تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه‏ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826103657




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسطوره ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسطوره ايراني
اسطوره ايراني
ما با اسطوره ها زندگي مي کنيم، به آنها پناه مي بريم، نقدشان مي کنيم، تکريمشان مي کنيم و در گفتارهاي روزمره ما همواره جاري و ساري اند. تمدن هاي بزرگ نظير ايران همواره آوردگاه و مخزن گرانبهاي اساطير بسياري بوده اند که جاي تحقيق و تتبع فراوان دارند و البته عمر اسطوره شناسي در ايران حتي به نيم قرن هم نمي رسد؛ جوان است و نوپا و رو به سوي آينده اي روشن تر با قدمتي کهن تر و ديرپاتر. دکتر ابوالقاسم اسماعيل پور ، نويسنده، مترجم، اسطوره شناس و ماني شناس است. دکتر اسماعيل پور استاد تمام دانشگاه شهيد بهشتي در رشته فرهنگ و زبان هاي باستاني است. او همچنين از سال 2004 تا 2006 رئيس مرکز تاريخ و فرهنگ ايران در دانشگاه مطالعات بين المللي شانگهاي بوده است. از آثار اوست: زير آسمانه هاي نور، ادبيات مانوي (با دکتر مهرداد بهار)، سرودهاي روشنايي، ادبيات گنوسي، رؤياها (کارل گوستاويونگ)، زبور مانوي (س.ر.س.آلبري)، آيين گنوسي و مانوي (ميرچاالياده) و... با او در باب پديدار ارسطوره ايراني به گفت و گو نشسته ايم.اين سوال شايد خيلي کليشه اي به نظر برسد؛ اسطوره چيست؟اسطوره ابعاد مختلفي دارد؛ بستگي دارد؛ به اينکه اسطوره را از نظر هنري دنبال کنيد يا از بعد اسطوره شناسانه به عبارت ديگر، دانش اسطوره شناسي مي تواند تعاريف متفاوتي را در بر بگيرد. ما مفهومي به نام اسطوره داريم که ساده ترين تعريفش اين است که اسطوره بياني است نمادين و سمبليک و اسطوره يک روايت است. حالا اين روايت مي تواند نوشتاري باشد که به صورت يک قصه اساطيري نقل شود و مي تواند به صورت يک روايت تصويري باشد که در قالب سنگ نگاره ها و نقاشي هاي کهن بيان شود.بنابراين روايت نمادين به وجود مي آيد تا نشان دهد که هر قومي از کجا آمده و نيز جهان آن قوم چگونه به وجود آمده است و ويژگي ها و عناصر طبيعي آن چيست و به کجا خواهد رفت. در واقع اساطير هر قوم آفرينش، زندگي، مرگ و پايان جهان را به شکل سمبليک و در قالب نقاشي، موسيقي و رقص هاي آييني براي مردم بيان مي کند. البته ديدگاه من نسبت به اسطوره، پديدار شناختي است؛ آنچه از نظر مکاتب اساطيري به مکتب ميرچا الياده معروف است.من تئوري ايشان را بيشتر مي پسندم و البته از مکاتب ديگر اسطوره شناسي هم استفاده مي کنم؛ مثلا مکتب روانکاوري اسطوره ، مکتب جامعه شناسي اسطوره و مکتب تاريخي اسطوره. اينها ديدگاه هاي متفاوتي هستند ولي با توجه به کهن بودن اسطوره هاي ايراني و اينکه به هر حال من به عنوان يک ايراني بايد به اسطوره نگاه کنم، مناسب تر مي دانم که با ديدگاه پديدار شناسي، اسطوره ها را بسنجم. اين ديدگاه در واقع اسطوره را به شکل يک دين اوليه نگاه مي کند و آنها را باور آييني مي داند؛ يعني اسطوره ها افسانه و خرافات نيستند و کاربرد آييني داشته اند. بنابراين تعريفي که من از اسطوره دارم اين است که اسطوره ها حداقل در ايران از قداست بسيار بالايي برخوردار بوده اند؛ يعني عامه مردم، اساطير را باور داشته اند؛ مثلا اگر مي گفتند اسطوره ميترا، يعني به يک خداي خورشيد اعتقاد داشتند و مي گفتند که اين همان ميتراست که هر روز مي درخشد و بدي ها را از بين مي برد و نيکي ها را پاداش مي دهد. اشاره کرديد به اينکه اسطوره، افسانه نيست؛ چه تفاوتي ميان اسطوره و افسانه وجود دارد؟
اسطوره ايراني
افسانه يعني قصه هاي محبوب مردم که اعتقاد قلبي و ايماني در آن نيست لذا وقتي مي گويند افسانه علاءالدين و چراغ جادو، ديگر مردم اعتقادي به اين قضايا ندارند و صرفا جنبه سرگرمي براي مردم پيدا کرده است. اين، اعتقاد شخص بنده است اما مي شود در اين باره به مکاتب ديگر هم نقب زد؛ مثلا ديدگاه روانکاوانه اسطوره در آموزه هاي فرويد ويونگ خيلي حائز اهميت است به اين دليل که اسطوره را ناخودآگاه جمعي يک قوم محسوب مي کنند. مثال آن خواب ديدن است؛ خواب ها، روياهاي فردي هر انسان هستند اما وقتي اين روياها جمعي مي شوند يک کهن الگو مي سازند و اين کهن الگو عامل اصلي به وجود آمدن اسطوره از ديد يونگ است که با چيزي تحت نام افسانه بسيار تفاوت دارد. پس در واقع خرد جمعي آدمها در هر خطه و سرزميني باعث به وجود آمدن اسطوره ها مي شود؛ اما در مطالعه اساطير با برخي از مشابهت ها مواجه مي شويم که لزوما همزمان نيستند؛ مثلا شباهت اسطوره گيل گمش با اسطوره مصري ايزيس و اوزيريس. به نظر شما ارتباط ميان تمدن ها و سرزمين ها باعث اين مشابهت ها بوده يا مي توان اين امر را تعميم داد به خرد جمعي آدميان و نياز همه انسان ها به داشتن اسطوره؟به نظر من يک سلسله شباهت همگاني در اساطير جهان وجود دارد؛ يعني همه اقوام کهن و باستاني جهان مثل ايران، مصر، چين، بين النهرين، هند، يونان و... يک سري روياها و احساسات مشترک داشته اند؛ مثلا همه آنها نسبت به خورشيد و ماه عکس العمل نشان داده اند و براي هر دوي آنها اسطوره هايي دارند و اين لزوما به معناي تاثير و تاثر از يکديگر نيست؛ البته جاهايي هست که نزديکي اقوام مثل ايران و بين النهرين از لحاظ جغرافيايي، ناخودآگاه باعث تاثير پذيري مي شود؛ مثلا اسطوره هاي انکي در بين النهرين که خداي خرد است در واقع بازمانده بابلي اسطوره دوموزي يا تموز است.از طرفي در ايران باستان ما اهورامزدا را داريم که از ترکيب دو اسم اهورا به معناي سرور و مزدا به معناي خرد تشکيل مي شود؛ يعني خداي بزرگ بين النهرين و ايران هر دو خداي خرد هستند. حالا اين يک شباهت است يا تاثير و تاثر؟ به گمان برخي مثل اسطوره شناس نمي توان ناديده گرفت. اما در خيلي از موارد هم اين قضيه هيچ ارتباطي به تمدن هاي ديگر ندارد؛ به عنوان مثال اسطوره خورشيد در مصر به نام شمش است، در برابر خداي خورشيد ما که ميتراست. اينها بدون هيچ گونه تاثيري از يکديگر به وجود مي آيند بنابراين سوال شما دو جواب دارد؛ يکي اينکه احساسات و روياهاي بشر داراي يک سري اشتراکات همگاني است که يونگ اسمش را روياي جمعي مي گذارد؛ يعني همه ابناي بشر تا چشم باز مي کنند و آسمان را مي بينند پس به دنبال خداي آسمان مي روند و به او ايمان مي آورند.حالا ممکن است در بين النهرين باشد که خداي آسمان، آنو نام دارد يا ممکن است در ايران به وجود بيايد و نامش آسمان باشد که يکي از ايزدان است و هم در هند، يونان و... جواب دوم اين است که بعضي به خاطر همزيستي کنار هم مثل ايران و هندي يا ايران و بين النهرين يا مثال بهتر آن يونان و روم است که مي دانيم رومي ها در خلق اساطيرشان بسيار وامدار يونان هستند. آقاي دکتر مي توان گفت اولين جايي که اسطوره ثبت مي شود و در واقع به رسميت شناخته مي شود، تمدن است؛ وقتي تمدن شکل مي گيرد آن وقت کمبود اسطوره شکل مي گيرد يا اسطوره در قبايل بدوي پديد مي آيد که زمينه ساز تمدن است؟
اسطوره ايراني
لزوما اساطير، همپا و همزمان با تمدن ها نيستند بلکه شق دوم مطلب شما محتمل تر به نظر مي رسد که اتفاقا پيش از شکل گيري تمدن هاي بزرگ است که اسطوره ها سيطره بيشتري دارند و در واقع کار تمدن را انجام مي دهند. به طور مثال اساطير ايراني اغلب متعلق به قبل از سلسله هخامنشيان و مادها هستند؛ يعني از دوره اي که اقوام آريايي به شکل قبايل ابتدايي هستند اين اساطير به وجود مي آيند و قوام مي گيرند و بعد در دوران زردشت به صورت مکتوب در مي آيند.ميرچا الياده اتفاقا معتقد است که هرچه جامعه بدوي تر باشد مثل سرخ پوست ها، اساطير آن خيلي طبيعي تر و بکرتر هستند چون وقتي يک جامعه متمدن مي شود، اساطير آن جامعه به دين تبديل مي شوند و چون اديان به وجود مي آيند، اساطير را کنار مي زنند و آنها در واقع تبديل به باورهاي ديني مي شوند. بنابراين اسطوره ها نقش حياتي اي در شکل گيري اقوام ابتدايي دارند و بعد حتي وقتي دين به وجود مي آيد باز آنها خودشان را به اصطلاح در حواشي آيين هاي ديني نگه مي دارند و خودشان را همرنگ دين مي کنند؛ مثلا زردشت  هزار سال پيش آمد و توسط اهورا مزدا يک دين يکتاپرستي رواج داد و پيروان زيادي هم پيدا کرد. اهورا مزدا وقتي آمد، تمام اين ايزدهاي باستاني که پيش از اين خدا بودند، بايد از بين مي رفتند اما آنها در آيين زردشت تبديل به فرشتگان در رده هاي پايين تري مي شوند؛ مثلا ميترا که خداي بزرگ آسمان و خداي پيمان است، در آيين زردشت تبديل مي شود به يک فرشته که ترازودار روز رستاخير است. جالب اينجاست که اين فرشتگان دوباره بعد از زردشت خودشان را به اين آيين بزرگ تحميل مي کنند و دين زردشت دوباره با اساطير مي آميزد. در کتاب «يشت ها» دوباره ميترا مي آيد و مقامش را احيا مي کند. همواره اديان وجود دارند اما اسطوره ها آن قدر قدرتمند هستند که خودشان را دوباره مي چسبانند به حواشي دين.ادامه دارد ...خرد نامه همشهري مطالب مرتبط:اسطوره و حماسه پيدايش اسطوره  جامعه شناسي اساطيرروايتي از اسطوره هاي ايران ادبيات حماسي در ادبيات جهانادبيات ايران پيش‌ از اسلام‌بررسي اسطوره خط در ملل مختلف نگاهى به اژدها در اسطوره هاي ايرانيققنوسخون گاوبينوايان و فرودستان، توانگران و فرادستان همه يکي هستندسودابه اي ديگرشعرهاي منگ از بنگ تنظيم:بخش ادبيات تبيان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن