محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853553676
از رییسجمهور کمی دلخور شدم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در تاريخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوي رييسجمهور وقت ايران، محمود احمدينژاد براي تصدي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به مجلس معرفي شد و با 169 رأي وزيربهداشت دولت نهم شد.با دكتر لنكراني درباره دوران وزارت، همكاري با دولت نهم، معاون اولی مشايي، مشكلات داخلي وزارت بهداشت، ماجراي استيضاح او و سخنان معروف احمدينژاد درباره او و بسياري از حاشيههاي ديگر صحبت كرديم.وي مدرك دكتراي حرفهاي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، با رتبه ممتاز اخذ كرد. سپس مدرك تخصص در بيماريهاي داخلي را در سال ۱۳۷۱ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز (با رتبه اول كشوري) گرفت و سرانجام نیز مدرك فوقتخصص بيماريهاي گوارش و كبد را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز دريافت كرد.لنكراني متولد 1344تهران است و پيش از وزارت معاون آموزشي گروه داخلي دانشگاه علوم پزشكي شيراز، رييس بيمارستان نمازي شيراز، معاون پشتيباني دانشگاه علوم پزشكي شيراز، استاديار گروه داخلي (از 1371 تا 1380)، دانشيار گروه داخلي (از 1380 تاكنون)، عضو انجمن بينالمللي پيوند كبد، انجمن آمريكايي متخصصين گوارش و انجمن متخصصين گوارش و كبد ايران بوده و تا كنون 22 مقاله پژوهشي به زبانانگليسي و چهار مقاله پژوهشي نیز در مجلات علمي پزشكي داخلي و بينالمللي به قلم او منتشر شده است.ما میخواهیم به گذشته - رجوع کنیم و مایلیم مطالبي را بشنویم که تا به حال گفته نشده است؛ اولین نفری که به شما پست وزارت بهداشت را پیشنهاد کرد چه کسی بود؛ آقای احمدینژاد یا يكي از مشاورانش؟از سوم تیر 84 تا تشکیل دولت نهم، تقریبا میشود گفت فضا با بهتزدگی شروع شد. بسياري این اتفاق برایشان غیرقابل پیشبینی بود و خیلی از افرادی که معمولا در آستانه جابهجایی دولتها پیشاپیش میروند و لابی میکنند، افراد دیگری را لابی کرده بودند. بعضی از افراد هم که میدانستند این اتفاق میافتد اصولا دنبال چنین پست و مقامهایی نبودند و در ذهنشان این نبود که خودشان را در معرض این پستها قرار دهند. اتفاقی که افتاد این بود که تقریبا از اواخر تیرماه در جریان قرار گرفتم؛ در جمعی در شیراز صحبت بر سر این موضوع بود که چه کسانی در وزارت بهداشت قرار بگیرند و با من هم با واسطه تماس گرفته شد و پیشنهادهايي داده شد. آن جلسه از چه جمعی تشکیل شده بود؟ما انجمن اسلامی پزشکان فارس بودیم که در شیراز مستقر بودیم؛ از دهه 60 با این جمع کار میکردیم و بالاخره این موضوع با واسطه در میان گذاشته شد. دهه 60 شما شروع به فعالیت کردید؟ شما خیلی کم سن و سال بودید آقای دکتر؟نه! من از سال 1361 دانشجو بودم و این انجمن از زمان دانشجویی شکل گرفت و در سال 1368 هم فارغالتحصیل شدم. با طرح این مباحث، پیشنهادهايي فرستادیم و اوایل مرداد ماه بود که آقای دانش با من تماس گرفتند و گفتند میتوانیم شما را ببینیم و سر موضوعاتی با شما صحبت کنیم که البته من در مردادماه مرخصی بودم و قرار گذاشتیم و ایشان را در محل مجلس سابق ملاقات کردم و در این جلسهای که داشتیم، ایشان نظر مرا در مورد وزارت بهداشت خواستند و من هم نظراتم را مطرح کردم و به آقای دانش گفتم: «بهنظر من شما باید کسی را به رییسجمهور پیشنهاد بدهید که اولا آماده پذیرفتن این پست باشد و ثانیا نیروی این کار را داشته باشد. بنده نه آمادگی این کار را دارم و نه نیروی این کار را.» ایشان پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که به دیدن رییسجمهور بروم و عنوان کردم برای این منظور نمیآیم، اما سعادتی است که ایشان را ملاقات کنم. تا قبل از این من با رییسجمهور ملاقات حضوری نداشتم و فقط دوستان مشترک زیادی داشتیم، ولی با هم هیچوقت کار نکرده بودیم. بالاخره خدمت رییسجمهور رفتم و ایشان در مورد وزارت بهداشت پرسیدند و من عنوان کردم بیشتر آمدهام خدمت شما عرض ادب کنم و درخصوص این وزارت افراد دیگری برای این پست هستند و افرادی را نام بردم. چه کسانی را به رییسجمهور پیشنهاد دادید؟بهنظرم گفتن نام این افراد بعد از این چهار پنج سال خیلی ضرورت ندارد، چون نظر خودم هم شاید عوض شده باشد. در آن زمان فکر میکردم این افراد برای این پست خوب هستند. این افراد جزو وزرای سابق بودند؟نه؛ پیشنهاد من افرادی بود که هم تیم داشتند و هم آمادگی این کار را و در حقیقت ساکن تهران بودند و گرفتاری جابهجایی نداشتند. ایشان گفتند؛ شما نظر خودتان را بگویید؛ گفتم فکر میکنم در مورد وزارت بهداشت؛ این نکات را هرکسی در این پست قرار میگیرد باید انجام دهد. مهمترین نکات از نظر شما چه بود؟مهمترین نکته این بود که بالاخره یک نوع یکپارچکی در بحث سلامت کشور احتیاج داریم و تشکیل وزارت رفاه تا حدودی مطلب را چالشدار کرده است و به چالشهای قبلی اضافه شده است و چالشهای قبلی هم کماکان در سر جای خودش باقی است. و بالاخره توجه به موضوع سلامت شاید لازم است که دغدغه بیشتری برای دولت داشته باشد و رضایتمندی عامه هم با توجه به سلامت خیلی بالا خواهد رفت و این میتواند از نقاط قوت هر دولتی باشد. بعد از این جلسه هنگامی که از درب بیرون میآمدیم، بعضی از افرادی که دعوت برای پستها شده بودند حضور داشتند. در حوزه وزارت بهداشت؟نه؛ من با این افراد سلام و احوالپرسی کردم و من به ادامه مرخصیام در تبریز رفتم. روز بیست و یکم یا سوم بود، یادم نمیآید؛ قرار بود رییسجمهور کابینه را معرفی کنند و با من تماس گرفتند که رییسجمهور گفتهاند که شما به تهران بیایید. من گفتم که تبریز هستم و بلیت هم گیر نمیآید و من این موضوع را تمام شده دیدم. بعد از چند ساعتی از استانداری تبریز آمدند و گفتند که موضوع جدی است و باید بیایید و ساعت 9 شب به ساختمان پاستور رسیدم و رییسجمهور مرا دیدند و ایشان عنوان کردند که تصمیم من جدی است و این جلسهای است برای امضای میثاقنامه مشهور. که این میثاقنامه یکساله بود؟بله یکساله بود. مجددا تمدید شد؟امضا تمدید نشد، اما میثاقنامه در سر جای خودش باقی بود و بهنوعی هم دقیقا یادم نمیآید که تعبیر یکساله در این میثاقنامه ذکر شده بود یا نه؛ منتهی صحبتی که شد این بود که من بعد از یکسال ارزیابی میکنم و با هم مجددا صحبت میکنیم. مسئله خاصی بود که در میثاقنامه ذکر شده باشد؟میثاقنامه ارزشی و خوب بود، از چند جهت میتوان گفت؛ اول اینکه توجه مسئول را جلب میکرد به این موضوع که مسئولیت در واقع یک تکلیف و باری بردوش است نه یک فرصت. وقتی این میثاقنامه را میخواندم به یاد فرمایش حضرت علی(ع) به مالک اشتر افتادم که فرمودند: «مبادا این مسئولیت برای تو طعمهای باشد؛ که بخواهی به آن بهصورت طعمه نگاه کنی.»بهنظرم تأکیدات عمدهاش روی این موضوع بود که مثلا از این مسئولیت سوءاستفاده نشود و مطالبی از این قبیل بود و در آخر چهار اصلی که در دولت نهم مورد تأکید بود؛ در میثاقنامه آمده بود. بحث تعیین معاونین وزارت مطرح بود یا نه؟در میثاقنامه بحث بیشتر بحث نگرشی و انگیزشی بود؛ همین چیزی که در دولت نهم بود. شما معاونینتان را خودتان انتخاب کردید؟در صحبتی که با رییسجمهور داشتم (بالاخره بار اول بود که وزیر میشدم) نگرانیام این بود که تیم کاریام باید یک تیم هماهنگ با دولت باشد و با رییسجمهور موضوع را مطرح کردم و عنوان کردم که احتیاج به مشاوره دارم تا بتوانم معاونین و رؤسای دانشگاهها را بررسی کنم. ایشان عنوان کردند با خود من موضوع را مطرح کنید. من هم معاونینی که میخواستم منصوب کنم با ایشان مشورت میکردم و اسامی و زندگینامه مختصری از فرد را به ایشان نشان میدادم و اغلب در آن جلسه میگفتند که فلانی خوب است و یا اجازه بدهید من یک بررسی بکنم و به شما خبر میدهم و ظرف تقریبا 15 روز تیم ستادی وزارتخانه را منصوب کردیم، اما نسبت به رییس دانشگاهها این زمان طولانیتر شد چون من احتیاج داشتم به ارزیابی نسبت به رییس دانشگاهها، ارزیابی روی نیروهای جایگزین و بالاخره تعیین رؤسای دانشگاهها كه با فراز و نشیب همراه بود. دیدارتان با آقا کی اتفاق افتاد؟دیداريكه به همراه دولت صورت گرفت. نه دیدار شخصیتان با آقا کی بود؟این مرسوم بود که تمام وزرا این توفیق را پیدا میکردند؛ من هم در اواخر ماه شعبان یا همان اواخر شهریور ماه بود که به دیدار رفتم. آقا در این دیدار به شما چه توصیههایی داشتند؟بالاخره بهنظرم آنچه که باید از رهبری نقل شود باید از طریق دفتر رهبری و کانالهای رسمی باشد. در مورد خاطرات دیدار...من نکتهای را که مجاز میدانم که از آن دیدار نقل کنم و برای خودم هم بسیار آموزنده بود؛ اشراف ایشان به مسائل بود. در حوزه تخصصی مثل حوزه سلامت. ایشان مطالب را خیلی کارشناسانه و در حد یک کارشناس کلاننگر میدانستند و به همه مطالب پیش از اینکه من توضیح دهم، اشراف داشتند. ایشان توصیههای سودمندی به من کردند که تا آخر وزارتم بهنوعی ریزهخوار همان توصیهها بودم و اگر توفیقی پیداکردم به خاطر نکاتی بود که ایشان گفتند. شاید این نکته هم خالی از لطف نباشد؛ فرمودند که: «شما احساس نکنید جوانی یک نقطهضعفی برای شما در این مسئولیت است» و گفتند این میتواند یک نقطه قوت باشد و به شما انرژی لازم را میدهد تا با نشاط بیشتری در این صحنه حضور یابید؛ مثالهایی از زمانی که خودشان برای اولینبار مسئولیت اجرایی در کشور بهعنوان رییسجمهور برعهده گرفتند ذكر كردند و خاطراتی را بیان داشتند که برای بنده خیلی الهامبخش بود. یک توصیه به شما ظاهرا کرده بودند مبنی بر اینکه در مطب حضور داشته باشید!ایشان از وضعیت علمیام پرسیدند و عنوان کردم که من در دانشگاه تدریس میکردم و بهصورت دانشیار بودهام و چند ماه بعد از وزارت پروندهام را برای استادی فرستادم و ایشان گفتند؛ شما هم تدریس را ادامه دهید و هم بیماران را ویزیت کنید و این دو کار را حتما انجام دهید. شما به این توصیه عمل کردید؟متأسفانه خیلی خوب نتوانستم به این فرمایش عمل کنم منتهی سعی کردهام ارتباطم گسسته نشود و هر از چند ماهی یک چند ساعتی تدریس میکردم و تعدادی مریض میدیدم. آقای دکتر! به وزارت بهداشت برویم؛ مهمترین آدمی که شما در وزارتخانه با او مشکل داشتید؛ چه کسی بود؟خودم. غیر از خودتان؟مهمترین مشکل خودم بودم؛ چون من باید تصمیماتی میگرفتم و باید قانع میشدم آیا این تصمیمها دقیق است و تمامی جوانب را سنجیدهام و خدای ناکرده با جهتگیری این کار را انجام نداده باشم. ظاهرا شما تعارف دارید. من بدون تعارف بگویم: شما با آقای دکتر لاریجانی مشکلی نداشتید؟نه؛ من اولین رییس دانشگاهی را که تعویض کردم رییس دانشگاه پزشکی تهران بود و از آقای دکتر لاریجانی خواستم این مسئولیت را قبول کنند و ایشان هم این مسئولیت را قبول کردند و پستهای دیگری از جمله معاونت وزارتخانه را پیشنهاد دادم و ایشان قبول نکردند. بعضی از افراد عنوان میکنند خیلی از تصمیمات را آقای لاریجانی میگرفتند؛ حتی بحث تخصیص بودجهها را...ایشان برادر بسیار خوبی هستند و یکی از زحماتی که به ایشان دادیم؛ این بود که ما شورای سیاستگذاری با یک نگرش جدیدی را در وزارتخانه بنا کردیم. قبلا در وزارتخانه ما شورا داشتیم، اما افراد محدودی بودند و ما به این نتیجه رسیدیم که بهجای اینکه برای پنج الی شش نفر بهعنوان شورای سیاستگذاری حکم بزنیم، شورایی تشکیل دهیم با دبیرخانهای که در آن زمان قرار شد در معاونت هماهنگی وزارتخانه باشد و این شورا بتواند در واقع بر حسب موضوع از کارشناس ذیربط استفاده کند و ظرف یک سال - در پایان سال اول مقایسه کردیم - دیدیم حدود 500 نفر مثلا در جلسات مختلف شورا حضور یافتند و در محاسبهای که این اواخر دوباره انجام دادیم، به حدود 2 الی 3 هزار نفر رسیده بود. این شورای سیاستگذاری نقش مشورتی داشت و عمدتا به موضوعات کلان وزارتخانه برمیگشت و در موضوعات اجرایی، تخصیص بودجه کار شورا نبود.آقای لاریجانی هم رییس شورای سیاستگذاری بود. شما با برکناری آقای روحالامینی از انستیتو پاستور مخالف بودید؛ چرا؟ببینید؛ پرونده پاستور همیشه یک پرونده پر فراز و نشیبی بود. انستیتو پاستور بعد از انقلاب فازهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. یکی از اهداف عمدهمان در این دوره اين بود كه پروژه نیمهتمام پاستور کرج را راهاندازی کنیم؛ این برای ما موضوعیت داشت که حتما انجام شود. با مدیریت قبل از آقای دکتر روحالامینی صحبت کردم. خود ایشان اعتقاد داشت این کار شدنی نیست و مدتها طول خواهد کشید. برای من مهم بود که هر کسی در این سمت قرار میگیرد، خیلی با انگیزه و امید این کار را انجام دهد؛ نهایتا بررسی کردم در آن مقطع زمانی به این نتیجه رسیدم که از آقای دکتر روحالامینی بخواهم این مسئولیت را به عهده بگیرند و از ایشان هم درخواست کردم دو کار در پاستور انجام دهند؛ اول پروژه کرج را به اتمام برسانند و دیگر آنکه جهتگیریهای پاستور را کلا با نظام سلامت مرتبطتر بکنند. پاستور یک مؤسسه قدیمی تحقیقاتی ایران است این. مؤسسه را بیشتر در خدمت اهداف نظام سلامت بکنند و همراه با وزارتخانه و بهعنوان کمکدهنده وزارتخانه در بحثهای کلانش بهویژه در بحثهایی که پاستور زیرساخت آن را دارد. آقای دکتر روحالامینی کارهای بسیار خوبی انجام دادند؛ بهخصوص به اتمام رساندن پروژه پاستور کرج برای ما خیلی مهم بود.بعد از آن در مقطعی به این نتیجه رسیدم که مجموعه پاستور نیاز به یک تغییر دارد و بیشتر به این دلیل که در پاستور واگرایی زیاد شده بود. دخالت نهادهای دیگر در جابهجایی ایشان مؤثر نبود؟نه؛ واقعا این موضوع نبوده است. مثلا کسی به ما بگوید این شخص را بگذارید و ایشان را خلع کنید، نبوده است. برویم سراغ بحث قاچاق دارو؛ چقدر توانستید در دوره وزارت خودتان آن را کنترل کنید؟قاچاق دارو بهنظرم وضعیتش در این چند سال متفاوت شد. قبلا خیلی از داروهایی که میبایست به اصطلاح در دسترس باشد؛ نبود؛ مگر از طریق قاچاق و تغییری که بهوجود آمد، این بود که لااقل در هر سطح بیش از 99 درصد داروها ولو بهصورت تکنسخهای بهنوعی از کانالهای رسمی در دسترس قرار میگرفتند. موضوع قاچاق دارو رفت به سمت داروهایی که بهنوعی در فارماکوپه ما نبودند. مثلا بعضی از داروهاي قانونی قرار نبود وارد کشور شوند. شما با هیچیک از گروههای مافیایی دارو درگیر نشدید؟باید بر سر گروههای مافیایی بحث شود؛ یعنی چه؟! در کل جهان صنایع دارویی جزو صنایعی است که در سرمایهگذاری کلانشان بالاخره افراد خاص یا گروههای خاص هستند. مثلا سرمایهداران اصلی خیلی از شرکتهای دارویی بزرگ دنیا یهودی هستند.در کشور ما سازمان تأمین اجتماعی از طریق شرکتهای زیرمجموعهاش، عمدهترین توزیعکننده دارو است. با مصوباتی که از قبل از وزارت من بود و در زمان من هم تقویت شد و ادامه داشت. پای بخش خصوصی هم در توزیع دارو باز شد. البته توانبخش خصوصی در این زمینه، توان بالایی نبود؛ کماکان حجم اصلی توزیع دارو از طریق تأمین اجتماعی و چند شرکتی که بهنوعی شبهدولتی بودند؛ انجام میَشد. یکی از مشکلات شما با تأمین اجتماعی و وزارت رفاه همین بود؟این مشکل ما بهتعبیری مهمترین مشکل ما در وزارت رفاه نبود. این یک مشکل اساسی در اقتصاد کشور ماست که شبهدولتیهایمان و به تعبیری «خصولتیهایمان». اینها یکجایی میگویند ما دولتی هستیم و در جای دیگر عنوان میکنند ما خصوصی هستیم که اصولا در اقتصاد ایران نقش مهمی را ایفا میکنند. وجود اینها فضای رقابتپذیری نظارت و کنترل را بهنوعی تحتالشعاع قرار میدهد. این یکی از بحثهای ما در بحث دارو بوده است، اصولا نه با بحث خاص وزارت رفاه. در بحث دارو صحبت ما این بود که صنایع دارویی ما یا به تأمین اجتماعی برمیگردد و یا بانکها و بنیادها و... که برای رقابتپذیری و نظارت و دقتهای لازم، گاهی وقتها دچار چالش میشدیم. قضیه داروهای هموفیلی از کدام دست بود، اینکه یکشبه عنوان شد داروهای هموفیلی کمیاب است و بهنوعی در خیابان ریختند و به قیمت گزاف فروختند و وزارت بهداشت تکذیب کرد و عنوان کرد که کمیاب نیست و قیمت آن بالا رفته است.درخصوص داروهای هموفیلی پیش میآمد که در فرآیند واردات آن دچار اختلال میشدیم و عمده دلیل این بود که ما در یک مقطعی که تحریم بانکها شروع شد؛ کسانی که مسئولیت واردات را بر عهد داشتند، خودشان را آماده این شرایط نکرده بودند، یعنی السیهایشان را که باید میرفتند باز میکردند بالاخره مدتی طول میکشید؛ که البته هیچ موقع با موجودی صفر روبهرو نبودیم و مجبور بودیم مدیریت بکنیم و جاهایی که میدیدیم از میزان ذخیره استراتژیکمان کم میشود؛ سعی میکردیم با مدیریت بهتر توزیع در واقع جلوی کمبود را بگیریم. آقای دکتر شما با آقای حسین شریعتمداری نسبتی دارید؟نه. البته کل مؤمن اخوه. شما چرا از همسر آقای شریعتمداری حمایت میکردید، ما کسی را بهعنوان نسبت فامیلی و یا قوم و خویشی نداشتیم. اگر میخواستیم افراد را به این صورت منصوب کنیم، اشخاص با احتمال و ضریب نفوذ بالاتری بر سر کار می آوردیم که فایدهای برای سیستم داشته باشد. روش دولت و خود ما و مجموعه این نیست که افراد را بر اساس انتصاب فامیلی منصوب کنیم. روزی که موفق شدیم سال 1386 در بازنگری تشکلیات کلان وزارتخانه جلسات مکرری داشته باشیم، نهایتا با مهندس برقعی به تفاهم رسیدیم و معاونت دانشجویی - فرهنگی را احیا کردیم. یکی از بحثهایی که در مورد آن صحبت و مشورت میکردیم این بود که چه کسی را در این سمت منصوب کنیم؛ به این نتیجه رسیدیم حدود 67 درصد دانشجویان ما خانمها هستند و تا الان هم در عرصه معاونت دانشجویی، خانمی حضور نداشته است و شاید یکی از دلایلی که مشکلات دانشجویان دختر مغفول مانده، ضرورت نگاه خاصی بوده که برای آقایان زیاد آسان نیست. به همین خاطر تصمیم گرفتیم معاون دانشجویی را از خانمها انتخاب کنیم و در نهایت افراد مختلفی به ما معرفی شدند و سوابقشان را بررسی کردیم و در مجموع به این نتیجه رسیدیم که خانم دکتر باروتی را انتخاب کنیم. به این دلیل که ایشان استادیار دانشگاه شهید بهشتی بودند و قبلا بهعنوان مشاور امور زنان وزیر مشغول به کار بودند؛ ایشان را برای این سمت انتخاب کردیم. این کار یک روند عادی را طی کرد و خیلی ربطی به این مطالب نداشت. اگر میخواستیم جور دیگری این کار را انجام دهیم باید میرفتیم یکی از افرادی که نفوذ اجرایی دارد را به این کار دعوت میکردیم و نه از همسر کسی که خود ایشان بهعنوان منتقد دولت جایزه گرفتند. اینطور شنیدیم که یکی از نمایندگان مجلس میخواسته رییس دانشگاه پزشکی منطقه خودش را تغییر دهید و شخص خاصی را که در نظر گرفته بوده منصوب کنید و شما هم صلاح ندیده بودید و ایشان شما را تهدید به استیضاح کرده بودند و این کار را هم عملی کرده بود. این موضوع واقعیت دارد؟بالاخره نمایندگان مجلس نظرات مختلفی دارند و همه به یک نوع به موضوعات مختلف نگاه نمیکنند. ما با دو دوره از مجلس سر و کار داشتیم؛ گاه صحبت به میان میآمد که اگر نظر ما را اعمال نکنید، ما از شما سئوال میکنیم و استیضاح میکنیم؛ ولی هیچوقت استیضاح من اعلام وصول نشد. بالاخره صحبت میکردند و نظراتشان را ابراز میکردند و ما هم تلاش میکردیم از جاده ضابطه خارج نشویم و در حقیقت در این مسائل به تفاهم برسیم، ولی گاهی اوقات پیش میآمد و مجبور بودیم یک نفر را هم به صورت واسطه قرار دهیم تا فرد منتقد را متوجه این موضوع بکنیم که این تصمیم بر اساس ضوابطی گرفته میشود. قبل از اتمام دولت قبلی حداقل رسانهها به این موضوع خیلی اشاره کردند و ما اطمینان داشتیم که شما هم جزو تغییرات کابینه هستید؛ مثل صفار هرندی، محسنی اژهای و... اینطور بود یا نه؟تقریبا، به دلایل مختلفی من خودم فکر میکردم که اگر وزارت بهداشت تغییر وزیر بدهد، بهتر است. در ماههای پایانی دولت این فکر را کردید؟نه اینطور نبود؛ تقریبا از زمستان سال 1387 خدمت رییسجمهور عرض کرده بودم و قبلتر از این هم چندینبار به ايشان گفتم که شما هرموقع احساس کردید فرد قویتری هست و به آن شخص اعتماد دارید، او را به جاي من بگذاريد. من شرعا باید این موضوع را به شما بگویم چون بالاخره روز قیامت اگر به من گفتند تو چرا وزیر شدی فلانی از تو قویتر بود من باید بگویم؛ تشخیص من نبوده، بلکه تشخیص رییسجمهور بوده است و این بحث را با ایشان داشتیم. از زمستان 1387 هم خدمتشان عرض کردم که وزارت بهداشت معمولا به این صورت نبوده که دو دوره پشت سر هم کسی وزیر باشد. حتی آقای دکتر مرندی که دوبار وزیر شدند با فاصله این پست وزارت را داشتهاند.مصلحت وزارت بهداشت را در این میبینم که کسی دیگر به سر کار بیاید و رییسجمهور هم اینطور عنوان میکردند که الان زود است؛ باشد تا بعد از انتخابات. این موضوع و بحث ما برمیگردد به قبل از انتخابات!قبل از انتخابات خدمت رییسجمهور عنوان کردم و بعد از انتخابات که قطعی شد ایشان رییسجمهور هستند؛ اولینباری که خدمتشان بهصورت خصوصی رسیدم - غیر از بحثهایی که در جمع داشتیم - به رییسجمهور گفتم؛ قراری که در زمستان با شما داشتیم سر جایش است و شما این موضوع را مدنظر بگیرید و ایشان به اوضاع اشاره کردند و گفتند فکرهایشان را دارند میکنند و نهایتا در مردادماه به نتیجه رسیدند و ما هم خوشحال شدیم. آقای دکتر دارید ما را رد میکنید و یا...نه، من جواب دادم. آن جلسهای که به آقای مشایی اعتراض شد، شما نبودید. شما به خبرگزاری عنوان کردید در آن جلسه حضور نداشتید، اما بالاخره یک اطلاعاتی از دوستانتان دارید...من این موضوع را در صحبتی که با دانشجویان قم داشتم، عنوان کردم. غیر از آن؛ در خبرگزاریها آمده بود. یک توضیح کاملتری در قم عنوان کردید!کاملا این موضوع را توضیح دادم و آقای صفار هرندی هم اخیرا در قم صحبت کرده بودند. نهایتا شما با انتخاب آقای مشایی مخالف هستید یا نه؟فکر میکنم این مدل بحث، درست نیست، حتی اگر با یک فردی هم مخالف باشیم. آقای مشایی رییس دفتر رییسجمهور هستند و زحمت و تلاش سنگینی را انجام میدهند و از مسئولین عالیرتبه کشور محسوب میشوند و با تلاش شبانهروزی بخشی از بار اجرایی کشور را بر دوش میکشند و ما هم بهعنوان یکی از اهالی مملکت از ایشان بهخاطر زحماتی که در مقام اجراییشان متحمل میشوند، تشکر میکنیم.در آن زمان بحث بر سر این بود که مثلا معاون اولی ایشان با توجه به اظهارنظر سریعی که شده بود به کجا میانجامد و آقای رییسجمهور صحبتشان این بود که ما دستور رهبری را انجام میدهیم و شما اجازه بدهید که مثلا مقدمات این کار فراهم شود. به نظرم شاید ایشان میخواستند با رهبری دیداری داشته باشند و احیانا نظراتشان را عنوان کنند و شاید بتوانند با عنوان مطالبی نظر رهبری را تغییر دهند و نهایتا هم نظر رهبری تغییر پیدا نکرد و رییسجمهور هم امر رهبری را اطاعت کرده و از برادر دیگری در مقام معاون اولی استفاده کردند و ایشان هم در قسمت دیگری مشغول شدند. زمانیکه آقای احمدینژاد بعد از انتخابات در مورد شما صحبت کردند شما خودتان پای تلویزیون بودید؟ عبارت «هلو» را میگویم!نه؛ من نبودم. من در وزارتخانه بودم. وقتی به منزل آمدم دیدم پسرم میخندد و گفتند آقای رییسجمهور در مورد شما یک همچنین تعبیری داشتند. این تعبیر را پای اخلاق رییسجمهور گذاشتید؟!یکی از ویژگیهای آقای رییسجمهور که بالاخره در نوع خودش هم ویژگی قابل تقدیری است، صداقت ایشان در گفتار است. ما از ایشان ندیدیم که برخلاف باورشان صحبت کنند؛ حالا ممکن است من شخصا یک کمی دلخور شده باشم که اگر میخواستند محبت هم کنند این تعبیر مثلا جور دیگری عنوان میشد، ولی میدانم ایشان نظرشان برمیگردد به بیان احساساتشان؛ یعنی همانی را که احساس میکردند؛ به زبان آوردند. پس شما دلخور شدید؟!شاید این تعبیر میشد به بیان و صورتی دیگر گفته شود، اگر ایشان حتی قصدشان محبت بود. آقای دکتر! شما به عنوان یکی از اعضای سابق کابینه اصولگرا چشمانداز آینده سیاسی کشور را در چه میبینید؟فکر میکنم اتفاقاتی که سال گذشته رخ داد، مدار حرکت عمومی جامعه را ارتقای جدی بخشيد و نشان داد برخی از مثلا پارادایمهای قبل از این موضوع که پارادایم غالب در حرکتهای اجتماعی مردم بود؛ جای خودشان را به پارادایمهای اصیل و مبنایی داد و مردم در صحنههای مختلف نشان دادند که ولایتمداری و پایبندیشان به دین و نظام و در واقع اعتقاد راسخشان به ولایت فقیه و مصداقا رهبری، اینها پارادایمهای اصلی شده است، در سالهای اخیر بعضیها تلاش میکردند بهنوعی این پارادایمها را کمرنگ کنند و پیش خودشان فکر میکردند که مبنای تصمیمگیری و گفتمان فراگیر؛ موضوعات دیگری است. این به نظرم ارتقاء بزرگی بود که در کشور ما رخ داد و این نگاه مستحکمتر شد و به همین دلیل آینده کشور نسبت به گذشته پرافتخارتر خواهد بود و به نظرم نهادینه شدن این حرفها و گفتوگوها پاداشی بزرگ بود که خدای متعال سال گذشته به کشور و نظام ما عطا کرد. آقای لنکرانی! در همان محافل و ادبیات جدیدی که میگویید، داخل جنبشهای دانشجویی و برخی محافل بحث ریاستجمهوری شما مطرح است؛ این موضوع را شما میدانید؟!من فکر میکنم که بعضی حرفها برای اینکه مجالس بدون لطیفه هم برگزار نشود؛ مطرح میشود. این حرف را خیلی جدی تلقی نکنید. شما از باب لطیفه به آن نگاه کنید. اگر این موضوع جدیتر شود و به انتخابات آینده نزدیک شویم و مسئله به محافل سیاسی کشیده شود؛ نظر شما چیست؟من در آن زمان عرض خواهم کرد، این کار از بنده برنمیآید.منبع: پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]
صفحات پیشنهادی
از رییسجمهور کمی دلخور شدم
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در تاريخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوي رييسجمهور وقت ايران، محمود احمدينژاد براي تصدي وزارت ...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در تاريخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوي رييسجمهور وقت ايران، محمود احمدينژاد براي تصدي وزارت ...
انتصاب دو معاون درمعاونت علمي رييس جمهور
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در ... مقاله پژوهشي نیز در مجلات علمي پزشكي داخلي و بينالمللي به قلم او منتشر شده ...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در ... مقاله پژوهشي نیز در مجلات علمي پزشكي داخلي و بينالمللي به قلم او منتشر شده ...
پرونده پزشكي ريس جمهور !
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در ... وي مدرك دكتراي حرفهاي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، .
از رییسجمهور کمی دلخور شدم دکتر باقری لنکرانی دكتر كامران باقري لنكراني در ... وي مدرك دكتراي حرفهاي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، .
معاون علمی رئیس جمهور معرفی شد
معاون علمی رئیس جمهور معرفی شد-در مراسی با حضور دکتر احمدینژاد؛معاون علمی رئیس جمهور معرفی شدمنبع : خبرگزاری مهرمراسم معارفه ... از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
معاون علمی رئیس جمهور معرفی شد-در مراسی با حضور دکتر احمدینژاد؛معاون علمی رئیس جمهور معرفی شدمنبع : خبرگزاری مهرمراسم معارفه ... از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
تغيير استانداران در دولت مطرح نيست / جلسه دولت با نشاط بود
از رییسجمهور کمی دلخور شدم از سوم تیر 84 تا تشکیل دولت نهم، تقریبا میشود گفت فضا با بهتزدگی شروع شد. .... شما انرژی لازم را میدهد تا با نشاط بیشتری در ...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم از سوم تیر 84 تا تشکیل دولت نهم، تقریبا میشود گفت فضا با بهتزدگی شروع شد. .... شما انرژی لازم را میدهد تا با نشاط بیشتری در ...
آقای صفار سلام رسوندن...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم با طرح این مباحث، پیشنهادهايي فرستادیم و اوایل مرداد ماه بود که آقای دانش با من تماس ... نه؛ من با این افراد سلام و احوالپرسی کردم و من به ...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم با طرح این مباحث، پیشنهادهايي فرستادیم و اوایل مرداد ماه بود که آقای دانش با من تماس ... نه؛ من با این افراد سلام و احوالپرسی کردم و من به ...
مشاور علمی رییسجمهور بودن، چه جور کاری است؟
مشاور علمی رییسجمهور بودن، چه جور کاری است؟ ... شما روزانه به چه کسی گزارش میدهید و هر چند وقت یک بار با رییسجمهور ملاقات میکنید ..... از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
مشاور علمی رییسجمهور بودن، چه جور کاری است؟ ... شما روزانه به چه کسی گزارش میدهید و هر چند وقت یک بار با رییسجمهور ملاقات میکنید ..... از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
درخواست اژه ای از رسانه ها در آستانه انتخابات
26 نوامبر 2011 – از رییسجمهور کمی دلخور شدم من نکتهای را که مجاز میدانم که از آن دیدار نقل کنم و برای خودم هم بسیار آموزنده بود؛ ... آقای دکتر روحالامینی بخواهم این ...
26 نوامبر 2011 – از رییسجمهور کمی دلخور شدم من نکتهای را که مجاز میدانم که از آن دیدار نقل کنم و برای خودم هم بسیار آموزنده بود؛ ... آقای دکتر روحالامینی بخواهم این ...
پاسخ شورای نگهبان به یک سوال: آیا دیدار کنندگان با موسوی و ...
نماينده ولي فقيه درسپاه: 15جريان همراه انقلاب يا زاويهدار باانقلاب را شناسايي كردهايم. . مطالب پیشین. 10 تحریم برای 30 سال استقامت · از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
نماينده ولي فقيه درسپاه: 15جريان همراه انقلاب يا زاويهدار باانقلاب را شناسايي كردهايم. . مطالب پیشین. 10 تحریم برای 30 سال استقامت · از رییسجمهور کمی دلخور شدم ...
انتخابات نظام پزشکی را سیاسی نکنید
از رییسجمهور کمی دلخور شدم وي مدرك دكتراي حرفهاي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، با .... شاید این نکته هم خالی از لطف نباشد؛ فرمودند که: ...
از رییسجمهور کمی دلخور شدم وي مدرك دكتراي حرفهاي پزشكي خود را در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز، با .... شاید این نکته هم خالی از لطف نباشد؛ فرمودند که: ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها