محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827732423
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در مصاحبه با حجتالاسلام و المسلمين مهدي انصاري قمياشاره : حجت الاسلام مهدي انصاري، نواده دختري مرحوم ميرازي ناييني ميباشند. كتاب ايشان درباره شيخ فضلالله نوري با نام «شيخ فضلالله نوري و مشروطيت» پس از انتشار در سال 1369 توانست د ر ميان محققان تاريخ مشروطيت، جايگاهي ويژه پيدا كند و موجب شو د ايشان به عنوان يك محقق برجسته در اين حيطه شناخته گردد. با تشكر از آقاي انصاري كه در اين مصاحبه شركت نمودند.در اين كه روحانيت و علماي شيعه، نقش بسزايي در مشروطه ايفا نمودهاند، ترديدي نيست. ما سؤال اين است كه چرا بسياري از علما در ابتدا از آن حمايت نمودند، اما برخي از آنان، موضع توقف را اختيار كردند. در ادامه نيز فقهاي زيادي كه در ابتدا از آن حمايت نموده بودند و حتي از پيشگامان آن بودند، از نظام نوتأسيس مشروطه، روي برتافتند؛ ولي گروهي ديگر همچنان با قاطعيت از مشروطه حمايت كردند؟. علت اين تشتت آرا و اختلاف نظرات و مواضع علما چه بوده است؟ بسم الله الرحمن الرحيم. در نهضت عدالتخانه كه بعدها به مشروطه تغيير يافت، دستهجات مختلف و آرا و انديشههاي متفاوتي حضور داشتند كه در نفي وضعيت سياسي سابق و ايجاد نظامي جديد در ايران متفق بودند. اين وضعيت جديد، هنگامي ميتوانست ثمربخش باشد كه از يك تفكر واحد و مورد اتفاق نشأت بگيرد؛ اما ما با دو جريان اصلي در آن عصر روبرو هستيم: يكي روحانيت كه بر محور دين حركت ميكرد و ديگري منورالفكران كه اهداف و افق فكرياشان، تعاليم غربي بود و در نتيجه داراي دو تفكر متمايز بودند.روحانيت شيعه، خط سيرشان از فقه و از مباحثي مانند امر به معروف و نهي از منكر بود؛ چرا كه اگر روحانيت ميخواست يك تفكر اصيل اسلامي و غيرالتقاطي داشته باشد، اين انديشه را بايد از پختگي مباحثي اين چنين بدست ميآورد. اما آن روز چقدر مباحث سياسي و حكومتي و امر به معروف در حوزهها رايج بوده است؟ ما الان كه مراجعه ميكنيم، ميبينيم خيلي فراوان نيست. رايج نبودن اين مباحث، اثرش اين شد كه روزي كه احتياج به ارائه نظام مدوّن سياسي شيعه شد، نتوانند به آن دست يابند. بر خلاف زمان بعد از انقلاب اسلامي كه صدها كتاب موافق و مخالف، جزئيات فقهي، جزئيات اصولي، مباحث تفسيري و رواييش بحث و چاپ و نقد و منتشر شده، مخالف و موافق نظر داده و اكنون يك زمينه بسيار خوبي ميتواند براي يك محقق و پژوهشگر و اهل مطالعه داشته باشد؛ امّا در دوره مشرطه، مباحث فقه سياسي كم است. اين مسأله از يك سو و ورود افكار و انديشههاي غربي به صورتهاي مختلف به ايران از سوي ديگر، زمينه تفكر التقاطي را در برخي روحانيان كه از علميت چنداني برخوردار نبودند و در عين حال از فعّالان نهضت بودند، فراهم آورد. اما در ميان علما، التقاط و تلفيق فكري كمتر به چشم ميخورد. آنچه مهم است، ميزان شناخت و آشنايي آنها با حوادث و رخدادهاي جهان و ايران و انديشههاي غربي است. ما در تهران از يك سو شخصيتي مثل سيد محمد طباطبائي را ميبينيم كه گر چه از علميت چشمگيري برخوردار نيست، اما داراي شخصيت اجتماعي مهمي است. او اظهار ميكند كه: ما به خاطر آن عاشق مشروطه شديم كه گفتند لندن و اروپا بوسيله مشروطه به نظم و قانون و عدالت گراييده؛ و گرنه مشروطيت را نديده بوديم؛ اما از سوي ديگر، مرحوم شيخ فضلاللّه نوري را ميبينيم كه وقتي در قم ميشنود كه شعار عدالتخواهي، به مشروطه تغيير يافته است، مخالفت خود را اعلان ميكند. مرحوم شيخ فضلاللّه نوري ـ شايد كساني كه درباره مشروطه كار كردند، كمتر بدانند ـ به زبان فرانسه آشنايي داشته، روزنامهها را ميديده، ارتباط با برخي روزنامههاي خارجي داشته، حرفهايي كه زده و أسنادي كه از مرحوم نوري باقي مانده، اين مطلب را نشان ميدهد. به عنوان مثال هنگامي كه يكي از شخصيتها در آخرين روزهاي عمر شيخ، از ايشان تقاضا كرده بود تسليم شود تا زنده بماند، شيخ در پاسخ اظهار ميكند من تسليم دين شدم؛ ولي متأسفانه به قول فرانسويها، هنوز در بين سياستمداران و ايرانيان «پرزانته» (شناخته شده) نشدم. در يكي از بيانيههاي تحصن حضرت عبدالعظيم مينويسد: «در عصر ما فرقههايي پيدا شدند كه اساساً منكر اديان و حقوق و حدود هستند و اين فرق جديد بر حسب تفاوت أغراضي كه دارند از نامهاي مختلفي برخوردارند مانند آنارشيسم، نهيليست، سوسياليست، ناتوراليست» و براي اولين بار كسي در ايران در قالب يك شخصيت روحاني از فرقة انحرافي بابيّت به «بابيست» تعبير ميكند. اين مطالب نشان ميدهد كه شيخ بسيار اهل مطالعه و تحقيق و مطّلع به قضاياي دوران خودش و دنياي محيط خودش هست و بعيد نيست اين حرف درستي باشد كه وقتي از مرحوم ميرزا كسي را خواستند براي رياست و مديريت ديني در ايران، ايشان مرحوم شيخ فضل الله را معرفي كرده بود. خوب ببينيد حالا، شخصيتي مثل ميرزاي نائيني و مرحوم شيخ فضلالله نوري، اينها هيچ وقت به انحرافي كه عدهاي مبتلا شدند، گرفتار نميشوند؛ زيرا هم از تفكرات عميق و بالايي برخوردارند و هم مطالعات گسترده و عميق آنها، اجازه نميدهد كه افكار ديگران بر آنها تأثير بگذارد و يك تفكر التقاطي براي اينها پيش بيايد كه متأسفانه در تعدادي پيش ميآيد و آمد؛ اما به لحاظ شناخت از شرايط جهان و تحولات خود ايران، ممكن است برخي علما دچار ضعف بوده باشند و از همين لحاظ ميتوان عملكرد و انديشه برخي علما را ارزيابي و آسيبشناسي نمود. وقتي احتشامالسلطنه (دومين رئيس مجلس شوراي ملي) از ايران به عراق ميرود. در ملاقات روز اول با مرحوم آخوند خراساني به هنگام صرف نهار، مطالبي به آخوند ميگويد كه آخوند در جواب، سكوت كرده و از غذا ميافتد. او مينويسد كه به آخوند گفتم: « مشروطه، امري است كه براي هر ملتي كه مدارج ترقي را سير مينمايند، قهراً به آن درجه خواهند رسيد؛ اعم از اين كه مطابق با ميل افراد باشد يا مخالف آن. رژيم مشروطيت يك تحوّل اجتماعي است كه جبر زمان در ممالك بوجود ميآورد و هر ملتي دير يا زود بر ضد رژيمهاي استبدادي قيام نموده و نظام مشروطه را جانشين آن ميكند. اگر مداخلة حضرتعالي در اين مسئله ملّي، وجهه شرعي دارد، آقا شيخ فضلاللَّه مجتهد است و اگر مشروطه را مخالف شرع بداند، كافر نخواهد شد؛ امري است اجتهادي و اگر در اجتهاد ايشان ترديد نداشته باشيد، نبايد ايشان را تقبيح بفرمائيد... به علاوه چون اصول مشروطيت بر حضرتعالي معلوم نيست، مسلّماً كلمه بر موافقت، يا مخالفت آن با شرع انور نفرموده و به عنوان مرجع معتمد ملت، نظر شخصي و اجتماعي را تبليغ فرمودهايد؛ لهذا بايد به اين نكته توجه فرمائيد كه ارشاد و راهنمايي كه در اين قبيل مورد ميفرمائيد، برخلاف فتاوا و احكام شرعي كه صادر ميفرمائيد، براي ملت شيعه لازم الاجراء و مفترض الطاعه نيست و اشخاص در قبول يا ردّ آن مختار هستند ...» (يادداشتهاي احتشام السلطنه، ص 570)اين نقل تاريخي، به وضوح ميرساند كه موضعگيري علماي نجف، در برابر علماي مخالف مشروطه، مخصوصاً شيخ فضلاللَّه بود. اين مخالفت دو بخش داشت: يكي از نظر فقهي كه به بحث مشروعيت مشروطه مربوط ميشد، كه آيا مشروطه، همان مشروعه است؟ يا مشروطه نياز به پسوند مشروعه دارد يا نه؟ و اساساً آيا مشروطه، مشروعه شدني هست يا نيست؟ در اينجا علماي درجه اول نجف، به صورت ساده، بدون توجه به مباني مشروطه در انديشه غربي؛ آن چنان كه شيخ توجه داشت، به راحتي آن را به معناي تحديد سلطنت گرفته و تجويزش ميكردند. بخش ديگر از موضعگيري علماي نجف نسبت به شيخ فضلاللَّه، مربوط به اعتراضات شيخ به فساد و الحادي بود كه بخصوص مطبوعات تهران باعث آن گشته بودند و مقدسات ديني و به ويژه برخي از شعاير مذهب شيعه را به استهزاء گرفته، با استفاده از كلمه آزادي، كار خود را توجيه ميكردند. در اينباره، علماي نجف به خاطر اولويت دادن به ضديت با استبداد، از توجه به اين جنبه غفلت كرده و اين مسايل را برطرف شدني ميدانستند. در واقع آنها از نزديك، شاهد اوجگيري «جوّ الحادي» كه پس از ترويج سريع انديشههاي غيرديني غرب، به ويژه از راه مطبوعات به وجود آمده بود، نبودند.شيخ كوشيد با علماي نجف تماس بيشتري برقرار كند؛ امّا نامههاي او به دست آنها نميرسيد و اگر هم ميرسيد، احتمالاً اعتماد نسبت به نوشتههاي او نميكردند و البته با آن همه تبليغات، چنين امري طبيعي بود. شيخ ابراهيم زنجاني، قاضي شرعي كه حكم اعدام شيخ را داده بود، در خاطراتش مينويسد: «مرحوم آخوند خراساني ميگفته در اين امر مهم مملكت، كاغذها كه به من ميآيد و در هر أمر مختلف، هر كسي موافق غرض خود اظهاراتي ميكند، تا اين كه از فلان كس (يعني خود زنجاني) مكتوب ميآيد، اطمينان پيدا ميكنم، او جز راست نميگويد». اگر اين نقل درست باشد، تأثير چنين موضوعي بر موضع علماي نجف معلوم است. از اين رو برخي از همين علما بعد از حوادث مشروطه گفتند: «ما سركه ريختيم شراب از آب درآمد». نقل شده كه مرحوم سيد محمدكاظم يزدي در جواب گفته بود: اگر سركهساز بوديد، ميدانستيد چقدر بريزيد كه شراب نشود. مرحوم سيد محمدكاظم يزدي، اين مقدار توجه داشت كه حداقل، ارتباط با كسي داشته باشد كه او از قضايا مطلع و شخص مورد اظميناني است. ايشان جبههگيريهايش حسب تشخيص مرحوم شيخ فضلالله نوري و ياران او بود؛ آنجايي كه بنا بود با سياست لائيك، سياست اسلام را سر ببرند، رسماً مبارزه كرد و جملهاي دارد كه وقتي شخصيتهاي ايراني پيش ايشان رفتند و اظهار كردند كه آقا شما هيچ اظهارنظري در قضاياي مشروطه ايران نميكنيد، ايشان فرمودند من بعد از شهادت مرحوم شيخ فضلالله نوري و موضعگيري سياستمداران ايران در برابر ايشان فهميدم كه ايرانيان دين ندارند. اين بسيار تعبير مهمي است؛ البته ايرانيان نه مردم ايران؛ كه طبيعتاً سياستمداران آن روز منظورشان بوده است. به هر حال در ابتدا، همه ـ چه روشنفكران و چه علما ـ در نفي نظام قاجاري متفق بودند؛ اما در رنگآميزي قانوني و نامگذاري و مجلسسازي و انتخاب نمايند، حتي در تركيب صندليها و شكليت مجلس آراي مختلفي پيدا شد. مجلس آنروز به وزانت و ارزشمندي مرحوم شيخ فضلالله واقف است. وقتي مجلس، قانون اساسي را تصويب نمود، به دست شيخ و برخي علماي ديگر داد تا آن را تصحيح كنند، اما بعد از تصحيح، آن را نميپذيرند و قانون اساسي تصحيح نشده به نجف فرستاده ميشود و متأسفانه بدون مطالعه، مورد تأييد آقايان قرار گرفت. اين نشان ميدهد كه در ابتداي انقلاب، گروههاي مختلف با وجود اختلافنظرهاي فراواني كه در موضوعات مختلفي داشتند، اما در يك مورد اتفاق نظر داشتند و آن تعويض نظام استبدادي بود؛ اما در ادامه، اين نهضت دچار مشكل ميشود. عناصري مانند تقيزادهها، تقويها و نقويها كه در مجلس بودند، اينها اغلب داراي تفكر اصيل و مليت ايراني هم نبودند و خود همين تقي زاده در اين كه يكي از مذبذبترين و متشتّتترين و متلوّنترين شخصيت سياسي دوره مشروطه است، شكي نيست. يك روز با انقلاب، يك روز با پهلويها و يك روز با انگليسيها است. يك روز فرار ميكند، يك روز با روحانيت است كه در برابر انگليس قرار گرفتند و اگر خاطرات خود او را مطالعه كنيد، آرام آرام به دست ميآيد كه آنچه در مجلس انجام نداده، مسئوليت ملي و انساني او در برابر ملت ايران است. ما يك چنين تيپهايي داريم. اينها داراي فكر و انديشه نيستند؛ فقط داراي قدرت عملكرد انحرافي در اجتماع هستند و لذا مجلس را به انحراف كشاندند. مشكلات زيادي در دوره مشروطه ايجاد كردند. حتي ايشان در اعدام مرحوم شيخ فضلاللّه نوري دست داشت كه در اواخر خاطراتش اظهار پشيماني ميكند. البته گروهي ديگر نيز در اين ميان مانند ستارخان و باقرخان بودند كه در جامعه از وجهة انقلابي، وجهة ملي و مذهبي غير روحاني برخوردار بودند؛ امّا اينان نيز سرخورده شدند؛ يعني بعد از مدتي آنها را خلع سلاحشان كردند. خود اين سرخوردگي، سبب شد كه يك بريدگي اجتماعي و ملي از مشروطيت پيدا شود. در اين ميان با توجه به كنار رفتن علما و اين مليّون، طبيعتاً چه كساني باقي ميماندند؟ همان كساني كه از اول، برنامهريزيها را در ارتباط با سفارت انگليس و يا ارتباط با سفارت روس و به طور كلي ارتباط با اروپا داشتند و از غربيها طرح و الگو و برنامه ميگرفتند و راه را براي دخالت بيشتر خود در امور سياسي - اجتماعي باز ميكردند. اين باز شدن راه، نتيجهاش اين شد كه در مرحله اول مرحوم شيخ فضلالله را با آن وضعيت به دار ميآويزند. أسنادي كه در دست داريم، نشان ميدهد بسيار حساب شده دربارة شيخ فضلالله عمل كردند؛ اعدام او يعني اعدام تمام روحانيت، تمام فقاهت، تمام ديانت، يعني اعدام تفكر ديني در ايران. از طرف ديگر كساني مانند مرحوم سيد محمد طباطبايي، در اوين و دركه آنقدر در خانهاش منزوي شد كه در پايان كتاب تحف العقول كه مطالعه ميكرده، مينويسد: در اين فكرم چرا انقلاب ما به اين نتيجه رسيد و نشان داد كه سران سياسي ما از نفاق عميقي در دل برخوردارند و مردم را از همه چيز متنفر ساختند و آنچه مقصود بود نرسيديم. همچنين علماي نجف نيز به تدريج از صحنه جريانهاي سياسي كنار زده شدند و ناينيي كتاب خود را جمع كرد؛ هر چند - در يك نگاه كلي - او هدفش مقدس است و در اين كتابش، سعي دارد قالب مشروطه غربي را داراي محتواي اسلامي كند.سؤال: نوشتههاي مرحوم ناييني و برخي ديگر از علما، نشان ميدهد كه از نظر ايشان، مشروطه، يك نظام سياسي خنثي است؛ يعني يك قالب اسست كه ميتوانيم آن را بياوريم و در ايران پياده كنيم. تفسيري كه از آزادي ميكنند به اين صورت است كه آزادي در غرب هم در مقابل ديانت نيست. در مقابل اشكالاتي كه مشروعهخواهان ميكنند، آنها جواب ميدهند: آزادي در مقابل دين نيست؛ آزادي در هر جايي كه واقع شده و بشود، صرفاً در مقابل استبداد است. خوب اين با آن مشروطهاي كه در غرب بود، منافات داشت. مشروطه غربي بر پايه اومانيسم پيريزي شده بود.بر همين اساس معتقدم كه در شناخت اساس مشروطيت، مرحوم شيخ فضلالله از ديدگاه دقيقتري نسبت به نائيني برخوردار بود. نائيني، افت جهان اسلام را در استبداد ميبيند و راهحل آن را در مشروطه يافته است؛ ولي مرحوم شيخ فضلالله ميگويد مشكل جديدي كه پيدا كرديم استعمارِ استبدادي است. اين را در هيچ بخشي از مسائل و مباحث علامه نائيني نميبينيم. اين را به حق بايد گفت كه ميرزاي نائيني از مشروطهاي صحبت ميكند كه در ذهن خود آن را ساخته بود؛ يعني مشروطهاي در قالب فقهي و اصولي كه خود ايشان تركيب كرده است. در حالي كه مشروطه، مبناي سياسي خاص بر پايه قانون عقلاني بشري است كه ارتباطي با نوشته ايشان ندارد. لذا بعد از سقوط محمدعلي شاه و استقرار مشروطة دوم و برقراري مجلس، اوضاع اجتماعي و ديني ايران برهم خورد و ميرزاي نائيني بدين علت كه مبادا در ادامه راه مشروطه غربي، از تنبيهالامه سوء برداشت كنند و آن را تأييد مشروطه اروپايي بدانند، كتابش را جمع كرد و بساري از علماي نجف، نسبت به سياستمداران و انقلابيون ايران اعتماد سابق خود را از دست دادند. به هر حال همه علما ديانت ميخواستند؛ يعني آخوند، نائيني، شيخ فضلالله و شخصيتهايي از اين دست، هيچ كدامشان براي انقلاب ايران، غير از راه ديني، بدنبال راهي ديگر نبودند. به عنوان مثال، وقتي اصل دوّم متمم قانون اساسي به نجف ميرود، تمام علما، امضا كردند؛ در حالي كه جا داشت اگر واقعاً با شيخ فضلالله دو طرز تفكر و رو در روي هم بودند، تأييد نكنند. نتيجهاي را كه ميخواستم به آن برسم، اين است كه ما اگر رسالههايي كه توسط روحانيان و علما در زمان مشروطه نوشته شده را بررسي كنيم، برخي مانند رساله مرحوم شيخ اسماعيل محلاتي، رساله مرحوم مدني كاشاني و از همه مهمتر و دقيقتر، ميرزاي نائيني، از يك مشروطة ذهني هواداري و طرفداري ميكنند كه بيشتر ضد استبداد بوده و جنبه ديني دارد و كمتر موضوع مشروطه غربي مورد بحث قرار گرفته است؛ اما برخي نيز در جبهة مقابل نوشته شده كه فقط دو يا سه نوشته داريم كه اينها يك مقداري حرفهاي جديد دارند. يكي نوشتة يكي از ياران مرحوم شيخ فضلالله؛ ميرزا علي اصفهاني است كه «ارشاد الجاهل و تذكرة الغافل» نام دارد؛ ديگري هم لوايح تحصن عبدالعظيم است؛ اما، ما رسالهاي به عنوان اين كه حكومت سياسي ـ ديني را به صورت آگاهانه با مباحث جديد تطبيق داده باشد ـ مانند آنچه كه ما امروز به نام جمهوري اسلامي داريم ـ در دوره مشروطه نداشتيم و چون نداشتيم، اين مشكل پيش ميآمد.نكتهاي كه در اينجا لازم به ذكر ميدانم، اين است كه مرحوم شيخ فضلالله، مخالف قانونگذاري توسط مجلس نبود؛ بلكه معتقد به جداسازي بود. شما يكدفعه ميخواهيد براي شهروندان قانون بسازيد، آزاد هستيد و يا ميخواهيد براي سياست مملكت، قانون بسازيد، آزاد هستيد، براي انتخاب وزير و وكيل ميخواهيد قانون بسازيد، آزاد هستيد؛ اما نبايد قانونگذاري در مبارزه و معارضه با دين قرار گيرد؛ يعني ما امروز نياز به قانونگذاري و تدوين قانون داريم، اما نبايد مبارزه با دين داشته باشيم. يكي از نويسندگان معروف، در يكي از كنفرانسهايي كه در مورد مشروطه و شيخ فضلالله برگزار شده بود، ميگفت: من تعجب ميكنم از شيخ، كه اين مقدار از روشنبيني برخوردار نبوده. چرا ايشان با قانونگذاري و تدوين قانون مخالفت و مبارزه ميكرد. بنده اعتراض كردم و گفتم مرحوم شيخ فضلالله با تدوين قانون مبارزه نميكرد؛ بلكه خودش تدوين قانون داشته، اگر بناي مبارزه داشت كه قانون اساسي نمينوشت؛ با قانوني مبارزه ميكرد كه سياستمداران لائيك آن دوره معتقد بودند كه تدوين قانون بايد بر مبناي عقلانيت آدميان باشد كه در برابر قانون دين قرار ميگرفت؛ لذا در تصويب اصل دوم متمم قانون اساسي نيز، گفته شده كه به نوعي آن را به مجلس بردند و مورد تصويب قرار دادند كه براي هميشه از قوانين فراموش شده تلقي شود.يكي از مسائلي كه از مشروطه ميتوانيم استفاده كنيم و بايد براي انقلاب اسلامي از آن بهره بگيريم، اينست كه اگر لائيكها و كساني كه معتقد به جدايي دين از سياست هستند، نيروهايشان در اجتماع و در نهادهاي كليدي نظام بيشتر باشد، ما همان تفكر را در آينده كشور خواهيم داشت و اگر از اين طرف، دخالت روحانيت و فقيهان و تمام كساني كه انديشه ديني دارند، نيروهايشان در مراكز كليدي بيشتر باشد، طبيعتاً انقلاب به انحراف كشيده نخواهد شد و اين خيلي نكته مهمي است كه ما در مشروطه در اثر غفلت از همين نكته به مشكل برخورديم و بعد همين مشكل، موجب تحريف جنبش شد. اگر ما زمينههاي ديني مشروطه را از اول قوي ساخته بوديم، حضور روحانيت در انقلاب مشروطه، يك حضور ديني فعّال بود، مثلاً ده تا امثال شيخ فضلالله يا آخوند خراساني و ميرزاي نائيني داشتيم، هيچ وقت مشروطه به اين مشكلي كه در ادامه كشيده شد، نميرسيد. ببينيد در بيانيّه تحريم مشروطه، چقدر از علما آن را امضا كردند؛ اما وقتي شيخ فضل الله اعدام شد، همة آنها از دور خارج شدند؛ يعني همه احساس كردند كه همين شيوه و وضعيت براي آنها دنبال خواهد شد. مردوخ ميگويد: من به شيخ فضلالله نوري گفتم: همه فرار كردند شما مانديد. ايشان اظهار ميفرمايند: كه بنده اگر فرار كنم، يعني اسلام فرار كرده است. من كجا بروم؟ مردوخ ميگويد: به سفارت عثماني پناه ببريد. شيخ فضلاللَّه با مردوخ كه سنّي مذهب است در لطيفهاي پاسخ ميدهد: از علي چه بدي ديدم كه به عمر پناه ببرم. ميگويد: نجف برويد. شيخ جواب ميدهد: ما براي اسلام در ايران به پا خواستيم، من نجف بروم؟ يعني اسلام از ايران بيرون برود؟ ببينيد ما چنين شخصيتي، در ايران يك نفر بيشتر نداريم و اين شخصيت با اين وضعيت اگر ده تا بود، هيچ وقت نيروهاي مشروطهخواه غربگرا و نيروهاي متفكري كه به دنبال جدايي دين از سياست بودند، نميتوانستند فعال باشند. يك نكته را هم بايد در نظر گرفت كه روشنفكران هم در يك طرز تفكر واحدي نبودند؛ خود آنها هم طرز تفكرهاي متفاوتي داشتند. كتابها و نوشتههايي كه از آنها باقي مانده نشان ميدهد تمام روشنفكران هم در اين موضوع متحد نيستند؛ اما چون در يك موضوع متحد هستند، طبيعتاً مجبور شدند دست اتحاد به همديگر بدهند و آن موضوع اين بود كه دين از سياست در حكومت ايران جدا باشد. تنها جبهه متحدي كه از يك طرز تفكر منسجم و روشن ضد ديني برخوردارند، جبهه فراماسونها است. غير فراماسونها، همه در جبهههاي مختلفي هستند و از افكار ديگري برخوردارند.و متأسفانه در نهضت مشروطه ما شاهد هستيم كه اين افكار غربي و انحرافي در برخي روحانيان هم نفوذ ميكند و يك التقاط ديني بوجود ميآورد. اينان كساني بودند كه از فقاهت و ديانت قوي برخوردار نبودند مانند: يحيي دولتآبادي ، ملكالمتكلمين، سيد محمد صادق طباطبايي (فرزند مرحوم طباطبايي)، تقويها و نقويها و تقيزادهها و عناصري از اين دست كه حتي از لباس هم خارج شدند و به صورت نمايندگان مجلس، وكلاي دادگستري و قضات دادگستري انتخاب شدند. يحيي دولتآبادي مينويسد: در بازگشت از آخرين سفر اروپا و ورود به ايران شنيدم رضا شاه، مادّه قانوني را به تصويب مجلس رسانده و به دستور دربار منتشر شده كه از اين به بعد هيچ مدير، معاون، وزير، وكيل، و قاضي كه در سمتهاي نهادهاي دولتي است، حق تلبّس به لباس روحانيت را دارا نيست؛ ضمناً در پيام ديگري شنيدم كه امروز روز آزادي زنان است و چادر سياه را از سر زنان بدبخت مملكت ما برداشتند. دولتآبادي مينويسد امروز را روز آزادي ملت ايران از دو يوغ تاريخي: يكي عمامه به سرها، و يكي چادر، حجاب زنان، ميدانم. در حالي كه خودش معمم بود، اما از دينداري برخوردار نبود و همسرش هم چادري بود، اما در غرب بيحجاب شده بود، طبيعتاً وقتي وارد ايران شد، خودش عمامه، و همسرش چادر را برميدارد. در پايان ضمن تشكر از حضور شما عزيزان و برادراني كه به دنبال اين تلاش هستيد كه بتوانيد يك همايش و كنگره مهم و علمي براي شناخت مشروطه در حوزه علميه برگزار كنيد، اميدوار هستم كه به اين توفيق دست پيدا كنيد و اين نهضت، براي امروز ما عبرت و مايه درس باشد كه مبادا شكست گذشته، بار ديگر خداي ناكرده نصيب انقلاب اسلامي و سبب شكست دوباره تفكر ديني در اجراي حكومت اسلامي باشد. موفقيت همه شما را از خداوند متعال خواستارم. والسلام و عليكم و رحمة الله.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]
صفحات پیشنهادی
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در مصاحبه با حجتالاسلام و المسلمين مهدي انصاري قمياشاره : حجت الاسلام مهدي انصاري، نواده دختري مرحوم ميرازي ناييني ...
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در مصاحبه با حجتالاسلام و المسلمين مهدي انصاري قمياشاره : حجت الاسلام مهدي انصاري، نواده دختري مرحوم ميرازي ناييني ...
روحاني: حضور من موجب تشتت آرا ميشود
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در اين كه روحانيت و علماي شيعه، نقش بسزايي در مشروطه ايفا نمودهاند، ترديدي نيست. ... علت اين تشتت آرا و اختلاف نظرات ...
بررسي مواضع فقهاي شيعه نسبت به مشروطه در اين كه روحانيت و علماي شيعه، نقش بسزايي در مشروطه ايفا نمودهاند، ترديدي نيست. ... علت اين تشتت آرا و اختلاف نظرات ...
فقيهان عصر مشروطه و مسائل مستحدثة سياسي (1)
نوشتار حاضر متکفل تبيين مواضع متفاوت فقها با موضوعات مستحدثه سياسي عصر ... مجلس شوراي ملي، آزادي، مساوات، رأي اکثريت و انتخابات و بررسي علل و عوامل آن است. ... مقدمه فقيهان شيعه در برابر «مسائل مستحدثه» بي تفاوت نبوده و به دليل نياز مردم و .... (البته نسبت به عصر غيبت، اختلافاتي در عبارات وجود دارد که فعلاً درصدد ...
نوشتار حاضر متکفل تبيين مواضع متفاوت فقها با موضوعات مستحدثه سياسي عصر ... مجلس شوراي ملي، آزادي، مساوات، رأي اکثريت و انتخابات و بررسي علل و عوامل آن است. ... مقدمه فقيهان شيعه در برابر «مسائل مستحدثه» بي تفاوت نبوده و به دليل نياز مردم و .... (البته نسبت به عصر غيبت، اختلافاتي در عبارات وجود دارد که فعلاً درصدد ...
آثار علي ابوالحسني پيرامون مشروطه در بوته ي نقد
ديدگاه مؤلف نسبت به خاستگاه مشروطيت و جريان هاي موجود در آن رويکرد آقاي منذر به .... رهبران و رجال فکري- سياسي مورد توجه در دوره مشروطه بررسي آثار و تأليفات آقاي ... حسين نوري -فقيه، رجال شناس و محدث نامدار شيعه- در نامه به صاحب عبقات الانوار، از .... از جمله خدمات ديگر شيخ در مشروطه، مسئله ي پيشنهاد تعيين فقهاي طراز اول براي ...
ديدگاه مؤلف نسبت به خاستگاه مشروطيت و جريان هاي موجود در آن رويکرد آقاي منذر به .... رهبران و رجال فکري- سياسي مورد توجه در دوره مشروطه بررسي آثار و تأليفات آقاي ... حسين نوري -فقيه، رجال شناس و محدث نامدار شيعه- در نامه به صاحب عبقات الانوار، از .... از جمله خدمات ديگر شيخ در مشروطه، مسئله ي پيشنهاد تعيين فقهاي طراز اول براي ...
كتاب انديشه - كدام ملكمخان؟!
نويسنده در فصل اول به بررسي «انديشه سياسي ملكمخان» و در فصل دوم با عنوان .... خود ملكمخان در روزنامه قانون به صراحت با اتخاذ مواضع ديني- حتي دينيتر از بسياري از ... براي استقرار حكومت شرع به زعامت فقيه جامعالشرايط را به ملكمخان نسبت ميدهيد كه ... شيعه در عصر قاجار و مشروطه فاقد نظريه سياسي مدون براي تشكيل «حكومت فقهي و ...
نويسنده در فصل اول به بررسي «انديشه سياسي ملكمخان» و در فصل دوم با عنوان .... خود ملكمخان در روزنامه قانون به صراحت با اتخاذ مواضع ديني- حتي دينيتر از بسياري از ... براي استقرار حكومت شرع به زعامت فقيه جامعالشرايط را به ملكمخان نسبت ميدهيد كه ... شيعه در عصر قاجار و مشروطه فاقد نظريه سياسي مدون براي تشكيل «حكومت فقهي و ...
انتظار و ضرورت تشکیل دولت اسلامی
طولانی شدن غیبت در نگرش برخی از بزرگان شیعه نسبت به امور سیاسی عصر .... فعّال تحلیل و بررسی نمود:انتظار فعّال که می توان از آن به انتظار توانمند نیز تعبیر کرد، ... منتظران به حکومتبا غیبت امام دوازدهم (عج) ،علما شیعه تا مدتهای همچنان بر مواضع .... برجسته از یکی از فقهای شیعه است که می کوشد به نحوی مشروطه طلبی را با اصل ...
طولانی شدن غیبت در نگرش برخی از بزرگان شیعه نسبت به امور سیاسی عصر .... فعّال تحلیل و بررسی نمود:انتظار فعّال که می توان از آن به انتظار توانمند نیز تعبیر کرد، ... منتظران به حکومتبا غیبت امام دوازدهم (عج) ،علما شیعه تا مدتهای همچنان بر مواضع .... برجسته از یکی از فقهای شیعه است که می کوشد به نحوی مشروطه طلبی را با اصل ...
نويسنده: عليرضا ملايي تواني فرآيند گرايش به انقلاب در ...
چكيده: ترديدي نيست كه انديشة سياسي شيعه در عهد غيبت در راه تدوين پايههاي ... اين موضوع را با عنايت به مراحل تطور و تحول آن تا ظهور امام خميني (س) بررسي مينمايد. ... آنچه به فقهاي اين دوران ميتوان نسبت داد، حداكثر تفكيك و تميز ميان امور شرعي و عرفي است. ... علماي مشروعهخواه در مسير مبارزه با هواداران مشروطه چارهاي جز همراهي با سلطنت ...
چكيده: ترديدي نيست كه انديشة سياسي شيعه در عهد غيبت در راه تدوين پايههاي ... اين موضوع را با عنايت به مراحل تطور و تحول آن تا ظهور امام خميني (س) بررسي مينمايد. ... آنچه به فقهاي اين دوران ميتوان نسبت داد، حداكثر تفكيك و تميز ميان امور شرعي و عرفي است. ... علماي مشروعهخواه در مسير مبارزه با هواداران مشروطه چارهاي جز همراهي با سلطنت ...
شريعتي و روحانيت
... ممكن است تحت تأثير بخشي از مواضع منفي او نسبت به روحانيت باشند و گمان كنند ... مرور ميكنيم و پس از بررسي احتمالات گوناگون براي رفع اين تناقض به جمعبندي و ... علماي شيعه پاكترين گروه يا طبقة روحاني از ميان همة اديان و مذاهب عالم در گذشته و حال ... بگير و ميرزا حسن شيرازي و بشمار تا مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت و.
... ممكن است تحت تأثير بخشي از مواضع منفي او نسبت به روحانيت باشند و گمان كنند ... مرور ميكنيم و پس از بررسي احتمالات گوناگون براي رفع اين تناقض به جمعبندي و ... علماي شيعه پاكترين گروه يا طبقة روحاني از ميان همة اديان و مذاهب عالم در گذشته و حال ... بگير و ميرزا حسن شيرازي و بشمار تا مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت و.
عرفان، عليه تساهل و اباحهگري
او عملكرد اجتماعي و سياسي مرحوم مجلسي را نشانه انديشه فقهي، و جريان مقابل را جريان ... منوّرالفكراني كه در صدر مشروطه به فعاليت سياسي ميپرداختند و نيز در لژهاي ... از «عرفان»، كينه و عناد خود را نسبت به عالمان و مراجع شيعي و احكام اسلام، اظهار كند. .... شد و اينك به بررسي اوصاف و آثاري ميپردازيم كه پس از فرض تقابل بين عرفان و ...
او عملكرد اجتماعي و سياسي مرحوم مجلسي را نشانه انديشه فقهي، و جريان مقابل را جريان ... منوّرالفكراني كه در صدر مشروطه به فعاليت سياسي ميپرداختند و نيز در لژهاي ... از «عرفان»، كينه و عناد خود را نسبت به عالمان و مراجع شيعي و احكام اسلام، اظهار كند. .... شد و اينك به بررسي اوصاف و آثاري ميپردازيم كه پس از فرض تقابل بين عرفان و ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز
پشتيبانهاي مذكور، سران تلآويو را در گسترش عمليات خود نسبت به فلسطينيها ترغيب ... و گسترده خويش، دولتها و سازمانهاي جهاني را وادار به مواضع علمي و كاركردي نمايند تا .... 24/10/82 رهبري را به ياد نمي آورد كه <در مورد بررسي صلاحيت داوطلباني كه اكنون ... وجود و يا فقدان نقش شوراي نگهبان يك مجادله تاريخي از انقلاب مشروطه به اين سو ...
پشتيبانهاي مذكور، سران تلآويو را در گسترش عمليات خود نسبت به فلسطينيها ترغيب ... و گسترده خويش، دولتها و سازمانهاي جهاني را وادار به مواضع علمي و كاركردي نمايند تا .... 24/10/82 رهبري را به ياد نمي آورد كه <در مورد بررسي صلاحيت داوطلباني كه اكنون ... وجود و يا فقدان نقش شوراي نگهبان يك مجادله تاريخي از انقلاب مشروطه به اين سو ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها