واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بهاییت، قومی مشرک
یكی از سخیف ترین اعتقادات بهائیت و بابیت اعتقاد به اله بودن باب و حسینعلی نوری است. علی محمد باب ادعا كرده است كه رفیع ترین مراتب حقیقت یعنی الوهیت در او حلول كرده آن هم حلولی مادی و جسمانی،این اعتقاد بهائیت با مبانی تمام ادیان آسمانی در تضاد می باشد زیرا الوهیت مختص حضرت حق، پروردگار است و در این مقام هیچ كس و هیچ چیز با او شریك نیست.قریب به اتفاق فقهاء تعداد نجاسات را یازده و برخی دوازده مورد اعلام كرده اند، از جمله آن ها كه همگی آنرا ذكر كرده اند نجاست كافر است، كافر یعنی كسی كه منكر خدا باشد و یا برای خداوند متعال شریك قائل باشد.و یا اینكه رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ را قبول نداشته باشد و نیز به كسی كافر می گویند كه ضروری دین یعنی، چیزی را مثل نماز و روزه كه همة مسلمانان آنرا جزء دین اسلام می دانند منكر شود.فقهاء در این زمینه به آیه شریف «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ »[1] و روایات متعدد دیگری، از جمله این روایت كه از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است «من نصب دیناً غیر دین المومنین(دین اسلام) فهو مشرك»[2] استناد می كنند.و از فروعاتی كه برای این مسئله ذكر كرده اند این است كه تمام بدن كافر حتی مو و ناخن و رطوبت های او نجس است.حال كه روشن شد چه كسانی در فقه اسلام و شیعه نجس می باشند به كنكاش در آثار بهائیان می پردازیم تا از برخی عقاید آنها آگاه شویم بهائیت فرقه ای است كه توسط حسنعلی نوری معروف به بهاء الله به وجود آمده است. قبل از آن به وسیله علی محمد باب كه به پیروی از اندیشه های شیخیه خود را ركن چهارم یا انسان كامل پنداشته بود، با بیت را به وجود آورده بود، وی در آغاز مدعی بود كه باب امام زمان(عج) می باشد ولی در نهایت ادعای الوهیت نموده و اعلام نمود كه بعداً كسی را به عنوان «من یضحصر الله» خواهد فرستاد. بعد از اعلام علی محمد، حسینعلی نوری مدعی شد كه او همان كسی است كه علی محمد باب وعده آمدن او را داده است. بعد از آن با ادعای نسخ دین اسلام، نغمة ایجاد دین تازه سرداد و به دین سازی روی آورد.[3] برخی از عقاید بهائیت از قرار زیر می باشد:1. اعتقاد به الوهیت علی محمد باب و حسینعلی نورییكی از سخیف ترین و غیر معقول ترین اعتقادات بهائیت و بابیت اعتقاد به اله بودن باب و حسینعلی نوری است علی محمد باب ادعا كرده است كه رفیع ترین مراتب حقیقت یعنی الوهیت در او حلول كرده آن هم حلولی مادی و جسمانی.[4]این اعتقاد بهائیت با مبانی تمام ادیان آسمانی در تضاد می باشد زیرا در ادیان آسمانی الوهیت مختص حضرت حق، پروردگار و خالق جهان و جهانیان است و در این مقام هیچ كس و هیچ چیز با او شریك نیست.یكی از سخیف ترین اعتقادات بهائیت و بابیت اعتقاد به اله بودن باب و حسینعلی نوری است. علی محمد باب ادعا كرده است كه رفیع ترین مراتب حقیقت یعنی الوهیت در او حلول كرده آن هم حلولی مادی و جسمانی،این اعتقاد بهائیت با مبانی تمام ادیان آسمانی در تضاد می باشد زیرا الوهیت مختص حضرت حق، پروردگار است و در این مقام هیچ كس و هیچ چیز با او شریك نیست.2. اعتقاد به مقام نبوت علی محمد و میرزا حسینعلیبهائیان می گویند: مقام قائم موعود به حكم برخی آیات قرآن كریم، مقام اصالت و نبوت است.[5]اما شیعه می گوید: قائم موعود تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مقام او مقام خلافت و وصایت و امامت است نه اصالت و نبوت.[6] 3. اعتقاد به قائم موعود بودن علی محمد باب و میرزا حسینعلی
بهائیان می گویند: علی محمد و میرزا حسینعلی موعود دین اسلام هستند و جمیع انبیاء بدان اشارت داده اندو علامات آن در كتاب های آسمانی ثبت است.اما شیعه می گوید: موعود دین اسلام یكی قیامت كبری است و دیگری ظهور بقیةالله ارواحنا له الفداء كه در قرن سوم هجری در سُرّ من رآه متولد شد، نام مادرش نرجس می باشد. 4. اعتقاد به نسخ دین اسلامبهائیان می گویند: مقام قائم موعود، مقام شارعیت است نه تابعیت،[7] و نیز می گویند قائم در هنگام ظهورش حكم به نسخ دین اسلام می كند و بتشریع شریعت جدیدی غیر از اسلام می پردازد.[8]اما شعیه می گوید: قائم موعود، تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و مجدد و محیی همان دین اسلام است و صاحب كتاب جدید و آورندة شریعت جدیدی نیست.[9]خلاصه آنكه بهائیان:اولا:ً مدعی الوهیت باب و بهاء و منكر خاتمیت نبی مكرم اسلام هستند، ثانیاً: منكر احكام ضروری دین مثل نماز، و روزه و... بوده و آن ها را منسوخ می دانند.ثالثاً نه تنها منكر وجود نازنین حضرت بقیة الله الاعظم هستند بلكه دشمن او می باشند.در نتیجه می توان گفت كه علت نجاست آنان، كفر آنان می باشد و ادله ای كه به نجاست كفار و مشركین دلالت دارند، آنها را نیز در بر می گیرند. منبع : البرزگروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی[1] .توبه/28.[2] . حر عاملی، وسائل الشیعه، الاحیاء التراث، قم، ط اول، 1409 هـ ق، ج 1، كتاب الطهاره، ابواب مقدمه عبادت، باب 2، ح 3، ص 30،. [3] . زاهدانی، سید سعید زاهد، بهائیت در ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ط دوم، 1381، ص 97.[4] . عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، دارالمنتخب العربی، ط اول، 1419 هـ . ق، ص 44.[5] . بهائی چه می گوید، جواد تهرانی، ، مشهد، ط دوم، 1341، ج 2، ص 2.[6] . همان،ص 76.[7] . همان، ص 2.[8] . همان، ص 93.[9] . همان ، ص76
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 913]