تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816793218




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام خمينى در پنج‏ حوزه معرفت‏سياسى (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى: قسمت سوم
امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى (3) نويسنده: سيدعلى قادرى بايد به اين حقيقت نيز عنايت داشته باشد كه مبانى دانش را نيز مى‏توان در دين جست. اميدوارم اين معنا القا نشود كه علم را نفى مى‏كنيم، چرا كه هر علمى اگر بواقع علم است، نور خداست. وقتى كتاب خدا را باز مى‏كنيم، پس از حمد كه نوعى دعاست، متن با رمز "الم" آغاز مى‏شود و آيه پس از رمز چنين جلا دارد كه "متقين را در اين كتاب شكى نيست; كسانى كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز برپا مى‏دارند و از آنچه روزيشان داديم انفاق مى‏كنند. "بنابراين ايمان به غيب از اولين پيامهايى است كه يك مسلمان مى‏بيند و مى‏شنود. حال بايد بتواند اين ايمان به غيب را در اقتصاد، سياست، جامعه‏شناسى و حتى در علوم دقيقه به كار گيرد. اينگونه نيست كه علم چيزى است و غيب چيز ديگر يا فلسفه امرى دنيايى است و غيب امرى عقبايى. اگرچه به علت عدم بضاعت و كمى معرفت نمى‏توان چگونگى ورود ايمان به غيب را در معرفت‏سياسى حضرت امام بازگفت، اما از آنجا كه چند سالى است در آثار ايشان در حد بضاعت‏خويش غور مى‏كنم، به اين يقين رسيده‏ام همانگونه كه ايشان در فلسفه و عرفان به وحدت رسيده‏اند، مبانى همه معارف ايشان نيز به وحدت رسيده است. بنابراين تصميم بر شكستن حكومت نظامى، اگر امرى الهامى است مى‏تواند تحليل سياسى نيز داشته باشد; شايد بدين معنا كه بارها خود فرموده‏اند: ما مامور به تكليف هستيم و نه مامور به نتيجه. عمق چنين اعتقادى را فقط كسانى مى‏توانند دريابند كه يا با فطرت زلال مى‏نوشند، مانند عامه مردم و يا توانسته‏اند در مبانى چند دانش به وحدت برسند. امام و سياست داخلى و خارجى چندى گمان مى‏كردم كه در كشف نظرات معظم له بايد بين سياست‏خارجى و داخلى تفكيك قايل شد، ولى اكنون به اين باور رسيده‏ام كه اين تفكيك به همان ميزان كه براى القاى سخن بسيار كارآست، مخرب نيز هست. چرا كه سياست داخلى و خارجى ايشان نيز به وحدت رسيده است; مثلا معظم له به منافع ملى آنگونه نمى‏انديشند كه ديگران مى‏انديشند. براى امام خمينى (ره) هركس كه در آن سوى مرزهاى جغرافيايى است اجنبى نيست، حال آنكه كمتر كسى مى‏تواند چنين احساسى داشته باشد. البته شايد مثالى را كه آوردم ساده‏نگرها بتوانند آن را با صدها شاهد مثال از ديگر سخنان حضرت امام (ره) نقض كنند، چنانكه ايشان از تسلط اجانب به قدر كفايت‏سخن گفته‏اند، اما حوزه بحث را در اين امر به لحاظ يك عمل سياسى تنگ گرفته‏اند تا جامعه بتواند همراهى كند. 4. چهارمين حوزه معرفت‏سياسى، دايره آراى سياسى است. آراى سياسى مجموعه‏اى از نظرات افراد نسبت‏به موضوعاتى است كه به اداره امور اجتماعى ارتباط مى‏يابد. مرز دقيقى تعريف آراى سياسى را از تعريف‏انديشه سياسى جدا مى‏كند كه بخشى از خصوصيات اين مرز را در اين جا يادآورى مى‏كنيم و برخى را در بحث‏انديشه سياسى بيان خواهيم كرد. اولا قضاياى آراى سياسى از نوع قضاياى شخصيه است و اگر به قضاياى كلى هم ميل كند تا آستانه قضاياى طبيعيه پيش نمى‏رود و حداكثر در حد قضاياى مسوره و مهمله باقى خواهد ماند. مثلا اگر كسى معتقد باشد كه براى توسعه معقول تجارت، پيوستن به سازمان بين‏المللى گات امرى ضرورى است، چنين نظرى در دايره آراى سياسى جاى دارد و ديگرى مى‏تواند نظرى ديگر داشته باشد، اما آنچه مهم است اينكه چنين نظرى در قالب قضيه شخصيه بيان شده است. زيرا حكم به پذيرفتن يا نپذيرفتن عضويت در يك سازمان بين‏المللى حكمى كلى نيست و موضوع آن يك مصداق بيشتر ندارد; حتى اگر همه مردم در پيوستن يا نپيوستن به اين سازمان نظرى واحد داشته باشند، اين قضيه همچنان جزئى خواهد ماند. اما اگر كسى چنين نظرى داشته باشد كه: "عضويت در تمام سازمانهاى بين‏المللى مطلوب يا امرى ضرورى است"، آنگاه چنين نظرى در حكم يك قضيه عام و طبيعيه بيان شده است; قضيه‏اى كه ظاهرى كلى دارد و با تاملى‏اندك، مسوره بودن آن ظاهر مى‏شود; چرا كه چنين قضيه‏اى تناقض ذاتى دارد. زيرا هيچ كشورى نمى‏تواند هم در سازمان ناتو عضو باشد و هم در پيمان ورشو (زمانى كه اين سازمان وجود داشت) . همچنين نمى‏تواند هم در سازمان جهاد اسلامى - كه از لحاظ تقسيمات سازمانهاى بين‏المللى سازمانى خصوصى و غيرعلنى است، عضو بود و هم در سازمان جهانى صهيونيسم بين‏الملل كه آن نيز سازمانى خصوصى و غيرعلنى است. بنابراين عضويت در بسيارى از سازمانهاى بين‏المللى با عضويت در سازمانهايى ديگر معارض است. پس كسى كه معتقد است عضويت در تمام سازمانهاى بين‏المللى مطلوب است، يا بواقع ماهيت و تقسيمات سازمانهاى بين‏المللى را نمى‏شناسد و يا معتقد است ورود در آن دسته از سازمانهايى كه عضويت در آنها ممكن مى‏شود، كار مطلوبى است. البته ظاهرا مى‏توان آنقدر دايره كليات را تنگ گرفت كه آراى سياسى همچنان به صورت قضاياى طبيعيه قابل بيان باشد، ولى براى تنگ كردن چنين دايره‏اى بايد تخصيصهاى پى‏درپى وارد ساخت; كه بهتر است از همان اول مسوره بودن قضاياى آراى سياسى را مورد اذعان قرار داد. مبانى فلسفى در حوزه‏انديشه سياسى دومين خصيصه آراى سياسى، گم بودن مبانى آن است. در علم سياست، مبانى رسيدن به يك توصيف يا حكم، روشن است.همچنين در حوزه‏انديشه سياسى مى‏توان ردپاى‏انديشه را يافت و به مبانى فلسفى آن رسيد. در حوزه علم به حوادث سياسى نيز مى‏توان حدود اطلاعات كسى را نسبت‏به وقايعى كه مى‏داند، دانست. در حوزه تحليل نيز مى‏توان به استحكام يا سستى منطق تحليلگر پى برد، اما در حوزه آراى سياسى علاوه بر جهان بينيها، دهها عامل ديگر نظير اميال و منافع نيز دخالتهاى مستمر دارند و يافتن مبانى و علل رسيدن به يك نظر سياسى، عوامل پيدا و پنهانى مى‏يابد كه شناسايى آنها يا بسيار مشكل است و يا در اظهار آن مشكل پيش مى‏آيد. مثلا كسى بگويد: نمايندگان مجلس شوراى اسلامى بايد از نخبگان انتخاب شوند و منظورش از نخبگان صاحبان تحصيلات عاليه باشد. چنين شخصى داراى ديدگاه خاصى در مقابل فرد ديگرى است كه مى‏گويد: مجلس تنها نهادى است كه استعداد آن را دارد كه به طور كامل مردمى باشد. بنابراين لزوم داشتن تحصيلات عاليه شرطى است كه به خصيصه مردمى بودن آن لطمه مى‏زند. حال يافتن علل رسيدن به چنين نظراتى بسيار مشكل است. زيرا در حلاجى اين نظرات، امكان نماينده شدن هر يك از اين افراد را نمى‏توان ناديده گرفت. مزيد بر آن، كسى كه مى‏خواهد اين دو نظر را مورد بررسى قرار دهد، خود طرفدار يكى از اين نظرها بوده و يا نظر سومى دارد كه آن نيز در گم شدن مبانى شكل‏گيرى چنين نظرهايى دخالت موثرى دارد. از خصيصه‏هاى ديگر آراى سياسى اين است كه همه در اين حوزه داراى نظر هستند; چه آنها كه با سياست‏بيگانه‏اند و چه آنها كه ذهن، رفتار و اميالشان را سياست اشغال كرده است و چه آنها كه با سياست قهرند. فعلا به آنها كه ظاهرا با سياست‏بيگانه‏اند، كارى نداريم. اما هركس حوادث سياسى را پيگيرى كند كم‏كم داراى آراى سياسى مى‏شود و هركس تحليل سياسى ارائه مى‏كند، بيگمان داراى آراى سياسى است. دانش سياست‏با آراى سياسى متباين است; زيرا دانش سياست در دانشگاهها ذهن دانشجو را پروار مى‏كند، ولى آراى سياسى از جامعه، به كنه اعتقادات سياسى فرد منتقل مى‏شود. نمره‏اى كه يك دانشجوى چپگراى تندرو از استاد مى‏گيرد. شايد با نمره‏اى كه دانشجوى راستگراى افراطى مى‏گيرد برابر باشد، اما نظرات و آراى سياسى اين دو دانشجو در مقابل هم قرار دارد. شايد هر دو در نگاه استاد، دانشجويانى با ارزشهاى علمى برابر قلمداد شوند، اما از آنجا كه استاد به يكى بيش از ديگرى از لحاظ سياسى احساس قرابت مى‏كند بيشتر به او دل‏مشغول مى‏دارد; و اين بدان لحاظ است كه آراى سياسى دانشجو از استاد تاثير مى‏پذيرد، يا هر دو به يك سرچشمه مى‏رسند ولى علم سياست نسبت‏به آراى آنان همچنان بى‏اعتناست. حداكثر آنكه هر دو گروه، علم سياست را در استخدام آراى خود درآورند. البته اينكه مى‏گوييم بين دانش سياست و آراى سياسى نسبت تباين برقرار است، بطور مطلق نيست و همانگونه كه هر مطالعه‏اى در هر رشته از معرفت - حتى علوم تجربى - در شكل‏گيرى آراى سياسى دخالت مى‏كند، دانش سياست‏به طريق اولى در شكل‏گيرى آرا و نظرات سياسى دخيل خواهد بود; چنانكه در هر درسى كه از استادى عرضه مى‏شود، مى‏توان ردپاى آراى او را يافت، ولى اين وقتى است كه استاد به جاى ارائه دانش و دانسته‏هاى خود به دانشجويان در درس، بحث و كلاس نيز كار سياسى مى‏كند. البته ظاهرا بايد چنين باشد كه دو استاد همطراز از لحاظ علمى، اما داراى آراى سياسى متفاوت در يك درس واحد مشابه تدريس كنند و آراى سياسى آنان به درس و بحث راه نيابد، ولى در عمل به نحو غالب آراى سياسى استاد نه تنها به حوزه علم راه دارد بلكه در انتخاب موضوع و روش نيز دخالت موثر مى‏كند. چنانكه يك درس را دو استاد در يك دانشكده تدريس مى‏كنند و مسئول گروه هر دو را استادانى زبردست مى‏داند، اما از شر و خير جنجالهاى دايمى آنان بر سر مسائل سياسى در گردهماييها رنج‏يا لذت مى‏برد و گاه نيز به علت ورود بيش از حد آراى سياسى استادان به مجموعه درس، گرفتاريهاى عديده‏اى پيش مى‏آيد. به هرحال اگرچه دخالت دادن آراى سياسى در علم سياست دور از شان و شئون علمى است اما در همه جاى دنيا كم و بيش چنين امرى رواج دارد و احتمالا تا دانش سياست نتواند خود را تصفيه و تخليص كند، در عمل امرى اجتناب‏ناپذير مى‏نمايد. علم سياست، معرفت عام اين كه آيا مى‏توان آراى سياسى را جزو معرفت‏سياسى قلمداد كرد يا نه; جاى بحث ندارد; چرا كه به هر صورت آراى سياسى نوعى آگاهى از اداره امور است. آنچه جاى بحث‏باقى گذاشته، اين است كه آراى سياسى ماهيتا چه نوع معرفتى است؟ بى‏گمان از نوع دانش سياست نيست; زيرا علم سياست، معرفت عام است; به اين معنا كه مى‏توان براحتى آن را تدريس كرد، ولى آراى سياسى قابل تدريس نيست مگر آنكه درسى به عنوان تاريخ آراى سياسى عرضه شود و علم به آراى سياسى نخبگان، خود نوعى معرفت تلقى گردد. معرفتى از نوع معرفت فلسفى نيز نيست; زيرا فلسفه نيز قابل تدريس است، منتها آراى سياسى بسيارى از نخبگان مى‏تواند از لحاظ فلسفى مورد بحث و بررسى قرار گيرد. در حقيقت آراى سياسى معرفتى شخصى است; يعنى ماهيت آن كثرت‏گراست و در مبانى وحدت ندارد، حتى اگر جمعيت انبوهى تا حدود زيادى داراى آراى نزديك به هم مى‏شوند در حقيقت مشتركاتى بين معرفت آنان ديده شده كه آنها را گرد هم مى‏آورد. البته گاه يك نظريه‏پرداز، آراى خود را بر جمعيت، گروه، حزب و تشكيلاتى تحميل يا القا مى‏كند، ولى اكثر تشكلهاى سياسى كه بر محور آراى سياسى فرد يا افرادى معدود قوام گيرد دوام ندارد، يا همراه با تحولات جارى تطور مى‏يابد و يا تحليل مى‏رود و به فروپاشى آن تشكل مى‏انجامد. اگر به ذهن رسد كه آيا مشتركات آراى سياسى افراد كه آنها را در يك جمعيت و حزب سياسى جمع مى‏كند، مى‏تواند معرفتى عام باشد؟ اين سوال به حقى است كه پاسخى ساده دارد و آن اينكه جنس هر معرفت عام، بازگشتى به كشف وجهى از واقعيت دارد، اما اين مشتركات ماهيتا يك ميل ذهنى است نه يك كشف قاعده‏مند. عوامل شكل‏گيرى آراى سياسى عواملى مانند سن، نوع مطالعات، امكانات رفاهى و وضعيت اقتصادى، جهان‏بينى و ايدئولوژى، شغل، رفاقت، رقابت، مكان زيست و زمان، نزديكى و دورى به قدرت و بسيارى از مقولات ديگر، عواملى هستند كه به طور مستقيم در شكل‏گيرى آراى سياسى دخالت دارند. حال آنكه همه اين عوامل در معرفتهاى عام، فقط به طور غيرمستقيم حضور دارند. در علوم تجربى و علوم دقيقه تاثير اين عوامل غيرمستقيمتر و در علوم انسانى كمى مستقيمتر است، اما در شكل‏گيرى آراى سياسى، اين عوامل كاملا به طور مستقيم دخالت مى‏كنند و بنيانهاى آراى سياسى را پى مى‏ريزند. مثلا نمى‏توان گفت‏به دليل لجبازى گاليله با كليسا، كروى بودن زمين اثبات شد، ولى مى‏توان گفت‏به خاطر فشار فقر و بيعدالتى ناشى از از استعمار انگليس، آراى سياسى گاندى شكل گرفت. البته عواملى كه در شكل‏گيرى آراى سياسى كسى به طور مستقيم دخالت مى‏كند، اينگونه نيست كه تصويرى شفاف بر آينه اذهان بيندازد، بلكه عوامل پيچيده غيرقابل دسترس دست‏به كار مى‏شوند و آراى كسى را سامان مى‏دهند. مثلا نزديكى به قدرت حاكم، گاه در شكل‏گيرى آراى سياسى دو فرد، دوگانه عمل مى‏كند; يكى را به رفاقت و همكارى با مركز قدرت مى‏كشاند و ديگرى را به رقابت و تعارض وامى‏دارد. به همين دليل گاه دو مشاور همكلاس و همشان، دو تجويز متفاوت دارند; يكى تعدد احزاب را پيگير مى‏شود، ديگرى تعدد احزاب را مخرب مى‏داند. هركس حادثه‏اى سياسى را تحليل كند، يا به هر مقدار در امور سياست دخالت كند و يا با نوعى استدلال - حتى با سكوت - سبت‏به حادثه‏اى موضع بگيرد، داراى آراى سياسى است. منتها بعضيها آراى سياسى خود را از ديگران مى‏گيرند و برخى توان و جسارت آن را دارند كه خود بينديشند، ولى هر دو گروه از عوامل محيطى تاثير مستقيم مى‏پذيرند. با اين حال فقط آن دسته از سياستمداران و متفكرانى كه منشا تحولاتى در ساحت‏سياست مى‏شوند اصطلاحا صاحب نظر و آراى سياسى قلمداد مى‏كنند و از ذكر اينكه همگان داراى آراى سياسى هستند، اجتناب مى‏شود. حضرت امام (ره) به عنوان سياستمدارى برجسته قهرا داراى آراى سياسى است و آراى سياسى ايشان به دليل علاقه، عشق، توجه جدى جامعه به معظم له و حفظ، نگهدارى و انتشار فرمايشاتشان، تا حدود زيادى قابل دسترسى و شناسايى است. آنچه در اين بحث‏حايز اهميت است اينكه آرا و نظرات سياسى ايشان باانديشه‏هاى سياسيشان تفاوت اساسى دارد، و اگرچه بخوبى قابل تفكيك است، اما تاكنون كسى به اين تفكيك توجه جدى نكرده است. و در صورتى كه اين تفكيك انجام نگيرد، در شناخت ابعاد عرفت‏سياسى ايشان نه تنها دچار مشكل مى‏شويم، بلكه گاه به علت‏يافتن نوعى تناقض ظاهرى، گرفتار تزلزل، دودلى و ترديد خواهيم شد. اين بدان جهت است كه‏انديشه سياسى آرام آرام قوام مى‏گيرد و بنايى محكم مى‏سازد كه قرنها پايدار مى‏ماند. ولى آراى سياسى در مسير جريانات تطور مى‏يابد و گاه تا 180 درجه تغيير مسير مى‏دهد; مثلا اين كه رئيس جمهور نبايد روحانى باشد، يك نظر سياسى است كه تغيير خواهد كرد. اينكه جنگ را در چه مرحله‏اى بايد به پايان برد، يك نظر سياسى است. دولت‏بايد يا نبايد عنان اقتصاد كشور را به طور كامل در دست داشته باشد، از نوع نظرات سياسى است. امام و تغيير نظرات سياسى حضرت امام (ره) بارها نظرات سياسى خود را تغيير داده‏اند و اين تغيير نه تنها از ارزشهاى والاى ايشان نمى‏كاهد بلكه برعكس، يكى از نكات مثبت و قوت معظم له به شمار مى‏آيد. چنانكه وقتى امروز مى‏شنويم پيامبر اكرم (ص) در جنگ بدر بر سر چگونگى چادر زدن در كنار چاهها با پيشنهاد يك فرد عادى تصميمشان را تغيير مى‏دهند، به وجد مى‏آييم. وقتى‏انديشه‏هاى سياسى حضرت امام قوام گرفت، كسى نمى‏توانست آن‏انديشه‏ها را به طور مستقيم نشانه رود و در تغيير آن به طور مستقيم دخالت داشته باشد، ولى در آرا و نظرات سياسى ايشان باب مذاكره باز بود. افراد شجاعى كه با امام بحث مى‏كردند تا نظرشان را درباره موضوع خاصى تغيير دهند، قابل اعتماد، مورد احترام، دوست و دلسوز تلقى مى‏شدند. معظم له در اين بخش از معرفت‏سياسى، مشاور داشتند. نه به صورت رسمى بلكه مرحوم حاج احمد آقا، حضرت آيت‏الله خامنه‏اى، حجة‏الاسلام آقاى هاشمى و بسيارى ديگر از نزديكان و حتى مطبوعات و دوستان قديمى، همگى نقش مشاور را براى معظم له ايفا مى‏كردند. از مجريان سياست مانند وزير كشور، وزير خارجه، وزير اطلاعات، وزير نفت و بيش از همه از نخست‏وزيران وقت نظر مى‏خواستند و با دقتى شگفت‏انگيز به نظرات ديگران توجه مى‏كردند و گاه تغيير نظر مى‏دادند و اينكه چنين شيوه‏اى داشتند، موهبتى بود كه ازانديشه‏هاى سياسى ايشان نشات مى‏گرفت;انديشه‏اى كه براى نظرات مسئولان و آحاد ملت‏حرمت قايل است و مشورت و نظرخواهى و گاه ارجح داشتن نظرات ديگران را بر نظرات خود، جزو اصول سياست مى‏داند. تغيير نظر دادن را نه تنها زشت نمى‏شمارد، بلكه در آگاهى از نظر ديگران و دخالت دادن آن، حتى براى تغيير نظر خود اهميت قايل است. البته تبحر ايشان در فقه، اصول، باز بودن باب اجتهاد و مهمتر از همه تقواى سياسى نيز به كمك‏انديشه‏هاى سياسى ايشان مى‏آمد و راه را براى تغيير نظر در حوزه آرا و نظرات سياسى هموارتر مى‏ساخت. بنابراين بعضى آرا و نظرات سياسى ايشان در طول حيات سياسى معظم له تغيير اساسى كرده است و اگرچه اين تغييرات را به حساب آزادمنشى فكرى ايشان بايد گذاشت ولى تعداد آنها آنقدرها زياد نيست كه بتوان تعبير متزلزل را در ساحت او وارد كرد. به همين لحاظ تعداد نظراتى كه در مسير زندگى سياسى ايشان اعلام شده و سپس تغيير كرده است، يا تعداد نظراتى كه سياستمداران ديگر در طول عمر خود تغيير داده‏اند، قابل مقايسه نيست. ايشان تغيير نظر را ممدوح مى‏شمردند و هر كجا به نظرى بهتر يا درست‏تر مى‏رسيدند نظر سابق را بى‏تعصب و بيدرنگ اصلاح مى‏كردند. ولى ابتدا حول‏وحوش مسائل به دقت مى‏انديشيدند و تحليل مى‏كردند و سپس نظرات خود را اعلام مى‏داشتند. معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن