تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816194848
راز بانو
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راز بانو
برخلاف سالهاي گذشته در ايام محرم، امسال علاوه بر يكي دو سريال مناسبتي، سريالهايي پخش شدند كه براي محرم ساخته نشده بودند و تنها با يكي دو ربط كوچك براي محرم در نظر گرفته شدند.يكي از اين سريال‌ها، مجموعه بانو بود كه در 13 قسمت روي آنتن رفت. بانو كه ساخت آن با كارگرداني حسن هدايت (كارگردان مجموعه كارآگاه علوي) شروع شده بود، در نيمه كار به‌دليل مشغله هدايت به دست فريد سجادي‌حسيني سپرده شد. سجادي‌حسيني بيش از آنكه در ساخت مجموعه‌هاي تلويزيوني نامي آشنا باشد در ساخت تله‌فيلم‌هاي تلويزيوني فعاليت داشته و بانو با توجه به اين پيش‌زمينه، تجربه خوبي براي سجادي حسيني است كه توانسته در آن نسبتاً موفق عمل كند.به گزارش همشهري ، داستان اين مجموعه در سال 1316 مي‌گذرد و درامي معمايي در بستر وقايعي تاريخي مثل ماجراهاي مربوط به دوره حكومت رضاخان و كشف حجاب، شكل گرفته. درام نقطه آغاز خوبي دارد؛ نقطه‌اي كه درصورت اجراي خوب در ساختار مي‌توانست تبديل به اثري متفاوت با ساير مجموعه‌هاي تلويزيوني شود. داستان از آنجا شروع مي‌شود كه زني مرموز به شهر مي‌آيد و در پي جرياناتي، خواستار اعاده حيثيت ازدست‌رفته خويش مي‌شود انتخاب چنين آغاز و چنين بستري براي شروع يك سريال تلويزيوني، هر چند انتخابي جسورانه است اما حاشيه‌پردازي‌ها و از دست‌رفتن موقعيت‌هاي پرورش شخصيت و هسته اصلي درام و نكاتي كه مي‌تواند باعث جذابيت و افزايش تعليق شود، باعث شده اين شروع جسورانه خيلي به چشم نيايد. شروعي كه مي‌توانست در قاب كوچك تلويزيون و البته كاملاً غيرقابل مقايسه از هر نظر و صرفاً از نظر آغاز روايت، خاطره كمرنگي از كاراكتر برخي فيلم‌ها را زنده كند و رازآميز بودن اين ذهنيت و ايجاد كنجكاوي براي باز كردن گره‌هاي گذشته، مي‌توانست بهترين محمل براي جذب مخاطب باشد. اما آنچه عملاً و در تصوير اتفاق مي‌افتد، تأكيد و تكرار مدام بر صحنه باغ كفترخون (به سبك سريالهايي مثل پس از باران) و قتل‌هاي دوره قاجار است نه درهم تنيدن نشانه‌ها و تلاش براي ايجاد ردپاهاي زنجيره‌وار تا كشف حقيقت؛ به‌رغم رفت و برگشت‌هاي بسيار در طول سريال به سالهاي گذشته.در اغلب قسمت‌ها ، كشمكش چنداني براي درگير شدن با معماي قتل شاكر وجود ندارد و حوادث فرعي نتوانسته‌اند موازي با معماي اصلي جاذبه چنداني براي مخاطب ايجاد كنند. رازگشايي نهايي بي‌اينكه قدم به قدم انجام شود يكباره در ديالوگي غافلگيرانه و طولاني بين ياور قزاق و پدر سحرناز شكل مي‌گيرد و معمايي كه تااينجا سربسته نگه داشته شده بود بدون مقدمه چنداني، تمام جزئياتش به‌طور كامل از زبان پدر سحرناز و با فلش‌بك تصوير به گذشته روشن مي‌شود و البته خود اين فلش‌بك كه موتيف‌وار در سريال از ابتدا تكه‌تكه مثل خاطره‌اي ترسناك نشان داده مي‌شود يكي از نقاط ضعف كار است كه با وجود تكرار مدام در اجرا، پرداخت خوبي ندارد.داستان اين مجموعه در سال 1316 مي‌گذرد و درامي معمايي در بستر وقايعي تاريخي مثل ماجراهاي مربوط به دوره حكومت رضاخان و كشف حجاب، شكل گرفته. درام نقطه آغاز خوبي دارد؛ نقطه‌اي كه درصورت اجراي خوب در ساختار مي‌توانست تبديل به اثري متفاوت با ساير مجموعه‌هاي تلويزيوني شود.رازي كه براي مخاطب فاش شده در قسمت نهايي به سبك برخي قسمت‌هاي سريال پوارو و به تقليد از آن كارآگاه علوي، با جمع كردن اهالي متهم و... در باغ كفترخون، براي كاراكترها هم بازگويي مي‌شود و اين بازگويي با توجه به اينكه مخاطب پيش از آن، همه جزئيات را شنيده، لطف چنداني ندارد و بيشتر شبيه نوعي كش‌دادن سريال و به 13قسمت رساندن آن است. از سويي قرار است سريال در دوره رضاخان و حال‌و‌هواي آن زمان بگذرد اما فرض كنيد كسي بي‌خبر از روايت و بدون شنيدن نام رضاخان يا غائله كشف حجاب شاهد يكي از سكانس‌هاي مجموعه باشد. در فضاسازي كلي كار از عناصر روايي گرفته مانند ديالوگ‌ها تا ساختار تصويري كمتر نشانه‌اي از جنس آن زمان ديده مي‌شود.
در ديالوگهاي بازيگران از متن ديالوگ تا لحن اداكردن، جملهبندي، اصطلاحات و جنس گفت‌وگوها نشانه‌اي از سالهاي 1316 و يا 1306 كه فلش يك سريال در آن اتفاق مي‌افتد نيست و اگر نشانه‌هايي در طراحي لباس مثل فرم لباس‌هاي نظامي يا چادر و روبنده يا مضمون حرف‌هاي مرتبط با وقايع تاريخي در سريال نبود، بازي‌ها و متن گفت‌وگوها مي‌توانست متعلق به زمان حاضر باشد. علاوه بر ديالوگ‌ها طراحي صحنه و دكور، جنس ميزانسن و عناصر به كار رفته در قاب تصوير هم به هيچ وجه حاكي از آن زمان نيست و گاه همان اشكالاتي كه در مجموعه‌هاي كارآگاه علوي و لحن بازيگران آن ديده مي‌شد در اينجا هم اتفاقا افتاده. به طور كلي براي شكل‌دادن به زمان يك درام تاريخي، عناصر مختلفي مورد نياز است. علاوه بر فضاي روايي با مولفه‌هاي مربوط به روايت، ساختار قاب تصوير و ميزانسن هم (به‌خصوص مولفه طراحي صحنه و لباس) مي‌تواند نقش مؤثري در شكل‌گيري فضاي روايت و قدمت تاريخي آن داشته باشد. با نگاهي به كل قسمت‌هاي مجموعه بانو، نوع قاب‌بندي‌ها و طراحي صحنه در شكل‌دادن به چنين فضايي اغلب ناموفق است و حال و هوا و ريتم فضايي و تاريخي را تداعي نمي‌كند.هرچند نورپردازي به پيروي از سبك سريال‌ها و درام‌هاي معمايي اغلب كاربرد درستي دارد و اغلب از نورپردازي با مايه‌هاي كم نور، تاريك و با سايه‌هاي بسيار استفاده شده كه مي‌تواند به ايجاد دلهره و تعليق در روايت‌هاي معمايي كمك كند اما با پرداختي كه عجله بسياري در آن به چشم مي‌خورد طبيعتاً وقت چنداني براي تحقيق درباره جزئيات تاريخي و بازتاب آن در عناصر درام در اين مجموعه صورت نگرفته و اغلب مشكلاتي كه در فضاسازي و جنس ديالوگ‌ها و حتي طراحي صحنه ديده مي‌شود از همين نبودن تحقيق كافي پيش از توليد سريالي تاريخي است كه البته ظاهرا با توجه به زمان كار و عجله و بودجه اختصاص داده شده، اتفاقي طبيعي است! داستان از آنجا شروع مي‌شود كه زني مرموز به شهر مي‌آيد و در پي جرياناتي، خواستار اعاده حيثيت ازدست‌رفته خويش مي‌شود انتخاب چنين آغاز و چنين بستري براي شروع يك سريال تلويزيوني، هر چند انتخابي جسورانه است اما حاشيه‌پردازي‌ها و از دست‌رفتن موقعيت‌هاي پرورش شخصيت و هسته اصلي درام و نكاتي كه مي‌تواند باعث جذابيت و افزايش تعليق شود، باعث شده اين شروع جسورانه خيلي به چشم نيايداما روايت سريال پيرنگي جذاب، پر‌گره و معما‌گونه دارد كه از سر بي‌حوصلگي نويسنده در طرح و بسط و طراحي كشمكش‌ها كمرنگ شده. قرار است بي‌گناهي زني ثابت شود كه متهم به بي‌وفايي نسبت به شوهر است و مسبب خودكشي او شناخته مي‌شود و همين صحنه خودكشي و در واقع قتل است كه چگونگي آن، گره از معماي سريال باز مي‌كند و معلوم مي‌شود كه قزاقي كه عاشق زن شاكر- بانو- شده، دست به قتل شاكر زده و به انگيزه انتقام، بانو را متهم به بي‌وفايي و عامل مرگ شوهر معرفي كرده و سال‌هاست بانو با اين ننگ روزگار سختي را پشت سر گذاشته. بانو كه در اين مدت نتوانسته چيزي را ثابت كند، به اين شهر آمده تا معماي گذشته خود و بي‌گناهي‌‌اش را روشن كند. اين ماجرا به تنهايي پتانسيل خوبي براي روايتي پركشمكش و چند لايه دارد كه البته به خوبي از آن استفاده نشده و خيلي سريع و با عجله از آن گذشته و به حل معما مي‌رسيم. در كنار روايت اصلي و داستان بانو اتفاقاتي فرعي هم شكل مي‌گيرند كه در جاهايي عمده شده و ماجراي بانو به حاشيه مي‌رود؛ مثل ماجراي عشق شهاب و سحرناز و عاشق شدن ياور قزاق كه باعث مرگ پدر سحرناز و كشته شدن ياور مي‌شود.اين ماجراها هم به تبع روايت اصلي همه با سرعت و بدون مقدمه اتفاق مي‌افتند، در نتيجه كاراكترها عمق چنداني پيدا نمي‌كنند و هر چه قدر بازي‌هاي خوبي هم داشته باشند در سطح مانده و مخاطب با آنها خيلي همراه نمي‌شود. ماجراي برادر سحرناز و شنيدن صحبت‌هاي پدر و ياور و كشتن ياور و بعد تظاهر به بي‌خبري، خيلي باورپذير شكل نگرفته و چه در بازي بازيگر و چه پردازش شخصيت و روايت، اين اتفاق جا نمي‌افتد؛ به‌خصوص كه دليلي براي اين انكار ماهرانه، سرباز زدن از قتل ياور و كشاندن گره‌گشايي و اعتراف تا قسمت آخر سريال توسط برادر سحرناز نمي‌بينيم.اما با همه اينها بانو در مقايسه با ساير سريالهايي كه در اين مناسبت پخش شدند، با توجه به جذابيت دراماتيك فيلمنامه و بازيگران آن و با وجود محدوديت زماني، توانست مخاطبان بيشتري را جذب كند و موفق‌تر عمل كرد و شايد نخستين تجربه فريد سجادي حسيني اگر با زمان و بودجه بهتر، حوصله بيشتر و تحقيقي كامل‌تر صورت مي‌‌گرفت مي‌توانست در بازتاب جنبه‌هاي تاريخي اثر هم موفق‌تر باشد.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]
-
گوناگون
پربازدیدترینها