واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: یاتماز اوموت بایراقیمیز/پرچم تراکتور همیشه بالاست آذربایجان سرزمین فوتبالخیزی بوده و اثبات این موضوع نیاز به بررسی های عمیق ندارد. شهرداری، ماشین سازی و تراکتور با آن عدد 1970 که روی آرم باشگاه حک شده، فراگیری فوتبال را حداقل در نیم قرن اخیر این منطقه نشان می دهد خبرگزاری فوتبال ایران - این یادداشت بررسی فهرستوار مسایلی است که پرداختن به آنها تصویر روشنتری از پدیده تراکتور ارائه میدهد. شاید این نکات سرنخهایی برای یافتن پاسخ برای این پرسش باشد: وقتی از تراکتور حرف میزنیم، دقیقاً از چه حرف میزنیم؟داستان تراکتور به نقطه ثبات رسیده. امروز نه ترس سقوط هست و نه آرزوی سهمیه آسیا. تراکتور در اولین فصل حضور در لیگ برتر در میانههای رو به بالای جدول قرار گرفته و حالا راحتتر میتوان درباره پدیده این فصل فوتبال ایران حرف زد. بدون شک تاثیری که تراکتور و البته هوادارن پرشورش بر فوتبال ایران گذاشتهاند، تا مدتها می تواند نقل محافل فوتبالی و انگیزه بحثهای اجتماعی و مردمشناختی باشد. این یادداشت بررسی فهرستوار مسایلی است که پرداختن به آنها تصویر روشنتری از پدیده تراکتور ارائه میدهد. شاید این نکات سرنخهایی برای یافتن پاسخ برای این پرسش باشد: وقتی از تراکتور حرف میزنیم، دقیقاً از چه حرف میزنیم؟بغض صعودهشت سال در آرزوی لیگ برتر بودن، بغضی در گلوی تراکتوریها کاشته بود که بررسی انگیزههای امروزی این تیم و هوادارانش، بدون توجه به این بغض کهنه راه به جایی نمی برد. این بغض در سال 85، وقتی تراکتور از نیمه های فصل تا پایان آن در صدر جدول لیگ برتر بود و قهرمان شد، تا آستانه ترکیدن رفت اما ماجرای پلی آف من درآوردی فدراسیون باعث شد تیم فرشاد پیوس به شیرین فراز کمالوند بخورد و ببازد و درخت این شایعه شاخ و برگ بیشتری بگیرد که فدراسیون دوست ندارد تراکتور در لیگ برتر باشد. آتش این کینه به قدری عمیق است که امروز وقتی داوری از گرفتن یک پنالتی مشکوک به نفع تراکتور خودداری می کند، ذهن طرفدار این تیم را به همان سمت بیاعتمادی و توهم توطئه می برد. همه این مسائل باعث شده امروز دیوار بی اعتمادی بین طرفداران تراکتور و فدراسیون فوتبال بلندتر از همیشه باشد. امروز که تراکتور با همه این احوال به لیگ برتر آمده و چه آمدنی! ما مردم آذربایجان آذربایجان سرزمین فوتبالخیزی بوده و اثبات این موضوع نیاز به بررسی های عمیق ندارد. شهرداری، ماشین سازی و تراکتور با آن عدد 1970 که روی آرم باشگاه حک شده، فراگیری فوتبال را حداقل در نیم قرن اخیر این منطقه نشان می دهد. فانتزی ذهنی جذاب "تیم رویایی ایران با بازیکنان ترک زبان" نیز تا همین اواخر از دل مشغولیهای آذریها در صحبت های فوتبالی بود و شاید هنوز هم باشد. دربی کوچک ماشین و تراکتور هم خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را به یاد فوتبالدوستهای قدیمی تبریز می آورد. نوک این کوه یخ اما همواره تراکتور بوده است. وجه قدر و رسانهای فوتبال آذربایجان با ستارههای دوست داشتنیاش که حتی پس از کوچ به تیمهای تهرانی نیز از یاد نمیرفتند و محبوب میماندند. تراکتور به عنوان تیمی که همواره به نمایندگی از آذربایجان در سطح اول فوتبال کشور حضور داشته، پرنده آرزوهای فوتبالی مردمی بوده که از ارومیه تا اردبیل و از تبریز تا زنجان به موفقیتش امیدوار بودهاند و اگر نه تلاش، که حداقل دعا کرده اند. احتمالاً همین پشتوانه مردمی است که تراکتور را این گونه به کعبه آمال آذری ها تبدیل کرده و باعث اعتماد به نفس بالای هوادارانشان شده، تا جایی که ادعا کنند پرطرفدارترین تیم ایران تراکتور است و این ادعا را تا جایی پی بگیرند که باعث ترکی حرف زدن عادل فردوسی پور در برنامه نود و دخالت نمایشی نمایندههای مجلس شوند. و این نشانگر اتحاد و اراده مردمی است که وقتی پای اراده و تعصب قومی در میان باشد، به هیچ وجه نباید دست کمشان گرفت.یک بهانه خوبجعفر پناهی در فیلم تحسین شده «آفساید» از زبان یک پیرمرد کور که دلیل خود را برای رفتن به استادیوم به راننده اتوبوس توضیح می دهد، می گوید: توی استادیوم میتونی هر چی دلت میخواد بگی، داد بزنی، حتی فحش بدی. کسی کاریت نداره (نقل به مضمون). آزادی جادویی ورزشگاهها در طول تاریخ همواره محفلی برای فریاد زدن حقوق نادیده گرفته شده مردمان بوده است. طرفداران تراکتور نیز با درک این نکته و با ظرافت هرچه تمام دست روی خواستههایی گذاشتهاند که در طول تاریخ پاسخی برای آن نیافتهاند. تقاضای اجرای قانون حق تحصیل به زبان مادری به عنوان یکی از اصول معطل مانده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جایی جز ورزشگاه یادگار این گونه مسالمت آمیز و کم هزینه به گوش آنها که باید رسانده نشده است. گذشته از این حقخواهیها، روح جمعی حاکم بر ورزشگاه یادگار حس عجیبی از باهم بودن به آذریها میدهد. باهم بودنی که جایی جز همین ورزشگاه به رسمیت شناخته نشده و فوتبال بهانه آن است. یک بهانه خوب برای شنیدن صدای مردمانی که کمتر مجال حرف زدن داشتهاند. گرگ ها و آدم هاهمه چیز اما به همین زیبایی نیست. فضای غبارآلود ورزشگاه یادگار چیزی فارغ از گرد و خاک تپههای اطراف آن است. این فضا همه حقخواهیها و زیباییهای با هم بودن آذریها را زیر سوال میبرد اگر به آن توجه نشود. معدود کسانی که جز فریب خورده نمی توان نامی برایشان نهاد، ظرافتها و زیباییهای فوتبال را به خدمت تفکرات تاریخ مصرف گذشتهای می گیرند که تراکتور و آذربایجان را جز بدنامی و زیان، سودی از آن نیست.بخش نظرات در مطالب مربوط به تراکتور هر از گاه عرصه بحثهای تاریخی و جغرافیایی کهنهای می شود که به نظر می آید به صورت جهتدار توسط عده ای که لابد از اختلاف فارس و ترک سودی می برند، دامن زده می شود. نژادپرستی همواره محکوم است و این بدیهیتر از آن که نیاز به گفتن داشته باشد. فوتبال نیز تا جایی که عرصه دوستی و حقخواهی باشد، محترم و دوست داشتنی است و با گذر از خط قرمز منافع ملی و قومی و ورود به بحث های نژادپرستانه جز به کینهها و دوریها نمی افزاید. نشان گرگ خاکستری یا «بوز قورد» بر فراز سکوهای یادگار تا وقتی زیباست که نشان اتحاد ما مردم آذربایجان باشد و هیهات که ندانسته آبی بر آسیاب ترکهای عثمانی شود که در شیپور الحاقگری میدمند و البته از ایرانیان آذری هیچگاه جواب مثبتی نگرفتهاند. دوران «پان ترکیسم» و هرگونه تفکر حامل مفهوم برتری نژادی به سر آمده و عرصه فوتبال و هواداران تراکتور از این اتهام مبرا و منزهند. اگرچه ممکن است عدهای بدشان نیاید که از شعارهای حقطلبانه نیز برداشتهای موهوم این چنینی داشته باشند. فردا روز دیگری است زیباترین بخش فوتبال اما همیشه روی مستطیل سبز رقم می خورد. جایی که یازده قرمزپوش امیدهای ما را به هم پاس می دهند، دریبل و سانتر میکنند و در کنج دروازهها به ثمر میرسانند. توان فنی تراکتور در اولین سال صعود به لیگ برتر نشان داده که این تیم با پتانسیل هوادارانش و با مدیریت فنی مناسب تر می تواند چشم به قهرمانی لیگ هم بدوزد و اگر به این مهم نرسید حداقل سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را به دست آورد. این برآیند تفکرات همه آنهایی است که دل شان با تیم است و با نتایج امسال توقعات شان بالا رفته. فصل بعدی فوتبال البته با صعود محتمل شهرداری تبریز به لیگ برتر فصل آذری تری خواهد بود. با یک تراکتور قدرتمند، حضور در آسیا و عرضه آسیایی پدیده تراکتور چندان دور از دسترس نیست. این رویای شیرین را با چشمانی باز در زمین چمن می جوییم و با تمام توان از روی سکوها برایش گلو پاره می کنیم؛ داغلاری سوکر...تیراختور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]