تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):روزه رجب و شعبان توبه ‏اى از جانب خداى عزيز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804622413




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از رییس‎جمهور کمی ‎دلخور شدم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از رییس‎جمهور کمی ‎دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري ‌لنكراني در تاريخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوي رييس‎جمهور وقت ايران، محمود احمدي‎نژاد براي تصدي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به مجلس معرفي شد و با 169 رأي وزير‎بهداشت دولت نهم شد.با دكتر لنكراني درباره دوران وزارت، همكاري با دولت نهم، معاون اولی مشايي، مشكلات داخلي وزارت بهداشت، ماجراي استيضاح او و سخنان معروف احمدي‎نژاد درباره او و بسياري از حاشيه‌هاي ديگر صحبت كرديم.وي مدرك دكتراي حرفه‌اي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، با رتبه ممتاز اخذ كرد. سپس مدرك تخصص در بيماري‌هاي داخلي را در سال ۱۳۷۱ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز (با رتبه اول كشوري) گرفت و سرانجام نیز مدرك فوق‎تخصص بيماري‌هاي گوارش و كبد را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز دريافت كرد.لنكراني متولد 1344تهران است و پيش از وزارت معاون آموزشي گروه داخلي دانشگاه علوم پزشكي شيراز، رييس بيمارستان نمازي شيراز، معاون پشتيباني دانشگاه علوم پزشكي شيراز، استاديار گروه داخلي (از 1371 تا 1380)، دانشيار گروه داخلي (از 1380 تاكنون)، عضو انجمن بين‎المللي پيوند كبد، انجمن آمريكايي متخصصين گوارش و انجمن متخصصين گوارش و كبد ايران بوده و تا كنون 22 مقاله پژوهشي به زبان‎انگليسي و چهار مقاله پژوهشي نیز در مجلات علمي پزشكي داخلي و بين‎المللي به قلم او منتشر شده است.ما می‎خواهیم به گذشته -  رجوع کنیم و مایلیم مطالبي را بشنویم که تا به حال گفته نشده است؛ اولین نفری که به شما پست وزارت بهداشت را پیشنهاد کرد چه کسی بود؛ آقای احمدی‎نژاد یا يكي از  مشاورانش؟از سوم تیر 84 تا تشکیل دولت نهم، تقریبا می‎شود گفت فضا با بهت‎زدگی شروع شد. بسياري این اتفاق برایشان غیرقابل پیش‎بینی بود و خیلی از افرادی که معمولا در آستانه جابه‎جایی‎ دولت‎ها پیشاپیش می‎روند و لابی می‎کنند، افراد دیگری را لابی کرده بودند. بعضی از افراد هم که می‎دانستند این اتفاق می‎افتد اصولا دنبال چنین پست و مقام‎هایی نبودند و در ذهن‎شان این نبود که خودشان را در معرض این پست‎ها قرار دهند. اتفاقی که افتاد این بود که تقریبا از اواخر تیرماه در جریان قرار گرفتم؛ در جمعی در شیراز صحبت بر سر این موضوع بود که چه کسانی در وزارت بهداشت قرار بگیرند و با من هم با واسطه تماس گرفته شد و پیشنهادهايي داده شد. آن جلسه از چه جمعی تشکیل شده بود؟ما انجمن اسلامی پزشکان فارس بودیم که در شیراز مستقر بودیم؛ از دهه 60 با این جمع کار می‎کردیم و بالاخره این موضوع با واسطه در میان گذاشته شد. دهه 60 شما شروع به فعالیت کردید؟ شما خیلی کم سن و سال بودید آقای دکتر؟نه! من از سال 1361 دانشجو بودم و این انجمن از زمان دانشجویی شکل گرفت و در سال 1368 هم فارغ‎التحصیل شدم. با طرح این مباحث، پیشنهادهايي فرستادیم و اوایل مرداد ماه بود که آقای دانش با من تماس گرفتند و گفتند می‎توانیم شما را ببینیم و سر موضوعاتی با شما صحبت کنیم که البته من در مردادماه مرخصی بودم و قرار گذاشتیم و ایشان را در محل مجلس سابق ملاقات کردم و در این جلسه‎ای که داشتیم، ایشان نظر مرا در مورد وزارت بهداشت خواستند و من هم نظراتم را مطرح کردم و به آقای دانش گفتم: «به‎نظر من شما باید کسی را به رییس‎جمهور پیشنهاد بدهید که اولا آماده پذیرفتن این پست باشد و ثانیا نیروی این کار را داشته باشد. بنده نه آمادگی این کار را دارم و نه نیروی این کار را.» ایشان پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که به دیدن رییس‎جمهور بروم و عنوان کردم برای این منظور نمی‎آیم، اما سعادتی است که ایشان را ملاقات کنم. تا قبل از این من با رییس‎جمهور ملاقات حضوری نداشتم و فقط دوستان مشترک زیادی داشتیم، ولی با هم هیچ‎وقت کار نکرده بودیم. بالاخره خدمت رییس‎جمهور رفتم و ایشان در مورد وزارت بهداشت پرسیدند و من عنوان کردم بیشتر آمده‎ام خدمت شما عرض ادب کنم و درخصوص این وزارت افراد دیگری برای این پست هستند و افرادی را نام بردم. چه کسانی را به رییس‎جمهور پیشنهاد دادید؟به‎نظرم گفتن نام این افراد بعد از این چهار پنج سال خیلی ضرورت ندارد، چون نظر خودم هم شاید عوض شده باشد. در آن زمان فکر می‎کردم این افراد برای این پست خوب هستند. این افراد جزو وزرای سابق بودند؟نه؛ پیشنهاد من افرادی بود که هم تیم داشتند و هم آمادگی این کار را و در حقیقت ساکن تهران بودند و گرفتاری جابه‎جایی نداشتند. ایشان گفتند؛ شما نظر خودتان را بگویید؛ گفتم فکر می‎کنم در مورد وزارت بهداشت؛ این نکات را هرکسی در این پست قرار می‎گیرد باید انجام دهد. مهم‎ترین نکات از نظر شما چه بود؟مهم‎ترین نکته این بود که بالاخره یک نوع یکپارچکی در بحث سلامت کشور احتیاج داریم و تشکیل وزارت رفاه تا حدودی مطلب را چالش‎دار کرده است و به چالش‎های قبلی اضافه شده است و چالش‎های قبلی هم کماکان در سر جای خودش باقی است. و بالاخره توجه به موضوع سلامت شاید لازم است که دغدغه بیشتری برای دولت داشته باشد و رضایت‎مندی عامه هم با توجه به سلامت خیلی بالا خواهد رفت و این می‎تواند از نقاط قوت هر دولتی باشد. بعد از این جلسه هنگامی که از درب بیرون می‎آمدیم، بعضی از افرادی که دعوت برای پست‎ها شده بودند حضور داشتند. در حوزه وزارت بهداشت؟نه؛ من با این افراد سلام و احوال‎پرسی کردم و من به ادامه مرخصی‎ام در تبریز رفتم. روز بیست و یکم یا سوم بود، یادم نمی‎آید؛ قرار بود رییس‎جمهور کابینه را معرفی کنند و با من تماس گرفتند که رییس‎جمهور گفته‎اند که شما به تهران بیایید. من گفتم که تبریز هستم و بلیت هم گیر نمی‎آید و من این موضوع را تمام شده دیدم. بعد از چند ساعتی از استانداری تبریز آمدند و گفتند که موضوع جدی است و باید بیایید و ساعت 9 شب به ساختمان پاستور رسیدم و رییس‎جمهور مرا دیدند و ایشان عنوان کردند که تصمیم من جدی است و این جلسه‎ای است برای امضای میثاق‎نامه مشهور. که این میثاق‎نامه یک‎ساله بود؟بله یک‎ساله بود. مجددا تمدید شد؟امضا تمدید نشد، اما میثاق‎نامه در سر جای خودش باقی بود و به‎نوعی هم دقیقا یادم نمی‎آید که تعبیر یک‎ساله در این میثاق‎نامه ذکر شده بود یا نه؛ منتهی صحبتی که شد این بود که من بعد از یک‎سال ارزیابی می‎کنم و با هم مجددا صحبت می‎کنیم. مسئله خاصی بود که در میثاق‎نامه ذکر شده باشد؟میثا‎‎ق‎نامه ارزشی و خوب بود، از چند جهت می‎توان گفت؛ اول این‎که توجه مسئول را جلب می‎کرد به این موضوع که مسئولیت در واقع یک تکلیف و باری بردوش است نه‎ یک‎ فرصت. وقتی این میثا‎ق‎نامه را می‎خواندم به یاد فرمایش حضرت علی(ع) به مالک اشتر افتادم که فرمودند: «مبادا این مسئولیت برای تو طعمه‎ای باشد؛ که بخواهی به آن به‎صورت طعمه نگاه کنی.»به‎نظرم تأکیدات عمده‎اش روی این موضوع بود که مثلا از این مسئولیت سوءاستفاده نشود و مطالبی از این قبیل بود و در آخر چهار اصلی که در دولت نهم مورد تأکید بود؛ در میثاق‎نامه آمده بود. بحث تعیین معاونین وزارت مطرح بود یا نه؟در میثاق‎نامه بحث بیشتر بحث نگرشی و انگیزشی بود؛ همین چیزی که در دولت نهم بود.  شما معاونین‎تان را خودتان انتخاب کردید؟در صحبتی که با رییس‎جمهور داشتم (بالاخره بار اول بود که وزیر می‎شدم) نگرانی‎ام این بود که تیم کاری‎ام باید یک تیم هماهنگ با دولت باشد و با رییس‎جمهور موضوع را مطرح کردم و عنوان کردم که احتیاج به مشاوره دارم تا بتوانم معاونین و رؤسای دانشگاه‎ها را بررسی کنم. ایشان عنوان کردند با خود من موضوع را مطرح کنید. من هم معاونینی که می‎خواستم منصوب کنم با ایشان مشورت می‎کردم و اسامی و زندگی‎نامه مختصری از فرد را به ایشان نشان می‎دادم و اغلب در آن جلسه می‎گفتند که فلانی خوب است و یا اجازه بدهید من یک بررسی بکنم و به شما خبر می‎دهم و ظرف تقریبا 15 روز تیم ستادی وزارت‎خانه را منصوب کردیم، اما نسبت به رییس‎ دانشگاه‎ها این زمان طولانی‎تر شد چون من احتیاج داشتم به ارزیابی نسبت به رییس دانشگاه‎ها، ارزیابی روی نیروهای جایگزین و بالاخره تعیین رؤسای دانشگاه‎ها كه با فراز و نشیب همراه بود. دیدارتان با آقا کی اتفاق افتاد؟دیداري‌كه به همراه دولت صورت گرفت. نه دیدار شخصی‎تان با آقا کی بود؟این مرسوم بود که تمام وزرا این توفیق را پیدا می‎کردند؛ من هم در اواخر ماه شعبان یا همان اواخر شهریور ماه بود که به دیدار رفتم. آقا در این دیدار به شما چه توصیه‎هایی داشتند؟بالاخره به‎نظرم آن‎چه که باید از رهبری نقل شود باید از طریق دفتر رهبری و کانال‎های رسمی باشد. در مورد خاطرات دیدار...من نکته‎‎ای را که مجاز می‎دانم که از آن دیدار نقل کنم و برای خودم هم بسیار آموزنده بود؛ اشراف ایشان به مسائل بود. در حوزه تخصصی مثل حوزه سلامت. ایشان مطالب را خیلی کارشناسانه و در حد یک کارشناس کلان‎نگر می‎دانستند و به همه مطالب پیش از این‎که من توضیح دهم، اشراف داشتند. ایشان توصیه‎های سودمندی به من کردند که تا آخر وزارتم به‎نوعی ریزه‎خوار همان توصیه‎ها بودم و اگر توفیقی پیداکردم به خاطر نکاتی بود که ایشان گفتند. شاید این نکته هم خالی از لطف نباشد؛ فرمودند که: «شما احساس نکنید جوانی یک نقطه‎ضعفی برای شما در این مسئولیت است» و گفتند این می‎تواند یک نقطه قوت باشد و به شما انرژی لازم را می‎دهد تا با نشاط بیشتری در این صحنه حضور یابید؛ مثال‎هایی از زمانی که خودشان برای اولین‎بار مسئولیت اجرایی در کشور به‎عنوان رییس‎جمهور برعهده گرفتند ذكر كردند و خاطراتی را بیان داشتند که برای بنده خیلی الهام‎بخش بود. یک توصیه به شما ظاهرا کرده بودند مبنی بر این‎که در مطب حضور داشته باشید!ایشان از وضعیت علمی‎ام پرسیدند و عنوان کردم که من در دانشگاه تدریس می‎کردم و به‎صورت دانشیار بوده‎ام و چند ماه بعد از وزارت پرونده‎ام را برای استادی فرستادم و ایشان گفتند؛ شما هم تدریس را ادامه دهید و هم بیماران را ویزیت کنید و این دو کار را حتما انجام دهید. شما به این توصیه عمل کردید؟متأسفانه خیلی خوب نتوانستم به این فرمایش عمل کنم منتهی سعی کرده‎ام ارتباطم گسسته نشود و هر از چند ماهی یک چند ساعتی تدریس می‎کردم و تعدادی مریض می‎دیدم.  آقای دکتر! به وزارت بهداشت برویم؛ مهم‎ترین آدمی که شما در وزارت‎خانه با او مشکل داشتید؛ چه کسی بود؟خودم. غیر از خودتان؟مهم‎ترین مشکل خودم بودم؛ چون من باید تصمیماتی می‎گرفتم و باید قانع می‎شدم آیا این تصمیم‎ها دقیق است و تمامی جوانب را سنجیده‎ام و خدای ناکرده با جهت‎گیری این کار را انجام نداده باشم.  ظاهرا شما تعارف دارید. من بدون تعارف بگویم: شما با آقای دکتر لاریجانی مشکلی نداشتید؟نه؛ من اولین رییس دانشگاهی را که تعویض کردم رییس دانشگاه پزشکی تهران بود و از آقای دکتر لاریجانی خواستم این مسئولیت را قبول کنند و ایشان هم این مسئولیت را قبول کردند و پست‎های دیگری از جمله معاونت وزارتخانه را پیشنهاد دادم و ایشان قبول نکردند. بعضی از افراد عنوان می‎کنند خیلی از تصمیمات را آقای لاریجانی می‎گرفتند؛ حتی بحث تخصیص بودجه‎ها را...ایشان برادر بسیار خوبی هستند و یکی از زحماتی که به ایشان دادیم؛ این بود که ما شورای سیاست‎گذاری با یک نگرش جدیدی را در وزارتخانه بنا کردیم. قبلا در وزارتخانه ما شورا داشتیم، اما افراد محدودی بودند و ما به این نتیجه رسیدیم که به‎جای این‎که برای پنج الی شش نفر به‎عنوان شورای سیاست‎گذاری حکم بزنیم، شورایی تشکیل دهیم با دبیرخانه‎ای که در آن زمان قرار شد در معاونت هماهنگی وزارت‎خانه باشد و این شورا بتواند در واقع بر حسب موضوع از کارشناس ذی‎ربط استفاده کند و ظرف یک سال - در پایان سال اول مقایسه کردیم - دیدیم حدود 500 نفر مثلا در جلسات مختلف شورا حضور یافتند و در محاسبه‎ای که این اواخر دوباره انجام دادیم، به حدود 2 الی 3 هزار نفر رسیده بود. این شورای سیاست‎گذاری نقش مشورتی داشت و عمدتا به موضوعات کلان وزارتخانه برمی‎گشت و در موضوعات اجرایی،  تخصیص بودجه کار شورا نبود.آقای لاریجانی هم رییس شورای سیاست‎گذاری بود. شما با برکناری آقای روح‎الامینی از انستیتو پاستور مخالف بودید؛ چرا؟ببینید؛ پرونده پاستور همیشه یک پرونده پر فراز و نشیبی بود. انستیتو پاستور بعد از انقلاب فازهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. یکی از اهداف عمده‎مان در این دوره اين بود كه پروژه نیمه‎تمام پاستور کرج را راه‎اندازی کنیم؛ این برای ما موضوعیت داشت که حتما انجام شود. با مدیریت قبل از آقای دکتر روح‎الامینی صحبت کردم. خود ایشان اعتقاد داشت این کار شدنی نیست و مدت‎ها طول خواهد کشید. برای من مهم بود که هر کسی در این سمت قرار می‎گیرد، خیلی با انگیزه و امید این کار را انجام دهد؛ نهایتا بررسی کردم در آن مقطع زمانی به این نتیجه رسیدم که از آقای دکتر روح‎الامینی بخواهم این مسئولیت را به عهده بگیرند و از ایشان هم درخواست کردم دو کار در پاستور انجام دهند؛ اول پروژه کرج را به اتمام برسانند و دیگر آن‎که جهت‎گیری‎های پاستور را کلا با نظام سلامت مرتبط‎تر بکنند. پاستور یک مؤسسه قدیمی تحقیقاتی ایران است این. مؤسسه را بیشتر در خدمت اهداف نظام سلامت بکنند و همراه با وزارتخانه و به‎عنوان کمک‎دهنده وزارتخانه در بحث‎های کلانش به‎ویژه در بحث‎هایی که پاستور زیر‎ساخت آن را دارد. آقای دکتر روح‎الامینی کارهای بسیار خوبی انجام دادند؛ به‎خصوص به اتمام رساندن پروژه پاستور کرج برای ما خیلی مهم بود.بعد از آن در مقطعی به این نتیجه رسیدم که مجموعه پاستور نیاز به یک تغییر دارد و بیشتر به این دلیل که در پاستور واگرایی زیاد شده بود. دخالت نهادهای دیگر در جابه‎جایی ایشان مؤثر نبود؟نه؛ واقعا این موضوع نبوده است. مثلا کسی به ما بگوید این شخص را بگذارید و ایشان را خلع کنید، نبوده است. برویم سراغ بحث قاچاق دارو؛ چقدر توانستید در دوره وزارت خودتان آن را کنترل کنید؟قاچاق دارو به‎نظرم وضعیتش در این چند سال متفاوت شد. قبلا خیلی از داروهایی که می‎بایست به اصطلاح در دسترس باشد؛ نبود؛ مگر از طریق قاچاق و تغییری که به‎وجود آمد، این بود که لااقل در هر سطح بیش از 99 درصد داروها ولو به‎صورت تک‎نسخه‎ای به‎نوعی از کانال‎های رسمی در دسترس قرار می‎گرفتند. موضوع قاچاق دارو رفت به سمت داروهایی که به‎نوعی در فارماکوپه ما نبودند. مثلا بعضی از داروهاي قانونی قرار نبود وارد کشور شوند. شما با هیچ‎یک از گروه‎های مافیایی دارو درگیر نشدید؟باید بر سر گروه‎های مافیایی بحث شود؛ یعنی چه؟! در کل جهان صنایع دارویی جزو صنایعی است که در سرمایه‎گذاری کلان‎شان بالاخره افراد خاص یا گروه‎های خاص هستند. مثلا سرمایه‎داران اصلی خیلی از شرکت‎های دارویی بزرگ دنیا ‎ یهودی‎ هستند.در کشور ما سازمان تأمین اجتماعی از طریق شرکت‎های زیرمجموعه‎اش، عمده‎ترین توزیع‎کننده دارو است. با مصوباتی که از قبل از وزارت من بود و در زمان من هم تقویت شد و ادامه داشت. پای بخش خصوصی هم در توزیع دارو باز شد. البته توان‎بخش خصوصی در این زمینه، توان بالایی نبود؛ کماکان حجم اصلی توزیع دارو از طریق تأمین اجتماعی و چند شرکتی که به‎نوعی شبه‎دولتی بودند؛ انجام می‎َشد. یکی از مشکلات شما با تأمین اجتماعی و وزارت رفاه همین بود؟این مشکل ما به‎تعبیری مهم‎ترین مشکل ما در وزارت رفاه نبود. این یک مشکل اساسی در اقتصاد کشور ماست که شبه‎دولتی‎های‎مان و به تعبیری «خصولتی‎های‎مان». این‎ها یک‎جایی می‎گویند ما دولتی هستیم و در جای دیگر عنوان می‎کنند ما خصوصی هستیم که اصولا در اقتصاد ایران نقش مهمی را ایفا می‎کنند. وجود این‎ها فضای رقابت‎پذیری نظارت و کنترل را به‎نوعی تحت‎الشعاع قرار می‎دهد. این یکی از بحث‎های ما در بحث دارو بوده است، اصولا نه با بحث خاص وزارت رفاه. در بحث دارو صحبت ما این بود که صنایع دارویی ما یا به تأمین اجتماعی برمی‎گردد و یا بانک‎ها و بنیادها و... که برای رقابت‎‎پذیری و نظارت و دقت‎های لازم، گاهی وقت‎ها دچار چالش می‎شدیم. قضیه داروهای هموفیلی از کدام دست بود، این‎که یک‎شبه عنوان شد داروهای هموفیلی کم‎یاب است و به‎نوعی در خیابان ریختند و به قیمت گزاف فروختند و وزارت بهداشت تکذیب کرد و عنوان کرد که کمیاب نیست و قیمت آن بالا رفته است.در‎خصوص داروهای هموفیلی پیش می‎آمد که در فرآیند واردات آن دچار اختلال می‎شدیم و عمده دلیل این بود که ما در یک مقطعی که تحریم بانک‎ها شروع شد؛ کسانی که مسئولیت واردات را بر عهد داشتند، خودشان را آماده این شرایط نکرده بودند، یعنی ال‎سی‎های‎شان را که باید می‎رفتند باز می‎کردند بالاخره مدتی طول می‎کشید؛ که البته هیچ موقع با موجودی صفر روبه‎رو نبودیم و مجبور بودیم مدیریت بکنیم و جاهایی که می‎دیدیم از میزان ذخیره استراتژیک‎مان کم می‎شود؛ سعی می‎کردیم با مدیریت بهتر توزیع در واقع جلوی کمبود را بگیریم. آقای دکتر شما با آقای حسین شریعتمداری نسبتی دارید؟نه. البته کل مؤمن اخوه. شما چرا از همسر آقای شریعتمداری حمایت می‎کردید، ما کسی را به‎عنوان نسبت فامیلی و یا قوم و خویشی نداشتیم. اگر می‎خواستیم افراد را به این صورت منصوب کنیم، اشخاص با احتمال و ضریب نفوذ بالاتری بر سر کار می آوردیم که فایده‎ای برای سیستم داشته باشد. روش دولت و خود ما و مجموعه این نیست که افراد را بر اساس انتصاب فامیلی منصوب کنیم. روزی که موفق شدیم سال 1386 در بازنگری تشکلیات کلان وزارتخانه جلسات مکرری داشته باشیم، نهایتا با مهندس برقعی به تفاهم رسیدیم و معاونت دانشجویی - فرهنگی را احیا کردیم. یکی از بحث‎هایی که در مورد آن صحبت و مشورت می‎کردیم این بود که چه کسی را در این سمت منصوب کنیم؛ به این نتیجه رسیدیم حدود 67 درصد دانشجویان ما خانم‎ها هستند و تا الان هم در عرصه معاونت دانشجویی، خانمی حضور نداشته است و شاید یکی از دلایلی که مشکلات دانشجویان دختر مغفول مانده، ضرورت نگاه خاصی بوده که برای آقایان زیاد آسان نیست. به همین خاطر تصمیم گرفتیم معاون دانشجویی را از خانم‎ها انتخاب کنیم و در نهایت افراد مختلفی به ما معرفی شدند و سوابق‎شان را بررسی کردیم و در مجموع به این نتیجه رسیدیم که خانم دکتر باروتی را انتخاب کنیم. به این دلیل که ایشان استادیار دانشگاه شهید بهشتی بودند و قبلا به‎عنوان مشاور امور زنان وزیر مشغول به کار بودند؛ ایشان را برای این سمت انتخاب کردیم. این کار یک روند عادی را طی کرد و خیلی ربطی به این مطالب نداشت. اگر می‎خواستیم جور دیگری این کار را انجام دهیم باید می‎رفتیم یکی از افرادی که نفوذ اجرایی دارد را به این کار دعوت می‎کردیم و نه از همسر کسی که خود ایشان به‎عنوان منتقد دولت جایزه گرفتند. این‎طور شنیدیم که یکی از نمایندگان مجلس می‎خواسته رییس دانشگاه پزشکی منطقه خودش را تغییر دهید و شخص خاصی را که در نظر گرفته بوده منصوب کنید و شما هم صلاح ندیده بودید و ایشان شما را تهدید به استیضاح کرده بودند و این کار را هم عملی کرده بود. این موضوع واقعیت دارد؟بالاخره نمایندگان مجلس نظرات مختلفی دارند و همه به یک نوع به موضوعات مختلف نگاه نمی‎کنند. ما با دو دوره از مجلس سر و کار داشتیم؛ گاه صحبت به میان می‎آمد که اگر نظر ما را اعمال نکنید، ما از شما سئوال می‎کنیم و استیضاح می‎کنیم؛ ولی هیچ‎وقت استیضاح من اعلام وصول نشد. بالاخره صحبت می‎کردند و نظرات‎شان را ابراز می‎کردند و ما هم تلاش می‎کردیم از جاده ضابطه‎ خارج نشویم و در حقیقت در این مسائل به تفاهم برسیم، ولی گاهی اوقات پیش می‎آمد و مجبور بودیم یک نفر را هم به صورت واسطه قرار دهیم تا فرد منتقد را متوجه این موضوع بکنیم که این تصمیم بر اساس ضوابطی گرفته می‎شود.  قبل از اتمام دولت قبلی حداقل رسانه‎ها به این موضوع خیلی اشاره کردند و ما اطمینان داشتیم که شما هم جزو تغییرات کابینه هستید؛ مثل صفار هرندی، محسنی اژه‎ای و... این‎طور بود یا نه؟تقریبا، به دلایل مختلفی من خودم فکر می‎کردم که اگر وزارت بهداشت تغییر وزیر بدهد، بهتر است.  در ماه‎های پایانی دولت این فکر را کردید؟نه این‎طور نبود؛ تقریبا از زمستان سال 1387 خدمت رییس‎جمهور عرض کرده بودم و قبل‎تر از این هم چندین‎بار به ايشان گفتم که شما هرموقع احساس کردید فرد قوی‎تری هست و به آن شخص اعتماد دارید، او را به جاي من بگذاريد. من شرعا باید این موضوع را به شما بگویم چون بالاخره روز قیامت اگر به من گفتند تو چرا وزیر شدی فلانی از تو قوی‎تر بود من باید بگویم؛ تشخیص من نبوده، بلکه تشخیص رییس‎جمهور بوده است و این بحث را با ایشان داشتیم. از زمستان 1387 هم خدمت‎شان عرض کردم که وزارت بهداشت معمولا به این صورت نبوده که دو دوره پشت سر هم کسی وزیر باشد. حتی آقای دکتر مرندی که دوبار وزیر شدند با فاصله این پست وزارت را داشته‎اند.مصلحت وزارت بهداشت را در این می‎بینم که کسی دیگر به سر کار بیاید و رییس‎جمهور هم این‎طور عنوان می‎کردند که الان زود است؛ باشد تا بعد از انتخابات. این موضوع و بحث ما برمی‎گردد به قبل از انتخابات!قبل از انتخابات خدمت رییس‎جمهور عنوان کردم و بعد از انتخابات که قطعی شد ایشان رییس‎جمهور هستند؛ اولین‎باری که خدمت‎شان به‎صورت خصوصی رسیدم - غیر از بحث‎هایی که در جمع داشتیم - به رییس‎جمهور گفتم؛ قراری که در زمستان با شما داشتیم سر جایش است و شما این موضوع را مدنظر بگیرید و ایشان به اوضاع اشاره کردند و گفتند فکرهای‎شان را دارند می‎کنند و نهایتا در مرداد‎ماه به نتیجه رسیدند و ما هم خوشحال شدیم. آقای دکتر دارید ما را رد می‎کنید و یا...نه، من جواب دادم. آن جلسه‎ای که به آقای مشایی اعتراض شد، شما نبودید. شما به خبرگزاری عنوان کردید در آن جلسه حضور نداشتید، اما بالاخره یک اطلاعاتی از دوستان‎تان دارید...من این موضوع را در صحبتی که با دانشجویان قم داشتم، عنوان کردم.  غیر از آن؛ در خبرگزاری‎ها آمده بود. یک توضیح کامل‎تری در قم عنوان کردید!کاملا این موضوع را توضیح دادم و آقای صفار هرندی هم اخیرا در قم صحبت کرده بودند. نهایتا شما با انتخاب آقای مشایی مخالف هستید یا نه؟فکر می‎کنم این مدل بحث، درست نیست، حتی اگر با یک فردی هم مخالف باشیم. آقای مشایی رییس دفتر رییس‎جمهور هستند و زحمت و تلاش سنگینی را انجام می‎دهند و از مسئولین عالی‎رتبه کشور محسوب می‎شوند و با تلاش شبانه‎روزی بخشی از بار اجرایی کشور را بر دوش می‎کشند و ما هم به‎عنوان یکی از اهالی مملکت از ایشان به‎خاطر زحماتی که در مقام اجرایی‎شان متحمل می‎شوند، تشکر می‎کنیم.در آن زمان بحث بر سر این بود که مثلا معاون اولی ایشان با توجه به اظهارنظر سریعی که شده بود به کجا می‎انجامد و آقای رییس‎جمهور صحبت‎شان این بود که ما دستور رهبری را انجام می‎دهیم و شما اجازه بدهید که مثلا مقدمات این کار فراهم شود. به نظرم شاید ایشان می‎خواستند با رهبری دیداری داشته باشند و احیانا نظرات‎شان را عنوان کنند و شاید بتوانند با عنوان مطالبی نظر رهبری را تغییر دهند و نهایتا هم نظر رهبری تغییر پیدا نکرد و رییس‎جمهور هم امر رهبری را اطاعت کرده و از برادر دیگری در مقام معاون اولی استفاده کردند و ایشان هم در قسمت دیگری مشغول شدند. زمانی‎که آقای احمدی‎نژاد بعد از انتخابات در مورد شما صحبت کردند شما خودتان پای تلویزیون بودید؟ عبارت «هلو» را می‎گویم!نه؛ من نبودم. من در وزارتخانه بودم. وقتی به منزل آمدم دیدم پسرم می‎خندد و گفتند آقای رییس‎جمهور در مورد شما یک همچنین تعبیری داشتند.  این تعبیر را پای اخلاق رییس‎جمهور گذاشتید؟!یکی از ویژگی‎های آقای رییس‎جمهور که بالاخره در نوع خودش هم ویژگی قابل تقدیری است، صداقت‎ ایشان در گفتار است. ما از ایشان ندیدیم که برخلاف باورشان صحبت کنند؛ حالا ممکن است من شخصا یک کمی دلخور شده باشم که اگر می‎خواستند محبت هم کنند این تعبیر مثلا جور دیگری عنوان می‎شد، ولی می‎دانم ایشان نظرشان برمی‎گردد به بیان احساسات‎شان؛ یعنی همانی را که احساس می‎کردند؛ به زبان آوردند. پس شما دلخور شدید؟!شاید این تعبیر می‎شد به بیان و صورتی دیگر گفته شود، اگر ایشان حتی قصدشان محبت بود. آقای دکتر! شما به عنوان یکی از اعضای سابق کابینه اصولگرا چشم‎انداز آینده سیاسی کشور را در چه می‎بینید؟فکر می‎کنم اتفاقاتی که سال گذشته رخ داد، مدار حرکت عمومی جامعه را ارتقای جدی بخشيد و نشان داد برخی از مثلا پارادایم‎های قبل از این موضوع که پارادایم غالب در حرکت‎های اجتماعی مردم بود؛ جای خودشان را به پارادایم‎های اصیل و مبنایی داد و مردم در صحنه‎های مختلف نشان دادند که ولایت‎مداری و پایبندی‎شان به دین و نظام و در واقع اعتقاد راسخ‎شان به ولایت فقیه و مصداقا رهبری، این‎ها پارادایم‎های اصلی شده است، در سال‎های اخیر بعضی‎ها تلاش می‎کردند به‎نوعی این پارادایم‎ها را کمرنگ کنند و پیش خودشان فکر می‎کردند که مبنای تصمیم‎گیری و گفتمان فراگیر؛ موضوعات دیگری است. این به نظرم ارتقاء بزرگی بود که در کشور ما رخ داد و این نگاه مستحکم‎تر شد و به همین دلیل آینده کشور نسبت به گذشته پرافتخارتر خواهد بود و به نظرم نهادینه شدن این حرف‎ها و گفت‎وگوها پاداشی بزرگ بود که خدای متعال سال گذشته به کشور و نظام ما عطا کرد. آقای لنکرانی! در همان محافل و ادبیات جدیدی که می‎گویید، داخل جنبش‎های دانشجویی و برخی محافل بحث ریاست‎جمهوری شما مطرح است؛ این موضوع را شما می‎دانید؟!من فکر می‎کنم که بعضی حرف‎ها برای این‎که مجالس بدون لطیفه هم برگزار نشود؛ مطرح می‎شود. این حرف را خیلی جدی تلقی نکنید. شما از باب لطیفه به آن نگاه کنید. اگر این موضوع‎ جدی‎تر شود و به انتخابات آینده نزدیک شویم و مسئله به محافل سیاسی کشیده شود؛ نظر شما چیست؟من در آن زمان عرض خواهم کرد، این کار از بنده برنمی‎آید.منبع: پنجره




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن