واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: فيلمنامه چارديواری بر اساس يك داستان واقعی بود به چه دليل به قوميتهاي مختلف برميخورد؟ اين مساله به كاراكترها برميگردد. كارآكتر ما بسيار شريف است. ضمن اين كه آقاي مقدم اشاره كردند به اينكه در سريال هاي ما همه فارسي كامل حرف مي زنند، پس ديگران چه؟ شما قشر متوسط را ببينيد. فارس: يكي از نويسندگان فيلمنامه مجموعه تلويزيوني «چارديواري» گفت: قصه اين داستان بر اساس يك ماجراي واقعي كه براي يكي از دوستانم رخ داده بود، نوشته شد.نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «چارديواري» به همت خبرگزاري فارس با حضور سيروس مقدم، امير جعفري، مريم اميرجلالي، محسن تنابنده و آريا عظيمينژاد در دفتر تهيه كننده سريال (الهام غفوري) برگزار شد.بنابراين گزارش، محسن تنابنده يكي از نويسندگان فيلمنامه اين سريال درباره چونگي شكلگيري آن در گفت و گو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: من سال گذشته يك طرح داشتم كه آن را با آقاي آقاخاني درميان گذاشتم و سعيد هم خيلي دوست داشت. روي ايده حرف زديم و آن را بسط و گسترش داديم و بعد با آقاي مقدم صحبت كرديم كه آن را دوست داشتند و آن را نوشتيم.وي با بيان اين كه طرح مبناي واقعي دارد، اظهارداشت: يكي از دوستان من جايي براي گرفتن خانه ميرود كه به او ميگويند به مجرد خانه نميدهيم. دفعه بعد با خواهرش ميرود و صاحبخانه او را با همسرش اشتباه ميگيرد. اين خواهر و برادر از اشتباه به وجود آمده استفاده ميكنند و آن خانه را اجاره ميگيرند. خواهر هم كه دانشجوي شهرستان بوده، هر از چندگاهي مجبور ميشود تا گاهي برگردد كه صاحبخانه شك نكند. ما از اين ماجرا براي نوشتن فيلمنامه «چارديواري» استفاده كرديم. آدمي در مشكلات امروز با شرايط امروز چگونه تنها ميشود؟ من به مسأله هويت نيز پرداخته بودم كه گمشدن شناسنامه هم نمادي از همين مساله بود.وي ادامه داد: در كار طنز خلاقيت بازيگر نقش مهمي دارد به همين دليل در فيلمنامه تلاش ما اين بود كه از شكل نمايشي، حرافيها، كمديهاي كلامي، تيپسازي و ... فاصله بگيريم و فضاي نمايش باورپذير باشد.تنابنده درباره بداههگويي در فيلمنامه «چارديواري» نيز تصريح كرد: جاي بداهه جلوي دوربين نيست و قبل از ضبط تمرين ميشود، مثلا خلاقيت پسياني اين بود كه نقش خود را به سمت بداهههاي دمدستي نبرد. ما سالهاست كه سريالها را ميبينيم و طبيعي است كه تلاش كردهايم تا از لودگي دور باشيم و آدمهايمان جدي باشند و هر اتفاق طنزي هم كه در سريال ميافتاد بر اساس كمدي موقعيت بود.* «چارديواري» قصه محور است و مبتني بر شخصيت نيستوي گفت: «چارديواري» قصه محور است و مبتني بر شخصيت نيست. بداهه و تكيهكلام در ذات خود بد نيست و گاهي اوقات جواب ميدهد. خيلي اوقات تكيهكلامهايي آمده كه ضرري نرسانده است، ولي گاهي هم مردم آن را نميپسندند.وي تصريح كرد: ما بايد خوب ببينيم و خوب بشنويم. من جزو طبقه متوسط جامعه هستم و اين طبقه را خوب ميشناسم و ميدانم كه بايد در كجا قرارشان بدهم. همچنين ما بحث فقير و غني را به خاطر تكرارش محور قرار نداديم.تنابنده درباره عدم حضور نقشهاي خير و شر در سريال «چار ديواري» نيز گفت: اساس تشكيلدهنده درام حضور خير و شر بوده است. اما در قصه ما اين قضيه در درون آدمهاست و هر فردي هم خير خودش است و هم شر خودش. كسي كه دروغ ميگويد، باعث ميشود تا شرش به خودش برسد. ضمن اين كه نوع موسيقي كمك كرد تا ما طيف گستردهتري از مخاطبان را همراه خود داشته باشيم. موسيقي ما يك جاهايي كاملا متضاد با داستان بود. خيلي جاها تركيب سازها به ما كمك ميكرد تا اكت شيريني در كار اتفاق بيافتد ولي سازها در نهايت غم خود را داشته باشند. جنس ساز، سوزي دارد كه از خود قصه است.* كداميك از آدمهاي قصه دروغ گفتند و سزايش را نديدندوي درباره انتقاد برخي به سريال مبني بر ترويج دروغ گويي نيز عنوان داشت: اين مصداق ادب از كه آموختي از بي ادبان است. ميتوان مستقيم هم دروغ گويي را تقبيح كرد اما قصه جذابي اتفاق نميافتد. كداميك از آدمهاي قصه دروغ گفتند و سزايش را نديدند؟ اصلا معضلي كه به وجود مي آيد، بر مبناي ازدواج دروغين و صوري است و مشكلات بعدي هم به خاطر دروغهاي بعدي به وجود ميآيد و بزرگ و بزرگتر ميشود. يك جوري بيادب را نشان ميدهي كه از او پند بگيري. كار درام اين است كه كمي خلاقانهتر فكر كني. نه اينكه مستقيم پند اخلاقي بدهند.تنابنده ادامه داد: كار هنرمند دادن پند اخلاقي نيست. شما موظفي هرآنچه داري رو كني تا ديگران رويش نظر بدهند و تصميم بگيرند. هنرمند در درجه اي نيست كه پيام اخلاقي بدهد. چگونه اين سريال ترويج دروغ گويي است در حالي كه مبناي قصه دروغ است و آدمها، مدام در حال ديدن نتايج دروغ گويي هستند؟* وقتي درست از يك لهجه استفاده كنيد، همه آن را دوست خواهند داشتتنابنده در پاسخ به اين سوال كه آيا از لهجه دادن به آتيلا پسياني نترسيدد و فكر نكرديد كه به مخاطبانتان بر مي خورد؟، گفت: به چه دليل به قوميتهاي مختلف برميخورد؟ اين مساله به كاراكترها برميگردد. كارآكتر ما بسيار شريف است. ضمن اين كه آقاي مقدم اشاره كردند به اينكه در سريال هاي ما همه فارسي كامل حرف مي زنند، پس ديگران چه؟ شما قشر متوسط را ببينيد.در هر خانهاي را بزنيد يك لهجه بيرون ميآيد. وقتي شما به جا و درست از يك لهجه استفاده كنيد، همه آن را دوست خواهند داشت و زماني ناراحت مي شوند كه احساس كنند با استفاده از لهجه خواستيم به آنها توهين كنيم.وي درباره طولاني شدن برخي صحنه ها نيز گفت: اساس اين قصه روي يك داستان كلي و بچه قصه استوار شده است. ما يك صحبت داشتيم و آقاي مقدم گفتند كه من سريالهاي بسياري كار كرده ام و وقتي شما مدام شرح بدبختي ها و گرفتاري ها را نشان مي دهيد، تماشاگر دوست دارد خوب حالا شرايط معمولي زندگي مردم چيست؟ اين مشورت ما را برآن داشت تا كمي تامل كنيم و آخرش را جور ديگري به پايان برسانيم حتي اگر تجربي و ناموفق باشد. يك تجربه جديد بود كه نوشتنش كار سختي بود. جدا شدن از كليشهها و پيدا كردن موقعيتهاي شيرين بسيار و ايجاد موقعيت هاي جديد در كار، جزو مشكلات بود.وي در پاسخ به اين سوال كه آيا فيلمنامه شما درست از سوي آقاي مقدم ساخته شد، نيز تصريح كرد: ما مدام با هم مشورت ميكرديم و آقاي مقدم كامل مطابق فيلمنامه پيش رفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]