تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 12 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید ابزار دقیق

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1809203317




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات منتشر نشده ای از شهید صیاد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خاطرات منتشر نشده ای از شهید صیاد شیرازیتیمسار خشمگین بود . چنان خشمگین كه حتی صدایش می‌ لرزید . دوستانش بعدها اعتراف كردند كه در تمام مدت دوستی‌ بلند مدتشان هرگز او را چنین ندیده بودند. او حتی برای نخستین بار بر سرشان داد زده بود كه: « شما چطور توانستید بدون اجازة ی من دست به چنین كاری بزنید ؟ »
شهید علی صیاد شیرازی
كسی در آن لحظه جرأت جواب نداشت . هر چند آن ‌ها همان وقت هم كه تصمیم به چنین كاری گرفتند ، از عواقبش بی‌ اطلاع نبودند ، اما نه در این حد !ماجرا از این قرار بود كه سال ‌ها پیش ، وقتی كه او شب و روزش را در جبهه می‌ گذراند ، بنیاد شهید به تعدادی از خانواده‌های شهدا و جانبازان در یكی از شهرک ‌های تازه تأسیس شمال تهران زمین می ‌داد . آنان كه از زندگی فرمانده شان از نزدیک اطلاع داشتند ، به فكر خانواده ی‌ او افتادند . آن ‌ها فكر می‌ كردند صیاد به خانواده ‌اش بی‌ اعتناست فردا كه آب‌ ها از آسیاب بیفتد ، او حتی زنده هم بماند ، چه بسا خانواده ‌اش سایبانی نداشته باشند . آن روز ها خانواده ی او در خانه ی سازمانی ارتش زندگی می‌ كردند . پس دوستان او تصمیم گرفتند از رئیس بنیاد شهید برای فرمانده نیروی زمینی كه از قضا خود جانباز هم بود ، قطعه ‌زمینی بگیرند . حجت‌الاسلام كروبی هم كه از زندگی او بی ‌اطلاع نبود ، موافقت كرد و كار صورت گرفت . یاران فرمانده برای این كه او را در مقابل كار انجام شده قرار دهند ، وام گرفتند و حتی خود نیز پولی فراهم كردند و دست به‌كار ساختمان سازی شدند . تا این كه در نیمه ی كار صیاد فهمید . به آنان به ‌شدت تاخت. عصبانیتش كه فروكش كرد ، از آنان عذر خواست. گفت می‌ داند آنان قصد خدمت به او و خانواده ‌اش را داشته‌ اند اما او چنین استحقاقی ندارد. بعد برای آقای كروبی نامه نوشت و بعداز تشكر از مساعی او در حل مسكن ایشان ، گفت :وقتی كه در دانشگاه افسری تدریس می ‌كرد ، تصمیم گرفت عملیات‌ های بزرگ هشت سال دفاع مقدس را به دانشجویان تدریس كند. استقبال دانشجویان باعث شد برای نظام‌ مند شدن این كار ، سازمانی تشكیل دهد . طرح تشكیلاتی نوشت به نام هیأت معارف جنگ. ... اكنون در وضعیتی قرار دارم كه احساس می ‌كنم به ازای رسیدن به مسكن بهای گرانی را دارم می‌ پردازم آن هم ثمره ی  همه ی  مجاهدت ‌های فی‌ سبیل ‌اللهی ( كه اگر خداوند آن را تأیید فرماید ) كه قلبم رضایت نمی‌ دهد چنین شود. لذا با توجه به این ‌كه خدا می‌ داند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمی‌ دانم بلكه هم‌ چنان مدیون هستم و باید تا روزی كه نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم . قاطعانه اقدام فرمایید كه :« ساختمان نیمه كاره مسكن این‌ جانب را از طرف بنیاد شهید تحویل‌ گرفته و فقط مخارجی را كه اضافه بر وام واگذاری ( مبلغ چهارصد هزار تومان ) هزینه شده است به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم . ».
شهید علی صیاد شیرازی
پایان جنگ برای علی صیاد ‌شیرازی ، آغاز خیزش به سوی دنیا به بهانه ی زندگی نبود . مگر از منظر یک مؤمن تمام لحظات تلخ و شیرین جنگ ، مملو از جلوه ‌های زندگی نبود كه اكنون برای جبران عقب ‌ماندگی ‌های آن دست از پا نشناسد! او مانند دیگر رزمندگان مؤمن به عهدی كه با خدای خود بسته بود ، صادق بود و در انتظار آن روز موعود سر از پا نمی ‌شناخت .بعداز تشكیل ستاد كل نیرو های مسلح سرتیپ صیاد‌ شیرازی به عنوان رئیس بازرسی این ستاد منصوب شد . مدتی بعد از سوی فرماندهی‌ كل قوا مسؤولیت جانشینی این ستاد نیز به او محول شد . اكنون بعد از جنگ هم باز بیش ‌تر وقت او برای سازماندهی نیرو های مسلح صرف می‌ شد. همه كسانی‌كه سربازیشان را در آن ستاد گذرانده‌اند، به‌ یاد دارند كه هر روز در مراسم صبحگاهی ، تیمسار صیاد خود به وسط میدان می‌ آمد و به همه تمرین ورزش می‌ داد . این آغاز یک روز سراسر كار برای او بود.او به سربازان و افسران جوان عشق می‌ورزید. برای تربیت آنان سر از پا نمی ‌شناخت. از هیچ فرصتی برای یادآوری خاطرات حماسه ‌های جنگ ، دریغ نمی ‌كرد. از دانشگاه افسری امام علی و پادگان ‌های آموزشی سربازان گرفته تا پاسگاهی گم گشته در میان كوه ‌های كردستان به نام خیلچان. در یكی از این سركشی‌ ها متوجه شد كسی پوتین‌ هایش را واكس زده است. از فرمانده منطقه پرسید چه كسی این كار را كرده است. او گفت : «تیمسار ، سرباز مهمانسرا به دستور من این كار را كرده است.»اخم‌ های تیمسار تو هم رفت. چند بار زیر لب استغفار گفت و آن‌ گاه رو به سوی فرمانده جوان كرد و گفت: این رفتار ها در انسان روحیه ی استكباری ایجاد می‌كند. باید غرور سرباز را حفظ كرد. » وقتی كه در دانشگاه افسری تدریس می ‌كرد ، تصمیم گرفت عملیات‌ های بزرگ هشت سال دفاع مقدس را به دانشجویان تدریس كند. استقبال دانشجویان باعث شد برای نظام‌ مند شدن این كار ، سازمانی تشكیل دهد . طرح تشكیلاتی نوشت به نام هیأت معارف جنگ. من خدا را شكر و سپاس می‌گویم كه در قلبم محبتی نسبت به این فرزند قرار داده است كه نه تنها از سه فرزند دیگرم كم‌تر نیست بلكه به دلایلی كه وجود دارد به تدریج این محبت بیش‌تر می‌شود . اولین مشورت در این مورد را خدمت مقام معظم فرماند هی كل قوا در جهت اخذ مجوز ولایتی كار داشتم. الحمدلله با مطرح كردن این مطلب مقام معظم رهبری من را به انجام این كار ترغیب نموده البته با این فرض كه من هفته‌ای یک جلسه مجاز به منفک شدن از كار سازمانی خویش باشم و هر ماه هم 48 ساعت در روزهای پنجشنبه و جمعه برنامه‌ریزی كرده و به مناطق عملیاتی بروم و به‌همراه گروه، برداشت تحقیقی خود را از منطقه ی عملیاتی انجام بدهم . او در قالب هیأت معارف جنگ موفق شد فرماندهان بزرگ عملیات ‌های مختلف را به دانشگاه افسری بكشاند بعداز تدریس و نقد و بررسی نظری هر عملیات ، در پایان هر دوره ، دانشجویان به اتفاق اساتید و با حضور همه فرماند هانی كه از ارتش و سپاه در آن عملیات نقش داشته‌اند، در منطقه حضور یابند و از نزدیک محل حوادث را ببینند. این فرصت برای فرماندهان مغتنم بود تا خاطراتشان را بازگویی كنند. تیمسار صیاد موفق شد حداقل سه دوره را خود شخصاً سرپرستی كند.
شهید صیاد شیرازی
بعداز سال‌ها دوری از خانه و خانواده ، حالا برای رسیدگی به فرزندانش فرصت بیش ‌تری می‌گذاشت. به دقت به درس و مشق آنان می‌رسید. اعمال و حركاتشان را زیر نظر می‌گرفت و در مسائل مختلف به آنان مشاوره می‌داد. در انتخاب همسر مناسب برای مریم، ماه‌ ها وقت گذاشت تا این كه از میان همه ی خواستگاران دانشجویی بسیجی را مناسب دامادی خود یافت. حتی از دختر معلولش مرجان هم غافل نبود. او عقب‌افتاده ی ذهنی است. پدر مانند یک عارف شكیبا وجود او را نعمت می ‌پنداشت و به او به چشم یک بهشتی روی زمین می ‌نگریست.من خدا را شكر و سپاس می‌گویم كه در قلبم محبتی نسبت به این فرزند قرار داده است كه نه تنها از سه فرزند دیگرم كم‌تر نیست بلكه به دلایلی كه وجود دارد به تدریج این محبت بیش‌تر می‌شود . راستی ، رابطه ی عاطفی شهید صیاد شیرازی با دختر معلولش ، مرجان ، و حکایتی شنیدنی از لحظات شهادت ایشان را ، در قسمت بعد مطالعه فرمایید .منبع :کتاب در کمین گل سرخ تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن