تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834782980
زن، عرفان و سياست
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زن، عرفان و سياست نويسنده:اسماعيل منصورى لاريجانى(1) چكيده در اين مقاله، زن از سه بُعد تاريخى، فقهى و عرفانى مورد مطالعه قرار مىگيرد. در اين سه عرصه اسلام به زن عزّت و هويّت بخشيده است. با بررسى شخصيت زنان نامدار در قرآن كريم، روشن مىشود كه زن با حضور مؤمنانه و عارفانه مىتواند منشأ اثر و تعالى جامعه باشد. در دوران انقلاب اسلامى زنان با حفظ شئونات اخلاقى و طهارت نفس، در همه عرصهها، به ويژه دفاع مقدّس، تأثيرگذار بودند. اين دليل روشنى است بر آنكه زن با هويّت عرفانى و حضور مؤمنانه، نه تنها خود را حفظ مىكند، بلكه سلامت و كمال اخلاقى جامعه را نيز تضمين مىنمايد. كليدواژهها: زن، هويّت، عرفان، سياست، انقلاب، حقوق، اسلام، مشاركت. مقدّمه زن به عنوان عجيبترين پديده جهان هستى، افكار انديشمندان و صاحبنظران فراوانى را از آغاز تاكنون به خود جلب كرده است. پراكندگى نظرات و گرايشهاى ضد و نقيض كلامى و فلسفى و تحليل تاريخى هويّت زن، به قدرى است كه آرايش و هماهنگى آنها كار آسانى نيست. با اين وجود، با توجه به تظاهرات ذاتى و رفتارى زن در طول تاريخ، مىتوان هويّت زن، را در سه ساحت متفاوت مطالعه كرد: 1. هويّت تاريخى؛ 2. هويّت حقوقى و فقهى؛ 3. هويّت عرفانى. با مطالعه و بررسى اين سه هويّت، درمىيابيم كه وجه غالب در وجود زن، «وجه عرفانى» است، و زنانى كه در تاريخ بشريت درخشيدهاند غالبا خصايص عرفانى و اخلاقى داشتهاند. نگاهى كوتاه به تاريخ حيات زنان نامدار در اسلام و حتى در اديان گذشته، كه قرآن كريم متذكر آن شده است، اين واقعيت را آشكار مىسازد كه آنان با مقامات و حالات عرفانى منشأ اثرات مفيد و ماندگارى بودهاند و نه تنها زنان از مشاركتهاى اجتماعى و سياسى محروم نبودهاند، بلكه به حضور مؤمنانه تشويق هم شدهاند. در اين روزگار، زن براى آنكه دچار بحران هويّت نشود و با اين بحران جامعه را به آسيبهاى گوناگون مبتلا نكند، بايد به تحصيل سلامت روان و اخلاق خود بينديشد، و قطعا در بازشناسى هويّت، به ايمان و احساس وظيفه در برابر خدا خواهد رسيد، كه به او هويّتى قويم و با اقتدار و حضور مؤمنانه و جامعهساز خواهد بخشيد. از اين رهگذر، بنيان خانواده به عنوان كانون اصلى تربيت و سلامت، در جايگاه واقعى خود قرار خواهد گرفت، و افراد سالم و شايسته محصول تربيت و تلاش والدينى هستند كه در مدار دين و خداباورى حركت مىكنند. زن به عنوان مظهر رحمت و رأفت و آرامش الهى نيز سلامت جامعه و بقاى اخلاقى آن را تضمين مىكند. اگر زن با همكارى همه مؤلّفهها و اركان جامعه، هويّت حقيقى خود را احراز نكند، هم به خود ظلم كرده و هم جامعه را از بركات وجود خود، كه خداى متعال در او به وديعه نهاده، محروم نموده است. 1. هويّت تاريخى زن در ادوار گوناگون تاريخ، فرود و فرازهاى بسيارى را پشت سر گذاشته است. در دوران توحّش و بربريت، ارزش زن در رديف حيوانات و اثاثيه منزل بود و صرفا براى اطفاى شهوات و انجام كارهاى پست و بىارزش از او بهره مىبردند، و در مقابل، او از كمترين حقوق اجتماعى و مزاياى انسانى محروم بود؛ نه تصرّفى در خانه و ثروت داشت، نه اختيارى در تربيت فرزندان و نه از نعمت علم و دانش بهرهمند، بلكه همچون ابزارى بىاراده در دست شوهر خود اسير بود و به انجام كارهايى كه مغاير طبيعت و سرشت او بودند، مجبورش مىساختند. حتى در عصر قبايل نيمه وحشى، اعتقادات شومى نسبت به زن به وجود آمدند و برخى جوامع عمل به آن را جزو وظايف مذهبى خود مىدانستند. آنچه از مجموع اين تفكرات برمىآيد، اين است كه نه تنها حقوق و حرمت زن را ناديده مىگيرند، بلكه در اصل وجود زن نيز قضاوتهايى ناروا دارند؛ مثلاً، غالبا زن را آفريده شيطان مىدانستند و روح انسانى و آخرتى براى او قايل نبودند و نيز او را مظهر پليدى و ابزار اغواى شيطان مىپنداشتند. از اينرو، آزردن او را بهترين عمل در پيشگاه پروردگار خويش قلمداد مىكردند و در همين زمينه بود كه دختران را زنده به گور مىكردند تا دامنه اين شيطنت توسعه پيدا نكند. در جوامع اروپايى، زن به عنوان يك انسان شناخته شد، اما همچنان از مزاياى اجتماعى محروم بود، به گونهاى كه حقوق فردى براى زن قايل نبودند. حق انتخاب شوهر را نيز از او سلب نمودند و هر كسى را كه اولياى دختران مىپسنديدند آنها هم به ناچار بايد به عنوان شوهر مىپذيرفتند و حتى تصرّفى در اموال و اولاد نداشتند و در كارهاى سخت خانواده و امور زراعى به عنوان ابزار مورد استفاده قرار مىگرفتند. پس از انقلاب صنعتى و توسعه كارخانهها، صاحبان سرمايه با كمبود نيروى انسانى مواجه شدند و طى محاسبات انجام شده، نيروى زن را براى تأمين كمبودها بسيار عظيم يافتند. بدينروى، با يدك كشيدن آزادى زن و مرد، زنان را از محيط خانواده و روستاها به شهرها و مراكز صنعتى كشانيدند. ديرى نپاييد كه كار خستهكننده و طاقتفرسا در پاى دستگاههاى عظيم صنعتى و استفاده نامشروع و آميزش نارواى مردان، زن را از هر نوع دلخوشى و سلامت اخلاقى و عاطفى محروم نمود. زن، اين موجود شريف، در جوّ آلوده به انواع فساد، خود را بىدفاع مىديد و احساس مىكرد كه همه چيز خود را از دست داده است؛ همچون حيوان از او بار مىكشند و انواع ستمها را بر او روا مىدارند، اما او نبايد اعتراض كند؛ هم بايد دوشادوش مردان و بلكه بيشتر از آنان كار كند و مزد ناچيزى بگيرد و هم بايد اسير دست افراد هوسران باشد و هر ساعتى به دامن كسى بغلتد و به زشتترين اعمال حيوانى تن در دهد. حتى دنياى غرب براى فروش كالاهاى سودآور خود، جهان سوم را بازار مناسبى يافت. براى پيشرفت كار، ابتدا در سايه تبليغات دروغين، ملل عقب نگه داشته شده را شيفته تمدن خود ساخت و اين دلباختگى را به آنجا رساند كه ملل جهان سوم همه الگوها و اصالتهاى ملّى و فرهنگى خود را فراموش كردند و تسليم بىچون و چراى افكار جهان غرب شدند و هر روز منتظر بودند كه چه كالايى به عنوان سوغاتى از غرب مىرسد تا از آن استقبال كنند. جالب اينجاست كه در كنار استقبال از فراوردههاى صنعتى، اخلاق و فرهنگ غربى را نيز بدون هيچ تأمّلى مىپذيرفتند و آداب و سنن ملّى و مذهبى خود را به خاك پاى غرب تقديم مىكردند و بندگى و حلقه بهگوشى آنان را براى خود افتخار مىدانستند. مظلومترين قربانى در ماجراى استعمار فرهنگى غرب، زن است. نظام سرمايهدارى براى داغتر كردن بازار توليد و مصرف، تصميم گرفت همه قوا و امكانات جهان را به استخدام خود درآورد و در اين زمينه، مسئله «جنسيت» را، كه نيروى نهفته و غريزى در انسان است، از هر سلاحى برندهتر دانست. به همين دليل، بدون هيچ وقفهاى فرهنگ «برهنگى» را ترويج كرد و اخلاق و هنر و عشق و زيبايى را، كه ترجمان ذاتى وجود زن هستند، تماما در خدمت تمايلات مادى دنياپرستان حريص قرار داد. اگر كالايى از رونق مىافتاد، زن را به عنوان فروشنده مجبور مىكردند صحنههايى محرّك و مهيّج بيارايد تا مشتريان را به سوى خود جلب كند، بخصوص طرّاحان مد و لوازم آرايشى براى غارتگرى، چشم زيادى به زن دوختهاند و زن در اينجا، نه تنها بايد لباس بدننما با آرايش موزون بپوشد، بلكه بايد دايم مد عوض كند تا بازار فروش مدسازان را داغتر نمايد. اين است محصول آزادى و تساوى حقوق زن و مرد كه سرانجام، زن را به وادى پوچى و نيستانگارى سوق مىدهد، به گونهاى كه هر روز مظلومانه بايد به پاى پول و سرمايه سكس قربانى شود! «فمنيسم» با همه ادعاهايش، ارمغانى جز اين براى زن مظلوم نداشته است. به لحاظ هويّت تاريخى، تنها مكتبى كه به زن شخصيت داده و براى او ارزش و اعتبار اجتماعى قايل شده، اسلام است. مختصات و ويژگىهاى عاطفى و اخلاقى زن مسلمان و نيز حجاب وى به عنوان سنگرى براى حفظ و حراست از او، مباحثى هستند كه از حوصله اين نوشتار خارجند، اما در اينجا فقط يك نكته ذكر مىگردد كه طرح آن به لحاظ اهميت لازم مىنمايد: زنِ سرگردان و تحقير شده، كه همه سرمايههاى معنوى و عاطفى او غارت شدهاند، براى نجات خود، راهى جز اسلام ندارد. فراگيرى تعليمات اسلامى و تمسّك به فرهنگ قرآن و سنّت نبوى متضمّن سعادت و خوشبختى زنان در جوامع بشرى است. بررسى ابعاد زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام به عنوان بانوى نمونه اسلام، كافى است كه بحث ما را در رابطه با زن و حقوق او در اسلام روشن كند. ايشان در محيط خانه، نمونه اعلاى يك زن خانهدار بود و در اداره خانواده و تربيت فرزندان، از ظريفترين مسائل تربيتى غفلت نمىكرد، عشق و خلوص و تقوا از در و ديوار خانه بىآرايش و محقّرش مىباريدند. همچنين در محيط جامعه، مظهر ايمان و تعهد در برابر سرنوشت مردم بود؛ طنين فرياد او همواره بر سر منحرفان و غاصبان خلافت بلند بود. نمونه بارز ظلمستيزى حضرت فاطمه عليهاالسلام قضيه «فدك» بود كه شايد ارزش مادى چندانى هم نداشت و آن حضرت به دنيا و ظواهر آن بىاعتنا بود، اما حقيقت قضيه چيز ديگرى است: سازشناپذيرى با زور. فدك يك وسيله بود، روح قضيه حضور حضرت زهرا عليهاالسلام در صحنههاى گوناگون اجتماعى و سياسى، به عنوان تبلور شخصيت زن است. همچنين نفى انتخابات «سقيفه» و دفاع از حق ولايت و امامتِ حضرت على عليهالسلام بيانگر تدبير سياسى حضرت فاطمه عليهاالسلام است. از چه گويى او فدك را خواسته؟ همتى بين تا فلك آراسته.(2) ما بايد از اين قضايا درس بگيريم و آن را به عنوان ملاك و دليلى بر مسئول بودن زن مسلمان در جامعه مطرح نماييم و از افراد آگاه و بىتعصّب سؤال كنيم كه آيا زنى كه با يك نهيبش پشت دشمن مىلرزد، با زن مدرن امروزى قابل مقايسه است؟ آيا زنى كه ارزش آن از پيچ و مهره دستگاه صنعتى كمتر است يا زنى كه اصالت و اعتبار خود را به پاى سكس باخته، اصلاً وجودى دارد تا بحث از مسئوليت و حقوق او به ميان آيد؟ شخصيت برجسته ديگرى كه حق او در تاريخ اسلام به خوبى ادا نشده، سفير كربلا حضرت زينب عليهاالسلام است. تحقيقا بررسى ابعاد زندگى سراسر حماسه و افتخار سفير كربلا مهر باطلى بر ياوهسرايىهاى قلم به دستان مزدورى است كه زن مسلمان را محصور در چادر و اسير كنج خانه مىدانند. حضور حضرت زينب عليهاالسلام در عظيمترين حادثه خونين تاريخ، جايى براى تأمّل و طرح سؤالات شبههآميز نگذاشته است. در آفاقى تيره و عصرى ظلمانى و در جوّ خون و هراس، كه هر نوع عاطفه و دغدغههاى وجدانى در دشمن مرده بود و جز قساوت و بىرحمى از وجودش نمىباريد، تازيانه حق از آستين زنى شجاع به در آمد و پيكر سفّاكترين رژيم زمان را نواخت و پرچم ادامه نهضت را به دوش كشيد و بدون هيچ ترس و تزلزلى بر دشمن تاخت و شيرينى ـ به اصطلاح ـ پيروزى را بر كام او به زهرى كشنده مبدّل ساخت. او اگرچه به ظاهر اسيرى در بند بود، اما طنين فريادش در همهجا بر سر ستمگران فرومىريخت و بذر انديشه و انقلاب برادرش امام حسين عليهالسلام از دامنش به هر جايى پراكنده مىشد. سفير كربلا آنچنان در تاريخ قد برمىافرازد كه حتى كسانى كه دين ندارند، در برابر آزادگى و صلابت بىنظير او سر تعظيم فرود مىآورند. اين همه شگفتى از آثار زنى آگاه و مسئول است كه در دامن اسلام، با انديشه و فرهنگ اسلامى پرورش يافته است! نكته گفتنى در اينجا براى زن گرفتار در بند برهنگى اين است: اگر از وضعيت ناهنجار زندگى در رنج است و اگر خود را پستترين قربانى در پاى هوس شكمپرستان قدّارهبند مىبيند و براى رهايى از اين رنجها و دردها به فكر چاره است، مطمئنا طبيبى جز حضرت زينب عليهاالسلام ندارد. آشنايى با الفباى زندگى آن حضرت و بقاى حياتى نوين بر مبناى ملاكها و الگوهايى كه آن بزرگوار ارائه داده است، قطعا زن را به دنياى عظيم معرفت و انديشه اسلامى مىكشاند و او را بر منظر بلندى مىنشاند و قلعههاى رفيع اخلاق و انسانيت را در چشمانداز او قرار مىدهد و امنيت درون او را به بركت تقوا و نجابت تأمين مىكند و حريم عفاف و پاكدامنى او را با سلاح غيرت حفظ مىكند و در نهايت، در سايه تعاليم آن بزرگ بانو، هويّت خويش را در آب زلال ايمان پيدا مىكند و در پرتو عشق به آن بزرگوار، اميد و شور زندگى را بدو باز مىگرداند.(3) 2. هويّت فقهى و حقوقى هويّت حقوقى زن را مىتوان با استناد به سيره حضرت زهرا عليهالسلام قويم و محكم بيان كرد. نگرشى به حقوق زن بر اساس نمونهها و مصاديق آن در زندگى پربار فاطمه زهرا عليهاالسلام به عنوان يك سند شرعى در نظام حقوقى، ما را از هر دليل و مدركى بىنياز مىكند. الف. حق حيات طبيعى شايد «حق حيات» به عنوان اولويت در حقوق عمومى زن غيرمنتظره به نظر بيايد، اما نگاهى به نگرش اقوام و قبايل گوناگون جهان در رابطه با حقوق زن، اين انتظار را موجّه جلوه مىدهد؛ زيرا در عصر توحّش و بربريّت، حق حيات براى زن قايل نبودند و شكنجه كردن و كشتن او را زدودن ننگ از دامن جامعه مىدانستند، به گونهاى كه مطابق اسناد و شواهد تاريخى، قريب 90 درصد افراد قبايل و طايفهها براى زن حق حيات قايل نبودند و اگر هم احيانا چنين حقى براى زنان در نظر مىگرفتند، تنها براى ارضاى شهوت و رفع نيازهاى جنسى بود. با چنان پندارى، بايد با صراحت اعلام نمود كه حق حيات زن مرهون ظهور اسلام و حمايت بىوقفه رسول خدا صلىاللهعليهوآله از اوست. اما سند حق حيات به وجود مبارك فاطمه زهرا عليهاالسلام حديث قدسى است كه خداى حكيم مىفرمايد: «لولا فاطمةُ لَمَا خلقتُكما»؛ يعنى اگر فاطمه عليهاالسلام نبود، وجودهايى همچون رسول اكرم و حضرت على عليهماالسلام نبودند. به همين دليل، رسول خدا صلىاللهعليهوآله او را «اُمُّ اَبيها» ناميدند؛(4) يعنى مايه حركت وجودى عالم و انتقال فيض جاريه ولايت از رسالت به امامت ائمّه اطهار عليهمالسلام . نكته مهم ديگر اينكه نبى اكرم صلىاللهعليهوآله مأمور نشر رحمت الهى است: «وَ ما اَرسلناكَ اِلاّ رحمةً لِلعالَمينَ.» (انبياء: 107) اين در حالى است كه فرزند ذكور در انشاى تقدير او نبوده است. از اينرو، خداوند متعال حضرت فاطمه عليهاالسلام را به عنوان «كوثر» با خير كثير به رسولش عطا كرد تا نشر و سريان رحمت الهى به واسطه وجود مبارك او صورت گيرد. انتخاب زن به عنوان واسطه فيض نبوى به يك تعبير، به خاطر اعتزاز مقام زن بوده است. اگرچه در باطن اسرار و خزانه انوار، فرقى بين زن و مرد خاندان علوى وجود ندارد، اما در ظاهر، كه بار حقوقى و اجتماعى هم دارد، انتخاب فاطمه زهرا عليهاالسلام به عنوان حلقه فيض نبوى و علوى، باشكوهترين درخشش هويّت زن در تاريخ بشريت به حساب مىآيد و بر ماست كه به اين حكمت الهى چشم بصيرت بگشاييم تا به كشف اسرارى تازه نايل آييم. ب. حق تعليم و تعلّم يكى از باارزشترين كارها در سيره عملى حضرت زهرا عليهاالسلام ، توجه به علم و نشر آن است. حضرت على عليهالسلام در مورد اهتمام حضرت زهرا عليهاالسلام به علم و نشر آن فرمودند: روزى يكى از زنان مدينه خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و گفت: مادر پيرى دارم كه در مسائل نماز سؤالاتى دارد و مرا فرستاده است تا مسائل شرعى نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بپرس! آن زن مسائل فراوانى مطرح كرد و پاسخ شنيد. در ادامه سؤالات، آن زن خجالت كشيد و گفت اى دختر رسول خدا صلىاللهعليهوآله بيش از اين نبايد شما را به زحمت بيندازم. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمودند: باز هم بيا و آنچه سؤال دارى بپرس. آيا اگر كسى را روزى اجير نمايند كه بار سنگينى را به بام بالا ببرد و در مقابل، صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كارى براى او دشوار است؟ زن گفت: خير! حضرت فرمود: من هر مسئلهاى را كه پاسخ مىدهم، بيش از فاصله بين زمين و عرش، گوهر و لؤلؤ پاداش مىگيرم. پس سزاوارتر است كه بر من سنگين نيايد.(5) بدينسان، زن تا عالم نشود، نمىتواند تعليم دهد. از اينرو، بر اساس سيره حضرت زهرا عليهاالسلام نه تنها زنان براى تحصيل علم و دانش محدوديتى ندارند، بلكه مىتوانند بر كرسى تدريس و تعليم تكيه زنند و از ثواب بىپايان آن در آخرت بهرهمند گردند. ج. حق ازدواج و انتخاب همسر زن در انتخاب همسر آزاد است و مىتواند با فرد دلخواه خود ازدواج كند، اما مشورت با نزديكان، به ويژه با پدر، از آداب پسنديده در ازدواج اسلامى است، تا آگاهانه بتواند همسر مطلوب خود را انتخاب كند. البته براى دختران، جلب رضايت پدر ضرورى است. نبى اكرم صلىاللهعليهوآله در ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام با حضرت على عليهالسلام به اصل «مشورت» و تبادل نظر متوسّل شدند؛ فرمودند: «دخترم فاطمه! پسر عمويت على عليهالسلام از تو خواستگارى نموده است، پاسخ تو چيست؟» حضرت فاطمه عليهاالسلام به پدر احترام كرد و عرض نمود: «تا نظر شما چه باشد.» پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: «اَذِنَ اللّهُ فيه مِن السماءِ»؛ خداوند از آسمان اجازت فرموده است. حضرت فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: «رضيتُ بِما رضَىَ اللّهُ لى و رسولُه»؛ خشنودم بدانچه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادهاند.(6) چنانكه ملاحظه مىشود، نبى اكرم صلىاللهعليهوآله با وجود آنكه از سوى حق تعالى اذن داشت و خود نيز به شخصيت بىبديل امام على عليهالسلام آگاه بود، با دخترش در امر ازدواج مشورت كرد و با اين حركت ظريف و سنجيده، خواست به مردم بفهماند كه از سنّت دوران جاهليت دورى كنند و والدين بدون مشورت و رضايت دختران، در انتخاب همسر اقدام نكنند و اين بزرگترين ميراث و درس عملى است كه از سيره بزرگان اسلام براى زنان جامعه اسلامى بر جاى مانده. د. حق نگهدارى و تربيت كودك بار عاطفى كه آميخته با وجود زن است، بهترين عنصر براى نگهدارى و تربيت كودكان به حساب مىآيد. تجربه به ما آموخته است كودكانى كه از دامن پرشور و صفاى مادران دور ماندهاند چه لطمات جبرانناپذيرى متحمّل شدهاند! عاطفه مادر هر مشكلى را آسان مىكند و هر نابسامانى خانوادگى را سامان مىدهد. ابرهاى غم آلود با ظهور خورشيد عاطفه مادر زايل مىشوند. حكايت دلانگيز عاطفه در سيره فاطمه زهرا عليهاالسلام با سابقه خطّاطى بين حسن و حسين عليهماالسلام پديدار مىشود؛ رسول اكرم صلىاللهعليهوآله به آن دو بزرگوار فرمود: هر كس خطش زيباتر است، قدرتش نيز بيشتر است. حسن و حسين عليهماالسلام هر كدام خط زيبايى نوشتند. اما رسول خدا صلىاللهعليهوآله قضاوت نكرد و آن دو بزرگوار را به مادرشان فاطمه عليهاالسلام هدايت فرمود، تا اگر در قضاوت نگرانى پديد آيد، با عاطفه مادرى جبران شود. حضرت زهرا عليهاالسلام ديد هر دو خط زيبا هستند و هر دو در اين مسابقه هنرى شركت نمودهاند، چه بايد كرد؟ «اَنَا ماذا اَصْنَعُ و كيفَ اَحكُم بينهما؟»؛ من چه مىتوانم كنم و چگونه ميان دو كودكم داورى نمايم؟ سرانجام، به فكرش رسيد قضاوت نهايى را به تلاش خودشان واگذارد. فرمود: «اى نور ديدگانم! رشته اين گردنبند را پاره مىكنم و دانههاى آن را بر سر شما مىريزم و دانههاى آن را ميان شما پخش مىنمايم. هر كدام از شما دانههاى بيشترى برگيرد، خطش بهتر است و قدرتش بيشتر.»(7) دليل امام خمينى رحمهالله زيباترين تعابير حكيمانه را در مورد زن مؤمن به زبان آوردند كه به عنوان تبرّك، فرازى از آن را در اينجا مىآوريم: «زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقّق آمال بشر است. زن پرورشدهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج مىرود. دامن زن محل تربيت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»(8) ه . حق خويش در نظام خانواده «خانواده» جامعه كوچكى است كه از مجموع افراد آن، اجتماع بزرگى شكل مىگيرد. پس خانواده يك واحد اجتماعى است كه همانند آن بايد از نظم و روابط معيّنى برخوردار باشد. محور خانواده عمدتا والدين هستند كه تنظيم و اداره امور را بر اساس تعريف وظايف و تقسيم كار به عهده مىگيرند و هرگز رابطه آمر و مأمورى يا رئيس و مرئوسى بين زن و مرد مطرح نيست، بلكه هر كدام به اقتضاى طبيعت و سازمان خلقت، عهدهدار وظايفى مىشوند كه علاقه و قابليت انجام آن را دارند. به گونهاى كه در سيره پربار حضرت زهرا عليهاالسلام ملاحظه مىشود، روابط او با همسرش حضرت على عليهالسلام بر اساس تقسيم كار و احترام متقابل و قبول مسئوليت به مقتضاى فطرت و علاقهمندى بود. آنگاه كه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: كارهاى داخل منزل را فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون منزل را على عليهالسلام انجام دهد، حضرت زهرا عليهاالسلام با خوشحالى فرمود: «فلا يَعلمُ ما داخلنى مِن السرورِ الاّ اللّهُ بأكفائى رسولِ اللّه مِن تحمّلِ رقابِ الرّجالِ»؛(9) جز خدا كسى نمىداند كه از اين تقسيم كار چقدر خوشحال شدم؛ زيرا رسول خدا مرا از انجام كارهايى كه مربوط به مردان است، بازداشت. بنابراين، با در نظر گرفتن دو عامل «فطرت» و «علاقهمندى»، مىتوان وظايف متقابل زن و مرد را به شرح ذيل خلاصه كرد: تقسيم وظايف در خانواده: 1. مديريت خانواده: مرد به خاطر اينكه از قدرت و استقامتى بيش از زن برخوردار است و نيز ميل طبيعى او به قبول مسئوليت و تحمّل سختىها بر زن برترى دارد، در اداره خانواده، از زن سزاوارتر است. به همين دليل، قرآن كريم مىفرمايد: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء.» (نساء: 34) البته اين به معناى سلطه مرد و تصميمگيرىهاى خودسرانه او نيست، بلكه منظور آيه اين است كه مردان را بر زنان حق مسئوليت و نگهبانى است، وگرنه زن در محيط خانه از استقلال داخلى برخوردار است و بخش اعظم مسئوليت تنظيم و برنامهريزى زندگى بر عهده اوست و حتى مرد حق تحميل كارى را بر زن ندارد و در تصميمگيرىهاى مربوط به زندگى مشترك، بايد با زن مشورت كند؛ چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ.» (نساء: 19) 2. تربيت كودكان: مسئوليت تربيت كودكان عمدتا بر عهده زن است؛ زيرا رشد سالم طبيعى روح و جسم طفل ملتزم به عاطفه سالم و معتدل است كه در دامن مادر تبلور مىيابد. از سوى ديگر، حوصله و جوشش محبت نيز در زن بيش از مرد است. به همين دليل، در مراقبت و نگهدارى كودك، علاقه و آمادگى بيشترى از خود نشان مىدهد. اگرچه نقش پدر در سنين بلوغ و مراحل پس از آن در تربيت فرزند محسوستر مىشود، اما نبايد فراموش كرد كه اساس درست نظام تربيتى را مادر پىريزى مىكند. شير حلال، دامن پاك، ياد و توكّل به خداى متعال و انعكاس انوار ايمان از قلب باصفاى مادر به كودك، عصاره تربيت صحيح محسوب مىشوند. 3. تنظيم روابط سالم خانوادگى: به دليل آنكه زن مظهر رحمت و عطوفت است، مسئوليت اصلى تنظيم روابط سالم را بين اعضاى خانواده بر عهده دارد و بسيارى از مشكلات با حوصله و تأنّى و خوشرفتارى او حل و فصل مىشوند و ناسازگارىهاى بين فرزندان به مدارا و همدلى مبدّل مىگردند. به همين دليل، خداوند متعال تأكيد مىكند كه زن بايد دامن خود را، كه مظهر پاكى و صفا و حريم عزّت و اخلاق خانواده است، به خوبى حفظ نمايد و آثار اين حفاظت، فروتنى و خوشرفتارى نسبت به شوهر و فرزندان است. «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ.» (نساء: 34) زنان در مقابل حقوقى كه خداوند براى آنها مقرّر كرده است، بايد نيكوكار و در مقابل همسر فروتن، و نگهبان دامان خود و اموال شوهران خويش باشند. 4. تقويت روح اجتماعى و عدالت: تقويت روح همكارى و همدلى بر مبناى عدالت در بين اعضاى خانواده عمدتا از وظايف مرد است. صفا و عاطفه در خانواده نبايد بهگونهاى هدايت شود كه فرزندان را در پذيرش ديگران و روح جمعى نامتعادل كند. از اينرو، تقويت روح اجتماعى حول محور عدالت در تقسيم امكانات زندگى و بهرهمندى مساوى فرزندان از تحصيلات خانوادگى و آموزش عملى عدالت براى فرزندان است. بنابراين، انسانهاى سالم و عدالتخواه از دامن خانواده پا به اجتماع مىگذارند. به همين دليل، حسّاسيت كار والدين، به ويژه مادر، كه بيشتر اوقات با كودكان سر و كار دارد، مشخص مىشود و هيچ مسئوليتى سنگينتر از تربيت و هدايت فرزندان بر دوش والدين نيست و اين كار ارزشمند از عبادات بزرگ محسوب مىشود، به گونهاى كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله از ياران خود پرسيدند: «در كدام لحظه زن به خدا نزديك است؟» پاسخ مناسبى دريافت نكردند تا اينكه اين سؤال از طريق حضرت على عليهالسلام به حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و ايشان پاسخ داد: «اَدنى ما تَكونُ مِن رَبِّها اَن تَلزمَ قَعْرَ بَيتِها»؛(10) آن لحظهاى كه زن در خانه خود مىماند و به امور زندگى و تربيت فرزند مىپردازد، به خدا نزديكتر است. و. حق دادخواهى زن در هر زمينهاى كه به او ظلم شود، حق دادخواهى دارد و شخصا مىتواند نفقه و مهر خود را از شوهر مطالبه كند؛ زيرا نفقه و مهر از حقوق شرعى زن هستند و مرد در هر شرايطى ملزم به پرداخت آنهاست، و در صورت امتناع، زن مىتواند اقامه دعوى كند و قانون هم موظّف است از او حمايت نمايد. همچنين حق طلاق براى زن محفوظ است و در صورتى كه ادامه زندگى با مرد را به صلاح خود نديد، حق تسليم دادخواست به دادگاه مدنى را دارد. دادگاه هم با استماع دلايل زن براى طلاق و ارجاع آن به داوران، تصميم نهايى را اتخاذ خواهد كرد. همچنين اگر حقوق اجتماعى زن در هر زمينهاى پايمال شوند، حق دادخواهى براى او محفوظ است؛ چنانكه حضرت زهرا عليهاالسلام براى اعاده باغ فدك، مسلمانان را به يارى و دادخواهى فراخواند و حتى به منازل مهاجر و انصار مىرفت و از آنان مىخواست كه غصب فدك و مقام امامت را ساده تلقّى نكنند و براى بازستانى حق اهل بيت عليهاالسلام قيام نمايند. براى نمونه، به منزل معاذ بن جبل رفت و فرمود: «يا معاذَ بنِ جبلٍ اِنّى قد جئتُكَ منتصرةً و قد بايعتَ رسولِاللّهِ صلىاللهعليهوآله اَن تَنصُرَهُ و ذريَّتهُ و تَمنعَهُ مِمّا تَمنعُ مِنه نفسَك و ذرّيَتكَ»؛ اى معاذ بن جبل! من نزد تو آمدهام و از تو طلب يارى دارم؛ زيرا با پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بيعت كردى تا پيامبر و فرزندان او را يارى كنى و از آنان دفاع نمايى؛ همچنانكه از خود و خاندانت دفاع كنى. همانگونه كه ملاحظه مىشود، حق دادخواهى براى زن، حتى با مراجعه به كسانى كه احتمالاً در احقاق حق او مؤثرند، جايز است؛ چنانكه حضرت زهرا عليهاالسلام وقتى از عدالت هيأت حاكمه نوميد شد، به ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله كه پيمان يارى او و ذريّهاش را امضا كرده بودند، رجوع كرد. ز. حق انفاق «انفاق» نوعى معامله با خداست؛ چنان كه انسان مؤمن بخشى از سرمايه زندگى خود را به نيازمندان مىبخشد و در قبال آن، بر اجر معنوى و ذخاير اخروى خود نزد خدا مىافزايد. به عبارت ديگر، انفاق نوعى پسانداز نزد خداست. از اين نظر، خداوند متعال بندگان خود را مكرّر در آيات قرآن كريم تشويق به انفاق مىكند: «وَأَنفِقُوا مِمّا رَزَقْنَاكُم مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ»(منافقون: 10)؛ و انفاق كنيد آنچه را روزى شما كرديم، پيش از آنكه مرگ شما فرارسد. اصولاً انفاق در مواردى صورت مىگيرد كه چيزى مازاد بر نياز انسان باشد، اما با توجه به سياق آيه مزبور، انفاق همه آنچه را خداى متعال روزى انسان كرده است شامل مىشود. بر اين اساس، زن حق دارد اموال شخصى خود يا اموال مشترك زندگى را در حد متعارف انفاق كند و كسى حق ندارد او را از اين كار معنوى محروم نمايد. انفاق در سيره حضرت زهرا عليهاالسلام مفهوم خاص خود را دارد؛ زيرا اين بانوى بزرگوار آنچه را هم خود محتاج آن بود، اعم از خوراك و پوشاك، در راه خدا انفاق مىكرد و اين نوعى ايثار و از خودگذشتگى است. بنابراين، انفاق در عين نيازمندى را «ايثار» گويند. حضرت زهرا عليهاالسلام به انفاق بسيار علاقهمند بود؛ فرمود: «حُبِّبَ اِلىّ مِن دُنياكم ثلاثٌ تلاوةُ كتابِ اللّه والنظرُ فى وجهِ رسولِ اللّهِ و انفاقٌ في سبيلِ اللّهِ»؛(11) از دنياى شما، سه چيز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا صلىاللهعليهوآله و انفاق در راه خدا. مرد گرسنهاى در مسجد مدينه بپا خواست و گفت: «اى مسلمانان! از گرسنگى به تنگ آمدهام، مرا مهمان كنيد.» پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «چه كسى اين مرد را امشب مهمان مىكند؟» حضرت على عليهالسلام پاسخ داد: «من، يا رسول اللّه.» كمى بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا عليهاالسلام پرسيد: «آيا غذايى در منزل داريم؟ مهمانى گرسنه آوردهام!» حضرت زهرا عليهاالسلام ايثارگرانه گفت: «ما عندَنا اِلاّ قوتُ الصّبيّةِ و لكنّا نُؤثِرُ به ضَيفنا»؛ در خانه ما غذايى نيست، مگر به اندازه خوراك دختر بچه، اما همين مقدار غذا را هم به مهمان مىبخشيم و گرسنگى را تحمّل مىكنيم. به خاطر اين ايثار حضرت فاطمه عليهاالسلام بود كه خداوند متعال آيه ذيل را در ستايش اين عمل نازل كرد: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيًما وَأَسِيرًا.» (انسان: 8)(12) بر اساس اين حديث، انفاق و ايثار در راه خدا، حق معنوى زنان است و شوهران با داشتن تمكّن مالى و نيازهاى غيرضرورى، حق ممانعت از زنان را ندارند، به شرطى كه نظام خانواده مختل نشود و از افراطكارى احتراز گردد. ح. حق عبادت و بندگى زن و مرد در ميدان بندگى و تحصيل عمل صالح فرقى با يكديگر ندارند. اقدام به واجبات و عمل به مستحبات در حد اعتدال از كارهاى پسنديدهاى است كه در ميزان عمل براى زن و مرد به يك اندازه ثواب و اجر اخروى آنها محاسبه مىشود. قرآن كريم مىفرمايد: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ.» (آل عمران: 195) براى حضرت زهرا عليهاالسلام مهمترين لحظات زندگى موقعى بود كه با خدا خلوت مىكرد. لذت انس با محبوب يگانه او را از هر لذتى بازمىداشت و تماشاى جمال زيباى يار حاجت توجه به غير را از او مىگرفت. خود مىفرمايد: «شَغلَنى عن مسألةٍ لذةُ خدمتِهِ لا حاجةَ لى غيرَ النظرِ الى وجههِ الكريمِ»؛(13) لذتى كه از خدمت حضرت حق مىبرم مرا از هر خواهشى بازداشته است. حاجتى جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى خداوند باشم. ذوق عرفانى و شوق دلدادگى حضرت زهرا عليهاالسلام به حدى بود كه در مقام اطاعت و بندگى، از خود بىخود مىشد. زردى رخسار و لرزش در عبادات از علايم آن بود. استغراق حضور و ذكر دايم او را از خستگى بدن و ورم زانوها غافل مىساختند. در توصيف عبادت حضرت زهرا عليهاالسلام همين بس كه وقتى رسول خدا صلىاللهعليهوآله پس از ازدواج او، از مولاى متقيان على عليهالسلام سؤال كرد: «همسرت فاطمه عليهاالسلام را چگونه يافتى؟» حضرت على عليهالسلام پاسخ داد: «نِعَم العونُ على طاعةِ اللّهِ»؛(14) در اطاعت كردن از خدا، خوب ياورى است. با اين بيان، عبادت و بندگى حقّ مسلم زنان است و هيچ شوهرى حق ندارد همسر خود را از عبادت بازدارد. ساعات عبادات واجب مخصوص خدايند، هر مسلمانى بايد به انجام فرايض قيام كند؛ در ساير اوقات هم كه به ساير مسئوليتها و وظايف زن لطمهاى نمىزند، او مىتواند با اختيار خود، به عبادت خدا مشغول شود. مردان بايد به وجود زنان صالح و مؤمن خود افتخار كنند كه پس از فراغت از كارهاى روزمرّه، به خلوت انس با خدا مىشتابند و به جاى پرداختن به كارهاى زايد و تفريحات بىفايده، در گلستان عبوديت به تماشاى جلوه يار مىنشينند و دامن خود را از لالههاى عشق و ايمان پر مىكنند و با شكوفا كردن غنچه عاطفه در باغ خدايى، فضاى پر ترنّم و شادابى براى تربيت فرزندان فراهم مىكنند. چنين زنان صالح و عفيفى سرمايههاى گرانقيمتى هستند كه مردان بايد از توفيق زندگى مشترك با آنان همواره خدا را شاكر باشند. امروزه كارشناسان مسائل خانواده به مواردى در روابط مشترك اشاره مىكنند كه وجود يا عدم آنها در فرايند نظام خانواده تأثير چندانى ندارد، اما بعضا از تأثير شگرف و اعجازگر ايمان و روح عبوديت در اعضاى خانواده، به ويژه زن، غفلت مىورزند و در زمينه هماهنگى بين ظرفيتهاى روحى و بار معنوى ميان زن و مرد، كه در ايجاد تعادل محيط خانواده نقش بسزايى دارد، عمدتا حرفى براى گفتن ندارند و مردانى را كه با محدود كردن اوقات عبادت زن و بعضا منع آن، خانواده را به اسارت باورهاى غلط مىكشند، اصلاً مورد نكوهش يا تنبيه قرار نمىدهند. بدينسان، در نظام تربيتى اسلام، سلامت روحى و روانى زن پايه و اساس است و آنچه سلامت زن را تضمين مىكند عبادت و بندگى خالصانه است كه جوشش عاطفه و محبت زن را در مسير واقعى خود هدايت مىنمايد و همه اعضاى خانواده را از فيض آن بهرهمند مىسازد. ط. حق زينت و آرايش زنان حق دارند از آرايش و وسايل زيبايى و بوهاى خوش براى شوهر و محارم خود در منزل استفاده كنند. آنچه در اسلام نهى شده استفاده از عطر و آرايش براى نامحرمان يا در محيط جامعه است كه موجبات فساد اجتماعى را فراهم مىسازد. حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان الگوى زنان مسلمان، همواره در زندگى از عطر و بوى خوش استفاده مىكرد، بخصوص هنگام نماز و نيايش، خود را با عطر و بوى خوش، آراسته مىساخت. اُمّ سلمه، از حضرت زهرا عليهاالسلام پرسيد: آيا عطر و بوى خوش ذخيره كردهايد؟ مىگويد: آن حضرت فرمود: آرى، سپس رفت و شيشه عطرى آورد و مقدارى در كف دست من ريخت. بوى خوشى داشت كه هرگز نبوييده بودم! گفتم. اين عطر خوشبو را از كجا تهيه كردهايد؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: «هوَ عنبرٌ سَقَط مِن أجنِحَةِ جبرئيلَ»؛(15) اين عطر مشكى است كه از بال و پر جبرئيل فروريخته است. حضرت زهرا عليهاالسلام به اين ظرافتها در زندگى توجه كامل داشت. عدهاى چهره به هم ريخته و لباس ناموزون را نشانه زهد و سادهزيستى مىدانند، در حالىكه اين بر خلاف مشرب ائمّه اطهار عليهمالسلام است. استفاده از عطر و بوى خوش براى حضرت زهرا عليهاالسلام به قدرى با اهميت بود كه در لحظههاى واپسين زندگى، پس از وضو گرفتن، به اسماء بنت عميس فرمود: «اى اسماء! عطر مرا ـ همان عطرى كه هميشه مىزنم ـ و پيراهنى را كه هميشه در آن نماز مىگزارم، بياور و بر بالينم بنشين. هر گاه وقت نماز شد، مرا از خواب بيدار كن. اگر بيدار شوم كه نماز مىگزارم و اگر بيدار نشدم، كسى را به دنبال على عليهالسلام بفرست تا بيايد.»(16) ى. حق حجاب و پوشش اسلامى امروزه بعضى از مردان براى تأمين اميال نفسانى خود، حتى به حق شرعى زنان تجاوز مىكنند. و بعضا زنان نيز به دليل ترس از عواقب نافرمانى، تسليم خواهش نابجاى شوهران مىشوند. يكى از اين موارد مهم «حجاب» است كه بعضى مردان نوع سليقه و خواسته خود را بر زنان تحميل مىكنند و ناخودآگاه دامن پاك آنان را به مفاسد مىآلايند. حجاب از نظر روانى تأثيرى دو سويه دارد: اولاً، حيا و عفاف را در زن بالا مىبرد و ثانيا، روح شجاعت و دليرى را در مردان تقويت مىكند. البته هنوز كيفيت رابطه حجاب و دو عنصر «عفاف» و «شجاعت» كشف نشده است و اين دقت و تحقيق بيشتر روانشناسان را مىطلبد. اما آنچه را با تجربه دريافتهاند نقش زنان عفيف و با حجاب در زايش و پرورش مردان شجاع و با همّت است. اينكه مىگويند: «زن آفريننده عشق است و عشق آفريننده مرد و مرد آفريننده تاريخ»، ناظر به نقش غيرمستقيم زن در سازندگى بشريت است. ويل دورانت در مورد حيا و عفاف زن گفته است: «حيا پاداشهاى خود را پسانداز مىكند و در نتيجه، نيرو و شجاعت مرد را بالا مىبرد و او را به اقدامات مهم وامىدارد و قوايى را كه در زير سطح آرام حيات ما ذخيره شده است، بيرون مىريزد.»(17)يعنى: اگر حريم عفاف زن حفظ شود و حيا و پاكدامنى او در معرض نامحرمان قرار نگيرد، نيرويى در او ذخيره مىشود كه هم مايه آرامش و حيات فردى و اجتماعى است و هم به موقع، در شجاعت و غيرت مردان تبلور مىيابد. بنابراين، زنان منشأ خير و طهارت هستند. از اينرو، حضرت زهرا عليهاالسلام در معرفى بهترين زنان فرمودند: «خيرٌ لِلنساءِ اَن لايَرينَ الرجالَ و لايَراهُنَّ الرجالُ»؛(18) براى زنان بهتر اين است كه مردان نامحرم را نبينند و نامحرمان نيز او را ننگرند. البته بايد توجه داشت كه «نديدن نامحرم» تنها به ديده سر نيست، بلكه علاوه بر آن، به طهارت باطنى نيز اطلاق مىشود كه چشمههاى خير و احسان را در دامن پاكشان جارى مىكند و از اين چشمه مردانى مىنوشند كه در شجاعت و مبارزه عليه باطل و ناهنجارىهاى اجتماعى، از پارههاى آهن گداختهتر و از كوه محكمترند. گفتنى است كه اين تجربه شيرين در انقلاب اسلامى ايران و صحنههاى شكوهمند هشت سال دفاع مقدّس تكرار شده است. حقوق متقابل زوجين تقسيم وظايف فردى و اجتماعى زن و مرد بر اساس مقتضيات فطرى، حقوق متقابلى بين آن دو ايجاد مىكند كه تعدّى يا عدم رعايت آن نظام خانواده را مختل مىكند. اسلام با تأكيد بر شناخت مرز وظايف زن و مرد، طرفين را به احترام متقابل و درك هويّت مستقل دعوت مىكند: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»(بقره: 187)؛ زنان براى شما به منزله لباساند و شما نيز براى آنها به منزله لباسايد. اسلام با تعريف هويّت زنان، مردان را به رعايت حقوق آنان ملزم مىكند تا گمان نشود كه زن طفيلى مرد است، بلكه نياز متقابل، حقوق متقابل ايجاد مىكند كه رعايت آن صلح و صفا و آرامش به ارمغان مىآورد و در سايه همدلى و همكارى، موجبات رشد و تعالى خانواده و در نهايت، جامعه را فراهم مىسازد. بزرگ بانوى اسلام، حضرت زهرا عليهاالسلام ، ضمن اعتقاد به هويّت مستقل زن در برابر مرد، در عين حال به رعايت حدود و حفظ حريم زن و مرد نيز تأكيد مىفرمايد: «بهترين زنان كسانى هستند كه مردان ايشان را نمىبينند و ايشان نيز مردان را نمىبينند (البته در بعضى از روايات قيد و استثناء در وقت ضرورت به اين مضمون اضافه شده است ).»(19) بر اين اساس، زن به اندازه مرد از احترام و استقلال بهرهمند است و كسى حق تعدّى و تجاوز به حقوق طبيعى او را ندارد و اين حق براى زن نه تنها در محيط خانواده، بلكه در اجتماع نيز محفوظ است، بهگونهاى كه آزادانه مىتواند در همه عرصههاى فرهنگى و سياسى با حفظ شئونات اخلاقى و شرعى، حضورى فعّال داشته باشد و در پيشبرد اهداف جامعه، مسئوليتهاى سنگينى را، كه نوعا به او مربوط مىشوند، شجاعانه به دوش بكشد و هرگز زندگى زناشويى نمىتواند آزادى اجتماعى و حق رأى و اظهار عقيده در مسائل سياسى و فرهنگى را از او سلب كند، مگر در مواردى كه خود به عدم انجام آنها رضايت دهد. 3. هويّت عرفانى زن با هويّت عرفانى در قرآن كريم، ساحتى گسترده دارد كه به نمونههايى از آن اشاره مىكنيم: الف. زن؛ مظهر جمال الهى آفرينش تجلّى خداست و هر موجودى مظهر اسمى از اسماء او. «خلقت» عبارت است از: تجلّى خالق در چهره مخلوقهاى گوناگون. به فرمايش امام على عليهالسلام ، «الحمدُلِلّهِ المُتجلّى لِخلقِه بِخلقِه»(20) و به تعبير قرآنى، «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا»(اعراف: 143)؛ پس چون پروردگارش بر كوه تجلّى كرد، آن را فرو ريخت و موسى مدهوش گشت. تجلّىِ حق گاه مايه موت است و زمانى مايه حيات: «الذّى هُو يُحيى و يُميتُ»(مؤمنون: 80)؛ گاه موجب خنده است و گاه مايه گريه: «انّه هو اَضحكَ و اَبكى»(نجم: 43) و همه چيز نشانه و آيه و تجلّى وجود حق: «فَأَيْنَما تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ.»(بقره: 115) اسماء حسناى الهى همه نشانه و آيه ذات يگانه حقند و هر اسمى در بردارنده همه كمالات؛ با اين تفاوت كه در ظهور و خفاى كمالات، بين اسماء الهى اختلاف است و هر اسمى كمال خاصى را به منصه ظهور مىرساند. جلال و جمال حق مظاهر گوناگون دارند، هرچند جلال حق در جمال او نهفته و جمال الهى در جلال او مستتر گشته باشد. به تعبير قرآنى، «فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا.» (نساء: 19) اما در نشئه مادى و جهان طبيعت، ظهور جمعى اسماء، كم بوده، اتحاد صفات جمال و جلال محسوس نيست، بلكه چنان مىنمايد كه برخى مظهر قهر بىمهرند و برخى مدار مهر بىقهر؛ چنانكه آتش را مظهر قهر و آب را نماد رحمت شمارند. اما عقل كامل در اين دنيا نيز آدمى را به جمع ميان اين دو دعوت نمايد و انسان كامل را واجد صفات جمال و جلال شمارد. آفرينش در ديدگاه قرآنى، با جمال و زيبايى آميخته است: «اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ» (رعد: 16)؛ «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلْقَهُ ...» (سجده: 7) خداوند همه چيز را زيبا و جميل خلق كرده و هيچ نقص و عيبى در متن هستى موجودات يافت نمىشود. اما در بررسى نسبى، برخى را مظهر زيبايى و جمال داشته است كه فرمود: «زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ» (صافات: 6)؛ ما فضاى بالا را با ستارههاى روشن زينت داديم. و فرمود: «وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ» (نحل: 6)؛ براى شما در كيفيت بازگشت دادن گوسفندان در شبانگاه از چراگاه، و نيز در نحوه رها كردن آنها در بامداد به سوى چراگاه زيبايى است. آنچنان كه جلال زن در جمال او نهفته، جمال مرد در جلال او تجلّى يافته؛ كه نقش زن ايجاد رابطه رحامت و نزديكى اعضاى خانواده است؛ يعنى زن اولاً، مرد را جذب كرده، رأفت و عاطفه در او مىدمد تا مظهر سكينه و آرامش گردد و سپس به كمك همان عنصر، رئوف و مطمئن شده، خانواده آرام و ارحام مهربان را تشكيل مىدهد. جناب محى الدين بن عربى (پدر عرفان اسلامى) سرّ محبوب بودن زن را چنين تبيين مىكند: «چون ذات اقدس اله منزّه از آن است كه بدون تجلّى و مظهر مشاهده شود و هر مظهرى كه بيشتر جامع اسماء و اوصاف الهى باشد بهتر خدا را نشان مىدهد، زن در مظهريت خدا كاملتر از مرد است؛ زيرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است؛ چون مخلوق حق است و زن گذشته از آنكه مظهر قبول و انفعال الهى است، مظهر فعل و تأثير الهى نيز هست؛ چون در مرد تصرف مىكند و آن را مجذوب خويش قرار داده و محبّ خود مىسازد و اين تصرّف و تأثير، نمودارى از فاعليت خداست. از اين جهت، زن كاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهريّت خود مشاهده كند شهود او كامل نيست، ولى اگر بخواهد خدا را در مظهريّت زن بنگرد، شهود او به كمال و تمام مىرسد. لذا، زن محبوب پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله قرار گرفته و در حديث معروف فرمود: "از دنياى شما زن و بوى خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است." البته منظور از "محبت" در اين بحث، حبّ الهى است و نه شهوت حيوانى.»(21) جمال الهى در جمال زن تبلور يافته است، آن هم زنى كه عالم به او افتخار دارد و چون خورشيدى بر تارك اسلامى مىدرخشد؛ زنى كه در مقابل همه مردان است؛ نمونه انسانى كه تمام هويّت انسانى در او جلوهگر است؛ عنصر تابناكى كه زيربناى فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفةاللهى در جهان است؛ زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنى كه بر حسب حديث، مصداق بارز «ليلة القدر» مباركه است. فاطمه زهرا عليهاالسلام يك زن ملكوتى، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان، موجودى ملكوتى كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده، موجودى الهى ـ جبروتى كه در صورت يك زن ظاهر شده، تمام هويّتهاى كمالى كه در انسان متصورند و در زن تصور دارند، همه در وجود اوست. تمام ويژگىهاى انبيا در اوست. معنويات، جلوههاى ملكوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود. جمعند. زنى كه هر كس با هر بينشى درباره او گفتارى دارد و از عهده ستايش او برنيايد. حتى احاديثى كه از خاندان وحى رسيدهاند، به اندازه فهم قايل خود بودهاند و نه به اندازه مرتبت او. زنى كه در حجرهاى كوچك و خانهاى محقّر انسانهايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلا مىدرخشد. ب. زن؛ مظهر آرامش «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.» (روم: 21) از اين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]
صفحات پیشنهادی
زن، عرفان و سياست
زن، عرفان و سياست نويسنده:اسماعيل منصورى لاريجانى(1) چكيده در اين مقاله، زن از سه بُعد تاريخى، فقهى و عرفانى مورد مطالعه قرار مىگيرد. در اين سه عرصه اسلام به زن ...
زن، عرفان و سياست نويسنده:اسماعيل منصورى لاريجانى(1) چكيده در اين مقاله، زن از سه بُعد تاريخى، فقهى و عرفانى مورد مطالعه قرار مىگيرد. در اين سه عرصه اسلام به زن ...
عرفان حلقه ؛ خارج كردن جن از بدن زنان جوان
عرفان حلقه ؛ خارج كردن جن از بدن زنان جوان-مهمترین اشكال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر ... از شوک های مرحله ای در سیاست خارجی تا دورانی جدید در دیپلماسی ...
عرفان حلقه ؛ خارج كردن جن از بدن زنان جوان-مهمترین اشكال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر ... از شوک های مرحله ای در سیاست خارجی تا دورانی جدید در دیپلماسی ...
ادعای سرکرده فرقه عرفان حلقه:عوامل وابسته به معاندان، مثل ...
سیاست > احزاب و تشکل ها - روزنامه مردمسالاری نوشت: سرکرده فرقه انحرافی عرفان حلقه با فریب زنان و مردان، از علایق دینی و مذهبی آنان سو» استفاده می کند. عناصر این ...
سیاست > احزاب و تشکل ها - روزنامه مردمسالاری نوشت: سرکرده فرقه انحرافی عرفان حلقه با فریب زنان و مردان، از علایق دینی و مذهبی آنان سو» استفاده می کند. عناصر این ...
زنان بسيجي ، الگويي براي ديگر زنان جهان هستند
عرفان به نقش آفريني زنان بوشهري در دفاع از انقلاب اسلامي در ابعاد گسترده فرهنگي، اجتماعي ، سياسي و هشت سال دفاع مقدس اشاره نمود و افزود: امروز دشمن با نبرد نرم ...
عرفان به نقش آفريني زنان بوشهري در دفاع از انقلاب اسلامي در ابعاد گسترده فرهنگي، اجتماعي ، سياسي و هشت سال دفاع مقدس اشاره نمود و افزود: امروز دشمن با نبرد نرم ...
سيره سياسي حضرت زهرا (ع) در فصلنامه جديد «كتاب زنان»
سيره سياسي حضرت زهرا (ع) در فصلنامه جديد «كتاب زنان»-سيره سياسي حضرت زهرا ... در مقام انسان كامل، سيماي حضرت زهرا(س) در روايات اهل سنت، مباني عرفان اسلامي در ...
سيره سياسي حضرت زهرا (ع) در فصلنامه جديد «كتاب زنان»-سيره سياسي حضرت زهرا ... در مقام انسان كامل، سيماي حضرت زهرا(س) در روايات اهل سنت، مباني عرفان اسلامي در ...
امام خميني و عرفان اسلامي
عرفان امام خميني ره عرفان جامعه و سياست ، حکمت و حکومت ، خدمت و خرابات است و در حقيقت با آهنگ جمع ... نام سياست از معنويت عرفاني و به نام عرفان از سياست اسلامي فاصله گرفته نشود و لذا در اوج حکومت و اقتدار .... احکام صدای کفش زنان هنگام راه رفتن ...
عرفان امام خميني ره عرفان جامعه و سياست ، حکمت و حکومت ، خدمت و خرابات است و در حقيقت با آهنگ جمع ... نام سياست از معنويت عرفاني و به نام عرفان از سياست اسلامي فاصله گرفته نشود و لذا در اوج حکومت و اقتدار .... احکام صدای کفش زنان هنگام راه رفتن ...
همه چیز درباره زنان از نگاه عرفانی
همه چیز درباره زنان از نگاه عرفانی-کتاب - ﻛﺘﺎﺏ «ﺯﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪﺍﻣﻴﻦ ﺻﺎﺩﻗﻲ ... ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺩﻳﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ، ﻋﻠﻤﻲ ﻭ ...
همه چیز درباره زنان از نگاه عرفانی-کتاب - ﻛﺘﺎﺏ «ﺯﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪﺍﻣﻴﻦ ﺻﺎﺩﻗﻲ ... ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺩﻳﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ، ﻋﻠﻤﻲ ﻭ ...
هشدار دوباره آیتالله مکارم شیرازی به عرفانهای کاذب:مبارزه ...
هشدار دوباره آیتالله مکارم شیرازی به عرفانهای کاذب:مبارزه با مسائل ضداخلاقی باعث تقویت نظام میشود-سیاست > چهره ها - مهر نوشت: مرجع تقلید شیعیان با بیان ...
هشدار دوباره آیتالله مکارم شیرازی به عرفانهای کاذب:مبارزه با مسائل ضداخلاقی باعث تقویت نظام میشود-سیاست > چهره ها - مهر نوشت: مرجع تقلید شیعیان با بیان ...
عرفان، عليه تساهل و اباحهگري
عرفان، عليه تساهل و اباحهگري نويسنده: حميد پارسانيا اشاره:مقاله به تبيين ترفندي ميپردازد كه با ايجاد تقابل مصنوعي ميان ... عرفان، چه نگرش سياسي و اجتماعي را حمايت كرده و چه مواضعي را نفي ميكند؟ ...... احکام صدای کفش زنان هنگام راه رفتن ...
عرفان، عليه تساهل و اباحهگري نويسنده: حميد پارسانيا اشاره:مقاله به تبيين ترفندي ميپردازد كه با ايجاد تقابل مصنوعي ميان ... عرفان، چه نگرش سياسي و اجتماعي را حمايت كرده و چه مواضعي را نفي ميكند؟ ...... احکام صدای کفش زنان هنگام راه رفتن ...
عرفان احمدی نژادی به روایت تایم
عرفان احمدی نژادی به روایت تایم جوانی احمدی نژاد و تعلق به نسلی که انتظار امام ... بر خلاف استنباط غالب، او عرفان را با سیاست قاطی نمی کند و با وجود اعتقاد به ظهور ... از سويي ديگر به دليل تايم فيلم ، «زن دوم» يك و گاهي دو سانس كمتر از فيلمهاي .
عرفان احمدی نژادی به روایت تایم جوانی احمدی نژاد و تعلق به نسلی که انتظار امام ... بر خلاف استنباط غالب، او عرفان را با سیاست قاطی نمی کند و با وجود اعتقاد به ظهور ... از سويي ديگر به دليل تايم فيلم ، «زن دوم» يك و گاهي دو سانس كمتر از فيلمهاي .
-
گوناگون
پربازدیدترینها