واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زنان پارسا و پارسایی زنانزن در آثار عطاربخش اول ، بخش دوم ، بخش سومآنكه او را اینچنین دردی بود/كه طلبكار زن و مردی بود
تذكرهالاولیاء كتابی است در شرح احوال عرفا و پارسایان و زاهدان كه در میان رجال زهد و پرهیز، نام رابعه عدویه زن زاهد بصری به چشم میخورد. عطار بیش از سایر تذكره نویسان و عرفا به احوال رابعه و زندگی او توجه كرده است. عبدالرحمن بدوی مؤلف كتاب «رابعه شهید عشق الهی» مینویسد كه روایت عطار در تذكرهالاولیاء در باره رابعه قدیمی ترین و مهم ترین منبع موجود درباره زندگی وی است. «روایت عطار پیرامون كودكی، بلوغ و دوران قبل از توبه رابعه به گونهای است كه جدا از مطالب خارق العاده و كرامت هایی كه به او نسبت داده است میتواند از نظر مورخ مورد قبول واقع شود.»[40]عطار در تذكرهالاولیاء به ستایش رابعه میپردازد و در منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه حكایاتی از او نقل میكند و او را بر مردان ترجیح میدهد. عطار در پاسخ پرسندگان احتمالی خود در باره تركیب تذكرهالاولیاء مینویسد: «اگر كسی گوید كه ذكر او در صف رجال چرا كردی؟ گوییم خواجه انبیاء علیه الصلوه والسلام میفرماید كه: «ان الله لاینظر الی صوركم» كار به صورت نیست به نیت نیكوست.»[41] در همین صفحه از كتاب تذكرهالاولیاء دیدگاه روشنفكرانه و آزادمنشانه عطار در باب مقام زن هویداست. عطار مینویسد: چون زن در راه خدای تعالی مرد باشد، او را زن نتوان گفت. چنانكه عباسه طوسی گفت: چون فردا در عرصات آواز دهند كه یا رجال! اول كسی كه پای در صف رجال نهد، مریم بود.»[42] این عباسه طوسی[43] از عرفای مورد احترام عطار به شمار میآمده است و عطار بارها از وی در آثارش تمجید كرده است. او مریم را اولین چهره برجسته عالم میداند و معتقد است كه تقوی و پرهیزكاری جنسیت نمیشناسد. عطار در این باب مینویسد: «از روی حقیقت آنجا كه این قومند همه نیست توحیدند. در توحید وجود من و تو كی ماند؟ تا به مرد و زن چه رسد!»[44]عطار در ستایش رابعه میگوید كه او كسی بود كه اگر در مجلس حسن بصری حاضر نبودی مجلس نگفتی، لاجرم ذكر او در صف رجال توان كرد. عطار در همین كتاب در بیان برتری زنان سخنی از رابعه را نقل میكند: «جمعی به امتحان پیش او رفتند و گفتند: همه فضایل بر سر مردان نثار كردهاند و تاج مروت بر سر مردان نهادهاند و كمر كرامت بر میان مردان بستهاند. هرگز نبوت بر هیچ زنی فرونیامده است، تو این لاف از كجا میزنی؟ رابعه گفت: این همه كه گفتی راست است اما منی و خود دوستی و خودپرستی و انا ربكم الاعلی از گریبان هیچ زن برنیامده است و هیچ زن هرگز مخنّث نبوده است.»[45]
جز در تذكرهالاولیاء كه فصل نهم آن درباره رابعه است، عطار در منطق الطیر پنج بار، در الهی نامه دوبار و در مصیبت نامه نیز دوبار ذكر رابعه كرده و داستانهایی از زندگی و كرامات وی نقل میكند كه مأخذ بعضی از آنها در همان تذكرهالاولیاء است. برای نمونه داستانی درباره رابعه و حسن بصری[46] كه در تذكرهالاولیاء آمده است و در الهی نامه نیز نقل میشود: در الهی نامه میخوانیم كه حسن بصری روزی به قصد دیدن رابعه از بصره بیرون آمد. او رابعه را در حالی دید كه انواع نخجیر و آهو و بزكوهی گرد او صف زده بودند، اما به محض دیدن حسن فرار كردند. رابعه از حسن میپرسد كه چه خوردهای و حسن پاسخ میدهد كه پی پیازی خورده ام. رابعه هم در پاسخ جملاتی در نهی از خوردن و پرخوری میگوید و به حسن هشدار میدهد تو كه پیه این حیوانات را خوردهای چگونه انتظار داری كه از تو نگریزند.[47] عطار در رابطه رابعه و حسن بصری گویی به عمد قصد این را دارد كه مقام رابعه را از مقام حسن بصری بالاتر برد. در حكایتی از منطق الطیر میبینیم كه حسن نزد رابعه میرود و از او طلب درس میكند: رفــت شیـــخ بصــره پیش رابعـه گفـت ای در عشق صاحب واقعه نكتهای كــز هیچكس نشنیـــدهای بركسـی نه خواندهای نه دیـدهای آن تو را از خویشتن روشن شدست آن بگو كز شوق جان من شدست[48] در جای دیگر عطار در منطق الطیر پس از مذمت تعصب دینی در ستایش رابعه و عدم تفاوت بین زن و مرد سخن سر میدهد: تو رها كن سر به مهر این واقعه مرد حق شو روز وشب چون رابعه او نه یك زن بود او صد مرد بود از قـــدم تا فــرق عیــن درد بود بــود دایــم غـرق نور حق شده از فضـــولی رستــه مستغرق شده[49]
و سپس طی حكایتی باز عطار از زبان رابعه نقل میكند: «او همان كسی است كه در سجده گاه خار به چشم او رفت و خون از چشمان وی جاری شد بی آنكه خود را از آن خبری باشد و بس. آنكه او را اینچنین دردی بود /كی طلبــكار زن و مــردی بود[50]و از همین بیت بر میآید كه عطار در طریق الی الله بین زنان و مردان تفاوتی قائل نبوده است. عطار به داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) و تقوی و پرهیزكاری ایشان نیز توجه دارد. در الهی نامه و مصیبت نامه نام مبارك حضرت زهرا(س) چند بار به مناسبت نقل حكایاتی آمده است. در الهی نامه، عطار از جهاز ناچیز حضرت فاطمه(س) سخن میگوید و اینكه اسامه كه جهاز حضرت را به خانه علی(ع) میبرده در راه می گریسته است. پیامبر سبب را میپرسد اسامه میگوید: بــــدو گفتــم ز درویشــی زهرا مرا جان و جگر شد خون و خارا كسی كو خواجه هر دو جهان است جهــاز دخترش اینك عیان است ببیــن تا قیصر و كسـری چه دارد ولــی پیغمبــر از دینی چه دارد و پاسخ پیامبر به اسامه نیز شنیدنی است:مرا گفتای اسامه این قدر نیز /چو باید مرد هست این هم بسی چیزلقب فاطمه زهرا(س) در آثار عطار خاتون جنت است. در الهی نامه در ذكر ماجرای مسلمان شدن یهودی و تغییر احوال او كه پس از وفات پیامبر(ص) روی داده بود، عطار لقب خاتون جنت را برای حضرت زهرا بكار میبرد: همه یاران در آن اندوه و محنت /شدند آخر بر خاتون جنت[51] و در مصیبت نامه نیز آنجا كه حضرت زهرا(س) از پیامبر طلب كنیز برای كمك در امر خانه داری میكند، باز لقب ایشان خاتون جنت است:فاطمه خاتون جنت ناگهی /پیش سید رفت در خلوتگهی[52] و پیامبر در آن داستان، به حضرت زهرا(س) كه دست هایشان از دستاس آبله شده بود، دعایی میآموزد تا آن را بكار برد و بداند كه از پیامبران هیچ ارثی باقی نمیماند. غیر از زندگی حضرت زهرا(س) كه نمونه پارسایی و تقوای بانوان است، عطار حكایت زن زیبا صالح و پارسایی را در الهی نامه نقل میكند كه شوهرش برای گزاردن حج راهی سفر میشود و زن علیرغم همه مخاطراتی كه در مدت تنهایی برای او پیش میآید، پاكدامن و عفیف انتظار همسر را میكشد. داستان زن پارسا[53]نخستین داستان الهی نامه است كه در مقایسه با دیگر قصه های عطار تفصیل بیشتری دارد. داستان حدود سیصد بیت است. قصه طولانی زندگی و دربه دری زنی تنها و زیبارو را در نبود همسر بیان میكند. زنی كه هر كه زیبایی وی را میبیند عاشق و شیفته وی می شود و زن با چاره اندیشی های فراوان موفق می شود سرانجام خود را به همسر برساند. زنان پارسای منظومه های عطار فراوانند.این شاعر عارف با نگاه مثبت و روشن بینانهای كه به زنان داشته است، نمونه روشنفكر پیشرو قرن ششم است كه به دفاع و حمایت از گروه زنان برخاسته است. ادامه دارد ...پی نوشت ها:[40] - بدوی، عبدالرحمان، شهید عشق الهی، ص8.[41] - عطار، فریدالدین، تذكرة الاولیاء، ص72.[42] - همان.[43] - وی ابومحمد عباس بن محمد بن ابی منصور نام داشته است. وی به موجب روایت ذهبی در سیر النبلاء در سال 549 و مقارن دوره استیلاء غز بر نیشابور هلاك شده است. او از معتقدین به حلاج نیز بوده است. جستجو در تصوف ایران، زرین كوب، ص270.[44] - عطار، فریدالدین، تذكرةالاولیاء، ص72.[45] - همان،ص84.[46] - حسن بصری از زاهدان برجسته صدراسلام متوفی 110 هجری است. وی سمت استادی رابعه را دارد. [47] - عطار، فریدالدین، الهی نامه،ص120.[48] - عطار، فریدالدین، منطق الطیر، ص118.[49] - همان،ص33.[50] - عطار، فریدالدین، الهی نامه،ص 33.[51] - عطار، فریدالدین، الهی نامه، ص284.[52] - مصیبت نامه، ص40.[53] - دكتر یوسفی دركتاب روان های روشن این داستان را تحلیل كرده است. خانم پوران شجیعی نیز دركتاب جهان بینی عطار به این داستان اشاره كرده است. این حكایت در آثار بعد از زمان عطار نظیر جواهر الاسمار (طوطی نامه) و جامع التمثیل نیز آمده است. دکتر مریم حسینیتهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1375]