تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833535164
وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي مقدمهسند حاضر وقفنامهاي است که در سال 815 هجري در شهر دامغان تنظيم شده و به تأييد 109 تن از شهود و بزرگان قرن نهم دامغان مسجّل است.اين وقفنامه که نمونه بسيار زيبايي از شيوه سندنويسي در قرن نهم را به دست ميدهد به خط تعليق هزاربيگ بن عزّالدين عوض شاه خواري، بر کاغذ سمرقندي کتابت شده است. بخش خطبه سند از بين رفته و طول و عرض فعلي آن 622 در 5/ 17 سانتيمتر است.واقف، امير سيفالدين علي کيا ابن سراجالدين رستم بن حاجي [هزار جريبي] است، وي ظاهرا از امراي سلسله کار کياي گيلان است که شرح حالشان در تاريخ رويان آملي و تاريخ طبرستان ظهيرالدين مرعشي آمده است.موقوفعليه، بقعه متبرک امامزاده جعفر دامغان است. منابع و مآخذ معتبر انساب، وي را از نسل امام زينالعابدين ـ عليهالسلام ـ دانسته و محل شهادت او را به اختلاف، دروازه نيشابور و دامغان ذکر کردهاند [ترجمه مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، ص643 ـ المجدي في النساب الطالبيين، ص152 ـ لباب الانساب، بيهقي، صص277 و 421 ـ خلاصة المقال في احوال الائمة و آلال، ص365 ـ منتهي آلامال، يک جلدي، ص629.]لازم است يادآور شويم که محمدحسنخان اعتمادالسلطنه (1) در ذکر شهر دامغان به بقعه متبرک امامزاده جعفر اشاره کرده و پس از توضيح درباره بقعه، متن وقفنامهاي را که بر لوح سمت چپ ايوان جنوبي ـ در اصلي ورودي به امامزاده ـ نقر شده، نقل کرده است. مضمون اين دو وقفنامه يکي است؛ اما انشاي آنها کاملاً متفاوت است. بنابراين متن وقفنامه همراه با عکس سند و نام شهود وقفنامه ـ که براي شناخت بزرگان و مشاهير دامغان در قرن نهم حايز اهميت فراواني است ـ در اينجا درج ميگردد.در پشت سند حاضر، وقفنامه ديگري مربوط به امامزاده جعفر نوشته شده است که متن و عکس آن نيز در اينجا آورده ميشود. واقف، آيدينبيگ پسر محمدبيگ پهلويني از امراي لرستان بوده و تاريخ اين وقفنامه 948 هجري است.اصل اين سند، هماکنون در آرشيو سازمان مرکزي اوقاف نگهداري ميشود.1 ـ گردانيدن ـ لامُحاله ـ مثبت ثبات دولت دنيوي و [مُنتج] سعادت اخروي باشد،2 ـ به تعليم رسد که آيه [کريمه في] «يوم لاينفع مال و لابنون» تواند بود.3 ـ... نيز که کيا و امير اعظم مستخدَم ارباب السّيف والقلم ساحب اَذيال المجد والهِمَم4 ـ غوث الضّعفاء والمساکين، عون المظلومين، عضد الملوک والسّلاطين5 ـ الواثق بفضلاللّه و الي عفوه، الراجي6 ـ امير سيفالدّولة والدّين علي کيا ابن امير مرحوم، ملک الاُمرا في زمانه، سراجالدولة والدين [رستم بن حاجي]7 ـ اعلياللّه تعالي شأنه و رحماللّه آباؤه و اسلافه ـ که في الواقع به کمال محبت اهل البيت8 ـ آراسته بود و پيوسته کمر متابعت و مطاوعتِ اولاد نبي و احفاد علي ـ عليهم افضل الصلوة حيّا و ميتا9 ـ و حاضرا و غايبا ـ بر ميان جان بسته، ميخواست که رونق مزار متبرکه و روضه مقدسه امام ابن الامام10 ـ جعفر بن علي بن حسن بن علي بن عمر بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب ـ11 ـ عليه و عليهم افضل الصلوة و اکمل التحيّات ـ که مدفون است به بلده دامغان خارج درب عراق12 ـ زيادت گردد تا جماعتي از فقرا و مساکين و صادر و وارد از آن آستانِ فلک آشيان مُستفيد و محظوظ شوند13 ـ و ثواب آن به روزگار و روزگار واقف و اصل و متواصل گردد. انشاءاللّه و من اللّه التوفيق.14 ـ وقف کرد و تصدّق نمود از اَخلص املاک و اَطيب اسباب خود که به مبايعه شرعيه بدو منتقل شده بود15 ـ و در تعمير و آباداني آن سعي و اجتهادِ بليغ فرموده، جميع16 ـ سهمي از اصل دو سهم که نصف کامل باشد از قنات قريهاي که معروف و مشهور است به «دِهُو»17 ـ من مضافات [توابع] «دامغان» و اراضي و حيطان و قنوات و آبار و مجاري و مقاسم آن،18 ـ مستغينا عن التّحديد والتّوصيف لِشهرتها، و جميع19 ـ سهمي از اصل دوازده سهم که نيمدانگِ کاملِ مُشاع باشد، از جمله مزرعهاي که موصوف است به «مهرآباد»20 ـ من توابع «دامغان» که مجاريِ مياه مزرعه مذکوره از چشمه [......] ميآيد و در ميان زمين و املاک21 ـ بر شش شبانروز قسمت ميشود و هر شبانروزي بر يازده فهيجه مُنقسم ميگردد که22 ـ آن نيم دانگ، پنج فهيجه (2) نيمآب باشد به اصطلاح ارباب مزرعه مذکوره.23 ـ با اراضي که تابع آن است و جميع طاحونه، به بلده «دامغان» داير بر آب و جوي صامغان24 ـ معروف به آسياي فيروزي با تمامي حيطان و اراضي که تابع آن طاحونه است.25 ـ و چنين گفت واقف مذکور ـ تقبلاللّه منه ـ که وقف کردم و صدقه نمودم اين نصف قريه مذکوره26 ـ و پنج فهيجه نيمآبِ مزرعه موصوفه و تمامي طاحونه مشروحه با اراضي و حيطان که تابع آن مواضع است،27 ـ در حال حياتِ خود و بعد طول بقاء خود بر فقرا و مستحقّان و ابناء السّبيل28 ـ و صادر و وارد و زايرانِ آن مزار متبرکه تا محصولات اين مواضع را خادمان29 ـ امين که معيّن شده به مصارف استحقاق رسانند. مقرّر بر آن جمله که محصولات اين مواضع را30 ـ بعد از تخم قائم [؟] مقدارِ بيست خروار گندم به «وزن دامغان»، نقيبي که بر سرِ روضه مقدسه مجاور باشد جهت خاصه خود31 ـ تصرف نمايد و مقدار ده خروار غلّه مناصفه، خادمي که در مطبخ معموره طبخ کند32 ـ و به خدمتکاري فقرا و صادر و وارد قيام نمايد، جهت معيشت و اخراجات خود تصرف کند کائنا مَن کان.33 ـ نقيب و خادم زيادت از اين سي خروار غلهاي که مقرر شده، متصرف نشود و جهت خاصه خود تصرف ننمايد.34 ـ مشروط بر آن جمله که هر روز بيست من گندم غُلور (3) پزد؛ بامداد ده من و نماز ديگر ده من.35 ـ از اين جمله چيزي قاصر و منکسر نگردانند، و آنچه اين مقرّري فاضل آيد، به قسط شهور و ايام36 ـ در نماز پيشين نان پخته، آماده دارند تا فقيري که برسد و به طبخ نرسيده باشد، بديشان رسانند.37 ـ و از محصولات صيفي، بعد از اخراجاتِ حوايجِ مطبخ، روغن چراغ مرتب دارند؛ هر شب در هر مزاري38 ـ يک چراغ برافروزند و در خانقاه (4) يک چراغ برافروزند و اگر مهمان رسيده باشند،39 ـ در هر وثاق که مهمان باشد، يک چراغ بنهند. مقرر بر آن جمله که بر موجبي که ذکر رفته، محصولات40 ـ و ارتفاعاتِ اين مواضع را خادمان به موجب شروط واقف به فقرا و ابناء السبيل رسانند.41 ـ و بيرون از آنچه به جهت ايشان مقرر گشته به زيادتي در آن طمع و توقّع نکنند، و وصيت کرد واقف مذکور چنين:42 ـ ختماللّه بالخير اعماله ـ که مرا و فرزندان مرا در اين موقوفات مخلودات حقي از حقوق به ملکيت نيست، و به اجاره طويله ندهند؛43 ـ و اصلاً با متغلّبان و کساني که انتزاع از دست ايشان دشوار بود، عقد اجاره نبندند و هر کس که44 ـ اين املاک را به اجاره طويله گيرد، و هر متغلّب که اين موقوفات را به اجاره طويله طلبد، تا قيامت45 ـ در غضب و سخطِ حق ـ سبحانه و تعالي ـ باشد و در نفرين خداي ـ عزّوجلّ ـ بوَد.46 ـ و روانيست که زيادت از سهسال به کساني که لايق و معتمد نيستند به اجاره داده شود و اگر زيادت از سهسال47 ـ به اجاره دهند، عقد اجاره باطل باشد، و واجب و لازم است بر سادات و قضات و حکّام عصر که اگر کسي48 ـ به تقلّب در اين اوقات مدخل [افتد، مانع] شوند و اگر نشوند، چنان باشد که در آن ظلم شريک باشند.49 ـ سعي و اجتهاد نمايند که حق در مرکز خود قرار گيرد؛ ثواب آن به روزگار همگنان واصل گردد. روانيست که هيچ قاضي50 ـ و والي و حاکم را که در ابطال اين وقفيت کوشند و تصرفي به ناحق کنند. و هر که در اين وقف51 ـ به ناحق متصرف شود و تغييرِ شروطِ واقف مدخل کند، در لعنت و سخط الهي گرفتار گردد52 ـ تا دامن قيامت؛ در دو جهان مردود و سياهرو باشد، و حقالتّوليت اين مواضع کسي راست که مجاور و ملازم اين مزار باشد53 ـ و به کمال امانت و ديانت آراسته بود. و بعد از رعايت شرايطي که بيان کرده شد، حاکم شرع54 ـ بر وقفيت اين مواضع حکم فرمود و اين وقف ثابت و لازم گشت؛ حاکمي نافذ الحکم والقضا،55 ـ تا اين وقف از محل نزاع بيرون آمد و در حيّز اجتماع و اتفاق قرار گرفت.56 ـ و واقف مذکور ـ تقبّلاللّه منه ـ سادات و قضات و ارباب و اهالي را بر اين موجب استشهاد فرمود و وصيت نمود که57 ـ هر ده سال قضات عصر، اين وقفيت را مجدّد گردانند و تغيير [و] تبديل به قواعد آن راه ندهند.58 ـ فمن بدّله بعد ما سَمعه فانّما اِثمه علي الّذين يُبدّلونه.59 ـ و اين وقفيت در سه نسخه ثبت افتاد و به امناء سپارده شد. توفيق رفيق همگنان باد. تحريرا في60 ـ غرة محرم الحرام سنة خمس عشر و ثمانمائة الهجريّة النبويّة عليه افضل الصّلوات61 ـ الحمدُللّه رب العالمين والصلوة والسلام علي خير خلفه محمد و اولاده اجمعين الطيّبين الطّاهرين.63 ـ هجرية النبويّة [؟]شهادت و اقرار واقف به خط خودش64 ـ رب احکم باخير والسعادة والحُسني.65 ـ املاک و طاحونه و غيره که در اين وقفنامه مسطور است وقف کردهام و از املاک خود66 ـ جدا گردانيدهام و به تصرف متولي اين وقف گذاشتهام.وقف مؤبّد و صدقه مُخلّد67 ـ الي ان يرثاللّه الارض. و بعد اليوم مرا و فرزندان مرا و هيچ مُتنفّس را در اين68 ـ موقوفات مذکورات حقي به ملکيّت نيست. کتبه العبد69 ـ علي بن رستم بن ابراهيم حاجي غفراللّه له و تقبَّل منه.70 ـ حرّره العبد الضّعيف الَمحتاج الي رحمةاللّه الباري هزاربيگ بن عزالدين عوض شاه الخوارياصلحاللّه شأنه.سجلات وقفنامه1 ـ واحد من الشهود، العبد... بن محمد ابن خيام الدامغاني2 ـ تشهد علي اقرار الواقف المذکور ـ جعلاللّه سعيه مشکورا ـ بجميع ما فيه حرّره العبد زينالدين [؟] بن محمد بن علي بن کمال الدامغاني3 ـ تشهد بما فيه. حرّره علي شاه بجاوريني4 ـ اشهد في الواقف المتصدق ـ تقبّلاللّه منه/ بجميع ما صدر في الصدر. حرّره العبد/ طيبشاه بخطه.5 ـ بنده... علي، حسين بن شيخ محمد.6 ـ اشهد في الواقف المذکور علي/ النهج المسطور. حرّره العبد علي بن محمود الخيام يُعرف بشيخ.7 ـ علي ذلک من الشاهدين/ محمد بن نظام کامگار الدامغاني.8 ـ واحد من الشهود العبد/ حرّره حيدر بن محمد مغاني.9 ـ تشهد بمضمونه العبد الضعيف/ الحبيب [؟] بن محمد بن ابوالبدر بخطه في مورخه.10 ـ اشهد في الواقف المذکور علي النهج المسطور/ ـ تقبلاللّه عنه ـ حرّره الفقير احمد بن/ فتحاللّه احمد القويني11ـ شهد بما فيه علي شاه بن عماد قمي.12 ـ علي ذلک من الشاهدين/ حرّر ما حرّره العبد/ الحسين بن محمد عفيف/ في مورخه.13 ـ شهد في الواقف المتصدّق ـ تقبّلاللّه منه ـ/ عوض بن محمود الدار الصامغاني.14 ـ المحتاج الي اللّه الغني. تشهد العبد الضعيف، ناصرالدين محمود بن علي صفي.15 ـ بر اين موجبِ ذکر رفته بنده گواه باشد. حرّره العبد، فتحاللّه بن احمد قويني.16 ـ تشهد بمضمونه کتبا لعبد الضعيف الي اللّه الغني محمود بن ناصرالدين الصفي.17 ـ بشهادة العبد علي بن محمد... بخطه.18 ـ تشهد بما فيه، جلالالدين بن تاجالدين محمد... بخطه.19 ـ شهد بمضمونه. حرّره محمود بن حسين الدارا.20 ـ بشهادة العبد صدرالدين بن شمسالدين کمال.21 ـ تشهد بمضمونه. حرّره العبد زينالدين محمد بن شيخ مغاني.22 ـ علي ذلک من الشاهدين. حسين بن علي شاه [؟] دامغاني.23 ـ من الواقفين بمضمونه. حرّره العبد محمد بن عليشاه الدارا الدامغاني.24 ـ بشهادة العبد. سعد بن الياس، سعد علي عزالدين مغاوري بخطه.25 ـ بشهادة العبد حسين بن... الدين ابورضا. کتبه بامره.26 ـ اشهـدني الـواقـف الـمتصدق ـ تـقبّـلاللّه منه ـ بجميع ماصدر في الصدر. حرّره العبد محمود بن علي الصرابي الدامغاني.28 ـ بشهادة العبد ناصر بن عمادِ سفيد چشم]؟]29 ـ بشهادة العبد... بن مطهر...30 ـ بشهادة جلال بن حسين شيرواني31 ـ تشهد بمضمونه اقل العباد... احمد بن علي مغاني [؟]32 ـ اشهدني عن لفظ الواقف المذکور الي رحمةاللّه الرحيم علي بن قوامالدين، مجدالدين النعيمي. احسناللّه عواقبه.33 ـ واحد من الشهود؛ العبد محمد بن مطهر...34 ـ بشهادة العبد مجدالدين بن سفيد چشم بخطه35 ـ اشهد الواقف المتصدق ـ تقبّلاللّه منه ـ...حرّره حرّره اللّه المنان/ محمود بن حسن سپاه مردان.36 ـ شهـد علي ذلک. حـرّره العبـد، حسيـن بن علي... الدامغاني.37 ـ علي ذلک من الشاهدين. نعمةاللّه بن محمد بن يحيي38 ـ بشهادة العبد محمد بن عطاءاللّهِ باباعلي.39 ـ 40 ـ بشهادة العبد حسن جلالالدين...[؟]41 ـ تشهد العبد علي بن مبارکشاه نقيبي [؟]42 ـ تشهد بما فيه. حرّره العبد علي بن علي لاغري [؟]43 ـ بشهادة العبد، علي بن عطاءاللّه باباعلي.44 ـ بشهادة العبد علي بن محمد العاري [؟]45 ـ واحـد من الشهـود العبـد... بن حـافظ... احسـن اللّه اجلاله.46 ـ شهد بمضمونه الواثق برحمة الصمداني، مجدالدين بن علي المشهدي.47 ـ بشهادة العبد عطاءاللّه بن محمد عطاءاللّه الدامغاني.48 ـ شهد بمضمونه العبد الراجي سلطان.49 ـ شهد بما فيه علي حسن.50 ـ ممن تشهد بما فيه. حرّره العبد احمد بن حسن الدارا.51 ـ تشهد بما فيه محمود بن محمد...52 ـ بشهادة العبد حسن بن حسين شاه رودباري.53 ـ بشهادة العبد محمد حاجي....54 ـ بشهادة العبد رستمِ سهراب.55 ـ تشهد بما فيه محمود بن علي احمد غريوي الدامغاني.56 ـ بشهادة العبد حسن بن حسين.57 ـ تشهد بمضمونه. حرّره المحتاج الي رحمةاللّه الغني، احمد بن علي بن محمد بن نصراللّه الدامغاني.58 ـ شهد بمضمونه حرره العبد. الخضر بن...59 ـ تشهد العبد محمد بن علي... حسن خراز.60 ـ بشهادة العبد عزالدين بن محمد....61 ـ بشهادة العبد... فخرالدين بن نصر.62 ـ واحد من الشهود العبد. حرّره محمد علي... بخطه63 ـ بشهادة العبد عبدالحسين بن علاءالدين قل طبي [؟]64 ـ بشهادة العبد علي بن علي بن علي الدا... بخطه65 ـ تشهد بما فيه علي بن حسن....66 ـ تشهد بمضمونه نجيب بن محمد بن عزيز...67 ـ تشهد بمضمونه. حرّره العبد الفقير درويش محمد بن حسنالدارا.68 ـ واحد من الشهود العبد/ حسن بن حاجي نادار مهماندوستي.69 ـ واحد من الشهود العبد کامگار الدامغاني بخطه70 ـ تشهد بمضمونه. حرّره العبد النحيف الي اللّه الغني/ علي بن اسحاق بن علي بندار الدامغاني.71 ـ واحد من الشهود. العبد لطف اللّه بن محمود نادار.72 ـ تشهد بمضمونه. حرّره العبد الضعيف المحتاج الي رحمةاللّه الغني محمود بن علي بن محمد حسيني[؟] الدامغاني73 ـ شهد بمضمونه. حرّره العبد الضعيف الي رحمةاللّه الغني علي بن محمدِ ابوالمهدي دامغاني.74 ـ شهد بما فيه. العبد حسن بختيار.75 ـ اشهدني الواقف المذکور علي النهج المسطور. عبدالرشيد بن داراني.76 ـ واحد من الشهود. حرّره العبد محمود بن موسي بن محمود....77 ـ واحـد من الشهـود. العبـد. حـرّره فخـرالدين بن عـلـي....78 ـ تشهد بما فيه اسکندرِ سهراب.79 ـ علي ذلـک من الشاهديـن. محمد بن احمـد بن فتـحاللّه قويني.80 ـ واحد من الشهود. العبد. حرّره حسين بن حسينِ سپاهمردان.81 ـ بشهادة العبد محمد بن مجدالدين مبارک دامغاني82 ـ بشهادة العبد محمود بن حاجي حسين صاحب.83 ـ بشهادة العبد محمود بن عمادِ سفيد چشم84 ـ بشهادة العبد همامالدين بن فخرالدين ابوالبدر.85 ـ واحد من الشهود. العبد جلالالدين بن يحيي بن جلالالدين.86 ـ شهد بما فيه غياث بن الياس بن محمد [؟]87 ـ تشهد بما فيه العبد حسنِ عبدالحق88 ـ بشهادة العبد محمد بن اسحاق همداني.89 ـ تشهد بما فيه شيخ داود بن نوروز[؟] خوارزمي.90 ـ تشهد العبد شمسالدين سعد....91 ـ بشهادة العبد درويش علي بن سعدالدين خيام.92 ـ بشهادة العبد امينالدينِ بهاءالدين....93 ـ تشهد بما فيه حسن بن حسينِ عمادشاه.94 ـ واحد من الشهود. العبد سيفالدين بن... داوراني.95 ـ بشهادة العبد جلالالدين علي خاموش.96 ـ بشهادة العبد... کامگار.97 ـ تشهد بما فيه... معلم.98 ـ بشهادة العبد الحسين بن محمد بن جامي مغاني.99 ـ تشهد بما فيه نظام بن کمال علي.100 ـ واحد من الشهود بايزيد بن طيفور.101 ـ تشهد بما فيه... عليِ سفيدچشم102 ـ بشهادة العبد محمد بن فخرالدين الخيام.103 ـ بشهادة العبد علي بن محمد بن....104 ـ تشهد بما فيه عزالدين شيخ.105 ـ تشهد بما فيه حسين بن علي المقري [؟]106 ـ به گواهي محمد بن دادار[؟] بن حُر الخيام.107 ـ تشهد بما فيه شيخ محمود بن علي خيام.108 ـ تشهد بما فيه حسام بن حسينشاه.109 ـ شهد بما فيه علي شاه بن اسماعيل.وقفنامه دوم پشت سند1 ـ و ما توفيقي الاّ باللّه، عليه توکّلت و اليه اُنيب.2 ـ الحمدُللّه رب العالمين والعاقبة للمتقين والصلوة والسلام علي نبيّه و وليّه، محمد عليهما و آلهما الطيبين3 ـ والطاهرين و سلّم تسليما کثيرا. اما بعد، باعث بر تحرير اين سطور، آنکه4 ـ وقف گردانيد از اطيب مال خود جناب دولتمآبِ سعادت اياب5 ـ آيدينبيگ ابن المرحوم المغفور المبرور پير محمدبيگ پهلويني از امراي6 ـ اکراد لورستان از آنچه نمود که ملک او بود و در تحت تصرف مالکانه7 ـ خود داشت، جميع طاحونه و اراضي که تابع آن است که يکربع و نيم از يک... [که واقع]8 ـ در قريه «مغونه» من توابع بلده معموره الدامغان ـ حُميت عن الحدثان ـ است،9 ـ بر آستانه متبرکه حضرت امامزاده معصوم، امام جعفر ابن10 ـ علي بن حسن ابن علي ابن عمر بن علي ابن حسين ابن11 ـ علي بن ابيطالب ـ عليه و عليهم الصلوة والسلام ـ که مدفون12 ـ است در بلده دامغان در بيرون دروازه عراق، و واقف13 ـ مذکور، اين موقوفه را به تصرف جناب سيادتمآبِ سعادت نصاب14 ـ امير بدرالدين محمد الحسيني و اولاد او بازگذاشت که منافع آن را15 ـ صرف اين آستانه بزرگوار و فرش و روشنايي نمايند تا16 ـ اجر و ثواب آن به روزگار واقف مذکور بازگردد و ايضا17 ـ شرط کرد واقف مذکور که مِن بعد مرا و هيچ آفريده را از18 ـ فرزندان من دعوي ملکيت نباشد در اين طاحونه مذکوره.19 ـ هر که خلاف اين عمل نمايد در سخط و غضب و لعنت حضرت20 ـ حق سبحانه و تعالي باشد تا مادام قيام قيامت و...21 ـ که مسطور شد، گواه گرفت جمعي که از واقف مذکور...22 ـ و اسامي خود در ذيل اين صحيفه مسطور کردند. الاخر من شهراللّه23 ـ شوال المعظم سنة ثمان اربعين و تسعمائه... علي ذلک... حان ابن نعمتاللّه فيروزکوهي. عفي عنه.سجلات وقفنامه پشت سندالف: وقد اجريت صيغة الوقف، وکالة عن الواقف المؤمي اليهـ تقبلاللّه بجوده ـ کتبه العبد مهر (عبدالمذنب محمدمهديـ لا اله الا اللّه، محمدا رسولاللّه علي ولياللّه. افوض [امري الياللّه... يا صاحب] الزمان ادرکني)ب: الواقـف الموفق حَضَـر و اعتـرف. مهـر (عبدالاثيم محمد قاسم)ج: ما سطر فيه وضح وصحّ لديّ. انا العبد الفقير حسين بن جعفر الحسين عفي عنهما بلطفه.د: من الشاهدين علي ذلک. مهر. (عبدالمذنب مطهّر)ه••: من الشاهدين. حرّره مرتضي الحسين.و: شهد بما فيه. حرّره طاهر بن فضلاللّه الحسين.ز: شهدت بما فيه. مهر. (العبد محمدحسين)ح: من الشاهدين بما فيه. حرّره محمدباقر الحسيني.ط: واقف عليه. زينالعابدين الحسيني.ي: من الشاهدين. حرّره علي بن احمد الدامغاني. عفي عنهما.ک: شهد بما فيه... بن علي. مهر. (کمرنگ و ناقص است.)ل: من الشاهدين. حرّره علاءالدين....م: شهد بما فيه. حرّره نظامالدين بن....پي نوشت : 1-مطلعالشمس، ج3، ص275.2-فهيجه: مطلعالشمس «فهجه» آورده و در توضيح نوشته است: «اندازهاي به قدر پنجانگشت مضموم يعني يک مشت بطولها» در لغتنامه دهخدا نيامده و در لهجه کنوني دامغان فيجّه تلفظ ميشود.3-غلور: مطلعالشمس «بلغور» آورده است. غلور گونهاي از واژه «غلول» است به معني طعام نرم؛ طعامي که به اندرون شکم پير و ناتوان زودگوار باشد. [لغتنامه دهخدا].4-خانقاه: همان ساختمان کوچکي است که در ضلع غربي امامزادهجعفر قرار دارد و به قبر شاهرخ شهرت دارد. ر.ک: نشريه فرانسوي LEMONDE IRANIEN ET L ISLAM. شماره2. يادداشتي درباره قبر شاهرخ دامغان، شهريار عدل، صص185ـ173. پاريس 1974.منبع: ميراث جاويدان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 698]
صفحات پیشنهادی
وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان
وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي مقدمهسند حاضر وقفنامهاي است که در سال 815 هجري در شهر دامغان تنظيم شده و به تأييد 109 تن از شهود و ...
وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي مقدمهسند حاضر وقفنامهاي است که در سال 815 هجري در شهر دامغان تنظيم شده و به تأييد 109 تن از شهود و ...
وقفنامه سنگي سلطان شاهرخ بهادر در امامزاده جعفر بن علي بن حسين دامغان
وقفنامه سنگي سلطان شاهرخ بهادر در امامزاده جعفر بن علي بن حسين دامغان-وقفنامه ... وقفنامه سنگي سلطان شاهرخ بهادر در امامزاده جعفر بن علي بن حسين دامغان ..... به نظر نگارنده اصطلاحات حکومت و حاکم از عهد ايلخانان معادلي براي اصطلاح کهن تر اقطاع شد.
وقفنامه سنگي سلطان شاهرخ بهادر در امامزاده جعفر بن علي بن حسين دامغان-وقفنامه ... وقفنامه سنگي سلطان شاهرخ بهادر در امامزاده جعفر بن علي بن حسين دامغان ..... به نظر نگارنده اصطلاحات حکومت و حاکم از عهد ايلخانان معادلي براي اصطلاح کهن تر اقطاع شد.
کتابهای وقف
... بازخواني يک وقفنامه قديمي کازرون • حکايتهاي وقف • سخني درباه وقف و نگاهي به ... هاي وقفي در ايران • وقف و عاشورا • وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان • اراضي وقفي در ...
... بازخواني يک وقفنامه قديمي کازرون • حکايتهاي وقف • سخني درباه وقف و نگاهي به ... هاي وقفي در ايران • وقف و عاشورا • وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان • اراضي وقفي در ...
گزارشي از اسناد وقف (مرکز اسناد فرايبورگ)1
از 31 مورد وقف نامه، 9 وقف نامه مربوط به پادشاهان صفوي است. ... باختر يكي از بزرگ ترين تأسيسات روزگار كهن را پديد آورد: شهري كوچك شامل كتابخانه، مدرسه، مسجد، ... وقفنامه امامزاده جعفر در دامغان تاريخ( ا محرم 815 قمري / 1412 ميلادي) خلاصه( وقفنامة امير ...
از 31 مورد وقف نامه، 9 وقف نامه مربوط به پادشاهان صفوي است. ... باختر يكي از بزرگ ترين تأسيسات روزگار كهن را پديد آورد: شهري كوچك شامل كتابخانه، مدرسه، مسجد، ... وقفنامه امامزاده جعفر در دامغان تاريخ( ا محرم 815 قمري / 1412 ميلادي) خلاصه( وقفنامة امير ...
فرهنگ تعادل در تعامل، رمز موفقیت
... پوكي استخوان · انواع كم خوني و روشهاي درمان آن · رساله داووديه · تجلي بزرگترين مجتمع دانشگاهي، علمي و وقفي، در وقف نامه رشيدي · وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان ...
... پوكي استخوان · انواع كم خوني و روشهاي درمان آن · رساله داووديه · تجلي بزرگترين مجتمع دانشگاهي، علمي و وقفي، در وقف نامه رشيدي · وقفنامه کهن امامزاده جعفر دامغان ...
گنجينهاي بر بلنداي كوير
اين كتابخانه در ضلع جنوبشرقي امامزاده جعفر(ع) يزد، در صحن معروف به مصلّي ساخته شده .... وقفنامههاي آقاي كاظميني توسط اداره كل اوقاف و امور خيريه يزد و تأييد سازمان ...
اين كتابخانه در ضلع جنوبشرقي امامزاده جعفر(ع) يزد، در صحن معروف به مصلّي ساخته شده .... وقفنامههاي آقاي كاظميني توسط اداره كل اوقاف و امور خيريه يزد و تأييد سازمان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها