تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رحم نكند به او رحم نشود، هر كس نبخشد بخشيده نشود و هر كس پوزش را نپذيرد، خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849311895




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از بی خطی تا خط مقدم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از بی خطی تا خط مقدم سلمان هراتی، شاعر ناب انقلاب، در سال 1338 در تنکابن متولد شد و در سال 1365 هنگامی که 27 سال بیشتر نداشت  طی یک حادثه رانندگی در تهران درگذشت.سلمان اگرچه بیشتر قوالب شعری را آزمود، اما برجستگی اشعار آزادش بسیار بیشتر از اشعار موزونش بود. سلمان سخنگوی توده های مردمی و پابرهنگان – صاحبان اصلی انقلاب، به تعبیر حضرت روح الله – است. در عین حال مطلوب اصلی سلمان در شعرهایش "عدالت و معنویت توأمان" است. "از بی خطی تا خط مقدم" شعر بلندی است که شاعر در آن دو نحوه زیستن را در تقابل با هم تصویر می کند. زیستن عافیت طلبانه و "خوشبختانه"؛ و زیستن آرمانخواهانه، مؤمنانه و  هدفمند. زندگی در "بی خطی" و زندگی در "خط مقدم". یکی در "سراشیبی دلهره ها" و "بیشه های نگرانی"، و دیگری در "معیت آفتاب" و "زیر کسای توحید". خط مقدم در این شعر نه فقط یک اصطلاح نظامی، که یک تمثیل گویا و رسا برای ساحتی از زندگی است. اینجا خط مقدم، خط مقدم حیات است. نحوه ای از زندگی است، رویارو با شهادت و در آستانه جهان دیگر. مدلی از زندگی که "مردان آرشیتکت" که "در صف کراوات چرت می زنند" توان تحمل آنرا ندارند...
ویژه نامه دفاع مقدس در تبیان شهرکرد
ایمان در شعر سلمان با عمل پیوندی جاودانه دارد. ایمان به جهان دیگر، ناچار باید به زندگی در سایه مرگ، یعنی زندگی در "خط مقدم" منجر شود. و فراموش نباید کرد که زندگی در خط مقدم کاری سهل و ساده نیست. اتفاقاً بسیار صعب است و اضطراب انگیز. اما نه اضطرابی فرساینده، که اضطرابی سازنده، "اضطرابی قشنگ". سلمان در این شعر مخاطب خود را با کاروان راهیان عشق همراه می کند. کاروانی که به "زیارت آفتاب" می رود، و "به نیت برنگشتن". انگار پس از گذشت بیش از بیست سال کلمات شعر سلمان هنوز زنده اند و با ما – راهیان زمان حال – سخن می گویند. چراکه این دو نحوه از زندگی، تا همیشه در تقابل و تضاد با هم حضور دارند، و ما هم باید بین این دو یکی را انتخاب کنیم. زندگی برای ماندن؛ یا زندگی برای رفتن؟آدم را میل جاودانه شدناز پله های عصیان بالا بردو در سراشیبی دلهره ها توقف داداز پس آدمآدم هاتمام خاک را دنبال آب حیات دویدندسرانجامانسان به بیشه های نگرانی کوچیدو در پی آن میلجوالهای زر را با خود به گور برد، تا امروزو ما امروزچه روزهای خوشی داریم!و میل مبتذلی که مدام ما رابه جانب بیخودی و فراموشی می بردیک روز وقتی از زیر سایه های ملایم خوشبختی
دفاع مقدس
پرسه زنان به خانه برگشتماز زیر سایه های مرتب مصنوعیمردان آرشیتکت را دیدمکه در صف کراوات چرت می زدند!ماندن چقدر حقارت آور است؛وقتی که عزم تو ماندن باشدحتی روزپنجره ها به سمت تاریکی باز می شونداگر بتوانی موقع رسیدن را درک کنیبرای رفتن همیشه فرصت هست...وقتی که در حواشی خاطره هایت قدم می زنیچه زود خسته می شوی!من شبهای بسیاری رادر معرض ملامت وجدان بودمو در تلافی شبهایی که بی دغدغه خوابیدمبعد از اینزیر سرم بجای متکا سنگ خواهم گذاشتآه نگاه کن!سرزنش چه نتیجه ی بلندی داردوقتی فروتن باشیممن از حضور اینهمه بیخودی در خانه ام متنفرمای دل!برخیز تا برای رفتن فکری بکنیمدیشب خسته و دلشکسته خوابیدمخواب دیدمدلم برای لمس آفتابچونان نیلوفریبر قامت نیزه پیچیدو صبح که برخاستم
دفاع مقدس
پر بودم از روشناییامروز آفتابچه داغ می تابدو صبح...آه، چه صبح مبارکی ست!احساس می کنمکه از هوای سفر سرشارمو دلم هوای رسیدن داردامروز من حضور کسی را در خود احساس می کنمکسی که مرابه دستبوسی آفتاب می خواندو راز پرپر شدن شقایق را با من به گریه می گویدکسی که در کوچه های شبانه اشکمبا او آشنا شده اماین کاروان چه مؤذن خوش صدایی دارد!به همراهم گفتم:ما با کدام کاروان به مقصد می رسیم؟گفت: کاروانی که از مذهب باطل تسلسل پیروی نمی کندو به نیت برنگشتن می رودوقتی به راه می آییبا هر گامی که برمی دارییآفتاب را بزرگتر می بینیاین کاروان به زیارت آفتاب می رودنگاه کن!این مرد چه پیشانی بلندی داردتو تاکنون چهره ای دیده ای که این همه منوّر باشد؟چه دستهای سترگی!و قامتش برای ایستادن چقدر مناسب است!بی شک آفتاب اسم او را می دانداینجا گردش آفتاب خیلی طولانی ستو محض تفرج حتی چشمانتبی سبب افق های زیادی را خواهد دید
دفاع مقدس
و روز چنان استکه می توانی همه جا راببینیو همه ی صداها را بشنویگوش کن!باز هم صدای همهمه می آیدهمهمه ای عظیمهمیشه این طور استوقتی که از حرص حقیر داشتن دل می کنیهمهمه ی عشق را می شنویاینان که در پای بیستونبه صف ایستاده اندراهیان عشقندمنتظرند کسی بیاید و تیشه ها را تقسیم کندتیشه ابزار سعی عاشقانی ستکه به سینه ی کوه می روندو کار تخریب حصار راتجربه می کننداینان مهیای ظهور بت شکنندوقتی که از هوای گرفته ی بودنبه سمت جبهه می آییتمام تو در معیّت آفتاب استزیر کسای متبرّک توحیدبا دلم گفتم: هیچکس بی آنکه سعی کندبه زیارت آفتاب نخواهد رفتهمراهم گفت:سال گذشته یادت هست؟چه روزهای خوشی داشتیمامرو ز اما نگاه کنچه اضطراب قشنگی ما را دربر گرفته است...                              سلمان هراتیمنبع :ماهنامه امتداد تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 572]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن