واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روش پژوهشى شيخ مفيد در تاريخ
«محمد بن محمد بن نعمان حارثى عكبرى بغدادى كرخى» معروف به «ابن المعلم» و مشهور به «شيخ مفيد» در سال 336 ه .ق در نواحى عكبرى در حوالى بغداد به دنيا آمد.شيخ مفيد كسب علم را در كودكى آغاز نمود و از استادان بنام زمان خود چون «ابن جنيد اسكافى»، «على بن عيسى رمّانى»، «ابن قولويه قمى» و «شيخ صدوق» بهره برد. شاگردان مهمى نيز، تربيت كرد كه از دانشمندان و عالمان بزرگ شيعه شمرده مىشوند: سيدِ رضى(گردآورنده نهج البلاغه) برادرش سيد مرتضى علم الهدى، سلار بن عبد العزيز ديلمى، نجاشى(رجالى بزرگ شيعه) و شيخ طوسى در زمره مشهورترين شاگردان وى هستند. وى حدود 200 اثر - اعم از رساله و كتاب - در بسيارى از رشتههاى علوم اسلامى به يادگار گذاشته است.شيخ مفيد پس از يك عمر تلاش و مجاهدت و ارشاد، در شب جمعه سوم رمضان 413 ه از دنيا رفت. در وصف زمان رحلتش گفتهاند: «هيچ روزى بزرگتر از آن روز ديده نشده است؛ به خاطر زيادى نمازگزاران و گريهكنندگان بر او از مخالف و موافق».1 وى را ابتدا در منزل خود و پس از چندى در كاظمين نزديك پاى مبارك امام جواد(ع) به خاك سپردند.شيخ مفيد چنان تأثير ژرفى بر افكار و انديشههاى رايج روزگار خود و پس از آن گذاشت كه همگان - حتى كسانى كه با وى دشمنى داشتهاند - از ايشان به بزرگى ياد كرده و با عباراتى چون: پيشواى شيعه اماميه، يگانه در همه رشتههاى علوم، صاحب تصانيف بديع، شكيبا، خوش زبان، دستگير مستمندان، اهل نماز و روزه فراوان و زهد ستودهاند. وى حتى با توقيعاتى از ناحيه مقدسه حضرت ولى عصر(ع) مورد تمجيد قرار گرفت.معيارهاى ردّ يا قبول روايات تاريخى از نگاه شيخ مفيدشيخ مفيد - چنان كه از آثارش پيداست - هيچگاه به عنوان يك مورخ دست به قلم نبرده تا گزارشهاى تاريخى را ارايه نمايد يا به تحليل حوادث تاريخى بپردازد، بلكه آنچه شيخ مفيد را به اين عرصه آورده است دو چيز بيشتر نيست:يكى احساس مسئوليت ايشان نسبت به دفاع از حريم امامت و حقوق امامان(ع) و علاقه عميقى كه ايشان به اين خاندان داشته است و ديگرى پاسخ به پرسش مؤمنان، شيعيان و كسانى كه در موضوعات مختلفى از معارف اسلامى دچار حيرت و سردرگمى گشته، دست نياز به سوى ايشان داشتهاند و از وى پاسخ مىطلبيدند. از اين روست كه بخش قابل توجهى از آثار ايشان چه در زمينه كلام، فقه و چه در زمينه تاريخ، پاسخ به پرسش ديگران است و بهترين گواه بر اين مطلب اشارات و عباراتى است كه به طور معمول ايشان در ابتداى كتاب يا رسالههايش آورده و انگيزهاش را از نگارش آن نوشته روشن ساخته است.به هر صورت شيخ مفيد در اين وادى نيز، مانند عرصههاى ديگر، بسيار محققانه و استوار وارد شده است و از اين رو هر گزارش تاريخى را به آسانى نپذيرفته بلكه آنها را مورد نقد و ايراد جدّى قرار داده است. وى براى رد يا قبول روايات تاريخى ملاكهايى در نظر دارد كه برخى از مهمترين آنها به شرح ذيل است:1- هماهنگى اعتقادى راوى و متهم نبودن او در موضوعِ مورد روايتاز جمله مسايلى كه در رد يا قبول روايات براى شيخ مفيد اهميت دارد، اعتقاد راوى است. اين هماهنگى اعتقادى راوى به ويژه در موضوعى كه راوى در صدد بيان آن است اهميتى دو چندان دارد. از اين رو، وى برخى روايات را كه حتى ممكن است از شهرتى برخوردار باشند با همين ملاك نمىپذيرد.به عنوان نمونه وى ازدواج دختر امام على(ع) با عمر را از جهات مختلف قابل قبول نمىداند كه يك علت آن اعتقاد راوى است. وى در اين باره مىگويد: «اين موضوع قابل قبول نيست؛ چون راوى آن - زبير بن بكّار - در آنچه بيان مىكند متهم است و مورد اعتماد نيست. به علاوه آن كه وى با امام على(ع) دشمنى داشت و در آنچه عليه بنى هاشم نقل مىكند، امين نيست».2شيخ مفيد در ردّ نظريه اجبارى بودن بيعت با امام على(ع) و اكراه مردم بر اين كار كه از واقدى نقل شده است نيز از اين ملاك بهره برده مىگويد: «اما واقدى كه عثمانى مذهب و به انحراف از امام على(ع) و فاصله داشتن با آن حضرت معروف است و گواهى طرف مشاجره و سخن دشمن و كسى كه در موضع اتهام است، به اجماع و بدون اختلاف مورد پذيرش نيست».3روايتى نقل شده است كه طبق آن رسول خدا(ص) به مردم توصيه كردند تا پس از ايشان به ابوبكر و عمر اقتدا كنند.شيخ مفيد اين روايت را ساختگى مىداند و راويان آن، از جمله «عبدالملك بن عمير» را از شاميان و دشمنان مشهور امام على(ع) معرفى كرده و بر همين اساس روايت مزبور رانمىپذيرد.42- موقعيت اجتماعى و معنوى در نظر شيخ مفيد، توجه به موقعيت اجتماعى و معنوى افراد هنگام سخن گفتن در باره آنان بسيار مهم است. وى بر اين باور است كه اگر بخواهيم در باره افراد سخن بگوييم و در مورد آنان قضاوتى داشته باشيم، بايد شخصيت و موقعيت معنوى و اجتماعى آنان را در نظر بگيريم و در باره همگان نگاه يكسانى نداشته باشيم. بر همين اساس، وى كسانى را كه موقعيت معنوى و اجتماعى امامان(ع) را ناديده گرفته و آنان را با سايرين در يك سطح قرار دادهاند، مورد انتقاد قرار داده است. وى قضاوت «جاحظ» در مورد امام على(ع) را با همين ملاك سنجيده و مىگويد: «حكم جاحظ در باره امام على(ع) بدون در نظر گرفتن موقعيت آن حضرت است. جاحظ گمان مىكند كه على(ع) نيز مانند ديگران است كه از تقوا و يقين بىبهرهاند و به عاقبت امور توجهى ندارند و حركتشان موافق با دين و مصالح مسلمين نيست».5 شيخ مفيد با همين ملاك مشورت رسولخدا(ص) با امام على(ع) و پذيرش نظر او را تحليل كرده آن را نشانه مقبول بودن حضرتش نزد رسول خدا(ص) و گمراهى مخالفان و دشمنانش دانسته است.6 وى بر اين باور است كه اطاعت اطرافيان ابوطالب در تطهير لباس پيامبر(ص) از آلودگىهايى كه دشمنان ايجاد كرده بودند و نيز زمينهاى كه فراهم بود تا ابوطالب بتواند با اهانت كنندگان - كه از بزرگان قريش بودند - برخورد كند، دلالت بر رياست ابوطالب بر آنان و موقعيت اجتماعى و نفوذ ايشان دارد.7 ادامه دارد....
نویسنده:قاسم خانجانی تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان پی نوشت ها:1 .طوسى، الفهرست، ص 158. 2. مصنّفات الشيخ المفيد، ج 7، المسائل السروية، ص 87. 3. همان، ج1، الجمل، ص 112. 4. همان، ج 8، الافصاح، ص 219 - 221. 5. همان، ص. 206. 6. همان، ص 426. 7. همان، ج 10، ايمان ابىطالب، ص 22.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1095]