تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836632718




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در مصاحبه با حجت‏الاسلام و المسلمين مهدي انصاري قمياشاره : حجت الاسلام مهدي انصاري، نواده دختري مرحوم ميرازي ناييني مي‌باشند. كتاب ايشان درباره شيخ فضل‌الله نوري با نام «شيخ فضل‌الله نوري و مشروطيت» پس از انتشار در سال 1369 توانست د ر ميان محققان تاريخ مشروطيت، جايگاهي ويژه پيدا كند و موجب شو د ايشان به عنوان يك محقق برجسته در اين حيطه شناخته گردد. با تشكر از آقاي انصاري كه در اين مصاحبه شركت نمودند.در اين كه روحانيت و علماي شيعه، نقش بسزايي در مشروطه ايفا نموده‏اند، ترديدي نيست. ما سؤال اين است كه چرا بسياري از علما در ابتدا از آن حمايت نمودند، اما برخي از آنان، موضع توقف را اختيار كردند. در ادامه نيز فقهاي زيادي كه در ابتدا از آن حمايت نموده بودند و حتي از پيشگامان آن بودند، از نظام نوتأسيس مشروطه، روي برتافتند؛ ولي گروهي ديگر همچنان با قاطعيت از مشروطه حمايت كردند؟. علت اين تشتت آرا و اختلاف نظرات و مواضع علما چه بوده است؟ بسم الله الرحمن الرحيم. در نهضت عدالت‏خانه كه بعدها به مشروطه تغيير يافت، دسته‏جات مختلف و آرا و انديشه‏هاي متفاوتي حضور داشتند كه در نفي وضعيت سياسي سابق و ايجاد نظامي جديد در ايران متفق بودند. اين وضعيت جديد، هنگامي مي‏توانست ثمربخش باشد كه از يك تفكر واحد و مورد اتفاق نشأت بگيرد؛ اما ما با دو جريان اصلي در آن عصر روبرو هستيم: يكي روحانيت كه بر محور دين حركت مي‏كرد و ديگري منورالفكران كه اهداف و افق فكري‏اشان، تعاليم غربي بود و در نتيجه داراي دو تفكر متمايز بودند.روحانيت شيعه، خط سيرشان از فقه و از مباحثي مانند امر به معروف و نهي از منكر بود؛ چرا كه اگر روحانيت مي‏خواست يك تفكر اصيل اسلامي و غيرالتقاطي داشته باشد، اين انديشه را بايد از پختگي مباحثي اين چنين بدست مي‏آورد. اما آن روز چقدر مباحث سياسي و حكومتي و امر به معروف در حوزه‏ها رايج بوده است؟ ما الان كه مراجعه مي‏كنيم، مي‏بينيم خيلي فراوان نيست. رايج نبودن اين مباحث، اثرش اين شد كه روزي كه احتياج به ارائه نظام مدوّن سياسي شيعه شد، نتوانند به آن دست يابند. بر خلاف زمان بعد از انقلاب اسلامي كه صدها كتاب موافق و مخالف، جزئيات فقهي، جزئيات اصولي، مباحث تفسيري و رواييش بحث و چاپ و نقد و منتشر شده، مخالف و موافق نظر داده و اكنون يك زمينه بسيار خوبي مي‏تواند براي يك محقق و پژوهش‏گر و اهل مطالعه داشته باشد؛ امّا در دوره مشرطه، مباحث فقه سياسي كم است. اين مسأله از يك سو و ورود افكار و انديشه‏هاي غربي به صورت‏هاي مختلف به ايران از سوي ديگر، زمينه تفكر التقاطي را در برخي روحانيان كه از علميت چنداني برخوردار نبودند و در عين حال از فعّالان نهضت بودند، فراهم آورد. اما در ميان علما، التقاط و تلفيق فكري كمتر به چشم مي‏خورد. آنچه مهم است، ميزان شناخت و آشنايي آنها با حوادث و رخدادهاي جهان و ايران و انديشه‏هاي غربي است. ما در تهران از يك سو شخصيتي مثل سيد محمد طباطبائي را مي‏بينيم كه گر چه از علميت چشمگيري برخوردار نيست، اما داراي شخصيت اجتماعي مهمي است. او اظهار مي‏كند كه: ما به خاطر آن عاشق مشروطه شديم كه گفتند لندن و اروپا بوسيله مشروطه به نظم و قانون و عدالت گراييده؛ و گرنه مشروطيت را نديده بوديم؛ اما از سوي ديگر، مرحوم شيخ فضل‏اللّه نوري را مي‏بينيم كه وقتي در قم مي‏شنود كه شعار عدالت‏خواهي، به مشروطه تغيير يافته است، مخالفت خود را اعلان مي‏كند. مرحوم شيخ فضل‏اللّه نوري ـ شايد كساني كه درباره مشروطه كار كردند، كمتر بدانند ـ به زبان فرانسه آشنايي داشته، روزنامه‏ها را مي‏ديده، ارتباط با برخي روزنامه‏هاي خارجي داشته، حرفهايي كه زده و أسنادي كه از مرحوم نوري باقي مانده، اين مطلب را نشان مي‏دهد. به عنوان مثال هنگامي كه يكي از شخصيت‏ها در آخرين روزهاي عمر شيخ، از ايشان تقاضا كرده بود تسليم شود تا زنده بماند، شيخ در پاسخ اظهار مي‏كند من تسليم دين شدم؛ ولي متأسفانه به قول فرانسوي‏ها، هنوز در بين سياست‏مداران و ايرانيان «پرزانته» (شناخته شده) نشدم. در يكي از بيانيه‏هاي تحصن حضرت عبدالعظيم مي‏نويسد: «در عصر ما فرقه‏هايي پيدا شدند كه اساساً منكر اديان و حقوق و حدود هستند و اين فرق جديد بر حسب تفاوت أغراضي كه دارند از نام‌هاي مختلفي برخوردارند مانند آنارشيسم، نهيليست، سوسياليست، ناتوراليست» و براي اولين بار كسي در ايران در قالب يك شخصيت روحاني از فرقة انحرافي بابيّت به «بابيست» تعبير مي‏كند. اين مطالب نشان مي‏دهد كه شيخ بسيار اهل مطالعه و تحقيق و مطّلع به قضاياي دوران خودش و دنياي محيط خودش هست و بعيد نيست اين حرف درستي باشد كه وقتي از مرحوم ميرزا كسي را خواستند براي رياست و مديريت ديني در ايران، ايشان مرحوم شيخ فضل الله را معرفي كرده بود. خوب ببينيد حالا، شخصيتي مثل ميرزاي نائيني و مرحوم شيخ فضل‏الله نوري، اينها هيچ وقت به انحرافي كه عده‌اي مبتلا شدند، گرفتار نمي‏شوند؛ زيرا هم از تفكرات عميق و بالايي برخوردارند و هم مطالعات گسترده و عميق آنها، اجازه نمي‏دهد كه افكار ديگران بر آنها تأثير بگذارد و يك تفكر التقاطي براي اينها پيش بيايد كه متأسفانه در تعدادي پيش مي‏آيد و آمد؛ اما به لحاظ شناخت از شرايط جهان و تحولات خود ايران، ممكن است برخي علما دچار ضعف بوده باشند و از همين لحاظ مي‏توان عملكرد و انديشه برخي علما را ارزيابي و آسيب‏شناسي نمود. وقتي احتشام‏السلطنه (دومين رئيس مجلس شوراي ملي) از ايران به عراق مي‏رود. در ملاقات روز اول با مرحوم آخوند خراساني به هنگام صرف نهار، مطالبي به آخوند مي‏گويد كه آخوند در جواب، سكوت كرده و از غذا مي‏افتد. او مي‏نويسد كه به آخوند گفتم: « مشروطه، امري است كه براي هر ملتي كه مدارج ترقي را سير مي‏نمايند، قهراً به آن درجه خواهند رسيد؛ اعم از اين كه مطابق با ميل افراد باشد يا مخالف آن. رژيم مشروطيت يك تحوّل اجتماعي است كه جبر زمان در ممالك بوجود مي‏آورد و هر ملتي دير يا زود بر ضد رژيمهاي استبدادي قيام نموده و نظام مشروطه را جانشين آن مي‏كند. اگر مداخلة حضرتعالي در اين مسئله ملّي، وجهه شرعي دارد، آقا شيخ فضل‏اللَّه مجتهد است و اگر مشروطه را مخالف شرع بداند، كافر نخواهد شد؛ امري است اجتهادي و اگر در اجتهاد ايشان ترديد نداشته باشيد، نبايد ايشان را تقبيح بفرمائيد... به علاوه چون اصول مشروطيت بر حضرتعالي معلوم نيست، مسلّماً كلمه بر موافقت، يا مخالفت آن با شرع انور نفرموده و به عنوان مرجع معتمد ملت، نظر شخصي و اجتماعي را تبليغ فرموده‏ايد؛ لهذا بايد به اين نكته توجه فرمائيد كه ارشاد و راهنمايي كه در اين قبيل مورد مي‏فرمائيد، برخلاف فتاوا و احكام شرعي كه صادر مي‏فرمائيد، براي ملت شيعه لازم الاجراء و مفترض الطاعه نيست و اشخاص در قبول يا ردّ آن مختار هستند ...» (يادداشتهاي احتشام السلطنه، ص 570)اين نقل تاريخي، به وضوح مي‏رساند كه موضع‏گيري علماي نجف، در برابر علماي مخالف مشروطه، مخصوصاً شيخ فضل‏اللَّه بود. اين مخالفت دو بخش داشت: يكي از نظر فقهي كه به بحث مشروعيت مشروطه مربوط مي‏شد، كه آيا مشروطه، همان مشروعه است؟ يا مشروطه نياز به پسوند مشروعه دارد يا نه؟ و اساساً آيا مشروطه، مشروعه شدني هست يا نيست؟ در اينجا علماي درجه اول نجف، به صورت ساده، بدون توجه به مباني مشروطه در انديشه غربي؛ آن چنان كه شيخ توجه داشت، به راحتي آن را به معناي تحديد سلطنت گرفته و تجويزش مي‏كردند. بخش ديگر از موضع‏گيري علماي نجف نسبت به شيخ فضل‏اللَّه، مربوط به اعتراضات شيخ به فساد و الحادي بود كه بخصوص مطبوعات تهران باعث آن گشته بودند و مقدسات ديني و به ويژه برخي از شعاير مذهب شيعه را به استهزاء گرفته، با استفاده از كلمه آزادي، كار خود را توجيه مي‏كردند. در اين‌باره، علماي نجف به خاطر اولويت‌ دادن به ضديت با استبداد، از توجه به اين جنبه غفلت كرده و اين مسايل را برطرف شدني مي‏دانستند. در واقع آنها از نزديك، شاهد اوج‏گيري «جوّ الحادي» كه پس از ترويج سريع انديشه‏هاي غيرديني غرب، به ويژه از راه مطبوعات به وجود آمده بود، نبودند.شيخ كوشيد با علماي نجف تماس بيشتري برقرار كند؛ امّا نامه‏هاي او به دست آنها نمي‏رسيد و اگر هم مي‏رسيد، احتمالاً اعتماد نسبت به نوشته‏هاي او نمي‏كردند و البته با آن همه تبليغات، چنين امري طبيعي بود. شيخ ابراهيم زنجاني، قاضي شرعي كه حكم اعدام شيخ را داده بود، در خاطراتش مي‏نويسد: «مرحوم آخوند خراساني مي‏گفته در اين امر مهم مملكت، كاغذها كه به من مي‏آيد و در هر أمر مختلف، هر كسي موافق غرض خود اظهاراتي مي‏كند، تا اين كه از فلان كس (يعني خود زنجاني) مكتوب مي‏آيد، اطمينان پيدا مي‏كنم، او جز راست نمي‏گويد». اگر اين نقل درست باشد، تأثير چنين موضوعي بر موضع علماي نجف معلوم است. از اين رو برخي از همين علما بعد از حوادث مشروطه گفتند: «ما سركه ريختيم شراب از آب درآمد». نقل شده كه مرحوم سيد محمدكاظم يزدي در جواب گفته بود: اگر سركه‌ساز بوديد، مي‏دانستيد چقدر بريزيد كه شراب نشود. مرحوم سيد محمدكاظم يزدي، اين مقدار توجه داشت كه حداقل، ارتباط با كسي داشته باشد كه او از قضايا مطلع و شخص مورد اظميناني است. ايشان جبهه‏گيري‏هايش حسب تشخيص مرحوم شيخ فضل‏الله نوري و ياران او بود؛ آنجايي كه بنا بود با سياست لائيك، سياست اسلام را سر ببرند، رسماً مبارزه كرد و جمله‏اي دارد كه وقتي شخصيت‏هاي ايراني پيش ايشان رفتند و اظهار كردند كه آقا شما هيچ اظهارنظري در قضاياي مشروطه ايران نمي‏كنيد، ايشان فرمودند من بعد از شهادت مرحوم شيخ فضل‏الله نوري و موضع‏گيري سياست‏مداران ايران در برابر ايشان فهميدم كه ايرانيان دين ندارند. اين بسيار تعبير مهمي است؛ البته ايرانيان نه مردم ايران؛ كه طبيعتاً سياست‏مداران آن روز منظورشان بوده است. به هر حال در ابتدا، همه ـ چه روشنفكران و چه علما ـ در نفي نظام قاجاري متفق بودند؛ اما در رنگ‏آميزي قانوني و نام‏گذاري و مجلس‏سازي و انتخاب نمايند، حتي در تركيب صندلي‏ها و شكليت مجلس آراي مختلفي پيدا شد. مجلس آنروز به وزانت و ارزشمندي مرحوم شيخ فضل‏الله واقف است. وقتي مجلس، قانون اساسي را تصويب نمود، به دست شيخ و برخي علماي ديگر داد تا آن را تصحيح كنند، اما بعد از تصحيح، آن را نمي‏پذيرند و قانون اساسي تصحيح نشده به نجف فرستاده مي‏شود و متأسفانه بدون مطالعه، مورد تأييد آقايان قرار گرفت. اين نشان مي‏دهد كه در ابتداي انقلاب، گروههاي مختلف با وجود اختلاف‌نظرهاي فراواني كه در موضوعات مختلفي داشتند، اما در يك مورد اتفاق نظر داشتند و آن تعويض نظام استبدادي بود؛ اما در ادامه، اين نهضت دچار مشكل مي‌شود. عناصري مانند تقي‏زاده‏ها، تقوي‏ها و نقوي‏ها كه در مجلس بودند، اينها اغلب داراي تفكر اصيل و مليت ايراني هم نبودند و خود همين تقي زاده در اين كه يكي از مذبذب‌ترين و متشتّت‏ترين و متلوّن‏ترين شخصيت سياسي دوره مشروطه است، شكي نيست. يك روز با انقلاب، يك روز با پهلوي‏ها و يك روز با انگليسي‏ها است. يك روز فرار مي‏كند، يك روز با روحانيت است كه در برابر انگليس قرار گرفتند و اگر خاطرات خود او را مطالعه كنيد، آرام آرام به دست مي‏آيد كه آنچه در مجلس انجام نداده، مسئوليت ملي و انساني او در برابر ملت ايران است. ما يك چنين تيپ‌هايي داريم. اينها داراي فكر و انديشه نيستند؛ فقط داراي قدرت عمل‏كرد انحرافي در اجتماع هستند و لذا مجلس را به انحراف كشاندند. مشكلات زيادي در دوره مشروطه ايجاد كردند. حتي ايشان در اعدام مرحوم شيخ فضل‏اللّه نوري دست داشت كه در اواخر خاطراتش اظهار پشيماني مي‏كند. البته گروهي ديگر نيز در اين ميان مانند ستارخان و باقرخان بودند كه در جامعه از وجهة انقلابي، وجهة ملي و مذهبي غير روحاني برخوردار بودند؛ امّا اينان نيز سرخورده شدند؛ يعني بعد از مدتي آنها را خلع سلاحشان كردند. خود اين سرخوردگي، سبب شد كه يك بريدگي اجتماعي و ملي از مشروطيت پيدا شود. در اين ميان با توجه به كنار رفتن علما و اين مليّون، طبيعتاً چه كساني باقي مي‏ماندند؟ همان كساني كه از اول، برنامه‏ريزي‏ها را در ارتباط با سفارت انگليس و يا ارتباط با سفارت روس و به طور كلي ارتباط با اروپا داشتند و از غربي‌ها طرح و الگو و برنامه مي‏گرفتند و راه را براي دخالت بيشتر خود در امور سياسي - اجتماعي باز مي‏كردند. اين باز شدن راه، نتيجه‏اش اين شد كه در مرحله اول مرحوم شيخ فضل‏الله را با آن وضعيت به دار مي‏آويزند. أسنادي كه در دست داريم، نشان مي‏دهد بسيار حساب شده دربارة شيخ فضل‏الله عمل كردند؛ اعدام او يعني اعدام تمام روحانيت، تمام فقاهت، تمام ديانت، يعني اعدام تفكر ديني در ايران. از طرف ديگر كساني مانند مرحوم سيد محمد طباطبايي، در اوين و دركه آنقدر در خانه‏اش منزوي شد كه در پايان كتاب تحف العقول كه مطالعه مي‏كرده، مي‌نويسد: در اين فكرم چرا انقلاب ما به اين نتيجه رسيد و نشان داد كه سران سياسي ما از نفاق عميقي در دل برخوردارند و مردم را از همه چيز متنفر ساختند و آنچه مقصود بود نرسيديم. همچنين علماي نجف نيز به تدريج از صحنه جريان‏هاي سياسي كنار زده شدند و ناينيي كتاب خود را جمع كرد؛ هر چند - در يك نگاه كلي - او هدفش مقدس است و در اين كتابش، سعي دارد قالب مشروطه غربي را داراي محتواي اسلامي كند.سؤال: نوشته‏هاي مرحوم ناييني و برخي ديگر از علما، نشان مي‏دهد كه از نظر ايشان، مشروطه، يك نظام سياسي خنثي است؛ يعني يك قالب اسست كه مي‏توانيم آن را بياوريم و در ايران پياده كنيم. تفسيري كه از آزادي مي‏كنند به اين صورت است كه آزادي در غرب هم در مقابل ديانت نيست. در مقابل اشكالاتي كه مشروعه‏خواهان مي‏كنند، آنها جواب مي‏دهند: آزادي در مقابل دين نيست؛ آزادي در هر جايي كه واقع شده و بشود، صرفاً در مقابل استبداد است. خوب اين با آن مشروطه‏اي كه در غرب بود، منافات داشت. مشروطه غربي بر پايه اومانيسم پي‏ريزي شده بود.بر همين اساس معتقدم كه در شناخت اساس مشروطيت، مرحوم شيخ فضل‏الله از ديدگاه دقيق‏تري نسبت به نائيني برخوردار بود. نائيني، افت جهان اسلام را در استبداد مي‏بيند و راه‏حل آن را در مشروطه يافته است؛ ولي مرحوم شيخ فضل‏الله مي‏گويد مشكل جديدي كه پيدا كرديم استعمارِ استبدادي است. اين را در هيچ بخشي از مسائل و مباحث علامه نائيني نمي‏بينيم. اين را به حق بايد گفت كه ميرزاي نائيني از مشروطه‏اي صحبت مي‏كند كه در ذهن خود آن را ساخته بود؛ يعني مشروطه‏اي در قالب فقهي و اصولي كه خود ايشان تركيب كرده است. در حالي كه مشروطه، مبناي سياسي خاص بر پايه قانون عقلاني بشري است كه ارتباطي با نوشته ايشان ندارد. لذا بعد از سقوط محمدعلي شاه و استقرار مشروطة دوم و برقراري مجلس، اوضاع اجتماعي و ديني ايران برهم خورد و ميرزاي نائيني بدين علت كه مبادا در ادامه راه مشروطه غربي، از تنبيه‏الامه سوء برداشت كنند و آن را تأييد مشروطه اروپايي بدانند، كتابش را جمع كرد و بساري از علماي نجف، نسبت به سياست‏مداران و انقلابيون ايران اعتماد سابق خود را از دست دادند. به هر حال همه علما ديانت مي‏خواستند؛ يعني آخوند، نائيني، شيخ فضل‏الله و شخصيت‏هايي از اين دست، هيچ كدامشان براي انقلاب ايران، غير از راه ديني، بدنبال راهي ديگر نبودند. به عنوان مثال، وقتي اصل دوّم متمم قانون اساسي به نجف مي‏رود، تمام علما، امضا كردند؛ در حالي كه جا داشت اگر واقعاً با شيخ فضل‏الله دو طرز تفكر و رو در روي هم بودند، تأييد نكنند. نتيجه‏اي را كه مي‏خواستم به آن برسم، اين است كه ما اگر رساله‌هايي كه توسط روحانيان و علما در زمان مشروطه نوشته شده را بررسي كنيم، برخي مانند رساله مرحوم شيخ اسماعيل محلاتي، رساله مرحوم مدني كاشاني و از همه مهم‏تر و دقيق‏تر، ميرزاي نائيني، از يك مشروطة‌ ذهني هواداري و طرفداري مي‏كنند كه بيشتر ضد استبداد بوده و جنبه ديني دارد و كمتر موضوع مشروطه غربي مورد بحث قرار گرفته است؛ اما برخي نيز در جبهة مقابل نوشته شده كه فقط دو يا سه نوشته داريم كه اينها يك مقداري حرفهاي جديد دارند. يكي نوشتة يكي از ياران مرحوم شيخ فضل‏الله؛ ميرزا علي اصفهاني است كه «ارشاد الجاهل و تذكرة الغافل» نام دارد؛ ديگري هم لوايح تحصن عبدالعظيم است؛ اما، ما رساله‏اي به عنوان اين كه حكومت سياسي ـ ديني را به صورت آگاهانه با مباحث جديد تطبيق داده باشد ـ مانند آنچه كه ما امروز به نام جمهوري اسلامي داريم ـ در دوره مشروطه نداشتيم و چون نداشتيم، اين مشكل پيش مي‏آمد.نكته‏اي كه در اينجا لازم به ذكر مي‏دانم، اين است كه مرحوم شيخ فضل‏الله، مخالف قانون‏گذاري توسط مجلس نبود؛ بلكه معتقد به جداسازي بود. شما يكدفعه مي‏خواهيد براي شهروندان قانون بسازيد، آزاد هستيد و يا مي‏خواهيد براي سياست مملكت، قانون بسازيد، آزاد هستيد، براي انتخاب وزير و وكيل مي‏خواهيد قانون بسازيد، آزاد هستيد؛ اما نبايد قانون‏‌گذاري در مبارزه و معارضه با دين قرار گيرد؛ يعني ما امروز نياز به قانون‏‌گذاري و تدوين قانون داريم، اما نبايد مبارزه با دين داشته باشيم. يكي از نويسندگان معروف، در يكي از كنفرانس‏هايي كه در مورد مشروطه و شيخ فضل‏الله برگزار شده بود، مي‏گفت: من تعجب مي‏كنم از شيخ، كه اين مقدار از روشن‏بيني برخوردار نبوده. چرا ايشان با قانون‏‌گذاري و تدوين قانون مخالفت و مبارزه مي‏كرد. بنده اعتراض كردم و گفتم مرحوم شيخ فضل‏الله با تدوين قانون مبارزه نمي‏كرد؛ بلكه خودش تدوين قانون داشته، اگر بناي مبارزه داشت كه قانون اساسي نمي‏نوشت؛ با قانوني مبارزه مي‏كرد كه سياست‏مداران لائيك آن دوره معتقد بودند كه تدوين قانون بايد بر مبناي عقلانيت آدميان باشد كه در برابر قانون دين قرار مي‏گرفت؛ لذا در تصويب اصل دوم متمم قانون اساسي نيز، گفته شده كه به نوعي آن را به مجلس بردند و مورد تصويب قرار دادند كه براي هميشه از قوانين فراموش شده تلقي شود.يكي از مسائلي كه از مشروطه مي‏توانيم استفاده كنيم و بايد براي انقلاب اسلامي از آن بهره بگيريم، اينست كه اگر لائيك‏ها و كساني كه معتقد به جدايي دين از سياست هستند، نيروهايشان در اجتماع و در نهادهاي كليدي نظام بيشتر باشد، ما همان تفكر را در آينده كشور خواهيم داشت و اگر از اين طرف، دخالت روحانيت و فقيهان و تمام كساني كه انديشه ديني دارند، نيروهايشان در مراكز كليدي بيشتر باشد، طبيعتاً انقلاب به انحراف كشيده نخواهد شد و اين خيلي نكته مهمي است كه ما در مشروطه در اثر غفلت از همين نكته به مشكل برخورديم و بعد همين مشكل، موجب تحريف جنبش شد. اگر ما زمينه‏هاي ديني مشروطه را از اول قوي ساخته بوديم، حضور روحانيت در انقلاب مشروطه، يك حضور ديني فعّال بود، مثلاً ده تا امثال شيخ فضل‏الله يا آخوند خراساني و ميرزاي نائيني داشتيم، هيچ وقت مشروطه به اين مشكلي كه در ادامه كشيده شد، نمي‏رسيد. ببينيد در بيانيّه تحريم مشروطه، چقدر از علما آن را امضا كردند؛ اما وقتي شيخ فضل الله اعدام شد، همة آنها از دور خارج شدند؛ يعني همه احساس كردند كه همين شيوه و وضعيت براي آنها دنبال خواهد شد. مردوخ مي‏گويد: من به شيخ فضل‌الله نوري گفتم: همه فرار كردند شما مانديد. ايشان اظهار مي‏فرمايند: كه بنده اگر فرار كنم، يعني اسلام فرار كرده است. من كجا بروم؟ مردوخ مي‏گويد: به سفارت عثماني پناه ببريد. شيخ فضل‏اللَّه با مردوخ كه سنّي مذهب است در لطيفه‏اي پاسخ مي‏دهد: از علي چه بدي ديدم كه به عمر پناه ببرم. مي‏گويد: نجف برويد. شيخ جواب مي‏دهد: ما براي اسلام در ايران به پا خواستيم، من نجف بروم؟ يعني اسلام از ايران بيرون برود؟ ببينيد ما چنين شخصيتي، در ايران يك نفر بيشتر نداريم و اين شخصيت با اين وضعيت اگر ده تا بود، هيچ وقت نيروهاي مشروطه‏خواه غربگرا و نيروهاي متفكري كه به دنبال جدايي دين از سياست بودند، نمي‏توانستند فعال باشند. يك نكته را هم بايد در نظر گرفت كه روشن‏فكران هم در يك طرز تفكر واحدي نبودند؛ خود آنها هم طرز تفكرهاي متفاوتي داشتند. كتاب‏ها و نوشته‏هايي كه از آنها باقي مانده نشان مي‏دهد تمام روشنفكران هم در اين موضوع متحد نيستند؛ اما چون در يك موضوع متحد هستند، طبيعتاً مجبور شدند دست اتحاد به همديگر بدهند و آن موضوع اين بود كه دين از سياست در حكومت ايران جدا باشد. تنها جبهه متحدي كه از يك طرز تفكر منسجم و روشن ضد ديني برخوردارند، جبهه فراماسون‏ها است. غير فراماسون‏ها، همه در جبهه‏هاي مختلفي هستند و از افكار ديگري برخوردارند.و متأسفانه در نهضت مشروطه ما شاهد هستيم كه اين افكار غربي و انحرافي در برخي روحانيان هم نفوذ مي‏كند و يك التقاط ديني بوجود مي‏آورد. اينان كساني بودند كه از فقاهت و ديانت قوي برخوردار نبودند مانند: يحيي دولت‏آبادي ، ملك‏المتكلمين، سيد محمد صادق طباطبايي (فرزند مرحوم طباطبايي)، تقوي‏ها و نقوي‏ها و تقي‏زاده‏ها و عناصري از اين دست كه حتي از لباس هم خارج شدند و به صورت نمايندگان مجلس، وكلاي دادگستري و قضات دادگستري انتخاب شدند. يحيي دولت‏آبادي مي‏نويسد: در بازگشت از آخرين سفر اروپا و ورود به ايران شنيدم رضا شاه، مادّه قانوني را به تصويب مجلس رسانده و به دستور دربار منتشر شده كه از اين به بعد هيچ مدير، معاون، وزير، وكيل، و قاضي كه در سمتهاي نهادهاي دولتي است، حق تلبّس به لباس روحانيت را دارا نيست؛ ضمناً در پيام ديگري شنيدم كه امروز روز آزادي زنان است و چادر سياه را از سر زنان بدبخت مملكت ما برداشتند. دولت‏آبادي مي‏نويسد امروز را روز آزادي ملت ايران از دو يوغ تاريخي: يكي عمامه به سرها، و يكي چادر، حجاب زنان، مي‏دانم. در حالي كه خودش معمم بود، اما از دين‏داري برخوردار نبود و همسرش هم چادري بود، اما در غرب بي‏حجاب شده بود، طبيعتاً وقتي وارد ايران شد، خودش عمامه، و همسرش چادر را برمي‏دارد. در پايان ضمن تشكر از حضور شما عزيزان و برادراني كه به دنبال اين تلاش هستيد كه بتوانيد يك همايش و كنگره مهم و علمي براي شناخت مشروطه در حوزه علميه برگزار كنيد، اميدوار هستم كه به اين توفيق دست پيدا كنيد و اين نهضت، براي امروز ما عبرت و مايه درس باشد كه مبادا شكست گذشته، بار ديگر خداي ناكرده نصيب انقلاب اسلامي و سبب شكست دوباره تفكر ديني در اجراي حكومت اسلامي باشد. موفقيت همه شما را از خداوند متعال خواستارم. والسلام و عليكم و رحمة الله.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن