقایش فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت‌سر گذاشتند، لوكاس و اسپیلبرگ به بزرگ‌ترین تاجران هالیوود در این دوران تبدیل شدند. دی‌پالما تداوم حرفه‌‌ای‌اش را حفظ كرد ولی به ندرت توانست فیلم قابل توجهی بسازد و كاپولا هم با شكست‌های پی‌درپی‌اش از جایگاه رفیع «پدرخوانده‌ها» پایین آمد.اسكورسیزی اما، ابتدا «گاو خشمگین» را كارگردانی كرد؛ فیلمی كه در كنار «روزی روزگاری در آمریكا» سرجولئونه می‌تواند بهترین فیلم دهه كم‌فروغ 80 در سینمای آمریكا لقب گیرد؛ فیلمی در قواره «راننده تاكسی» و از آن شاهكارهایی كه حتی فیلمسازی در حد و اندازه‌ اسكورسیزی هم نمی‌تواند آن را با چنین كیفیتی، خیلی در كارنامه‌اش تكرار كند.این دورانی است كه اسكورسیزی بهترین‌هایش را با بازی رابرت دنیرو می‌سازد. چنانكه «سلطان كمدی» نیز اثری هوشمندانه و با طنزی تلخ و گزنده از كار درآمد؛ فیلمی كه در آن جری‌لوئیس برای اولین  و آخرین‌ بار نقش خود (یك كمدین موفق) را به جدی‌ترین شكل ممكن بازی كرد و در مقابل این، دنیرو و بود كه در فیلم حضوری طنزآمیز داشت و به نوعی مبین همان نگاه تلخ و پوچ‌انگارانه راننده تاكسی و گاو خشمگین بود كه این‌بار ورسیونی طنزآمیز از آن ارائه شده بود. اسكورسیزی ژانرهای مختلف را تجربه می‌كرد، فیلم‌های متفاوت می‌ساخت و هر اثری را به تجربه شخصی لذت‌بخشی تبدیل می‌كرد. مانند فیلم ارزان‌قیمت، جمع و جور و نادیده گرفته شده «پس از ساعت‌ها» یا حتی بازسازی متوسط‌اش از «بیلیارد باز» (رابرت راسن 1961) در «رنگ پول». جاه‌طلبی‌اش در اقتباس از كتاب نیكوس كازانتراكیس را برخی پرشكوه و عده‌ای فاقد شور ارزیابی كردند.
اسکورسیزی
در «داستان‌های نیویوركی» كارگردان  یكی از اپیزودها بود و حاصل كارش بسیار بهتر از اپیزودهایی بود كه وودی‌آلن و كاپولا در این فیلم ساختند. آغاز دهه90 و رجعت دوباره به رابرت دنیرو در فیلم‌های «رفقای خوب»، «تنگه وحشت» و «كازینو» یكی از بهترین دوره‌های كارنامه اسكورسیزی را رقم زد. دنیای سیاه و تیره و تار اسكورسیزی و آن عشق و علاقه مفرطش به نوآر در این فیلم‌ها نمودی برجسته یافت. خشونت، جنون، صورت زخمی‌ها و دنیای گنگسترها در رفقای خوب   همیشه درخشان در آثار اسكورسیزی، یك جو  فوق‌العاده هم داشت كه با ادبیات خاص خودش جایگاه ویژه در فیلم‌های استاد می‌یافت.  «هوانورد» فیلمی زندگینامه‌ای درباره هوارد هیوز تهیه‌كننده و میلیونر بلندپرواز بود كه منتقدان، آن را اثری متوسط ارزیابی كردند و پس از آن در «راهی به سوی خانه نیست» مستندی فوق‌العاده درباره باب دیلن، كارگردانی كرد و توانایی‌های تازه‌‌ای را از خود به نمایش گذاشت، همچنان كه در  «نوری بتابان» كه ستایشی از گروه موسیقی محبوبش «رولینگ استون» بود.اسكورسیزی در بهترین دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش، حتی در بازسازی فیلم كلاسیك جی‌لی تامسون نیز بسیار موفق عمل كرده است. «تنگه وحشت» او یكی از موفق‌ترین آثار سینمای آمریكا در دهه90 به شمار می‌آید. در میانه این فیلم‌ها اسكورسیزی «عصر معصومیت» را نیز در فضایی قرن نوزدهمی كارگردانی كرد كه با وجود خوش‌ساختی، فیلم مهمی نبود و در كارنامه اسكورسیزی هم به جزیره‌ای دور و پرت می‌ماند. هرچند همین فیلم هم از علایق سینمایی او و گرایش‌اش به برخی فیلمسازان محبوب قدیمی‌اش از ویسكونتی گرفته تا افوس و وایلر حكایت می‌كرد.«كوندون» كه براساس زندگی دالایی لاما ساخته شد و «احضار مردگان» كه در همكاری مجدد با پل شریدر نوعی بازگشت به دنیای راننده تاكسی هم قلمداد می‌شد، تجربه‌های خیلی موفقی نبودند.اسكورسیزی در هزاره سوم فیلمسازی نشان داده كه پس از سال‌ها تجربه فعالیت در سینما و ساخت فیلم‌های مختلف در ژانرهای گوناگون، بیشتر ترجیح می‌دهد به ندای قلبش پاسخ بدهد. به این ترتیب فیلم‌های یك دهه اخیر او را باید جزو شخصی‌ترین آثارش دانست. «دار و دسته نیویوركی» فیلمی بود كه اسكورسیزی سال‌ها در اندیشه كارگردانی‌اش بود؛ فیلمی كه با وجود چند سكانس درخشان و حضور فوق‌العاده دانیل دی‌لوییس، فاقد انسجام از كار درآمد و دی‌كاپریو در اولین همكاری‌اش با اسكورسیزی، برای نقش محوری فیلم مناسب به نظر نمی‌آمد. «هوانورد» فیلمی زندگینامه‌ای درباره هوارد هیوز تهیه‌كننده و میلیونر بلندپرواز بود كه منتقدان، آن را اثری متوسط ارزیابی كردند و پس از آن در «راهی به سوی خانه نیست» مستندی فوق‌العاده درباره باب دیلن، كارگردانی كرد و توانایی‌های تازه‌‌ای را از خود به نمایش گذاشت، همچنان كه در  «نوری بتابان» كه ستایشی از گروه موسیقی محبوبش «رولینگ استون» بود.با «رفتگان» كه بازسازی فیلمی هنگ‌كنگی بود اسكورسیزی سرانجام اسكار گرفت؛ در فیلمی سیاه و بدبینانه كه این نوید را می‌داد كه دی‌كاپریو می‌تواند بازیگر مطلوب و متناسب اسكورسیزی این دوران باشد.این روزها هم «جزیره شاتر» را به عنوان آخرین ساخته‌اش روی پرده دارد كه برخی از منتقدان آن را تقلیدی از آثار دیگر كارگردانان و متصنع ارزیابی كرده‌اند و البته برخی نیز آن را جزو فیلم‌های خوب كارگردانی اسكورسیزی می‌دانند. جزیره شاتر،  فیلم ژانر است. قواعدش را موبه مو رعایت می‌كند و در كنارش اسكورسیزی نه تنها از ادای دین به اساتید مورد علاقه‌اش نیز غافل نشده كه اساسا به نظر می‌رسد این یكی از دلایل مهم ساخت فیلم بوده است. مرور كارنامه اسكورسیزی این سال‌ها او را فیلمسازی شخصی‌تر، با اعتمادبه نفس‌تر و سینمایی (و سینمادوست)تر نشان می‌دهد؛ كارگردانی كه گرچه از زمان اوجش فاصله گرفته و دیگر شاهكارهایی از جنس راننده تاكسی، گاو خشمگین و رفقای خوب نمی‌سازد ولی هنوز تماشای هر فیلم‌ تازه‌ای از او، تجربه‌ای دلچسب و دوست‌داشتنی است. جزیره شاتر آخرین فیلم استاد، از كابوس‌های تمام نشدنی، روان‌پریشی‌ها و در یك كلام دنیایی تیره و تار حكایت دارد. دنیای مارتین اسكورسیزی كه در آخرین ساخته‌اش بیش از هر چیز تصویر یك عاشق فروتن سینما را از خود به ثبت می‌رساند؛ این اسكورسیزی هزاره سوم است. فیلم‌هایش دیگر طعم شاهكارهای دهه80 و 90 را ندارد ولی نه به این خاطر كه اسكورسیزی به آخر خط رسیده بلكه به واسطه تصور، برداشت و «حال» متفاوت استاد.اسكورسیزی جزیره شاتر با اسكورسیزی گاو خشمگین و رفقای خوب تفاوت زیادی كرده است. هر چه می‌گذرد او از تصویر یك مؤلف جاه‌طلب فاصله می‌گیرد و به سیمایی نزدیك می‌شود كه دوست‌ داشتنی‌تر است؛ سیمایی منطبق با آنچه در «گشت و گذار در سینمای آمریكا» از خود  بروز داد؛ جایی كه اسكورسیزی نه در مقام یك استاد تاریخ سینما كه به عنوان یك عاشق بی‌قرار هنر هفتم، می‌كوشد لذتی را كه از سینما با تمام گستردگی و تنوع فیلم‌ها و فیلمسازان و ژانرها برده به تماشاگر منتقل كند. جزیره شاتر هم با همین روحیه ساخته شده و شاید به همین دلیل بیش از آنكه نزدیك به آثار اسكورسیزی باشد، فیلم‌های فیلمسازان دیگری را به ذهن تداعی می‌كند.این بار یك خوره سینما كوشیده تا قاعده بازی را به تمامی رعایت كند و چه فیلم را دوست داشته باشیم و چه نه، نمی‌توانیم انكار كنیم كه «سینمایی» كه در جزیره شاتر به چشم می‌خورد پر از ظرافت‌های كار یك استاد است؛ استادی كه فیلم‌هایش دیگر كیفیت سابق را ندارند اما هنوز هم تجربه‌های بصری ناب و خیره‌كننده‌ای هستند. نویسنده : سعید مروتیتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن