تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846202414




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زن در سخن و سيره رسول خدا(ص)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زن در سخن و سيره رسول خدا(ص)
زن در سخن و سيره رسول خدا(ص) نويسنده:مهدی مهريزی قرآن کريم نخستين منبع و مرجع برای ارائه تصوير زن از ديدگاه اسلام است. پس از آن سيره و سخنان رسول خدا(ص) در جايگاه دوم قرار می‏گيرد. آموزه‏های رسول خدا(ص) برای همه مسلمانان ملاک و معيار است و مرز ميان اسلام و ديگر اديان را روشن می‏سازد، از اين‏رو تحليل و بررسی سخنان رسول خدا(ص) درباره زن از جايگاه ويژه و پر اهميتی برخوردار است.سخن و سيره رسول خدا(ص) تجلی قولی و رفتاری قرآن کريم است، هر آنچه را که خداوند بزرگ در کتاب خويش بر رسولش فرو فرستاده، انسان‏ها در سخن و سيره پيامبر مشاهده می‏کنند. چرا که پيامبر نخستين ايمان‏آورنده به وحی الهی است.«ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ؛پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است.»جستجو و تتبع در آموزه‏های پيامبر ما را به اصول و محکماتی هدايت می‏کند که تفسيرکننده و تراز برای ديگر سخنان است. می‏توان گفت اصول و محکمات آموزه‏هايی است که در مرحله معنا و مصداق ترديدبردار نيست يعنی در مرحله معنا، روشن و واضح و در مرحله مصداق بر بيش از يک مصداق قابل انطباق نيست. چنان که از پشتوانه تأييد و حمايت قرآنی نيز برخوردار بوده و با آيات کتاب الهی همسو و سازگار است.به نظر می‏رسد پنج اصل بنيادين و اساسی از سخنان و سيره رسول خدا(ص) می‏توان استخراج کرد که بر پايه آن تلقی و تصور مسلمانان از زن بايد شکل گيرد. آن اصول عبارتند از:1ـ برابری زنان و مردان در حوزه‏های انسانی؛2ـ کرامت زن؛3ـ تعامل انسانی با زن؛4ـ جايگاه معنوی زنان؛5ـ منع از خشونت عليه زنان.اينک به بسط و شرح اين اصول و مستندات آن می‏پردازيم:1ـ برابری زنان و مردان در حوزه انسانیرسول خدا(ص) بنياد و جوهره زن و مرد را بر پايه کتاب الهی واحد می‏بيند، تفاوت‏های زيستی که به جهت حفظ نسل انسانی در آدمی تعبيه شده بر اين جوهر واحد اثر نمی‏گذارد. دو دسته از سخنان پيامبر می‏تواند مستند اين اصل قرار گيرد.1/1ـ زنان همتای مردان«حدثنا قتيبة بن‏سعيد، ثنا حماد بن‏خالد الخياط، ثنا عبداللّه‏ العمری، عن عبيداللّه‏، عن القاسم، عن عائشة، قالت: سئل رسول اللّه‏(ص) عن الرجل يجد البلل و لا يذکر احتلاما، قال: يغتسل و عن الرجل يری أنه قد احتلم و لا يجد البلل، قال: لا غسل عليه. فقالت أم سليم: المرأة تری ذلک اعليها الغسل؟ قال: نعم، إنما النساء شقائق الرجال؛عايشه گويد: از رسول خدا سؤال شد اگر مردی رطوبتی ببيند ولی احتلام را به ياد نمی‏آورد [وظيفه‏اش چيست؟] فرمود: غسل کند. پرسيده شد: مردی خواب می‏بيند محتلم شده ولی رطوبتی [در بيداری] نمی‏بيند؟ فرمود: غسل بر او نيست. ام‏سليم پرسيد: اگر برای زنی چنين وضعی پيش آيد آيا غسل دارد؟ فرمود: بلی زنان همتای مردانند.»بيهقی نيز همين حديث را با سند خود از ابوداود نقل کرده است.ابن‏منظور در کتاب «لسان العرب» و زبيدی در «تاج العروس» در معنای شقايق نوشته‏اند:«ای نظايرهم و امثالهم فی الاخلاق و الطباع کانهن شققن منهم؛مانند آنها در خلق و خوی و سرشت‏اند، گويا از آنها جدا شده‏اند.»اين حديث زن و مرد را در مسائل زيستی به استناد يگانگی و همتايی برابر می‏بيند، پس ساير عرصه‏های حيات، حکمش معلوم خواهد بود.2/1ـ مساوات ميان دختران و پسران«حدّث سعيد بن‏يوسف، عن يحيی بن‏أبی‏کثير، عن عکرمة، عن ابن‏عبّاس قال: قال رسول اللّه‏(ص): ساووا بين اولادکم فی العطيّة؛ فلو کنت مفضّلاً أحدا لفضّلتُ النساء؛رسول خدا(ص) فرمود: در بخشش ميان فرزندان برابری را رعايت کنيد. اگر من می‏خواستم فرزندی را برتری دهم دختران بودند.»و در روايت ديگری می‏فرمايد:«فلو کنت مؤثرا أحدا علی أحدٍ لآثرت النساء علی الرجال؛پيامبر فرمود: اگر کسی را می‏خواستم برتری دهم زنان را بر مردان برتری می‏دادم.»«النبی(ص): سوّوا بين أولادکم في العطيّة؛ فلو کنت مؤثرا أحدا علی أحد لآثرت النساء علی الرجال؛پيامبر فرمود: ميان فرزندان در بخشش برابری را رعايت کنيد. اگر می‏خواستم کسی را برتری دهم حتما زنان را بر مردان برتری می‏دادم.»زينب تميمی نقل می‏کند:«أنّه کره أن يفضِّل الذکورَ من البنين علی الإناث في العطيّة؛رسول خدا نمی‏پسنديد پسران بر دختران در بخشش برتری داده شوند.»بخاری نيز در کتاب صحيح با تعبير ديگری اين حديث را آورده است که پيامبر می‏فرمايد:«... اعدلوا بين اولادکم فی العطيّة؛ميان فرزندان در بخشش به عدالت رفتار کنيد.»«حدثنا حامد بن‏عمر، قال: حدثنا أبوعوانة، عن حصين، عن عامر، قال: سمعت النعمان بن‏بشير رضی‏اللّه‏ عنهما و هو علی المنبر يقول: اعطانی أبی عطيةً، فقالت عمرة بنت رواحة: لا ارضی حتی تشهد رسول اللّه‏(ص)، فأتی رسول اللّه‏(ص)، فقال: إنی أعطيت ابنی من عمرة بنت رواحة، عطية فأمرتنی ان اشهدک يا رسول اللّه‏، قال: اعطيت سائر ولدک مثل هذا؟ قال: لا، قال: فاتقوا اللّه‏ و اعدلوا بين اولادکم، قال: فرجع فرد عطيّه؛عامر گويد از نعمان بن‏بشير بر بالای منبر شنيدم که می‏گفت: پدرم چيزی را به من بخشيد، عمره دختر رواحه گفت بايد رسول خدا بدين بخشش رضايت دهد. پدرم نزد رسول خدا آمد و گفت به پسرم که مادرش عمره است چيزی بخشيدم. مادرش به من دستور داد که بايد رسول خدا بدين امر رضايت دهد. رسول خدا فرمود: آيا به ديگر فرزندانت مانند اين را بخشيده‏ای؟ گفت: نه، فرمود: از خدا بترسيد و ميان فرزندان به عدالت رفتار کنيد. نعمان از نزد رسول خدا بازگشت و هديه‏اش را بازپس گرفت.»2ـ کرامت زنيکی از آموزه‏های رسول خدا(ص) که به صورت‏های مختلف در سخن و سيره ايشان تکرار شده اعتقاد به کرامت زن است. اين مطلب را از اين گفتار و کردار می‏توان استنباط کرد:1/2ـ سفارش به تکريم زن«حدّث [أبوعبدالغنيّ الحسن بن‏عليّ بن‏عيسی الأزدی المعاني] عن عبدالرّزاق بن‏همام بسنده، عن عليّ بن‏أبيطالب(ع) قال: قال رسول اللّه‏(ص): خيرُکم خيرُکم لأهله، و أنا خيرُکم لأهلي. ما أکرم النساءَ إلاّ کريمٌ، و لا أهانهنّ إلا لئيمٌ؛رسول خدا(ص) فرمود: بهترين شما بهترين شما با خانواده است و من بهترين شما با خانواده هستم. جز کريمان زنان را تکريم نکنند و جز انسان‏های پست زنان را تحقير ننمايند.»«حدّثنا أبوکُرَيب: حدّثنا عبدة بن‏سليمان، عن محمّد بن‏عمرو: حدّثنا أبوسلمة، عن أبی‏هريرة قال: قال رسول اللّه‏(ص): أکمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خُلقا، و خِيارکم خِيارکم لنسائهم خُلقا؛رسول خدا(ص) فرمود: کامل‏ترين مؤمنان در ايمان، خوش‏خُلق‏ترين آنهاست و بهترين شما خوش‏خُلق‏ترين شما با زنانند.»«قال أبوعيسی: حديث أبی‏هريرة هذا، حديث حسن صحيح.ابن‏مخلّد، عن محمّد بن‏عمرو بن‏البختری، عن محمّد بن‏أحمد بن‏أبی‏العوّام، عن عبدالوهّاب بن‏عطاء. عن محمّد بن‏عمرو، عن أبی‏سلمة، عن أبی‏هريرة، عن النبيّ(ص) قال: إنّ أکمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خُلقا، و خيارکم خيارکم لنسائه؛از پيامبر نقل شده است: کامل‏ترين مؤمنان در ايمان خوش‏خُلق‏ترين آنان است و بهترين شما، بهترين شما با زنان است.»«قال رسول اللّه‏(ص): خيرکم خيرکم لنسائه، و أنا خيرکم لنسائی؛رسول خدا(ص) فرمود: بهترين شما بهترين شما با زنانش می‏باشد. و من بهترين شما با زنانم هستم.»«قال رسول اللّه‏(ص): خيرُکم خيرُکم لأهله، و أنا خيرکم لأهلی؛رسول خدا(ص) فرمود: بهترين شما، بهترين شما با خانواده است و من بهترين شما با خانواده‏ام هستم.»«القطب الراوندی فی لبّ اللباب: و عنه(ص)، قال: خيرُکم خيرُکم لنسائکم، و بناتکم؛از رسول خدا(ص) نقل شده است: بهترين شما بهترين شما با زنان و دختران‏تان هستيد.»«أخبرنا عبداللّه‏: أخبرنا محمّد: حدّثنی موسی، قال: حدّثنا أبی، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن‏محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن‏الحسين، عن أبيه، عن عليّ(ع) قال: قال رسول اللّه‏(ص) فی حديث: و من اتّخذ زوجةً فليُکرمْها؛رسول خدا(ص) فرمود: هر کس همسری گزيد، وی را تکريم کند.»2/2ـ محبت به زنان نشانه ايمان و اخلاق پيامبران«أخبرنا عبداللّه‏: أخبرنا محمّد: حدّثنی موسی، قال: حدّثنا أبی، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن‏محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن‏الحسين، عن أبيه، عن عليّ(ع) قال: قال رسول اللّه‏(ص): اُعطينا أهلَ البيت سبعةٌ لم يُعطَهُنّ أحدٌ قبلنا، و لا يُعطاها أحدٌ بعدنا: الصباحةَ، و الفصاحةَ و السماحةَ، و الشجاعةَ، و الحلمَ، و العلمَ، و المحبّةَ من النساء؛ما خاندان به هفت خصلت اختصاص يافتيم که پيشينيان آن را نداشتند و پيشينيان نيز نخواهند داشت. خوش‏منظری، رساگويی، گشاده‏رويی، شجاعت، بردباری، دانش، علاقه‏مندی به زنان.»«أخبرنا عبداللّه‏: أخبرنا محمّد: حدّثنی موسی، قال: حدّثنا أبی، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن‏محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن‏الحسين، عن أبيه، عن عليّ(ع)، قال: قال رسول اللّه‏(ص): کلّما ازداد العبد إيمانا، ازداد حبّا للنساء؛رسول خدا(ص) فرمود: هر چه آدمی ايمانش افزايش يابد، علاقه‏اش به زنان بيشتر گردد.»3/2ـ اختيارداری زنان در امر ازدواج«أخبرنا عبدالرزّاق، قال: أخبرنا ابن‏جريح، قال: أخبرنی أبوالزبير، عن رجل صالح من أهل المدينة، عن أبی‏سلمة بن‏عبدالرحمن، قال: کانت امرأة من الأنصار تحت رجل من الأنصار، فقُتل عنها يوم أحد، و له منها ولد، فخطبها عمّ ولدها و رجل إلی أبيها، فأنکح الرجل، و ترک عمّ ولدها، فأتت النبيّ(ص) فقالت: أنکحني أبي رجلاً لا اُريده، و ترک عمّ ولدی، فيؤخذ منّی ولدی، فدعا النبيّ(ص) أباها فقال: أنکحت فلانا فلانة؟ قال: نعم. قال: أنت الذی لا نکاح لک، اذهبی فانکحی عمّ ولدک؛ابوسلمه گويد: زنی از انصار همسر مردی از انصار بود، شوهرش در جنگ احد به شهادت رسيد و از وی فرزندی داشت. عموی بچه‏اش [برادرشوهرش] و مردی ديگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدرش او را به ازدواج مرد بيگانه در آورد و عموی فرزندش را کنار گذارد. دختر نزد پيامبر آمد و گفت پدرم مرا به ازدواج مردی در آورده که او را نمی‏خواهم. برادرشوهرم فرزندم را از من می‏گيرد. پيامبر پدرش را فرا خواند و فرمود: دخترت را به ازدواج فلان مرد در آوردی؟ گفت: بلی. فرمود: تو اختياردار ازدواج دختر نيستی [و رو کرد به دختر و فرمود:] برو با برادرشوهرت ازدواج کن.»حدّثنا هنّاد بن‏السريّ: حدّثنا وکيع، عن کهمس بن‏الحسن، عن ابن‏بريدة، عن أبيه، قال: جاءت فتاة إلی النبيّ(ص) فقالت: إنّ أبي زوّجني ابن‏أخيه؛ ليرفع بی خسيسته، قال: فجعل الأمر إليها، فقالت: قد أجزت ما صنع أبی، و لکن أردت أن تعلم النساء أن ليس لی الآباء من الأمر شی‏ء.فی الزوائد: إسناده صحيح، و قد رواه غير المصنّف من حديث عائشة و غيرها؛دختری نزد پيامبر آمد و گفت: پدرم مرا به خاطر خصلت‏های شخصی به ازدواج پسر برادرش در آورده است. پيامبر اختيار را به دختر داد. آنگاه دختر گفت به اين کار پدرم تَن می‏دهم. خواستم زنان بدانند پدران نسبت به دختران اختياردار نيستند.»«حدّثنا أبوالعبّاس محمد بن‏يعقوب: أنبأنا محمد بن‏عبداللّه‏ بن‏عبدالحکم: حدّثنا ابن أبی فديک، عن ابن‏أبی‏ذئب، عن عمر بن‏حسين، عن نافع، عن ابن‏عمر، رضی‏اللّه‏ عنهما: انّه تزوّج ابنة عثمان بن‏مظعون. قال: فذهبت اُمّها إلی النبيّ(ص) فقالت: إنّ ابنتي تکره و اللّه‏، فأمره رسول اللّه‏(ص) أن يفارقها، ففارقها و قال: لا تُنکحوا النساء حتّی تستأمروهنّ، فإذا سکتنَ فهو إذنهنّ. فتزوّجها بعده المغيرة بن‏شعبة؛ابن‏عمر دختر دايی‏اش را به ازدواج عثمان بن‏مظعون در آورد. مادر دختر نزد رسول خدا رفت و گفت به خدا سوگند دخترم به اين ازدواج راضی نيست. رسول خدا دستور داد دختر جدا شود و فرمود: زن‏ها را پيش از مشورت با آنان شوهر ندهيد. اگر سکوت کردند همان نشانه رضايت است. آنگاه آن دختر با مغيرة بن‏شعبه ازدواج کرد.»4/2ـ مشورت با زنانرسول خدا با سخن، تقرير و عمل بر مشورت با زنان تأکيد فرمود:رسول خدا در زمينه ازدواج و برخی مسائل خانوادگی ديگر، فرمان به مشورت با زنان داده است:«أخبرنا أبوزکريا بن‏أبی‏اسحاق المزکی و أبوبکر بن‏الحسن القاضی قالا، ثنا أبوالعباس محمد بن‏يعقوب، أنبأ محمد بن‏عبداللّه‏ ابن‏عبدالحکم، أنبأ ابن‏وهب، اخبرنی الليث بن‏سعد عن عبداللّه‏ بن‏عبدالرحمن القرشی عن عدی بن‏عدی الکندی عن ابيه عن رسول اللّه‏(ص) انه قال: شاوروا النساء فی انفسهن فقيل له: يا رسول اللّه‏ ان البکر تستحيی قال: الثيّب تعرب عن نفسها و البکر رضاها صمتها؛از رسول خدا(ص) نقل شده است: با زنان در مسئله ازدواج‏شان مشورت کنيد، بانوان خواستِ خود را آشکار می‏کنند، و دوشيزگان رضايت‏شان در سکوت‏شان است.»«حدثنا عبداللّه‏، حدثنی أبی، ثنا هشيم عن عمر بن‏أبی‏سلمة، عن أبيه، عن أبی‏هريرة، قال: قال رسول اللّه‏(ص): البکر تستامر و الثيب تشاور قيل يا رسول اللّه‏ ان البکر تستحی قال سکوتها رضاها؛رسول خدا(ص) فرمود: با دوشيزه و بانو در مورد ازدواج‏شان مشورت کنيد. گفته شد: دوشيزگان حيا می‏کنند. فرمود: سکوت آنان رضايت آنهاست.»«حدثنا عبداللّه‏، حدثنی أبی، ثنا علی بن‏عياش و اسحق بن‏عيسی و هذا حديث علی، قال: ثنا الليث بن‏سعد قال: حدثنی عبداللّه‏ بن‏عبدالرحمن بن‏أبی‏حسين المکی عن عدی ابن‏عدی الکندی عن أبيه عن رسول اللّه‏(ص) قال: أشيروا علی النساء فی أنفسهن فقالوا: ان البکر تستحی يا رسول اللّه‏(ص)، قال رسول اللّه‏(ص): الثيب تعرب عن نفسها بلسانها و البکر رضاها صمتها؛از رسول خدا نقل شده است: با زنان در مورد ازدواج‏شان مشورت کنيد. گفتند: دوشيزگان شرم می‏کنند. فرمود: بانو رأی خود را اعلام دارد و دوشيزه سکوتش، رضايت است.»پيامبر(ص) دختری را برای مردی خواستگاری می‏کند، پدرِ دختر از پيامبر(ص) اجازه می‏خواهد که با همسرش مشورت کند، رسول خدا به او اذن می‏دهد.در صلح حديبيّه پس از امضای قرارداد، رسول خدا به مسلمانان دستور داد قربانی کنيد و پس از آن تقصير نماييد. هيچ کس به دستور پيامبر عمل نکرد. رسول خدا بر ام‏سلمه وارد شد و جريان را ذکر کرد. ام‏سلمه گفت: شما خود قربانی کنيد و حلق کنيد و با کسی سخن مگوييد. پيامبر بيرون آمد و آن عمل را انجام داد، مسلمانان نيز تبعيت کردند.ناگفته نماند مشورت جايی است که طرف مشورت، آگاهی لازم را داشته باشد و ناصح و خيرخواه و صاحب تجربه باشد. مجموعه سخنان و تأييد و عمل پيامبر نشان می‏دهد که هر کس چنين آگاهی، تجربه و خيرخواهی را داشت می‏تواند طرف مشورت واقع گردد و جنسيت دخالت ندارد و اگر جز اينها در آن روزگار اتفاق نيفتاد، شرايط بيش از اين را برای زنان فراهم نساخته بود.3ـ تعامل انسانی با زنانسيره عملی رسول خدا بر اين پايه استوار است که جامعه اسلامی می‏بايست زنان را به عنوان بخشی از جامعه انسانی با همه گستردگی‏هايش بپذيرد. و مبنای تعامل با آنان بر محور انسانيت با همه عمق و گستردگی‏اش صورت پذيرد. در اينجا نمونه‏هايی از تعامل پيامبر با زنان را گزارش می‏کنيم که می‏تواند مستند و مرجع اتخاذ اين اصل و قاعده باشد:1/3ـ سلام کردن به زنان«محمد بن‏يعقوب، عن علی بن‏ابراهيم، عن أبيه، عن حماد بن‏عيسی، عن ربعی بن‏عبداللّه‏، عن ابی‏عبداللّه‏(ع) قال: کان رسول اللّه‏(ص) يسلم علی النساء و يرددن عليه؛امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) بر زنان سلام می‏کرد و آنان پاسخ می‏گفتند.«حدثنا أبوبکر بن‏ابی‏شيبه، حدثنا سفيان بن‏عيينه، عن ابن‏ابی‏حسين، سمعه من شهر بن‏حوشب يقول: اخبرته اسماء ابنة يزيد: مر علينا النبی(ص) فی نسوة فسلم علينا؛شهر بن‏حوشب گويد: اسماء دختر يزيد گزارش داد که رسول خدا(ص) بر گروهی از ما زنان گذشت و بر ما سلام کرد.»2/3ـ عيادت از زنان بيمار«حدثنا العباس بن‏الفضل الأسفاطی، حدثنا أبوالوليد الطيالسی، ثنا أبوعوانة، عن عبدالملک بن‏عمير، عن امرأة منهم يقال لها أم العلاء أن النبی(ص) دخل عليها فی مرضها فقال أبشری يا أم العلاء فإن مرض المسلم يذهب خطاياه کما يذهب النار خبث الحديد؛عبدالملک بن‏عمير از زنی به نام ام‏علاء نقل می‏کند که پيامبر به هنگام بيماری‏اش بر او وارد شد و فرمود بشارت باد بر تو ای ام‏علاء، بيماری مسلمان، خطاهايش را می‏پوشاند چنان که آتش آهن را تصفيه می‏کند.»3/3ـ پذيرفتن دعوت به غذا«حدثنا [إسحاق] الانصاری حدثنا معن حدثنا مالک [بن‏أنس] عن إسحاق بن‏عبداللّه‏ بن‏أبی‏طلحة عن أنس بن‏مالک: أن جدته مليکة دعت رسول اللّه‏(ص) لطعام صنعته، فأکل منه، ثم قال: قوموا فلنصل بکم، قال أنس، فقمت إلی حصير لنا قد طول ما لبس، فنضحته بالماء، فقام عليه رسول اللّه‏(ص) و صففت عليه أنا و اليتيم وراءه و العجوز من ورائنا، فصلی بنا رکعتين ثم انصرف؛انس بن‏مالک گويد: جده‏اش مليکه غذايی پخت و رسول خدا(ص) را برای غذا دعوت کرد رسول خدا(ص) از آن تناول کرد. سپس فرمود: برخيزيد نماز بگزاريم. انس گفت: زيراندازی که بسيار کهنه شده را آب زده و آن را تکان دادم رسول خدا برخاست و پشت سر پيامبر نماز خوانديم.»4/3ـ احوالپرسی و ديدار از زناناز زنان متعددی در سيره پيامبر ياد شده که رسول خدا به ديدار و احوالپرسی آنان می‏رفت. گاه در آن منزل‏ها استراحت می‏کرد، بسا اوقات نماز مستحبی می‏خواند. از اين زنان می‏توان نام ام‏فضل [نخستين زن مسلمان پس از خديجه در مکه] فاطمه بنت اسد [مادر اميرالمؤمنين[ ام‏سليم، [همسر حمزة سيد الشهداء] لبابه [دختر حارث بن حزن و همسر عباس بن‏عبدالمطلب که در مکه ايمان آورد] شفاء ام‏سليمان [در مکه ايمان آورد] ام‏حرام [دختر ملحان و همسر عبادة بن‏صامت]، ام‏ايمن، جُعده [دختر عبداللّه‏ بن‏ثعلبه].در باره ام‏حرام در کتب سيره چنين منقول است:«کان رسول اللّه‏(ص) يکرمها و يزورها فی بيتها و يقيل عندها و اخبرها انها شهيدة؛رسول خدا او را گرامی می‏داشت و از او در خانه‏اش احوال می‏پرسيد و آنجا استراحت می‏نمود و خبر داد که وی به شهادت می‏رسد.»5/3ـ ترغيب و تشويق به دانش‏اندوزیسخنان متعددی از رسول خدا(ص) در تشويق و ترغيب زنان به دانش‏اندوزی منقول است که به نمونه‏هايی اشاره می‏شود:«نوادر الراوندي،: بإسناده، عن موسی بن‏جعفر(ع)، قال: قال رسول اللّه‏(ص): اضربوا النساء علی تعليم الخير؛زنان را در راه آموزش خير و نيکی تنبيه کنيد.»«قال النبی(ص): نِعْم النساء نساءُ الأنصار! لم يمنعهنّ الحياءُ أن يتفقّهن في الدين؛زنان انصار، خوب زنانی هستند، شرم مانع فقاهت آنان در دين نمی‏شود.»«قال رسول اللّه‏(ص): ايما رجل کانت عنده وليدة فعلمها فاحسن تعليمها و ادبها فاحسن تأديبها ثمّ أعتقها و تزوّجها فله أجران؛پيامبر(ص) فرمود: هر مردی که کنيزکی نزد او باشد، او را تعليم دهد و خوب تعليم دهد و او را پرورش دهد و خوب پرورش دهد، سپس او را آزاد کند و شوهر دهد، دارای دو پاداش خواهد بود.»6/3ـ پاسخگويی به پرسش‏های زنان«أبي رحمة اللّه‏، قال: حدثنا سعد بن‏عبداللّه‏، قال: حدثنا إبراهيم بن‏هاشم و غيره، عن خلف بن‏حماد، عن الحسين بن‏زيد الهاشمي عن أبيعبداللّه‏ عليه‏السلام، قال: جاءت زينب العطارة الحولاء إلی نساء رسول اللّه‏(ص) و بناته و کانت تبيع منهن العطر فدخل رسول اللّه‏ صلی‏اللّه‏ عليه و آله و هي عندهن، فقال لها: إذا أتيتنا طابت بيوتنا، فقالت: بيوتک بريحک أطيب يا رسول اللّه‏، قال: إذا بعت فأحسني و لا تغشي فإنه أتقی و أبقی للمال، فقالت: ما جئت بشيء من بيعي، و إنما جئتک أسالک عن عظمة اللّه‏؛زينب عطاره زنی است که لوازم آرايش به زنان می‏فروشد و وسائل آرايش زنان پيامبر(ص) را فراهم می‏کند. روزی رسول خدا(ص) وارد خانه شد و او را ديد. فرمود: آفرين بر تو که اتاق‏های ما را معطر می‏کنی. زينب گفت: اتاق‏های شما به عطر شما خوشبوتر است ای رسول خدا! پيامبر فرمود: وقتی معامله می‏کنی خوب رفتار کن و نارو نزن، اين مايه حفظ و ماندگاری بيشتر مال است. گفت: ای رسول خدا! امروز برای فروش نيامده‏ام بلکه آمده‏ام نسبت به چگونگی آفرينش جهان از شما سؤال کنم. آنگاه رسول خدا با تفصيل چگونگی آفرينش را بيان کرد.»«مقاتل بن‏حيان: لما رجعت أسماء بنت عميس من الحبشة مع زوجها جعفر بن‏أبيطالب دخلت علی نساء رسول اللّه‏(ص) فقالت: هل فينا شيء من القرآن قلن: لا، فأتت رسول اللّه‏(ص) فقالت: يا رسول اللّه‏ إن النساء لفي خيبة و خسار! فقال: و مم ذلک قالت: لأنهن لا يذکرن بخير کما يذکر الرجال، فأنزل اللّه‏ تعالی هذه الآية ـ يعني: «إن المسلمين و المسلمات ...»؛اسماء دختر عميس به همراه شوهرش جعفر از حبشه بازگشت، نزد زنان رسول خدا(ص) رفت و از آنان پرسيد: آيا در قرآن مطلبی در باره زنان نازل شده است؟ پاسخ منفی شنيد. سپس نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: زنان در زيان و خسارت به سر می‏برند.پيامبر پرسيد: چرا؟ گفت: زيرا خداوند ياد نيکی از آنان نمی‏کند، آن گونه که از مردان ياد می‏کند. پس از آن آيه 35 سوره احزاب نازل شد.همچنين ام‏سليم نزد رسول خدا آمد و در باره غسل زنان و جنابت آنان پرسش کرد و رسول خدا پاسخ فرمود. در اين سؤال و جواب ام‏سلمه شرم کرد و به ام‏سليم گفت چرا چنين پرسش‏هايی از رسول خدا داری؟ زنان را شرمگين کردی؟ پيامبر فرمود: ساکت شو؟7/3ـ تغيير نام زنان از سوی پيامبرپيامبر نام تعدادی از زنان را پس از اسلام آوردن تغيير داد.ـ نام عاصيه [دختر عمر] را به جميله تغيير داد.ـ نام بَرّة [دختر ابوسلمه] را به زينب و نام زن ديگر را که بَرّه بود به جويريه تغيير داد. پيامبر در فلسفه اين رفتار فرموده بَرّه [نيکوکار[ گونه‏ای خودستايی است.8/3ـ پيامبر همسرانش را به سفر می‏بردرسول خدا در هر سفر قرعه می‏انداخت و يکی از همسرانش را با خود همراه می‏برد:«عن عمرة بنت عبدالرحمن عن عايشة زوج النبی، قالت: کان رسول اللّه‏ اذا اراد سفرا اقرع بين نسائه فايتّهن خرج سهمها خرج بها؛عايشه همسر پيامبر گفت: رسول خدا(ص) هر گاه اراده سفر می‏کرد ميان همسرانش قرعه می‏انداخت و نام هر کس بيرون می‏آمد، او را همراه می‏برد.»اين همه، جز مواردی است که از بيعت رسول خدا با زنان، حضور زنان در جنگ‏ها و مشاغل اجتماعی عصر رسول خدا در کتب سيره و تاريخ به ثبت رسيده است. و در اينجا از آن صرف نظر می‏گردد.4ـ جايگاه معنوی زنانبهشت و دستيابی به فرجام نيک برای انسانِ مسلمان هدف و مقصد است و در تعاليمِ دينی تراز و معيارِ ارزشگذاری و سنجش. در آموزه‏های رسول خدا، با تعبيرهای گوناگون، طيف‏هايی از زنان برخوردار از اين فرجام نيک معرفی شده‏اند، چنان که خدمت به آنان نيز عامل برخورداری از بهشت دانسته شده است.1/4ـ بهشت زير پای مادران«حدثنا أبويوسف محمد بن‏أحمد الرقی، ثنا محمد بن‏سلمة الحرانی، عن محمد بن‏إسحق، عن محمد بن‏طلحة بن‏عبدالرحمن بن‏أبی‏بکر الصديق، عن معاوية بن‏جاهمة السلمی، قال: أتيت رسول اللّه‏(ص) فقلت: يا رسول اللّه‏! إنی کنت أردت الجهاد معک، أبتغی بذلک وجه اللّه‏، و الدار الآخرة. قال: ويحک! أحية أمک؟ قلت: نعم يا رسول اللّه‏، قال: فارجع اليها فبرها. ثم أتيته من امامه فقلت: يا رسول اللّه‏! إنی کنت أردت الجهاد معک. أبتغی بذلک وجه اللّه‏ و الدار الآخرة. قال: ويحک، أحية أمک؟ قلت: نعم يا رسول اللّه‏! قال ويحک! الزم رجلها فثم الجنة؛معاوية بن‏جاهمة گويد: خدمت پيامبر(ص) رسيدم و گفتم: می‏خواهم با شما در راه خدا و زندگی آخرت جهاد کنم. فرمود: آيا مادرت زنده است؟ گفتم: بلی. فرمود: برگرد و به او نيکی کن. از مقابل حضرت آمدم و گفتم: ای رسول خدا، می‏خواهم با شما در راه خدا و برای زندگی آخرت در جهاد شرکت کنم. فرمود: آيا مادرت زنده است؟ گفتم: بلی. فرمود: پاهای مادرت را بچسب که بهشت همان جاست.»«ان الجنة تحت رجل المرأة؛بهشت زير پای زن است.»«عن انس عن النبی(ص): الجنة تحت اقدام الامهات؛پيامبر(ص) فرمود: بهشت زير پاهای مادران است.»«عن فاطمة عن النبی(ص): الزم رجلها فان الجنة تحت اقدامها؛پيامبر(ص) فرمود: ملازم مادر باش که بهشت زير پاهای اوست.»«عن سعيد بن‏المسيب، قال: قال عمر: کنا مع رسول اللّه‏(ص) علی جبل فأشرفنا علی واد فرأيت شابا يرعی غنما له أعجبنی شبابه، فقلت: يا رسول اللّه‏(ص) و أی شاب لو کان شبابه فی سبيل اللّه‏؟ فقال النبی(ص): يا عمر فلعله فی بعض سبيل‏اللّه‏ و أنت لا تعلم ثم دعاه النبی(ص) فقال: يا شاب هل لک من تعول قال: نعم، قال: من، قال: أمی، فقال النبی(ص): الزمها فان عند رجليها الجنة؛عمر گويد: با پيامبر، بر بلندای کوهی بوديم که مشرف بر سرزمينی بود. جوانی را ديدم که چوپانی می‏کند. از جوانی‏اش خوشم آمد. گفتم: ای رسول خدا، چه جوانی! کاش جوانی‏اش در راه خدا بود. پيامبر فرمود: شايد در راه خداست و تو نمی‏دانی. پيامبر جوان را فرا خواند و فرمود: ای جوان آيا عايله داری؟ گفت: بلی. فرمود: چه کسی؟ گفت: مادرم. فرمود: ملازم او باش که بهشت پيش پاهای اوست.»«حدثنا بکر بن‏محمد الصيرفی بمرو، ثنا أبوقلابة و ثنا علی بن‏حمشاذ العدل، ثنا الحسن بن‏سهل المجوز، ثنا أبوعاصم عن ابن‏جريج، حدثنی محمد بن‏طلحة بن‏عبداللّه‏ بن‏عبدالرحمن عن أبيه عن معاوية بن‏جاهمة ابن‏جاهمة اتی النبی(ص) فقال: انی اردت أن اغزو و جئت استشيرک فقال: أ لک والدة قال: نعم، قال: اذهب فالزمها فان الجنة عند رجلها؛جاهمه نزد رسول خدا آمد و گفت: می‏خواهم همراه شما در جنگ شرکت کنم و برای مشورت نزد شما آمدم. پيامبر(ص) فرمود: آيا مادر داری؟ گفت: بلی. فرمود: برو و ملازم او باش، که بهشت پيش پاهای اوست.»«الجنة بناؤها اقدام الامهات؛زيربنای بهشت گام‏های مادران است.»«عن ابن‏عباس عن النبی(ص): من قبل بين عينی امه کان له سترا من النار؛پيامبر فرمود: هر که ميان چشمان مادرش را ببوسد، اين بوسه پرده‏ای در برابر آتش خواهد بود.»2/4ـ نيکی به دختر و خواهر سبب رفتن به بهشت«عن علی بن‏ابراهيم، عن أبيه، عن ابن‏أبی‏عمير، عن هشام بن‏الحکم، عن عمر بن‏يزيد، عن أبی‏عبداللّه‏(ع) قال: قال رسول اللّه‏(ص): من عال ثلاث بنات أو ثلاث أخوات وجبت له الجنة، فقيل: يا رسول اللّه‏(ص) و اثنتين فقال: و اثنتين. فقيل: يا رسول اللّه‏(ص)، و واحدة فقال: و واحدة؛رسول خدا فرمود: هر کس، سه دختر يا سه خواهر را اداره کند، بهشت برايش واجب است. گفته شد: ای رسول خدا دو تا چطور؟ فرمود: و دوتا. گفته شد: ای رسول خدا يکی چطور؟ فرمود: و يکی.»«حدثنا أحمد بن‏محمد، حدثنا عبداللّه‏ بن‏المبارک، حدثنا ابن‏عيينة عن سهيل بن‏ابی‏صالح عن أيوب بن‏بشير عن سعيدالاعشی عن أبی‏سعيد الخدری قال: قال رسول اللّه‏(ص): من کانت له ثلاث أخوات أو ابنتان أو أختان فأحسن صحبتهن و اتقی اللّه‏ فيهن فله الجنة؛رسول خدا فرمود: هر که سه خواهر يا دو دختر يا دو خواهر داشته باشد و با آنان نيک رفتار کند و با خداترسی با آنان معاشرت کند، بهشت ارزانی اوست.»3/4ـ بهشت پاداش حاملگی، وضع حمل و شير دادن زنان«محمد بن‏علی بن‏الحسين فی الامالی عن محمد بن‏الحسن، عن الصفار عن محمد بن‏الحسين بن‏أبی‏الخطاب، عن الحکم بن‏مسکين، عن أبی‏خالد الکعبی عن أبی‏عبداللّه‏(ع) أن رسول اللّه‏(ص) قال: أيما امرأة دفعت من بيت زوجها شيئا من موضع إلی موضع تريد به صلاحا نظر اللّه‏ إليها، و من نظر اللّه‏ إليه لم يعذبه، فقالت ام‏سلمة: يا رسول اللّه‏(ص) ذهب الرجال بکل خير فأی شی‏ء للنساء المساکين؟ فقال(ع): بلی إذا حملت المرأة کانت بمنزلة الصائم القائم المجاهد بنفسه و ماله فی سبيل اللّه‏، فإذا وضعت کان لها من الاجر ما لا يدری أحد ما هو لعظمه، فإذا أرضعت کان لها بکل مصة کعدل عتق محرر من ولد اسماعيل، فإذا فرغت من رضاعه ضرب ملک کريم علی جنبها و قال: استأنفی العمل فقد غفر لک؛رسول خدا(ص) فرمود: هر زنی که در خانه شوهر وسيله‏ای را از جايی به جايی بگذارد و قصد خير داشته باشد، خدا به او توجه کند و هر که مورد نظر خداوند باشد او را عذاب نمی‏کند. ام‏سلمه گفت: ای رسول خدا، مردان همه خوبی‏ها را از آنِ خود ساختند. زنان بيچاره چه دارند؟ فرمود: وقتی زنی باردار شد مانند روزه‏داری است که به شب‏زنده‏داری مشغول است و در راه خدا با جان و مال جهاد می‏کند. هنگامی که وضع حمل کند، چنان پاداشی دارد که هيچ کس نداند. هنگامی که بچه شير می‏دهد در برابر هر مک زدن، ثواب آزاد کردن برده‏ای از فرزندان اسماعيل را دارد و وقتی شير دادن تمام شد، فرشته گويد: گذشته‏ات بخشوده شد. از نو شروع کن.»«فی حديث الحولاء العطارة بالسند المتقدم فی ابواب المقدمات قال: قال رسول اللّه‏(ص): ... يا حولاء، و الذی بعثنی بالحق نبيا و رسولاً و مبشرا و نذيرا، ما من امرأة تحمل من زوجها ولدا إلا کانت فی ظل اللّه‏ عز و جل حتی يصيبها طلق. يکون لها بکل طلقة، عتق رقبة مؤمنة، فإذا وضعت حملها و أخذت فی رضاعه، فما يمص الولد مصة من لبن أمة إلا کان بين يديها نورا ساطعا يوم القيامة، يعجب من رآها من الاولين و الآخرين، و کتبت صائمة قائمة، و إن کانت مفطرة کتب لها صيام الدهر کله و قيامه، فإذا فطمت ولدها، قال الحق جل ذکره: يا أيتها المرأة، قد غفرت لک ما تقدم من الذنوب، فاستأنفی العمل؛رسول خدا فرمود: ... ای حولاء، سوگند به آن که مرا به پيامبری برانگيخت، هر زنی که باردار شود از شوهرش، در سايه خدا زندگی می‏کند، تا هنگام درد زايمان. هر دردی ثواب آزاد کردن يک بنده مؤمن را دارد. وقتی فارغ شد و شير دادن را شروع کرد، هر گاه کودک مک زند از پيش روی آن زن روز قيامت نوری درخشد که هر بيننده‏ای را به عجب وا دارد. و او روزه‏دارِ شب‏زنده‏دار محسوب شود. و اگر در اين حال روزه بدارد ثواب روزه و عبادت تمام روزگار برايش ثبت شود. وقتی کودک را از شير گرفت خداوند فرمايد: ای زن، گناه گذشته‏ات را بخشيدم، از نو آغاز کن.»«و عن سعيد بن‏جبير عن ابن‏عمر، احسبه رفعه. عن النبی(ص): المرأة فی حملها إلی وضعها إلی فصالها کالمرابط فی سبيل اللّه‏، و إن ماتت فيما بين ذلک فان لها أجر شهيد؛رسول خدا فرمود: زن از هنگام بارداری تا هنگام شير گرفتن کودک مانند رزمنده در راه خداست و اگر در اين مدت جان دهد پاداش شهيد دارد.»«المرأة إذا حملت کان لها أجر الصائم القائم المخبت المجاهد، فی سبيل اللّه‏، و إذا ضربها الطلق فلاتدری الخلائق، ما لها من الاجر، فإذا وضعت کان لها بکل مصة أو رضعة أجر نفس تحييها، فإذا فطمت ضرب الملک علی منکبيها و قال: استأنفی العمل؛رسول خدا فرمود: زن وقتی حامله شد، ثواب روزه‏دار عابد، که در راه خدا جهاد می‏کند خواهد داشت. و هنگامی که درد زايمان گرفت، موجودات نمی‏دانند او چه پاداشی دارد. وقتی فارغ شد، هر شير دادن يا مک زدن بسان زنده کردن يک جان ارزش دارد. وقتی کودک را از شير گرفت، فرشته‏ای به کتفش زند و گويد: عمل را از سر گير.»5ـ منع از خشونت عليه زنانبررسی سخنان و رفتار رسول خدا(ص) نشان می‏دهد که پيامبر در صدد محو اين رفتار در جامعه انسانی و در ميان مسلمانان بود. می‏توان آنچه از ايشان در اين باره رسيده به چند گروه تقسيم کرد:الف ـروايت‏های متعدد وجود دارد که پيامبر در دوره‏ای مردان را از زدن زنان منع می‏کرد تا اينکه مردان بسياری اعتراض کرده و مجددا پيامبر اجازه داد ولی نگاهش بدان منفی بود:«حدثنا محمد بن‏الصباح، أبنأنا سفيان بن‏عيينة، عن الزهری، عن عبداللّه‏ بن‏عبداللّه‏ بن‏عمر، عن إياس بن‏عبداللّه‏ بن‏أبی‏ذباب، قال: قال النبی(ص): لا تضربن إماء اللّه‏، فجاء عمر إلی النبی(ص) فقال: يا رسول اللّه‏! قد ذئر النساء علی أزواجهن. فأمر بضربهن فضربن، فطاف بآل محمد(ص) طائف نساء کثير. فلما أصبح قال لقد طاف الليلة بآل محمد سبعون امرأة. کل امرأة تشتکی زوجها فلا تجدون أولئک خيارکم؛رسول خدا فرمود: کنيزکان خدا (زنان) را کتک نزنيد. عمر نزد ايشان آمده و گفت: ای رسول خدا، زنان بر شوهران سرکشی می‏کنند. پس رسول خدا اجازه داد مردان زنان خود را بزنند. و زنانی کتک خوردند، پس از آن گروه بسياری از آنان گرد خانه پيامبر(ص) برای اعتراض جمع شدند. صبح آن روز پيامبر فرمود: شب گذشته هفتاد زن گرد خانه خويشان محمد گرد آمده و از شوهران‏شان شکوه داشتند. اين مردان نيکان شما نيستند.»اين روايت با تعبيرهای مختلف در مستدرک حاکم نقل شده، و به صحت آن حکم شده است. و نيز در سنن دارمی، الطبقات الکبری، مسند حميدی و مصنف ابن‏ابی‏شيبه نيز نقل شده است.ب ـدر دسته‏ای ديگر رسول خدا(ص) با تعبيرهای عاطفی از زدن منع نموده است.«محمّد بن‏يعقوب، عن حميد بن‏زياد، عن الحسن بن‏محمد بن‏سماعة، عن غير واحد، عن ابان، عن ابی‏مريم عن أبی‏جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه‏(ص): أيضرب احدکم امرأة ثم يضل معانقها؛رسول خدا فرمود: چگونه شما مردان همسران‏تان را کتک می‏زنيد و سپس او را در آغوش می‏گيريد.»«أخبرنا محمد بن‏عمر، عن أبی‏حبيبة عن داود بن‏الحصين، عن أبی‏سفيان، عن أيوب، قال: جاءت امرأة إلی رسول اللّه‏(ص) قد ضربها زوجها ضربا شديدا، فقام رسول اللّه‏: فأنکر ذلک و قال: يظل أحدکم يضرب امرأته ضرب العبد ثم يظل يعانقها و لا يستحيی؛زنی نزد رسول خدا آمد و از کتک‏کاری شوهرش شکوه کرد. پيامبر اين عمل را زشت شمرد و فرمود: چگونه شما مردان همسران‏تان را همچون بردگان کتک می‏زنيد و سپس او را در آغوش می‏گيريد، آيا شرم نمی‏کنيد؟»اين حديث با تعبيرهای ديگر در مصنف عبدالرزاق، سنن دارمی، صحيح بخاری و سنن ابن‏ماجه در برخی از روايت‏ها از زدن به گونه‏های خاصی منع شده است:«و فی حديث الحولاء، بالسند المتقدم عن رسول اللّه‏(ص) انه قال: فای رجل لطم امرأته لطمة، امر اللّه‏ عز و جل مالک خازن النيران فيلطمه علی حی وجهه سبعين لطمة فی نار جهنم و ایّ رجل منکم وضع يده علی شعر امرأة مسلمة، سمر کفه بمسامير من نار؛رسول خدا فرمود: هر مردی که بر زنش صدمه‏ای وارد کند، خداوند به نگهبان آتش دستور دهد که بر گونه او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی که به گيسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با ميخ‏های آتشين کوبيده خواهد شد.»«عن النبی(ص) قال: أيما رجل ضرب أمرأته فوق ثلاث، أقامه اللّه‏ يوم القيامة علی رؤوس الخلائق، فيفضحه فضيحة ينظر إليه الاولون و الاخرون؛رسول خدا فرمود: هر مردی که زنش را بيش از سه بار کتک زند خداوند او را در قيامت در حضور تمام انسان‏ها رسوا سازد.»«عن رسول اللّه‏(ص): أنه نهی عن ضرب النساء من غير واجب؛رسول خدا(ص) از کتک زدن زنان در غير مورد واجب منع کردند.»«عن النبی(ص) أنه قال: إنی أتعجب ممن يضرب امرأته و هو بالضرب أولی منها، لا تضربوا نساءکم بالخشب، فإن فيه القصاص، و لکن اضربوهن بالجوع و العری، حتی تربحوا فی الدنيا و الاخرة؛رسول خدا(ص) فرمود: در شگفتم که مردی همسرش را کتک زند و خود سزاوارتر است. زنان را با چوب کتک نزنيد، که قصاص دارد. بلکه زنان را با گرسنگی و برهنگی تنبيه کنيد تا در دنيا و آخرت سود بريد.»«ابن‏جريج، قال: أخبرنی أبوقزعة إيّای و عطاء، عن رجل من بنی‏قشير، عن أبيه، أنه سأل النبی(ص) ما حق امرأتی علیَّ؟ قال: تطعمها إذا طعمت، و تکسوها إذا اکتسيت، و لا تضرب الوجه، و لا تقبح؛از پيامبر(ص) پرسيد: همسرم چه حقی بر من دارد؟ رسول خدا فرمود: هر گاه غذا خوردی به او نيز غذا دهی، هر گاه که پوشاک تهيه کردی برای او نيز فراهم سازی. به صورت زن آسيب نرسانی و زشتش نخوانی.»د ـدر برخی روايت‏ها، زدن را مشروط به ارتکاب فحشای روشن و آشکار از سوی زن کرده است:«حدثنا أبوبکر بن‏أبی‏شيبة ثنا الحسين بن‏علی، عن زائدة، عن شبيب بن‏غرقدة البارقی، عن سليمان بن‏عمرو بن‏الاحوص، حدثنی أبی أنه شهد حجة‏الوداع مع رسول اللّه‏(ص). فحمد اللّه‏ و أثنی عليه، و ذکر و وعظ، ثم قال: استوصوا بالنساء خيرا فإنهن عوان عندکم، ليس تملکون منهن شيئا غير ذلک، إلا أن يأتين بفاحشة مبينة. فإن فعلن فاهجروهن فی المضاجع و اضربوهن ضربا غير مبرح. فإن أطعنکم فلا تبغوا عليهن سبيلاً؛سليمان گويد: پدرم در حجة‏الوداع با پيامبر بود. رسول خدا سپاس خدا را گفت و مردم را موعظه کرد، آنگاه فرمود: زنان را سفارش خير کنيد. آنان اسير دست شما هستند؛ جز نيکی حق نداريد با آنان رفتار کنيد. مگر آنکه مرتکب فحشايی آشکار شوند. در آن صورت از بستر آنان کناره بگيريد، آنان را ملايم کتک زنيد، و اگر از خلاف بازگشتند بهانه‏ای بر آنان مجوييد.»اين روايت با تفاوت‏هايی در سنن ابن‏ماجه، مصنف ابن‏ابی‏شيبه و سنن ترمذی هم آمده است.نکته قابل تأمل در اين حديث اين است که پيامبر(ص) در سال آخر حيات خويش، زدن معمولی را مختص به ارتکاب فحشا از سوی زن می‏داند و آيه را به اين فرضِ خاص اختصاص می‏دهد.ه••• ـرسول خدا(ص) خود هيچ گاه مرتکب چنين رفتاری نشد:«حدثنا ابوبکر بن‏ابی‏شيبة، ثنا وکيع، عن هشام بن‏عروة، عن ابيه، عن عائشة، قالت: ما ضرب رسول اللّه‏(ص) خادما له و لا امرأة و لا ضرب بيده شيئا؛عايشه گفت: رسول خدا هيچ گاه خدمتگزار يا زنی را کتک نزد.»روايتی را که شيخ طوسی در کتاب مبسوط آورده و براساس آن فتوا داده است:«عن أبی‏سلمة عن فاطمة بنت قيس، أن أباعمرو بن‏حفص، طلقها البتة، و هو غائب فأرسل إليها وکيله الشعير فسخطته، فقال: و اللّه‏ ما لک علينا من شی‏ء فجاءت رسول اللّه‏(ص) فذکرت ذلک له، فقال: ليس لک نفقة فأمرها أن تعتد فی بيت أم‏شريک، ثم قال تلک امرأة يغشاها أصحابی، اعتدّی عند ابن‏أم‏مکتوم، فإنه رجل أعمی تضعين ثيابک، فإذا حللت فأذنينی، قالت: فلما حللت ذکرت له أن معوية بن‏أبی‏سفيان و أباجهم خطبانی، فقال: أما أبوالجهم، فلا يضع عصاه عن عاتقه و أما معوية فصعلوک لا مال له، انکحی أسامة؛ابوعمرو بن‏حفص همسرش، فاطمه دختر قيس را طلاق غيابی داد و برايش مبلغی جو فرستاد. چون دختر قيس خشمگين گرديد، ابوعمرو به وی گفت: به خدا سوگند چيزی از آنِ تو بر ذمه ما نيست. دختر قيس نزد رسول خدا آمد و ماجرا را باز گفت. رسول خدا فرمود: تو حق نفقه نداری و به او فرمان داد که در خانه ام‏شريک عدّه نگه دارد. سپس فرمود: ام‏شريک زنی است که اصحاب من گاه با وی ديدار می‏کنند. در خانه ام‏مکتوم که مرد نابينايی است و نزد او می‏توانی حجاب برگيری عدّه نگهدار و پس از پايان عدّه به من خبر ده. دختر قيس پس از پايان عدّه نزد پيامبر آمده و گفت: ابوجهم و معاويه از من خواستگاری کرده‏اند، چه کنم؟ پيامبر فرمود: ابوجهم هميشه عصايش بر سر زن بلند است و معاويه نيز مردی تنگ‏دست است، با اسامة ازدواج کن.»اين روايت نشان می‏دهد که پيامبر دستور می‏دهد که به خواستگاری مردی که زن را کتک می‏زند جواب منفی دهد.«... قلت يا رسول اللّه‏(ص): إن لی امرأة ـ فذکر من طول لسانها و بذائها، فقال: طلقها، قلت يا رسول اللّه‏(ص)! إنها ذات صحبة و ولد، قال: فأمسکها و أمرها، فان لم يکن فيها خير فستفعل، و لا تضرب ظعينتک ضرب أمتک؛مردی به پيامبر گفت: زنی زبان‏دراز و بی‏حيا دارم چه کنم؟ پيامبر فرمود: او را طلاق ده. مرد گفت: همسری جز او ندارم و از او فرزند دارم. پيامبر فرمود: او را اصلاح کن و اگر سود نداشت در آينده طلاق ده، اما او را مانند کنيزان کتک مزن.»و ـدر دسته‏ای ديگر از روايات، پيامبر(ص) فرمان می‏دهد مردان عصايی بر ديوار آويزان کنند، تا اهل و عيال هراسی داشته و مرتکب عصيان و نافرمانی نشوند. نمونه‏ای از اين روايات چنين است:«عن النبی(ص): علق السوط حيث يراه اهل البيت؛رسول خدا فرمود، تازيانه را در جايی آويزان کنيد که اهل خانه ببينند.»«عن النبی(ص): علقوا السوط حيث يراه أهل البيت، فانه ادب لهم؛رسول خدا فرمود: تازيانه را در جايی که اهل خانه ببينند آويزان کنيد، اين سبب تأديب آنهاست.»«عن ابی‏الدرداء قال: اوصانی خليلی ابوالقاسم(ع) فقال: انفق من طولک علی اهلک و لا ترفع عصاک اخفهم فی اللّه‏؛ابودردا گويد: رسول خدا به من توصيه کرد که از توان مالی بر اهل و عيالت انفاق کن. عصا را بالا مبر، و به خاطر خدا برايشان آسان گير.»در پايان اين نوشتار يادآوری می‏گردد که اصول ياد شده بر پايه نقل‏های مکرر و همسو با آيات قرآن کريم شکل گرفته است. اگر در لابه‏لای سخنان منسوب به پيامبر مطالبی يافت شود که با اين اصول همخوانی و سازگاری ندارد، يا مجعولاتی است که فرهنگ‏های غير دينی تحميل کرده است و يا اينکه ناظر به شرايط فرهنگی خاص بوده و قابل تعميم به همه دوران‏ها و زمان‏ها نيست و گاه نيز در ضمن عمليات نقل، تصحيف و تحريف‏هايی صورت پذيرفته که سخن را با اين اصول ناسازگار می‏کند. توجه به اين سه نکته در رفع تعارض و ناسازگاری‏ها لازم است.البته تحليل و حکم به اينکه چنين روايت‏هايی در کدام يک از اين موارد قرار می‏گيرد، امری تخصصی است که کارشناسی‏های متناسب به خود را می‏طلبد و نمی‏توان بدون داشتن تخصص‏های لازم در اين وادی گام برداشت. منبع: پیام زن
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 684]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن