پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848085606
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: وضعيت كيش!«وضعيت كيش!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد؛ «تصميم گيري در مورد ايران، برخلاف تصميم گيري هاي آمريكا در قبال افغانستان يا عراق و حتي پاكستان، مهمترين تصميم استراتژيك آمريكا و نيز مهمترين چالش اوباما است.» روز دوشنبه 19 آوريل (29 فروردين) پايگاه اينترنتي شوراي روابط خارجي آمريكا ديدگاههاي «ريچارد هاوس» رئيس شوراي روابط خارجي ايالات متحده را روي خروجي خود منتشر كرد.در اين يادداشت «هاوس» تاكيد مي كند؛ هرچند آمريكا در تلاش است تا تاييد شوراي امنيت سازمان ملل را براي اعمال تحريم هاي شديدتر عليه ايران بدست آورد، اما بايد بپذيريم كه اساس تحريم هاي جديد تاثير زيادي نخواهد داشت.در بخش ديگري از اين نوشته «هاوس» ضمن تاكيد بر اين نكته كه آمريكا بايد به تلاش خود به منظور تقويت مخالفان داخلي حكومت ايران ادامه دهد، اعتراف مي كند كه اين اقدامات نمي تواند به اهداف - بخوانيد مداخله جويانه و سلطه گرانه - آمريكا جامه عمل بپوشاند.آمريكا تلاش مي كند تا به عنوان يك عامل بازدارنده، ايران را دچار انزواي بين المللي و منطقه اي نمايد. براي رسيدن به اين مقصود نيز راههاي مختلفي را تجربه كرده، اما هيچگاه به اهداف خود در اين عرصه دست پيدا نكرده است.در باره آخرين اقدام آمريكا در استراتژي «انزواي ايران» مي توان به 3 حركت پياپي اخير كاخ سفيد اشاره كرد. حركاتي كه در شطرنج مناسبات ايران و آمريكا، بيش از هر چيز واشنگتن را در وضعيت «كيش» قرار داده است.اوباما در حركت اول، دكترين جديد راهبرد هسته اي آمريكا را مطرح و در خلال آن ايران را به شكل بچه گانه اي تهديد به حمله اتمي كرد. در اين سند كه از سوي پنتاگون تهيه شده، آمده بود؛ آمريكا از سلاح اتمي عليه كشورهايي كه مجهز به اين سلاح نيستند، استفاده نمي كند اما با صراحتي احمقانه، كشورهايي كه به پيمان عدم گسترش احترام نمي گذارند را استثناء كرد!اين تهديد مضحك بيش از آنكه ايران را در موضع انفعال فرو برد، به اهرمي عليه مواضع ضدانساني ايالات متحده تبديل شد. موضع گيري هاي قاطعانه رهبري انقلاب و مسئولان كشور در قبال تهديدات كاخ سفيد و عدم توقف در پيشبرد برنامه هسته اي نشان داد كه اين تهديد برخلاف تصور آمريكا، باعث تقويت مواضع و جايگاه جمهوري اسلامي ايران نيز شده است.اوباما دومين حركت خود را در پراگ و با امضاي پيمان جديد استارت با روسيه به منظور كاهش 30 درصدي تسليحات اتمي دو كشور انجام داد. آمريكا تلاش كرد با اين كار فصل جديدي در روابط خود با روسيه رقم بزند و طي آن واشنگتن و مسكو در كنترل تسليحات اتمي جهان شريك شوند.بطور حتم يكي از اهداف مهم اوباما در اين مشاركت، جلوگيري از پيشرفت هاي هسته اي ايران و سنگ اندازي جديد در پرونده اتمي كشورمان بود. اما تبصره هايي كه طرف روس بعد از امضاء اين پيمان، براي اجراي آن قائل شد، عملا پيمان استارت 2 را تا حدود زيادي غيرعملياتي كرد.حركت سوم اوباما در واشنگتن بود، جايي كه روزهاي 12 و 13 آوريل اجلاس بين المللي امنيت هسته اي را برگزار كرد و در آن سعي نمود تا توافق جهاني در خصوص عدم اشاعه هسته اي و منزوي كردن بين المللي كشورهايي كه به زعم وي به پيمان عدم گسترش احترام نمي گذارند را بدست آورد.اما اجلاس بين المللي خلع سلاح هسته اي تهران كه با فاصله اندكي از نشست واشنگتن برگزار شد، پاسخ مناسبي به آمريكا بود. انزواي ايران استراتژي محوري كاخ سفيد در قبال جمهوري اسلامي است، اما حضور مقام هايي از 57 كشور جهان در اجلاس تهران در قبال 47 كشوري كه در نشست واشنگتن شركت كرده بودند به تنهايي نشانگر آن بود كه بار ديگر تير انزواي ايران به سنگ خورده است.آمريكا در اجلاس واشنگتن تلاش كرد تا خود را هدف «تروريسم اتمي» معرفي كند و اجماع كشورهاي شركت كننده را براي آنكه ذخاير اورانيم را در جهان تحت تسلط خود درآورده و به اصطلاح ايمن سازي كنند، بدست آورد. اما هيچ «تعهد رسمي» حاصل نشد و اجلاس بدون آنكه به اهداف خود دست پيدا كند، تمام شد.برخلاف آن، اجلاس تهران با تأكيد بر جهان عاري از سلاح اتمي ثابت كرد كه جمهوري اسلامي دنبال فناوري صلح آميز هسته اي بوده و تمام آنچه آمريكا آن را تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي مي خواند، بهانه اي به منظور اعمال فشار عليه حاكميت اسلامي است.از سوي ديگر بحران اقتصادي و مالي آمريكا هنوز سايه سنگين خود را از سر اين كشور برنداشته است. نشست گروه 20 در واشنگتن نيز بدون اينكه وزراي كشورهاي عضو به توافقي جامع دست يابند، ناكام ماند. كشورهاي گروه 20 براي مقابله با بحران مالي از سال 2008 حدود 5 هزار ميليارد دلار در بازارهاي مالي خود تزريق كرده اند و اكنون نگران آنند كه با از سرگيري روند رشد اقتصادي در جهان، نقدينگي در اين كشورها از كنترل خارج شود و معضلاتي مثل تورم به بار بياورد.روز گذشته وزير بازرگاني آمريكا اعلام كرد كه اين كشور در حال حاضر با بدهي 8/12 تريليون دلاري روبروست و از زمان آغاز بحران مالي در اين كشور بيش از 8 ميليون نفر شغل خود را از دست داده و در حال حاضر از هر 10 كارگر آمريكايي، يك نفر بيكار است.در مقابل طبق گزارش اخير بانك جهاني، اقتصاد ايران روند رو به رشد خوبي داشته است. در اين گزارش كه مربوط به سال مالي 8-2007 است، درآمد ناخالص ملي ايران در 2008 چيزي معادل 253 ميليارد دلار اعلام شده و ايران را بيست و چهارمين اقتصاد بزرگ جهان معرفي مي كند.حضور 435 شركت خارجي مانند توتال فرانسه، رويال داچ شل هلندي-انگليسي و شركت استات اويل هيدرو نروژي در نمايشگاه بين المللي نفت و گاز تهران و حجم قابل توجه سرمايه گذاري در صنايع نفتي با رقمي معادل 200 ميليارد دلار، فارغ از جنبه هاي فني، پاسخ مناسبي به تلاش هاي آمريكا و متحدينش براي تحريم و به انزوا كشيدن ايران است.اين روزها عراق، افغانستان، پاكستان، فلسطين، لبنان، تركيه، ژاپن، مصر و بسياري از كشورهاي منطقه و جهان شاهد تظاهرات مردمي عليه آمريكا و اهداف سلطه جويانه اين كشور هستند. سفر رئيس جمهور به آفريقا و پيش از آن به آمريكاي لاتين نيز نشان داد كه مردم همه مناطق دنيا عليه آمريكا و متحدينش بيدار شده و موج بيداري ملت هاي آزاده جهان، آمريكا را به انزواي واقعي كشانده است.آمريكا اگر از هياهوي قلدرمآبانه خود دست بكشد، از خواب سنگين كدخدايي براي دهكده جهاني بيدار شود و چشمان خود را به روي واقعيت ها بگشايد، مي فهمد كه خطر «بيداري ملت ها» براي فروپاشي آمريكا از خطر هزاران «بمب اتمي» بيشتر و قوي تر است.تارهاي عنكبوتي آمريكا براي انزواي ايران، پيله اي است كه به دور خود تنيده و آرام آرام نفس هاي شيطان بزرگ را به شماره انداخته است.مردم سالاري: تراژدي واردات و ضربه به اشتغال«تراژدي واردات و ضربه به اشتغال»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالري به قلم علي ودايع است كه در آن ميخوانيد؛درآمدهاي نفتي، اقتصاد کشورهاي نفت خيز را به خود وابسته کرده است.کشورهايي همچون قطر و امارات با بهره گيري از اين درآمدها طي يک دهه گذشته سرمايه گذاري وسيعي در بخش هاي گوناگون خود انجام داده اند اما ايران بدون توجه به فرصت پيش آمده و عدم بهره مندي از درآمد بالا ي نفتي خود، به جاي آن که اقدام به سرمايه گذاري زيربنايي در اقتصاد و استفاده از نيروي فعال داخلي کند اقدام به واردات بي رويه کالا از ديگر کشورها کرد.کالا هاي چيني در راس کالا هايي هستند که بازار ايران را مورد هجوم قرار دادند.چيني ها با توجه به چراغ سبز تهران و دامپينگ کالا هاي خود کارخانه هاي بزرگ و کوچک ايراني و به تبع آن کارگران ايراني را قرباني بي توجهي دستگاه هاي مربوط کرده اند.سرمايه هاي اختصاص داده شده به بنگاه هاي زود بازده نيز غالبا در عمل وارد چرخه معاملا ت دلا لي که سودآوري براي اقتصاد ايران ندارد و به تناسب هزينه اي که در مورد آن صورت گرفته تاثير مثبتي در اشتغال زايي نداشته است.تراز تجاري منفي ايران در سال 88 با 48 شريک تجاري خود، سندي برافزايش وابستگي به کالا هاي وارداتي است. متوسط تراز منفي ايران با شرکاي تجاري اش در سال 88 معادل 2/1 ميليارد دلا راست در حالي که متوسط تراز مثبت ايران معادل 385 ميليون دلا ر است.قسمت تراژيک بيکاري آنجاست که از اندک ظرفيت هاي صادرات نيز استفاده نمي کنيم.فرش هاي بافته شده در چين، هند و پاکستان در سايه بي توجهي ايران، با نام فرش ايراني عرضه مي شود. زعفران ايران در اسپانيا با بسته بندي اسپانيا و سود آوري براي آنها عرضه مي شود و...در روزهايي که بيکاري گريبان جامعه ايران را گرفته است و رقمي در حدود 15 درصد براي رشد بي کاري تخمين زده مي شود و با توجه به اجراي طرح هدفمند کردن يارانه ها، بايد ترتيبي انديشيد تا روند سقوط بازارهاي ايراني کند شود و تراژدي واردات، بيش از اين بربيکاري درکشور دامن نزند. سياست روز: حد و اندازه امارات چقدر است؟«حد واندازه امارات چقدر است؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم محمد حيدري است كه در آن ميخوانيد؛امارات، شيخنشين کوچکي در حاشيه جنوبي خليج فارس است که حاكمان آن نان خوش خدمتيهاي خود به اربابانشان را ميخورند. سران اين شيخنشين مدتي است که بدون در نظر گرفتن حد و اندازه خود درباره ايران گستاخانه ياوهگويي ميکنند. شايد برخي از سياسيون بگويند که چنين مطالبي از جانب چنان كساني قابل پاسخ دادن نيست و ارزش پاسخگويي ندارد و خلاصه آن «وزير خام» کوچکتر از اين حرفهاست که جمهوري اسلامي ايران بخواهد به او پاسخ دهد.اما، نه، اينگونه نيست. اظهارات گستاخانه درباره جزاير سهگانه ايراني نيازمند پاسخي قاطع، محکم و عملياتي است، آنگونه که حاكمان اين شيخنشين کوچک که پيش از اين جزيي از خاک سرزمين ايرانيان بوده است، ديگر جرات مقايسه جمهوري اسلامي ايران با رژيم اشغالگر صهيونيستي را در سر نپرورانند.بارها و بارها از سوي مقامات اين کشور جزيره اي و بعضا ديگر کشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليج فارس شاهد اجراي سياستهايي بوده ايم که از سوي روباه «مکار» انگليس به آنها ديکته ميشود .با اين حال ظاهرا سعه صدر و شکيبايي ايران باعث شده است که همسايگان جنوبي دريدهتر شده و پاي خود را از گليمشان، بيشتر دراز کنند.واقعيت آن است كه اين بار نيز امارات از«روباه مکار» و فرزند ناخلف آن رژيم صهيونيستي بازي خورده است.مقامات شيخنشين امارات بايد به اين موضوع توجه داشته باشند که امثال انگليس، تا آنجا پيش ميروند که منافعشان در ميان باشد. هنگامي که منفعتي از امارات کسب نکنند، ديگراز حمايت هم خبري نخواهد بود. آن هنگام است که ماييم و همسايگي با هم.وزير خارجه جوان امارات بهتر است با ايجاد شبهه در مالکيت ايران بر جزاير سهگانه ادعاهاي نخ نما را تكرار نكند. همه اسناد، مدارک و شواهد موجود تاريخي نشان از مالکيت قطعي ايران بر آن سه جزيره دارد.دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي كشورمان هم لازم است بيش از اين نجابت به خرج ندهد و از ابزارهاي موجود ،كه كم هم نيست ، بهره لازم راببرد. بخش اعظمي از اقتصاد امارات از جيب شهروندان ايراني مي چرخد هماکنون امارات از بابت سفر مسافران ايراني سرمايه هنگفتي را کسب ميکند. تجديد نظر در مناسبات تجاري و قطع سفرايرانيها، به صورت خودجوش، تاثيرات تنبيهي خوبي براي شيخنشين امارات خواهد داشت.دورهگرديهاي وزير خارجه امارات برنامهاي از پيش تعيين شده است. وي با دستور اربابانش در حال يارگيري در موضوع جزاير سهگانه متعلق به ايران است. غفلت از آن باعث خواهد شد تا جمهوري اسلامي ايران هزينههايي را بپردازد.براي جلوگيري از پرداخت اين هزينهها نيازمند اتخاذ موضعي تند و قاطع در قبال گستاخيهاي مقامات امارات هستيم. رسالت: عفاف معيار جامعه ديني«عفاف معيار جامعه ديني»عنوان سرمقالهيِ روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛امروزه دولتهاي مدرنstate( ) به فراخور ايدئولوژي و فرهنگ ملي جوامع مختلف مسيرهاي متفاوتي را براي نفوذ هدايت شده در فرايند هاي اجتماعي برمي گزينند. نوعا اعتقاد بر اين است ورود دولت ها به حوزه مسائل اجتماعي، مسبوق به نگرش ايدئولوژيک حاکم بر برون داد هاي رفتاري آنها است. اگر چه نظم اجتماعي يکي از دلايل وجودي تمام دولت ها است اما هر دولتي متناسب با ايدئولوژي اش به ميزان متفاوتي خود را در قبال اجتماع مسئول مي داند. اساسا يکي از کارويژه هاي حکمراني در دوره جديد صيانت از سلامت اجتماع است. اغلب دولت ها در تامين سلامت جامعه متناسب با هنجارهاي رسمي و ايدئولوژي پذيرفته شده،کمترين تسامح و تساهل ممکن را به خرج مي دهند.جمهوري اسلامي ايران که الگو و ممشاي بديعي را در نوع حکمراني بنا کرده است به طور طبيعي بايد تعريف جديد و قابل اعتنايي را از نوع مناسبات دولت و جامعه ارائه دهد. به خصوص که مردمسالاري ديني علاوه بر صيانت از سلامت جامعه، دغدغه ارتقاي حيات مادي و معنوي شهروندان را نيز داراست.مقابله با ناهنجاري هاي اجتماعي از آن دست چالشهايي است که نيازمند برخورداري از حکمراني صحيح در سطح کلان جامعه است. در واقع بايد مکانيسم نفوذ هدايت شده در فرايند هاي اجتماعي براي درمان آسيب هاي اجتماعي با مدل تنظيم مناسبات جامعه و دولت همخوان باشد.يکي از ناهنجاري هاي اجتماعي در جامعه امروز ايران مسئله بدحجابي در بخشهايي از شهرهاي بزرگ و بي توجهي و حتي دهن کجي معدودي از متخلفان به ايستارها و ارزشهاي پذيرفته شده عمومي است.البته مناشي اين ناهنجاري اجتماعي گوناگون و قابل تامل است اما دولت نمي تواند در مقابل پايمال شدن حقوق عمومي بدون واکنش باقي بماند. رهبر معظم انقلاب در همين زمينه در ديدار اخير جمعي از پرسنل و فرماندهان نيروي انتظامي تنقيح مناط فرمودند: “در برخورد با برخي افراد که تعمدا يا از روي بي توجهي چهره جامعه را از لحاظ ديني، نجابت و عفاف خارج مي کنند نيز بايد برخوردي قوي و صحيح انجام شود.در واقع نجابت و عفاف معيار چهره يک جامعه ديني است. کارگزاران يک نظام ديني هر جا که انحرافي از اين معيار ايجاد شد بايد در نهايت دقت و رعايت جنبه هاي علمي، روانشناختي وجامعه شناختي در برخورد با قشرهاي مختلف، مانع از اباحي گري و اشاعه اين انحراف گردند.در همين رابطه اهتمام دولت دهم نسبت به اجراي مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در زمينه حجاب و عفاف در صورت استمرار و پختگي در مرحله اجرا قابل تقدير است. اجراي پرقدرت اين مصوبه، پرهيز از طرح هاي موسمي، رعايت دقت هاي لازم در خصوص سوء استفاده هاي احتمالي و... مي تواند موجب اتقان اين طرح و افزايش اعتماد عمومي گردد.البته برخورد “قوي و صحيحي که مطمح نظر رهبر معظم انقلاب است، بدو ن ترديد منطبق با الگوي مترقي مناسبات دولت و مردم در يک جامعه اسلامي است.برخلاف طرح هاي موسمي گذشته در زمينه تبليغ و ترويج عفاف در جامعه به نظر مي رسد اقدام اخير دولت در اجراي مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي از ويژگي هاي کارشناسي شده بيشتري برخوردار باشد. رعايت شرايط و مراحل مختلف امر به معروف و نهي از منکر، توجه به زمانبري و ديربازدهي امر ترويج حجاب، استفاده از طلاب جوان براي نهادينه سازي فرهنگ عفاف، برنامه ريزي براي جامعه پذيري حجاب از دوران مهدکودک تا دانشگاه، آغاز به کار از ادارات دولتي، التفات به لوازم ازدواج آسان و پايدار، برخورد قاطع با باندهاي فساد و فحشا و... بخشي از ويژگي هاي مصوبه حجاب و عفاف است.سخن آخر اما اينکه با استمرار خردمندانه سياست هاي اجتماعي دولت مبتني بر الگوي اصيل اسلامي اين احساس در مردم به وجود مي آيد که دولت نسبت به اصل صيانت از حريم خصوصي و عمومي شهروندان متعهد وملتزم است. در واقع مردم اطمينان مي يابند که دولت به وظايف بنيادي خود واقف است و همين موضوع بسترهاي رشد سرمايه اجتماعي را فراهم مي کند. ابتكار: مشکل عدم اطمينان در بازار«مشکل عدم اطمينان در بازار»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محسن فاتحي زاده است كه در آن ميخوانيد؛ كمتر كسي را ميتوان يافت كه وقتي براي خريد كالا و يا دريافت خدمتي به بازار مراجعه ميكند با خيالي آسوده از قيمت و كيفيت دست به معامله بزند.اين موضوع در برخي از بازارها كه تنوع كالا بيشتر است بسيار شديدتر است؛ مثلاً شما وقتي براي خريد يك گوشي موبايل به بازار مراجعه ميكنيد 10 قيمت مختلف از يك مدل گوشي خاص در بازار ارائه ميشود كه علت اين تنوع قيمت متفاوت بودن كشور سازنده، نوع و كيفيت گارانتي و مسائلي از اين دست است. ولي نهايتاً هيچگاه اطمينان حاصل نميشود كه كالايي كه خريداري شده همان است كه فروشنده ميگويد.اين تنها يك مثال است كه هريك از ما انواع مختلف آن را در موارد گونان از خريد مسكن، مراجعه به قاليشويي، لولهكش و تعميرگاه خودرو گرفته تا خريد لپتاپ و تلويزيون ال سي دي و ... با گوشت و پوست خود تجربه كردهايم. اين است كه فرد مجبور است براي خريد يك جنس مشخص ساعتها وقت گذاشته و بازارگردي و چانهزني و رابطهتراشي كند تا حتي با صرف وقت و تلاش زياد درنهايت از معامله انجام شده رضايت نسبي هم نداشته باشد. اگر به تجربه خود رجوع كنيم متوجه ميشويم كه درصد معاملاتي كه بدون حرف و حديث انجام دادهايم و از آن احساس خسارت نميكنيم بسيار پايين است. حتي درگيريهاي لفظي و دعواهاي بعد از انجام معامله هم امروزه به موضوعي كاملاً رايج بدل شده است.فارغ از مباحث ديني كه بازار يك كشور مسلمان با تأكيدات فراواني كه دين اسلام در خصوص كيفيت كسب و كار دارد، اصولاً نبايد چنين وضعي داشته باشد و نيز صرفنظر از آسيبهاي اجتماعي، اين پديده از منظر اقتصادي نيز خسارات فراواني را به جامعه تحميل ميكند. يكي از شروط اوليه رونق اقتصادي در هرجامعهاي سهولت كسب و كار است كه يكي از مؤلفههاي اصلي آن در زبان اقتصادي پايين بودن هزينه مبادله است. عدم اطمينان موجود در بازار كه ناشي از عدم شفافيت در قيمت و كيفيت كالاها و خدمات ارائه شده در بازار است هزينه مبادله را به شدت افزايش ميدهد كه باعث كاهش حاشيه سود فعاليتهاي اقتصادي و رونق فعاليتهاي اقتصادي كاذب ميشود. همچنين عدم اطمينان موجود در بازار گلوگاه بسياري از فعاليتهاي اقتصادي به ويژه در سطح خردهفروشي است، چراكه نه تنها خريداران در چنين بازاري متضرر ميشوند و بازار را به نشانه اعتراض ترك ميكنند، بلكه عرضهكنندگان صادق بيش از ديگران زيان كرده و بعد از مدتي يا مجبور ميشوند به تقلب و پنهانكاري روي بياورند و يا بازار را ترك كنند.در چنين شرايطي بازار به شدت متزلزل شده و نه تضمين كننده نفع عرضهكنندگان است و نه برآورنده احتياج تقاضا كنندگان و تنها كساني از اين شرايط سود ميبرد كه روشهاي متقلبانهتر بيشتري بدانند. بنابراين اين افراد در بازار رشد كرده و اركان بازار را به دست ميگيرند و از آنجايي كه اين افراد منافع ملي را در اقتصاد ملاحظه نميكنند اقتصاد از اين زاويه نيز متحمل زيان ميشود. لذا به نظر ميرسد با روشهايي كه بتواند به بازار شفافيت بخشيده و اطمينان فعالين اقتصادي را به مشاركت در بازار جلب كند ميتوان هم رونق اقتصادي ايجاد كرد و از هدر رفتن منابع ملي جلوگيري كرد و هم بستر شكلگيري فساد را تا حدود زيادي برچيد. روشهاي اطمينانبخشي به بازار كه بايد در كانون توجه متوليان تجارت و بازرگاني كشور قرار گيرد در برخي موارد بسيار ساده است كه اين موضوع ميتواند دستمايه نوشته ديگري باشد.جمهوري اسلامي: ترفند جديد آمريكا براي بلعيدن عراق«ترفند جديد آمريكا براي بلعيدن عراق»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي سات كه در آن ميخوانيد؛از اواخر هفته گذشته، زمزمه مشاركت علاوي و مالكي در اداره دولت به صورت نوبتي در محافل سياسي پيچيد و اكنون عليرغم آنكه آن روزها جدي گرفته نشده بود، به نظر ميرسد به صورت جدي در مراكز تصميمگيري بغداد مطرح است.اين طرح، كه سومين طرح آمريكا براي بلعيدن عراق در اين مرحله ميباشد، ميگويد: مدت 4 سال نخستوزيري عراق به دو مرحله دو ساله تقسيم شود و هر يك از رهبران دو ائتلاف العراقيه و دولت قانونمند يعني اياد علاوي و نوري المالكي به مدت دو سال عهدهدار پست نخستوزيري باشند.اولين طرح آمريكا براي بلعيدن حكومت عراق بعد از روشن شدن نتايج انتخابات مجلس اين كشور و ناكامي ائتلاف العراقيه در به دست آوردن اكثريت مطلق كرسيهاي مجلس، اين بود كه به دليل اينكه ائتلاف العراقيه دو كرسي بيش از ائتلاف دولت قانونمند دارد، اياد علاوي استحقاق نخستوزير شدن دارد و او بايد كابينه آينده عراق را تشكيل دهد. اين طرح، با توجه به اينكه ائتلافهاي ديگر حاضر به همراهي با ائتلاف العراقيه نشدند، با شكست مواجه شد.طرح دوم آمريكا، پيشنهاد رياست جمهوري به مالكي و نخستوزيري به اياد علاوي بود. اين طرح نيز شكست خورد و حتي تهديد علاوي به شروع جنگ داخلي هم نتوانست راه را براي نخستوزير شدن وي باز كند.طرح سوم آمريكا، كه اكنون روي ميز رؤساي احزاب و ائتلافهاي عراقي است و در محافل سياسي اين كشور تا حدودي جدي گرفته شده، هرچند در ظاهر نوعي عقبنشيني علاوي و ائتلاف او تلقي ميشود لكن در باطن خود با شيطنتي همراه است كه از دو طرح قبلي خطرناكتر به نظر ميرسد. طرح اول، اصولاً زمينهاي براي اجرائي شدن نداشت، زيرا تعداد كرسيهاي لازم مجلس در اختيار علاوي نبود. طرح دوم نيز از اين نظر كه رياست جمهوري طبق قانون اساسي عراق فاقد اختيارات اجرائي است و بيشتر يك مقام تشريفاتي است نميتوانست ائتلاف را راضي نمايد، به ويژه آنكه ائتلاف ملي يعني جناحهاي قدرتمند صدر و مجلس اعلا و ساير همراهان آنها را نيز در برابر خود داشت كما اينكه ائتلاف كردها را نيز ناديده ميگرفت. اما طرح جديد، با توجه به اينكه از ظاهري فريبنده برخوردار است و ميتواند ائتلاف قانونمند را دچار وسوسه نمايد ولي در عين حال اهداف شومي را در خود پنهان كرده است، خطرناك به نظر ميرسد.اگر طرح سوم آمريكا اجرا شود، علاوي چه دو سال اول را در اختيار بگيرد ياد و سال دوم را، اهداف آمريكا محقق خواهد شد. زيرا در صورتي كه مسئوليت دولت در دو سال اول به عهده او گذاشته شود، او به كمك اشغالگران آمريكايي اوضاع را چنان به دلخواه آمريكائيها به پيش ميبرد كه يا اصولاً زمينهاي براي نخستوزير شدن مالكي باقي نماند و يا اگر دولت را از علاوي تحويل بگيرد امكاني براي كار كردن نداشته باشد. علاوي در اين دو سال به كمك آمريكا مهرههاي بعثي را به حكومت، ارتش و دستگاههاي امنيتي برخواهد گرداند و مجاري اقتصادي را نيز به كساني خواهد سپرد كه مورد نظر آمريكا هستند و با قدرت گرفتن اين مجموعه در زمينههاي سياسي، اقتصادي، نظامي و امنيتي جائي براي كار كردن افرادي مانند مالكي باقي نخواهد ماند.در فرض دوم، يعني اگر نوري مالكي نخست وزيري را در دو سال اول عهدهدار شود و اياد علاوي در دو سال دوم اداره دولت را در اختيار بگيرد، در آن صورت علاوي با اقداماتي از جنس آنچه گفته شد زمينه را براي انتخابات سوم مجلس، كه مقدمه تشكيل دولت بعدي است، به گونهاي خواهيد چيد كه هيچ شانسي براي برنده شدن احزاب رقيب و يا حتي ورود آنها به انتخابات وجود نداشته باشد. علاوي، به عنوان يك عنصر لائيك وابسته به آمريكا، اصولاً افكار و اعتقادات ضدديني و ضد ملي خود را پنهان نميكند، براي همكاري با بعثيها و سپردن مجاري امور حساس به آنها مشكل ندارد، نگاه او به مسائل امنيتي عراق با نگاه اشغالگران منطبق است و آمادگي دارد منافع ملي عراق را فداي منافع خود و اشغالگران و بعثيها كند. طبيعي است اگر چنين فردي زمام امور عراق را در دو سال پاياني حكومت در دست داشته باشد، كليه منافذ را به روي رقباي خود يعني كساني كه استقلال عراق و آزادي مردم اين كشور را ميخواهند و با ادامه سلطه اشغالگران بر عراق و قدرت گرفتن مجدد بعثيها مخالفند، خواهد بست و آنها را براي هميشه از رسيدن به قدرت محروم خواهد ساخت.بنابراين، مقابله با طرح سوم آمريكا، عليرغم ظاهر فريبندهاي كه دارد، امري ضروري است كه احزاب عراقي به ويژه ائتلافهاي دولت قانون، ملي و كرد نبايد از آن غافل شوند. راه نجات عراق در اين مرحله اينست كه اين سه جناح با همديگر ائتلاف كنند و آمريكا را در طرحي كه براي بلعيدن عراق با ظاهري قانوني به صحنه آورده است ناكام نمايند.در اين ماجرا، بحث شيعه و سني مطرح نيست، بلكه بحث اسلام گرايان و لائيكها مطرح است و خوابي كه آمريكا و مهرههاي شيطان بزرگ براي عراق ديدهاند اينست كه اين كشور را تحويل عناصر ضددين، وابسته به بيگانگان و بعثيهاي خونخوار بدهند، عناصري كه نه با شيعه سر سازگاري دارند و نه با اهل سنت. درست به همين دليل است كه رهبران احزاب غيروابسته بايد با كوتاه آمدن از بعضي خواستههاي خود زمينه را براي يك ائتلاف قدرتمند جهت تشكيل دولت فراهم نمايند تا آمريكا نتواند با روي كار آوردن علاوي، به اهداف شوم خود در عراق برسد.تهران امروز: آيا زمينخواران شهري را خوردند؟«آيا زمينخواران شهري را خوردند؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن ميخوانيد؛درست چند روز مانده به سالگرد انتشار فرمان هشت مادهاي رهبر معظم انقلاب به سران قوا براي مبارزه با مفاسد اقتصادي، حجتالاسلام نكونام عضو كميسيون اصل 90 مجلس با بيان اينكه پروندههاي مرتبط با زمينخواري جزو فجايع است، اعلام كرده: «براساس اسنادي كه در اختيار من است به عنوان مثال موارد متعدد 10، 154، 361، 1615، 150، 140، 2، 1، 12 و 400 هكتاري زمينخواري تنها در دماوند ديده ميشود كه بعضا به نام طرح طوبي گرفته و تقسيم كردهاند يا به عنوان نگهداري منابع طبيعي و امثال آن چنين كاري انجام دادهاند.» در واقع در يك حساب سرانگشتي و بنا به آنچه آقاي نكونام گفتهاند زمينخواران تنها در شهرستان دماوند بيش از 2845 هكتار را به انحا مختلف مورد هجوم قرار دادهاند؛ اين در حالي است كه مساحت حوزه شهر دماوند فقط 1880 هكتار است. يعني زمينخواران نزديك به دو برابر شهر دماوند را به يغما برده يا ميخواستند كه چنين كنند. احتمالا زمينخواران اگر توان داشتند قله دماوند را هم سند ميزدند و آتشفشان خاموشش را به شرط آنكه كسي آن را روشن نكند، ميفروختند!وقتي فرمان هشت مادهاي رهبر معظم انقلاب از 10 ارديبهشت سال 80 تاكنون آنچنانكه شايسته و بايسته نظام مقدس جمهوري اسلامي بوده مورد توجه ويژه مسئولان واقع نميشود بايد هم در كنار پايتخت كشور، متقلبين و ويژهخواران با دستاندازي به بيتالمال هر روز طرح تازهاي براي طراري از اين آب و خاك به ميدان آورند و در زير لواي قانون به بيقانوني گسترده دست بزنند. مگر رهبر فرزانه انقلاب نفرمودند: «جمهوري اسلامي كه جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامي، هدف و فلسفهاي ندارد نبايد در اين راه دچار غفلت شود.» و آيا اين موارد نشانه واضحي از غفلت مسئولان و دستاندركاران مربوطه نيست؟9 سال از فرمان آن پير فرزانه گذشت كه گفت: «اگر دست مفسدان و سوءاستفادكنندگان از امكانات حكومتي قطع نشود و اگر امتيازطلبان و زيادهخواهان پرمدعا و انحصارجو طرد نشوند، سرمايهگذار و توليدكننده و اشتغالطلب همه احساس ناامني و نوميدي خواهند كرد و كساني از آنان به استفاده از راههاي نامشروع و غيرقانوني تشويق خواهند شد.» ولي باز هم ميبينيم كه سوءاستفادهكنندگان از امكانات حكومتي بيش از 50 هزار ميليارد تومان از همين امكانات را برده و بيهيچ خوفي از عتاب و خطاب كهترين مقامي به راه خود ادامه داده و با دست به دست كردن منابع و سرمايه اين بانك به آن بانك، همچنان به رفتار انگلي خود در اقتصاد ادامه ميدهند.108 ماه از فرمان مبارزه با فساد از سوي مقام عظماي ولايت گذشت كه گفت: «به مسئولان خيرخواه در قواي سهگانه بياموزيد كه تسامح در مبارزه با فساد، به نوعي همدستي با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومي به دستگاههاي دولتي و قضايي در گرو آن است كه اين دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعيت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.»اكنون مردم از خود ميپرسند كه برخورد قاطع با متخلفين و ناامنكنندگان حيات اقتصادي چرا معطل مانده و چه كسي پاسخگوي اين تسامح نارواست تا مفسدان را به جاي خود بنشانند؟ بدون شك فرمان هشت مادهاي رهبر معظم انقلاب در مبارزه با مفاسد اقتصادي سندي است كه در تاريخ خواهد ماند و تاريخ بر اهميت آن اذعان خواهد داشت. زيرا اين فرمان بيش از آنكه فقط فساد را هدف قرار دهد «فساد قدرت» و «قدرت فاسد» را هدف قرار داده است تا به همه بياموزد كه «دستي كه ميخواهد با ناپاكي در بيفتد بايد خود پاك باشد و كساني كه ميخواهند در راه اصلاح عمل كنند بايد خود برخوردار از صلاح باشند.» و از اين رهگذر و درايت حكيمانه و دردمندانه است كه به آلاف و الوف نوكيسهگان آويخته از قلابهاي قدرت زنهار ميزنند و هيچ تبعيضي را در هيچ جايي برنميتابند و ميگويند: «در امر مبارزه با فساد نبايد هيچ تبعيضي ديده شود. هيچكس و هيچ نهاد و دستگاهي نبايد استثنا شود.هيچ شخص يا نهادي نميتواند با عذر انتساب به اينجانب يا ديگر مسئولان كشور خود را از حسابكشي معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند بايد برخورد يكسان صورت گيرد.» اگر نبود سوءاستفاده عدهاي از روابط ويژه در كريدورهاي قدرت هرگز مقام معظم رهبري چنين حكمي و فرماني صادر نميكردند. هستند و احتمالا خواهند بود افراد و اشخاصي كه ميكوشند در لواي چتر حمايتي قدرت به فساد بپردازند و خود را از حسابكشي مصون سازند.چنين است كه اين فرمان نه براي جيببران ته خيابان كه براي غارتگران به ظاهر متشخصي صادر شده كه از خدمات متقابل بخشي از قدرت برخوردارند و اين بايد هسته مركزي و نقطه كانوني مبارزه با فساد قرار گيرد.زيرا اگر مفسدان با سوءاستفاده از قانون و قدرت به حيات خبيثه خود ادامه ميدهند بايد با «قانون و قدرت» نيز با آنان در افتاد.دنياي اقتصاد:اپراتور سوم، دوباره از اول«اپراتور سوم، دوباره از اول»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم شهرام شريف است كه در آن ميخوانيد؛انتخاب يک شرکت زير مجموعه تامين اجتماعي براي اپراتور سوم هر چند ميتواند خبر جديدي به حساب بيايد، اما در واقع يک داستان تکراري است.حالا ذهن پر از پرسش جامعه حتي با دادن زمان معين براي ارائه سيم کارتهاي اين اپراتور – در دهه فجر امسال – هم راضي نميشود؛ چرا که اگر نخستين وعده براي اين اپراتور محقق شده بود، سيم کارتهاي نسل سوم موبايل را ميتوانستيم از تابستان سال قبل در بازار مشاهده کنيم. پس از تجربه تلخ انتخاب شريک خارجي براي اپراتور دوم (ترک سل) و تاخير در اعطاي مجوز اپراتور دوم پيشبيني ميشد که اين درس تلخ ديگر تکرار نشود؛ اما ماجراي پيش آمده براي اپراتور سوم نشان داد که شانس با اپراتور دوم بوده که تاخيرهايش به مراتب کمتر از اپراتور سوم بوده است.هم اينک در حالي موضوع انتخاب دوباره يکي از زيرمجموعههاي سازمان تامين اجتماعي براي اپراتور سوم مطرح شده که در حدود دو سال قبل نيز همين خبر اعلام شده بود؛ با اين تفاوت که حداقل در آن زمان شريک خارجي کنسرسيوم پيروز در مزايده هم اعلام شده بود؛ اما حالا حتي شريک خارجي اپراتوري که قرار است تکنولوژي جديد نسل سوم تلفن همراه را اجرا کند، مشخص و اعلام نشده است.تجربيات برگزاري دو مزايده اپراتورهاي دوم و سوم نشان ميدهد که در ايران موضوع اساسا عقبتر از انتخاب تکنولوژي و نحوه توسعه است؛ چرا که در انتخاب مدرنترين و پيشرفتهترين تکنولوژيها هيچ بحثي وجود ندارد، بلکه بحث اصلي دو سه پله عقبتر از آن؛ يعني نحوه تنظيم روابط و مديريت پروژههاي بزرگ است (مانند نحوه انتخاب اپراتورها، پيش برد مذاکرات و نحوه تنظيم قراردادها و نظارت بر بازارها). هم از اين رو است که هيچگاه فرصتهاي از دست رفته محاسبه نميشود.بازار تلفن همراه ايران ميتوانست از سال گذشته نسل سوم تلفن همراه را در اختيار مشترکان ايراني قرار دهد؛ تکنولوژياي که حداقل کارکرد آن تحويل اينترنت پرسرعت روي گوشي تلفن همراه بود. موضوعي که مجوز آن صرفا براي اپراتور سوم صادر شده و حتي برندگان مجوز وايمکس که هم اکنون برخي از آنها مشغول به ارائه خدمات هستند نيز مجوز دادن اينترنت بيسيم در حال حرکت را ندارند.اپراتور سوم در حالي امروز دوباره قدمهاي نخستين را برميدارد که حداقل سال قبل جلوتر از اين ايستاده بود.فراموش نبايد كرد كه رقابت، كليد اصلي توسعه و افزايش رفاه عمومي است و اين مساله به وضوح پس از آغاز به كار اپراتور دوم كه موبايل و توسعه ارتباطي ناشي از آن را به اقصي نقاط كشور گسترش داد، قابل مشاهده است. آيا سرعت لازم را در تزريق رقابت به بازارهاي كشور داريم؟آفرينش:راست رو راست که سرور باشي«راست رو راست که سرور باشي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است كه در آن ميخوانيد؛ دروغ سخن ناراست ،کذب و خلاف حقيقت است سخني که بنا به دلايل مختلف رواني ،اجتماعي ،سياسي و اقتصادي گفته مي شود و بدون شک پيامدهاي مخرب متعدد و آسيب هاي مختلفي بر فرد و جامعه به همراه دارد.دروغ ازنظر عقل ودين بسيار مذموم و آدمي را خوار وپست ميگرداند . و در اسلام نيز از جمله گناهان کبيره محسوب ميشود به طوري که تاکيد فراواني در احتراز از اين عمل شده است در متون ديني اسلام بويژه قرآن مجيد حدود سيصد آيه درباره مذمت دروغ و مشتقات آن سخن گفته شده است. اضافه بر اين در تمام اديان و مذاهب آسماني بر راستگويي اصرار ورزيده اند. از نگاه دانشمندان علم اخلاق دروغ انواعي همانند دروغ در گفتار ،نيت، وفاي به عهد و اعمال و افعال دارد اين تقسيم بندي حکايت از گستره متنوع دروغ است. با نگاهي به پيشينه ي اخلاقي و اجتماعي ايرانيان باستان در مي يابيم که همواره راستگويي و پرهيز از دروغ و دروغ گويي در سر لوحه رفتار ايرانيان بوده است. چنانکه تاريخ نويساني مثل گزنفون و حتي هرودوت به اين صفت پسنديده يعني راستگويي در ميان ايرانيان اشاره کرده و سنگ نوشته داريوش کبير در تخت جمشيد (خداوندا اين کشور را از دشمن ،خشک سالي و دروغ محفوظ دارد) نيز بر اهميت راستگويي در ميان ايرانيان اشاره دارد .با اين وجود چه به اذعان ايرانيان و چه در پژوهش ها و تحقيقات انجام شده و چه از نگاه شهروندان خارجي اين صفت زشت و نکوهيده در ايران در حال توسعه ورواج است آنچه در اين ميان جالب توجه است تبديل تدريجي اين رذيلت اخلاقي به نوعي توانايي ودانايي و يا حداقل عادي شدن در ميان برخي از مردم و شهروندان کشور شده است.در اين راستا بر طبق نظر سنجي موسسه تحقيقات ومطالعات رسانه اي همشهري41 درصد پاسخ گويان ميزان دروغگويي در جامعه را بين 80 تا 100در صد ميدانند. اين يافته در کنار ساير پژوهش ها نشان از بي اعتمادي مردم کشور به همديگر در اثر ترويج اين فرهنگ در ميان خود است.در اين حال اين گستره متنوع دروغ به نظر مي رسد در تمام ابعاد زندگي ايرانيان رسوخ کرده است. زندگي اي که که عملا دروغ جزئي از باورها و اهرم هاي اصلي حيات در دايره تعاملات اجتماعي ،اقتصادي ،فرهنگي و سياسي شهروندان شده و گويي که عده اي با آگاهي از اين فاجعه عظيم ملي همچنان بر استفاده از آن به عنوان راهکاري کارگشا در تعاملات خود بهره مي برند.براستي چرا اين فرهنگ يعني گرايش به دروغ و بکار گرفتن آن در مناسبات گوناگون ايرانيان در حال نهادينه شدن است. دروغ از نظر اجتماعي سه اثر عمده در جامعه به بار مي آورد اول باعث ايجاد عدم اعتماد افراد به يکديگر ومتزلزل کردن قراردادهاي اجتماعي ميشود .دوم باعث ترويج فريب کاري , و از بين رفتن حس تعاون و همکاري ميشود سوم اينکه موجب پوشاندن حقيقت شده وحق را از بين ميبرد. در اين ميان چه بسا که حق ها ناحق ميشود.بي گمان تداوم و افزايش فرهنگ دروغ و استفاده متناوب از اين ابزار در جامعه اعتماد ميان شهروندان و مناسبات آنها را جريحه دار مي کند بويژه اينکه بر گستردگي شکاف ميان اقشار مختلف مردم مي افزايد صرف نظر از جنبه اخلاقيات همچنين گسترش مناسبات دروغ محور در حوزه هاي عمومي ومدني ابعاد نگران کننده تري به اين معضل اجتماعي بخشيده است به طوريکه اين آفت بزرگ ساحت هاي عمومي از جمله سپهر سياست ، اقتصاد وفرهنگ را نيز در نورديده است .متاسفانه به رغم وجود الگوهاي ممتاز تاريخي در خصوص نحوه تعامل مثبت وسازنده در عرصه رقابت هاي مشروع ميان نخبگان واقشار گوناگون در حال حاضر شاهد ميدان داري فرهنگ مبتني فريب ودروغ هستيم . بديهي است در شرايط کنوني اين نقيصه نمي توان مختص به يک قشر وجريان خاص نموده وديگران را مبري دانست بلکه اين عارضه اي است که کم وبيش گريبانگير طيف هاي گسترده اي از جامعه گرديده است.فرهنگ سياسي و پرسشگردر رسانه هاي ديداري و شنيداري و توجه بسيار شهروندان در کشور هاي پيشرفته مانع از ايراد جرم بزرگي همچون دروغ مي شود اما در مقابل در کشور ما نهاد هاي مسئول همچون فرهنگ اجتماعي ما،چندان توجهي به دروغ و دروغگويي ندارند و عملا اين کم توجهي باعث شده تا سخن دروغ گفتن شهروندان تداوم داشته باشد بي آنکه پيادمدهاي جزائي در مقابل رفتار آنها اتفاق افتد. براستي ميان فرهنگي هايي که اصل بر دروغ گويي است مگر اينکه خلاف آن اثبات شود و فرهنگي که اصل بر راست گويي است تفاوت بسيار است .تفاوتي که مي توان آن را در دو محور رذيلت يا فضيلت جاي داد.جهان صنعت:خوابهاي طلايي نفت«خوابهاي طلايي نفت»عنوان سرمقالهي روزنامهي جهان صنعت است كه در آن ميخوانيد؛افزايش قيمت نفت به 83 دلار اگرچه خبري خوشايند براي اقتصاددانان نيست اما براي دولت خبري مسرتبخش است. بهاي نفتي که در دومين ماه از سال از مرز 83 دلار بگذرد با نفت 65 دلاري که دولت براي بودجه 89 در اختيار دارد، حداقل 18 دلار فاصله دارد.هرچه اين فاصله افزايش يابد و بر ارقام 18 دلار بيفزايد، دولت پرپولتر ميشود. دولت پرپول يا براساس تعاريف علم اقتصاد دولت رانتير دولتي است که نيازي به مشارکت بخش خصوصي ندارد. دولتي است که خوابهاي طلايي براي پول نفت ميبيند و به سرعت آن را اجرا ميکند.حال اگر همين دولت که اتفاقا به بيماري هلندي هم دچار است، خواب ببيند که پول نفت بجز از طريق بودجه، هزينه کند، فکر ميکنيد چه اتفاقي ميافتد؟قبل از پاسخ به اين سوال بايد يادآوري کنم که در هفته کارگر قرار داريم؛ کارگراني که در سالهاي اخير تجربه خوبي از افزايش بهاي نفت نداشتهاند. افزايش بهاي نفت براي برخي از آنها به افزايش واردات منجر شده که نتيجهاي جز بيکاري و تعطيلي برخي از رشتههاي صنعتي نداشته است. شکر، نساجي و لوازم خانگي تجربههاي تلخي هستند که پيشروي ما قرار دارند. اکنون پاسخ به اين سوال روشن است.پول:پارادايم برنامهپارادايم برنامه»عنوان سرمقالهي روزنامهي پول به قلم مسعود نيلي است كه در آن ميخوانيد؛شايد بيشتر از 60 سال است كه درايران سند برنامه تهيه و تنظيم ميشود. انگار تهيه و تدوين برنامههاي توسعه و عمراني به سنتي لاينفك براي كشورما تبديل شده است و اين در حالي است که در حال حاضر ايران شايد تنها كشوري باشد كه برنامه پنجساله دارد. بنابراين ممکن است گاهي اين پرسش در ذهن همه ما مطرح شود که اگردر سالهاي آينده برنامه نداشته باشيم بايد منتظرچه حادثهاي باشيم؟درسال 1373به مدت يك سال تدوين قانون برنامه دوم به تاخيرافتاد، مگرچه اتفاقي در اقتصاد كشور رخ داد؟ سال گذشته هم قانون برنامه چهارم توسعه به آخر رسيد وامسال اقتصاد ايران برنامه ندارد، پس پرسش اين است كه ممکن است چه اتفاقي بيفتد؟اصولا زماني که درمورد برنامه صحبت ميکنيم، بايد به يک نکته بسيار مهم اشاره کنيم. يعني آنچه در كشورهاي ديگر به وجود آمده وقوام يافته، «پارادايم فكري» است كه يك شاخه اصلي دارد و چند شاخه فرعي. بعضيها فكر ميكنند شاخه اصلي پارادايم فكري كشورهاي پيشرفته در پس پرده شكل ميگيرد كه به نظر من اينگونه نيست. اين كشورها چند گام پيش افتادهاند. درخيلي از كشورهاي دنيا، بحثها فراتر از انديشه و جهتگيريها شكل گرفته است. فرآيندي درگذر تاريخ شكل گرفته كه تصريح ميكند اقتصاد بازار بايد محور سياستگذاريها قرار گيرد. ديگر كسي روي اين اصل اختلاف نظر ندارد.اين شاخه اصلي است و شاخههاي فرعي هم مبتني بر رقابتهاي حزبي شكل گرفته. پارادايم برنامه بهطور مثال باراک اوباما طرح بيمه تامين اجتماعي را مطرح ميكند، در حالي كه حزب جمهوريخواه بهشدت با اين طرح مخالف است. احزاب براي اداره كشور برنامههاي مختلفي دارند اما دراصل موضوع هيچكس شك ندارد و مقام سياسي، اعتبار خود را در برنامههايي به دست ميآورد كه توسط حزبش اعلام ميشود. بنابراين درست است كه كسي برنامه توسعه ميان مدت تهيه نميكند اما برنامه، محور رقابتهاي انتخاباتي قرار ميگيرد و مردم تصميم ميگيرند كه به كدام برنامه راي دهند.در مقابل ما ظرف سالهاي گذشته چندين بار با آزمون و خطا، كار را از نو شروع كردهايم. در اين مدت اجراي برنامه براي مديران سياسي ما حالت دلبخواهي پيدا كرده و سياسيون هركجا كه خواستهاند، آن را كنارگذاشتهاند. در كشور ما هنوز پارادايم فكري مشخصي شكل نگرفته و پس از 30سال وقوع انقلاب هنوز نميدانيم چه ميخواهيم.30 سال پيش، نظام برنامهريزي ما با چالشهايي مواجه بود در مورد اينكه برنامه نوشتن مغاير با مشيت خداوندي است و پس از سه دهه چالش و تجزيه و تحليل، هنوز هم تحليلهاي برخي سياسيون ما برهمين اساس استوار است. تدوين برنامه فرآيندي است زمانبر كه چيزي حدود دوسال همه كارشناسان را درگيرخود ميكند.اين فرآيند بسيار هزينهبراست كه چند هزار نفر را درگير خود ميكند و بعدها به راحتي كنارگذاشته ميشود.به نظر من تا زماني كه ما به سمت تدوين يك چارچوب نظري براي اداره كشور همگرايي نكنيم، برنامه براي اداره كشور، كاركرد چنداني ندارد. اين حرف براي من كه متصدي تدوين دو برنامه توسعه براي كشور بودهام، اظهارنظر سختي است اما با توجه به مجموعه شرايط، فكر ميكنم برنامهريزي و برنامهنويسي در ايران بيمعني و مفهوم است؛ بهخصوص در حال حاضر كه ضريب دقت بودجههاي سالانه به شدت كاهش يافته و هيچ بودجهاي نداريم كه اصلاحيه برايش تنظيم نشده باشد، نميدانم چگونه ميتوان كشور را اداره كرد. اگرهمگرايي وجود نداشته باشد و در سايه اين همگرايي به نوعي پارادايم فكري دست پيدا نكنيم،تدوين برنامه كاري بيهوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:جهاد كار و قناعت ...
-