واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گزارش نشست كتاب «زمین سوخته» نشست كتاب «زمین سوخته» در فرهنگسرای پایداری
زبان داستانی احمد محمود، متاثر از همینگوی است :كتاب «زمین سوخته» نوشته احمد محمود در اولین نشست از سلسله نشستهای «در جستوجوی خاطره آفتاب» در فرهنگسرای پایداری که به نقد و بررسی آثار شاخص تولید شده در حوزه ادبیات پایداری در سی سال گذشته اختصاص دارد، با حضور محمدجواد جزینی و شاهرخ تندروصالح نقد و بررسی شد. به اعتقاد تندروصالح که مجری ، طی دهههای گذشته بسیاری از نویسندگان معاصر به مساله جنگ پرداختهاند، جنگ بهعنوان واقعیتی كه مدتها ایران و جامعه ایران را درگیر خود كرده است و نویسندگان حرفهای ما با حضور خودشان در این نوع ادبیات سهمی در زنده نگاه داشتن آن واقعیتها و جریانات داشتهاند. احمد محمود بهعنوان سلطان تصویرگر خاطرههای ناب از حضور انسان ایرانی در برخورد با جنگ، این افتخار را نصیب ادبیات ایران كرد كه اولین رمان را با این موضوع به نگارش درآورده است.محمدجواد جزینی به عنوان منتقد در این نشست، با اشاره به سهل و ممتنع بودن كارهای احمد محمود و بهویژه زمین سوخته گفت: از این جهت سهل چون كارهایش بارها توسط خوانندگان خوانده شده است و توسط منتقدان مخالف و موافق مورد نظر قرار گرفته. از سوی دیگر ممتنع چون كاری است بسیار سخت چراكه با یك اثر بزرگ در ادبیات روبهرو هستیم. در ادامه جزینی تاكید كرد كه فرازهایی از زندگی احمد محمود در این داستان دیده میشود. احمد محمود بهعنوان سلطان تصویرگر خاطرههای ناب از حضور انسان ایرانی در برخورد با جنگ، این افتخار را نصیب ادبیات ایران كرد كه اولین رمان را با این موضوع به نگارش درآورده است. وی ادامه داد: «زمین سوخته» روایت سه تا چهار ماه آغاز جنگ تحمیلی در اهواز است. راوی داستان مردی است كه خانوادهاش در اهواز زندگی میكند. تعرضات عراق به اهواز آغاز شده و به بمباران اهواز و بعد بمباران فرودگاهها میانجامد. بهطور رسمی جنگ آغاز میشود. ابتدا خرمشهر در محاصره قرار میگیرد و زمانی كه این محاصره به آبادان هم گسترش پیدا میكند خرمشهر سقوط میكند. دزدی و گرانفروشی در شهر بیداد میكند. راوی خانوادهاش را از شهر خارج كرده و تنها گزارشگر وقایع جنگ خود اوست. برادر راوی در بمباران كشته میشود و مشكلات روحی گریبان برادر دیگرش را میگیرد و در نهایت تمام شخصیتهای نامبرده در كتاب در بمباران كشته میشوند و در پایان راوی دست قطعشدهای را میبیند كه انگشت اشارهاش به نشانه اتهام بهسوی راوی است. جزینی منتقدان و موافقان این كتاب را به دو گروه تقسیم میكند: خاموش و گویا. مخالفان خاموش این كتاب نهادهای فرهنگی كشور هستند كه خود را متولی ادبیات داستانی میدانند و تلاش كردهاند كه كتاب زمین سوخته و نویسنده گمنام بمانند. تنها با نوع نگاهشان شدیدترین منتقدان این كتاب بودند. با حذف نام احمد محمود اجازه حضور كتاب را در محیطهای نقد و بررسی ندادند. موافقان ساكت هم خوانندگان این كتاب هستند. این كتاب پرفروشترین كتاب ادبیات جنگ است. فصل اول سال 61، این كتاب در چاپ اول در 10هزار نسخه منتشر شد. چند ماه بعد با 25هزار تیراژ به چاپ دوم رسید اما چاپ سوم این كتاب هشت سال بعد منتشر شد. این نشان میدهد كه در دو فصل سال 61، حتی با اینكه فضای آن سال فضای ادبیات داستانی نبوده ولی 35هزار نسخه فروش داشته كه این مساله در حوزه ادبیات جنگ بیسابقه بوده است. دسته دوم موافقان و مخالفانی بودند كه به نقد ادبی آن پرداختهاند. احمد محمود متاسفانه مورد مخالفت گروههای مختلفی واقع شد. نویسندگان پیش از انقلاب به انتقاد از او پرداختند چراكه او بهعنوان نویسنده شاخصی شناخته شده بود و انتقادها بر این بود كه او نباید وارد حوزه جنگ میشد. گروه بعدی نهادهای دولتی و متولی ادبیات بودند كه آنها هم به همین دلیل با او به مخالفت پرداختند. از سوی دیگر جریانهای حزبی و تشكلهای سیاسی چپ به مخالفت با او پرداختند درحالی كه احمد محمود هیچ وابستگی سیاسی نداشته و كاملا مستقل بود. راوی داستان خانوادهاش را از شهر خارج كرده و تنها گزارشگر وقایع جنگ خود اوست. برادر راوی در بمباران كشته میشود و مشكلات روحی گریبان برادر دیگرش را میگیرد و در نهایت تمام شخصیتهای نامبرده در كتاب در بمباران كشته میشوند و در پایان راوی دست قطعشدهای را میبیند كه انگشت اشارهاش به نشانه اتهام بهسوی راوی است. جزینی همچنین به ساختار و محتوای كتاب و برخی ویژگیهای نویسندگی احمد محمود اشاره کرد و افزود: «رمان طرح بسیار سادهای دارد. پیرنگ آن چندان محكم نیست اما این داستان چنان پرداخته شده است كه آن را جذاب و خواندنی كرده و این از هنرمندیهای نویسنده بومی است. محمود در این كتاب نویسنده رئالیسم اجتماعی است. او را در مجموع نمیتوان نویسندهای تكنیكی دانست. شگردهای جدید روایتی ندارد و همیشه طبقه متوسط جامعه را در نظر میگیرد. داستانهایش اكثرا خطی هستند و تكنیكها بسیار ساده، چراكه دیدگاه احمد محمود این بود كه نویسنده پل واسط افراد روشنفكر جامعه و عامه مردم است.
جزینی در ادامه به یكی از ایرادهای وارده به این كتاب اشاره کرد كه به اعتقاد برخی محمود در این كتاب گزارش مستند و دقیقی از جنگ ارائه نداده است و افزود: اما واقعیت این است كه نویسنده تاریخنگار نیست. او همواره واقعیت جهان خودش را میبیند. جهان داستان جهانی برساخته است. قرار نیست عین واقعیت باشد. نویسنده ابتدا خود داستان را مبنا قرار میدهد و سپس واقعیت را از نگاه خودش میسازد. در آثار محمود برخی از رویدادهای تاریخی آمده است كه بهزعم خودش عین واقعیت بوده. ویژگی دیگر احمد محمود آنچنان كه محمدجواد جزینی در نقد این كتاب اشاره كرده است زبان داستان اوست. همه بر این اعتقادند كه او تحت تاثیر نظریات همینگوی بوده است و براین اساس زبانی را پیشنهاد میكند كه مانند دوربین عكاسی عمل میكند. این میراث بزرگی بود كه نادیده گرفته شده است. و سومین ویژگی احمد محمود تیپسازی در شخصیتهاست. تیپ به شخصیتهایی گفته میشود كه رفتار و كردارش برای ما پیشبینی شده است. نویسندگان دیگر او را متهم میكردند كه او نتوانسته خلاقیت در شخصیتها ایجاد كند. در صورتی كه این امر از ویژگیهای نوشتههای اوست كه استادانه این كار را انجام میدهد. جزینی ادامه داد: آخرین مسالهای كه باید به آن اشاره شود این است كه تاریخ جهان نشان میدهد كه آثار خوب در ادبیات جنگ همیشه بعد از سه دهه فاصله از آن نوشته میشود. از این قانون همه نویسندگان از جمله احمد محمود آگاه بودهاند. با این اوصاف او اولین كسی است كه رمان جنگ مینویسد. جنگ همیشه ستیز میان مرگ و زندگی است و این همان چیزی است كه نویسندگان را به اینكه او تحتتاثیر همینگوی بوده است و تحت تاثیر نظریات او، زمانی را پیشنهاد میكند كه مانند دوربین عكاسی عمل میكند. این میراث بزرگی بود كه نادیده گرفته شد، اما احمد محمود با ذكر تاریخ در پایان داستان (كه تنها در این داستان آمده است) قصدش این بوده كه نشان دهد او در چنین زمانی در بحبوحه جنگ، چنین ادبیات و زبانی را پیشنهاد كرده و آن انگشت اتهام در پایان داستان بهطرف تمام نویسندگان جنگ است، كسانی كه این ادبیات را نادیده گرفتهاند. او با تكنیك و زبانش در اولین اثر راه را به دیگر نویسندگان جنگ نشان داد اما متاسفانه جریان ادبی كشور این مساله را نادیده گرفت. تهیه برای تبیان : حمید نورشمسیتنظیم برای تبیان :نرگس امیرسرداری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]