محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826061249
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) نويسنده:دكتر محمد تقي ديارياستاديار گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم اشارهدر بسياري از تفاسير , به ويژه تفسيرهاي روايي اهل سنت , روايات فراواني در زمينه ي تاريخ و سرگذشت پيامبران پيشين و نيز اعتقادات و معارف ديني نقل شده كه سرمنشاء بسياري از آنها خرافات و داستان هاي ساختگي اهل كتاب است. اين روايات كه به (اسرائيليات) شهرت يافته , بيشتر از طريق عالمان نو مسلمان اهل كتاب به حوزه ي تفسير راه يافته است. سوگمندانه , بسياري از مفسران , بدون نقد اين روايات , به نقل آنها پرداخته اند. در سده ي اخير با گسترش عقل گرايي در تفسير , رويكردي نقادانه به اين روايات در ميان مفسران و اهل تحقيق نضج گرفته است.نويسنده ي محترم در اين مقاله, زمينه ها و عوامل اصلي پيدايش و گسترش اسرائيليات در كتب تفسير را كاويده است. وي (اسطوره گرايي), (ارتباط مسلمانان با اهل كتاب), (اشتراك قرآن و كتب پيشين در برخي موضوعات), (برتري علمي اهل كتاب بر اعراب جاهلي), (سوءنيت علماي يهود و نصارا) , حذف اسناد روايات و خوش بيني به اهل كتاب) و (ميدان دادن دستگاه خلافت به داستان سرايان) را از عمده ترين زمينه ها و عوامل پيدايش و گسترش اسرائيليات بر شمرده است.كليد واژه ها: اسرائيليات , خرافات , نصرانيات , روايات تفسيري , اهل كتاب , كتب مقدس.1ـ مقدمهدر برخي منابع تفسيري شيعه و سني به ويژه تفاسير روايي نقل هاي فراواني در زمينه ي تاريخ و سرگذشت پيامبران الهي و نيز اعتقادات و معارف ديني گزارش شده كه قابل تأمل و بررسي است. بيشتر اين حكايات و روايات از طريق دانشمندان نوآيين اهل كتاب به ويژه يهود به حوزه ي فرهنگ اسلامي راه يافته است. اين گونه سخنان در اصطلاح اسرائيليات ناميده مي شود.دكتر ذهبي معتقد است متقدمان درباره ي اسرائيليات سخن نگفته اند[1] ؛ در حالي كه ابن تميمه (م728ق) در كتاب خود , فصلي را به اين بحث اختصاص داده است[2] و پس از وي ابن كثير (م774ق) در تفسير خويش[3] و نيز ابن خلدون (م806 يا808 ق) در مقدمه ي (العبر) اين اصطلاح را به كار گرفته اند. ابن خلدون تصريح دارد كه نخستين كسي كه اسرائيات را مورد نقادي قرار داده, مفسر اندلسي , عبدالحق بن عطيه (م542ق) بوده است[4].درباره ي پيشينه ي موضوع, اين نكته لازم به ذكر است كه كتاب ها و مقاله هاي موجود, نشانگر آن است كه پژوهش و تأليف درباره ي (اسرائيليات) بيشتر مورد توجه عالمان اهل سنت بوده است[5]و جز مقاله هاي كوتاه و پراكنده, كتابي مستقل در اين زمينه از محققان و نويسندگان شيعي نگارش و نشر نيافته است.2ـ معناي لغوي و اصطلاحي اسرائيلياتواژه ي (اسرائيليات) جمع اسرائيليه , در اصطلاح گاهي در معنايي ويژه, فقط بر آن دسته از رواياتي اطلاق مي گردد كه صبغه ي يهودي دارد[6] و گاهي در مفهومي گسترده تر به كار مي رود و روايات يهودي و مسيحي را دربر مي گيرد و نيز گاهي در مفهومي فراگيرتر از دو مورد پيشين به كار مي رود و هر نوع روايت و حكايتي را كه از منابع غير اسلامي به قلمرو فرهنگ اسلامي وارد گردد , شامل مي شود[7]. گاهي نيز واژه ي اسرائيليات به معناي گزارش ها و وقايع تاريخي قوم يهود و بني اسرائيل به كار مي رود, چنانكه كتاب اسرائيليات القرآن[8] جهت بررسي اين نوع رويدادهاي تاريخي و سرگذشت قوم يهود , تأليف شده است.3ـ آغاز ورود اسرائيليات به تفسير قرآن كريمبرخي از نويسندگان, آغاز پيدايش و نفوذ اسرائيليات به حوزه ي تفسير را عهد صحابه دانسته و يكي از منابع تفسيري را نيز (اهل كتاب) شمرده اند. دكتر ذهبي ضمن بيان اين مطلب مي نويسد:صحابه وقتي به طور طبيعي به داستانهاي قرآني برخورد مي كردند, دوست داشتند درباره ي زواياي پيچيده و پنهان آن, كه قرآن متعرض آن نشده است , پرس و جو كنند؛ ولي به جز يهوديان تازه مسلمان , كسي را كه پاسخگوي آنان باشد, نمي يافتند؛ از اينرو بسياري از اخبار و اطلاعات را از آنان دريافت مي كردند[9].به نظر مي رسد به دليل نهي آشكار پيامبر اكرم (ص) از مراجعه به اهل كتاب و نسخه برداري از نوشته هاي آنان, هيچ يك از صحابه در زمان حيات پيامبر(ص) به خود اجازه نمي دادند كه به آنان رجوع يا مطالبي را از آنان اقتباس و نقل كنند[10]. گرچه بيشتر مورخان و مفسران, عصر صحابه را عصر پيدايش اسرائيليات و نفوذ آنها در تفسير و حديث و به ويژه در تاريخ دانسته و مرجع اصلي, بلكه يگانه مرجع عرب ها در آن زمان را براي شناخت احوال و سرگذشت امّت هاي گذشته و پيامبران الهي , تورات و اهل كتاب دانسته اند, اين نظر نادرست است؛ زيرا تنها كساني از صحابه به اهل كتب مراجعه مي نمودند كه از نظر علمي داراي بضاعت اندكي بودند و از اينرو , متأثر و فريفته ي سخنان آنان مي شدند. علّامه سيد مرتضي عسكري درباره ي تميم داري و روايات ساختگي وي مي نويسد:اما افرادي از صحابه كه از نظر معرفت و اسلام شناسي چندان مايه اي نداشتند, همچون ابوهريره و انس و عبدالله بن عمر و نيز تابعين كه مي خواستند اسلام را از زبان تميم ها بياموزند , سخنان اين عالم و راهب نصراني تازه مسلمان را گرفتند و به صورت روايت براي نسل هاي بعد نقل كردند به اين گونه , سلسله رواياتي كه در علم حديث شناسي بدان (اسرائيليات) گفته مي شود, يعني داستان هاي بني اسرائيل و آنچه در تورات و انجيل و اين گونه كتب تحريف شده ي عهد عتيق بوده است , به عالم اسلامي پا نهاد و در اين جا ماندگار شد و عنوان تفسير و حديث و تاريخ اسلامي به خود گرفت[11].از جمله شخصيت هايي كه در بين صحابه , آشكارا در برابر اين تهاجمات فرهنگي, ايستادگي كردند, مي توان امير مومنان علي (ع), ابن مسعود و ابوذر غفاري , حذيفه بن يمان و خبّاب اشاره نمود[12].دكتر ذهبي از جمله ويژگي هاي تفسير عهد صحابه را بهره مندي برخي از آنان از دانش اهل كتاب دانسته و تا اندازه اي به انگيزه ي رواني و جامعه شناختي اخذ و اقتباس مردم از دانشمندان يهودي و نصراني و نيز ارزيابي ميزان اهميت تعاليم فراگرفته از آنان پرداخته و در نهايت تلاش نموده است تا ساحت صحابه را از اين اتهام كه متأثر از انديشه هاي انحرافي اهل كتاب شده اند, پاك و مبرّا سازد[13]. وي در بخش ديگري از كتابش در مبحث ويژگي هاي تفسير در دوره ي تابعان, به طور جداگانه به اين امر اعتراف كرده است كه در اين دوره, بسياري از اسرائيليات و نصرانيات وارد عرصه ي تفسير گرديده است. وي دليل عمده ي آن را ورود جمعيت زيادي از اهل كتاب به حوزه ي اسلام دانسته است[14]. دكتر رمزي نهعناعه , يكي از ويژگي هاي تفسير در عهد تابعان را آميختگي آن با اسرائيليات دانسته و مي نويسد:اين امر, بدين سبب است كه در آن زمان بسياري از اهل كتاب به آيين اسلام گرويدند و روايات و اخبار فراواني را كه راجع به خلقت و اسرار وجود و داستان هاي پيشينيان در اذهان خود داشتند چون گرايش شديدي نسبت به شنيدن و دانستن تفاصيل قصص قرآن وجود داشت, بازگو كردند و اين امر موجب شد وضعيت تفسير قرآن بدين بلا دچار گردد و به سبب سهل انگاري تابعان, اسرائيليات بسياري بدون نقد و بررسي وارد تفسير شود و بيشترين نقل در اين باره از سوي مسلمانان نوآيين اهل كتاب نظير كعب الاحبار و وهب بن منبه است[15].علّامه ي طباطبايي (ره) نيز در مقدمه ي تفسير خود, درباره ي ويژگي تفسير در دوره ي تابعان مي نويسد:تنها تفاوت عمده اي كه از نظر روش و منابع تفسيري در دوره ي تابعان نسبت به عصر صحابه پديد آمد, اين بود كه در اين دوره رواياتي به تفسير افزوده شد كه در ميان آنها, رواياتي وجود داشت كه يهود يا ديگران به طور پنهاني وارد تفسير كردند؛ به ويژه داستان ها و معارفي كه به موضوع آفرينش باز مي گردد؛ مانند پيدايش آسمان ها و زمين , درياها , كاخ شداد , لغزش هاي پيامبران, تحريف كتاب و چيزهايي ديگر از اين نوع كه برخي از آنها در تفسير مأثور از صحابه نيز يافت مي شد[16].4ـ زمينه ها و ريشه هاي پيدايش و گسترش اسرائيلياتدر باب عوامل پيدايش و گسترش اسرائيليات , مسايل فراواني است كه هر يك از محققان به بخشي از آنها اشاره كرده اند؛ بديهي است كه همه ي اين عوامل و علل از نظر اهميت و نقش و تأثير در يك سطح نيستند؛ از جمله ي اين عوامل عبارتند از:مهاجرت يهود و نصارا به جزيره العرب و ارتباط و هم جواري مسلمانان با آنان؛ سابقه ي ديرينه ي فرهنگ يهود و هيمنت علمي و فرهنگي اهل كتاب بر عرب ها ؛ بي سوادي و ناآگاهي جامعه ي عرب و غلبه ي بدويّت بر آن و خود باختگي عرب ها در برابر دانش اهل كتاب ؛ اشتراك فراوان متون ديني يهود با آيين اسلام؛ ايجاز و اختصار داستان هاي قرآن كريم و اطناب و تطويل در داستان هاي اهل كتاب؛ حرص و ولع مسلمانان براي شنيدن افسانه هاي بافته ي يهود در اثر خودستايي يهود و برتري طلبي آنان بر عرب ها ؛ گرايش عوام به امور شگفت انگيز و حيرت انگيز و حيرت آور و كنجكاوي آنان در دست يازيدن به جزئيات داستان ها و حوادث تاريخي, ساده لوحي برخي از راويان حديث و خوش باوري برخي از عالمان نسبت به دانشمندان نوآيين اهل كتاب؛ سهل انگاري و عدم دقت و احتياط در سندهاي روايات تفسيري؛ نبود ارتباط اطلاعاتي با مركز دنياي اسلام؛ تظاهر به اسلام برخي از راويان و سوء نيّت و مقاصد شيطنت آميز آنان؛ منع نگارش و نقل احاديث پيامبر اكرم (ص) و فضاي بسته ي فرهنگي و جو خفقان و فشار حاكم بر جامعه از سوي حكام وقت؛ ميدان دادن خلفا, به ويژه خليفه ي دوم و معاويه به داستان سرايان و ترويج اسرائيليات در پناه حكومت اموي؛ بازي دادن مردم و سرگرمي و انحراف اذهان آنان با داستان هاي اسرائيلي براي دور ماندن از مسايل مهم سياسي اجتماعي به ويژه در عصر بني اميّه؛ عدم توانايي صاحبان قدرت در پاسخ گويي به مسايل مورد نياز مردم؛ نفوذ نصراني ها در دستگاه خلافت امويان و تلاش براي انزواي اهل بيت پيامبر (ص) از صحنه ي سياست و حكومت و رويكرد آنان به اهل كتاب و ترويج انديشه هاي انحرافي آنان.در اين نوشتار به بررسي مهم ترين زمينه ها و ريشه هاي پيدايش و گسترش اسرائيليات پرداخته مي شود:4ـ1ـ زمينه ها و ريشه هاي اصلي پيدايش و گسترش اسرائيلياتاز ميان علل و عوامل پيش گفته, هشت عامل را كه نقش مهمي در پيدايش و ترويج روايات اسرائيلي داشته است, مورد بررسي قرار مي دهيم.4ـ1ـ1ـ ارتباط مسلمانان با اهل كتاباز جمله زمينه هاي پيدايش و نفوذ اسرائيليات و انديشه هاي اهل كتاب و به ويژه يهوديان در ميان جمعيت و فرهنگ اسلامي, كوچ يهود و نصارا به سوي جزيره العرب و هم جواري مسلمانان با آنان در مدينه بوده است. يهوديان پيش از آمدن به مدينه , تاريخي پرفراز و نشيب و زندگي تلخ و طاقت فرسا و دوراني طولاني از خانه به دوشي و آوارگي و بردگي را پشت سر نهاده اند. درباره ي پيشينه ي تاريخي يهوديان در سوره ي يوسف آمده است كه حضرت يعقوب (ع) همراه با فرزندانش از فلسطين به سوي مصر هجرت نمود , محلي كه فرزندش يوسف (ع), در آن عصر وزير پادشاه بود[17]. پادشاه مصر به خاطر يوسف (ع) سرزمين حاصلخيز و مناسبي را در مصر در اختيار آنها نهاد و تبار يعقوب (ع) در آنجا براي مدتي طولاني ماندند... , اما بعدها , (فراعنه) يهوديان را تحت شكنجه قرار مي دادند و با آنان بدرفتاري مي نمودند ؛ فرزندانشان را مي كشتند و زنانشان را كنيز و خدمت كار خود قرار مي دادند, تا اينكه خداوند پيامبري ـ حضرت موسي بن عمران (ع) ـ را از ميان اين قوم براي آنان فرستاد و آنان را از ستم و بردگي آزاد كرد و از آنان خواست تا بار ديگر به سرزمين فلسطين باز گردند و با ساكنان آنجا به نبرد بپردازند و به آنان وعده ي پيروزي بر دشمن داد , اما آنان از سر ترس و زبوني , تن به جنگ ندادند و قعود را بر قيام عليه ستمگران ترجيح دادند؛ آنگاه خداوند مقدر ساخت تا چهل سال در صحراي سينا سرگردان مانده , كيفر نافرماني و سرپيچي از فرمان پيامبر و رهبري الهي را بچشند.در اين زمان بود كه حضرت هارون (ع) و پس از او حضرت موسي (ع) رحلت نمودند و خواهر زاده ي موسي (ع), يوشع بن نون , جانشين وي گرديد. وي حدود سيزده قرن قبل از ميلاد بر سرزمين فلسطين هجوم آورد و آنجا را به تصرف درآورد و بيشتر ساكنانش را نابود كرد و گروهي را نيز آواره و تبعيد نمود[18] پس از وي , خداوند , پيامبران بسياري فرستاد و در سال 596 پيش از ميلاد , پادشاه بابل ـ بخت النصر ـ به فلسطين حمله برد و بر آنان سيطره يافت و بسياري را كشت و گروه زيادي را نيز به اسارت گرفت. اينان تحت حكومت بخت النصر تا سال 538 پيش از ميلاد به سر بردند, تا اين كه پادشاه سرزمين فارس بر بخت النصر چيره شد و يهوديان , نفسي تازه كردند و مدت دويست سال تحت فرمان روايي ايرانيان سپري كردند. پس از آن زير سيطره ي جانشينان اسكندر كبير و سپس روميان قرار گرفتند و در سال 135 پيش از ميلاد, يهوديان بر روميان شوريدند؛ ولي از شورش و انقلاب خود, نتيجه اي نگرفتند و روميان بر آنان غلبه يافتند و قيامشان را آرام ساخته, آنان را از سرزمين فلسطين بيرون راندند. بدين ترتيب, در سرزمين هاي گوناگون, در شرق و غرب, سرگردان و آواره گرديدند... گروهي در مصر, گروهي در لبنان و سوريه, گروهي در عراق, گروهي نيز در حجاز مسكن گزيدند و اما سرزمين يمن, سرزمين مأنوس يهوديان بود كه آنان در عهد حضرت سليمان (ع) براي امر بازرگاني به آنجا كوچ كردند[19].كوچ يهوديان به جزيره العرب از سال 70 ميلادي به علت فرار از شكنجه و آزار و اذيت تيتوس رومي , پيش از ظهور اسلام روي داد[20] و با روي آوردن آنها به اين منطقه , نفوذ فرهنگ يهودي نيز به سرزمين جزيره العرب آغاز گرديد. مسافرت هاي اعراب در زمان جاهليّت ـ سفر زمستاني به يمن و سفر تابستاني به شام ـ و برخورد با بسياري از اهل كتاب (يهود) در يمن و شام , زمينه ي اثر پذيري فرهنگي را پديد آورد.مركز اسلام در صدر اسلام , مدينه بود؛ مسلمانان در مسجد مدينه و مجالس پيامبر اكرم (ص) حضور مي يافتند و پيامبر (ص) ياران خود را تعليم مي دادند و در اطراف مدينه و مناطق دورتر , قبايلي از يهود , بني قينقاع , بني قُريظَه , بني النَّضير , يهود خيبر , تَيماء و فدك حضور داشتند.هم جواري يهوديان با مسلمانان همراه با تبادل دانش و معارف بوده است. پيامبر اكرم (ص) با يهوديان نيز به طور متقابل با پيامبر (ص) ملاقات مي كردند تا وي را در نزاع هاي خويش حَكَم قرار دهند و يا از او سئوال هاي خود را بپرسند, يا راستگويي او را در رسالتش بيازمايند و يا شخصيت وي را درهم كوبند. قرآن كريم بسياري از پرسش هاي آنان را بازگو نموده است[21].بسياري از دانشمندان يهود به آيين اسلام گرويدند؛ مانند عبدالله بن سلام, عبدالله بن صوريا , كعب الاحبار و ديگر كساني كه به فرهنگ گسترده ي يهود آشنا بودند. اينان در ميان مسلمانان موقعيت قابل توجهي به دست آوردند؛ از اينرو فرهنگ اسرائيلي با فرهنگ اسلامي در سطح گسترده تري پيوند برقرار كرد[22].استاد احمد امين درباره ي پيوند عرب ها و همسايگي آنان با ديگر اقوام مي نويسد: يكي از عوامل نشر فرهنگ بيگانه در جريره العرب , پراكندگي يهود و نصارا در آن مناطق بوده است... .يهوديان در قرن هاي نخستين ميلاد, در مناطق تَيماء فَدك , خيبر , وادي القري و يثرب كه مهم ترين آنها است, مستعمراتي داشتند. يهوديان مدينه سه قبيله بودند: بني النّضير , بني قينقاع و بني قريظه. آنها در كشاورزي مهارت داشتند؛ همچنان كه در يثرب به صنايعي نظير آهنگري , زرگري و اسلحه سازي نامور بودند. يهوديان براي نشر آيين خود, در بخش هاي جنوبي جريره العرب تلاش مي كردند تا اينكه بسياري از قبايل يمن به آيين يهود درآمدند. آنان در شهرهايي كه سكني مي گزيدند, به نشر تعاليم تورات در زمينه هاي تاريخ آفرينش, عالم رستاخيز, حساب و ميزان مي پرداختند و تفسيرهاي مفسران را از تورات و افسانه ها و خرافه هاي آن, به ويژه از طريق يهوديان تازه مسلمان, مانند كعب الاحبار , وهب بن منبه و ... پر مي ساختند. آنان بدين صورت تأثير فراواني بر زبان عربي گذاشتند و بسياري از واژگان و اصطلاحاتي را كه عرب ها تا آن زمان با آنها آشنايي نداشتند؛ مانند واژه هاي جهنم , شيطان , ابليس و ... در فرهنگ و زبان عربي وارد كردند[23].4ـ1ـ2ـ هيمنت و عظمت علمي اهل كتاب نسبت به اعرابهيبت ديني يهود و نصارا (اهل كتاب)[24]كه پشتوانه ي فرهنگي آنان به حساب مي آمد , سبب شده بود تا عرب جاهلي كه از آن پشتوانه بي بهره بودند , آنان را برتر از خود بپندارند. آگاهي هاي وسيع يهود و نصارا از تاريخ و دانستن داستان هاي شگفت انگيز, عامل مهمي در برتري آنان بر اعراب جاهلي بوده است[25]. ابن خلدون درباره ي سبب و انگيزه ي نقل اسرائيليات و نفوذ آنها در فرهنگ اسلامي مي نويسد:اين امر بدان جهت است كه در آن زمان , عرب ها اهل علم و كتاب نبودند و با زندگي باديه نشيني و بي سوادي خو گرفته بودند. وقتي به شناخت چيزي تمايل پيدا مي كردند و مي خواستند مطالبي درباره ي آفرينش و اسرار جهان هستي بدانند, به (اهل كتاب) مراجعه مي كردند و از آنان بهره مي بردند. اين عده از اهل تورات كه در آن روزگار در ميان اعراب مي زيستند؛ مانند خود ايشان, باديه نشين بوده و از اين گونه مسايل به جز آنچه عامه ي اهل كتاب مي دانستند با خبر نبودند. ريشه و منبع آنها چنانكه اشاره شد, اهل تورات باديه نشين اند و آنچه را نقل مي كنند از روي تحقيق و آگاهي درست نيست؛ ولي آنان با اين وجود شهرت يافتند و كارشان بالا گرفت؛ زيرا در آيين اسلام داراي مقام والايي بودند. بدين ترتيب به تدريج از آن روزگار همه ي آن منقولات (افسانه ها) مورد قبول واقع شد[26].استاد محمود ابوريه مي نويسد:يهوديان به علت داشتن كتاب و نيز به دليل دانشمندانشان در مسايل ناشناخته ي مربوط به آيين هاي پيشين, براي عرب ها به منزله ي استاد شناخته مي شدند[27].همچنين استاد سيد جعفر مرتضي , تصريح مي كند كه:اعراب در آغاز ظهور اسلام به دليل خودباختگي در برابر دانش اهل كتاب, آنان را بسان آموزگاري براي خود مي پنداشتند و احبار و رهبان را سرچشمه ي شناخت فرهنگ خودشان به شمار مي آوردند تا آنجا كه در تاريخ مي يابيم كه اگر فردي از عرب ها به اسلام گرايش پيدا مي كرد, با احبار و رهبان رايزني مي كرد؛ بلكه تمامي يك قبيله به سراغ يهود (فدك) مي رفتند و درباره ي پيامبر اكرم سئوال مي كردند[28].در سال پنجم هجري, سران قبيله ي (بني نضير) كه پس از شكست در مدينه , به خيبر پناهنده شده بودند, در مكه با قريش ديدار كردند و آنان را به جنگ عليه پيامبر اسلام ترغيب نمودند و وعده ي هرگونه ياري و همكاري در اين راه را به آنان دادند. قريش به برخي از يهود بني نضير ـ سلام بن ابي حقيق , حيي بن اخطب و كنانه بن ربيع ـ گفتند:اي يهوديان , شما پيروان كتاب اول (تورات) هستيد و از اختلاف ما با محمد اطلاع داريد؛ آيا به نظر شما دين ما بهتر است يا دين او؟ گفتند: آيين شما بهتر از آيين او است و شما به حقيقت سزاوارتريد. قريش با شنيدن اين سخن , مسرور و شادمان و نسبت به آنچه آنان را بدان فراخواندند , با نشاط و فعال شدند[29].با توجه به اينكه همه ي اعراب در آن زمان (امي)[30] بودند, بلكه چه بسا خواندن و نوشتن را عيب مي دانستند[31] , يهوديان و مسيحيان در آن عصر , نوعي هيمنت و سيطره ي فكري و علمي بر آنان داشتند و از اينرو رهبران قريش درصدد بودند تا از نفوذ يهود و جايگاه ويژه ي علمي آنان به نفع خويش نهايت بهره را ببرند[32]. اين سلطه ي فرهنگي بعدها نيز با مراجعه به دانشمندان يهود و نصارا و شنيدن قصه هاي تورات و انجيل ادامه يافت. نقل كرده اند كه عده اي از مسلمانان بعضي از مطالبي را كه از يهود مي شنيدند , مي نوشتند؛ آنگاه پيامبر (ص) فرمود: ضلالت براي امتي بس كه از آنچه پيامبرشان آورده دوري گزيده و روي به سوي مطالب ديگران آورند. سپس اين آيه نازل شد[33]: (أوَلَم يَكفهم أَنا أنزلنا عَلَيكَ الكِتابَ يُتلي عَلَيهم) [عنكبوت (29), 51]آيا براي آنان كافي نيست كه اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنان تلاوت مي شود؟4ـ1ـ3ـ وجوه اشتراك متون ديني يهود با قرآن كريمچه بسا بتوان وجوه اشتراك زياد متون ديني با قرآن كريم را يكي از زمينه هاي بهره گيري مسلمانان از اهل كتاب دانست. قرآن كريم همانند تورات, بسياري از قضايا و تاريخ پيامبران امت هاي پيشين را بيان نموده است. همچنان كه موارد مشابه بين قرآن و انجيل به ويژه درباره ي حضرت عيسي (ع) وجود دارد, بسنده كرده است. قرآن كريم طبق اسلوب ويژه در بازگويي داستان ها و نقل تاريخ كمتر به جزئيات پرداخته و در هر مورد, تنها به ذكر آنچه با هدف و مقصود اصلي كلام ارتباط دارد, بسنده كرده است. دكتر ذهبي در اين باره مي نويسد:آنچه زمينه ي انباشته شدن روايات اسرائيلي در تفاسير را فراهم آورده است, هماهنگي و اشتراك قرآن با تورات و انجيل در بيان برخي از موضوعات و نيز به دليل اينكه قرآن مسايل را برخلاف تورات و انجيل, با ايجاز و اختصار بازگو مي كند , بوده است[34].گلدزيهر نيز علت تمايل مسلمانان نسبت به داستان ها و افسانه ها در تفسير قرآن را اين امر دانسته و مي نويسد:در زمينه ي تفسير قرآن, گرايش به سوي داستان ها و افسانه ها در قلمرو ويژه اي پديد آمد. در كتابهاي پيشين, داستان هاي مختلفي آمده است كه پيامبر اسلام (ص) آنها را در نهايت اجمال و اختصار و گاه (چند داستان را ) به صورت فشرده و ادغام شده يك جا آورده است[35].علامه ي طباطبايي (ر) نيز در ذيل داستان اصحاب كهف , در بيان علت اصلي گوناگوني احاديث, علاوه بر راه يابي جعل در آنها دو مطلب را يادآوري مي كند: 1) داستان , بسيار مورد توجه اهل كتاب بوده است و مسلمانان نيز در اقتباس و حفظ روايات و گسترش آنها زياده روي نموده اند و به ويژه صحابه و تابعان بسياري از اطلاعات مربوط به پيشينيان را از گروهي از دانشمندان اهل كتاب تازه مسلمان كه با آنان ارتباط و آميزش داشتند, فرا گرفته اند و با اين دسته از روايات, بسان روايات مروي از پيامبر اكرم (ص) رفتار كردند و بدين ترتيب كار مشكل شد.2) شيوه ي قرآن كريم در نقل داستان ها بر اين است كه به گزيده اي از نكته هاي مهم و مفيد در بيان مقصود و هدف بسنده مي كند؛ بدون اينكه شرح و تفصيل همه ي زوايا و جنبه هاي گوناگون آنها را يادآور گردد؛ زيرا كتاب خدا, كتاب تاريخ و سرگذشت نيست, بلكه تنها كتاب هدايت است؛ برخلاف داستان هاي اهل كتاب كه همواره با ذكر جزئيات و شرح و بسط بي فايده همراه است؛ ولي مفسران پيشين براي اينكه داستاني كامل و جامع ساخته شود, روايات غير معتبر را نيز به آيات قرآني ضميمه كردند و در اثر اختلاف آرا در نقل روايات, كار به اينجا منتهي شد كه هم اكنون مشاهده مي كنيم[36].4ـ1ـ4ـ اسطوره گرايي و حس كنجكاوي مسلمانان همان طور كه پيش تر اشاره شد, اشتياق عرب ها براي شناخت علل پديده ها و راز و رمز عالم وجود آغاز آفرينش جهان و موجودات و حل مبهمات قرآن كريم زمينه اي مناسب براي دانشمندان اهل كتاب فراهم كرد تا بسياري از افسانه ها و خرافات و انديشه هاي موهوم و بي اساس را در اذهان انسان هاي ساده دل جاي دهند. از اينرو برخي از نويسندگان يكي از علل ورود اسرائيليات به انديشه هاي اسلامي را, آمادگي مسلمانان براي شنيدن اين افسانه ها, از طريق يهوديان دانسته اند[37].احمد امين درباره ي افزايش و گسترش حجم اسرائيليات در عهد تابعان مي نويسد:در اين عصر (تابعان) بر حجم تفسير به وسيله ي اسرائيليات افزوده شد؛ به دليل اينكه افراد بسياري به آيين اسلام روي آوردند و نيز به اين دليل كه انسان ها براي شنيدن جزئيات داستان ها و رويداد هاي تاريخي يهودي و نصراني كه قرآن (به اختصار) به آنها اشاره كرده است, رغبت نشان دادند[38].به عنوان مثال, يكي از افسانه هايي كه بخاري و مسلم از ابوهريره نقل كرده اند, اين است كه ابوهريره مي گويد رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:روزي مَلَك الموت نزد موسي رفت و گفت: دعوت پروردگارت را اجابت كن! موسي, سيلي محكمي به صورت او زد و چشم او را كور كرد! فرشته نزد خدا برگشت و گفت: مرا نزد بنده اي فرستادي كه نمي خواهد بميرد و دو چشم مرا كور كرد! خداوند چشم فرشته را به حال اول برگرداند و به او گفت: نزد بنده ام برو و به او بگو اگر مي خواهي زنده بماني , دستت را بر پشت گاو نري بنه؛ به تعداد موهاي گاو كه زير دستت قرار مي گيرد, بر سال هاي عمر تو مي افزايم. چون عزرائيل به نزد موسي برگشت و جريان را به او گفت, موسي عرضه داشت: خدايا! بعد از اين همه, آخرش چيست؟ فرمود: آخرش مرگ است. عرض كرد: پس اكنون آماده ي مرگم و از خداوند خواست كه او را به زمين بيت المقدس نزديك كند و در همان جا قبض روح گردد. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: اگر در بيت المقدس بودم , قبر موسي را به شما نشان مي دادم كه دركنار تپّه ي شن هاي سرخ و در طرف جاده قرار گرفته است[39].چنانكه ملاحظه مي شود, اين حديث از افسانه هاي قديمي و از جمله دروغ هايي است كه در ميان توده ي مردم معروف گرديده است و اثبات بطلان و نادرستي آن نيازي به دليل ندارد؛ متن حديث بهترين گواه بر ساختگي بودن آن است.4ـ1ـ5ـ حذف اسناد روايات و خوش بيني نسبت به اهل كتابدر علم حديث و درايه, اصطلاح (حديث) به موضوع سند و متن اطلاق مي شود. از اينرو براي ارزيابي صحت و سقم يك حديث, غير از بررسي محتواي آن با معيارهاي (فقه حديث), لازم است سند حديث و ميزان اعتبار و وثاقت راويان آن به دقت مورد بررسي قرار گيرد. بديهي است غفلت و مسامحه در هيچ بخشي از آنها جايز نيست و چه بسا ممكن است اين غفلت يا مسامحه, پيامدهاي ناگواري در پي داشته باشد.تلاش محدثان و فقيهان در نقل دقيق روايات و ذكر كامل سلسله ي سند آن, براي پيش گيري از جعل و تحريف در نصوص ديني است. در روايتي از امام صادق (ع) آمده است كه امير مومنان (ع) فرموده اند:چون حديثي براي شما گويند, در مقام نقل, آن را به گوينده اش نسبت دهيد؛ زيرا اگر راست باشد به سود شما است و اگر دروغ باشد, به زيان گوينده ي آن است[40].ابن خلدون ضمن اشاره به آفات و ضعف هاي تفسير نقلي و راه يابي روايات اسرائيلي به تفاسير , مي گويد:چون آنچه از يهوديان و اهل كتاب تازه مسلمان نقل شده , مربوط به احكام شرعي نبوده است, راويان و مفسران, دقت و احتياط لازم را به عمل نياورده اند , بلكه با سهل انگاري و تسامح , كتاب هاي تفسيري را از آنها انباشته اند[41].ذهبي پس از نقل سخن ابن خلدون مي نويسد:از اين بيان به دست مي آيد كه ابن خلدون مسئله (سبب پيدايش اسرائيليات) را به دو جنبه بازگردانده است؛ يكي به جنبه ي اجتماعي و ديگر به لحاظ اعتقادي و ديني. سپس غلبه ي باديه نشيني و بي سوادي و ناآگاهي جامعه ي عرب و شوق و علاقه ي آنان براي شناخت اموري كه انسان ها بدانها تمايل دروني پيدا مي كنند, از جمله شناخت درباره ي آفرينش و اسرار جهان هستي را انگيزه هاي اجتماعي تلقي نموده است كه عرب ها از اهل كتاب, صرفاً در اين مورد پرس و جو مي كرده اند و از جمله انگيزه ها و جنبه هاي ديني اي كه راه را براي دريافت اين گونه روايات , با سهل انگاري و بي احتياطي, هموار كرده است, اين است كه اين دسته از روايات ارتباطي با احكام شرعي ندارند تا در مقام عمل نياز به تمييز صحيح از غير صحيح باشد[42].وي همچنين درباره ي ويژگي هاي روايات تفسيري در دوره ي پس از صحابه و تابعان مي نويسد:در دوره ي پس از تابعان, گروهي در زمينه ي تفسير , آثاري تأليف نمودند و در آنها نقل كردند. از اينرو روايات بيگانه وارد شد و درست و نادرست درهم آميخت[43].دكتر ذهبي روايتي را از مقدمه ي صحيح مُسلم نقل مي كند كه ابن سيرين گفته است: در دوره ي صحابه , از اسناد احاديث سئوال نمي كردند, اما وقتي فتنه و آشوب برخاست , گفتند: راويان خود را براي ما نام ببريد[44]. دكتر احمد خليل در اين زمينه مي نويسد:اعتماد زياد مفسران بر نقل روايات, بدون ارزيابي و بررسي , تأثير بسياري در نفوذ روايات درست و نادرست داشته است. نخستين حركت در زمينه ي تفسير قرآن, صرفاً بر اساس نقل بوده و هيچ زمينه اي براي تلاش فكري در جهت نفي و اثبات, وجود نداشته است , بلكه بازگشت اين امر صرفاً به روايت تنها بوده است[45].جلال الدين سيوطي در اين باره مي گويد:گروهي از اهل تفسير و آثاري در اين زمينه تأليف كرده و سندها را كوتاه كردند و اقوال را به طور ناقص نقل نمودند و بدين ترتيب روايات بيگانه به حوزه ي تفسير وارد شد و درست و نادرست درهم آميخت[46].علامه ي طباطبايي (ره) ضمن بيان روش تفسيري عامه درباره ي گروهي از مفسران آنان مي نويسد:طبقه ي پنجم كساني هستند كه روايات را با حذف اسناد در تأليفات خود درج كردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. بعضي از علما گفته اند كه اختلال نظم تفسير از همين جا شروع گرديد و اقوال زيادي در تفاسير بدون مراعات صحّت و اعتبار نقل و تشخيص سند , به صحابه و تابعان نسبت داده شد و در اثر اين هرج و مرج, دخيل بسياري به وجود آمده و اعتبار اقوال متزلزل شده است[47]وي يكي از علل مهم گسترش روايات اسرائيلي را سهل انگاري و بي دقتي برخي مفسران و اعتماد بيش از حد آنان به روايات و پذيرش بي ملاك آنها دانسته, بدين وسيله همگان را به تأمل و انديشه در مضامين روايات و عرضه ي آنها بر انديشه ي خالص و كتاب الهي فرا مي خواند[48].مهم ترين مشكل و پيامد ناگواري كه اسقاط سند احاديث در پي داشت, اين بود كه راه تحقيق در منبع اين منقولات مسدود گرديد[49].بسياري از بزرگان اهل سنت در توجيه عملكرد صحابه و تابعان به اين بهانه متوسل شدند كه رواياتي كه از عالمان يهود گرفته شده, مربوط به احكام شرعي نبوده است تا نياز به احتياط و دقت در آنها باشد[50], غافل از اينكه اين تسامح ديني, چه زيان هايي براي فرهنگ اسلام داشته و خواهد داشت. در عين حال, مي توان اعتراف ضمني آنان را در مورد سهل انگاري و خوش باوري و ساده لوحي برخي از راويان و اهل تفسير در سخنانشان مشاهده كرد[51].نكته ي قابل توجه در اين مبحث اين است كه پيش از رجوع به اين قبيل منقولات , بايد در متن قرآن كريم دقت كرد و آنچه از آن داستان ها با آن سازگار است, با قيد احتياط پذيرفت و آنچه با آن مخالف است, رد نمود و اين دستور كلي است كه از طرف ائمه اهل بيت عليهم السلام درباره ي تشخيص احاديث صحيح از سقيم صادر شده است. در اين مورد تفاوتي ميان روايات صحابه و تابعان و روايات كتاب هاي معتبر نيست[52] اگر بنا باشد به بزرگان اهل تفسير, اعتراض و ايرادي وارد شود, از اين جهت نيست كه بحث و بررسي سندي درباره ي روايات تفسيري انجام نداده اند يا سندهاي آنها را حذف كرده اند, بلكه اشكال از آن جهت متوجه آنان است كه به اين گونه روايات بيش از اندازه تكيه و اعتماد كرده اند و به ارزيابي آنها از لحاظ سازگاري يا ناسازگاري متون آنها با قرآن كريم و دليل عقلي نپرداخته اند؛ زيرا ارزش و اعتبار (اخبار و آحاد) تفسيري و تاريخي به لحاظ متن حديث است, نه سند آن؛ در تفسير و تاريخ, برخلاف فقه, تعبد معنا ندارد؛ چون هدف در آنها تحصيل علم و معرفت است كه به مجرد خبر واحد به دست نمي آيد. استاد محمد هادي معرفت در اين باره مي نويسد:ارزش خبر واحد در مورد تفسير و حديث, تنها به متن حديث است, نه سند آن. بنابراين اگر مضمون و محتواي حديث توانست ابهامي را در مسئله اي برطرف سازد, آن متن گواه بر صدق و راستي حديث خواهد بود و در غير اين صورت, هيچ دليلي بر تعبد به خبر واحد وجود ندارد[53].4ـ1ـ6ـ كينه توزي و سوء نيّت يهودگرچه مي توان همه ي دانشمندان اهل كتاب و راويان روايات اسرائيلي را كه به آيين اسلام گرويده اند, به سوء نيت و كذب و دسيسه عليه اسلام متهم كرد؛ ولي علاوه بر اين مي توان در لابلاي صفحات تاريخ , قراين و شواهدي نيز بر عداوت برخي از آنان نسبت به اسلام, مشاهده كرد. قرآن كريم قوم يهود را سرسخت ترين دشمن مسلمانان معرفي كرده, اهل ايمان را نسبت به نيرنگ ها و نقشه هاي شوم آنان هشدار مي دهد: (لَتَجدنَّ أَشدَّ النّاسِ عَداوهً لِلَّذينَ آمنوا اليهودَ وَالَّذينَ أَشركوا)[مائده (5), 82] به يقين دشمن ترين مردم نسبت به مومنان را يهود و مشركان خواهي يافت.به علاوه چنانكه گذشت, آنان پيش از ظهور اسلام در شهر مدينه از موقعيت اجتماعي و اقتصادي قابل توجهي برخوردار بودند و پس از اقامت پيامبر (صلی الله علیه واله) در مدينه, احساس خطر جدي كردند و در حقيقت موقعيت خود را از دست دادند. به اين سبب, درصدد حيله گري و توطئه عليه مسلمانان برآمدند و در اين امر با مشركان نيز دست دوستي و همراهي دادند[54] بنابراين جامعه ي اسلامي و مسلمانان همواره از گذشته ي تاريخ تاكنون هر لحظه در انتظار حيله و نيرنگ تازه اي از سوي آنان بوده اند. استاد محمود ابوريّه يكي از علل اصلي پيدايش اسرائيليات را مكر و حيله دانشمندان يهود و نصارا و تظاهر آنان به اسلام دانسته و مي گويد:يهوديان كه سرسخت ترين دشمنان مسلمان بودند, براي رسيدن به هدف هاي خود به نيرنگ و فريب متوسل شده, در ظاهر به آيين اسلام روي آوردند و نيت ها و مقاصد خود را در وراي آيين خويش پنهان داشتند تا از اين طريق نيرنگ خود را بر ضد مسلمانان را جامه ي عمل بپوشانند. زيرك ترين و حيله گرترين آنان, كعب الاحبار , وهب بن منبه و عبدالله بن سلام بودند كه ... به جعل و دسّ در روايات نبوي پرداختند[55].محمد رشيد رضا با اين اعتقاد و انديشه, ضمن بيان سخن ابن تيميه و موضوع گيري وي درباره ي نقل و پذيرش روايات اسرائيلي مي نويسد:ابن تيميه در اينجا , آشكارا به روايات كعب الاحبار و وهب بن منبِّه اشاره مي كند, در حالي كه دانشمندان پيشين علم رجال فريفته ي آنان شده و آن دو را تعديل نموده اند. آيا اگر دروغ كعب و وهب همچنانكه امروز براي ما آشكار گرديده, براي وي نيز آشكار مي شد, باز به همين كيفيت عمل مي كرد؟[56]استاد مصطفي حسين ضمن بيان سخن ابن خلدون درباره ي پيدايش اسرائيليات و نفوذ آن به انديشه ي ديني مسلمانان, در مورد كعب الاحبار و امثال وي مي نويسد: نقل اسرائيليات توسط آنان نه از سر سوء نيّت بوده , بلكه اين امر صرفاً مبتني بر پرسش ها و پاسخ هاي دو جانبه و ارضاي انگيزه هاي طبيعي اعراب جاهلي در مورد شنيدن داستان ها بوده است. وي مي افزايد: به نظر مي آيد كه از نصّ كلام ابن خلدون كمترين اتّهام سوء نيّت در مورد مسلمانان اهل كتاب استنباط نمي شود؛ اگرچه بيشتر محققان معاصر, آنان را به سوء نيّت متهم كرده اند و اسرائيليات را از جمله دسيسه هاي يهوديان عليه اسلام برشمرده اند. از جمله ي اين محققان, مي توان از جواد علي, رشيد رضا, احمد امين و محمد ابوريه ياد كرد؛ بنابراين مسلمانان اهل كتاب به طور كلي نزد قدما مورد اعتماد بوده اند, گرچه متهم به غفلت شده اند[57]؛ ولي اتهام به تعمد و سوء نيّت آنان, تنها از جانب برخي از معاصران است[58].ذهبي نيز پس از بيان كلام احمد امين و محمد رشيدرضا و محمود ابوريه مبني بر متهم بودن كعب به نيرنگ و دروغ با تكلف زياد تلاش مي كند تا به هر نحو ممكن ساحت كعب را تطهير نمايد[59].چنانكه ملاحظه مي شود, برخي در مقام تبرئه دانشمندان نوآيين اهل كتاب و توجيه عملكرد و گفته هاي آنان برآمده, تلاش مي كنند تا ساحت آنان را از سوء نيّت و دروغ عمدي پاك سازند؛ در حالي كه دست كم در مورد كعب الاحبار در روايات فراواني به دروغ پردازي وي تصريح و يا اشاره شده است. از برخوردهاي تند و شديد شخصيت هايي , نظير ابن عباس, علي (ع), امام صادق(ع) و امام باقر (ع) و ابوذر غفاري و ... در مورد گفته هاي كعب الاحبار , به دست مي آيد كه نقل داستان ها و اخبار ساختگي از سوي برخي از اهل كتاب, با سوء نيت و شيطنت همراه بوده است. به عنوان مثال, به موارد زير توجه فرماييد:1) به ابن عباس خبر داده شد كه نوف بكالي , فرزند همسر كعب الاحبار , معتقد است كه موسايي كه يار و همراه خضر بوده , غير از موسي بن عمران است. ابن عباس گفت: دروغ گفته است دشمن خدا[60].2) ابن جرير طبري روايتي را درباره ي ذبيح بودن اسماعيل از ابن عباس نقل كرده است كه مضمون آن , اتهام يهود به دروغ پردازي است[61].3)روزي ابن عباس نشسته بود كه مردي سررسيد و به او گفت: سخن عجيبي از كعب الاحبار درباره ي خورشيد و ماه شنيدم. ابن عباس در حالي كه تكيه داده بود, با شنيدن اين سخن راست نشست و پرسيد : آن سخن چه بود؟ مرد گفت: كعب گمان دارد كه خورشيد و ماه در روز قيامت به صورت دو گاو پي شده در جهنم افكنده مي شوند! عكرمه مي گويد: ابن عباس از اين سخن برآشفت و گفت : كعب دروغ گفته, كعب دروغ گفته, كعب دروغ گفته, او مردي يهودي است كه مي خواهد اين مطالب را در اسلام وارد كند[62].4)روزي مجلسي در حضور خليفه ي دوم , عمر , تشكيل شده بود كه امام علي (ع) نيز در آن حضور داشتند. كعب نيز يكي از حاضران آن مجلس بود. خليفه از كعب پرسيد: آيا تو حافظ همه ي تورات هستي؟ كعب در جواب گفت: نه اما بسياري از آن را در حفظ دارم. خليفه از او پرسيد: خداوند قبل از خلقت عرش كجا بود؟ و آن آبي كه خداوند عرش خود را بر آن نهاد در چه مكاني قرار داشت؟ كعب گفت: خداوند بر صخره ي بيت المقدس جاي داشت! و با آب دهانش درياهاي خروشان را خلق كرد و عرش خويش را بر آن نهاد. امام (ع) در حالي كه به شدت ناراحت بود و كلمات شگفت انگيز خود را بيان مي كرد, به عنوان اعتراض, مجلس را ترك گفت, ولي عمر او را قسم داد تا در مجلس بماند. امام (ع) نيز بازگشت و رو به كعب كرد و گفت: تو اشتباه مي كني و اصحاب تو به خطا رفته اند و بر خدا دروغ بسته اند و خداوند برتر از اين سخنان و بزرگتر از آن است كه مكان داشته باشد و ساحت خداوند از آنچه ملحدان انگاشته و يا جاهلان پنداشته اند, دور است. واي بر تو اي كعب! آن كس كه به قول تو از آب دهانش درياي عظيم آيد, چگونه مي توان بر صخره بنشيند[63]؟5) از امام صادق (ع) نيز نقل شده است كه بعضي از عالمان به دنبال احاديث يهود و نصارا هستند تا دانش خود را با آنها افزون سازند. اينان در پايين ترين مرتبه ي دوزخ جاي دارند[64].6) روزي امام باقر (ع) در حالي كه در مسجد الحرام , رو به كعبه نشسته بود, به يارانش فرمود: نگاه به كعبه عبادت است. در اين هنگام مردي به نام عاصم بن عمر گفت: كعب الاحبار مي گويد: هر بامداد, كعبه به بيت المقدس سجده مي كند. امام پرسيد: نظر تو درباره ي سخن كعب چيست؟ او پاسخ داد: او راست گفته است. در اين هنگام امام خشمگين شد و فرمود: دروغ گفتي , كعب هم دروغ گفته است[65].7) روزي ابوذر بر عثمان وارد شد. در اين هنگام, كعب الاحبار نزد وي نشسته بود و با هم سخن مي گفتند. عثمان به كعب رو كرده, گفت: براي زمامدار جايز است كه مالي را بگيرد و هر وقت توانست بپردازد؟ كعب گفت: اين اشكال ندارد. ابوذر خطاب به كعب گفت: اي يهودي زاده! تو دين ما را به ما ياد مي دهي؟! عثمان گفت: چقدر آزارت به من و زخم زبانت به ياران من زياد شده است! برو به شام![66]4ـ1ـ7ـ ممنوعيت نگارش و نقل حديث يكي از رخدادهاي تلخ تاريخ صدر اسلام, جريان ممنوعيت نگارش و نقل روايات پيامبر اكرم (ص) است كه به دستور خلفا به ويژه خليفه ي دوم پديد آمده است.منع نگارش حديث موجب شد ميدان براي نشر و گسترش اسرائيليات باز شود و احاديث درست و ساختگي درهم آميخته گردد. با گذشت زمان, كار تشخيص و جداسازي احاديث صحيح از سقيم , مشكل تر شد. استاد ابوريه در اين زمينه به تفصيل به بحث و بررسي پرداخته و خطر و زيان نفوذ انديشه هاي انحرافي يهود را به فرهنگ اسلامي گوش زد كرده است[67]. علّامه سيد مرتضي عسكري در اين باره مي نويسد:مسلماً از همان زماني كه مكتب خلفا باب نقل حديث از پيامبر (ص) را مسدود كرد, باب نقل روايات اسرائيلي را به طور كامل بر روي آنان گشود و اين امر بدين شكل صورت گرفت كه به افرادي مانند تميم داري نصراني و كعب الاحبار يهودي اجازه داده شد تا احاديث اسرائيلي را به ميل خود در ميان مسلمانان گسترش دهند[68].استاد جعفر سبحاني نيز در اين باره مي نويسد:اسلام و مسلمانان در اثر منع نگارش حديث و نشر آن , خسارت بزرگي را متحمل شدند كه با آمار و ارقام قابل شمارش نيست. چگونه قابل شمارش باشد , در حالي كه اين امر موجب پيدايش هرج و مرج در اعتقادات, اعمال, اخلاق, آداب و حتي جوهره و كنه دين و اصول آن گرديده است. خلأ حاصل از اين عمل , زمينه ي مناسبي را براي پيدايش بدعت هاي يهودي و ياوه هاي مسيحي و افسانه هاي زردشتي , به ويژه از سوي دانشمندان يهود و نصارا به وجود آورد تا احاديث فراواني را جعل كنند و آنها را به پيامبران الاهي نسبت دهند , همچنان كه افسانه هايي را ساختند و به پيامبر اكرم (ص) نسبت دادند[69].برخي از اهل تحقيق گفته اند كه تصميم مهم خليفه ي دوم, عمر, در جلوگيري از كتابت حديث رسول خدا (ص) به خاطر پيروي از اهل كتاب بوده است[70]. از عروه بن زبير نقل شده است كه عمر تصميم به نوشتن احاديث و سنن رسول خدا (ص) گرفت. او در اين باره با صحابه مشورت كرد؛ همه ي آنان با اين اقدام موافق بودند. عمر يك ماه در اين باره تأمل كرد, آنگاه گفت: من فكر كردم و ديدم كه پيش از شما, اهل كتاب در كنار كتاب خدا , كتاب هايي نوشتند و بر آنها تكيه كردند و در نتيجه , كتاب خدا را رها نمودند. اما من كتاب خدا را با چيزي نمي پوشانم[71]. در گزارش ديگري آمده است كه عمر آنچه را كه ديگران نوشته بودند , جمع آوري كرده, دستور داد تا آنها را بسوزانند. سپس گفت: (اُمنيهء كأُمنيّه اهل الكتاب) و يا (مَثناهٌ كَمَثناه اهل الكتاب)[72].به هر حال با وجود ممنوعيت رسمي نگارش حديث , بسياري از عالمان اهل كتاب (احبار و رهبان) اجازه ي نشر روايات اسرائيلي را از خليفه داشتند و آزادانه , انديشه هاي انحرافي خود را منتشر مي ساختند[73].4ـ1ـ8ـ ميدان دادن دستگاه خلافت به داستان سرايانيكي از ريشه هاي اصلي و علل مهم نشر و گسترش اسرائيليات و احاديث جعلي در ميان مردم, شيوع قصه خواني و آزادي عمل داستان سرايان در پناه دستگاه خلافت خلفا و دولت اموي بوده است. آزادي عمل قصه خوانان در شرايطي بوده است كه نگارش و نقل احاديث و سنت پيامبر اكرم (ص) از سوي خلفا, به ويژه با فرمان رسمي خليغه ي دوم, منع شده بود. در دوره ي صحابه و تابعان و پس از آنان, كساني كه در حوادث گذشته و تاريخ انبيا و خلقت و امثال آن بدون سند متصل به پيامبر اكرم (ص) سخن مي گفتند و سخنانشان نوعي شباهت ظاهري با داستان هاي قرآن داشت, به (قصاص) مشهور شدند[74]. منبع اصلي قصّه خوانان را تورات و نقل هاي شفاهي رايج درميان عالمان يهودي و نصراني تشكيل مي داد. قصه خوانان معمولاً در هنگام اقامه ي نماز, براي عموم مردم به ايراد سخن و داستان سرايي مي پرداختند.گفته شده است كه قصّه خواني در زمان پيامبر اكرم (ص) و ابوبكر وجود نداشته و از زمان خليفه ي دوم با اجازه ي او آغاز گرديده[75]و به تدريج ادامه و گسترش يافته است.رواج داستان سرايي در زماني بوده است كه قصّه خوانان و پندآموزان , دين و بارهاي ديني را دست مايه ي تجارت خود ساخته, حديث را وسيله اي براي امرار معاش خود و برآوردن خواسته هاي حاكمان قرار داده بودند. بدين ترتيب, آنان بسياري از افسانه هاي ملت هاي پيش از اسلام, به ويژه داستان هاي تاريخي ـ ديني يهوديان را به نام تفسير قرآن و به قصد تخريب و يا تحريف مباني اعتقادي, در لابه لاي تعاليم اسلامي و تفاسير قرآني جاي دادند. حركت داستان سرايان با گذشت زمان گسترش يافت و زمام داران نيز آنان را براي اهداف سياسي خود به كارگماشتند. برخي از نويسندگان نخستين قصّه سرا را , عبدالله بن رواحه و برخي تميم داري و عدّه اي نيز عبيد بن عُمير دانسته اند؛ ولي نام آورترين آنان همان, تميم بن اوس داري است[76].عمر, به تميم اجازه داد تا پيش از خطبه هاي نماز جمعه به ايراد موعظه و قصه بپردازد و پس از وي عثمان اجازه داد تا او هفته اي دو بار به اين كار ادامه دهد[77]. به جز تميم, عُبيد بن عُمير نيز در زمان عمر اجازه ي قصه خواني يافت.آورده اند كه بسياري از قاضيان به دستور زمامداران, در كنار منصب و شغل قضاوت, مأموريت داستان سرايي را نيز به عهده داشته اند. نخستين كسي كه در مصر به داستان سرايي پرداخت, سليمان بن عتر تُجيبي بود كه درسال 38 هجري اين كار را آغاز كرد. او از سوي معاويه, عهده دار امر قضاوت و قصّه گويي شد, اما بعدها معاويه او را از كار قضاوت عزل كرد و تنها او را موظف به داستان سرايي نمود[78]. از اينجا معلوم مي شود كه (داستان سرايي) يك پست دولتي بوده كه خليفه هر كسي را شايسته ي آن مي ديده به خدمت مي گمارده[79]است.[80]نخستين زمامداري كه قصه خوانان را براي اهداف سياسي خود به كار گرفت, معاويه بن ابي سفيان بود. او مردي را مأمور ساخت تا پس از اقامه ي نماز صبح براي نمازگزاران داستان بگويد و اين مرد نيز هر روز پس از نماز رو به نمازگزاران مي كرد و خدا را ياد مي نمود و بر پيامبر خدا (ص) درود مي فرستاد و سپس براي خليفه, خاندان, سپاه و پيروان او دعا مي كرد و دشمنان خليفه و كساني را كه فرمانبري او را نپذيرفته بودند, نفرين مي نمود[81]. عبدالله بن سلام, كعب الاحبار و وهب بن منبه از جمله داستان سراياني بودند كه هر يك سهم فراواني در نقل داستان هاي پيامبران و افسانه هاي پيشينيان داشته, كم �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 401]
صفحات پیشنهادی
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها)
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) نويسنده:دكتر محمد تقي ديارياستاديار گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم اشارهدر بسياري از تفاسير , به ويژه تفسيرهاي روايي اهل سنت ...
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) نويسنده:دكتر محمد تقي ديارياستاديار گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم اشارهدر بسياري از تفاسير , به ويژه تفسيرهاي روايي اهل سنت ...
بسياري از باورهاي خرافي ريشه در «اسرائيليات» دارد
14 ژانويه 2009 – بسياري از باورهاي خرافي ريشه در «اسرائيليات» دارد رهبر معظم انقلاب اسلامي ... و چارچوب برنامه ها و جهت گيري هاي برنامه پنجم در زمينه هاي مختلف را مشخص كردند. ... در اين باره بايد گفت اسرائيليات زاييده شاخ و برگ ها و پيرايه هايي ...
14 ژانويه 2009 – بسياري از باورهاي خرافي ريشه در «اسرائيليات» دارد رهبر معظم انقلاب اسلامي ... و چارچوب برنامه ها و جهت گيري هاي برنامه پنجم در زمينه هاي مختلف را مشخص كردند. ... در اين باره بايد گفت اسرائيليات زاييده شاخ و برگ ها و پيرايه هايي ...
ریشه 72 نوع اختلالات روانی ...
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) نويسنده:دكتر محمد تقي ديارياستاديار گروه علوم قرآن ... رود و هر نوع روايت و حكايتي را كه از منابع غير اسلامي به قلمرو فرهنگ اسلامي وارد ...
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) نويسنده:دكتر محمد تقي ديارياستاديار گروه علوم قرآن ... رود و هر نوع روايت و حكايتي را كه از منابع غير اسلامي به قلمرو فرهنگ اسلامي وارد ...
دانشگاه ها تحقيق در مورد معارف ديني را در دستور كار قرار دهند
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) ابن خلدون تصريح دارد كه نخستين كسي كه اسرائيات را مورد نقادي قرار داده, مفسر ... ي اسرائيليات به معناي گزارش ها و وقايع تاريخي قوم ...
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) ابن خلدون تصريح دارد كه نخستين كسي كه اسرائيات را مورد نقادي قرار داده, مفسر ... ي اسرائيليات به معناي گزارش ها و وقايع تاريخي قوم ...
انديشه هاي امام(ره) با گذشت زمان در جهان فراگيرتر مي شود
هاي نو به منظور توسعه و گسترش دين و فراگيرتر شدن آن در عين كارآمدي فكر مي كند. اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) اين گونه سخنان در اصطلاح اسرائيليات ناميده مي شود.
هاي نو به منظور توسعه و گسترش دين و فراگيرتر شدن آن در عين كارآمدي فكر مي كند. اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) اين گونه سخنان در اصطلاح اسرائيليات ناميده مي شود.
جريان هاي انحرافي تخريب دولت را با بهره گيري از واژه هاي مقدس ...
افراطيون دوم خردادي با كارهاي خلاف خود زمينه را براي بي اعتمادي مردم به اين جريان فراهم ... تلاش مي كنند كسي را كه ... اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) درباره ي پيشينه ي ...
افراطيون دوم خردادي با كارهاي خلاف خود زمينه را براي بي اعتمادي مردم به اين جريان فراهم ... تلاش مي كنند كسي را كه ... اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) درباره ي پيشينه ي ...
خداوند در سوره جمعه ملت ها و دولت ها را از دوستي با يهود منع كرده است
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) درباره ي پيشينه ي موضوع, اين نكته لازم به ذكر است كه كتاب ها و مقاله هاي موجود, ... اي به انگيزه ي رواني و جامعه شناختي اخذ و اقتباس مردم ...
اسرائيليات (زمينه ها و ريشه ها) درباره ي پيشينه ي موضوع, اين نكته لازم به ذكر است كه كتاب ها و مقاله هاي موجود, ... اي به انگيزه ي رواني و جامعه شناختي اخذ و اقتباس مردم ...
تاريخ نگارى از عهد جاهلى تا دوره اسلامى
از غسانيان تاليف هايى تاريخى و يا فعاليت هاى شخصى در زمينه تاريخ به جاى نمانده ... گرچه اين گونه داستان ها از ريشه هاى تاريخى برخوردارند; اما با تاريخ ـ به معناى .... بسيارى از اسرائيليات هم چون بسيارى از عناصر قبيله اى و بيگانه (غيربومى) وارد ...
از غسانيان تاليف هايى تاريخى و يا فعاليت هاى شخصى در زمينه تاريخ به جاى نمانده ... گرچه اين گونه داستان ها از ريشه هاى تاريخى برخوردارند; اما با تاريخ ـ به معناى .... بسيارى از اسرائيليات هم چون بسيارى از عناصر قبيله اى و بيگانه (غيربومى) وارد ...
عارفان مسلمان و شریعت اسلام(1)
زمينه هاى اجتماعى مشتمل بر بحران ها و تحولات سياسى، اجتماعى.4. .... و مصحلت بر عدالت و حقيقت و ظهور ديدگاه ها و مبانى متنوع آنها، ريشه در اين حوادث داشته است. .... اسرائيليات و تعاليم اهل كتاب بهويژه يهوديان، در جامعه و فرهنگ اسلامى و رواج فرهنگ جعل و ...
زمينه هاى اجتماعى مشتمل بر بحران ها و تحولات سياسى، اجتماعى.4. .... و مصحلت بر عدالت و حقيقت و ظهور ديدگاه ها و مبانى متنوع آنها، ريشه در اين حوادث داشته است. .... اسرائيليات و تعاليم اهل كتاب بهويژه يهوديان، در جامعه و فرهنگ اسلامى و رواج فرهنگ جعل و ...
ماهيت ، عوامل و تداوم انقلاب اسلامى ايران از منظر استاد شهيد مطهرى ...
البته ممكن است ريشه پارهاى از انقلابها دو قطبى شدنجامعه از نظر اقتصادى و مادى .... كار و سفر و استراحت اصل عدالت اجرا نشود و امكاناتدر اين زمينهها در ميان مردم تقسيم .... مىاندازند يا كم اثر مىكنند آن گاه به عنوانمثال وارد كردن اسرائيليات و مجوسيات و.
البته ممكن است ريشه پارهاى از انقلابها دو قطبى شدنجامعه از نظر اقتصادى و مادى .... كار و سفر و استراحت اصل عدالت اجرا نشود و امكاناتدر اين زمينهها در ميان مردم تقسيم .... مىاندازند يا كم اثر مىكنند آن گاه به عنوانمثال وارد كردن اسرائيليات و مجوسيات و.
-
گوناگون
پربازدیدترینها